کانال صنفی معلمان ایران
6.39K subscribers
16.9K photos
2.59K videos
404 files
8.24K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
🔴ترس مقدس

من از کرونا می‌ترسم و با صدای بلند آن‌را اعلام می‌کنم. دلیلش هم کاملا واضح است: این ویروس درمان اختصاصی ندارد و در انتقال هم قدرت بالایی دارد، بر روی سطوح هم که چون کشتی‌گیری سنگین‌وزن خیمه می‌زند و چند روزی می‌ماند، چه چیزی ترسناک‌تر از این است همکار عزیز؟
نگویید که خطرناک نیست و اصلا ترس ندارد چون مرگش و شکل بیماری خطرناکش در افراد سالمند و بیماران زمینه‌ای اتفاق می‌افتد، نگویید چون تفکرتان پُر از استدلالی ترسناک است.
تمام درس خواندن‌ها، تمام شب‌بیداری‌ها، تمام آن امتحان‌های کوفتی که بدنمان از نشستن مداوم بر روی صندلی‌های زردِکاهی کتاب‌خانه‌ها خشک می‌شد، پشت آن کشیک‌های پی‌در‌پی که رسبدن به صبح هزار سال طول می‌کشید، تمام آن ندیدن بزرگ‌شدن بچه‌هایمان و پیر شدن پدر و مادرهایمان، برای زنده نگه‌داشتن همین آدمها بود، همین آسمی‌ها و لوپوس‌ها که کورتونی مصرف می‌کنن، همین دیابتی‌ها، همین کسانی که شیمی‌درمانی می‌شوند، همین پیرهایی که در مترو بی‌دستکش به دستگیره‌ای آویزانند و آرتروزی دارند و دو خط را عوض می‌کنند تا بیایند بیمارستانی دولتی تا ویزیتی ارزان شوند با حقوق بازنشستگی‌شان و امیدوار باشند تا آجیل شب‌عید گران نباشد و آن‌ها شرمنده نوه‌هایشان نباشند.
مگر تمام آن تلاش‌هایمان برای زندگی همین‌ها نبود، پس چرا نباید امروز از کرونا بترسیم وقتی می‌دانیم جان‌ آنها در معرض خطر است؟

🌀دکتر امید رضائی🌀
متخصص بیماریهای داخلی
فوق تخصص خون و انکولوژی

#سالمندان
#افراد_در_معرض_خطر
#پزشکی_اجتماعی

🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi


#کروناویروس
🔴 مغز اجتماعی ۱۱۶
روزنامه شرق یکشنبه ۱۱ خرداد
جهان اسکیزوفرنیک
عبدالرحمن نجل رحیم
حدود دو ماه از «هفته و روز جهانی آگاهی از اسکیزوفرنی» بیماری بسیارمهم مغزی می گذرد، که فقط طبق آمار گزارش شده سازمان بهداشت جهانی، ۲۱ میلیون نفر مبتلا در جهان دارد. شاید سراسیمگی حاصل از بحران همه گیری ویروس کرونا موجب شد تا از هشدار دهی بایسته در مورد این بیماری انسان برانداز غافل بمانیم. هر بیماری جسمانی به ویژه مغزى می تواند نفی خصوصیاتی از ماهیت انسانی باشد که از طريق آن می توان به اهمیت ماهیت آن خصوصيات از دست رفته، پی برد.برای قرن ها ، اسکیزوفرنی، بیماری مهمی با عللی مجهول بود. از دوران روشنگری در قرن هفدهم، یعنی حدود ۴۰۰ سال قبل، به علت تسلط تقسيم بندی دکارتی علم، ماهیتا ذهن از بدن جدا دانسته می شد و اسکیزوفرنی بیماری فکر و ذهن به حساب می آمد که از دایره بیماری های جسمانی خارج بود. به همين علت هم اسکیزوفرنی یکی از مهمترین بیماری هایی بود که در رشته روان پزشکی مورد کند و کاو قرار می گرفت که مجزا از رشته های دیگر پزشکی از جمله نورولوژی بود که به بیماری های مغز و اعصاب می پرداخت. از قرن بیستم در فلسفه، پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر،و به ویژه مرلو پونتی، سیطره فلسفه دوگانه پندار جدایی ذهن از بدن در علم دکارتی زير سوال رفت. در این نوع پدیدار شناسی نوین، «بدن» انسان دارای دو رویه با ماهیت یکسان است: «بدن فیزیکی» و «بدن زنده». بدن فیزیکی، خاصیت ابژه یا مورد شناسا بودن بدن است که از منظر سوم شخص قابل بررسی است (هم آن چه که در فیزیولوژی و آناتومي، در علوم پزشکی قابل بررسی است) و رویه دیگر اما مهمتر بدن که از دید علم دکارتی مغفول می ماند، «بدن زنده»، بدن به عنوان سوژه یا عامل شناسا است که در تجربه زیستی انسان شکل می گیرد و از منظر اول شخص، اساس رابطه با جهان و عاملیت انسان است. قابل تاکید است که بدن فیزیکی و بدن زنده ماهیتی جداگانه ندارند، بلکه در روی یک سکه هستند. «بدن زنده»، منشا خویشتن اولیه و ذهن نا آگاه و سپس آگاه، در تجربیات حیات اجتماعی است. و بر این اساس، «معنا» نیز از برهم کنش بدن زنده در حال تجربه در بأفتار جهان در حین تجربه، تولید می شود. نکته مهم دیگر اینکه بدن زنده فرد بتنهایی نمی تواند جهان معنایی وابسته به بافتار تجربه هستن در جهان را بسازد، بلکه برای رسیدن به این مهم حتما نیاز به بدن زنده «دیگران» دارد. یعنی انسان از ابتدای تجربه زندگی محتاج رابطه بیناجسمانی و بینا ذهنیتی است و تن زنده در فردیت خود نمی تواند جهانی از خویشتن آگاه پیش بازتابی و سپس بازتابی بسازد. و برای انجام این مهم حتما به «غیر» نیاز دارد. جالب است که در چند دهه اخیر مغز پژوهی اجتماعی نیز همراه با پدیدار شناسی، به نتیجه تجربی مشابه ای دست یافته است. اینکه مغز از طريق بدن زنده است که با کنش بدن دیگران کوک و هماهنگ می شود و با جهان، أجتماع و فرهنگ، پیوند پیدا می کند و زيست جهان خود را در طول تجربه زندگی در پیوند با بافتار شرایط زندگی بنا می گذارد. پدیدار شناسان علاقمند به مغز پژوهی اجتماعی چون گالاگر و زهاوی در کتاب ذهن پدیدار شناختی (۲۰۰۷) به ظرایف نزدیکی مغز پژوهی با پدیدار شناسی امروز می پردازند.
توجه کنید که پژوهش های پایه ای مغز پژوهانی چون ملتزوف و تره ورتن به آغازین بودن خصوصیت به اشتراک گذاری تجربه تنانه کارکرد مغز انسان، از بدو تولد تاکید دارد. کشف نظام نورون های آینه ای در مدارهای مغزى توسط ریتسولاتی و دیگران، در ایتالیا، تایید کننده این واقعیت است که ما بدون وجود بدن زنده دیگران و کنش مشترك با آنها، نمی توانیم خویشتن خود را بسازیم و خود را از دیگری تشخص دهیم. این قدم اول در شکل گیری ذهن است.

#پزشکی


🔻🔻🔻
#ارتباط_با_کانال :
@Ertebat_ba_kasenfi


🔸🔹🔶🔷

🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
🕗‍ لذت هنر

📕معرفی #کتاب: زمان مهرشده

نویسنده: #آندره_تارکوفسکی(نویسنده و کارگردان)
🇷🇺روسیه

📝برگردان: #عظیم_جابری

📠نشر: شور آفرین



🕯در طول سال‌هایی که در #روسیه کار می‌کردم، همیشه توجه زیادی به نامه‌هایی که تماشاگران #فیلم‌هایم برایم می‌فرستادند داشتم. گاهی آزرده‌خاطرم می‌کردند، اما بیشتر اوقات نیز باعث شور و هیجانی واقعی در من می‌شدند. امروز تمام این نامه‌ها تبدیل به توده‌ای قابل ملاحظه از تردیدها و پرسش‌هایی شده که مخاطب‌شان من هستم. نمی‌توانم در این‌جا از نقل کردن بعضی از آن‌ها خودداری کنم که خصوصاً مشخص‌کننده‌ی روابط من با مخاطبان هستند، حتی زمانی که بعضی‌شان بیانگر یک عدم درک کامل‌اند.

🕯روزی مهندسی از #لنینگراد برایم نوشت: «به‌تازگی «#آینه» را دیدم؛ علیرغم سردردی که بعد از نیم ساعت دچارش شدم تا آخرِ فیلم‌تان را نگاه کردم، سعی داشتم به‌زور از آن سر دربیاورم و چیزی از روابط میان پرسوناژها، خاطرات و جریان ماجرا بفهمم. ما #تماشاگران بیچاره همه نوع فیلمی می‌بینیم، فیلم‌های خوب، بد، مزخرف، بعضی فیلم‌های عادی، بعضی خلاقانه... ولی دست‌کم آن‌ها را می‌فهمیم و می‌توانیم از آن¬ها خوش‌مان بیاید یا بدمان بیاید! ولی درمورد فیلم شما...؟» #پزشکی از کالینین از آن منزجر شده بود: «به‌تازگی آینه را دیدم. رفیقْ #کارگردان، افتضاح بود! آخر دست‌کم خودتان آن را دیده‌اید؟ فکر نمی‌کنم بشود این فیلم را فیلمی طبیعی دانست! برای‌تان در آینده آرزوی موفقیت دارم! ولی دیگر چنین چیزهایی نسازید!»

🕯مهندس دیگری از ِسوِردلوفسکی نتوانسته بود جلوی خشمش را بگیرد: «عجب چیز احمقانه‌ای! عجب فیلم مزخرفی! عجب چیز نفرت‌انگیزی! فیلمی بیخود، چون نتوانسته تماشاگر را تحت‌تأثیر قرار دهد، درحالی‌که این مهم‌ترین مسأله است...» این مهندس تا متهم کردن #مدیران_سینما پیش می‌رود: «تعجب می‌کنم که مسئولان پخش فیلم‌ها در کشور ما، در اتحاد جماهیر شوروی، توانسته‌اند چنین خطایی مرتکب بشوند!»

🕯 باید در دفاع از مدیران سینمای شوروی بگویم که چنین «خطاهایی» خیلی به‌ندرت رخ داده است: تقریباً هر پنج سال یک بار... من به‌نوبه¬ی خودم بعد از دریافت چنین نامه‌هایی احساس سرخوردگی می‌کردم...
"از این به بعد باید برای کی و برای چی کار کنم؟"
https://s4.uupload.ir/files/screenshot_20210917-153310_chrome_drs.jpg

🧷از اینکه با نظرات و پیشنهادات سازنده مارا در ارائه مطالبی ارزنده تر و بشکلی بهتر حمایت می کنید سپاسگزاریم.
🔸️🔸️🔸️🔸️
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔️@kasenfi