💠 #نگاه_کارشناس
🔴 آموزش و پرورش مطلوب انقلابی ها چگونه است؟
✍ مهران صولتی
🔸علیرضا پناهیان یکی از رهبران فکری جوانان انقلابی در تجمع حمایت از حماس در میدان فلسطین با لحنی تند خواستار تعطیلی آموزش و پرورش کشور شد. این بار اما این نهاد متهم به پرورش کودکانی شد که خواست آزادی مظلومان جهان را یک صدا فریاد نکرده و در مقایسه با همتایان اسرائیلی خود آشکارا عقب مانده اند. اگر چه این نخستین هجمه تندروها به آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی محسوب نمی شود ولی بیراه نیست اگر این پرسش را مطرح نماییم که آموزش و پرورش مطلوب اصول گرایان انقلابی چه ویژگی هایی دارد؟
فرهنگ در خدمت سیاست: اگر منطق عرصه فرهنگ را گفت و گو و منطق حوزه سیاست را قدرت بدانیم آن گاه روشن می شود که انقلابی ها در دوران جمهوری اسلامی همواره اولی را خادم دومی می دانسته اند. در این معنا سیاست به قدسیت گره خورده و جامعه اسلامی برای اجرای احکام شرعی به یک قدرت سیاسی نیازمند می باشد. آموزش و پرورش هم عرصه ای محتاج پالایش و خالص سازی تلقی می شود که باید با حضور روحانیان، دانش آموزانی در تراز انقلاب اسلامی تربیت نماید.
اراده گرایی در عرصه تصمیم گیری: انقلابی ها تحولات جهانی را مبتنی بر جنگ روایت ها دانسته و از اراده خود برای تغییر مناسبات ظالمانه حاکم بر دنیا سخن به میان می آورند. این در حالی است که حضور کم رنگ کشور در نظم اقتصاد بنیاد جهان امروز حتی امکان برخورداری این طیف از رسانه های بین المللی را نیز فراهم نمی آورد. همچنین اتکای صرف بر اراده ها و بی اعتنایی نسبت به ساختارها در چهل سال گذشته دستاوردی به جز ناکارآمدی عمیق، نارضایتی های گستره و امکان حذف از نقشه توسعه جهان را برای ایرانیان در بر نداشته است.
علم در خدمت ایدئولوژی: اگر ایدئولوژی را سازه ای انتزاعی و مرام نامه ای دنیوی برای مدیریت کشور در چهار دهه گذشته در نظر گرفته و توهم تاسیس علوم انسانی اسلامی را خواست حاکمیت فرض کنیم می توان گفت که ما در این سال ها با پدیده علم ایدئولوژیک مواجه بوده ایم. در حقیقت طی سال های اخیر انقلابی ها با وارد کردن مفاهیم حق و باطل به کتاب های درسی کوشیده اند تا از همان ابتدا این متون را به عرصه غیریت سازی با غرب تبدیل کرده و از دانش آموزان برای تجهیز جبهه خودی یارگیری نمایند.
مدیریت هیاتی و شعاری: انقلابی ها نه تنها برای آموزش و پرورش بلکه برای کشور مدیریتی هیاتی و آتش به اختیار می پسندند. سبکی از مدیریت که در قید و بند تخصص، بوروکراسی و شایسته سالاری نبوده و بتواند در لحظه نسبت به بسیج نیروها و امکانات حول اهداف و آرمان های انقلابی اقدام نماید. همچنین در کشوری که گزافه گویی به مثابه تولید محتوا پاداش می گیرد شعار زدگی بخش جدایی ناپذیر از این سبک مدیریتی محسوب می شود که قادر است به غلیان احساسات در میان جوانان انقلابی دامن زند.
ارادت سالاری به جای آزاداندیشی: وقتی احساسات به جای عقلانیت نشسته و تعهد ایدئولوژیک عرصه را بر تخصص علمی تنگ می کند بیراه نیست اگر شاهد ترجیح روحیه انقلابی بر تفکر انتقادی در عرصه آموزش و پرورش باشیم. شرایطی که در آن پرسشگری به شبهه پراکنی تعبیر شده و ارادتورزی نسبت به مراجع قدرت به تنها مسیر دستیابی به مواهب شغلی تبدیل می شود. در چنین فضایی است که نخبگان مسیر مهاجرت را در پیش گرفته و پشتوانه کارشناسی نظام مدیریتی دچار فرسایش می شود.
#توسعه
#آموزش_و_پرورش
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴 آموزش و پرورش مطلوب انقلابی ها چگونه است؟
✍ مهران صولتی
🔸علیرضا پناهیان یکی از رهبران فکری جوانان انقلابی در تجمع حمایت از حماس در میدان فلسطین با لحنی تند خواستار تعطیلی آموزش و پرورش کشور شد. این بار اما این نهاد متهم به پرورش کودکانی شد که خواست آزادی مظلومان جهان را یک صدا فریاد نکرده و در مقایسه با همتایان اسرائیلی خود آشکارا عقب مانده اند. اگر چه این نخستین هجمه تندروها به آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی محسوب نمی شود ولی بیراه نیست اگر این پرسش را مطرح نماییم که آموزش و پرورش مطلوب اصول گرایان انقلابی چه ویژگی هایی دارد؟
فرهنگ در خدمت سیاست: اگر منطق عرصه فرهنگ را گفت و گو و منطق حوزه سیاست را قدرت بدانیم آن گاه روشن می شود که انقلابی ها در دوران جمهوری اسلامی همواره اولی را خادم دومی می دانسته اند. در این معنا سیاست به قدسیت گره خورده و جامعه اسلامی برای اجرای احکام شرعی به یک قدرت سیاسی نیازمند می باشد. آموزش و پرورش هم عرصه ای محتاج پالایش و خالص سازی تلقی می شود که باید با حضور روحانیان، دانش آموزانی در تراز انقلاب اسلامی تربیت نماید.
اراده گرایی در عرصه تصمیم گیری: انقلابی ها تحولات جهانی را مبتنی بر جنگ روایت ها دانسته و از اراده خود برای تغییر مناسبات ظالمانه حاکم بر دنیا سخن به میان می آورند. این در حالی است که حضور کم رنگ کشور در نظم اقتصاد بنیاد جهان امروز حتی امکان برخورداری این طیف از رسانه های بین المللی را نیز فراهم نمی آورد. همچنین اتکای صرف بر اراده ها و بی اعتنایی نسبت به ساختارها در چهل سال گذشته دستاوردی به جز ناکارآمدی عمیق، نارضایتی های گستره و امکان حذف از نقشه توسعه جهان را برای ایرانیان در بر نداشته است.
علم در خدمت ایدئولوژی: اگر ایدئولوژی را سازه ای انتزاعی و مرام نامه ای دنیوی برای مدیریت کشور در چهار دهه گذشته در نظر گرفته و توهم تاسیس علوم انسانی اسلامی را خواست حاکمیت فرض کنیم می توان گفت که ما در این سال ها با پدیده علم ایدئولوژیک مواجه بوده ایم. در حقیقت طی سال های اخیر انقلابی ها با وارد کردن مفاهیم حق و باطل به کتاب های درسی کوشیده اند تا از همان ابتدا این متون را به عرصه غیریت سازی با غرب تبدیل کرده و از دانش آموزان برای تجهیز جبهه خودی یارگیری نمایند.
مدیریت هیاتی و شعاری: انقلابی ها نه تنها برای آموزش و پرورش بلکه برای کشور مدیریتی هیاتی و آتش به اختیار می پسندند. سبکی از مدیریت که در قید و بند تخصص، بوروکراسی و شایسته سالاری نبوده و بتواند در لحظه نسبت به بسیج نیروها و امکانات حول اهداف و آرمان های انقلابی اقدام نماید. همچنین در کشوری که گزافه گویی به مثابه تولید محتوا پاداش می گیرد شعار زدگی بخش جدایی ناپذیر از این سبک مدیریتی محسوب می شود که قادر است به غلیان احساسات در میان جوانان انقلابی دامن زند.
ارادت سالاری به جای آزاداندیشی: وقتی احساسات به جای عقلانیت نشسته و تعهد ایدئولوژیک عرصه را بر تخصص علمی تنگ می کند بیراه نیست اگر شاهد ترجیح روحیه انقلابی بر تفکر انتقادی در عرصه آموزش و پرورش باشیم. شرایطی که در آن پرسشگری به شبهه پراکنی تعبیر شده و ارادتورزی نسبت به مراجع قدرت به تنها مسیر دستیابی به مواهب شغلی تبدیل می شود. در چنین فضایی است که نخبگان مسیر مهاجرت را در پیش گرفته و پشتوانه کارشناسی نظام مدیریتی دچار فرسایش می شود.
#توسعه
#آموزش_و_پرورش
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
💠 #نگاه_کارشناس
🔴تکمیل پازل سقوط نظام آموزشی
✍🏻 مزبان حبیبی
✅ بازنشر
این وزیر آموزشوپرورش از آن دسته مدیرانیاست که با هر بار صحبت کردن، هم گافهای فراوانی خواهد داد و هم بدون اینکه بداند، حقایق بسیاری را لو خواهد داد. بیشک کسانی که در دولت و مجلس فریب گنجشک رنگ شده را خوردند، اکنون نیک میدانند که در تله چه مافیایی گرفتار شده و چه کلاه گشادی سرشان رفته است.
آخرین اظهارات منتشر شده در یک ویدئو از وزیر آموزشوپرورش، حاوی نکات بسیاری است که ظاهراً عدهای از شنیدن آن متعجب شدهاند.
آیا از مقایسه سیستم آموزشی کشور با ماشین مدل بالا تعجب کردید؟
از اینکه وزیر آموزشوپرورش یک کشور، خیلی راحت از خدمات مدارس خاصی، به افراد خاصی که با شرایط خاص انجام شده، تعریف و تمجید میکند، تعجب کردهاید؟
از این که وزیر آموزشوپرورش آشکارا از مدرسهای که رقیب مدارس تحت مدیریت اوست تعریف میکند و اصرار دارد انتصاب مدرسه به پدرخوانده مافیای آموزش طبقاتی در ایران را در آنتن زنده تلویزیون اعلام کند، تعجب کردهاید!؟
از توجیه احمقانه، منطبق بر نادانی مطلق و کاملا سوگیرانه وزیر آموزشوپرورش و دفاع او از مدارس پولی تعجب کردید؟
هیچ جای تعجبی نیست، چون این وزیر، خود از مدیران در سایه یکی از موسسات خصوصی آموزشی در جنوب کشور بوده و طبیعتاً نگاهی کاملا نئولیبرال به حوزه آموزش دارد در حالیکه بنیانگذاران نظریه نئولیبرالیسم بر این باورند که این نگرش قابل تعمیم به حوزههای غیراقتصادی نیست.
در هیچ یک از کشورهای با اقتصاد نئولیبرالِ، اصول نئولیبرالیسم اقتصادی به حوزه آموزش تعمیم داده نشدهاست اما ایران و در سطح وزیر در حال توجیه مدارس طبقاتی است، آن هم در لفافهای از دین و مذهب! که قطعا در آینده چنین تصمیماتی را به حساب حاکمیت نوشته و حاکمیت باید پاسخگوی استقرار چنین نظامی باشد.
این اتفاق یک پدیده نوظهور است چون نفوذیهای قبلی در وزارت آموزشوپرورش، لااقل ظاهر قضیه را حفظ میکردند اما این یکی بهدلیل
جَوزده بودن شدید، کم هوشی قابل مشاهده و عدم تسلط علمی به حوزه آموزش، خیلی واضح دلیل انتصابش در وزارت آموزشوپرورش را اعلام کرد.
تکمیل فاجعه
بدترین اتفاق در یک جامعه، نفوذ نگاههای ضد انسانی و منفعت طلبانه در نظام آموزشی آنهاست. نفوذ طرفداران مدارس طبقاتی و حامیان استقرار نگاه نئولیبرالیستی در آموزش که سالهاست حتی در اقتصاد هم کنار گذاشته شدهاست، یکی از نشانههای شکست سیستم آموزشی کشور است.
خط نفوذ در وزارت آموزشوپرورش بدون نیاز به ذرهبین و تحلیل ویژهای قابل مشاهده است و این نفوذ،نشانههایی از نگرش ویرانگر طرفداران آموزش طبقاتی در حوزه آموزش کشوراست و اکنون مالکان مدارس خصوصی که خود را مالک وزارت آموزشوپرورش نیز میدانند،به سادگی میتوانند دلسوزان نظام آموزشی را تندرو، دستنشانده و ضدانقلاب معرفی کنند در حالیکه خود مصداق بارز آن هستند.
تعجبی ندارد که وقتی رئیس هیئت مدیره منطقه یک نهاد مالی نیمه خصوصی، مسول راهبری وزارت آموزشوپرورش میشود، قطعا از موسسات خصوصی پشتیبانی آشکار خواهد داشت.
در انتهای فاجعه
مجری: شاید من هم که دو تا پسر دارم در متوسطه اول، دلم می خواد بفرستم مدرسه برند اما پول ندارم! پولدارها می رن این مدارس!(همان آموزش طبقاتی)
وزیر: در کجای دنیا اینطور نیست!؟ (منظورشان این است که هر کس آموزش با کیفیت میخواهد، باید پول بیشتری هزینه کند)
بهجای مجری و با تاخیر، من پاسخ سوال احمقانه شما را میدهم:
در فنلاند اینطور نیست
در سوئد اینطور نیست
در نیوزیلند اینطور نیست
در ژاپن اینطور نیست
در کره جنوبی اینطور نیست
در کویت اینطور نیست
در هلند اینطور نیست
من حداقل ۶۰ کشور دنیا را لیست میکنم که اینطور نیست! و شما فقط یک کشور غیر از ایران نام ببرید که اینطور هست!
در کجای دنیا وزرای آموزشوپرورش در یک دولت را از بین فعالان حوزه اقتصاد و حامیان مدارس طبقاتی انتخاب میکنند؟
در کجای دنیا وزیر آموزشوپرورش معتقداست که مردم برای استفاده از خودرو قابل دستهبندی هستند!؟ اصولا در بسیاری از کشورها، همه مردم به خودروی مناسب و باکیفیت دسترسی دارند، درآن ۲۰ کشور، ندیدید مردم خودروهای باکیفیت سوال میشوند؟
اصلا شما بگو در کدامیک از آن بیست کشوری که در آنها تدریس کردهاید، اینطوری بوده که شهریه ثبت نام یکی از کلاسهایش(دقیقا همان مدرسه مورد نظر وزیر) از کل هزینههای هفتاد مدرسه در یک منطقه آموزشی(سیاخ دارنگون شیراز) بیشتر است؟!
سخن آخر اینکه
جناب در اصطلاح وزیر، این توجیهات چاله میدانی و بیاساس را بگذارید در همان کوزه تهی که هیچ معلمی آنرا نخواهد پذیرفت.
نکته پایانی
این وزیر یا از چنان بهره هوشی پایینی برخوردار است که نمیداند چه میگوید یا دقیقا در حال اجرای مأموریت نفوذ خود در نظام آموزشی کشور است.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴تکمیل پازل سقوط نظام آموزشی
✍🏻 مزبان حبیبی
✅ بازنشر
این وزیر آموزشوپرورش از آن دسته مدیرانیاست که با هر بار صحبت کردن، هم گافهای فراوانی خواهد داد و هم بدون اینکه بداند، حقایق بسیاری را لو خواهد داد. بیشک کسانی که در دولت و مجلس فریب گنجشک رنگ شده را خوردند، اکنون نیک میدانند که در تله چه مافیایی گرفتار شده و چه کلاه گشادی سرشان رفته است.
آخرین اظهارات منتشر شده در یک ویدئو از وزیر آموزشوپرورش، حاوی نکات بسیاری است که ظاهراً عدهای از شنیدن آن متعجب شدهاند.
آیا از مقایسه سیستم آموزشی کشور با ماشین مدل بالا تعجب کردید؟
از اینکه وزیر آموزشوپرورش یک کشور، خیلی راحت از خدمات مدارس خاصی، به افراد خاصی که با شرایط خاص انجام شده، تعریف و تمجید میکند، تعجب کردهاید؟
از این که وزیر آموزشوپرورش آشکارا از مدرسهای که رقیب مدارس تحت مدیریت اوست تعریف میکند و اصرار دارد انتصاب مدرسه به پدرخوانده مافیای آموزش طبقاتی در ایران را در آنتن زنده تلویزیون اعلام کند، تعجب کردهاید!؟
از توجیه احمقانه، منطبق بر نادانی مطلق و کاملا سوگیرانه وزیر آموزشوپرورش و دفاع او از مدارس پولی تعجب کردید؟
هیچ جای تعجبی نیست، چون این وزیر، خود از مدیران در سایه یکی از موسسات خصوصی آموزشی در جنوب کشور بوده و طبیعتاً نگاهی کاملا نئولیبرال به حوزه آموزش دارد در حالیکه بنیانگذاران نظریه نئولیبرالیسم بر این باورند که این نگرش قابل تعمیم به حوزههای غیراقتصادی نیست.
در هیچ یک از کشورهای با اقتصاد نئولیبرالِ، اصول نئولیبرالیسم اقتصادی به حوزه آموزش تعمیم داده نشدهاست اما ایران و در سطح وزیر در حال توجیه مدارس طبقاتی است، آن هم در لفافهای از دین و مذهب! که قطعا در آینده چنین تصمیماتی را به حساب حاکمیت نوشته و حاکمیت باید پاسخگوی استقرار چنین نظامی باشد.
این اتفاق یک پدیده نوظهور است چون نفوذیهای قبلی در وزارت آموزشوپرورش، لااقل ظاهر قضیه را حفظ میکردند اما این یکی بهدلیل
جَوزده بودن شدید، کم هوشی قابل مشاهده و عدم تسلط علمی به حوزه آموزش، خیلی واضح دلیل انتصابش در وزارت آموزشوپرورش را اعلام کرد.
تکمیل فاجعه
بدترین اتفاق در یک جامعه، نفوذ نگاههای ضد انسانی و منفعت طلبانه در نظام آموزشی آنهاست. نفوذ طرفداران مدارس طبقاتی و حامیان استقرار نگاه نئولیبرالیستی در آموزش که سالهاست حتی در اقتصاد هم کنار گذاشته شدهاست، یکی از نشانههای شکست سیستم آموزشی کشور است.
خط نفوذ در وزارت آموزشوپرورش بدون نیاز به ذرهبین و تحلیل ویژهای قابل مشاهده است و این نفوذ،نشانههایی از نگرش ویرانگر طرفداران آموزش طبقاتی در حوزه آموزش کشوراست و اکنون مالکان مدارس خصوصی که خود را مالک وزارت آموزشوپرورش نیز میدانند،به سادگی میتوانند دلسوزان نظام آموزشی را تندرو، دستنشانده و ضدانقلاب معرفی کنند در حالیکه خود مصداق بارز آن هستند.
تعجبی ندارد که وقتی رئیس هیئت مدیره منطقه یک نهاد مالی نیمه خصوصی، مسول راهبری وزارت آموزشوپرورش میشود، قطعا از موسسات خصوصی پشتیبانی آشکار خواهد داشت.
