#با_کاروان_حسین
#زهير_بن_قين قيس أنمارى بجلى ، او در ميان قومش از شرافت و بزرگوارى خاصى برخوردار بـود و همراه قومش مقيم كوفه بود ، او مردى دلير و شجاع و در جنگ ها مواضع و رشادت هاى مشهورى داشت ، #زهير_بن_قين نخست عثمانى مذهب بـود و در سال ٦٠ هجرى با خانواده اش به مكه رفت و در برگشت با عنايت امام حسين (ع) جزو علويين شد .
بعد از كشته شدن حبيب ، آتش جنگ شعله ور شد و زهير و حرّ جنگ شديدى كردند تا اينكه حر به شهادت رسيد ، زهير پيش تاخت و چنان جنگى كرد كه نظير آن ديده نشده و شروع به حمله كرد و رجز ميخواند تا اينكه كثير عبدالله شعبى و مهاجر بن اوس به او حمله كردند و او را به شهادت رساندند .
ادامه دارد . . .
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#زهير_بن_قين قيس أنمارى بجلى ، او در ميان قومش از شرافت و بزرگوارى خاصى برخوردار بـود و همراه قومش مقيم كوفه بود ، او مردى دلير و شجاع و در جنگ ها مواضع و رشادت هاى مشهورى داشت ، #زهير_بن_قين نخست عثمانى مذهب بـود و در سال ٦٠ هجرى با خانواده اش به مكه رفت و در برگشت با عنايت امام حسين (ع) جزو علويين شد .
بعد از كشته شدن حبيب ، آتش جنگ شعله ور شد و زهير و حرّ جنگ شديدى كردند تا اينكه حر به شهادت رسيد ، زهير پيش تاخت و چنان جنگى كرد كه نظير آن ديده نشده و شروع به حمله كرد و رجز ميخواند تا اينكه كثير عبدالله شعبى و مهاجر بن اوس به او حمله كردند و او را به شهادت رساندند .
ادامه دارد . . .
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 23, 2017
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
ادامه دارد . . .
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
ادامه دارد . . .
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 24, 2017
﷽
#با_کاروان_حسین
" شهادت عبدالله بن حسن (ع) "
حضرت سيدالشهدا (ع) ديگر توان ايستادن نداشت كه از جنگ باز ايستاد .
نداى امام عليه السّلام به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند كرد و نيايشگرانه گفت :
" خدايا، تو خود می دانى كه اينان فرزند دخت فرزانه پيامبرشان را می كشند "
آن تبهكاران سنگدل اندكى درنگ كردند و دگر باره بر آن حضرت هجوم بردند .
در همان لحظاتى كه امام حسين عليه السّلام بر شهادتگاه خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود ، عبد الله فرزند امام حسن عليه السلام كه كودكى هوشمند بود ، از سراپرده بانوان بيرون آمد و شتابان خود را به عمويش حسين عليه السّلام رسانيد تا عمو را يارى كند .
عمه اش زينب (س) خود را به او رساند تا وى را به خيمه ها بازگرداند ، امّا او پايدارى كرد و بازنگشت و فرياد بر آورد كه : « والله لا افارق عمّى »
در اين هنگام بحر بن كعب لعنة الله علیه شمشيرش را به قصد امام حسين عليه السلام بلند كرد ،
عبدالله گفت : اى پسر زن ناپاك ! آيا ميخواهى عمويم را بكشى ؟
شمشیر را فرود آورد و عبدالله دست خويش سپر كرد و آن شمشير دست او را جدا كرده و ه پوست آويزان نمود ، در اين هنگام فرياد زد : مادر جان ...
حسين عليه السلام او را در آغوش كشيد و بر سينه چسباند و فرمود : " يادگار برادرم بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شكيبايى پيشه ساز و آن را به فال نيك بگير و خير بدان كه خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نياكان شايسته كردارت ملحق خواهد ساخت "
و آنگاه حرمله بن كاهل لعنة الله عليه گلوى آن كودك را هدف تير بيداد خود ساخت و سرش را از پيكرش جدا كرد .
#دست_من_باد_بلا_گردانت
#عبدالله_بن_حسن
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
" شهادت عبدالله بن حسن (ع) "
حضرت سيدالشهدا (ع) ديگر توان ايستادن نداشت كه از جنگ باز ايستاد .
نداى امام عليه السّلام به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند كرد و نيايشگرانه گفت :
" خدايا، تو خود می دانى كه اينان فرزند دخت فرزانه پيامبرشان را می كشند "
آن تبهكاران سنگدل اندكى درنگ كردند و دگر باره بر آن حضرت هجوم بردند .
در همان لحظاتى كه امام حسين عليه السّلام بر شهادتگاه خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود ، عبد الله فرزند امام حسن عليه السلام كه كودكى هوشمند بود ، از سراپرده بانوان بيرون آمد و شتابان خود را به عمويش حسين عليه السّلام رسانيد تا عمو را يارى كند .
عمه اش زينب (س) خود را به او رساند تا وى را به خيمه ها بازگرداند ، امّا او پايدارى كرد و بازنگشت و فرياد بر آورد كه : « والله لا افارق عمّى »
در اين هنگام بحر بن كعب لعنة الله علیه شمشيرش را به قصد امام حسين عليه السلام بلند كرد ،
عبدالله گفت : اى پسر زن ناپاك ! آيا ميخواهى عمويم را بكشى ؟
شمشیر را فرود آورد و عبدالله دست خويش سپر كرد و آن شمشير دست او را جدا كرده و ه پوست آويزان نمود ، در اين هنگام فرياد زد : مادر جان ...
حسين عليه السلام او را در آغوش كشيد و بر سينه چسباند و فرمود : " يادگار برادرم بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شكيبايى پيشه ساز و آن را به فال نيك بگير و خير بدان كه خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نياكان شايسته كردارت ملحق خواهد ساخت "
و آنگاه حرمله بن كاهل لعنة الله عليه گلوى آن كودك را هدف تير بيداد خود ساخت و سرش را از پيكرش جدا كرد .
#دست_من_باد_بلا_گردانت
#عبدالله_بن_حسن
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 26, 2017
﷽
#با_کاروان_حسین
آیااز همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند.
او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
ادامه دارد . . .
#لبیــــــڪ_یــــا_حُسیـــــــن
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
آیااز همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند.
او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
ادامه دارد . . .
#لبیــــــڪ_یــــا_حُسیـــــــن
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 27, 2017
﷽
#با_کاروان_حسین
آیااز همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند.
او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
ادامه دارد . . .
#لبیــــــڪ_یــــا_حُسیـــــــن
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
آیااز همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند.
او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
ادامه دارد . . .
#لبیــــــڪ_یــــا_حُسیـــــــن
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 29, 2017
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
August 21, 2018
Forwarded from 🔹لبیڪ یا حُسین (hassan.karami)
﷽
#با_کاروان_حسین
" شهادت عبدالله بن حسن (ع) "
حضرت سيدالشهدا (ع) ديگر توان ايستادن نداشت كه از جنگ باز ايستاد .
نداى امام عليه السّلام به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند كرد و نيايشگرانه گفت :
" خدايا، تو خود می دانى كه اينان فرزند دخت فرزانه پيامبرشان را می كشند "
آن تبهكاران سنگدل اندكى درنگ كردند و دگر باره بر آن حضرت هجوم بردند .
در همان لحظاتى كه امام حسين عليه السّلام بر شهادتگاه خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود ، عبد الله فرزند امام حسن عليه السلام كه كودكى هوشمند بود ، از سراپرده بانوان بيرون آمد و شتابان خود را به عمويش حسين عليه السّلام رسانيد تا عمو را يارى كند .
عمه اش زينب (س) خود را به او رساند تا وى را به خيمه ها بازگرداند ، امّا او پايدارى كرد و بازنگشت و فرياد بر آورد كه : « والله لا افارق عمّى »
در اين هنگام بحر بن كعب لعنة الله علیه شمشيرش را به قصد امام حسين عليه السلام بلند كرد ،
عبدالله گفت : اى پسر زن ناپاك ! آيا ميخواهى عمويم را بكشى ؟
شمشیر را فرود آورد و عبدالله دست خويش سپر كرد و آن شمشير دست او را جدا كرده و ه پوست آويزان نمود ، در اين هنگام فرياد زد : مادر جان ...
حسين عليه السلام او را در آغوش كشيد و بر سينه چسباند و فرمود : " يادگار برادرم بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شكيبايى پيشه ساز و آن را به فال نيك بگير و خير بدان كه خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نياكان شايسته كردارت ملحق خواهد ساخت "
و آنگاه حرمله بن كاهل لعنة الله عليه گلوى آن كودك را هدف تير بيداد خود ساخت و سرش را از پيكرش جدا كرد .
#دست_من_باد_بلا_گردانت
#عبدالله_بن_حسن
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
" شهادت عبدالله بن حسن (ع) "
حضرت سيدالشهدا (ع) ديگر توان ايستادن نداشت كه از جنگ باز ايستاد .
نداى امام عليه السّلام به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند كرد و نيايشگرانه گفت :
" خدايا، تو خود می دانى كه اينان فرزند دخت فرزانه پيامبرشان را می كشند "
آن تبهكاران سنگدل اندكى درنگ كردند و دگر باره بر آن حضرت هجوم بردند .
در همان لحظاتى كه امام حسين عليه السّلام بر شهادتگاه خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود ، عبد الله فرزند امام حسن عليه السلام كه كودكى هوشمند بود ، از سراپرده بانوان بيرون آمد و شتابان خود را به عمويش حسين عليه السّلام رسانيد تا عمو را يارى كند .
عمه اش زينب (س) خود را به او رساند تا وى را به خيمه ها بازگرداند ، امّا او پايدارى كرد و بازنگشت و فرياد بر آورد كه : « والله لا افارق عمّى »
در اين هنگام بحر بن كعب لعنة الله علیه شمشيرش را به قصد امام حسين عليه السلام بلند كرد ،
عبدالله گفت : اى پسر زن ناپاك ! آيا ميخواهى عمويم را بكشى ؟
شمشیر را فرود آورد و عبدالله دست خويش سپر كرد و آن شمشير دست او را جدا كرده و ه پوست آويزان نمود ، در اين هنگام فرياد زد : مادر جان ...
حسين عليه السلام او را در آغوش كشيد و بر سينه چسباند و فرمود : " يادگار برادرم بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شكيبايى پيشه ساز و آن را به فال نيك بگير و خير بدان كه خداى پر مهر به زودى تو را بر پدران و نياكان شايسته كردارت ملحق خواهد ساخت "
و آنگاه حرمله بن كاهل لعنة الله عليه گلوى آن كودك را هدف تير بيداد خود ساخت و سرش را از پيكرش جدا كرد .
#دست_من_باد_بلا_گردانت
#عبدالله_بن_حسن
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 14, 2018
Forwarded from 🔹لبیڪ یا حُسین (hassan.karami)
﷽
#با_کاروان_حسین
آیااز همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند.
او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
ادامه دارد . . .
#لبیــــــڪ_یــــا_حُسیـــــــن
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
آیااز همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند.
او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
ادامه دارد . . .
#لبیــــــڪ_یــــا_حُسیـــــــن
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
September 19, 2018
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#لبیڪ_یا_حُسین
🏴 @labaykayahosein🏴
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#لبیڪ_یا_حُسین
🏴 @labaykayahosein🏴
September 30, 2018
Forwarded from 🔹لبیڪ یا حُسین (karami)
﷽
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
#با_کاروان_حسین
عبدالله بن يقطر حميرى همشير امام حسين (ع)
مـادر عبدالله دايه ى امام حسين (ع) بود ولى حضرت از او شير نخورده است وليكن چون آن حضرت را نگهدارى مى نمود از اين جهت عبدالله همشير امام حسين (ع) ناميده شد .
پس از رسيدن نامه مسلم به دست امام حسين (ع) كه از امام خواسته بـود به كوفه بيايد ، حضرت از مكه به مسلم نامه نوشت و توسط عبدالله نزد مسلم فرستاد .
حصين بن تميم در قادسيه عبدالله را بازداشت كرد و او را نزد عبيدالله فرستاد ، عبيدالله گفت بالاى قصر برو و كذاب بن كذاب را لعن كن .
#عبدالله_بن_يقطر بالاى قصر رفت و گفت :
اى مردم ، من فرستاده حسين پسر دختر رسول خدا بسوى شمـا هستم تا او را يارى كرده و از او عليه پسر مرجانه حمايت و پشتيبانى كنم .
پس عبيدالله بن زياد دستور داد او را از بالاى قصر پايين انداختند و استخوان هاى بدنش در هم شكست ، هنوز اندكى رمق داشت كه قاضى و فقيه كوفه عبدالملك بن عمير آمد و سر از بدنش جدا كرد .
#مسلم
#لبیڪ_یا_حُسین
🍃🌺 @labaykayahosein🌺🍃
August 11, 2019