کانال صنفی معلمان ایران
6.34K subscribers
19.4K photos
2.71K videos
422 files
8.46K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
#معرفی_فیلم
#تحلیل_فیلم:‌ زمانه‌ی گرگ اثر میشل هانکه (Time of the Wolf (2003
✍️ #احسان_عزیزی


🔸این فیلم روایت‌ِ بی‌رحمانه‌ای از هستی انسان و جامعه نیست، بلکه این واقعیتِ جامعه و انسان است که بی‌رحمانه بر سر ما در روایت هانکه خراب می‌شود. جایی که از انسان موجودی می‌سازد که هیچ حیوانی به توحشش نمی‌رسد.

🔸نکته‌ی مرموزانه و هوشمندانه‌ی این فیلم آن است که مشخص نیست دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است و مردم از چه چیزی در حال فرارند؟! جنگ؟ بیماری؟ کشتار؟ قحطی؟ حیوانات وحشی؟؟!! نه هانکه در سطح دیگری می‌خواهد با مخاطب سخن بگوید، با لحنی جدی‌تر از این حرف‌ها که درگیر این حواشی باشد؛ برخلاف سینمای mainstream به دنبال حادثه‌بازی‌های کودکانه نیست،‌ این ابهام حادثه‌ای که رخ داده تمثیل‌وار اشاره به بحران و وخامت حال و روز بشر دارد، وضعیتی که در آن بشر مدام درحال فرار است... فراری بی‌امان و جنون درندگی و غارت... ،وضعیتی نامتعِن که حکم هابزی «انسان گرگ انسان است» را عیان می‌کند.

🔸کدام یک از ما بخصوص در شرایط بحران جهانی کنونی با تماشای این فیلم با حققتی که همگی‌مان در حال فرار و انکار آن هستیم مواجه نخواهیم شد؟! وضعیتی که اتفاقاً در بحران‌ِ کووید 19 این‌بار نه از لنز دوربینِ هانکه و در قاب یک فیلم، که با چشم و گوش خود آن را می‌بینیم و احساس می‌کنیم. خبرهایی که از دور و نزدیک می‌رسد: تعداد سالمندانی که در خیابان‌های برخی از کشورهای اروپایی رها شده‌اند، افزایش قیمت کالاهای ضروری و مصرفی، افزایش خرید اسلحه و مصادیق بسیاری که بهتر میدانیم...

🔸صحنه‌ای که پسرک عریان می‌شود تا خود را داخل آتش بسوزاند، چه چیزی را در ما فشار می‌دهد جز آنکه سیلی محکمی باشد بر وجدان تاریک و خاموش شده‌ی تک تک مخاطبینی که گویا با دیگر شخصیت‌های داستان شریک جرم‌ و در مظان اتهام‌اند؟! مایی که منفعلانه تماشاگر کثافت وضع موجودیم و هیچ‌کاری نمی‌کنیم... هانکه به ما رحم می‌کند و پسر بچه را نجات می‌دهد... اما هیچ نجات دهنده‌ای در دنیای حقیقی خارج از قاب نیست...

🔸این فیلم جدی‌تر از آن است که بتوان راجع به آن زیادی حرف زد...

🔸هانکه درباره‌ی این فیلم می‌گوید:
🔸[«زمانه‌ی گرگ»]... فرصتی است تا نشان بدهم وقتی قرار باشد برای حفظ بقا از خودمان دفاع کنيم، چطور خوی حيوانیِ نهفته در درون ما امکان بروز پیدا می‌کند. اين همان چيزی است که مردی جوان در انيميشن «والس با بشير» تعريف می‌کند و می‌گوید وقتی در سن هفده سالگی به جنگ می‌رود خيلی زود متوجه می‌شود که اگر اول نکشد، خودش کشته می‌شود. اين همان چيزی است که رفتار آن مرد ساکن خانه‌ی ییلاقی در ابتدای فيلم من نشان می‌دهد. و اين گونه است که می‌رسيم به... «زمانه‌ی گرگ»! عنوان فيلم برگرفته از نقل‌قولی است از یک مجموعه شعر حماسی [...] که پايان دنيا را این‌گونه توصيف می‌کند: «زمانه‌ی باد، زمانه‌ی گرگ، زمانه‌ای که هيچ‌کس مراعات حال دیگری را نمی‌کند...»

🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi

https://tttttt.me/kasenfi/8683
#معرفی_فیلم
#تحلیل_فیلم : پیانیست روایتی از جنگ، جامعه و هنر
✍️ #معصومه_اشتیاقی

🔘پیانیست (2002 - The painist) ساخته رومن پولانسکی روایت زندگی واقعی نوازنده یهودی اهل لهستانی، طی اشغال کشورش در جنگ جهانی دوم توسط المان نازی است. روایت زندگی نوازنده ای از خانواده مرفه ی یهودی است که جنگ و بی رحمی نازی ها بر علیه یهودی ها کل زندگی وی را تحت الشعاع قرار می دهد و تنها امید رهایی بخشی موسیقی مسیر زندگی شخصیت اصلی داستان را ترسیم می کند.

🔘این فیلم که برنده جوایز اسکار، کلدن گلوب و چند جشنواره مهم فیلم و سینما است یکی از شاهکارهای هنری محسوب می شود که در آن جایگاه والای هنر موسیقی در روند خشونت آمیزترین پدیده یعنی جنگ به تصویر کشیده شده است.

🔘تئودور آدرنو نظریه پرداز انتقادی مکتب فرانکفورت از جمله صاحبنظران جامعه شناسی است که به نقش والای هنر مستقل و به ویژه هنر موسیقی در واپس زدن ساختارها و سامان بخشی جامعه پرداخته است. در پیانیست؛ تماشاگر روایتی را دنبال می کند که در جای جای آن نقش موسیقی مسلط تر از قدرت خشن جنگ جریان اجتماعی را به پیش می برد و عنصر تغییر و خلق ساختار معناها است.

🔘پیانیست روایتی عمیق از چگونگی شکست قدرت بی رحمانه، زمخت و خشن جنگ در برابر قدرت ایجازبخش و امیدبخش هنر را برای زندگی انسان به نمایش در می آورد. در طول فیلم موسیقی داستان را به اشکال مختلف به پیش می برد و در نهایت هم موجب نجات شخصیت اصلی همراه اش می شود. در طول داستان شاهد اعتقاد و باور اشپیلمن به نجات و بهبود جامعه جنگ زده‌اش هستیم که تنها قدرت بی‌بدیل موسیقایی می توانست در روح و جان نوازنده جنگ زده، گرسنه، بی خانمان ایجاد کرده باشد. این خوانش از موسیقی را می توان در جمله ای از آدرنو یافت که معتقد بود: " هنر باید به مثابه رمزی برای فرایندهایی باشد که در جامعه رخ می دهد". رمزهایی که از متن نواختن پیانو توسط اشپیلمن، احساسات انسانی در افسر نازی را برانگیخت و زندگی را به شخصیت داستان هدیه کرد.

🔘گزندگی خشونت و جنگ با ایجاز موسیقایی به سخره گرفته شد و این رسالت مهم هنر مستقل و به ویژه موسیقی در جوامع است. موسیقی قادر است فهم‌های انسانی مشترکی ایجاد کند و شرح خود را از متن‌های اجتماعی خلق نمایید.


منبع: کانال جامعه شناسی

🆔 @kasenfi

https://tttttt.me/kasenfi/8789