در انتهای فاجعه
مجری: شاید من هم که دو تا پسر دارم در متوسطه اول، دلم می خواد بفرستم مدرسه برند اما پول ندارم! پولدارها می رن این مدارس!(همان آموزش طبقاتی)
وزیر: در کجای دنیا اینطور نیست!؟ (منظورشان این است که هر کس آموزش با کیفیت میخواهد، باید پول بیشتری هزینه کند)
بهجای مجری و با تاخیر، من پاسخ سوال احمقانه شما را میدهم:
در فنلاند اینطور نیست
در سوئد اینطور نیست
در نیوزیلند اینطور نیست
در ژاپن اینطور نیست
در کره جنوبی اینطور نیست
در کویت اینطور نیست
در هلند اینطور نیست
من حداقل ۶۰ کشور دنیا را لیست میکنم که اینطور نیست! و شما فقط یک کشور غیر از ایران نام ببرید که اینطور هست!
در کجای دنیا وزرای آموزشوپرورش در یک دولت را از بین فعالان حوزه اقتصاد و حامیان مدارس طبقاتی انتخاب میکنند؟
در کجای دنیا وزیر آموزشوپرورش معتقداست که مردم برای استفاده از خودرو قابل دستهبندی هستند!؟ اصولا در بسیاری از کشورها، همه مردم به خودروی مناسب و باکیفیت دسترسی دارند، درآن ۲۰ کشور، ندیدید مردم خودروهای باکیفیت سوال میشوند؟
اصلا شما بگو در کدامیک از آن بیست کشوری که در آنها تدریس کردهاید، اینطوری بوده که شهریه ثبت نام یکی از کلاسهایش(دقیقا همان مدرسه مورد نظر وزیر) از کل هزینههای هفتاد مدرسه در یک منطقه آموزشی(سیاخ دارنگون شیراز) بیشتر است؟!
سخن آخر اینکه
جناب در اصطلاح وزیر، این توجیهات چاله میدانی و بیاساس را بگذارید در همان کوزه تهی که هیچ معلمی آنرا نخواهد پذیرفت.
نکته پایانی
این وزیر یا از چنان بهره هوشی پایینی برخوردار است که نمیداند چه میگوید یا دقیقا در حال اجرای مأموریت نفوذ خود در نظام آموزشی کشور است.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
Forwarded from کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #نگاه_کارشناس
🔹کمتر نابرابر: استدلالهایی تجربی برای تأکید بر اهمیت آموزش پیش از دبستان
(قسمت دوم)
✍ سمانه گلاب*، روزنامه شرق، ۲ دی ۱۴۰۳
🔹 اگر فقر و تحصیلات والدین را بر دسترسی به منابع آموزشی درون خانواده مؤثر بدانیم، این دو آمار نیز که در گزارش فقر آموزشی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است، اهمیت دارد:
۲۵ درصد از کودکان در ایران در خانوادههای فقیر زندگی میکنند، این نسبت برای خانوارهای استان سیستانوبلوچستان به ۵۰ درصد میرسد.
بر اساس آمار سال ۱۳۹۸، ۴۷.۷ درصد دانشآموزان در خانوادههایی زندگی میکردند که حداکثر تحصیلات والدین کمتر از متوسطه دوم است. این نسبت برای سیستانوبلوچستان ۷۰ درصد است.
🔹 توجه به همین چند گزاره نشان میدهد آموزشهای پیش از دبستان با هدف جبران کمبود مهارتآموزی درون محیط خانواده بسیار حائز اهمیت است. درصورتیکه سایر ویژگیهای بااهمیت در آموزش پیش از دبستان را نیز در نظر بگیریم، ازجمله «بهرهبرداری بهتر از سالهای طلایی رشد»، «کمک به شناسایی مشکلات یادگیری کودکان در سنین پایینتر و اقدامات مؤثر برای رفع یا کاهش مشکلات»، «کاهش تنشهای حضور در اجتماع و جدایی از خانواده»، «افزایش اعتمادبهنفس در کودکان در بدو ورود به آموزش رسمی» و... اهمیت این موضوع بسیار بیشتر مشخص میشود.
