کانال شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
19.3K subscribers
11.2K photos
2.53K videos
187 files
3.59K links
منبع مستند اطلاعیه ها، بیانیه ها، فراخوانها و نامه های سرگشاده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، این کانال می باشد. (مقالات ونوشته های افراد، گروهها و احزاب که از این کانال پخش شود، لزومادیدگاه شورا نیست.)
Download Telegram
🔴 کانون صنفی معلمان ایران یا کانون صنفی معلمان تهران؟

✍️ #عزیز_قاسم_زاده

🔸 #کانون_صنفی_معلمان_تهران یکی از ستون‌های سترگ کانون‌های صنفی در جنبش صنفی معلمان است. در اواخر دهه هفتاد مؤسسان این کانون، تلاش‌های مضاعفی در جهت شکل گیری  جریان مطالبه گری انجام داده‌اند. در تبیین مبانی صنفی و کنشگری، چهره‌های شاخصی از این کانون ظهور کرده‌اند و دیگر اینکه چند تن از چهره‌های اثر گذار این کانون سال‌ها تجربه زندان را به واسطه کنشگری صنفی از سر گذرانده‌اند. این نکات از آن رو یاد آور شد که نقد حاضر هرگز معطوف به نادیده انگاشتن این تلاش‌های ارزنده و ماندگار نیست. اما چندی است که کانون صنفی معلمان تهران در تیترهای اصلی صدور بیانیه عنوان «کانون صنفی معلمان» را برای متن بیانیه‌های خود انتخاب می‌کند و در میانه متن بیانیه نیز از همین عنوان استفاده می‌کند و در پایان کانون صنفی معلمان ایران (تهران) را در پای امضا می‌آورد. در این رابطه ملاحظه چند نکته ضروری است:

🔸کانون صنفی معلمان تهران یکی از تشکل‌های ۲۳ گانه کانون‌های سراسری است که در ذیل #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران فعالیت می‌کند و این کانون به سان کانون‌های دیگر در شورا دارای یک حق رای می‌باشد. بنابراین تا زمانی که این تشکل تحت جریان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران فعالیت می‌کند، استفاده از عنوان کانون صنفی معلمان این شائبه را ایجاد می‌کند که در کنار شورای هماهنگی یکی از تشکل‌های عضو، هم زمان و به صورت موازی مرجع رسیدگی به مطالبات معلمان است. تا زمانی که این کانون در ذیل شورا فعالیت دارد، استفاده از این عنوان شائبه موازی سازی را تقویت می‌کند اما اگر این کانون تصمیم بگیرد به صورت مستقل و جدا از شورای هماهنگی فعالیت کند و به عضو گیری سراسری معلمان و تکثیر شعبه در سراسر کشور مبادرت ورزد و اساسنامه‌ای مستقل از فعالیت‌های شورای هماهنگی ارائه دهد، مسلما این نقد سالبه به انتفای موضوع تلقی می‌شود و از قضا می‌تواند به بسط جنبش مدنی معلمان و تقویت آن منجر گردد و نتایج مبارک و خجسته‌ای به بار آورد.

🔸 #رسول_بداقی در استفاده از عنوان کانون صنفی معلمان ایران و یا کانون صنفی معلمان پیش از این در پاره‌ای از نوشته‌هایش نقدی بر استفاده از این عنوان مطرح کرده بود، اما برخی از اعضای این کانون معتقدند عنوان کانون صنفی معلمان ایران مصوب مجمع عمومی بوده است و طبق اساسنامه، این بیانیه‌ها صادر می‌شود. بر فرض صحت و درستی این ادعا، تا زمانی که این کانون در کنار ۲۲ تشکل دیگر یک حق رای در شورای هماهنگی دارد، استفاده از این عنوان ولو با تصویب در مجمع و اساسنامه نمی‌تواند وجاهتی برای اجرا داشته باشد. در این صورت کانون‌های دیگر نیز با همین منطق می‌توانند با انتخاب عنوانی مشابه، به شائبه رقابت با شورای هماهنگی در حین عضو بودن در این شورا دامن زنند. ضمن اینکه گفته می‌شود در مجمع عمومی سال ۹۵ تهران که نمایندگان برخی از تشکل‌های دیگر هم حضور داشته‌اند، اذعان می‌دارند که این تشکل مصوب کرده پس از این تاریخ فقط از عنوان کانون صنفی معلمان تهران برای صدور بیانیه‌ها و مواضع خود استفاده کند.

🔸پیش از شکل گیری شورای هماهنگی، در کنار تشکل‌های استانی و شهرستانی، کانون تهران در برخی از شهرستان‌ها به صورت محدود عضو گیری کرده است‌. این موضوع می‌بایست با شکل گیری چتر واحدی به نام شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، خاتمه یافته تلقی می‌شد اما گویا برخی از اعضای کانون صنفی معلمان تهران با استناد به مصوبه پیش از سال ۹۵ خود را کانون صنفی معلمان ایران می‌خوانند...

📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/4eFUY5Z

🔹🔹🔹

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

نشانی کانال تلگرامی شورا:

🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇

🆔 @kashowranews
امتداد و ادامه  ترکتازی های هیأت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان

#عزیز_قاسم_زاده

#هیأت_تخلفات_اداری آموزش و پرورش استان #گیلان که در سال (۱۴۰۲_۱۴۰۱) بسیاری از معلمان شاغل رسمی و باسابقه بیشتر از ۲۵ سال و بسیاری از  نومعلمان این استان را با احکامی چون انفصال، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد محکوم کرد، در دولت پزشکیان نیز به تحرکات سرکوبگرانه خود ادامه می‌دهد.

همان تیم دولت رئیسی در هیئت تخلفات اداری این استان، در هفته‌های اخیر بسیاری از معلمانی را که حتی کنشگر صنفی نیستند، احضار نموده و برای آن‌ها پرونده سازی کرده است. در جدیدترین مورد این نهاد با فهرست کردن اتهامات بی اساس و خارج از حوزه تخلفات اداری برای خانم #شهرزاد_علمباز ثابت کرد که گماشتگان بر این منصب حتی با الفبای علم حقوق آشنا نیستند و هنوز فرق «جرم» و «تخلف» را نمی‌دانند و آگاه نیستند که طبق آیین نامه تخلفات اداری، تخلف به فعلی گفته می‌شود که مرتبط به محیط آموزشی و افعال متبادر بر آن است و هر گونه فعلی که خارج از این چارچوب باشد، اساساً تخلف اداری محسوب نمی‌شود و احیاناً  اگر در خارج از این چارچوب، اتهامی متوجه کارکنان این نهاد باشد، در حوزه مدعی العموم قابل بررسی و تحقیق و تعقیب است تا در نهایت مشخص شود آیا فعل مجرمانه محسوب می‌شود یا خیر؟ پرسش اینجاست وقتی افراد تصمیم ساز این نهاد هنوز تفاوت میان «تخلف» و «جرم» و مرجع رسیدگی ذی صلاح برای هر یک را نمی‌دانند، چگونه حضورشان و جلوس‌شان در این جایگاه مشروعیت پیدا می‌کند؟ آیا می‌توان برای رأی‌های صادر شده آن‌ها علیه معلمان کمترین وجاهتی قائل شد؟ به راستی گماشتن افرادی تا این حد بی اطلاع از الفبای موضوعی که علی‌رغم  تکیه بر صندلی، از آن بی خبر هستند، چه اندازه اعتبار دارد؟ از میان رأی‌هایی که این هیئت تاکنون علیه همکاران گیلانی داده، چه اخراج، چه انفصال و چه بازنشستگی پیش از موعد، غیر از رأی اخراج  اینجانب که در دیوان تأیید شد، بقیه رأی‌های دست کم منتشر شده حاکی از شکسته شدن آن در دیوان عدالت اداری است و تمامی این معلمان بازگشت به کار کرده‌اند. آیا چنین افرادی با این حجم از آرایی با ابطال در دیوان، باز هم باید بر سر کار باشند؟ 

پزشکیان که در ایام انتخابات از این‌که با باتوم به استقبال معلم می‌رویم، انتقاد می‌کرد، اکنون در دولتش همین جماعت با غلاظ و شداد به پرونده سازی علیه معلمان اقدام می‌کنند. آیا خانه تکانی اساسی در هیأت‌های تخلفات سراسر کشور نباید در دستور کار مدعیانی باشد که روش و منش خود را از دولت‌های پیشین مجزا می‌دانند؟ وقتی تیم سرکوب معلمان با فشاری مضاعف همچنان در پی حذف معلمان مطالبه‌گر است، چرا برخی گمان می‌کنند که معلمان باید باور کنند رویکرد این دولت با دولت قبل متفاوت است؟

نگارنده در تیر ۱۴۰۲ وقتی در زندان لاکان رشت نامه هیأت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان را با ۲۵ عنوان اتهامی دریافت کردم، نیک دانستم که پریشانی این سلسله را پایانی نیست. جماعتی خشک مغز و تهی از دانش و سرشار از کینه و عداوت علیه معلمان، بدون ذره‌ای آگاهی از جایگاه اداری خود، تنها برای ارعاب و سرکوب معلمان در قامت سرهنگی بر فضای فرهنگی جامه‌ای قصیر دوخته‌اند. با توجه به اینکه دست کم در استان گیلان غیر از اینجانب، تمامی رأی های صادر شده این هیأت حاکی از نقض آن در دیوان است، ضرورت یک خانه تکانی اساسی در هیأت‌های تخلفات استان‌های مختلف و به ویژه استان گیلان که رتبه‌ی نخست برخورد با معلمان را دارد، ضروری می‌نماید.

در پایان بخش‌هایی از یادداشت ۷ تیر ۱۴۰۲  را دیگر بار یادآور می‌شوم: «اینجانب ناصحانه و مشفقانه انذار می‌دهم که آمیختن عَلَم ضَلالت و قلَم جهالت و رقم سفاهت، ثمری جز ویرانیِ افزون‌تر این خانه‌ی ویران ندارد. افرادی با کمترین دانش حقوقی و تجربه کاری و گماردنشان بر هیأت‌های تخلفات اداری، حاصلی جز نارضایتمندی در جامعه معلمان و کارنامه‌ای سیاه بر جای نخواهند گذاشت. با این حجم از بی‌خبری و بهره‌ی حتی ناچیز از ابتدایی‌ترین دانش حقوقی و جلوس بر مصطبه‌ی چنین هیأتی، در واقع "غصب فرهنگی" با "منش چنگیزی" است. از همین رو توصیه معلمانه‌ی اینجانب به زُعمای امور این است که برای جلوگیریِ بیشتر از این همه "پریشانی بر سر پریشانی" با معزول کردن امضا‌کننده‌ی این ابلاغیه و بر سر جای نشاندن او، جامعه معلمان را مسرور و مشعوف نمایند  و در این سیاهی نومیدی و یاس، روزنِ باریکِ امید را گشوده نمایند.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات:  👇
🆔
@kashowranews
🔴 آرزوهای گم شده و بر باد رفته...
(در سوگ #آرزو_خاوری دانش آموز کلاس نهم شهر ری و #آیناز_کریمی دانش کلاس دوازدهم دریس کازرون)

✍️ #عزیز_قاسم_زاده

🔸 این سرزمین ادبیات مغمومی دارد، هنر غمناکی دارد و هر چه که بوی اصالت دهد، از سر چشمه‌ی اندوه بیرون می‌آید. چرا که تاریخ ما به غم آغشته است. درست است سنت مبارزه همیشه در این دیر کهن پا برجا بوده است و مردان و زنان از گوشه و کنار این جغرافیای متکثر با آداب و رسوم و زبان و فرهنگ‌های مختلف دلیری‌ها کرده‌اند اما تاریخ شکست‌های‌شان طولانی و پیروزی‌های‌شان کوتاه بوده است. ولی به رغم آن، هنوز به آستانه‌ی یأس نکوچیده‌اند. مگر می‌توان انسان بود و تنها به تماشا نشست و دم فرو برد که ما همیشه شکست خورده‌ایم پس لاجرم سرشت ما را به شکست، سرشته کرده‌اند؟ اگر حق آن است که «انسان را رعایت کنیم» و این اصل را گوهر عشق ورزی بدانیم، فارغ از تمام نتیجه‌ها و دستاوردها، سکوت و سکون در برابر درد و رنج آدمیزاد گناه زیر پا نهادن تعهد انسانی است.

🔸دو خبر تلخ و جانسوز در فاصله‌ی کمی به رغم دردناکی و هولناکی‌اش به‌سان خبری عادی از میان صدها خبر آمد و گذشت. اما ما را چه شده است که این شبیخون بلا را چنین آسان از پی بی تفاوتی گذر می‌کنیم؟! ما عادت کرده‌ایم که در یک روح جمعی که از موجی بر می‌خیزد و می‌آید، احساسات جمعی خود را بروز دهیم. بی شک رسانه یکی از ابزارهای مهم در ابراز این احساسات جمعی است و آوخ که آرزو و آیناز به آسمان کوچیده، سهمی از این احساسات جمعی را برای مرگ دلخراش خود که نوعی قتل خاموش است، به همراه نداشتند و هم زمان با این دو مرگ جانسوز، افکار عمومی در سمت و سوی دیگری بود چرا که رسانه‌ها به تهییج تمام در جهت دیگری برخاسته بودند. سرزمین ما عجایب بسیار دارد. هم قهرمانان واقعی و تاریخی دارد و هم قهرمانان موسمی و مقطعی که دوره‌ی کوتاهی می‌آیند و تا ظهور قهرمان دیگری موقتاً نشو و نمایی می‌کنند و سپس در خاموشی می‌لولند. اما قصه بسیاری از گمنامان تاریخ ساز را چه کسی قرار است بنویسد چه در کنج زندان و چه در بیرون از زندان؟ چرا ما همیشه دوست داریم صدای با صدایان باشیم تا صدای بی صدایان؟

🔸آرزو خاوری دانش آموز ۱۶ ساله آن‌چنان که در گزارش پریسا ربیعی خبرنگار آمده است در پی تهدید و فشار شدید وارده از سوی مدیری به نام «مهناز قنبری» تهدید به اخراج می‌شود. جرم او هم پوشیدن شلوار لی و رقصیدن در اتوبوس بود.

🔸به همین راحتی و مثل آب خوردن جان آرزو گرفته شد و همه آرزوهای قشنگ و رویاهایش به خروارها خاک سپرده شد. کافی است گفتگوی تلفنی پریسا ربیعی خبرنگار را با این به اصطلاح مدیر بشنوید و فرض را بر این بگذارید که او کمترین نقشی در این مرگ ندارد اما شما در صحبت‌های این فرد، اندکی اندوه و حسرت و ناراحتی و مسئولیت شناسی و عذاب وجدان از مرگ دانش آموزش نمی‌بینید. او تنها به دنبال اثبات چگونگی مرگ آرزو از طریق پزشکی قانونی است. آرزویی که از بالای ساختمان با همه‌ی آرزوهایش خداحافظی کرد و این بی درد چه می‌داند که درد چیست؟ در فاصله بسیار کمی از تراژدی اندوهبار آرزو، خبر رسید آیناز کریمی دانش آموز مدرسه قبازرد دهستان دریس، سر صف از سوی یک به اصطلاح مدیر دیگری به نام «رحیمی» مورد بازخواست قرار می‌گیرد که "چرا موهای تو رنگ شده؛ دو هفته از مدرسه اخراجی تا ابروهات در بیاد" و حتی گفته شده که به صورت آیناز سیلی زده شد طوری که او سر صف از حال رفت و بعد از خوب شدن حالش، مدیر مدرسه برگه‌ی امتحان را از زیر دستش می‌کشد و به برادرش زنگ می‌زند که برای بردن آیناز به مدرسه مراجعه کند. آیناز به خانه می‌رود و بعد از نهار و عمیق شدن خواب مادرش، در انباری خود را حلق آویز می‌کند.

🔸اگر در هر نقطه‌ای از عالم چنین سوگ سترگی از ناکار آمدی قوانین آموزشی و مدیریت ایدئولوژیک و بسته روی می‌داد، بلافاصله وزیر آموزش و پرورش استعفا می‌داد و گناه این مرگ‌ها را از سمت مدیرانش به گردن می‌گرفت اما وزیر آموزش و پرورش در اینجا هیچ دغدغه‌ای از جان دانش آموزان ندارد. برای بی اهمیت‌ترین موضوعات جلسه و سمینار می‌گذارند اما به خاطر سیاست‌های نادرست کلان آموزشی و مدیران نالایقشان، فرزندان این سرزمین با خودکشی اینچنینی که به نوعی قتل خاموش است، به زندگی خود پایان می‌دهند و آب هم از آب تکان نمی‌خورد. تازه شاید مدیرانی از این دست به خاطر چنین رفتارهای خشونت باری که با جان فرزندان این کشور بازی می‌کنند، ارتقا و افزایش رتبه هم بگیرند...

📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/48HQkC8

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی : 👇
🆔
@kashowranews
#یادداشت
🔴 هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور

✍️ #عزیز_قاسم_زاده

🔸 #هیئت_تخلفات اداری آموزش و پرورش #گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با فاصله به خود اختصاص داده است و حقیقتاً این امر موجب تأسف و تاثیر عمیق است.

🔸اعضای این هیئت که در دولت قبل به این سمت گمارده شده‌اند، در دولت پزشکیان نه تنها همچنان در این سمت باقی مانده‌اند، بلکه با اطمینان از معنای وفاق مورد نظر دولت کنونی یعنی توافق بر سر پایمال شدن حقوق شهروندان، کماکان به تداوم سیاست‌های حذفی علیه معلمان مطالبه‌گر و حتی معلمان غیر مطالبه‌گر مشغول هستند.

🔸پیش از این در یادداشتی اشاره کردم مهم ترین اشکال ساختاری حاکم بر این هیئت، عدم درک ماهوی مفهوم «تخلف» و «جرم» است. رسیدگی شکلی به جرائم در حیطه دستگاه قضا و مدعی العموم است. عدم دانش حقوقی اعضای این هیئت که در حد صفر می‌باشد تاکنون موجب شده که اغلب رأی‌های صادر شده این اعضا مایه خنده و آبرو ریزی برای صادر کنندگان آن باشد و حتی دیوان عدالت اداری اکثر این احکام را نقض کرده است. اتهام «تشویش اذهان عمومی» یکی از مواردی است که بررسی صحت و سقم آن از حیطه اختیارات این نهاد خارج است اما اخیراً خانم #شهرزاد_علمباز به همین اتهام در کنار چند اتهام واهی دیگر توسط این هیئت به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شده است.

🔸 از نکات تأسف بار رأی صادر شده مقایسه مع الفارق مسئولیت میان ادمین های فضای مجازی با مدیران مسئول مطبوعات است. اولا اینکه برای مطبوعات و حدود و ثغور فعالیت در این حوزه، فارغ از نقد ماهوی و محتوایی، قانونی وضع شده برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی وجود دارد در حالی که در مورد فضای مجازی چنین چیزی وجود ندارد. دوم اینکه مدیران مسئول مطبوعات قبل از انتشار هر مطلب می توانند به بررسی آن بپردازند و مبادرت به انتشار و یا عدم انتشار آن کنند در حالی که در فضای مجازی حتی اگر قانونی هم وضع شود هرچند این قانون محدود کننده حقوق شهروندی باشد، تا زمانی که اعضا می توانند مطلبی را بارگذاری کنند،هیچ امکانی برای جلوگیری از نشر آن وجود ندارد و شاید یکی از دلایل متعدد عدم مصوبه حقوقی منسجم و بی نقص پیرامون فضای مجازی، همین نکته کلیدی و پیچیدگی‌های دیگر این فضای جدید باشد. اما هیئت تخلفات آموزش و پرورش گیلان در رای صادر شده اخیر علیه خانم علمباز با شگفتی بسیار ضمن اشاره به دفاعیات این معلم که اظهار داشته کمترین اطلاعی پیش از این ابلاغیه از مطالب مورد ادعای این هیئت نداشته و در تولید و توزیع و نشر آن هم کمترین دخالتی نداشته، با سر هم کردن اتهاماتی واهی و بی اساس، «واکنش نشان ندادن» و «سکوت» در برابر مطالب بارگذاری شده را موجب «ضرر و زیان به دستگاه آموزش و پرورش» و «تضعیف امنیت ملی و خارجی» و «تشویش اذهان عمومی» دانسته و نامبرده را با ۲۵ سال سابقه معلمی،مستوجب مجازات بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه دانسته است.

🔸 دولت پزشکیان اگر نمی تواند هم چون دولت های پیش از خود، به مطالبات صنفی و مدنی معلمان و دیگر اقشار جامعه پاسخ دهد،دست کم موظف است به وزارت خانه های تحت امر خود دستور دهد عناصر تضییع کننده حقوق شهروندان و از جمله در دستگاه آموزش و پرورش را شناسایی کنند.گرچه با تعبیری که او از وفاق دارد، این خواسته ناامیدانه است اما پزشکیان در مقام رئیس اجرایی کشور و رئیس جمهور باید پاسخگوی همه شهروندان این سرزمین باشد چه آنها که به او رأی داده اند و چه کسانی که با پیش بینی این ایام،در انتخابات شرکت نکردند و اکنون مطالبه گری را از حقوق خود می شمارند. این حق قانونی آنها باید به رسمیت شناخته شود با هیچ بهانه ای نمی توان نادیده انگاشتن حقوق ملت و تضییع آن را موجه جلوه داد چنانچه در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده که با وضع قوانین هم نمی توان آزادی ها و حقوق شهروندان را سلب کرد.

📎 متن یادداشت و تصویر رأی مذکور را در لینک زیر ببینید:
https://bit.ly/3Z8ioKF

🔹🔹🔹

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات:  👇
🆔
@kashowranews
#خبر
🔴 شعبه تجدید نظر دیوان عدالت اداری رای شعبه بدوی را در حذف مزایای رتبه بندی عزیز قاسم زاده به علت اخراج او که یک سال و نیم بعد از قانون رتبه بندی انجام شده، عیناً تایید کرد

🔸شعبه ۲۶ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری با تایید رای شعبه ۴۱ بدوی، حکم به حذف مزایای رتبه‌بندی #عزیز_قاسم_زاده، فعال صنفی معلمان، به دلیل اخراج او داد. این تصمیم در حالی گرفته شده که مزایای رتبه‌بندی مربوط به دوره‌ای است که او هنوز مشغول به خدمت بوده و اخراج او یک سال و نیم پس از اجرای #قانون_رتبه_بندی اتفاق افتاده است. دیوان عدالت اداری در این حکم ادعا کرده که هیچ دلیل قانونی برای نقض رای بدوی ارائه نشده و تجدیدنظرخواه نیز ایرادی بر مخدوش بودن رای بیان نکرده است.

🔸این ادعاها در حالی مطرح شده که قاسم‌زاده در لایحه اعتراضی خود سه ایراد جدی بر این رای وارد کرده بود:
۱- نقض اصل بی‌طرفی: دیوان در حکم خود به نامه‌ای از مدیر آموزش و پرورش استناد کرده که مدعی شده قاسم‌زاده علاقه‌ای به اعمال رتبه‌بندی نداشته است؛ در حالی که او پیش‌تر به عدم اجرای رتبه‌بندی اعتراض کرده بود و اسناد این اعتراض‌ها به پرونده پیوست شده است. مدیر مذکور نیز جایگاه قانونی برای اظهار نظر در این موضوع نداشته است.
۲- نادیده گرفتن حقوق مکتسبه: رای دیوان بدون توجه به اینکه قانون رتبه‌بندی در اسفند ۱۴۰۰ تصویب شده و در آن زمان قاسم‌زاده همچنان در حال تدریس بوده است، صادر شده است. به‌وضوح در لایحه اعتراضی آمده که حکم اخراج او در آذر ۱۴۰۲ تأیید شده و نمی‌تواند به‌طور عطف به ماسبق به حقوق قانونی او در دوره تدریس تسری یابد.
۳- عدم توجه به تصریحات قانونی: قانون رتبه‌بندی معلمان آموزش و پرورش را موظف به قرار دادن تمامی معلمان در یکی از رتبه‌های پنج‌گانه کرده است. این قانون حق همه معلمان برای بهره‌مندی از حداقل مزایای رتبه‌بندی را تضمین می‌کند. با این حال، دیوان عدالت این نکته بدیهی قانونی را نادیده گرفته و به اشتباه ادعا کرده که اعتراضی قانونی به رای مطرح نشده است.

🔸این موارد نشان می‌دهد که دیوان عدالت اداری با بی‌توجهی به اصول قانونی و حقوق معلمان، تصمیمی صرفاً در راستای تایید رفتارهای ناعادلانه آموزش و پرورش اتخاذ کرده است.

🔸 #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران این رای را نمونه‌ای از بی‌عدالتی آشکار و نشانه‌ای از روندهای سیستماتیک سرکوب فعالان صنفی معلمان می‌داند. این شورا تاکید دارد که حذف حقوق عزیز قاسم‌زاده با نقض قوانین شفاف و بدیهی و بی‌توجهی به حقوق مکتسبه او صورت گرفته است.

🔸شورای هماهنگی ضمن محکوم کردن این رای و روند رسیدگی به آن، اعلام می‌کند که این اقدام بخشی از پروژه گسترده‌تری برای به‌حاشیه راندن و سرکوب فعالان صنفی است. شورا خواستار بازنگری فوری در این رای، احقاق حقوق قانونی قاسم‌زاده و پایان دادن به برخوردهای تبعیض‌آمیز و سرکوب‌گرانه با معلمان و فعالان صنفی است.

📎 متن کامل و اسناد مربوطه را در لینک زیر ببینید:
https://bit.ly/4ghwu3r

🔹🔹🔹

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عزیز قاسم‌زاده تصنیف «به سکوت سرد زمان» استاد شجریان را در حضور خانم نرگس محمدی و جمعی از کنشگران سیاسی و مدنی اجرا کرد.

روز گذشته، جمعی از فعالان مدنی، از جمله خانواده‌های دادخواه، خانواده‌های زندانیان، زندانیان سیاسی سابق و فعالان فرهنگی، به دیدار نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، رفتند.

#عزیز_قاسم_زاده
#نرگس_محمدی

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی: 👇
🆔
@kashowranews
#یادداشت
🔴 ضرورت احیای رساله یک کلمه...

( پیرامون اخراج مجدد فریبا (رقیه) انامی از آموزش و پرورش )


✍️ #عزیز_قاسم_زاده

🔸رساله یک کلمه میرزا یوسف مستشار الدوله تبریزی را باید  از مهم‌‌ترین تلاش‌های روشنفکری در ایران و سر آغاز مانیفست روشنفکری و تجدد و زمینه ساز مشروطه نامید که در سال ۱۲۴۷ شمسی برای نخستین بار در ایران چاپ شد. او که کاردار سفارت ایران در پاریس بود، پس از مقایسه ترقی و توسعه در اروپا و عقب ماندگی ایران در واکاوی علل و عوامل وضع موجود، عدم پیشرفت ایران را در یک کلمه یافت و آن نبود قانون بود و بر آن بود که باید  قانونی مکتوب و کامل داشت که در آن شاه و گدا یکسان باشند. این کتاب که مشتمل بر ۲۱ فصل است، در فصل اول خود به «مساوات در محاکمات در اجرای قانون» پرداخته است.

🔸اکنون بعد از گذشت بیش از یک قرن و نیم از انتشار این رساله، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری به خوانش دوباره این کتاب برای سامان دادن امور و پایان دادن به سلسله‌ی عظیمی از پریشانی‌های انباشته شده بر هم نیازمند است.

🔸خانم #فریبا_انامی معلم کنشگر شهرستان #انزلی که در فعالیت‌های خیرخواهانه آموزشی نظیر خرید گوشی و دیگر وسایل کمک آموزشی برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت این شهرستان به ویژه در ایام کرونا فعالیت داشته، با اتهاماتی از سوی  تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان مواجه شد که هیچ کدام از منظر جمیع اهالی حقوق و مجموعه گفتارهای قلمی و قدمی آن‌ها چنانچه بر می‌آید، نه تخلف محسوب می‌شود و نه جرم؛ بلکه مطالبه گری صنفی به ویژه در راستای اصل تعطیل شده ۳۰ قانون اساسی، یعنی آموزش رایگان بوده است و این تلاش‌ها به پشتوانه دو اصل دیگر قانونی یعنی ۲۶ و ۲۷ انجام گرفته است. اما آموزش و پرورش به جای قدردانی از چنین معلمانی که به غیرت معلمی سخت باورمندند، در  مجازات آن‌ها پیش قدم‌تر از نهادهای دیگر است. از همین رو خانم انامی در هیئت تخلفات بدوی آموزش و پرورش گیلان به اخراج محکوم شد و این حکم عیناً در تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش تأیید شد اما با اعتراض به رأی صادر شده، دیوان عدالت اداری این رأی را دارای ایراد دانست و آن را نقض کرد و خانم انامی مجدداً به سر کار برگشتند.

🔸 #مسعود_پزشکیان که در ایام تبلیغات انتخابات می‌گفت تا معلمان اعتراضی می‌کنند با باتوم از آن‌ها پذیرایی می‌کنیم، اینک وزارت و آموزش و پرورش متبوعش، علی رغم شکسته شدن این حکم در دیوان، مجدداً این فعال صنفی معلمان را به اخراج محکوم نموده است.

🔸به راستی اگر به جای این همه همت مضاعف در جهت قانون شکنی و معلم ستیزی و پایمال کردن حقوق شهروندی، آن هم در دولتی با شعارهای فریبنده، اندکی تلاش خیرخواهانه برای بهبودی شرایط دهشتناک این کشور می‌شد که دست کم این حکمرانی به غایت پریشان در تمامی عرصه‌ها در معرض این همه چالش‌ها نمی‌بود، برای گردانندگان این ملک دستاورد بهتری عاید نبود؟ دست کم اگر شهروندان را واجد حق نمی‌پندارند و همچنان معتقدند بر رعایا حکم می‌رانند، برای صلاح و فلاح خویش، آیین خسروی شیوه دیگری را طلب نمی‌کند؟

🔸این شیوه مواجهه وزارت آموزش و پرورش و این حجم از قانون شکنی چیزی جز بازگشت به دوره حسینقلی خانی و قلدر مابی نیست. ضروری است جمیع فعالان صنفی و تشکل‌های صنفی نسبت به احیای این شیوه‌های خطرناک، واکنش جدی نشان دهند. همدلانه و مشفقانه از معلمانی که در ایام انتخابات با سخنرانی و مقاله و بیانیه به حمایت از پزشکیان پرداخته‌اند، اکنون انتظار می‌رود به رفتار قانون ستیزانه آموزش و پرورش این دولت واکنش جدی نشان دهند و نسبت به این ظلم‌ها خاموشی اختیار نکنند.

🔹🔹🔹

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
سیاه نامگی وزارت آمورش و پرورش دولت پزشکیان

#عزیز_قاسم_زاده

وزارت آموزش و پرورش در امتداد سرکوب علیه فعالان صنفی معلمان از یک سو با احضار و پرونده سازی در هیئت های تخلفات اداری به سبک و سیاق دولت قبل و در تکمیل آن نگاه، قدم بر می دارد و از سوی دیگر با نادیده انگاشتن احکام نقض شده در دیوان عدالت و جلوگیری از بازگشت به کار معلمان،راهی حتی فراتر از دولت رئیسی و دولت های پیش از او  در سرکوب معلمان بر می دارد.قبل از دولت پزشکیان،معلمانی که احکام صادر شده علیه آنها اعم از تبعید و انفصال و اخراج در صورتی که  در دیوان نقض می شد، دولت های پیشین عمدتا دوباره برای احکام صادر شده خود اصرار نمی ورزیدند اما در آموزش و پرورش دولت پزشکیان با نادیده انگاشتن احکام نقض شده معلمان در دیوان، اصرار به سرکوب معلمان کنشگر، دست بالاتری یافته است.بعد از نقض رای اخراج خانم انامی در دیوان عدالت و برگشت این معلم به کلاس درس، اخیرا او با ابلاغیه ی تازه ای از وزارت آموزش و پرورش و نادیده انگاشته شدن رای صادره شده دیوان، مجددا اخراج شد.در دومین مورد نیز سرکار خانم سکینه(صفا) ملکی که در تجدید نظر وزارت خانه با تایید رای بدوی هیئت تخلفات،  به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شده بود و با نقض آن در دیوان به کار برگشته بود،مجددا توسط آموزش و پرورش به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شد. از نکات قابل تامل اینکه حتی  وزارت آموزش و پرورش به خود زحمت نداده برای دفاع از اقدام غیر قانونی خود، دست کم به صورت شکلی،چند ادله تازه در اقدام معلم ستیزانه اش،به این احکام اضافه کند و با تکرار دوباره همان اتهامات نقض شده در دیوان، علیه خانم ملکی اقدام نموده است .این حجم از دشمنی با معلم آن هم توسط نهاد متولی آن در تاریخ معلمی بی سابقه است.از سوی دیگر به نظر نمی رسد هیچ نهاد و وزارت خانه ای با پرسنل خود تا این حد به خصومت برسد که در حق بهترین معلمان مجموعه خود به این اندازه بی مهری و ناعدالتی روا دارد.
نگاهی به موارد اتهامی خانم سکینه(صفا) ملکی و برخی نقل قول ها از این معلم از نگرش متصلبانه قرون وسطایی در هیئت تخلفات وزارتخانه ای حکایت می کند که فرسنگ ها با الفبای حقوق فاصله دارد.
آوردن اتهاماتی چون:« شرکت در تجمع غیر قانونی در مقابل آموزش و پرورش»

«نوشتن شعار زن زندگی آزادی مرد میهن آبادی یا توجه به همراه شدن سخنگوی دولت جناب آقای جهرمی با دانشجویان که این شعار را سر می دادند از فردا معلمان نترسند و قبل از استفاده از تابلوی کلاس این شعار را بدون شجاعت و ترس بنویسند چون جناب آقای جهرمی این شعار را بسیار زیبا دانستند.»

«هر آنچه در این هیئت های مذهبی می خورید حرام است پولی که باید برای بچه های کار یا تحصیل بچه ی خودشان خرج شود در این هیئت ها و مراسم ها هزینه می کنند»

«دعوت از مردم گیلان جهت حضور در مراسم خاکسپاری استاد ابتهاج به منظور دستیابی به اهداف هدفمند خود»

موارد بالا عین عباراتی است که در متن هیئت بدوی تخلفات و تجدید نظر موجب بازنشستگی پیش از موعد خانم ملکی شد که دیوان عدالت به نقض این حکم پرداخت اما وزارت آموزش و پرورش دولت پزشکیان مجددا بعد از نقض دیوان،علیه این معلم کنشگر اقدام نمود.

اما طنز ماجرا اتهامات شماره ۱۳و ۱۴ علیه خانم ملکی است‌.او در بند سیزدهم به «ارتباط گیری با عناصر جریان کمونیستی و خارج نشین» متهم شده و در بند چهاردهم اتهامات به «عضویت در گروه های سلطنت طلب
»

هرکس با الفبای سیاست آشنا باشد به نیکی می داند که در سپهر سیاست جمع میان این دو جریان فکری جمع میان تناقض هاست و یک فرد هرگز نمی تواند هم زمان در این دو جریان باشد که تمام دیدگاه های سیاسی و جهان بینی فکری متعارضی باهم دارند.اما یک گروهی در وزارتخانه به همین راحتی این رای مخدوش را که حتی دیوان عدالت آن را ناصواب دیده،دوباره در دولت پزشکیان و در وزارتخانه آموزش و پرورش، علیه معلمان به کار گرفته است.بی تردید اگر جلیلی رییس جمهور می شد و چنین رایی صادر می شد،طرفداران پزشکیان به بانگ بلند یقه تحریمیان را می گرفتند که شما باعث به وجود آمدن چنین وضعی هستید اما امروز که در موضع قدرت هستند در مقام دولت مستقری که با رای حداقلی و در غیاب اکثریت مردم بر اریکه  قدرت  تکیه زده اند، موظفند به افکار عمومی پاسخ دهند که این همه تضییع حقوق شهروندی را با چه مبنایی علیه کنشگران صنفی و مدنی و دیگر اقشار معترض این جامعه انجام می دهند؟
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔
@kashowranews
🔴 جماعتی که نظر را حرام می گویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
(در ضرورت همبستگی ملی علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی، مهدی حسنی و بهروز احسانی
)

✍️ #عزیز_قاسم_زاده

🔸در مخالفت با #اعدام نحله‌های مختلف فکری و عقیدتی در سال‌های اخیر به وحدت نظر رسیده‌اند‌. عده‌ای از منظر درون دینی و عده‌ای از منظر حقوق بشر به نفی اعدام رسیده‌اند. یکی از دلایل مهم مخالفت با اعدام، سو استفاده‌های سیاسی است که می‌تواند جان یک انسان را به خطر اندازد و چه بی گناهانی که بر سر دار رفته‌اند اما بی گناهی آنان بعداً محرز شده اما مرده را دیگر نمی‌توان زنده کرد. از همین رو رد مجازات اعدام در روزگار امروز از هر زاویه به فصل مشترک  اندیشمندان مختلف علوم اجتماعی تبدیل شده است. اگر صاحب نظران، این مجازات را به دلیل امکان خطاهای انسانی برای جرم‌های عمومی ناروا می‌دانند، بی تردید برای جرم‌های سیاسی این حکم به مراتب ظالمانه‌تر و غیر انسانی‌تر است.

🔸دیوان عالی، حکم اعدام #پخشان_عزیزی روزنامه نگار و مددکار کرد زندانی را در روزهای اخیر تایید کرده است و متاسفانه به دایره اجرای احکام هم رفته است. از سویی حکم اعدام زندانیان سیاسی دیگر #وریشه_مرادی، #مهدی_حسنی و #بهروز_احسانی هم تایید شده است. صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی با هر گرایشی از یک سو نشان دهنده این حقیقت تلخ است که ارزان‌ترین کالای این سرزمین جان آدمی است و از سوی دیگر امتداد سیاست شکست خورده النصر بالرعب برای جلوگیری از فراگیر شدن اعتراضات در اقشار مختلف است. مفروض حاکمیت همچنان بر این مدار باطل می‌چرخد که تشدید سرکوب تنها راه بقا است. به رغم هشدارهای دانشمندان حوزه سیاست و جامعه شناسی و نمونه‌ها و شواهد تاریخی متعدد در نقد این مفروض نادرست و سقوط حکومت‌های خودکامه، حاکمیت کنونی چنین تصور می‌کند که سرشت و سرنوشت او متفاوت از همه حکومت‌های جهان است و با حذف مخالفان به صور مختلف راه ماندگاری را هموار می‌کند.

🔸اکنون باید رساتر از همیشه برای نجات جان زندانیان زیر حکم اعدام سخن گفت. باید صدای #پخشان_عزیزی، #وریشه_مرادی، #مهدی_حسنی و #بهروز_احسانی شد تا مانع اجرای حکم اعدام دیگری شویم. سوگواری بر نعش مردگان برای تسلای خاطر بازماندگان گره از کار فرو بسته باز نمی‌کند. زندگان را باید دریابید.

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
🔴 «عقل فرهیخته در عشق، مذاب است»
(برای
#مسعود_فرهیخته)

✍️ #عزیز_قاسم_زاده

🔸 مسعود فرهیخته از سوی شعبه دوم دادگاه بدوی انقلاب کرج به ۶ سال زندان محکوم شده است. علاوه بر مجازات زندان، دو سال ممنوعیت از حضور در گروه‌ها و دستجات و ۲ سال ممنوع الخروجی از کشور و ۲ سال عدم حضور در استان‌های تهران و البرز و قزوین و لرستان و کردستان مجازات تکمیلی این معلم سرافراز در نظر گرفته‌اند. از مسعود فرهیخته نوشتن شاید آسان به نظر برسد، اما چون او زیستن کار هر کسی نیست. دغدغه‌های انسانی و عدالت در وجودش شعله‌ور است از همین رو بر بسیاری از موقعیت‌های مالی خود چشم پوشیده است. او بی آنکه اهل رسانه‌ای شدن و رسانه‌ای کردن کارهایش باشد، برای یاری هر معلمی در هر نقطه‌ای از کشور صمیمانه و عاشقانه حاضر می‌شود. تا صدای او باشد؛ در دوستی خالص و یکرنگ است. سیاستمدارانه و حساب شده قصد خدمت به کسی نمی‌کند. خدمت به خلق و شفقت به آنها او را به التذاذ درون می‌کشد.

🔸 من در این یادداشت به همین کلیات بسنده می‌کنم اما امیدوارم از خدمات شایسته و صادقانه‌ای که مسعود فرهیخته با چه تلاش و کوشش و ایثاری برای خانه‌دار شدن همکاران انجام داده، گزارشی تهیه شود تا جامعه ایرانی بداند وجود ذی قیمت او برای خیر به دیگری رساندن تا کجا حاضر است منفعت و موقعیت غیر را بر منفعت شخصی ترجیح دهد. در جهان سود و سرمایه، روحیه تجارت پیشگی در بسیارانی شعله ور است. حتی در میان کسانی که از فرودستان سخن می‌گویند، کسانی هستند که وقتی پای منافع شخصیشان در میان باشد، دیگر خواهی را به کناری می‌نهند. کسانی هستند که زندگی راحت و آسوده‌تر را در کشورهای سرمایه داری، بهترین الگو  و مسیر مبارزه با امپریالیسم می‌پندارند.
اینها را نوشتم تا دریابیم مسعود کسی است که برای حمایت از خلق، بر خلاف بسیاری از ما، خود و منافعش را در اولویت نخست قرار نمی‌دهد. نگاه او به  انسان نگاهی حقوق بشری و فرا عقیدتی است. او یک درویش صنفی است که ایستادن در مقابل ظلم و خواستن عدل برایش اولویت نخست است.

🔸 سالها پیش مسعود هم چون بسیاری امید به اصلاح امور از طریق ساز و کارهای موجود را داشت اما ذهنیتش و عملش آن هنگام نیز چون امروز، انسانی و عدالت محور بود و از همین رو با وجود اینکه پست‌های مهمی به او پیشنهاد شده بود، هیچ وقت نپذیرفت، اما در مقام یک مصلح و خیرخواه، همواره به حضرات هشدار لازم را نسبت به بی تفاوتی به رعایت حقوق مردم می‌داد‌.

🔸 سالها پیش روزی مسعود فرهیخته در جلسه‌ای با حضور #سید_محمد_خاتمی که در کنارش نشسته بود، با شانه‌اش تنه‌ای به او می‌زند؛ وقتی خاتمی علت را می پرسد او می‌گوید: آخر ما لُرها در کارهایمان شجاعت حرف اول را می‌زند خواستم که این منش لُرانه ما کمی در شما هم حلول و ورود کند و باد این شجاعت کمی به شما هم بوزد... این خاطره را گفتم تا بدانیم از معلمی سخن می گویم که در شرایط مختلف از دیروز تا امروز دغدغه نخستش، ملت و مردم و آرمان‌های نیک بشری  بوده است.

🔸 مسعود فرهیخته چون بسیارانی از گفتمان اصلاحات و وعدهای دروغین این جماعت برای خود و زندگیش و گرفتن مناصب حکومتی استفاده نکرده بلکه او با همان شور و حرارت و صداقت، همیشه تشنه آزادی و عدالت مانده. وقتی با او حرف می‌زنی و صحبت یک زندانی گمنام در نقطه‌ای می‌شود، بی تاب می‌شود و می‌خواهد همان لحظه برایش کاری انجام دهد. چنین وجود شریف و چنین زیستی، الگو برای همه ماست.

🔸 جامعه معلمان و مردم حق طلب ایران برای زندانی شدن چنین معلمی با چنین صفاتی هیچ توجیهی را نخواهد پذیرفت. باید صدای او شد. او کنشگری کاملا مسالمت‌خو و قانونمند و آرام و حق طلب است رای صادر شده هیچگونه وجاهتی حقوقی و منطبق با ابتدایی‌ترین اصول آیین دادرسی مدنی نیست و کاملا یک رای سیاسی است. این ادعا را با تمامی وکلای مجرب می‌توان در میان نهاد تا راستی آزمایی آن مورد بررسی قرار گیرد.

🔸 نیروهای امنیتی همزمان به عنوان شاکی علیه فعالان صنفی و مدنی شکایت می‌کنند، خود مرجع تحقیق درباره این پرونده‌ها هستند و متاسفانه به همین حد هم قناعت نکرده، بعد از این نقض آشکار حقوق متهم، تمام سعیشان این است که به انحای مختلف در صدور رای بر قضات فشار بیاورند تا پروژه پرونده‌سازی از تحقق تا حکم، همان چیزی باشد که شاکی در پی آن است. چنین روندی کمترین خوانشی با آیین دادرسی مدنی در ایران و حقوق مربوط به متهم ندارد.

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران


🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍ارتباط با شورا:
🆔 @kashowranews
🔴 هاشم خواستار سرو بلند شجاعت و مقاومت و ایستادگی...

#عزیز_قاسم_زاده

🔸 #هاشم_خواستار چهره درخشان معلمان ایران که هفتاد و سه سالگیش را هم سپری نموده است و  به رغم اینکه دوره‌های طولانی زندان را از دهه شصت تا به امروز در چند نوبت تجربه کرده است، اما شکوه مقاومتش و خضوع نجابتش و خشوع همراه با شجاعتش، چنان است که باید  او را «سرو بلند ایستادگی» لقب نهاد.
هرچند که سعدی وار باید گفت:
آن سرو که گویند به بالای تو ماند
هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند

🔸مهندس خواستار با وجود همه شجاعت‌ها و مقاومت‌ها، درونی مهربان و صاف و زلال دارد. فروتنی او و تواضعش، مثال زدنی است و مصداق بارز این سخن شیرین افصح المتکلمین است:
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین

🔸هاشم خواستار پس از شش سال زندان بدون مرخصی برای ۶ روز در پی درگذشت مادر همسر شان، به مرخصی اعزام شد و در همین شش روز برای ناراحتی‌های عفونت گوش و دندان و ناراحتی چشم به پزشکان معالج مراجعه نمود. انتظار می‌رفت برای پیگیری مراحل درمانی این پیر کنشگری صنفی، با تمدید مرخصی او، بیش از این بر نگرانی خانواده صبور و رنج کشیده ایشان افزوده نشود. اما متاسفانه چهارشنبه دهم بهمن جناب خواستار به زندان بازگردانده شد. انتظار می‌رود دادستان مشهد با توجه به جمیع  شرایط مهندس خواستار و‌ سپری شدن بیش از دو سوم محکومیتش، دستور توقف حکم او را صادر نماید و یا دست کم در اسرع وقت اقدامات مقتضی در اعطای مرخصی درمانی برای او را در دستور کار قرار دهد.

🔸او که در زندگی شخصی و در اندیشه‌ی عمومیش تنها در پی جاری شدن عدل در معنای گسترده‌اش بوده و  برای بهرمندی از تمام شقوق عدالت، همچون آزادی و حقوق شهروندی، سالها بی منت و چشم داشتی، هزینه داده و از سلامت نفس و پاکدستی والا و درس آموزی برخوردار است، نگه داریش در زندان، چیزی جز سیطره بی عدلی و برآمدن ظلمت نیست.

🔸چون برآمد نور،ظلمت نیست شد
ظلم را ظلمت بود اصل و عضد

اصل ظلم ظالمان از دیو بود
دیو در بندست استم چون نمود

ملک زان دادست ما را کن فکان
تا ننالند خلق سوی آسمان

تا به بالا بر نیاید دودها
تا نگردد مضطرب چرخ و سها

🔸انتظار می‌رود جامعه کنشگران صنفی و مجموعه فعالان مدنی، به پاس زحمات معلمی که بی منت و گله‌ای از سکوت عامدانه و غیر عامدانه در حق او، همواره با روحیه گذشت برخورد نموده و سالها در گوشه زندان، خموشانه و شجاعانه حبس کشیده و به آرمان‌های درون خود وفادار مانده و معنای کنشگری صنفی را نه در مطالبه معیشت محور  محدود دانسته و نه از مبارزه صنفی توشه‌ای و بهانه‌ای برای فربه کردن معیشت هویتی خود سود جسته است، به بانگی رسا و بلند یاد کنند و مطالبه آزادی او را به غیرتی معلمانه گره زنند. مرام او و سلوک او در پیوند با روشنی  و ظلمت ستیزی است.
به قول شمس تبریزی:
و غم مخور،
که چون ظلمتِ فراقِ آن روشنی
دراز شد،
نور نیز دراز شد:
ظلمتِ کوتاه، روشنیِ کوتاه؛ ظلمتِ دراز، روشنیِ دراز…
🔹🔹🔹

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
🔴 همت عالی تو ای مرتجا
می‌کشد این را خدا داند کجا

(در ستایش مقاومت شرافتمندانه و نجیبانه
ضیا نبوی
)

#عزیز_قاسم_زاده

🔸 #ضیا_نبوی دهمین سال حضور در زندان و ده ولادت در زندان را سپری کرده است. او از سال ۸۱ که وارد دانشگاه شد تا به امروز تجربه محرومیت های تحصیلی و زندان های طولانی را از سر گذرانیده است. طولانی ترین دستگیری او در سال ۸۸ است که هشت سال پی در پی و بدون مرخصی را در زندان سپری نمود. ضیا نبوی با همه این هزینه‌ها، دنیای صبوری است. او بیش از اینکه دل به انتقام و کینه بسپرد به رهایی و آزادی انسان و برپایی عدالت چشم دوخته است. تفاوت او با بسیاری این است که از خود چهره‌ای انقلابی‌تر، خشمگین‌تر، مقاوم‌تر و عدالت‌خواه‌تر ترسیم می‌کنند اما ضیا نبوی به رغم فربه بودن کارنامه‌ی مقاومت و دلیریش، رغبتی و فرصتی در این مسیر از خود بروز نداده است و دل در گرو آرمان های بزرگ تری سپرده است.از این رو او از خود و بازجویی‌های طولانی و مرارت‌هایش، کمتر سخن می‌گوید؛ ضیا مرد عمل است تا سخن.

🔸ضیا نبوی در حوزه اندیشه علوم انسانی و نظریات علوم سیاسی و مکاتب فلسفی، بسیار مجهز است. به رغم اینکه در ابتدا در رشته شیمی تحصیل کرد با تغییر رشته تا مقطع دکترا به تحصیل در رشته جامعه شناسی پرداخت. زندان‌های طولانی و مشقت‌های بسیار، گرد و غبارهای وجودی او را زدوده و در وجودش، بذر سرمایه ی شرافت و صداقت بی منتهایی ریشه دوانیده است. او سال گذشته در اعتراض به مسموم سازی ها علیه دانش آموزان زندانی شد. در اعتراض به وجود ساس در بند ۸ زندان اوین برایش پرونده ای تازه تشکل شد، گرچه با شواهد آشکار در این پرونده، ضیا نبوی از اتهام نشر اکاذیب تبرئه شد اما دو ماه مانده به اتمام یک سال زندانش، پرونده دیگری برایش در اعتراض او به ساقط شدن هواپیمای اوکراینی و روشن کردن شمع برای قربانیان پرواز ps۷۵۲، گشوده شده است و باید زندان دیگری را بعد از اتمام زندانی کنونی سپری کند.

🔸مولانا وار باید او را خطاب قرار داد و گفت:

با تو ما چون رز به تابستان خوشیم
حکم داری هین بکش تا می‌کشیم

خوش بکش این کاروان را تا به حج
ای امیر صبر مفتاح الفرج

🔸نام او به درستی ضیا است او از تبار نور و روشنی است ابیاتی که مولانا در دفتر چهارم مثنوی حسام الدین را خطاب قرار می‌دهد و او را ضیا می‌نامد، شاید بهترین توصیف شمایل نیکو خصال ضیا نبوی را به تصویر بکشد:

زان ضیا گفتم حسام‌الدین ترا
که تو خورشیدی و این دو وصف‌ها

کین حسام و این ضیا یکی‌ست هین
تیغ خورشید از ضیا باشد یقین

نور از آن ماه باشد وین ضیا
آن خورشید این فرو خوان از نبا

شمس را قرآن ضیا خواند ای پدر
و آن قمر را نور خواند این را نگر

شمس چون عالی‌تر آمد خود ز ماه
پس ضیا از نور افزون دان به جاه

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews