🔴روزت مبارک کارگر زندانی !!🔴
✍ محمد حبیبی (عضو کانون صنفی معلمان)
صدایش کمی خش دارد.گرم و است گیرا.مثل طبع جنوبی اش .با همان سلام اول ؛آدمی را جذب می کند.انگار رفیق گرمابه و گلستان.
همان دیدار اولمان در اوین ،اگر چه کوتاه ،اما رد پایش را گذاشت در خاطرم. تازه از انفرادی امده بود . از یک انفرادی طولانی .
امان از این انفرادی های طولانی که ذهن پر می شود از همه خاطرات زندگی.تا خالی شود ،زمان می برد .تو هی راه میروی در هواخوری و هی چرخ میزنی در گذشته تا تمام شود این خیال لایتناهی.اما مگر می شود؟ زمان می برد.
وقتی پرسید :بیکاری اذیتم می کند.اشکالی دارد اینجا مشغول کارشوم؟
فهمیدم اش .برای او که همه عمر کار کرده بود برای گذران زندگی ،کار خالی می کرد انبان ذهن اش را.
گفتم نه .چه اشکالی دارد.
مشغول شد و من میدیدم تلاش هر روزه اش را .خیلی زود پیشانی اش به عرق می نشست و صدای خش خش نفس هایش شنیده می شد.اما کار می کرد بدون گلایه.
وقت های بیکاری چرخ می زدیم در حیاط کوچک هواخوری ،سیگاری می کشیدیم و گپ می زدیم .ان موقع ها هنوز شاپور احسانی راد بود.
خیلی زود رفت و باید زمان می گذشت تا درست یکسال و نیم بعد دیداری کنیم که سرآغاز رفاقتی پایدار شود.بشود عمو شاپور.
در تهران بزرگ بود که هم بند و هم اتاق و هم سفره شدیم.رفیق گرمابه و گلستان ،اینبار بدون انگار...
صدایش خش دارد و مثل همیشه می خندد.از شرایط بند می پرسم که می دانم بدتر از گذشته است.حمام های همیشه سرد در بهار و تابستان و قطعی اب هر روزه حتی برای ده ساعت.حشراتی که نمی گذارند شب ها و در اندک سکوت روزانه کمی راحت باشی.
می دانم پیرمرد اذیت می شود اما مثل همیشه می خندد.
بی اختیار ذهنم می رود به روزهای گذشته. به مهربانی های پدری برای بچه های آبانی.
میوه ها را یکی یکی پوست می کند و می گذارد زیر تختش.سهم هر کداممان راجدا.
می گردد، یکی یکی تا پیدایمان کند و سهممان را بدهد.سهم من ،سهم علیرضا ،متین ،پویا...
مواظب است،سهم هرکس نه کم شود و نه زیاد.برابری مطلق.
وقتهایی که جارو بدست اتاق را تمیز می کند ،اعتراض می کنم که
عمو بچه ها خودشان تمیز می کنند.اما گوشش بدهکار نیست.کار خودش را می کند.یکدنده مطلق...
با این پیرمرد دوست داشتنی ،شاپور احسانی راد،روزهای زیادی کتاب خواندیم و راه رفتیم و گپ زدیم.با این پیرمرد زندگی کردیم و نگاهش کردیم که همیشه درصف اول کار و تلاش است ، همیشه آن جلو ایستاده است برای اعتراض .اما نه برای خود که برای منافع جمع . ان هم بی سرو صدا ، بی هیچ نیازی به هیاهو ی رسانه.
نگاه کردیم و یاد گرفتیم و فهمیدیم که اصالت به قدمهای استوار است ،حتی اگر شانه هایت به جبر زمانه کمی خم باشد. یاد گرفتیم که اصالت یعنی بی نیازی از سوت و کف های مجازی ...
حالا از راه دور به پاس استواری قدم هایش کلاه از سر بر می داریم و زیر لب زمزمه می کنیم : که روزت مبارک پیرمرد دوست داشتنی .روزت مبارک کارگر زندانی .
#کارگر_زندانی
#شاپور_احسانی_راد
#اسماعیل_گرامی
#روز_جهانی_کارگر
#محمد_حبیبی
https://tttttt.me/kasenfi
✍ محمد حبیبی (عضو کانون صنفی معلمان)
صدایش کمی خش دارد.گرم و است گیرا.مثل طبع جنوبی اش .با همان سلام اول ؛آدمی را جذب می کند.انگار رفیق گرمابه و گلستان.
همان دیدار اولمان در اوین ،اگر چه کوتاه ،اما رد پایش را گذاشت در خاطرم. تازه از انفرادی امده بود . از یک انفرادی طولانی .
امان از این انفرادی های طولانی که ذهن پر می شود از همه خاطرات زندگی.تا خالی شود ،زمان می برد .تو هی راه میروی در هواخوری و هی چرخ میزنی در گذشته تا تمام شود این خیال لایتناهی.اما مگر می شود؟ زمان می برد.
وقتی پرسید :بیکاری اذیتم می کند.اشکالی دارد اینجا مشغول کارشوم؟
فهمیدم اش .برای او که همه عمر کار کرده بود برای گذران زندگی ،کار خالی می کرد انبان ذهن اش را.
گفتم نه .چه اشکالی دارد.
مشغول شد و من میدیدم تلاش هر روزه اش را .خیلی زود پیشانی اش به عرق می نشست و صدای خش خش نفس هایش شنیده می شد.اما کار می کرد بدون گلایه.
وقت های بیکاری چرخ می زدیم در حیاط کوچک هواخوری ،سیگاری می کشیدیم و گپ می زدیم .ان موقع ها هنوز شاپور احسانی راد بود.
خیلی زود رفت و باید زمان می گذشت تا درست یکسال و نیم بعد دیداری کنیم که سرآغاز رفاقتی پایدار شود.بشود عمو شاپور.
در تهران بزرگ بود که هم بند و هم اتاق و هم سفره شدیم.رفیق گرمابه و گلستان ،اینبار بدون انگار...
صدایش خش دارد و مثل همیشه می خندد.از شرایط بند می پرسم که می دانم بدتر از گذشته است.حمام های همیشه سرد در بهار و تابستان و قطعی اب هر روزه حتی برای ده ساعت.حشراتی که نمی گذارند شب ها و در اندک سکوت روزانه کمی راحت باشی.
می دانم پیرمرد اذیت می شود اما مثل همیشه می خندد.
بی اختیار ذهنم می رود به روزهای گذشته. به مهربانی های پدری برای بچه های آبانی.
میوه ها را یکی یکی پوست می کند و می گذارد زیر تختش.سهم هر کداممان راجدا.
می گردد، یکی یکی تا پیدایمان کند و سهممان را بدهد.سهم من ،سهم علیرضا ،متین ،پویا...
مواظب است،سهم هرکس نه کم شود و نه زیاد.برابری مطلق.
وقتهایی که جارو بدست اتاق را تمیز می کند ،اعتراض می کنم که
عمو بچه ها خودشان تمیز می کنند.اما گوشش بدهکار نیست.کار خودش را می کند.یکدنده مطلق...
با این پیرمرد دوست داشتنی ،شاپور احسانی راد،روزهای زیادی کتاب خواندیم و راه رفتیم و گپ زدیم.با این پیرمرد زندگی کردیم و نگاهش کردیم که همیشه درصف اول کار و تلاش است ، همیشه آن جلو ایستاده است برای اعتراض .اما نه برای خود که برای منافع جمع . ان هم بی سرو صدا ، بی هیچ نیازی به هیاهو ی رسانه.
نگاه کردیم و یاد گرفتیم و فهمیدیم که اصالت به قدمهای استوار است ،حتی اگر شانه هایت به جبر زمانه کمی خم باشد. یاد گرفتیم که اصالت یعنی بی نیازی از سوت و کف های مجازی ...
حالا از راه دور به پاس استواری قدم هایش کلاه از سر بر می داریم و زیر لب زمزمه می کنیم : که روزت مبارک پیرمرد دوست داشتنی .روزت مبارک کارگر زندانی .
#کارگر_زندانی
#شاپور_احسانی_راد
#اسماعیل_گرامی
#روز_جهانی_کارگر
#محمد_حبیبی
https://tttttt.me/kasenfi
Telegram
کانال صنفی معلمان ایران
#این_کانال_مستقل_است
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
#داستانک
تا کمر میانه تنور خم شده بود که صدای ناله لولای بی رمق در بلند شد.
نان را به دیواره چسباند و برگشت.
موهای خیس چسبیده به صورتش را کنار زد.
مردمکان سیاهش میان چشم های به خون نشسته از حرارت تنور، به دالان منتهی به حیاط دوخته شد که می دانست، دقایقی دیگر جانش از آنجا رد خواهد شد.
و او مثل همیشه چشمانش را بست تا بهتر ببیند.
صدای کشیدن پاها در طی کردن دالان، سر کمی خم شده به راست و انگشتانی که گویی همیشه در پی چیزی، بی قرار بودند.
موهای رنگ باخته کمی مجعد، که تا همین چندسال پیش مشکی مشکی بودند و او با عشق انگشتانش را درونش به باد می داد.
و کتف هایش که چند سالی می شد در دردهای عظیم ریخته بر تنش فرو رفته بود.
همه اینها را که دید؛
چشمانش به لبخند همیشگی مرد باز شد.
و نگاهی که سلام و دردت به جانم متقابل بود.
مرد بقچه مچاله شده در دستش را مچاله تر کرد. روی پله اول نشست و مستاصل که ...
زری همه این ها را می دید و منتظر بود.
چند روزی می شد که از غم و بغض چشمان مردش خوانده بود که دوباره قصه تکراری بیکاری است.
و صبح زود بیرون زدن ها به امید یافتن کاری جدید و شکستن ها و فرو ریختن های مدام بر جان جانش.
و شرم مردش، از دستان پینه بسته و زخمی زن. زنی که حاضر بود جانش را برایش بدهد.
شیر سماور را که بست، استکان پررنگ چایی در دستانش گرم تر شدند.
چای را روی پله دوم گذاشت.
مرد به استکان نگاه کرد که قندی پهلویش نبود!
چشم دوخت به چشمان زری که اینک به تمامی، گرمای نفسش را روی صورتش حس می کرد.
چشمانش را بست، دهانش را باز کرد،
و مزه شیرین قند آب شده در دلش را با لبان زری قسمت کرد.
✍ آسیه سپهری
#کارگر
#بیگاری
#بیکاری
#عشق
#زن
#درک
#همراهی
#رهایی
📌 ۱۱ اردیبهشت⚙ روز جهانی کارگر
🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
تا کمر میانه تنور خم شده بود که صدای ناله لولای بی رمق در بلند شد.
نان را به دیواره چسباند و برگشت.
موهای خیس چسبیده به صورتش را کنار زد.
مردمکان سیاهش میان چشم های به خون نشسته از حرارت تنور، به دالان منتهی به حیاط دوخته شد که می دانست، دقایقی دیگر جانش از آنجا رد خواهد شد.
و او مثل همیشه چشمانش را بست تا بهتر ببیند.
صدای کشیدن پاها در طی کردن دالان، سر کمی خم شده به راست و انگشتانی که گویی همیشه در پی چیزی، بی قرار بودند.
موهای رنگ باخته کمی مجعد، که تا همین چندسال پیش مشکی مشکی بودند و او با عشق انگشتانش را درونش به باد می داد.
و کتف هایش که چند سالی می شد در دردهای عظیم ریخته بر تنش فرو رفته بود.
همه اینها را که دید؛
چشمانش به لبخند همیشگی مرد باز شد.
و نگاهی که سلام و دردت به جانم متقابل بود.
مرد بقچه مچاله شده در دستش را مچاله تر کرد. روی پله اول نشست و مستاصل که ...
زری همه این ها را می دید و منتظر بود.
چند روزی می شد که از غم و بغض چشمان مردش خوانده بود که دوباره قصه تکراری بیکاری است.
و صبح زود بیرون زدن ها به امید یافتن کاری جدید و شکستن ها و فرو ریختن های مدام بر جان جانش.
و شرم مردش، از دستان پینه بسته و زخمی زن. زنی که حاضر بود جانش را برایش بدهد.
شیر سماور را که بست، استکان پررنگ چایی در دستانش گرم تر شدند.
چای را روی پله دوم گذاشت.
مرد به استکان نگاه کرد که قندی پهلویش نبود!
چشم دوخت به چشمان زری که اینک به تمامی، گرمای نفسش را روی صورتش حس می کرد.
چشمانش را بست، دهانش را باز کرد،
و مزه شیرین قند آب شده در دلش را با لبان زری قسمت کرد.
✍ آسیه سپهری
#کارگر
#بیگاری
#بیکاری
#عشق
#زن
#درک
#همراهی
#رهایی
📌 ۱۱ اردیبهشت⚙ روز جهانی کارگر
🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
🔴از ترس تا فرصتطلبی
📌نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
✍جعفر ابراهیمی
🔹اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است.
🔹اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔹در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد.
این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد.
🔹جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔹تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند.
اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند و جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔹این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نق زدن همیشه دست پر را دارند نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقا یا خانم معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند.
🔹این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است.
سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟
🔹گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔹به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد معلمان نق زنی که دیگران را همراهی نمیکنند ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔹معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند.
خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند.
این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔹اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند و سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود.
اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔹هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد باید با خود صادق باشیم اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید :
📌همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
*#لطفا این مطلب را نقد کنید و دیدگاه خود را برای نگارنده ارسال نمایید.
@kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
✍جعفر ابراهیمی
🔹اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است.
🔹اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔹در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد.
این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد.
🔹جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔹تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند.
اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند و جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔹این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نق زدن همیشه دست پر را دارند نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقا یا خانم معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند.
🔹این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است.
سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟
🔹گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔹به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد معلمان نق زنی که دیگران را همراهی نمیکنند ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔹معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند.
خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند.
این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔹اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند و سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود.
اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔹هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد باید با خود صادق باشیم اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید :
📌همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
*#لطفا این مطلب را نقد کنید و دیدگاه خود را برای نگارنده ارسال نمایید.
@kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼 #آوای_صبح
🪕 #دوتار_خراسان
🪶 انسان های هنرمند
🌱 ای سرو خوش بالای من
از من چرا رنجیده ای ؟! ...
🥀
#موسیقی
#کارگر
#هنر
#فرهنگ
#موسیقی_فولکلوریک
#خراسان
#موسیقی_اقوام
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🪕 #دوتار_خراسان
🪶 انسان های هنرمند
🌱 ای سرو خوش بالای من
از من چرا رنجیده ای ؟! ...
🥀
#موسیقی
#کارگر
#هنر
#فرهنگ
#موسیقی_فولکلوریک
#خراسان
#موسیقی_اقوام
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔸 حجاب اجباری جان یک کارگر را گرفت
🔳 مرضیه طاهریان، کارگر جوان کارخانه نساجی کویر سمنان، که مقنعهاش به چرخ دستگاه ریسندگی گیر کرده و سرش به داخل دستگاه کشیده شد و جانش را از دست داد. او تنها ۲۱ سال داشت.
#مرضیه_طاهریان
#حجاب_اجباری
#کارگر
#زنان
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🔳 مرضیه طاهریان، کارگر جوان کارخانه نساجی کویر سمنان، که مقنعهاش به چرخ دستگاه ریسندگی گیر کرده و سرش به داخل دستگاه کشیده شد و جانش را از دست داد. او تنها ۲۱ سال داشت.
#مرضیه_طاهریان
#حجاب_اجباری
#کارگر
#زنان
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🔘 این دو تصویر حسرتبار را ببینید…
◀️ تصویر اول: خانه قدیمی در منطقه ویلایی در ایالت خوش آب و هوای کارولینای شمالی آمریکا به قیمت ۴۵ هزار دلار به فروش گذاشته شده است.
💰متوسط درآمد کارگر آمریکایی در سال حدود سی و پنج تا چهل هزار دلار است. متوسط درآمد یک معلم آمریکایی شصت تا هشتاد هزار دلار در سال است.
🔳 یعنی یک #کارگر آمریکایی با دستمزد ۱۴ ماه و یک معلم با دستمزد هفت- هشت ماه می تواند این خانه را خریداری نماید.
◀️ تصویر دوم: قیمت یک آپارتمان کاملا معمولی با متراژ متوسط در تهران. شهری که یکی از شلوغترین و آلوده ترین شهرهای دنیا به شمار می رود.
◀️ یک شهروند تهرانی اگر ماهی ده میلیون تومان درآمد داشته باشد باید ۴۰ سال [چهارصد و هفتاد و پنج ماه-البته به شرط ثبات قیمت!] به حقوقش دست نزند، تا بتواند صاحب این آپارتمان شود
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
◀️ تصویر اول: خانه قدیمی در منطقه ویلایی در ایالت خوش آب و هوای کارولینای شمالی آمریکا به قیمت ۴۵ هزار دلار به فروش گذاشته شده است.
💰متوسط درآمد کارگر آمریکایی در سال حدود سی و پنج تا چهل هزار دلار است. متوسط درآمد یک معلم آمریکایی شصت تا هشتاد هزار دلار در سال است.
🔳 یعنی یک #کارگر آمریکایی با دستمزد ۱۴ ماه و یک معلم با دستمزد هفت- هشت ماه می تواند این خانه را خریداری نماید.
◀️ تصویر دوم: قیمت یک آپارتمان کاملا معمولی با متراژ متوسط در تهران. شهری که یکی از شلوغترین و آلوده ترین شهرهای دنیا به شمار می رود.
◀️ یک شهروند تهرانی اگر ماهی ده میلیون تومان درآمد داشته باشد باید ۴۰ سال [چهارصد و هفتاد و پنج ماه-البته به شرط ثبات قیمت!] به حقوقش دست نزند، تا بتواند صاحب این آپارتمان شود
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
شرف ندارید والا پیرمرد۶۴ ساله را هر بار این چنین با دستبند و پابند سرگردان بیمارستان ها نمی کنید .
شاپور احسانی راد کارگر زندانی که که با مشکل حاد چشمی روبرو است را در طی شش ماه گذشته چهار بار به بیمارستان برده اند و هر بار بدون هیچ گونه رسیدگی به زندان برگردانده اند.
#شاپور_احسانی_راد
#کارگر_زندانی
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
شاپور احسانی راد کارگر زندانی که که با مشکل حاد چشمی روبرو است را در طی شش ماه گذشته چهار بار به بیمارستان برده اند و هر بار بدون هیچ گونه رسیدگی به زندان برگردانده اند.
#شاپور_احسانی_راد
#کارگر_زندانی
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
تصویری از شاپور احسانیراد پس از اعزام به مرخصی درمانی در جمع تنی چند از فعالین جنبش معلمان، فعالین سیاسی و اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران
#معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد
#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#شاپور_احسانیراد
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
#معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد
#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#شاپور_احسانیراد
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 #طوفان_توییتری
در اعتراض به #سناریوسازی_امنیتی برای فعالان #معلم و #کارگر
امشب، چهارشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۱
از ساعت ۹ شب
#محمد_حبیبی
#جعفر_ابراهیمی
#رسول_بداقی
#اسکندر_لطفی
#مسعود_نیکخواه
#شعبان_محمدی
#رضا_شهابی
#حسن_سعیدی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
در اعتراض به #سناریوسازی_امنیتی برای فعالان #معلم و #کارگر
امشب، چهارشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۱
از ساعت ۹ شب
#محمد_حبیبی
#جعفر_ابراهیمی
#رسول_بداقی
#اسکندر_لطفی
#مسعود_نیکخواه
#شعبان_محمدی
#رضا_شهابی
#حسن_سعیدی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🔴یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی زارع، دو زندانی عقیدتی اعدام شدند
صبح امروز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، حکم اعدام دو #کارگر_زندانی_عقیدتی اهل شهرهای یاسوج و اردبیل که پیشتر از بابت اتهام "سبالنبی" توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم شده بودند، اجرا شد.
خبرگزاری میزان نوشته است که یوسف مهرداد در شهر اردبیل دستگیر شده و «مدیر و ایجادکننده یک گروه مجازی» و «حداقل در ۱۵ گروه و کانال ضد دین، ادمین و گرداننده اصلی بوده» و درباره صدرالله فاضلی زارع نوشته که او «مدیریت ۲۰ گروه و کانال هتاک به مقدسات و خداناباوری» را برعهده داشته است.
حکومت در روزهای اخیر دست به اعدامهای گستردهای زده است و به اتهامات واهی؛ با قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه دست به کشتار میزند.
#جمهوری_طالبانی_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_اعدامی_نمیخواهیم
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
صبح امروز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، حکم اعدام دو #کارگر_زندانی_عقیدتی اهل شهرهای یاسوج و اردبیل که پیشتر از بابت اتهام "سبالنبی" توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم شده بودند، اجرا شد.
خبرگزاری میزان نوشته است که یوسف مهرداد در شهر اردبیل دستگیر شده و «مدیر و ایجادکننده یک گروه مجازی» و «حداقل در ۱۵ گروه و کانال ضد دین، ادمین و گرداننده اصلی بوده» و درباره صدرالله فاضلی زارع نوشته که او «مدیریت ۲۰ گروه و کانال هتاک به مقدسات و خداناباوری» را برعهده داشته است.
حکومت در روزهای اخیر دست به اعدامهای گستردهای زده است و به اتهامات واهی؛ با قصد ایجاد رعب و وحشت در جامعه دست به کشتار میزند.
#جمهوری_طالبانی_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_اعدامی_نمیخواهیم
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴 از ترس تا فرصتطلبی؛ نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
بازنشر: ✍️جعفر ابراهیمی
🔸اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔸در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد، نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد. این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است.
🔸این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد. جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔸تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند. اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند. جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند، هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔸این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نقزدن همیشه دست پر را دارند. نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقای معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند. این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است. سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد، از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔸به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد. معلمان نقزنی که دیگران را همراهی نمیکنند، ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔸معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند؛ خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند. آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔸اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند. سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود. اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد، مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔸هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد؛ باید با خود صادق باشیم، اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید: همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
بازنشر: ✍️جعفر ابراهیمی
🔸اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔸در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد، نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد. این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است.
🔸این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد. جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔸تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند. اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند. جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند، هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔸این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نقزدن همیشه دست پر را دارند. نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقای معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند. این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است. سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد، از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔸به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد. معلمان نقزنی که دیگران را همراهی نمیکنند، ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔸معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند؛ خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند. آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔸اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند. سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود. اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد، مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔸هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد؛ باید با خود صادق باشیم، اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید: همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴یک کودک کار در تهران دست به خودکشی زد
یک نوجوان ۱۳ ساله اهل قروه که #کارگر سازمان میادین میوه و تره بار تهران بود، پس از آنکه توسط چند تن مورد اذیت و آزار قرار گرفت، دست به خودکشی زد و به زندگی خود پایان داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک #نوجوان سیزده ساله در تهران دست به #خودکشی زد.
هویت این کودک کار، فرید صادقی، ۱۳ ساله، اهل قروه و کارگر سازمان میادین میوه و تره بار تهران، توسط هرانا احراز شده است.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
یک نوجوان ۱۳ ساله اهل قروه که #کارگر سازمان میادین میوه و تره بار تهران بود، پس از آنکه توسط چند تن مورد اذیت و آزار قرار گرفت، دست به خودکشی زد و به زندگی خود پایان داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک #نوجوان سیزده ساله در تهران دست به #خودکشی زد.
هویت این کودک کار، فرید صادقی، ۱۳ ساله، اهل قروه و کارگر سازمان میادین میوه و تره بار تهران، توسط هرانا احراز شده است.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi