#معلم_نوشت
#یک_شعر_یک_شاعر
من از شمال می آیم
و غریبم
زیر سنگینی نگاه سرزمینی
که با سبکباری روح من نسبتی ندارد
من شعرهایم را
زیر آسمان ابری نوشته ام
من وزن شعرهایم را
از رقص گل های سرخ باغ های شمالی گرفته ام
از ترانه ی کودکی در شالیزار
که با پاهای چند سالگی ام می دوید
من واژه های شعرم را
از چراغ های روشن در شب های دهکده می گیرم
از سرود آب
وقتی از شکاف سنگ ها پایین می ریزد
از بخار نفس های اسب ها
وقتی ار آب چشمه می نوشند
من از شمال می آیم
در این سرزمین غریبم
در این سرزمین که نمی فهمد صدای بلبل را
میان شاخسار شعرم
و رقص نیلوفر آبی را
در ترنم جوکنار شعرم
من از شمال می آیم
جایی که کتاب ها را
با جوهر نور می نویسند
و سپیدارهای باغ ها را
اقاقی های عاشق، دست می افشانند
من از شمال می آیم و اینجا غریبه ام
جایی که مردمانش بسته بسته دروغ می خرند
و با دروغ گفت و گو می کنند
و شاعران با شعرشان
بر رود گل آلود کتاب ها، شنا می کنند
جایی که هیچ کس به دیگری نمی گوید:
سرت سبز
دلت سبز
زندگی ات سبز
می روم
می روم دست هایم را
به شاخه ی بلند سپدار می بخشم
تا آسمان را که در آغوش می گیرد انگشت هایم آبی شوند
می روم دهانم را با گل های سرخ می بخشم
تا وقتی از عشق حرف می زنند
شاعر شوم
می روم چشم هایم را به آب می بخشم
تا باران خودش را به زمین که می رساند
بداند اینجت کسی از تبارش هست
کنارش هست
#نادر_ابراهیمیان
----------------------------------
لطفا از طریق آی دی زیر آثار خود را برای ما ارسال کنید
#ارتباط_با_ما
@Ertebatbama1399
🔹🔹🔹🔹
🆔 @kasenfi
از طریق لینک زیر عضو #کانال_صنفی_معلمان شوید و اخبار صنفی و آموزشی را دنبال نمایید :
https://tttttt.me/kasenfi
🔻🔻🔻🔻🔻
#یک_شعر_یک_شاعر
من از شمال می آیم
و غریبم
زیر سنگینی نگاه سرزمینی
که با سبکباری روح من نسبتی ندارد
من شعرهایم را
زیر آسمان ابری نوشته ام
من وزن شعرهایم را
از رقص گل های سرخ باغ های شمالی گرفته ام
از ترانه ی کودکی در شالیزار
که با پاهای چند سالگی ام می دوید
من واژه های شعرم را
از چراغ های روشن در شب های دهکده می گیرم
از سرود آب
وقتی از شکاف سنگ ها پایین می ریزد
از بخار نفس های اسب ها
وقتی ار آب چشمه می نوشند
من از شمال می آیم
در این سرزمین غریبم
در این سرزمین که نمی فهمد صدای بلبل را
میان شاخسار شعرم
و رقص نیلوفر آبی را
در ترنم جوکنار شعرم
من از شمال می آیم
جایی که کتاب ها را
با جوهر نور می نویسند
و سپیدارهای باغ ها را
اقاقی های عاشق، دست می افشانند
من از شمال می آیم و اینجا غریبه ام
جایی که مردمانش بسته بسته دروغ می خرند
و با دروغ گفت و گو می کنند
و شاعران با شعرشان
بر رود گل آلود کتاب ها، شنا می کنند
جایی که هیچ کس به دیگری نمی گوید:
سرت سبز
دلت سبز
زندگی ات سبز
می روم
می روم دست هایم را
به شاخه ی بلند سپدار می بخشم
تا آسمان را که در آغوش می گیرد انگشت هایم آبی شوند
می روم دهانم را با گل های سرخ می بخشم
تا وقتی از عشق حرف می زنند
شاعر شوم
می روم چشم هایم را به آب می بخشم
تا باران خودش را به زمین که می رساند
بداند اینجت کسی از تبارش هست
کنارش هست
#نادر_ابراهیمیان
----------------------------------
لطفا از طریق آی دی زیر آثار خود را برای ما ارسال کنید
#ارتباط_با_ما
@Ertebatbama1399
🔹🔹🔹🔹
🆔 @kasenfi
از طریق لینک زیر عضو #کانال_صنفی_معلمان شوید و اخبار صنفی و آموزشی را دنبال نمایید :
https://tttttt.me/kasenfi
🔻🔻🔻🔻🔻
Telegram
کانال صنفی معلمان ایران
#این_کانال_مستقل_است
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe