Forwarded from کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #روز_جهانی
#روز_جهانی_آموزش_۲۰۲۴
🔺تحقق ناپذیری مفهوم صلح در گفتمان آموزش رسمی
✍محمدتقی فلاحی، عضو کانون صنفی معلمان ایران (تهران)/ شماره دوازده گاهنامه فرهیزش
«آموزش برای صلح» شعار امسال یونسکو برای روز جهانی آموزش است. مفهوم عمیق و گسترده صلح بیتردید فراتر از آن شرایطی است که نبود جنگ را به ذهن متبادر میکند. به بیانی دیگر صلح مفهومی کیفی است و قابل تعریف نمیباشد؛ در کتاب راهنمای آموزش صلح یونسکو نیز به جای یک تعریف ثابت، مولفههای مفهوم صلح بیان شده که از میان ده مولفه مطرح شده، پذیرش پنداره مثبت نسبت به خود و دیگری، زندگی جمعی و مشارکتی، احترام به کرامت انسانی، حقوق بشر، عدالت و برابری در سطح کلان، توسعه تفکر انتقادی، حل تعارضات بدون خشونت، حفظ محیط زیست و... مواردی است که به عنوان مقدمه ضروری برای دستیابی به یک زندگی انسانی متناسب با صلح، باید به آنها پرداخته شود.
از سوی دیگر، اگر تقسیم بندی گالتونگ از صلح به دو معنای صلح مثبت و منفی را در نظر داشته باشیم، برخلاف آن مفهوم محافظهکارانهای که از صلح استنباط میشود، صلح گرایان واقعی با توجه به عوامل ساختاری، به رفع علل ریشهای خشونت یعنی فقر، تبعیض و بیعدالتی و برقراری دموکراسی، اهتمام میورزند.
با این مقدمه میتوان ادعا کرد هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ ساختاری، آموزش رسمی ما در حال حاضر گفتمانی ضد صلح را ترویج و پیگیری میکند.
به لحاظ نظری قائل بودن به برتری مطلق یک دین/مذهب (اسلام، شیعه دوازده امامی) آنهم از نوع قرائت رسمی فعلی، بر سایر ادیان و مذاهب، به عنوان دال مرکزی آموزش رسمی، مهمترین عامل دیگریساز در آموزش است که در سند تحول بنیادین و طی سالهای متمادی قبل و بعد از تدوین آن، در کتابهای درسی تبلور یافته؛ (ما و دیگری غیر شیعه، ما و دیگری غیر مسلمان، ما و دیگری غیر معتقد به دین)؛ در این نگاه حقیقت امری است مطلق در نزد مروجان قرائت رسمی از دین که دیگرانِگمراه، لازم است به سمت آن هدایت شوند. بنابراین در ضدیتی آشکار با مفهوم برابری، مدارا و عدالت مستتر در صلح، نهتنها جامعهای طبقاتی برمبنای باورهای اعتقادی و لاجرم اقتصادی را طبیعی جلوه میدهد، که مدرسه بسان قلمرو مستعمراتی حکومت و طبعا معلم و دانشآموز عاملیت و هویت مستقلی نمیتوانند داشته باشند. معلم و کادر مدرسه با از دست دادن عاملیت تربیتی خود، تنها ابزارهایی برای القای نظرات دیکته شده از طرف صاحبان حقیقت تلقی میشوند و دانشآموزان ظروفی خالی که با انباشتن ذهنشان از گزارههای مطلق مورد نظر، باید هدایتشان کرد. در چنین نگاهی واضح است که تفکر انتقادی هیچ جایگاهی نداشته باشد و آموزش مشارکتی، بیمعنا و زائد محسوب شود.
روش یادگیری حافظه محور مدام ترویج و تحکیم میشود و به تعبیر #توران_میرهادی، «تفکر خلاق و انتقادی و خردمندانه اندیشیدن که بخشی از فرهنگ صلح است»، به انزوای بیشتری رانده میشود. شیوه تمرکزگرای اداره نظام آموزشی که با فرض فراهم نمودن امکان کنترل بیشتر در ادارهی امور اتخاذ شده، بر سر راه رشد ارزشهای دموکراتیک که با خودگردانی و استقلال مدرسه، معلم و دانشآموز، همبستهاند موانع جدی ایجاد میکند.
🆔https://tttttt.me/farhizesh_mag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#روز_جهانی_آموزش_۲۰۲۴
🔺تحقق ناپذیری مفهوم صلح در گفتمان آموزش رسمی
✍محمدتقی فلاحی، عضو کانون صنفی معلمان ایران (تهران)/ شماره دوازده گاهنامه فرهیزش
«آموزش برای صلح» شعار امسال یونسکو برای روز جهانی آموزش است. مفهوم عمیق و گسترده صلح بیتردید فراتر از آن شرایطی است که نبود جنگ را به ذهن متبادر میکند. به بیانی دیگر صلح مفهومی کیفی است و قابل تعریف نمیباشد؛ در کتاب راهنمای آموزش صلح یونسکو نیز به جای یک تعریف ثابت، مولفههای مفهوم صلح بیان شده که از میان ده مولفه مطرح شده، پذیرش پنداره مثبت نسبت به خود و دیگری، زندگی جمعی و مشارکتی، احترام به کرامت انسانی، حقوق بشر، عدالت و برابری در سطح کلان، توسعه تفکر انتقادی، حل تعارضات بدون خشونت، حفظ محیط زیست و... مواردی است که به عنوان مقدمه ضروری برای دستیابی به یک زندگی انسانی متناسب با صلح، باید به آنها پرداخته شود.
از سوی دیگر، اگر تقسیم بندی گالتونگ از صلح به دو معنای صلح مثبت و منفی را در نظر داشته باشیم، برخلاف آن مفهوم محافظهکارانهای که از صلح استنباط میشود، صلح گرایان واقعی با توجه به عوامل ساختاری، به رفع علل ریشهای خشونت یعنی فقر، تبعیض و بیعدالتی و برقراری دموکراسی، اهتمام میورزند.
با این مقدمه میتوان ادعا کرد هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ ساختاری، آموزش رسمی ما در حال حاضر گفتمانی ضد صلح را ترویج و پیگیری میکند.
به لحاظ نظری قائل بودن به برتری مطلق یک دین/مذهب (اسلام، شیعه دوازده امامی) آنهم از نوع قرائت رسمی فعلی، بر سایر ادیان و مذاهب، به عنوان دال مرکزی آموزش رسمی، مهمترین عامل دیگریساز در آموزش است که در سند تحول بنیادین و طی سالهای متمادی قبل و بعد از تدوین آن، در کتابهای درسی تبلور یافته؛ (ما و دیگری غیر شیعه، ما و دیگری غیر مسلمان، ما و دیگری غیر معتقد به دین)؛ در این نگاه حقیقت امری است مطلق در نزد مروجان قرائت رسمی از دین که دیگرانِگمراه، لازم است به سمت آن هدایت شوند. بنابراین در ضدیتی آشکار با مفهوم برابری، مدارا و عدالت مستتر در صلح، نهتنها جامعهای طبقاتی برمبنای باورهای اعتقادی و لاجرم اقتصادی را طبیعی جلوه میدهد، که مدرسه بسان قلمرو مستعمراتی حکومت و طبعا معلم و دانشآموز عاملیت و هویت مستقلی نمیتوانند داشته باشند. معلم و کادر مدرسه با از دست دادن عاملیت تربیتی خود، تنها ابزارهایی برای القای نظرات دیکته شده از طرف صاحبان حقیقت تلقی میشوند و دانشآموزان ظروفی خالی که با انباشتن ذهنشان از گزارههای مطلق مورد نظر، باید هدایتشان کرد. در چنین نگاهی واضح است که تفکر انتقادی هیچ جایگاهی نداشته باشد و آموزش مشارکتی، بیمعنا و زائد محسوب شود.
روش یادگیری حافظه محور مدام ترویج و تحکیم میشود و به تعبیر #توران_میرهادی، «تفکر خلاق و انتقادی و خردمندانه اندیشیدن که بخشی از فرهنگ صلح است»، به انزوای بیشتری رانده میشود. شیوه تمرکزگرای اداره نظام آموزشی که با فرض فراهم نمودن امکان کنترل بیشتر در ادارهی امور اتخاذ شده، بر سر راه رشد ارزشهای دموکراتیک که با خودگردانی و استقلال مدرسه، معلم و دانشآموز، همبستهاند موانع جدی ایجاد میکند.
🆔https://tttttt.me/farhizesh_mag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran