✴️ #پشت_پرده قراردهای #بیمه تکمیلی چه کسانی هستند؟

#دلال_بیمه

یکی از علل مهم #تحصن_اسفندماه عدم توجه وزیر و معاونانش به خواسته ها و مطالبات صنفی بوده است اعضای #شورای_هماهنگی بعد از ماهها انتظار اول اسفند به تهران آمدند تا با وزیر و معاونانش برای حل مشکلات مذاکره نمایند.

بنا بر اطلاع در جلسه روز اول اسفندماه که قرار بوده ملاقات #فعالان صنفی با مسئولان #وزارتخانه در سطح وزیر و معاونانش باشد تا مطالب اساسی چون بیمه تکمیلی ٬ حقوق فرهنگیان بازنشسته و شاغل ٬ وضعیت معلمان دربند و تشکل یابی و ... مطرح گردد. اما نه تنها وزیر و معاونانش در جلسه حاضر نشده اند بلکه این دیدار در سطح مشاور وزیر و مدیرکل وزارتخانه برگزار شده است.

در حالی #وزیر با تشکل های صنفی جلسه برگزار نکرده است که وی جلسات منظم ماهانه با محفل ها و گروههای سیاسی منتسب به معلمان مانند انجمن اسلامی معلمان و مجمع اسلامی فرهنگیان و ... دارد.

گفته می شود فردی بنام #م که عضو ارشد #محفل #انجمن_اسلامی است در دیدار اخیر بعنوان #مشاور مدیرکل برای توجیه #بیمه_تکمیلی و حمایت از بیمه #آتیه_سازان در جلسه حضور داشته و از موضع بالا و بصورت بی ادبانه با نمایندگان شورای هماهنگی برخورد نموده است.

بنابر شنیده ها و اخبار غیررسمی
کارکنان #ستادی آقای #م را به عنوان #دلال و واسطه بیمه در وزارتخانه می شناسند. وی که خود در کار بیمه است از رهگذر این این واسطه گری عایدات فراوان دارد.

📍📌 پی نوشت : انجمن اسلامی معلمان جز گروههای موسوم به خط امام در دهه شصت بودند که در جریان انقلاب فرهنگی وظیفه حذف و پاکسازی مدارس و ادارات از معلمان و دانش آموزان مخالف را بر عهده داشتند این افراد بعد از جنگ و در دولت رفسنجانی موقت به حاشیه رفته با خاتمی دوباره به قدرت برگشتند انجمنی ها که در دهه شصت با درکی کوپنی از عدالت و برابری خود را حامی مستضعفان می دانستند در دهه 70 و 80 طرفدار بازار آزاد و #خصوصی_سازی شده و همواره در قدرت بوده و در وزارتخانه نفوذ داشته اند اما هرگز #پاسخگوی عملکرد خود نبوده و نیستند.

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah

🔴 💠💠 داستان کرونا 💠💠

📜پرده اول :
اوایل هفته است و هنوز خیلی داستان کرونا سرو صدا برپا نکرده است. از طریق اپلیکیشن تاکسی اینترنتی تقاضای خودرو میکنم. مقصد را بیمارستان تعیین می کنم . خودرو اول و دوم درخواستم را قبول می کنند، اما بلافاصله پشیمان شده و درخواست را قبل از تماس لغو می کنند. سومی که قبول می کند با تردید می پرسد چرا می خواهید بروید بیمارستان. می گویم به جنابعالی چه ربطی دارد. می گوید عذرمی خواهم اگر بیمار هستید من نمی توانم شما را ببرم. متحیر میشوم. می گویم خیر بیمار نیستم. پزشک هستم و دارم برای نجات جان افرادی مثل شما به بیمارستان می روم . چیزی درون قفسه سینه ام تیر می کشد.. تا رسیدن به مقصد یک سره حرف می زند و اندازه یک کتاب اطلاعات دریافت می کند و تحلیل سیاسی می کند و از بدی مردم این روزگار شکایت می کند. به مقصد که می رسم حالم خیلی بد است. نمی‌دانم چطور از ماشین پیاده می شوم..

📜پرده دوم:
برای خرید یک کالا به فروشگاهی مراجعه می کنم. قیمت کالا ظرف چند روز پیش تا حالا بی دلیل افزایش یافته است. سوال می کنم علت این گرانی چیست.نگاه عاقل اندر سفیهی به من می اندازد و می گوید مگر خبر ندارید چی شده.به خاطر شیوع بیماری کرونا.فقط نگاهش می کنم.


📜پرده سوم:
کالای خریداری شده را باید با یک وانت بار به مقصد برسانم. هفته قبل یک وانت بار محموله ای به حجم پنج شش برابر از همان مبدا به مقصد رسانده است، اما امروز کرایه را دقیقا دوبرابر برای حجم یک پنجم اعلام می کنند. می پرسم آخر چرا؟ پاسخ این است. مگر از اوضاع بی خبرید .کرونا شایع شده است. کار سخت شده است.
دوباره حالم بد می‌شود

📯📜پرده آخر
فکر می کنم مگراز جان عزیزتر هم داریم. آیا جامعه درمانی کشور حق دارد رفتاری مشابه از خود بروز داده و به لحاظ اینکه در معرض ریسک بالا قرار دارد، یا از انجام کار سرباز زده یا حق الزحمه بیشتری مطالبه کند. همین جامعه ای که تاهمین روزهای اخیر، به بدترین شکل از تمام تریبون های اجتماعی از دولت و مجلس گرفته تا رسانه میلی و آدم‌های درپی شهرت و نام با دروغهای بزرگ مورد تهاجم قرار گرفته بود.اما حالا جانش را دردست گرفته و با حداقل امکانات و ایمنی در حال خدمت به مردم است. این روزها کدام نماینده مجلس در کنار مردم است. همه آنهایی که با سو استفاده از موقعیت خود تعدادی زیاد کیت محدود آزمایشگاهی را صرف آزمایش‌های شخصی کرده و پس از دریافت بسته های ایمنی، خانه ملت را تعطیل کرده و تشریف بردند نزد خانواده. چند روز بعد هم که این بحران به همت و از جان گذشتگی جامعه پزشکی مهار شد، دوباره به پشت تریبون‌ها بازگشته و با شدت بیشتری به جامعه پزشکی حمله می کنند. یا آن حضرات در پی نام و شهرت که رمز موفقیت خود را در انتخابات تاختن به جامعه پزشکی می دانستند الان در کجای بحران به کمک مردم آمده اند. کدامیک از این حضرات پر مدعا جان خود را در طبق اخلاص گذاشته اند. تنی چند هم دیدند که ابتلا به کرونا پز دارد و کلاس، چند ویدئو با حال خوب منتشر کردند تا ملتی را از نگرانی نجات دهند!!!!

به این فکر می کنم بر سر اخلاق و انسانیت در طی این چند دهه چه آمده است، که تا این حد نسبت به هم بی رحم شده ایم. چه چیزی در ذات ما حلول کرده،که از آدمهایی که از جان خود برای دیگری دریغ نداشتند ، چنین ملت سو استفاده گری ساخته که در بحران ها از هرگونه احتکار، گرانی و دزدی اجتناب نمی کند.
. چگونه ما چنین دیو سرشت شده ایم.
اما من
خوشحالم که یک پزشک هستم. خوشحالم از اینکه برای بیمارم وقت گذاشته و راهنمایی اش می کنم، حتی اگر بدانم تمام حرفهای مرا با یک نصیحت فلان خاله خانباجی و دکتر گوگل عوض می کند. برایم فرق نمی کند که مخاطبم چه جور آدمی است. آیا از آن دسته کاسبانی است که خون دیگران را در شیشه می کند یا کارمندی که سعی می کند به بدترین شکل ارباب رجوعش را تحقیر کند. یا هرکس دیگر
باور دارم که
من یک طبیبم و باید به وظیفه انسانی خود عمل کنم. فارغ از آنکه چه رفتاری با من می‌شود. و چگونه به سادگی در سایه دروغ و تزویر مشتی مدیر بی لیاقت حقوق من پایمال می‌شود.

خوشحالم علیرغم همه بی مهری ها و توهین ها باز در صف اول نجات مردم میهنم جای دارم.

فقط ای کاش
کرونا بتواند از ما آدمهای مهربان تری بسازد
ما به محبت و دوست داشتن هم نیاز داریم فارغ از آنکه مدیران و سیاستمداران دغلباز دروغگو که جان مردم برایشان به پشیزی نمی ارزد،چگونه رفتار می کنند
کاش ما یاد بگیریم
مهربانی و دلگرمی دادن به هم راز و رمز گذر از هر بحرانی است
با هم مهربان باشیم.

🔘 نهم اسفند ١٣٩٨

#محمدشیخ #م_ر_ش
#داستان_کرونا
#شیوع
💠حضورتان در کانال کاغذپاره ها سبب دلگرمی من است. از طریق لینک زیر می توانید به کانال ملحق شوید
http://tttttt.me/kaghazpareha

منبع : کاغذ پاره‌ها


🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi

📚 معرفی کتاب
♦️ بار دیگر و این بار ...
🖊 م . آ . به آذین

🔸خاطرات م . آ . به آذین از دوران زندان در فاصله سال های ۶۱ تا ۶۹

📌 در نیمه بیداری گرم و آسوده بامداد،نزدیک ساعت هفت روز یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۶۱، زنگ بلند و مکرر و تاشکیبای در خاته باقیمانده ی خواب را از چشمانم پراند. که می تواست باشد؟ چه می خواست؟
در خانه من بودم و همسرم؛ من شصت و هشت و او شصت و چهار ساله، تا از بستر برخیزم و چیزی بپوشم و در را باز کنم، صدای قدم هایی که با شتاب پشت بام را می نوردیدند به من هشدار داد که آنچه در این چند هفته انتظارش می رفت به سراغم آنده است. انقلاب چهارم، به تعبیر آقایان! ...

#فرهنگ
#ادبیات
#خاطرات
#م_آ_به_آذین
🔸🔸🔸
📚 کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @Kasenfi

🕗لذت هنر
🎉به مناسبت ۳۰ سپتامبر روز_جهانی_ترجمه

🖌معرفی هنرمند : #م_ا_به_آذین ( #محمود_اعتمادزاده)
۱۳۸۵-۱۲۹۳ش
🚩#مترجم ،نویسنده،فعال سیاسی

🪐۱۳۲۳ به #حزب_توده پیوست
🪐۱۳۴۷ یکی از بنیان گذاران #کانون_نویسندگان_ایران شد.
🪐بارها بخاطر فعالیت سیاسی و آزادیخواهانه اش در سالهای استقرار حکومت #پهلوی_دوم به زندان رفت.
🪐۱۳۵۶ #سازمان_اتحاد_دمکراتیک_مردم _ایران را بنیان گذارد.
🪐دبیر جمعیت ایرانی #هواداران_صلح در سالهای پس از ۵۷ بود.
🪐۱۳۵۸ #شورای_نویسندگان_و_هنرمندان را پی ریخت
آثار: در #ترجمه:

🌟ژان کریستف و جان شیفته و سفر درونی اثر #رومن_رولان
🌟دن آرام و زمین نوآباد اثر #شولوخف
🌟شاه لیر،هملت و اتللو از #شکسپیر
باباگوریو،چرم ساغری،زنبق دره از #بالزاک
🌟فاوست اثر #گوته
🌟استثنا و قاعده اثر #برتولت_برشت

نوشته ها:

🌟گفتار در آزادی، از آنسوی دیوار،از هردری ،بردریاکنارمثنوی و دیدو دریافت،نامه هایی به پسر،مانگذریم خورشید چهر ،قالی ایران،دختر رعیت،نقش پرند و....
🔸️🔸️🔸️🔸️
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔️@kasenfi