"دم عشق،دمشق"
كاش می ماندم كنار سنگر اشك شما وَز برای آبرو چشمان تَر می داشتم ✍️ عكس نوشت: از سمت راست شهيدان مدافع حرم محمود مراد اسكندرى و رضا عادلى 🆔 @labbaykeyazeinab
روايتى از شهيدان مدافع حرم محمود مراد اسكندرى و رضا عادلى؛
🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷
"پرچم عباس [ع] تا بالاست در شهر دمشق، سینه چاکانِ حرم آسودهتر میايستند؛ (بخش سوم)، پلاك حسينى" ...
🔻شیخ نجار که بودیم توی یک سالن اسکان پیدا کردیم. پنجره ها با پلاستیک پوشیده بودند. زیرزمین هم پنجره داشت ولی، نه پنجره ها و نه درب پوشیده بود و سرما بالا می اومد. درب سالن هم روبه روی درب خروج بود و به همت یکی بچه ها یک درب فلزی از طبقه بالا آوردن و نصب کردند ولی کوچک بود.
اوستا محمود خیاط [شهيد محمود مراد اسكندرى] دست به کار شد و برای اینکه بچه ها سردشون نشه دو تا پتو با دریل به دیوار دوخت که خیلی تأثیر داشت، #بدون_منت #بدون_دستور و #خالصانه.
🔸پایه مراسم عزاداری براى امام حسین [عليه السلام] بودند. رضا اشکش دم مشکش بود.
این تصویر الحاضره که شهید محمود [مراد اسكندرى] و شهید رضا [عادلى] و بچه های هم گروهانی مراسم گرفتیم.
قبل محرم عزاداری هاشون رو انجام دادن و خوب برای ارباب بی کفن #گریه کردن.
الان محرم مهمان مجلس عزایی هستند که صاحب مجلس حضرت زهرا [سلام الله عليها] است.
🔺گروه خونیش [شهيد محمود مراد اسكندرى] و شماره پلاکش رو خودم روی چسب نوشتم و روی دوشش زدم.
و اما گروه خونى:
گروه خونیش از اول با ما فرق داشت.
کار برای #خدا می کرد.
یتیم بود و برای اینکه بچه های #سوری #یتیم نشن اومد. خواهرها رو به امان خدا گذاشت اومد که برادری شرمنده خواهرش نشه.
استاد سلاح شناسی بود.
و اما پلاک:
وقت تقسیمِ پلاک، پلاک خوش شماره به محمود رسید. فکر کنم ۷۲۷۲ بود.
از دوره قبلی هم یکی داشت ولی، این #پلاک_حسینی بود [٧٢].
صفحه ٣
ادامه دارد ...
✍️ مجموعه #منش_شهدا
#محرم_با_شهدا
🆔 @labbaykeyazeinab
🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷
"پرچم عباس [ع] تا بالاست در شهر دمشق، سینه چاکانِ حرم آسودهتر میايستند؛ (بخش سوم)، پلاك حسينى" ...
🔻شیخ نجار که بودیم توی یک سالن اسکان پیدا کردیم. پنجره ها با پلاستیک پوشیده بودند. زیرزمین هم پنجره داشت ولی، نه پنجره ها و نه درب پوشیده بود و سرما بالا می اومد. درب سالن هم روبه روی درب خروج بود و به همت یکی بچه ها یک درب فلزی از طبقه بالا آوردن و نصب کردند ولی کوچک بود.
اوستا محمود خیاط [شهيد محمود مراد اسكندرى] دست به کار شد و برای اینکه بچه ها سردشون نشه دو تا پتو با دریل به دیوار دوخت که خیلی تأثیر داشت، #بدون_منت #بدون_دستور و #خالصانه.
🔸پایه مراسم عزاداری براى امام حسین [عليه السلام] بودند. رضا اشکش دم مشکش بود.
این تصویر الحاضره که شهید محمود [مراد اسكندرى] و شهید رضا [عادلى] و بچه های هم گروهانی مراسم گرفتیم.
قبل محرم عزاداری هاشون رو انجام دادن و خوب برای ارباب بی کفن #گریه کردن.
الان محرم مهمان مجلس عزایی هستند که صاحب مجلس حضرت زهرا [سلام الله عليها] است.
🔺گروه خونیش [شهيد محمود مراد اسكندرى] و شماره پلاکش رو خودم روی چسب نوشتم و روی دوشش زدم.
و اما گروه خونى:
گروه خونیش از اول با ما فرق داشت.
کار برای #خدا می کرد.
یتیم بود و برای اینکه بچه های #سوری #یتیم نشن اومد. خواهرها رو به امان خدا گذاشت اومد که برادری شرمنده خواهرش نشه.
استاد سلاح شناسی بود.
و اما پلاک:
وقت تقسیمِ پلاک، پلاک خوش شماره به محمود رسید. فکر کنم ۷۲۷۲ بود.
از دوره قبلی هم یکی داشت ولی، این #پلاک_حسینی بود [٧٢].
صفحه ٣
ادامه دارد ...
✍️ مجموعه #منش_شهدا
#محرم_با_شهدا
🆔 @labbaykeyazeinab