عجب این که با وجود قرائن مختلفی که در نقل دوم روایت ذکر شده، باز هم ملا صدرا در ذیل همین روایت گوید:«قوله عليه السلام: ليس هؤلاء ممن خاطب الله، معناه: ان مدار التكليف و الخطاب من الله تعالى بالاوامر و النواهى على العقل و كذا الثواب و العقاب انما يترتبان على الاعمال الصادرة عن ذوى العقول دون الاغبياء »
هنگامی که دو سال پیش، کانال آثار کهن شیعه ایجاد شد، شاید جز کانال آقای موسوی بروجردی (میراث مکتوب شیعه، که متأسفانه مدتهاست فعالیتی ندارد) کانالی وجود نداشت که به صورت اختصاصی به مباحث مربوط به نسخ خطی شیعه بپردازد. اما جای خوشوقتی است که بحمد الله تعالی عده ای از فعلان عرصه نسخ خطی به کوشش آمده و کانال های مختلفی در این زمینه تأسیس نمودند.
در این میان، بنده به علل مختلفی علائق و اولویتهایم را از نسخ خطی تغییر داده و سعی نمودم تأکید بیشتری بر محتوای متون داشته باشم، و حتما افرادی که از ابتدای تأسیس کانال همراهمان بوده اند متوجه این سیر تدریجی گشته اند.
بنابراین در اینجا تعدادی از کانال های مرتبط به میراث مخطوط شیعه را نام می برم تا علاقه مندان این عرصه، بهره ی بیشتری برده باشند:
❇️ أنيسُ القُلوب فِي التُراثِ المَكتوب
❇️ مخطوطات مكتبة جامعة ليدن - هولندا (با توجه به این که نسخ خطی شیعی زیادی در این کتابخانه موجود هستند)
❇️ مخطوطات | Manuscripts
❇️ تراث الشیعی
❇️ میراث خطی شیعه
❇️Ehya-e-nosakh Research Group
❇️ المخطوطات الشيعية في المكتبة الوطنية الفرنسية
در این میان، بنده به علل مختلفی علائق و اولویتهایم را از نسخ خطی تغییر داده و سعی نمودم تأکید بیشتری بر محتوای متون داشته باشم، و حتما افرادی که از ابتدای تأسیس کانال همراهمان بوده اند متوجه این سیر تدریجی گشته اند.
بنابراین در اینجا تعدادی از کانال های مرتبط به میراث مخطوط شیعه را نام می برم تا علاقه مندان این عرصه، بهره ی بیشتری برده باشند:
❇️ أنيسُ القُلوب فِي التُراثِ المَكتوب
❇️ مخطوطات مكتبة جامعة ليدن - هولندا (با توجه به این که نسخ خطی شیعی زیادی در این کتابخانه موجود هستند)
❇️ مخطوطات | Manuscripts
❇️ تراث الشیعی
❇️ میراث خطی شیعه
❇️Ehya-e-nosakh Research Group
❇️ المخطوطات الشيعية في المكتبة الوطنية الفرنسية
Telegram
الذريعة إلى إحياء تراث الشيعة
مؤسسة الذريعة إلى إحياء تراث الشيعة
للتواصل: @khadem_al_zaria
🌐 www.torathalshia.com
🌐 www.instagram.com/torath_alshia
🌐 m.facebook.com/TORATHALSHIA
📧 torath.alshia110@gmail.com
للتواصل: @khadem_al_zaria
🌐 www.torathalshia.com
🌐 www.instagram.com/torath_alshia
🌐 m.facebook.com/TORATHALSHIA
📧 torath.alshia110@gmail.com
من أخلاق العلماء الماضين — خط الشیخ البهائی (ظاهراً)
بعدما نقل الجباعي (ره) في مجموعته حديث «المؤمن يأكل بشهوة أهله...» كتب الشيخ البهائي ره في الحاشية:
«كان والدي طاب ثراه إذا استشير في طبخ طعام جعل الخيرة إلی المستشير. ولم أذكر أمر بطعام يشتهيه أبداً»!
وقد بعث هذه المجموعة المهمة الأخ الكريم أبوالحسن الحميري جزاه الله خيرا
بعدما نقل الجباعي (ره) في مجموعته حديث «المؤمن يأكل بشهوة أهله...» كتب الشيخ البهائي ره في الحاشية:
«كان والدي طاب ثراه إذا استشير في طبخ طعام جعل الخيرة إلی المستشير. ولم أذكر أمر بطعام يشتهيه أبداً»!
وقد بعث هذه المجموعة المهمة الأخ الكريم أبوالحسن الحميري جزاه الله خيرا
بسم الله الرحمن الرحیم
✳️ نکاتی در مورد وصیت امام کاظم علیه السلام به هشام بن الحکم
روایتی طولانی از امام کاظم علیه السلام موجود است که متضمن وصایای ارزنده ای به هشام بن الحکم است. موضوع اساسی این توصیه نامه «عقل» و منزلت «عقلاء» است و به مناسبت به دیگر موضوعات هم پرداخته می شود. مطالعه و تدبر این وصیت بلندبالا بسیار لازم است و بلکه خوبست به صورت فشرده ای ترجمه و شرح داده شده و منتشر شود.
در میان مصادر متقدم، این وصیت فقط در کافی 1/ 20 و تحف العقول/390 نقل شده و بعدها مصادر متأخر تر قسمتهایی از آن را نقل نموده اند که احتمالا مصدرشان یکی از این دو منبع باشد.[لازم به ذکر است نقل تحف العقول شامل زیادات فراوانی است که توسط پژوهشگر محترم آقای عادلزاده در وبلاگ آثار نقد شده] سند کافی بدین صورت است: «أبو عبد الله الأشعری [احمد بن ادریس] عن بعض اصحابنا رفعه عن هشام بن الحکم».
🔸مضامین این وصیت را می توان به چند دسته تقسیم نمود:
1-استشهاد به آیات قرآنی که در مدح عقل و ذم جهل وارد شده و توضیح مختصر آن ها. این قسمت در واقع حدود نصف وصیت را در بر می گیرد.
2-ذکر کلمات امیر المؤمنین، امام حسن، امام زین العابدین علیهم السلام در مورد عقل و عقلا، که با افزودن سخنی از لقمان حکیم مجموعا پنج فراز می شود.
3-توصیه های مستقلی که خود امام علیه السلام فرموده اند.
عمده ی مضامین وصیت بسیار بلند بوده و مفاهیم آن در روایات دیگر هم به چشم می خورد، هر چند کمتر فرازی از آن را می توان به الفاظ مشابه در مصادر دیگر یافت. این مسأله، به خصوص در مورد دسته ی دوم، شایان تأمل است.
🔸تنها قسمتی که در مصدر دیگر یافتیم این فراز است: « يا هشام إن العقلاء زهدوا في الدنيا و رغبوا في الآخرة لأنهم علموا أن الدنيا طالبة مطلوبة و الآخرة طالبة و مطلوبة فمن طلب الآخرة طلبته الدنيا حتى يستوفي منها رزقه و من طلب الدنيا طلبته الآخرة فيأتيه الموت فيفسد عليه دنياه و آخرته». كه مرحوم صدوق آن را چنين نقل نموده: « و روى علي بن الحكم عن هشام بن سالم عن الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام قال: الدنيا طالبة و مطلوبة فمن طلب الدنيا طلبه الموت حتى يخرجه منها و من طلب الآخرة طلبته الدنيا حتى توفيه رزقه».
این سند می تواند تا حدودی، این وصیت را از حالت ارسال خارج کند، هر چند بعید می نماید علی بن الحکم تمام این وصیت را نقل کرده باشد.
همچنین این عبارت از وصیت را:
«يا هشام إن العاقل لا يحدث من يخاف تكذيبه و لا يسأل من يخاف منعه و لا يعد ما لا يقدر عليه و لا يرجو ما يعنف برجائه و لا يقدم على ما يخاف فوته بالعجز عنه»
مقایسه کنید با نقل محاسن:
«عنه عن بعض أصحابنا رفعه قال: قال العاقل لا يحدث من يخاف تكذيبه و لا يسأل من يخاف منعه و لا يتقدم على ما يخاف العذر منه و لا يرجو من لا يوثق برجائه».
و حکمتی در الأدب الصغیر ابن المقفع/47:
« لا تجد العاقل يحدث من يخاف تكذيبه، ولا يسأل من يخاف منعه، ولا يعد بما لا يجد إنجازه، ولا يرجو ما يعنف برجائه، ولا يقدم على من يخاف العجز عنه.»
🔸ممکن است چنین تشابهی ما را به این رهنمون کند که این وصیت پرداخته ی یکی از روات متأخر تر و با هدف گردآوری حکمتهای رسیده در مورد عقل باشد؛ ولی هنوز نمی توان نتیجه قطعی گرفت، چرا که وجود فراوان این قبیل حکمتهای کهن در کلمات معصومین علیهم السلام ، که مأخوذ از آداب پیشینیان یا روایات نبویست، قضاوت را مشکل می کند و خود نیازمند پژوهش مستقلی است که جای خالی آن مشهود است.
✳️ نکاتی در مورد وصیت امام کاظم علیه السلام به هشام بن الحکم
روایتی طولانی از امام کاظم علیه السلام موجود است که متضمن وصایای ارزنده ای به هشام بن الحکم است. موضوع اساسی این توصیه نامه «عقل» و منزلت «عقلاء» است و به مناسبت به دیگر موضوعات هم پرداخته می شود. مطالعه و تدبر این وصیت بلندبالا بسیار لازم است و بلکه خوبست به صورت فشرده ای ترجمه و شرح داده شده و منتشر شود.
در میان مصادر متقدم، این وصیت فقط در کافی 1/ 20 و تحف العقول/390 نقل شده و بعدها مصادر متأخر تر قسمتهایی از آن را نقل نموده اند که احتمالا مصدرشان یکی از این دو منبع باشد.[لازم به ذکر است نقل تحف العقول شامل زیادات فراوانی است که توسط پژوهشگر محترم آقای عادلزاده در وبلاگ آثار نقد شده] سند کافی بدین صورت است: «أبو عبد الله الأشعری [احمد بن ادریس] عن بعض اصحابنا رفعه عن هشام بن الحکم».
🔸مضامین این وصیت را می توان به چند دسته تقسیم نمود:
1-استشهاد به آیات قرآنی که در مدح عقل و ذم جهل وارد شده و توضیح مختصر آن ها. این قسمت در واقع حدود نصف وصیت را در بر می گیرد.
2-ذکر کلمات امیر المؤمنین، امام حسن، امام زین العابدین علیهم السلام در مورد عقل و عقلا، که با افزودن سخنی از لقمان حکیم مجموعا پنج فراز می شود.
3-توصیه های مستقلی که خود امام علیه السلام فرموده اند.
عمده ی مضامین وصیت بسیار بلند بوده و مفاهیم آن در روایات دیگر هم به چشم می خورد، هر چند کمتر فرازی از آن را می توان به الفاظ مشابه در مصادر دیگر یافت. این مسأله، به خصوص در مورد دسته ی دوم، شایان تأمل است.
🔸تنها قسمتی که در مصدر دیگر یافتیم این فراز است: « يا هشام إن العقلاء زهدوا في الدنيا و رغبوا في الآخرة لأنهم علموا أن الدنيا طالبة مطلوبة و الآخرة طالبة و مطلوبة فمن طلب الآخرة طلبته الدنيا حتى يستوفي منها رزقه و من طلب الدنيا طلبته الآخرة فيأتيه الموت فيفسد عليه دنياه و آخرته». كه مرحوم صدوق آن را چنين نقل نموده: « و روى علي بن الحكم عن هشام بن سالم عن الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام قال: الدنيا طالبة و مطلوبة فمن طلب الدنيا طلبه الموت حتى يخرجه منها و من طلب الآخرة طلبته الدنيا حتى توفيه رزقه».
این سند می تواند تا حدودی، این وصیت را از حالت ارسال خارج کند، هر چند بعید می نماید علی بن الحکم تمام این وصیت را نقل کرده باشد.
همچنین این عبارت از وصیت را:
«يا هشام إن العاقل لا يحدث من يخاف تكذيبه و لا يسأل من يخاف منعه و لا يعد ما لا يقدر عليه و لا يرجو ما يعنف برجائه و لا يقدم على ما يخاف فوته بالعجز عنه»
مقایسه کنید با نقل محاسن:
«عنه عن بعض أصحابنا رفعه قال: قال العاقل لا يحدث من يخاف تكذيبه و لا يسأل من يخاف منعه و لا يتقدم على ما يخاف العذر منه و لا يرجو من لا يوثق برجائه».
