🍃🌸🌺🌼🌷🌼🌺🌸🍃
🍃🌺الا یا أیها المهدي مُدام الوصل ناولها
🍃🌺 که در دوران هجرانت بسی افتاده مشکلها
🍃🌺 صبا از نکهت کويت نسيمی سوی ما آورد
🍃🌺 ز سوز شعله عشقت چه سوز افتاده در دلها
🍃🌺 چو نور مهر تو تابيد بر دلهای مشتاقان
🍃🌺 ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
✅ تبريک و تهنيت باد، ميلاد منجی بشريّت و آخرين اميد دلهای خسته و ساحل آرام غمزدگان مظلوم عالم، مهدی صاحب زمان «عجّل الله تعالی فرجه الشريف».
به ميمنت اين روز فرخنده، چند اثر دستنويس مرتبط با وجود نازنین آن حضرت (عج)، معرّفی میشوند، اميد که مقبول آستانش قرار گيرد👇
http://yon.ir/3v86
🖌 #إليك_یا_صاحب_الزمان
ارسالی استاد دکتر حسین متقی
🍃🌺الا یا أیها المهدي مُدام الوصل ناولها
🍃🌺 که در دوران هجرانت بسی افتاده مشکلها
🍃🌺 صبا از نکهت کويت نسيمی سوی ما آورد
🍃🌺 ز سوز شعله عشقت چه سوز افتاده در دلها
🍃🌺 چو نور مهر تو تابيد بر دلهای مشتاقان
🍃🌺 ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
✅ تبريک و تهنيت باد، ميلاد منجی بشريّت و آخرين اميد دلهای خسته و ساحل آرام غمزدگان مظلوم عالم، مهدی صاحب زمان «عجّل الله تعالی فرجه الشريف».
به ميمنت اين روز فرخنده، چند اثر دستنويس مرتبط با وجود نازنین آن حضرت (عج)، معرّفی میشوند، اميد که مقبول آستانش قرار گيرد👇
http://yon.ir/3v86
🖌 #إليك_یا_صاحب_الزمان
ارسالی استاد دکتر حسین متقی
حدیث_شهادت_خضر_بر_دوازده_امام،_بررسی.pdf
500.4 KB
#إليك_يا_صاحب_الزمان
مقاله ارزشمند «حدیث شهادت خضر بر دوازده امام: بررسی اصالت و نحوه انتقال از اصول اولیه به جوامع حدیثی»
اهدایی: محقق کوشا و دوست عزیزم آقای محمد قندهاری
مقاله ارزشمند «حدیث شهادت خضر بر دوازده امام: بررسی اصالت و نحوه انتقال از اصول اولیه به جوامع حدیثی»
اهدایی: محقق کوشا و دوست عزیزم آقای محمد قندهاری
چکیده: یکی از شواهد روایی امامیه در باب عدد ائمه، حدیث شهادت خضر علیه السلام بر دوازده امام علیهم السلام است که کلینی و برخی محدثین دیگر به واسطۀ احمد بن محمد بن خالد برقی در کتاب های خود آورده اند. برقی نقل دیگری از این حدیث را در بخش کتاب العلل از المحاسن، بدون اسامی کامل ائمه علیهم السلام آورده، که این امر موجب بروز تردیدهایی در اصالت نقل کامل آن شده است. این مقاله از خلال تطبیق اسناد حدیث خضر نشان می دهد منبع اصلی این حدیث با ذکر کامل اسامی ائمه علیهم السلام ، کتاب راوی اصلی آن، ابوهاشم جعفری بوده که از آن جا به نگاشته های محدثان بعدی چون الکافی کلینی راه پیدا کرده است. در ادامه، مقاله می کوشد علت اختلاف به وجود آمده بین سند و متن نقل المحاسن با نقل دیگر کتاب های حدیثی را تبیین نماید. بدین منظور، با بررسی آماری احادیث کتاب العلل از المحاسن نشان داده می شود که این بخش از کتاب، در واقع کتابی از محمد بن خالد برقی است که توسط پسر وی تکمیل شده است و بروز اختلافات متنی و سندی نیز، ریشه در سبک حدیث نگاری برقی پدر و پسر دارد.
آثار کهن شیعه
الزيارة.pdf
الصفحة الأولی من النسخة
تجد فيها إجازتين، وللأسف لا يقرأ أكثرها لانخرام النسخة
تجد فيها إجازتين، وللأسف لا يقرأ أكثرها لانخرام النسخة
توقيع الشيخ المفيد ره.pdf
771.4 KB
التوقيعان الواردان إلی الشيخ المفيد ره من هذه المخطوطة.هناك اختلاف يسير بين هذا النقل ونقل الاحتجاج
المرجع الفقید آیة الله السید محمد الروحاني رحمه الله وكتاب فقه الرضا عليه السلام
ينقل سماحة آية الله الشيخ محمد السند دام علاه أنه كان يحضر مجالس الاستفتاء لآية الله السيد محمد الروحاني (ره)، فكثيراً ما كان يراجع في المسائل المطروحة كتاب فقه الرضا عليه السلام. فتعجبنا من كثرة استناده إليه، فسألناه: هل هذا الكتاب معتبر عندكم فتعتمدون عليه؟ فأجاب: لا؛ ولكن ترتيب فروع هذا الكتاب يعطي صورة واضحة عن الفقه ويتيسر معه العلاج بين الروايات المتعارضة.
✅ وبالنتيجة، يلزم أن لا يقصر الفقيه والمحدث نظره علی الروايات أو الكتب المعتبرة فقط، فإن لكل كتاب خصائصه الممتازة بها.بل ليمارس مجموعة الروايات حتی يألف لسان الأئمّة عليهم السلام ويكون علی بصيرة من زوايا كلامهم ويمكنه أن يشكّل من الظنون العلم أو الاطمئنان.
ينقل سماحة آية الله الشيخ محمد السند دام علاه أنه كان يحضر مجالس الاستفتاء لآية الله السيد محمد الروحاني (ره)، فكثيراً ما كان يراجع في المسائل المطروحة كتاب فقه الرضا عليه السلام. فتعجبنا من كثرة استناده إليه، فسألناه: هل هذا الكتاب معتبر عندكم فتعتمدون عليه؟ فأجاب: لا؛ ولكن ترتيب فروع هذا الكتاب يعطي صورة واضحة عن الفقه ويتيسر معه العلاج بين الروايات المتعارضة.
✅ وبالنتيجة، يلزم أن لا يقصر الفقيه والمحدث نظره علی الروايات أو الكتب المعتبرة فقط، فإن لكل كتاب خصائصه الممتازة بها.بل ليمارس مجموعة الروايات حتی يألف لسان الأئمّة عليهم السلام ويكون علی بصيرة من زوايا كلامهم ويمكنه أن يشكّل من الظنون العلم أو الاطمئنان.
صلی الله عليك يا أبا جعفر الباقر
دخل علی الباقر عليه السلام قوم مات لهم ميّت، فقالوا:نحبّ أن تُصلّي عليه.
فأطرق مليّاً ثمَّ قال:انطلقوا فواروا صاحبكم!
فخرجوا كأنّما يسفی في وجوههم الموت.
فقال له رجل: إنّه كان مسرفاً علی نفسه، ولكن قد كانت فيه خصلة:ما ذُكِرتم عنده إلّا فاضت عيناه.
فقال:«الله أكبر!زلّت له قدم وثبتت له أُخری». ثمّ قام فصلّی عليه وقام علی قبره حتّی دُفن.
(مکارم أخلاق النبي والأئمّة علیهم السلام/۲۹۳)
گروهی بر امام باقر علیه السلام وارد شدند که فردی از آنان درگذشته بود و عرضه داشتند: دوست داریم شما بر او نماز گزارید.
امام علیه السلام درنگی نموده ، آنگاه فرمودند: بروید و خود او را دفن کنید!
پس آن گروه – در حالی که گویا مرگ بر چهره هایشان سایه افکنده بود- بیرون شدند.یکی از آنان عرض کرد: گرچه آن فرد بر خودش ستمکار بود، اما یک خصلت داشت: هر گاه از شما اهل بیت (علیهم السلام) یادی به میان می آمد، اشک چشمانش به جوشش می افتاد.
پس امام علیه السلام فرمود:«الله اکبر! پس گرچه یک گامش به لغزش رفته، اما گام دیگرش برجای مانده است!».آنگاه برخواست و بر او نماز گزارد و بر قبرش ایستاد تا آن که دفنش کردند.
دخل علی الباقر عليه السلام قوم مات لهم ميّت، فقالوا:نحبّ أن تُصلّي عليه.
فأطرق مليّاً ثمَّ قال:انطلقوا فواروا صاحبكم!
فخرجوا كأنّما يسفی في وجوههم الموت.
فقال له رجل: إنّه كان مسرفاً علی نفسه، ولكن قد كانت فيه خصلة:ما ذُكِرتم عنده إلّا فاضت عيناه.
فقال:«الله أكبر!زلّت له قدم وثبتت له أُخری». ثمّ قام فصلّی عليه وقام علی قبره حتّی دُفن.
(مکارم أخلاق النبي والأئمّة علیهم السلام/۲۹۳)
گروهی بر امام باقر علیه السلام وارد شدند که فردی از آنان درگذشته بود و عرضه داشتند: دوست داریم شما بر او نماز گزارید.
امام علیه السلام درنگی نموده ، آنگاه فرمودند: بروید و خود او را دفن کنید!
پس آن گروه – در حالی که گویا مرگ بر چهره هایشان سایه افکنده بود- بیرون شدند.یکی از آنان عرض کرد: گرچه آن فرد بر خودش ستمکار بود، اما یک خصلت داشت: هر گاه از شما اهل بیت (علیهم السلام) یادی به میان می آمد، اشک چشمانش به جوشش می افتاد.
پس امام علیه السلام فرمود:«الله اکبر! پس گرچه یک گامش به لغزش رفته، اما گام دیگرش برجای مانده است!».آنگاه برخواست و بر او نماز گزارد و بر قبرش ایستاد تا آن که دفنش کردند.
بسم الله الر حمن الرحیم
نکاتی در مورد قطب الدین لاهیجی (ره)
قطب الدین - یا بهاء الدین- محمد بن شیخ علی شریف لاهیجی (م ١٠٩٥) از علمای بزرگ خطه ی دیلمان به حساب می آید و بیشتر با تفسیر ارزنده اش و کتاب محبوب القلوب شهرت یافته است.متأسفانه محبوب القلوب ناقص چاپ شده و ظاهرا مرکز نشر میراث مکتوب، برنامه ای برای ادامه ی تحقیق کتاب -که بخصوص قسمت شرح حال ائمه علیهم السلام از آن مهمست- ندارد.علاوه بر این که مصححین، تنها بر نسخه دانشگاه- که خود به مغلوط بودن آن تصریح کرده اند- اعتماد نموده اند.
١- یک نکته ی سؤال بر انگیز در مورد وی، اندیشه و مذهب فکری اوست.در مقایسه ی کوتاهی که بین محبوب القلوب و تفسیر داشته باشیم با دو متد فکری متقابل مواجه خواهیم شد:کتاب محبوب القلوب در شرح حال عارفان و صوفیان -از بدو خلقت گرفته تا بعد اسلام- نگاشته شده و علاوه بر ستایش از افرادی همچون سقراط، افلاطون، ارسطو، اسکندر، فخر رازی و....، مطالب متفرقه فراوانی بر مبنای عرفان و حکمت ایراد کرده است. وی در این کتاب هر چند از معصومین علیهم السلام و احادیثشان نیز یاد می کند، اما ستایش از عرفا را بدان جا رسانده که از حلاج این چنین نام می برد:«حلّاج الاسرار و کشاف الأستار حسین بن منصور فارسی»! (جلد دوم، ص ٥٣٨)
از طرفی کتاب تفسیر وی، کاملا مبتنی بر احادیث کتب معتبر و با اعتماد کامل بر روایات نگاشته شده و جز موارد اندکی هیچ اشاره ای به مطالب فلسفی و عرفانی نمی شود.بلکه گاهی فلاسفه را مورد انتقاد نیز قرار می دهد، برای مثال در ذیل آیه شریفه (کلّ نفس ذائقة الموت) گوید:«و اين آيه دال است بر بطلان قول فلاسفه كه گويند ارواح بشرى و عقول مفارقه و نفوس فلكيه نمىميرند» ٣/١١٧ و یا در جایی دیگر نقل کلامی از علامه مجلسی (ره) نموده که در ضمن آن، فلاسفه را (زنادقه) میخواند. (٤/٨٨٧)
همچنین آیه ی شریفه ی «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً » که از آیات مورد علاقه ی حکماست! و مصنف در مقدمه محبوب القلوب نیز به آن پرداخته و به طرز غریبی حکمت را به معنای مصطلح عرفانی معنا کرده و مقام بالایی را برای حکما در نظر گرفته، اما در تفسیر خود بدون اندک اشاره ای به این بافته ها، روایات مأثوره ذیل آیه را بیان می کند که مراد از حکمت معرفت امام و اجتناب گناهان است.
مرحوم محدث ارموی این تناقض را دریافته و در مقدمه ی تفسیر شریف لاهیجی (البته این نام نیز غلط مشهور است، چه آن که ظاهرا شریف لقب پدر اوست) به تفاوت مسلک این دو کتاب اشاره می کند. آنگاه آن را اینگونه تفسیر می کند که حیات فکری قطب الدین لاهیجی دو دوره بوده است، در ابتدای امر تابع مکتب فلاسفه بوده و بعد از آن -با توجه به شیوع نظریات استرابادی و اقبال علما بر روایات- از معقول به منقول هجرت کرده است.با توجه به اینکه محبوب القلوب حدود سال ١٠٧٠(چنانچه در نسخه ثمرة الفؤاد ذکر شده) و تفسیر در ١٠٨٦ نگاشته شده، اصل مطلب قابل قبول می نماید اما از طرفی، شواهد دیگر در دست هست که مصنف تا آخر عمر تغییری در جهت فکری خود نداده است.برای مثال وی تعلیقات متعددی بر محبوب القلوب دارد که در یکجا به وقوع زلزله ای در سال ١٠٨٨اشاره می کند (مقدمه محبوب القلوب)، بنابراین او این تعلیقات را باید بعد از این تاریخ نگاشته باشد که نشان دهنده تداوم تعلق فکری وی به مکتب فلاسفه است.همچنین مجموعه ای در دانشگاه تهران به ش ٣٩٥٠ موجود است که برخی از اجزاء آن توسط قطب الدین لاهیجی در سال ١٠٨٧ کتابت شده اند، از جمله کتاب المنقذ من الضلال غزالی که طبیعتا نباید مورد علاقه ی یک عالم پیرو روش اهل بیت علیهم السلام باشد.شاهد دیگر آنکه وی منتخباتی از محبوب القلوب را در حدود سال 1086 در مجموعه ای گردآورده است که در ادامه در مورد آن ان شاء الله صحبت می کنیم.
نکاتی در مورد قطب الدین لاهیجی (ره)
قطب الدین - یا بهاء الدین- محمد بن شیخ علی شریف لاهیجی (م ١٠٩٥) از علمای بزرگ خطه ی دیلمان به حساب می آید و بیشتر با تفسیر ارزنده اش و کتاب محبوب القلوب شهرت یافته است.متأسفانه محبوب القلوب ناقص چاپ شده و ظاهرا مرکز نشر میراث مکتوب، برنامه ای برای ادامه ی تحقیق کتاب -که بخصوص قسمت شرح حال ائمه علیهم السلام از آن مهمست- ندارد.علاوه بر این که مصححین، تنها بر نسخه دانشگاه- که خود به مغلوط بودن آن تصریح کرده اند- اعتماد نموده اند.
١- یک نکته ی سؤال بر انگیز در مورد وی، اندیشه و مذهب فکری اوست.در مقایسه ی کوتاهی که بین محبوب القلوب و تفسیر داشته باشیم با دو متد فکری متقابل مواجه خواهیم شد:کتاب محبوب القلوب در شرح حال عارفان و صوفیان -از بدو خلقت گرفته تا بعد اسلام- نگاشته شده و علاوه بر ستایش از افرادی همچون سقراط، افلاطون، ارسطو، اسکندر، فخر رازی و....، مطالب متفرقه فراوانی بر مبنای عرفان و حکمت ایراد کرده است. وی در این کتاب هر چند از معصومین علیهم السلام و احادیثشان نیز یاد می کند، اما ستایش از عرفا را بدان جا رسانده که از حلاج این چنین نام می برد:«حلّاج الاسرار و کشاف الأستار حسین بن منصور فارسی»! (جلد دوم، ص ٥٣٨)
از طرفی کتاب تفسیر وی، کاملا مبتنی بر احادیث کتب معتبر و با اعتماد کامل بر روایات نگاشته شده و جز موارد اندکی هیچ اشاره ای به مطالب فلسفی و عرفانی نمی شود.بلکه گاهی فلاسفه را مورد انتقاد نیز قرار می دهد، برای مثال در ذیل آیه شریفه (کلّ نفس ذائقة الموت) گوید:«و اين آيه دال است بر بطلان قول فلاسفه كه گويند ارواح بشرى و عقول مفارقه و نفوس فلكيه نمىميرند» ٣/١١٧ و یا در جایی دیگر نقل کلامی از علامه مجلسی (ره) نموده که در ضمن آن، فلاسفه را (زنادقه) میخواند. (٤/٨٨٧)
همچنین آیه ی شریفه ی «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً » که از آیات مورد علاقه ی حکماست! و مصنف در مقدمه محبوب القلوب نیز به آن پرداخته و به طرز غریبی حکمت را به معنای مصطلح عرفانی معنا کرده و مقام بالایی را برای حکما در نظر گرفته، اما در تفسیر خود بدون اندک اشاره ای به این بافته ها، روایات مأثوره ذیل آیه را بیان می کند که مراد از حکمت معرفت امام و اجتناب گناهان است.
مرحوم محدث ارموی این تناقض را دریافته و در مقدمه ی تفسیر شریف لاهیجی (البته این نام نیز غلط مشهور است، چه آن که ظاهرا شریف لقب پدر اوست) به تفاوت مسلک این دو کتاب اشاره می کند. آنگاه آن را اینگونه تفسیر می کند که حیات فکری قطب الدین لاهیجی دو دوره بوده است، در ابتدای امر تابع مکتب فلاسفه بوده و بعد از آن -با توجه به شیوع نظریات استرابادی و اقبال علما بر روایات- از معقول به منقول هجرت کرده است.با توجه به اینکه محبوب القلوب حدود سال ١٠٧٠(چنانچه در نسخه ثمرة الفؤاد ذکر شده) و تفسیر در ١٠٨٦ نگاشته شده، اصل مطلب قابل قبول می نماید اما از طرفی، شواهد دیگر در دست هست که مصنف تا آخر عمر تغییری در جهت فکری خود نداده است.برای مثال وی تعلیقات متعددی بر محبوب القلوب دارد که در یکجا به وقوع زلزله ای در سال ١٠٨٨اشاره می کند (مقدمه محبوب القلوب)، بنابراین او این تعلیقات را باید بعد از این تاریخ نگاشته باشد که نشان دهنده تداوم تعلق فکری وی به مکتب فلاسفه است.همچنین مجموعه ای در دانشگاه تهران به ش ٣٩٥٠ موجود است که برخی از اجزاء آن توسط قطب الدین لاهیجی در سال ١٠٨٧ کتابت شده اند، از جمله کتاب المنقذ من الضلال غزالی که طبیعتا نباید مورد علاقه ی یک عالم پیرو روش اهل بیت علیهم السلام باشد.شاهد دیگر آنکه وی منتخباتی از محبوب القلوب را در حدود سال 1086 در مجموعه ای گردآورده است که در ادامه در مورد آن ان شاء الله صحبت می کنیم.
2- مطلب جالب دیگر در مورد قطب الدین لاهیجی اینست که او دو کتاب را به یک نام نگاشته، یعنی او دو کتاب به نام ثمرة الفؤاد دارد که هر یک در موضوع مستقلیست!
ثمرة الفؤاد/1 همانست که در تراجم و فهارس از آن نام برده شده و در مورد اسرار و باطن اعمال و فرائض –از طهارت تا دیات- است.قدیمی ترین نسخه ی این اثر تاریخ 1064دارد که طبعا باید تصنیف کتاب قبل از این تاریخ باشد(گر چه مرحوم روضاتی در فهرست کتب خطی اصفهان 1/ 217،حدس می زند نسخه او –که تاریخ ندارد- به خط مؤلف باشد).
اما ثمرة الفؤاد/2 تا جایی که اطلاع دارم تا کنون هیچ جا اشاره ای به آن نشده است.این کتاب را مؤلف به عنوان منتخب محبوب القلوب نگاشته، اما اضافاتی بر آن نیز دارد.بحمد الله ومنّه نسخه ی منحصر به فرد این اثر که خود مصنف با خط زیبای خود آن را به تحریر در آورده در اختیار هست و امیدوارم بتوانم به زودی خصوصیات آن را به تفصیل در مقاله مستقلی تقدیم کنم. این نسخه را در واقع می توان جُنگی متنوع از شرح روایات و کلمات حکما و اشعار زیبای فراوان (که تعدادی از آنها سروده ی خود لاهیجیست) به شمار آورد. انجامه نسخه تاریخ ندارد، اما با تاریخی که در قسمتی از نسخه درج شده معلوم می شود که حدود سال 1086 نگاشته شده است.
ثمرة الفؤاد/1 همانست که در تراجم و فهارس از آن نام برده شده و در مورد اسرار و باطن اعمال و فرائض –از طهارت تا دیات- است.قدیمی ترین نسخه ی این اثر تاریخ 1064دارد که طبعا باید تصنیف کتاب قبل از این تاریخ باشد(گر چه مرحوم روضاتی در فهرست کتب خطی اصفهان 1/ 217،حدس می زند نسخه او –که تاریخ ندارد- به خط مؤلف باشد).
اما ثمرة الفؤاد/2 تا جایی که اطلاع دارم تا کنون هیچ جا اشاره ای به آن نشده است.این کتاب را مؤلف به عنوان منتخب محبوب القلوب نگاشته، اما اضافاتی بر آن نیز دارد.بحمد الله ومنّه نسخه ی منحصر به فرد این اثر که خود مصنف با خط زیبای خود آن را به تحریر در آورده در اختیار هست و امیدوارم بتوانم به زودی خصوصیات آن را به تفصیل در مقاله مستقلی تقدیم کنم. این نسخه را در واقع می توان جُنگی متنوع از شرح روایات و کلمات حکما و اشعار زیبای فراوان (که تعدادی از آنها سروده ی خود لاهیجیست) به شمار آورد. انجامه نسخه تاریخ ندارد، اما با تاریخی که در قسمتی از نسخه درج شده معلوم می شود که حدود سال 1086 نگاشته شده است.
Forwarded from آثار کهن شیعه
رسالة مختصرة في معنی المولی.pdf
241.8 KB