﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
ادامه دارد . . .
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
ادامه دارد . . .
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
﷽
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت : اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#لبیــڪ_یـا_حُسیـــن
🍃🌺 @labaykayahosein🍃🌺
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت : اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#لبیــڪ_یـا_حُسیـــن
🍃🌺 @labaykayahosein🍃🌺
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#لبیڪ_یا_حُسین
🏴 @labaykayahosein🏴
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#لبیڪ_یا_حُسین
🏴 @labaykayahosein🏴
Forwarded from 🔹لبیڪ یا حُسین (karami)
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