🔹 اما آیا صرفا افزایش پوشش آموزشهای پیش از دبستان میتواند این اهداف را محقق کند؟ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در گزارشی با عنوان «شروع پرقدرت»، در عین حال که تأکید دارد آموزش و مراقبت از کودکان در سالهای اولیه زندگی پایههای یادگیری و رشد کودک را تقویت میکند و تأثیرات بلندمدتی بر موفقیت تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی آنها میگذارد، بر «کیفیت فرایند» نیز صحه میگذارد. در این گزارش پنج محور اصلی تعیینکننده کیفیت فرایند تعریف شدهاند که عبارتاند از:
1⃣ استانداردها، نظارت و تأمین مالی: کشورها باید بودجه کافی برای تأمین زیرساختهای مناسب، استخدام نیروی کار ماهر و تضمین کیفیت خدمات اختصاص دهند و استانداردهای مشخصی برای نسبت مربی به کودک، اندازه گروهها و محیط فیزیکی باید وضع شود.
2⃣ برنامه درسی و روششناسی آموزشی: چارچوبهای برنامه درسی باید اهداف یادگیری و توسعه کودکان را مشخص کند. این برنامهها باید رویکردهای چندجانبه داشته باشند؛ ازجمله استفاده از بازیهای آموزشی، تعاملات اجتماعی و حمایت از همکاری با خانوادهها.
3⃣ توسعه نیروی کار: کارکنان مراکز پیشدبستانی باید آموزشهای اولیه کافی دریافت کنند و دسترسی به توسعه حرفهای مداوم برای آنها فراهم شود. راهبران این مراکز نیز باید آموزشهای مدیریتی و تخصصی ببینند.
4⃣ نظارت و دادهها: نظارت مداوم بر اجرای برنامههای آموزشی و تعاملات در این مراکز ضروری است. ابزارهای ارزیابی باید کیفیت تعاملات و تأثیر آنها بر رشد کودکان را بسنجند.
5⃣ ارتباط با خانواده و جامعه: همکاری بین خانوادهها و مراکز آموزشی به بهبود رشد اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کودکان کمک میکند. مراکز باید خانوادهها را در فرایند یادگیری کودکان درگیر کرده و منابعی برای حمایت از آنها فراهم کنند.
🔺 با این توصیف، هرچند در مراحل ابتدایی هر سیاستی لازم است گامهای مشخص و قابل تحقق تعریف شود (برای مثال افزایش پوشش پیشدبستانی با اولویت مناطق محروم)، اما لازم است تصویر بزرگ و مطلوب نیز همواره پیش چشم سیاستگذاران قرار گیرد تا فراموش نکنیم زمانی میتوانیم به اهداف اصلی آموزشهای پیش از دبستان برسیم که ابعاد مختلف اثرگذار بر کیفیت آن را در نظر داشته باشیم.
*دکترای اقتصاد و فعال مدنی
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-953991
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔹کمتر نابرابر: استدلالهایی تجربی برای تأکید بر اهمیت آموزش پیش از دبستان
(قسمت دوم)
✍ سمانه گلاب*، روزنامه شرق، ۲ دی ۱۴۰۳
🔹 اگر فقر و تحصیلات والدین را بر دسترسی به منابع آموزشی درون خانواده مؤثر بدانیم، این دو آمار نیز که در گزارش فقر آموزشی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است، اهمیت دارد:
۲۵ درصد از کودکان در ایران در خانوادههای فقیر زندگی میکنند، این نسبت برای خانوارهای استان سیستانوبلوچستان به ۵۰ درصد میرسد.
بر اساس آمار سال ۱۳۹۸، ۴۷.۷ درصد دانشآموزان در خانوادههایی زندگی میکردند که حداکثر تحصیلات والدین کمتر از متوسطه دوم است. این نسبت برای سیستانوبلوچستان ۷۰ درصد است.