و حکمتی در الأدب الصغیر ابن المقفع/47:
« لا تجد العاقل يحدث من يخاف تكذيبه، ولا يسأل من يخاف منعه، ولا يعد بما لا يجد إنجازه، ولا يرجو ما يعنف برجائه، ولا يقدم على من يخاف العجز عنه.»
🔸ممکن است چنین تشابهی ما را به این رهنمون کند که این وصیت پرداخته ی یکی از روات متأخر تر و با هدف گردآوری حکمتهای رسیده در مورد عقل باشد؛ ولی هنوز نمی توان نتیجه قطعی گرفت، چرا که وجود فراوان این قبیل حکمتهای کهن در کلمات معصومین علیهم السلام ، که مأخوذ از آداب پیشینیان یا روایات نبویست، قضاوت را مشکل می کند و خود نیازمند پژوهش مستقلی است که جای خالی آن مشهود است.
اشتباه الدر النظیم در نقل وصیت هشام
یوسف بن حاتم شامی از محدثین قرن هفتم در کتاب الدر النظیم، هنگامی که سخنان درر بار امام سجاد علیه السلام را نقل می کند به این روایت می رسد:
و قال عليه السلام: مجالس الصالحين داعية الى الصلاح، و أدب العلماء زيادة في العقل، و طاعة ولاة العدل تمام العز، و استتمام المال تمام العقل، و إرشاد المستشير قضاء لحق النعمة، و كف الأذى من كمال العقل و فيه راحة البدن عاجلا و آجلاً.
👈🏻 يا هشام إن العاقل لا يحدث من يخاف تكذيبه، و لا يسأل من يخاف منعه، و لا يعد ما لا يقدر عليه، و لا يرجو ما يعنف برجائه، و لا يقدم على ما يخاف بفوته العجز عنه. (الدر النظیم/ 587)
🔸 مشاهده می کنیم که قسمت دوم این سخن، دچار مشکلیست؛ زیرا پیش از این اسمی از (هشام) نیامده بود و کلا از اصحاب امام سحاد علیه السلام شخصی به این نام نمی شناسیم.
✔️ اما با مراجعه به کتاب کافی، وجه این اشتباه روشن می شود. این کلام شریف در واقع تقطیعی از روایت طولانی وصیت امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم بوده که در ضمن آن به سخن امام سجاد علیه السلام هم استشهاد کرده بودند. بنابراین، از جمله (یا هشام) به بعد در واقع مربوط به همان وصیت است که معلوم نیست چه طور صاحب الدر النظیم متوجه نشده و آن را ادامه ی سخن امام زین العابدین علیه السلام آورده است.
یوسف بن حاتم شامی از محدثین قرن هفتم در کتاب الدر النظیم، هنگامی که سخنان درر بار امام سجاد علیه السلام را نقل می کند به این روایت می رسد:
و قال عليه السلام: مجالس الصالحين داعية الى الصلاح، و أدب العلماء زيادة في العقل، و طاعة ولاة العدل تمام العز، و استتمام المال تمام العقل، و إرشاد المستشير قضاء لحق النعمة، و كف الأذى من كمال العقل و فيه راحة البدن عاجلا و آجلاً.
👈🏻 يا هشام إن العاقل لا يحدث من يخاف تكذيبه، و لا يسأل من يخاف منعه، و لا يعد ما لا يقدر عليه، و لا يرجو ما يعنف برجائه، و لا يقدم على ما يخاف بفوته العجز عنه. (الدر النظیم/ 587)
🔸 مشاهده می کنیم که قسمت دوم این سخن، دچار مشکلیست؛ زیرا پیش از این اسمی از (هشام) نیامده بود و کلا از اصحاب امام سحاد علیه السلام شخصی به این نام نمی شناسیم.
✔️ اما با مراجعه به کتاب کافی، وجه این اشتباه روشن می شود. این کلام شریف در واقع تقطیعی از روایت طولانی وصیت امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم بوده که در ضمن آن به سخن امام سجاد علیه السلام هم استشهاد کرده بودند. بنابراین، از جمله (یا هشام) به بعد در واقع مربوط به همان وصیت است که معلوم نیست چه طور صاحب الدر النظیم متوجه نشده و آن را ادامه ی سخن امام زین العابدین علیه السلام آورده است.
کانال (کتابخانه تخصصی اهل البیت علیهم السلام) در ماه مبارک رجب، به حضرت امام جواد و حضرت امام هادی صلوات الله علیهما اختصاص داده شده است. علاقه مندان نیز می توانند در این عرض ادب مشارکت داشته باشند.
Forwarded from فهم دین
بسم الله الرحمن الرحیم
«عقل، حجّت نهایی در کلام امام هادی علیه السلام»
🔷 این حديث مشهور از امام هادي عليه السلام بسيار آموزنده است و نكات مهمي در بر دارد:
❇️ كليني (ره) و ديگران از ابن السكيت -نحوي مشهور- نقل كرده اند كه از امام هادي عليه السلام پرسيد:
چرا خداوند عز و جل موسى بن عمران عليه السلام را با معجزه ی عصا و يد بيضا و ابطال سحر فرستاد، ولى عيسى عليه السلام را با معجزه طب و شفاى امراض، و محمد صلى الله عليه و آله را با كلام و خطبه ها (يعنى فصاحت و بلاغت )؟
امام علیه السلام در پاسخش فرمود: ـ«آنگاه که خداوند تبارك و تعالى وقتى موسى را مبعوث فرمود، بیشتر مردم اهل سحر بودند؛ برای همین موسى علیه السلام از جانب خداوند سحرشان را به گونه ای ابطال نمود که در توانشان نبود مثل آن انجام دهند و بدین صورت حجت را بر آنان ثابت کرد.
و خداى تعالى عيسى عليه السلام را هنگامى فرستاد كه بیماری و زمینگیری شيوع داشت، و مردم نيازمند طب بودند، پس عیسی علیه السلام از جانب خداوند [درمان هایی] آورد که نزد آنان نظیر نداشت و این چنین حجت را بر آنان ثابت نمود.
و خداوند متعال حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را زمانی مبعوث نمود که عمده ی مردمان اهل سخنوری و خطبه خوانی بودند، پس از نزد خداوند برای آنان مواعظ و حکمتهایی آورد که سخنان آنان را سست می کرد و حجت بر آنان استوار شد».
ابن السکیت شگفتزده از این کلام پر مغز عرض کرد: به خدای سوگند که تاکنون مانند شما ندیده بودم! حال حجت در این زمان چیست؟
امام علیه السلام پاسخ دادند: «عقل است که با آن، راستگوی بر خداوند شناخته و تصدیق می شود؛ و دروغگوی بر خداوند شناخته و تکذیب می شود». کافی/ کتاب العقل/ح ۲۰
#احادیث #امام_هادی_علیه_السلام
«عقل، حجّت نهایی در کلام امام هادی علیه السلام»
🔷 این حديث مشهور از امام هادي عليه السلام بسيار آموزنده است و نكات مهمي در بر دارد:
❇️ كليني (ره) و ديگران از ابن السكيت -نحوي مشهور- نقل كرده اند كه از امام هادي عليه السلام پرسيد:
چرا خداوند عز و جل موسى بن عمران عليه السلام را با معجزه ی عصا و يد بيضا و ابطال سحر فرستاد، ولى عيسى عليه السلام را با معجزه طب و شفاى امراض، و محمد صلى الله عليه و آله را با كلام و خطبه ها (يعنى فصاحت و بلاغت )؟
امام علیه السلام در پاسخش فرمود: ـ«آنگاه که خداوند تبارك و تعالى وقتى موسى را مبعوث فرمود، بیشتر مردم اهل سحر بودند؛ برای همین موسى علیه السلام از جانب خداوند سحرشان را به گونه ای ابطال نمود که در توانشان نبود مثل آن انجام دهند و بدین صورت حجت را بر آنان ثابت کرد.
و خداى تعالى عيسى عليه السلام را هنگامى فرستاد كه بیماری و زمینگیری شيوع داشت، و مردم نيازمند طب بودند، پس عیسی علیه السلام از جانب خداوند [درمان هایی] آورد که نزد آنان نظیر نداشت و این چنین حجت را بر آنان ثابت نمود.
و خداوند متعال حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را زمانی مبعوث نمود که عمده ی مردمان اهل سخنوری و خطبه خوانی بودند، پس از نزد خداوند برای آنان مواعظ و حکمتهایی آورد که سخنان آنان را سست می کرد و حجت بر آنان استوار شد».
ابن السکیت شگفتزده از این کلام پر مغز عرض کرد: به خدای سوگند که تاکنون مانند شما ندیده بودم! حال حجت در این زمان چیست؟
امام علیه السلام پاسخ دادند: «عقل است که با آن، راستگوی بر خداوند شناخته و تصدیق می شود؛ و دروغگوی بر خداوند شناخته و تکذیب می شود». کافی/ کتاب العقل/ح ۲۰
#احادیث #امام_هادی_علیه_السلام
Forwarded from فهم دین
✳️ نکات مهم این حدیث شریف:
🔸 تأثیر گذاری و تبلیغ در یک جامعه زمانی اثر سودمندی خواهد داشت که مبلّغ به خوبی جامعه و جهان اطراف خود را شناخته و پاسخگوی نیازهای مختلف آنان باشد.
🔸 اولین قدم برای شناخت سخن درست از نادرست تعقل و اندیشه است. البته این حکم عام است و شامل تمام زمان ها می شود. اما جهت این که امام هادی علیه السلام حجیت عقل را فقط در زمان پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بیان نمودند گویا از این جهت است که در زمان انبیاء گذشته (صلوات الله علی نبینا و آله و علیهم اجمعین) به همراه عقل حجت های دیگری هم اقامه می شده، اما پس از ختم نبوت -شاید به علت تکمیل نسبی عقول- دیگر باب معجزات بسته شده و دیوان نبوت ختم شده است، و تنها ابزار تشخیص حق گویان از اهل باطل، عقل سلیم است.
🔸 باید توجه داشت که منظور امام علیه السلام این نیست که فقط به عقل تکیه نموده و از امام معصوم مستغنی شویم. بلکه به نظر می رسد امام علیه السلام به زیرکی و با ادبیات دقیقی که به کار برده اند به مسأله ی امامت اشاره می فرمایند؛ چه این که در عبارت حدیث چنین بود: «العقل يعرف به الصادق على الله فيصدّقه و الكاذب على الله فيكذّبه». امام علیه السلام نفرمودند به وسیله ی عقل خود مطالب درست روشن می شود، بلکه فرمودند به وسیله ی عقل، (صادق علی الله) را می شناسیم. یعنی کسی که بر خداوند مطلب راست می بندد، که اگر نگوییم تنها مصداقش، مصداق بارزش حجت معصوم خداوند است.
به خصوص با توجه به این که طبق نقل مناقب ابن شهرآشوب، این پرسش و پاسخ در حضور متوکل (لعنه الله) و با هدف اهانت به امام علیه السلام صورت گرفته، بیشتر اهمیت این اشاره ی دقیق را در می یابیم.
🔸ممکن است سؤال شود عقلی که سخن راست را به تنهایی نمی تواند تشخیص دهد چگونه می تواند راستگو را تشخیص دهد؟
در پاسخ باید گفت شخصی که کردار و گفتارش آئینه ی راستی باشد: اول از همه خود به آنچه می گوید باور قلبی دارد و عمل می کند، متناقض و خلاف مسلمات فطری سخن نمی گوید، و کلامش را برهان و حجت استوار می کند.
اما افراد مدعی، اول از همه در پی جمع کردن هوادار بوده و تنها مطالبی را مطرح می کنند که خوشایند مردم باشد و برای نفوذشان ابایی از هیچگونه دروغ و فریب ندارند. تاریخ به خوبی گفتار و کردار هر دو گروه را گزارش نموده و اندیشمندان با اندکی تأمل، تفاوت میان سیره ی مدعیان صادق و کاذب را درخواهند یافت.
🔸 تأثیر گذاری و تبلیغ در یک جامعه زمانی اثر سودمندی خواهد داشت که مبلّغ به خوبی جامعه و جهان اطراف خود را شناخته و پاسخگوی نیازهای مختلف آنان باشد.
🔸 اولین قدم برای شناخت سخن درست از نادرست تعقل و اندیشه است. البته این حکم عام است و شامل تمام زمان ها می شود. اما جهت این که امام هادی علیه السلام حجیت عقل را فقط در زمان پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بیان نمودند گویا از این جهت است که در زمان انبیاء گذشته (صلوات الله علی نبینا و آله و علیهم اجمعین) به همراه عقل حجت های دیگری هم اقامه می شده، اما پس از ختم نبوت -شاید به علت تکمیل نسبی عقول- دیگر باب معجزات بسته شده و دیوان نبوت ختم شده است، و تنها ابزار تشخیص حق گویان از اهل باطل، عقل سلیم است.
🔸 باید توجه داشت که منظور امام علیه السلام این نیست که فقط به عقل تکیه نموده و از امام معصوم مستغنی شویم. بلکه به نظر می رسد امام علیه السلام به زیرکی و با ادبیات دقیقی که به کار برده اند به مسأله ی امامت اشاره می فرمایند؛ چه این که در عبارت حدیث چنین بود: «العقل يعرف به الصادق على الله فيصدّقه و الكاذب على الله فيكذّبه». امام علیه السلام نفرمودند به وسیله ی عقل خود مطالب درست روشن می شود، بلکه فرمودند به وسیله ی عقل، (صادق علی الله) را می شناسیم. یعنی کسی که بر خداوند مطلب راست می بندد، که اگر نگوییم تنها مصداقش، مصداق بارزش حجت معصوم خداوند است.
به خصوص با توجه به این که طبق نقل مناقب ابن شهرآشوب، این پرسش و پاسخ در حضور متوکل (لعنه الله) و با هدف اهانت به امام علیه السلام صورت گرفته، بیشتر اهمیت این اشاره ی دقیق را در می یابیم.
🔸ممکن است سؤال شود عقلی که سخن راست را به تنهایی نمی تواند تشخیص دهد چگونه می تواند راستگو را تشخیص دهد؟
در پاسخ باید گفت شخصی که کردار و گفتارش آئینه ی راستی باشد: اول از همه خود به آنچه می گوید باور قلبی دارد و عمل می کند، متناقض و خلاف مسلمات فطری سخن نمی گوید، و کلامش را برهان و حجت استوار می کند.
اما افراد مدعی، اول از همه در پی جمع کردن هوادار بوده و تنها مطالبی را مطرح می کنند که خوشایند مردم باشد و برای نفوذشان ابایی از هیچگونه دروغ و فریب ندارند. تاریخ به خوبی گفتار و کردار هر دو گروه را گزارش نموده و اندیشمندان با اندکی تأمل، تفاوت میان سیره ی مدعیان صادق و کاذب را درخواهند یافت.
الأعرابي ومعاویة لعنه الله.pdf
2.6 MB
این قضیه در ابتدای نسخه از نهج البلاغه در مجموعه دیجیتال MDZ به شماره (Cod.arab. 1252 ) وجود دارد.
▪️▪️صلی الله علیك يا أبا الحسن موسی بن جعفر الكاظم▪️▪️
الإمام الکاظم علیه السلام يدعو لأصحابه في سجوده:
كتاب التوحيد-ص68: عن أبيه، عن سعد بن عبد الله ، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن محمد بن إسماعيل بن بزيع عن إبراهيم بن عبد الحميد قال: سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول في سجوده:
«يا من علا فلا شيء فوقه...
يا من دنا فلا شيء دونه...
اغفر لي و لأصحابي!».
جعلنا الله تعالی من خيار شيعتهم ومواليهم
الإمام الکاظم علیه السلام يدعو لأصحابه في سجوده:
كتاب التوحيد-ص68: عن أبيه، عن سعد بن عبد الله ، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن محمد بن إسماعيل بن بزيع عن إبراهيم بن عبد الحميد قال: سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول في سجوده:
«يا من علا فلا شيء فوقه...
يا من دنا فلا شيء دونه...
اغفر لي و لأصحابي!».
جعلنا الله تعالی من خيار شيعتهم ومواليهم
Forwarded from غلوپژوهی
🎁 معرفی کانال و گروه تخصصی «معرفة الرجال و الآثار»
گروه تخصصی «معرفة الرجال و الآثار» به منظور مباحث رجال و منبع شناسی، فقه الحدیث و اعتبارسنجی روایات و نُسَخ و نیز معرفی پژوهشهای مرتبط با تراث شیعه، تراجم و تاریخ و با حضور اساتید این رشتهها در سال 1394ش تشکیل شده است.
بعد از چند سال فعالیت این گروه علمی مجازی، تصمیم ما بر این شد، برای استفاده آسانتر از برخی از مطالب ارزنده آن، گلچینی از نکاتِ محققان گروه و مدیران آن در این کانال ارائه شود.
امید که برای عزیزان مفید واقع شود:
t.me/Al_Rijal
ابتدای کانال
گروه تخصصی «معرفة الرجال و الآثار» به منظور مباحث رجال و منبع شناسی، فقه الحدیث و اعتبارسنجی روایات و نُسَخ و نیز معرفی پژوهشهای مرتبط با تراث شیعه، تراجم و تاریخ و با حضور اساتید این رشتهها در سال 1394ش تشکیل شده است.
بعد از چند سال فعالیت این گروه علمی مجازی، تصمیم ما بر این شد، برای استفاده آسانتر از برخی از مطالب ارزنده آن، گلچینی از نکاتِ محققان گروه و مدیران آن در این کانال ارائه شود.
امید که برای عزیزان مفید واقع شود:
t.me/Al_Rijal
ابتدای کانال
Telegram
کانال معرفة الرجال و الآثار
کانال پشتیبان گروه تخصصی «معرفة الرجال و الآثار»
ارائهدهنده گلچینی از پژوهشهای محققان گروه.
ارتباط با مدیر:
@amid3
سایت مجموعه:
deraayaat.ir
ارائهدهنده گلچینی از پژوهشهای محققان گروه.
ارتباط با مدیر:
@amid3
سایت مجموعه:
deraayaat.ir
172126.pdf
6.8 MB
المسائل الآملیات، دغدغه های فقهی کلامی عارف شهیر سید حیدر آملی که از فخر المحققین (ره) پرسیده است.
منتشر شده در شماره 7 مجلة المحقق
منتشر شده در شماره 7 مجلة المحقق
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷بهره ای از بحر زیارت عاشورا
(اصالت و قدمت)
شاید با وجود نوشته های مختلفی که در مورد جنبه های مختلف زیارت عاشورا نوشته شده، ورود به این بحر عمیق آن هم از سوی بیسوادی همچون حقیر بی مورد می نمود، اما هنگامی که این دریای ژرف به تلاطم می آید هر کودکی هوس می کند حداقل دستی به آب رسانده و تشنه باز نگردد.
از این رو بحول و قوه الهی، در این کوته نوشته به برخی جنبه های خاص زیارت عاشورا که کمتر بدان پرداخته شده و اسباب تقویت اصالت آن را فراهم می کند اشاره می کنم ان شاء الله. پبش از این اقای حسن انصاری نیز نوشته ای در مورد اصالت زیارت عاشورا داشتند که از آن نیز استفاده کردیم.
▪️ تعبیرات نو ظهور
تعبیراتی مانند: «ثار الله و ابن ثاره» یا «الوتر الموتور» ترکیباتی هستند که سابقه ی استعمال نداشته یا رایج نبوده است، به گونه ای که شارحین احادیث و زیارات در معنای این دو قسمت به نتیجه ی قاطعی نرسیده و احتمالات گوناگونی را بیان کرده اند. باید توجه داشت که اگر قرار باشد جعلی رخ دهد، در بستر فرهنگی-اجتماعی جاعل و با استفاده از دانش های پیشین رایج در جامعه صورت می گیرد. بنابراین استفاده از ترکیباتی بدیع و غیر متعارف قرینه ای بر صدور آن از بیان بلیغ معصوم علیه السلام است.
▪️ عقائد بسیط
می دانیم که عقائد شیعه در گذر زمان رشد و نمو نموده و شیعیان اولیه سطح معرفتی پایین تری از امامان علیهم السلام در ذهن داشتند.رنگ و بوی زیارت عاشورا کاملا متناسب با فضای شیعیان در اوائل قرن دوم است، چه این که به مقام امامت و لوازم آن به اندک اشارتی اکتفا شده و عمدتا تأکید بر ولایت و محبّت و برائت است. در این زیارت حتی تصریحی به حجّت و وصیّ بودن امام حسین علیه السلام نمی رود و تنها به صورت سربسته از مقام و منزلت امام حسین علیه السلام سخن می رود که زائر بر معرفت آن، سپاس خدا را می گوید و بر غاصبین آن مقام لعنت می فرستد.
البته این سخن هرگز به معنای سبک انگاشتن محتوای زیارت عاشورا نیست که فهم عمق هر جمله اش، قلب سلیم و عنایت ربانی می طلبد.
از دیگر سو، اشارات متعدّدی به محبّت اهل بیت علیهم السلام و برائت از دشمنانشان شده که پیوسته وجه مایز شیعیان تا اوائل قرن دوم بوده است.
نکته ی مهمّ و مغفولی که در سراسر این زیارت به چشم می خورد علاوه بر محبّت خود اهل بیت علیهم السلام و برائت دشمنانشان، به پیوند ولایی با اولیاء اهل بیت علیهم السلام نیز تأکید می شود، تا جایی که زائر، خداوند را بر معرفت آنان یاد می کند: (فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیائکم) و به موالات آنان به خداوند تقرّب می جوید: (و أتقرب إلى الله ثم إلیکم بموالاتکم و موالاة ولیکم)؛ متأسفانه این جایگاه مهم مؤمن ولیّ در میان ما ناشناخته مانده و حقوق و حرمت ایمان غالباً رعایت نمی شود.
🔷بهره ای از بحر زیارت عاشورا
(اصالت و قدمت)
شاید با وجود نوشته های مختلفی که در مورد جنبه های مختلف زیارت عاشورا نوشته شده، ورود به این بحر عمیق آن هم از سوی بیسوادی همچون حقیر بی مورد می نمود، اما هنگامی که این دریای ژرف به تلاطم می آید هر کودکی هوس می کند حداقل دستی به آب رسانده و تشنه باز نگردد.
از این رو بحول و قوه الهی، در این کوته نوشته به برخی جنبه های خاص زیارت عاشورا که کمتر بدان پرداخته شده و اسباب تقویت اصالت آن را فراهم می کند اشاره می کنم ان شاء الله. پبش از این اقای حسن انصاری نیز نوشته ای در مورد اصالت زیارت عاشورا داشتند که از آن نیز استفاده کردیم.
▪️ تعبیرات نو ظهور
تعبیراتی مانند: «ثار الله و ابن ثاره» یا «الوتر الموتور» ترکیباتی هستند که سابقه ی استعمال نداشته یا رایج نبوده است، به گونه ای که شارحین احادیث و زیارات در معنای این دو قسمت به نتیجه ی قاطعی نرسیده و احتمالات گوناگونی را بیان کرده اند. باید توجه داشت که اگر قرار باشد جعلی رخ دهد، در بستر فرهنگی-اجتماعی جاعل و با استفاده از دانش های پیشین رایج در جامعه صورت می گیرد. بنابراین استفاده از ترکیباتی بدیع و غیر متعارف قرینه ای بر صدور آن از بیان بلیغ معصوم علیه السلام است.
▪️ عقائد بسیط
می دانیم که عقائد شیعه در گذر زمان رشد و نمو نموده و شیعیان اولیه سطح معرفتی پایین تری از امامان علیهم السلام در ذهن داشتند.رنگ و بوی زیارت عاشورا کاملا متناسب با فضای شیعیان در اوائل قرن دوم است، چه این که به مقام امامت و لوازم آن به اندک اشارتی اکتفا شده و عمدتا تأکید بر ولایت و محبّت و برائت است. در این زیارت حتی تصریحی به حجّت و وصیّ بودن امام حسین علیه السلام نمی رود و تنها به صورت سربسته از مقام و منزلت امام حسین علیه السلام سخن می رود که زائر بر معرفت آن، سپاس خدا را می گوید و بر غاصبین آن مقام لعنت می فرستد.
البته این سخن هرگز به معنای سبک انگاشتن محتوای زیارت عاشورا نیست که فهم عمق هر جمله اش، قلب سلیم و عنایت ربانی می طلبد.
از دیگر سو، اشارات متعدّدی به محبّت اهل بیت علیهم السلام و برائت از دشمنانشان شده که پیوسته وجه مایز شیعیان تا اوائل قرن دوم بوده است.
نکته ی مهمّ و مغفولی که در سراسر این زیارت به چشم می خورد علاوه بر محبّت خود اهل بیت علیهم السلام و برائت دشمنانشان، به پیوند ولایی با اولیاء اهل بیت علیهم السلام نیز تأکید می شود، تا جایی که زائر، خداوند را بر معرفت آنان یاد می کند: (فأسأل الله الذی أکرمنی بمعرفتکم و معرفة أولیائکم) و به موالات آنان به خداوند تقرّب می جوید: (و أتقرب إلى الله ثم إلیکم بموالاتکم و موالاة ولیکم)؛ متأسفانه این جایگاه مهم مؤمن ولیّ در میان ما ناشناخته مانده و حقوق و حرمت ایمان غالباً رعایت نمی شود.
▪️ نقل به معنی
با توجه به سیر تاریخی تدوین حدیث، تا قرن سوم نقل شفاهی بر نقل مکتوب غلبه داشته و از این رو در این بازه، نقل به معنی هم بیشتر مشاهده می شود. پس اگر متنی طولانی با تفاوت قابل توجه از دو منبع نقل شد می توان به عنوان قرینه ای بر قدمت آن در نظر گرفته شود.
متن زیارت عاشورا نیز به دو شکل مختلف نقل شده است: یکی صورت متعارف آن که در مصباح و کامل الزیارات روایت شده، و دیگری نقلی است که محدث نوری (ره) از کتاب مزار قدیم آورده (مستدرک الوسائل 10/413) و تفاوتهای فراوانی با روایت مشهور آن دارد. حتی تفاوتهای میان نقل مصباح با کامل الزیارات هم قابل توجه است.
▪️شواهد حدیثی:
عمده ی فقرات زیارت دارای شواهد متعدد در احادیث اصیل اسلامی است که استخراج تک تک آن ها خود نوشته ی مستقلّی می طلبد، اما برای نمونه خوبست به مواردی اشاره شود:
(إنی سلم لمن سالمکم، و حرب لمن حاربکم)
زید بن أرقم، قال: خرج رسول الله (صلى الله علیه و آله) فإذا علی و فاطمة و الحسن و الحسین (علیهم السلام) فقال: أنا حرب لمن حاربکم، و سلم لمن سالمکم.
(مع إمام منصور)
در روایات مختلفی به پیوند محکم حضرت حجت علیه السلام با نصر الهی تکیه شده، چه این که به راستی خروج ایشان نمایانگر وعده ی نصرت الهی اولیا علیهم السلام است:
کامل الزیارات: محمد بن سنان عن رجل قال: سألت عن أبی عبد الله علیه السلام فی قوله تعالى-( و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا) قال: «ذلک قائم آل محمد یخرج فیقتل بدم الحسین علیه السلام».فرات: قال حدثنی جعفر بن محمد الفزاری معنعنا عن أبی جعفر ع فی قوله [تعالى] و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا قال الحسین [علیه السلام] فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا قال سمى الله المهدی منصورا [المنصور] کما سمى أحمد و محمد [محمدا] محمودا و کما سمى عیسى المسیح
همچنین در قسمت دیگر حضرت مهدی علیه السلام به (ناطق) توصیف شده که یادآور اصطلاح قدیمی امامیه و تقسیم دیرینه ی ائمه علیهم السلام به (صامت) و (ناطق) است. (معانی الاخبار/111، کافی 1/427 و...)
▪️نکته ی جالب توجه این زیارت تأکید آن بر قیام حضرت مهدی علیه السلام و خونخواهی ایشان است که در دو قسمت زیارت تکرار شده است.در کمتر زیارتی اشاره به این جهت را می بینیم، بلکه می توان گفت ادبیات این قسمت زیارت کاملا منحصر به فرد است.
بر اساس نقل های تاریخی، پس از شهادت امام حسین علیه السلام گروه های مختلفی به خونخواهی ایشان برخاستند، هرچند اندیشه ی (قائمیت) همچنان در میان زیدیه تداوم داشت اما ادعای انتقام دیگر از انتظارات و وظائف (قائم) به شمار نمی رفت.
اما این روایت از کهن ترین متون امامی است که بر اقدام خاص و انحصاری امام زمان علیه السلام در انتقام از خون جدش (علیه السلام) تأکید می کند. جالب اینجاست که بر خلاف تعدادی دیگر از ادعیه و زیارات که آرزوی همراهی با حضرت حجت علیه السلام در رجعت درخواست می شود، در این زیارت این درخواست به صورت عادی مطرح شده: (فأسأل الله..أن یرزقني طلب ثارک..) به گونه ای که این موعود می تواند در آینده ای نزدیک محقق شود.
خود این سبک هم سازگار با فضایی است که ائمه ی متقدم علیهم السلام برای بشارت و دلگرمی شیعیان آماده کرده بودند و تصور بسیاری از شیعیان نزدیک بودن ظهور منجی بود.
خداوند همه ی ما را مشرف به خدمت رکابش گرداند.
با توجه به سیر تاریخی تدوین حدیث، تا قرن سوم نقل شفاهی بر نقل مکتوب غلبه داشته و از این رو در این بازه، نقل به معنی هم بیشتر مشاهده می شود. پس اگر متنی طولانی با تفاوت قابل توجه از دو منبع نقل شد می توان به عنوان قرینه ای بر قدمت آن در نظر گرفته شود.
متن زیارت عاشورا نیز به دو شکل مختلف نقل شده است: یکی صورت متعارف آن که در مصباح و کامل الزیارات روایت شده، و دیگری نقلی است که محدث نوری (ره) از کتاب مزار قدیم آورده (مستدرک الوسائل 10/413) و تفاوتهای فراوانی با روایت مشهور آن دارد. حتی تفاوتهای میان نقل مصباح با کامل الزیارات هم قابل توجه است.
▪️شواهد حدیثی:
عمده ی فقرات زیارت دارای شواهد متعدد در احادیث اصیل اسلامی است که استخراج تک تک آن ها خود نوشته ی مستقلّی می طلبد، اما برای نمونه خوبست به مواردی اشاره شود:
(إنی سلم لمن سالمکم، و حرب لمن حاربکم)
زید بن أرقم، قال: خرج رسول الله (صلى الله علیه و آله) فإذا علی و فاطمة و الحسن و الحسین (علیهم السلام) فقال: أنا حرب لمن حاربکم، و سلم لمن سالمکم.
(مع إمام منصور)
در روایات مختلفی به پیوند محکم حضرت حجت علیه السلام با نصر الهی تکیه شده، چه این که به راستی خروج ایشان نمایانگر وعده ی نصرت الهی اولیا علیهم السلام است:
کامل الزیارات: محمد بن سنان عن رجل قال: سألت عن أبی عبد الله علیه السلام فی قوله تعالى-( و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا) قال: «ذلک قائم آل محمد یخرج فیقتل بدم الحسین علیه السلام».فرات: قال حدثنی جعفر بن محمد الفزاری معنعنا عن أبی جعفر ع فی قوله [تعالى] و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا قال الحسین [علیه السلام] فلا یسرف فی القتل إنه کان منصورا قال سمى الله المهدی منصورا [المنصور] کما سمى أحمد و محمد [محمدا] محمودا و کما سمى عیسى المسیح
همچنین در قسمت دیگر حضرت مهدی علیه السلام به (ناطق) توصیف شده که یادآور اصطلاح قدیمی امامیه و تقسیم دیرینه ی ائمه علیهم السلام به (صامت) و (ناطق) است. (معانی الاخبار/111، کافی 1/427 و...)
▪️نکته ی جالب توجه این زیارت تأکید آن بر قیام حضرت مهدی علیه السلام و خونخواهی ایشان است که در دو قسمت زیارت تکرار شده است.در کمتر زیارتی اشاره به این جهت را می بینیم، بلکه می توان گفت ادبیات این قسمت زیارت کاملا منحصر به فرد است.
بر اساس نقل های تاریخی، پس از شهادت امام حسین علیه السلام گروه های مختلفی به خونخواهی ایشان برخاستند، هرچند اندیشه ی (قائمیت) همچنان در میان زیدیه تداوم داشت اما ادعای انتقام دیگر از انتظارات و وظائف (قائم) به شمار نمی رفت.
اما این روایت از کهن ترین متون امامی است که بر اقدام خاص و انحصاری امام زمان علیه السلام در انتقام از خون جدش (علیه السلام) تأکید می کند. جالب اینجاست که بر خلاف تعدادی دیگر از ادعیه و زیارات که آرزوی همراهی با حضرت حجت علیه السلام در رجعت درخواست می شود، در این زیارت این درخواست به صورت عادی مطرح شده: (فأسأل الله..أن یرزقني طلب ثارک..) به گونه ای که این موعود می تواند در آینده ای نزدیک محقق شود.
خود این سبک هم سازگار با فضایی است که ائمه ی متقدم علیهم السلام برای بشارت و دلگرمی شیعیان آماده کرده بودند و تصور بسیاری از شیعیان نزدیک بودن ظهور منجی بود.
خداوند همه ی ما را مشرف به خدمت رکابش گرداند.
❤1👍1
بازمانده_هایی_از_چند_کتاب_مفقود_شیعی.pdf
4.2 MB
پیش از این ضمن چند پست (مثلا) به اهمیت نسخ کهن نهایه مرحوم شیخ طوسی اشاره کردم و مشوق اصلی بنده - همچنان که پیش از این نیز بیان شد- معرفی جالبی بود که محقق بزرگوار ابو جعفر الحلی نسبت به نسخه ی مهمی از نهایه ارائه نمودند.
خوشبختانه در شماره جدید آیینه پزوهش جناب آقای محمد حسین حکیم همین نسخه را به تفصیل معرفی نموده و فوائد آن را یاد نموده اند.
هر چند این جانب از مدتها قبل (بدون اطلاع از کار آقای حکیم) درگیر نوشتن مقاله ای عربی به همین موضوع برای عتبه عباسیه بودم و اصولا از کارهای موازی هم منزجر هستم، ولی به هر صورت مسئولیت نشر مقاله ی عربی به عهده ی عتبه عباسیه بوده و خوانندگان ایرانی فعلا می توانند از این مقاله ی فارسی ارزنده بهره مند شوند.
خوشبختانه در شماره جدید آیینه پزوهش جناب آقای محمد حسین حکیم همین نسخه را به تفصیل معرفی نموده و فوائد آن را یاد نموده اند.
هر چند این جانب از مدتها قبل (بدون اطلاع از کار آقای حکیم) درگیر نوشتن مقاله ای عربی به همین موضوع برای عتبه عباسیه بودم و اصولا از کارهای موازی هم منزجر هستم، ولی به هر صورت مسئولیت نشر مقاله ی عربی به عهده ی عتبه عباسیه بوده و خوانندگان ایرانی فعلا می توانند از این مقاله ی فارسی ارزنده بهره مند شوند.
⚠️ برای پند...
نظام العلماء تبریزی (۱۲۵۰- ۱۳۲۶) در کشکول خود به نام انیس الادباء و سمیر السعداء از اوضاع زمانه و اختلال مملکت شکایت می کند، و ریشه ی مشکل را چنین بیان میدارد:
«و گویا عمده باعث کثرت ابتلا و توالی و ترادف این همه مصائب و بلایا همان ترک مراسم امر معروف و نهی از منکر بود که در این زمان میان عموم ناس، این حکم محکم قدری بی اساس ماند. اغلب مردم هر چه دیدند با سکوت گذرانیدند، از اعمال بد و افعال ناپسند عملاً تبرّا و فعلاً ممانعت نکردند، همه را ببعض ملاحظات با مسامحه و سکوت گذرانیدند، الّا ما شذّ و ندر.
...از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقولست که آن حضرت فرمود: بدانخدایی که جان من در قبضه ی قدرت اوست امر به معروف کنید و نهی از منکر نمائید یا اینکه خدای عزّ و جلّ عذابی از جانب خود بر شما میفرستد، پس از آن هر چند دعا نمائید مستجاب نمی شود.
...در حقیقت این بلده مصداق آیه ی شریفه گردید: كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»
نظام العلماء تبریزی (۱۲۵۰- ۱۳۲۶) در کشکول خود به نام انیس الادباء و سمیر السعداء از اوضاع زمانه و اختلال مملکت شکایت می کند، و ریشه ی مشکل را چنین بیان میدارد:
«و گویا عمده باعث کثرت ابتلا و توالی و ترادف این همه مصائب و بلایا همان ترک مراسم امر معروف و نهی از منکر بود که در این زمان میان عموم ناس، این حکم محکم قدری بی اساس ماند. اغلب مردم هر چه دیدند با سکوت گذرانیدند، از اعمال بد و افعال ناپسند عملاً تبرّا و فعلاً ممانعت نکردند، همه را ببعض ملاحظات با مسامحه و سکوت گذرانیدند، الّا ما شذّ و ندر.
...از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقولست که آن حضرت فرمود: بدانخدایی که جان من در قبضه ی قدرت اوست امر به معروف کنید و نهی از منکر نمائید یا اینکه خدای عزّ و جلّ عذابی از جانب خود بر شما میفرستد، پس از آن هر چند دعا نمائید مستجاب نمی شود.
...در حقیقت این بلده مصداق آیه ی شریفه گردید: كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»
👍1