🔹لبیڪ یا حُسین
27 subscribers
3.9K photos
294 videos
19 files
46 links
جهت ارتباط باخادم کانال
@Janam_arbab
Download Telegram
#امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_با_ماه_محرم
#غزل

پلکی به هم زدیم و محرم تمام شد
صد زخم دارد این دل و مرهم تمام شد

بر کوچه ها سیاهی معصیت آمد و ...
در کوچه ها سیاهی پرچم تمام شد

نذر و نیاز و خدمت و عرض ارادتم
آقا اگر زیاد و اگر کم تمام شد

باور نمیکنم که محرم به سر رسید
من که هنوز گریه نکردم , تمام شد

از روضه های مقتل زینب شروع کن
گیرم که روضه های "مُقَرَّم" تمام شد

از هرچه بگذرم سخن یار خوش تر است
یک بیت عرض روضه و عرضم تمام شد

دستت کجاست تا بشود سایه بان حسین
زینب کجا و مجلس نامحرمان حسین ...


#حمیدرضا_محسنات
#لبیڪ_یا_حُسین
🏴  @labaykayahosein🏴
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#اربعین
#الطریق_الی_کربلا
#غزل

یادت می آید زیر پرچم گریه کردیم
هرجا حسین گفتند , در دم گریه کردیم

تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم
تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم

این که روایت گفته زائر عرشیانند
یعنی کنار نوح و آدم گریه کردیم

در زیر بارانی که نم نم بود , ما هم
از اصغرش خواندیم و نم نم گریه کردیم

چندین سه ساله در میان راه دیدیم
بر روضه ای که شد مجسّم گریه کردیم

خسته شدیم و با قد خم راه رفتیم
یک لحظه بعدش بر قد خم گریه کردیم

گفتند تا کی گریه بر آقای مظلوم ؟
گفتیم که اللهُ اَعلم ... گریه کردیم

تنها نه بر کرب و بلا و هر مقامش
بر عکسهای کربلا هم گریه کردیم

این اشک ها آبیست بر دوزخ , به والله
فردا پشیمانیم اگر کم گریه کردیم

ماه صفر تازه به باقی می رسد , چون
سی روز بر هفتِ محرم گریه کردیم …

#حمیدرضا_محسنات


#لبیڪ_یا_حُسین
🏴  @labaykayahosein🏴



#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
#غزل

آخر از راه می آید پدرم صبر کنید...
می رسد نور دو چشمان ترم صبر کنید...

خواب دیدم که به من گفت می آید پیشم
من که از آمدنش با خبرم صبر کنید...

عمه جان از تو خجالت زده هستم اما
به خدا کم بشود درد سرم صبر کنید...

ناقه آهسته برانید دگر خسته شدم
به خدا درد گرفته کمرم صبر کنید...

با طنابی که به دستم زده اید ای لشگر
نَکِشیدم که شکسته است پرم صبر کنید...

پیش چشمان عمو نیزه به کتفم زده اید
من شکایت به عمویم ببرم صبر کنید...

آنقدر ناله زنم یا ابتا می گویم
تا خودِ حشر بماند اثرم صبر کنید...

شب شد و ناقه زمینم زد و عمه هم رفت
بی امان داد زدم در خطرم صبر کنید...

کاش پاهای مرا هم به شتر می بستند
تا نیفتد به بیابان گذرم صبر کنید...

زجر نگذاشت بگویم که چرا جا ماندم
گفتم اینقدر نکش موی سرم صبر کنید...

گفتم ای زجر مزن من که خودم می آیم
همه جا تار شده در نظرم صبر کنید

ضربهء زجر مرا یاد مدینه انداخت
یاد زخم فدک و پهلو و سینه انداخت

#مجتبی_شکریان
#رقیه_س
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل

شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست

بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست

غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست

میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید
تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست

همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است
همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست

و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست

خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
#امام_حسین_علیه_السلام
#وداع_با_محرم_و_صفر
#شب_جمعه
#غزل

شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
اینگونه زخم خورده و بی سر بیاورم

یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم

یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم

با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژه‌ی بهتر بیاورم

وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر
گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم

فصل عزا تمام شد اما چگونه من
پیراهن عزای تو را دربیاورم

تا می‌وزید نام تو پر می‌کشید دل
چیزی نمانده بود که پر دربیاورم

نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سر دربیاورم

با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم

این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند
با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟

آخر نشد که آب برایت بیاورند؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم

امسال هم دعای فرج، بی‌جواب ماند
من می‌روم برای تو یاور بیاورم

قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم، سر غزلی که فدای توست

#حسن_بیاتانی
#امام_زمان_عج
#غزل

هر کس که بر سرش زده با عشق سر کند
باید هواى داشتن دردسر کند

باید هر آنکسى که پى وصل می‌رود
تا مرز سوختن بتواند خطر کند

از دست این فراق مجال فرار نیست
سوگند خورده است مرا خونجگر کند

شب آمده است و باز زلیخا نشسته است
شاید دوباره یوسف از اینجا گذر کند

باشد به التماس دل ما محل نده
پس لااقل بگو که چه خاکى به سر کند

اصلا چگونه شمع در این گوشه‌ی اتاق
شب را بدون صحبت پروانه سر کند

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند

افتاده‌اند در بغل هم دو سوخته
دیگر کسى نمانده کسى را خبر کند

وقتى فقیر فقر ندارد فقیر نیست
کارى کنید فقر مرا بیشتر کند

هر آنچه داده‌ام دوبرابر گرفته‌ام
آنکس ضرر نکرد که اینجا ضرر کند

با آنکه ذره را به نظر آفتاب کرد
باد صبا بگو که به ما هم نظر کند

#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
#عاشورا
#غزل

از هم جدا کنید، سر و پیکر مرا
دیگر رها کنید، تنِ بی‌سر مرا

از خیرِ گوشواره و خلخال، بگذرید
غارت کنید، با خودم انگشتر مرا

تعداد زخم‌های مرا بیشتر کنید
یک زخم، هم کسی نزند دختر مرا

در قتلگاه، چشم‌چرانِ تنم شوید
کمتر نظر کنید، قد خواهر مرا

جانی نمانده تا که بگیرید، از تنم
کشتید، آن زمان که علی‌اکبر مرا ...

خنجر اگر که تیز شود هم نمی‌بُرد
بوسیده است، مادر من حنجر مرا

آنقدر، بد بُرید سرم را؛ که خونِ من
گلدار کرد، روسری مادر مرا

دارد صدای جیغِ کسی می‌رسد به گوش
«جان مرا بگیر، نبر معجر مرا»


#رضا_قاسمی