🔹 توجه به همین چند گزاره نشان میدهد آموزشهای پیش از دبستان با هدف جبران کمبود مهارتآموزی درون محیط خانواده بسیار حائز اهمیت است. درصورتیکه سایر ویژگیهای بااهمیت در آموزش پیش از دبستان را نیز در نظر بگیریم، ازجمله «بهرهبرداری بهتر از سالهای طلایی رشد»، «کمک به شناسایی مشکلات یادگیری کودکان در سنین پایینتر و اقدامات مؤثر برای رفع یا کاهش مشکلات»، «کاهش تنشهای حضور در اجتماع و جدایی از خانواده»، «افزایش اعتمادبهنفس در کودکان در بدو ورود به آموزش رسمی» و... اهمیت این موضوع بسیار بیشتر مشخص میشود.
🔹 اما آیا صرفا افزایش پوشش آموزشهای پیش از دبستان میتواند این اهداف را محقق کند؟ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در گزارشی با عنوان «شروع پرقدرت»، در عین حال که تأکید دارد آموزش و مراقبت از کودکان در سالهای اولیه زندگی پایههای یادگیری و رشد کودک را تقویت میکند و تأثیرات بلندمدتی بر موفقیت تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی آنها میگذارد، بر «کیفیت فرایند» نیز صحه میگذارد. در این گزارش پنج محور اصلی تعیینکننده کیفیت فرایند تعریف شدهاند که عبارتاند از:
1⃣ استانداردها، نظارت و تأمین مالی: کشورها باید بودجه کافی برای تأمین زیرساختهای مناسب، استخدام نیروی کار ماهر و تضمین کیفیت خدمات اختصاص دهند و استانداردهای مشخصی برای نسبت مربی به کودک، اندازه گروهها و محیط فیزیکی باید وضع شود.
2⃣ برنامه درسی و روششناسی آموزشی: چارچوبهای برنامه درسی باید اهداف یادگیری و توسعه کودکان را مشخص کند. این برنامهها باید رویکردهای چندجانبه داشته باشند؛ ازجمله استفاده از بازیهای آموزشی، تعاملات اجتماعی و حمایت از همکاری با خانوادهها.
3⃣ توسعه نیروی کار: کارکنان مراکز پیشدبستانی باید آموزشهای اولیه کافی دریافت کنند و دسترسی به توسعه حرفهای مداوم برای آنها فراهم شود. راهبران این مراکز نیز باید آموزشهای مدیریتی و تخصصی ببینند.
4⃣ نظارت و دادهها: نظارت مداوم بر اجرای برنامههای آموزشی و تعاملات در این مراکز ضروری است. ابزارهای ارزیابی باید کیفیت تعاملات و تأثیر آنها بر رشد کودکان را بسنجند.
5⃣ ارتباط با خانواده و جامعه: همکاری بین خانوادهها و مراکز آموزشی به بهبود رشد اجتماعی، عاطفی و تحصیلی کودکان کمک میکند. مراکز باید خانوادهها را در فرایند یادگیری کودکان درگیر کرده و منابعی برای حمایت از آنها فراهم کنند.
🔺 با این توصیف، هرچند در مراحل ابتدایی هر سیاستی لازم است گامهای مشخص و قابل تحقق تعریف شود (برای مثال افزایش پوشش پیشدبستانی با اولویت مناطق محروم)، اما لازم است تصویر بزرگ و مطلوب نیز همواره پیش چشم سیاستگذاران قرار گیرد تا فراموش نکنیم زمانی میتوانیم به اهداف اصلی آموزشهای پیش از دبستان برسیم که ابعاد مختلف اثرگذار بر کیفیت آن را در نظر داشته باشیم.
*دکترای اقتصاد و فعال مدنی
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-953991
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
شرق
کمتر نابرابر: استدلالهایی تجربی برای تأکید بر اهمیت آموزش پیش از دبستان
برابری فرصتها یکی از ارکان توسعه پایدار است و دسترسی به این مهم یکی از اهداف اصلی نظامهای آموزشی به شمار میرود. با این وجود، این ایده که نظام آموزشی میتواند به ایجاد فرصتهای برابر کمک کند، دهههاست با نقدهای جدی همراه بوده است. یکی از مهمترین نقدها…
Forwarded from کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM