سو تفاعم یا جهل؟!
نقدی بر ترجمه فارسی منوچهر صانعی دره بیدی از کتاب آموزه حق #کانت نوشته #جواد_طباطبایی
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
نقدی بر ترجمه فارسی منوچهر صانعی دره بیدی از کتاب آموزه حق #کانت نوشته #جواد_طباطبایی
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
ملتهای اروپایی جزئی از امتمسیحی بودند که بعداً از آن استقلال یافتند،اما #ایران هیچگاه بخشی از دستگاه خلافت نبود که بگوییم از آن بیرون آمد و سپس«ملت ایران» را شکل داد.
#جواد_طباطبایی
@IranSociology
#جواد_طباطبایی
@IranSociology
نویسندگان تاریخ اندیشه دو دورهی اساسی در تاریخ اندیشه را به تبع دورههای تحول تاریخی از هم تمیز دادهاند. در تاریخ اروپایی، سدههای طولانی از یونان تا پایان سدههای میانه را دوران قدیم خواندهاند.
@IranSociology
دوران جدید تاریخ غربی با نوزایش سدهی شانزدهم آغاز میشود که «انقلابی» در همهی قلمروهای اندیشه را بهدنبال آورد. برخی از نویسندگان بر آن اند که با آغاز دوران جدید تاریخ اروپایی «گسستی» از دوران قدیم صورت گرفته و هر دورانی دارای ویژگیهایی است که از سویی در تمایز دوران دیگر قرار دارد و از سوی دیگر نیز وجه مشترکی با دورههای یک دوران تاریخی دارد.
به عنوان مثال، فیلسوف سیاسی آلمانی، لئواشتراوس، بر آن است که منطق یگانهای بر اندیشهی سیاسی دو دورهی یونانی و مسیحی در اروپا حاکم است که سرشت اندیشهی سیاسی دوران قدیم را متعین میکند.
هماو اعتقاد دارد که این همسانی را میتوان در ساختار گفتار (discourse) اهل نظر دورهی اسلامی و یهودی نیز نشان داد، چنانکه به اعتقاد اشتراوس، منطق یگانهای بر فلسفهی سیاسی افلاطون یونانی، فارابی مسلمان، تُماس قدیس مسیحی و ابنمیمون یهودی حاکم است که آن چهارتن را از به عنوان مثال ماکیاوللی در آغاز دوران جدید جدا میکند.
با ماکیاوللی دوران جدیدی در تاریخاندیشهی اروپایی آغاز میشود که او آن را تجدّد یا modernity میخواند و بدیهی است که اشتراوس آن را صِرفِ نو شدن یا نوسازی(modernisation) نمیداند، بلکه تجدّد چنانکه تاریخنویسان جدید توضیح دادهاند، «انقلابی» در ساختارهای انذیشیدن و رویکردی به عالم و آدم است که در فلسفه با فرانسیسبیکن انگلیسی و بهویژه با رُنهدکارت فرانسوی و با این گفتهی او که انسان را موجودی میدانست که در طبیعت تصرّف میکند، آغاز شده است.
اشتراوش به «گسست» میان اندیشهی دو دوران اعتقاد داشت و در حالی که دوران قدیم را دوران استقرار «سنّت» میدانست، بر آن بود که در تاریخ اندیشهی اروپایی سه موج پیدرپی تجدّد، نظام سنّت را برای همیشه از میان برده است.
درآمدی بر تاریخاندیشهیسیاسی در ایران
صص۴۶-۴۷
دکتر #جواد_طباطبایی
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
@IranSociology
دوران جدید تاریخ غربی با نوزایش سدهی شانزدهم آغاز میشود که «انقلابی» در همهی قلمروهای اندیشه را بهدنبال آورد. برخی از نویسندگان بر آن اند که با آغاز دوران جدید تاریخ اروپایی «گسستی» از دوران قدیم صورت گرفته و هر دورانی دارای ویژگیهایی است که از سویی در تمایز دوران دیگر قرار دارد و از سوی دیگر نیز وجه مشترکی با دورههای یک دوران تاریخی دارد.
به عنوان مثال، فیلسوف سیاسی آلمانی، لئواشتراوس، بر آن است که منطق یگانهای بر اندیشهی سیاسی دو دورهی یونانی و مسیحی در اروپا حاکم است که سرشت اندیشهی سیاسی دوران قدیم را متعین میکند.
هماو اعتقاد دارد که این همسانی را میتوان در ساختار گفتار (discourse) اهل نظر دورهی اسلامی و یهودی نیز نشان داد، چنانکه به اعتقاد اشتراوس، منطق یگانهای بر فلسفهی سیاسی افلاطون یونانی، فارابی مسلمان، تُماس قدیس مسیحی و ابنمیمون یهودی حاکم است که آن چهارتن را از به عنوان مثال ماکیاوللی در آغاز دوران جدید جدا میکند.
با ماکیاوللی دوران جدیدی در تاریخاندیشهی اروپایی آغاز میشود که او آن را تجدّد یا modernity میخواند و بدیهی است که اشتراوس آن را صِرفِ نو شدن یا نوسازی(modernisation) نمیداند، بلکه تجدّد چنانکه تاریخنویسان جدید توضیح دادهاند، «انقلابی» در ساختارهای انذیشیدن و رویکردی به عالم و آدم است که در فلسفه با فرانسیسبیکن انگلیسی و بهویژه با رُنهدکارت فرانسوی و با این گفتهی او که انسان را موجودی میدانست که در طبیعت تصرّف میکند، آغاز شده است.
اشتراوش به «گسست» میان اندیشهی دو دوران اعتقاد داشت و در حالی که دوران قدیم را دوران استقرار «سنّت» میدانست، بر آن بود که در تاریخ اندیشهی اروپایی سه موج پیدرپی تجدّد، نظام سنّت را برای همیشه از میان برده است.
درآمدی بر تاریخاندیشهیسیاسی در ایران
صص۴۶-۴۷
دکتر #جواد_طباطبایی
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
📝بحران های دانشگاه چیست؟
✍️ #جواد_طباطبایی
@IranSociology
📋من نزدیک به سی سال است که بیرون دانشگاه هستم و بنابراین آنچه میگویم با توجه اطلاعی است که از بیرون دانشگاه پیدا میکنم. در این سالها نیز مانند زمانی که دانشجوی دانشگاه تهران و از آن پس نیز عضو هیأت علمی و معاون پژوهشی دانشکده حقوق بودم تحولات دانشگاه را دنبال کردهام. به عبارت دیگر بیش از پنجاه سال است که تحولات را دنبال میکنم. یکی دو نکته را با استفاده از فرصت عرض میکنم :
📎ضعف زبان فارسی نزد دانشجو و استاد
نکته نخست به اهمیت و جایگاه زبان فارسی به عنوان زبان ملی و علمی کشور مربوط میشود. من تولیدات استادهای کنونی را میخوانم و گاهی نیز نقدی مینویسم. بسیاری از آنان زبان فارسی نمیدانند و بسیاری از متنهایی که تولید میکنند هم به لحاظ علمی و هم از نظر زبان و ادب فارسی در سطح بسیار پایین قرار دارد. این تولیدات که شمار آنها به طور روزافزونی در حال بیشتر شدن است حاصلی جز اتلاف منابع و امکانات ندارد. بهتر است وزارت علوم فکری به حال این افت علمی بیسابقه در کشور بکند و تدابیری بیاندیشد.
📎عدم نظارت استاد بر پایان نامه
نکته دیگر به رسالههای دکتری فارغالتحصیلان علوم انسانی مربوط میشود. من اخیرا یکی از اینها را در رشته تاریخ بررسی کردهام که حاصل آن بررسی به زودی منتشر خواهد شد. این رساله که منتشر نیز شده، فاجعه ای است که با همکاری بسیار نزدیک شاگرد، استاد راهنما و مشاروان رساله تحویل دانشگاه داده شده است. آنچه من میتوانم درباره این رساله بگویم این است که استادان راهنما و مشاروان حتیٰ عبارت نخست آن را نخواندهاند، زیرا حتی مقدمه انباشته از عبارتهای بیمعنا و سخیف است. به لحاظ علمی نیز در مقاله توضیح خواهم داد که حاصل چه سوء تفاهمی است. پیشنهاد من این است که وزارت خانه گروهی از استادن برگزیده علمی را –– و نه کسانی که حکم وزارتی دارند –– گرد آورد و آنان به حکم قرعه پنج تا ده رساله از هر صد رساله را به طور علمی بررسی کنند و استادانی که کار خود را درست انجام نداده اند مورد مؤاخذه قرار گیرند. دولت برای هر رساله دکتری فقط چندین ده میلیون تومان حقالزحمه میدهد و نباید اجازه دهد گروهی از دلالان علم آن وسیلهای برای پر کردن جیب خود بکنند. البته این نحوه اداره رسالهها اشکالات اساسیتری نیز دارد که باید در مناسبت دیگری به عرض برسانم.
📎الزام دانشجو به انتشار مقاله مشترک با استاد
آخرین نکته به انتشار مقالات برآمده از رساله دکتری مربوط می شود. استادان قانونی گذراندهاند که دانشجو نمیتواند به تنهایی مقالهای چاپ کنند. همه میدانند که استادان برای تدوین این مقالات کاری انجام نمیدهند، از مزایای قانونی آن مقالهها استفاده نامشروع انجام می دهند. بهتر است این قانون ملغی شود و چنانکه مقالهای به لحاظ علمی اشکالی نداشته باشد به نام دانشجو یا هر نویسنده دیگر منتشر شود. آوردن نام استادی که در تدوین مقاله هیچ سهمی ندارد، توهین به دانشجویی است که کار خوبی انجام داد، باز کردن در سوء استفاده برای استاد و اتلاف منابع مادی و معنوی دانشگاه است.
🔸گزیده ای از سخنرانی در ضیافت شام نهمین جشنواره بین المللی فارابی. 24 دی 1396
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
✍️ #جواد_طباطبایی
@IranSociology
📋من نزدیک به سی سال است که بیرون دانشگاه هستم و بنابراین آنچه میگویم با توجه اطلاعی است که از بیرون دانشگاه پیدا میکنم. در این سالها نیز مانند زمانی که دانشجوی دانشگاه تهران و از آن پس نیز عضو هیأت علمی و معاون پژوهشی دانشکده حقوق بودم تحولات دانشگاه را دنبال کردهام. به عبارت دیگر بیش از پنجاه سال است که تحولات را دنبال میکنم. یکی دو نکته را با استفاده از فرصت عرض میکنم :
📎ضعف زبان فارسی نزد دانشجو و استاد
نکته نخست به اهمیت و جایگاه زبان فارسی به عنوان زبان ملی و علمی کشور مربوط میشود. من تولیدات استادهای کنونی را میخوانم و گاهی نیز نقدی مینویسم. بسیاری از آنان زبان فارسی نمیدانند و بسیاری از متنهایی که تولید میکنند هم به لحاظ علمی و هم از نظر زبان و ادب فارسی در سطح بسیار پایین قرار دارد. این تولیدات که شمار آنها به طور روزافزونی در حال بیشتر شدن است حاصلی جز اتلاف منابع و امکانات ندارد. بهتر است وزارت علوم فکری به حال این افت علمی بیسابقه در کشور بکند و تدابیری بیاندیشد.
📎عدم نظارت استاد بر پایان نامه
نکته دیگر به رسالههای دکتری فارغالتحصیلان علوم انسانی مربوط میشود. من اخیرا یکی از اینها را در رشته تاریخ بررسی کردهام که حاصل آن بررسی به زودی منتشر خواهد شد. این رساله که منتشر نیز شده، فاجعه ای است که با همکاری بسیار نزدیک شاگرد، استاد راهنما و مشاروان رساله تحویل دانشگاه داده شده است. آنچه من میتوانم درباره این رساله بگویم این است که استادان راهنما و مشاروان حتیٰ عبارت نخست آن را نخواندهاند، زیرا حتی مقدمه انباشته از عبارتهای بیمعنا و سخیف است. به لحاظ علمی نیز در مقاله توضیح خواهم داد که حاصل چه سوء تفاهمی است. پیشنهاد من این است که وزارت خانه گروهی از استادن برگزیده علمی را –– و نه کسانی که حکم وزارتی دارند –– گرد آورد و آنان به حکم قرعه پنج تا ده رساله از هر صد رساله را به طور علمی بررسی کنند و استادانی که کار خود را درست انجام نداده اند مورد مؤاخذه قرار گیرند. دولت برای هر رساله دکتری فقط چندین ده میلیون تومان حقالزحمه میدهد و نباید اجازه دهد گروهی از دلالان علم آن وسیلهای برای پر کردن جیب خود بکنند. البته این نحوه اداره رسالهها اشکالات اساسیتری نیز دارد که باید در مناسبت دیگری به عرض برسانم.
📎الزام دانشجو به انتشار مقاله مشترک با استاد
آخرین نکته به انتشار مقالات برآمده از رساله دکتری مربوط می شود. استادان قانونی گذراندهاند که دانشجو نمیتواند به تنهایی مقالهای چاپ کنند. همه میدانند که استادان برای تدوین این مقالات کاری انجام نمیدهند، از مزایای قانونی آن مقالهها استفاده نامشروع انجام می دهند. بهتر است این قانون ملغی شود و چنانکه مقالهای به لحاظ علمی اشکالی نداشته باشد به نام دانشجو یا هر نویسنده دیگر منتشر شود. آوردن نام استادی که در تدوین مقاله هیچ سهمی ندارد، توهین به دانشجویی است که کار خوبی انجام داد، باز کردن در سوء استفاده برای استاد و اتلاف منابع مادی و معنوی دانشگاه است.
🔸گزیده ای از سخنرانی در ضیافت شام نهمین جشنواره بین المللی فارابی. 24 دی 1396
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA