🔴 ضرورت مطالبه مدرسه و آموزش به زبان مادری
🔸 آنا دیلیمیزده یازیب اوخومالیییق
🔸 باید به زبان مادریمان بنویسیم و بخوانیم
جعفر ابراهیمی، معلم
📌 به مناسبت دوم اسفند روز جهانی زبان مادری
پلان اول
کلاس اول هستم. با شور و شوق فراوان به مدرسه میروم. خانم ناظم پشت سر هم به زبان فارسی دستور میدهد. کمی فارسی بلدم، اما گیجم. وقتی نمیفهمیم، با عصبانیت میگوید:
“دهاتی تورک خر، با شما هستم!”
پلان دوم
برای شرکت در مسابقات سطح شهر انتخاب شدهام. فارسی بلدم. مدیر میگوید:
“به پدر یا مادرتان بگویید بیایند تا توضیح دهیم باید چه کار کنند.”
اما به مادرم نمیگویم. او فارسی بلد نیست. میترسم به خاطر فارسی بلد نبودن خجالت بکشد یا مورد توهین و تمسخر واقع شود.
پلان سوم
برای ادامه تحصیل از روستا به شهر آمدهام. پسوند فامیلم نشان میدهد اهل کدام روستا هستم و ما تورکیم. درسم خوب است، اما هر وقت معلمی میخواهد تحقیرم کند، به زبان مادریام طعنه میزند.
پلان چهارم
به زندان قزلحصار تبعید شدهایم. ۱۳ نفر هستیم؛ فقط سه نفر فارساند و بقیه تورک، کورد، لُر، بختیاری، عرب و لک. حق تماس تلفنی نداریم. روزی سه دقیقه، آن هم در حضور مأمور حفاظت، اجازه تماس با خانواده داریم. اگر فارسی حرف نزنیم، مأمور دکمه قطع را میزند و جنگی آغاز میشود.
پلان پنجم
در بند امن قزلحصار، به دلیل تشدید بیماریام به همبندیها میگویند مرا به بیمارستانی در کرج منتقل میکنند. دروغ است؛ مرا به بهداری مرکزی قزلحصار بردهاند. خانواده و دوستانم تمام بیمارستانهای کرج را میگردند، اما خبری از من نیست. همبندیهایم نگراناند.
۲۴ ساعت است که خانوادهام نمیدانند کجا هستم. روز بعد خانواده و دوستانم به قزلحصار میآیند. میگویند تا صدایم را نشنوند و مطمئن نشوند حالم خوب است، نمیروند.
پس از پیگیریهای مداوم، مأمور حفاظت صدایم میزند و با تهدید میگوید:
“فقط یک دقیقه وقت داری!”
ده ثانیه هم نمیگذرد که به محض صحبت کردن به تورکی، تلفن را قطع میکند:
“فقط فارسی باید حرف بزنی!”
درگیری بالا میگیرد. تماس دوباره برقرار میشود. کوتاه میگویم:
“خودمم، خوبم.”
هرچند که خوب نیستم.
🔸 در ساختار موجود مکانیزم ستم و تبعیض و طرد و استثمار از مدرسه تا کارخانه و از پادگان تا زندان همسو عمل میکند. دستگاههای ایدئولوژیک از جمله مدرسه جایی است که این نابرابری و ستم عادی سازی و نرمالیزه میگردد. ما از بدو ورود به مدرسه از زبان مادری خود، زبانی که با آن رشد کرده و احساسات خود را بروز دادهایم منفک و بیگانه میشویم. چون زبان تنها ابزار ارتباط و بروز احساسات نیست. چون قدرت مسلط و طبقه حاکم زبان خود را تحکیم میکند و چنان این امر عادی میگردد که حق خواندن و نوشتن و آموزش دیدن به زبان مادری تبدیل به یک امر حاشیهای و حتی امنیتی میگردد. تو اگر بخواهی با زبان مادری خود آموزش ببینی باید پیش از آن به اتهامات راستها، فاشیستها و امنیتیها پاسخ دهی و بگویی تجزیهطلب نیستی و ...
برخی به اصطلاح چپها هم در برخورد با زبان مادری و ستم ملی دست کمی از راستها و فاشیستها ندارند. هرچقدر هم که توضیح دهی ستم طبقاتی تضاد اصلی است و رفع این ستم به معنای آن نیست که ستم ملی، جنسیتی و مذهبی و هر شکل از استثمار را به آینده موکول کنی و باید مبارزه طبقاتی امکان مبارزه با سایر اشکال ستم را برای تو فراهم کند. به تو برچسب هویت طلبی یا بازی در زمین امپریالیسم میزنند.
محور مقاومتی آنتی امپریالیسم که جرات ندارد علیه استبداد و استثمار در داخل چیزی بگوید. با راستها و فاشیستهای باستانگرا و سایر مدافعان آموزش تک زبانی، در عین اختلاف نظر، در سرکوب زبان مادری و نفی ستم ملی و سایر اشکال ستم یکپارچه عمل میکنند.
معلمان پیشرو و آگاه نباید مقهور این فضاسازی باشند باید تاکید نمود که عدالت اجتماعی بدون عدالت آموزشی و عدالت آموزشی بدون به رسمیت شناختن آموزش به زبان مادری ممکن نیست. با صدای بلند باید « مدرسه به زبان مادری » را مطالبه نمود. به فارسی و تورکی و کوردی و عربی و بلوچی و تمام زبانها و گویشهای زنده باید این حق را مطالبه نمود.
این حق طبیعی و بدیهی است و هیچ حق و قانون دیگری نمیتواند آن را نقض نماید.
🔸 #آنا_دیلیمیزده_مدرسه
🔸 #مدرسه_به_زبان_مادری
🔸 #آموزش_به_زبان_مادری
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews
🔸 آنا دیلیمیزده یازیب اوخومالیییق
🔸 باید به زبان مادریمان بنویسیم و بخوانیم
جعفر ابراهیمی، معلم
📌 به مناسبت دوم اسفند روز جهانی زبان مادری
پلان اول
کلاس اول هستم. با شور و شوق فراوان به مدرسه میروم. خانم ناظم پشت سر هم به زبان فارسی دستور میدهد. کمی فارسی بلدم، اما گیجم. وقتی نمیفهمیم، با عصبانیت میگوید:
“دهاتی تورک خر، با شما هستم!”
پلان دوم
برای شرکت در مسابقات سطح شهر انتخاب شدهام. فارسی بلدم. مدیر میگوید:
“به پدر یا مادرتان بگویید بیایند تا توضیح دهیم باید چه کار کنند.”
اما به مادرم نمیگویم. او فارسی بلد نیست. میترسم به خاطر فارسی بلد نبودن خجالت بکشد یا مورد توهین و تمسخر واقع شود.
پلان سوم
برای ادامه تحصیل از روستا به شهر آمدهام. پسوند فامیلم نشان میدهد اهل کدام روستا هستم و ما تورکیم. درسم خوب است، اما هر وقت معلمی میخواهد تحقیرم کند، به زبان مادریام طعنه میزند.
پلان چهارم
به زندان قزلحصار تبعید شدهایم. ۱۳ نفر هستیم؛ فقط سه نفر فارساند و بقیه تورک، کورد، لُر، بختیاری، عرب و لک. حق تماس تلفنی نداریم. روزی سه دقیقه، آن هم در حضور مأمور حفاظت، اجازه تماس با خانواده داریم. اگر فارسی حرف نزنیم، مأمور دکمه قطع را میزند و جنگی آغاز میشود.
پلان پنجم
در بند امن قزلحصار، به دلیل تشدید بیماریام به همبندیها میگویند مرا به بیمارستانی در کرج منتقل میکنند. دروغ است؛ مرا به بهداری مرکزی قزلحصار بردهاند. خانواده و دوستانم تمام بیمارستانهای کرج را میگردند، اما خبری از من نیست. همبندیهایم نگراناند.
۲۴ ساعت است که خانوادهام نمیدانند کجا هستم. روز بعد خانواده و دوستانم به قزلحصار میآیند. میگویند تا صدایم را نشنوند و مطمئن نشوند حالم خوب است، نمیروند.
پس از پیگیریهای مداوم، مأمور حفاظت صدایم میزند و با تهدید میگوید:
“فقط یک دقیقه وقت داری!”
ده ثانیه هم نمیگذرد که به محض صحبت کردن به تورکی، تلفن را قطع میکند:
“فقط فارسی باید حرف بزنی!”
درگیری بالا میگیرد. تماس دوباره برقرار میشود. کوتاه میگویم:
“خودمم، خوبم.”
هرچند که خوب نیستم.
🔸 در ساختار موجود مکانیزم ستم و تبعیض و طرد و استثمار از مدرسه تا کارخانه و از پادگان تا زندان همسو عمل میکند. دستگاههای ایدئولوژیک از جمله مدرسه جایی است که این نابرابری و ستم عادی سازی و نرمالیزه میگردد. ما از بدو ورود به مدرسه از زبان مادری خود، زبانی که با آن رشد کرده و احساسات خود را بروز دادهایم منفک و بیگانه میشویم. چون زبان تنها ابزار ارتباط و بروز احساسات نیست. چون قدرت مسلط و طبقه حاکم زبان خود را تحکیم میکند و چنان این امر عادی میگردد که حق خواندن و نوشتن و آموزش دیدن به زبان مادری تبدیل به یک امر حاشیهای و حتی امنیتی میگردد. تو اگر بخواهی با زبان مادری خود آموزش ببینی باید پیش از آن به اتهامات راستها، فاشیستها و امنیتیها پاسخ دهی و بگویی تجزیهطلب نیستی و ...
برخی به اصطلاح چپها هم در برخورد با زبان مادری و ستم ملی دست کمی از راستها و فاشیستها ندارند. هرچقدر هم که توضیح دهی ستم طبقاتی تضاد اصلی است و رفع این ستم به معنای آن نیست که ستم ملی، جنسیتی و مذهبی و هر شکل از استثمار را به آینده موکول کنی و باید مبارزه طبقاتی امکان مبارزه با سایر اشکال ستم را برای تو فراهم کند. به تو برچسب هویت طلبی یا بازی در زمین امپریالیسم میزنند.
محور مقاومتی آنتی امپریالیسم که جرات ندارد علیه استبداد و استثمار در داخل چیزی بگوید. با راستها و فاشیستهای باستانگرا و سایر مدافعان آموزش تک زبانی، در عین اختلاف نظر، در سرکوب زبان مادری و نفی ستم ملی و سایر اشکال ستم یکپارچه عمل میکنند.
معلمان پیشرو و آگاه نباید مقهور این فضاسازی باشند باید تاکید نمود که عدالت اجتماعی بدون عدالت آموزشی و عدالت آموزشی بدون به رسمیت شناختن آموزش به زبان مادری ممکن نیست. با صدای بلند باید « مدرسه به زبان مادری » را مطالبه نمود. به فارسی و تورکی و کوردی و عربی و بلوچی و تمام زبانها و گویشهای زنده باید این حق را مطالبه نمود.
این حق طبیعی و بدیهی است و هیچ حق و قانون دیگری نمیتواند آن را نقض نماید.
🔸 #آنا_دیلیمیزده_مدرسه
🔸 #مدرسه_به_زبان_مادری
🔸 #آموزش_به_زبان_مادری
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات صنفی و آموزشی:
🆔 @kashowranews