کانال صنفی معلمان ایران
6.32K subscribers
17.5K photos
2.62K videos
408 files
8.3K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
🕗لذت هنر

📚کتابشناسی: #بار_هستی

نویسنده: #میلان_کوندرا
مترجم: #پرویز_همایونپور

🕯ژانر: #داستان

📦انتشارات: #قطره

🧶درباره کتاب:

《این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به #بهار_پراگ می‌گذرد و با #مفاهیم_فلسفی فراوانی سر و کار دارد.
#کتاب به شرحی از وضعیت زندگی #هنرمندان و #روشنفکران_چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از #حملهٔ #اتحاد_شوروی به چکسلواکی، می‌ پردازد. شخصیت اصلی کتاب توما نام دارد.
توما که #جراحی معروف است، انتقادات فراوانی به #کمونیست‌ های چک دارد و این موجب می‌ شود که او شغل‌ خود را از دست بدهد. در ادامه توما با ترزا آشنا می شود و پس از مدتی با او ازدواج می کند اما…》

🧷سپاسگزار همراهی و حمایت عزیزانی هستیم که باپیشنهادات و انتقادات خود، مسیر رشد و بهبود کار را به ما نشان می دهند.

🔸️🔸️🔸️🔸️
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔️@kasenfi
🔴فراخوان مسابقه‌ی #مقاله_نویسی کانون صنفی معلمان و کانون مدافعان حقوق بشر

💠کودکان و نوجوانان ۱۲ تا ۱۸ سال آثار خود را در قالب #نامه، #یادداشت و #داستان_کوتاه حداکثر تا ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ به آدرس ایمیل k.h.farakhan@gmail.com
ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.

منبع :
🆔 @KSMtehran


🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
🌀 #یادآر
با تاخیر برای سالروز درگذشت هوشنگ گلشیری

🖋 این متنی است که #حسین_آبکنار در سالمرگ #هوشنگ_گلشیری نوشت و در مجلۀ «شهروند امروز» (تیر ۱۳۸۷) منتشر کرد.


◼️هزار کلمه دربارۀ گلشیری
🖋حسین آبکنار

 
گنج و گوهر کِی میان خانه‌هاست
گنج‌ها پیوسته در ویرانه‌هاست


در یکی از شب‌های خردادماه سال هزار و سیصد و هفتاد و نُه، پائولو کوئیلو، نویسندۀ مشهور و متوسطِ آمریکای لاتینی، مهمانِ ایرانی‌ها بود و ضیافتِ شامی به‌افتخار او در کاخ نیاوران تدارک دیده بودند. خیلی‌ها را دعوت کرده بودند. حتی برای من هم کارتِ دعوت آمد: دیدار با پائولو کوئیلو در کاخِ نیاوران به‌صرف شام.
کوئیلو متولد سال ۱۹۴۷ ریودوژانیرو برزیل است. کشوری که فوتبالش مهم‌تر از ادبیاتش است. در مقدمۀ یکی از کتاب‌هایش آمده است که او در خانواده‌ای نیمه‌مرفه از پدری مهندس و مادری عمیقاً مذهبی به دنیا آمد. والدینش او را در کالج ژزوئیت‌ها نام‌نویسی کردند، کالجی که به سخت‌گیری شهرت داشت. پائولو در آنجا انضباط و تحمل سختی را فرا گرفت، اما ایمان مسیحی‌اش را از دست داد. بعدها به دانشکدۀ حقوق رفت، اما خیلی زود آن را رها کرد. علاقۀ شدیدش به هنر موجب شد تا به‌خواستِ پدرومادرش سه‌ بار در بیمارستان روانی بستری شود.
ولی او عاقبت از آنجا گریخت. بعد به مارکس و انگلس و چه‌گوارا علاقه‌مند شد و در تظاهرات‌های خیابانی فعالانه شرکت کرد. هم‌زمان با این تغییر و تحولات، او دچار بحرانی معنوی شد که بی‌ایمانی‌اش را زیر سؤال می‌بُرد. از این رو، به جست‌وجوی تجربیات معنوی تازه‌ای پرداخت: به مواد مخدر و توهم‌زا و به فرقه‌های متعدد رو آورد و تمام قارۀ آمریکای لاتین را در جست‌وجوی گام‌های کارلوس کاستاندا طی کرد و با جادوگران گوناگون آشنا شد. سپس به انگلستان رفت‌ و در آنجا به نوشتن ماجراهای زندگی‌اش پرداخت. این کار یک سال وقت او را گرفت تا اینکه روزی دست‌نوشته‌اش را در یک کافه‌رستوران جا گذاشت. او، پس از سه ازدواج ناموفق، در سال ۱۹۸۱ با کریستینا ازدواج کرد. کوئیلو در سی‌وچهارسالگی ایمان کاتولیکی‌اش را باز یافت؛ ایمانی که سال‌ها پیش از دست داده بود. آنگاه به سفر هفتصد‌کیلومتری در جادۀ سن‌ژاک ‌دو کمپوستل پرداخت، راهی را که زائران بی‌شماری در قرون‌وسطی طی کرده بودند. از این سفر، که به نوعی سیروسلوک می‌مانست، نخستین متن ادبی او به‌نام «زائر کمپوستل» پدید آمد. کتاب «کیمیاگر» را پس از آن نوشت و سپس کتاب‌های دیگر و دیگرترش را. «کیمیاگر» حکایت چوپانی است به‌نام سانتیگو که شبی در ویرانه‌ای به خواب می‌رود و در خواب نشانه‌هایی از گنجی پنهان به او داده می‌شود. او، به‌جست‌وجوی گنج، سفری را آغاز می‌کند و در نهایت گنج را در همان ویرانه می‌یابد. البته نظیر این مضمون به‌کرّات در ادبیات ایران آمده است؛ مثلاً در اشعار مولانا عین همین داستان به چشم می‌خورد. کتاب‌های کوئیلو در ایران طرفداران زیادی دارد و بسیار پُرفروش است؛ با چاپ‌های متعدد و قطع‌های کوچک و بزرگ و نفیس. کوئیلو می‌گوید که برای سه بار زندگی بعدی هم به‌اندازۀ کافی پول دارد، ولی ترجیح می‌دهد که سالی چهارصدهزار دلار حق تألیفی را که دریافت می‌کند خرج بنیادی کند که به نام خودش است و همسرش کریستینا آن را اداره می‌کند.
آن‌شب گویا ضیافت باشکوهی برقرار شده بود. خیلی‌ها آمده بودند. وزیر ارشاد وقت هم بوده. مهمان‌ها کوئیلو را که دیده‌اند حتماً برایش کف زده‌اند و او همان‌طورکه لیوان نوشابه‌اش دستش بوده در باغ قدم می‌زده و با بعضی‌ها دست می‌داده…
آن‌شب گلشیری در بیمارستان ایران‌مهر در کُما بود.


آنچه تو گنجش توهم می‌کنی
زان توهم، گنج را گم می‌کنی

#فرهنگ
#ادبیات
#داستان

🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @Kasenfi
غم و اندوه برای سه خوابگرد
کانال بانک کتاب صوتی
🎧قصه شب 🌺

#داستان_کوتاه

" غم و اندوه برای سه خوابگرد "
اثر : گابریل گارسیا مارکز
ترجمه : بهمن فرزانه

📚 کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @ksenfi
آشغال جمع کنها
کانال بانک کتاب صوتی
🎧قصه شب 🌺

📖 #داستان_کوتاه

#آشغال_جمع_کن_ها

اثر: #ریموند_کارور

📝داستان از جایی آغاز می شود که الکس، جوانی که به تازگی از همسر خود جدا شده است شدیداً درگیر مسایل مادی شده است. عقب افتادن کرایه منزل، اقساط بانک، پول آب و برق و ... تنها گوشه ای از بدهیهای الکس می باشد. بیکاری الکس و بی اعتنایی خانواده الکس او را به لبه پرتگاه رسانده است اما اتفاقی عجیب زندگی الکس را دگرگون می کند...

📚 کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @ksenfi
🎧 قصه شب 🌺

#داستان_کوتاه

"داستان کوتاه درد و دل ملا قربانعلی "

اثر: #محمدعلی_جمالزاده

از مجموعه داستان یکی بود یکی نبود

📚 کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @ksenfi
آنها شوهر تو نیستند
کانال بانک کتاب صوتی
🎧قصه شب 🌺

#داستان_کوتاه

📙 آنها شوهر تو نیستند
✍🏻 نویسنده : #ریموند_کارور

🔸 ارل اوبر که قبلاً فروشندگی می‌کرد، از کار بیکار شده بود. اما زنش دورین شب‌ها در یک کافی‌شاپ شبانه‌روزی نزدیک شهر پیشخدمتی می‌کرد. یک شب که ارل داشت مشروب می‌خورد، تصمیم گرفت به کافی‌شاپ سری بزند و چیزی بخورد. می‌خواست ببیند دورین چه‌جور جایی کار می‌کند و اگر می‌شود به حساب همان‌جا چیزی سفارش بدهد. ارل جلوی پیش‌خوان نشست و صورت غذا را نگاه کرد.

📚 کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🎧 قصه شب 🌺
#داستان_کوتاه
سرباز سربی
اثر: #بزرگ_علوی

📚 کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
عدل
صادق چوبک
🎧 قصه شب 🌺

#داستان کوتاه
🔸عدل
🔸صادق_چوبک

📚 کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi