شخصیتهایی چنین بیپناه و بیگناه، در اغلبِ فیلمهای تار به چشم میآیند. در «هارمونیهای ورکمایستر»، شخصیتِ نامهرسان فیلم، یانوش والوشکا (با بازیِ لارس رودولف) با آن چشمان از حدقه درآمده، چهرهی رنگپریده و مضطرباش واجد چنین ویژگیای است. فیلم که اقتباسی است از رمان سال ١٩٨٩ کراسناهورکای با نام «مالیخولیای پایداری»، ابعادِ تاریخی فزایندهای نسبت به هریک از دیگر آثار تار را در خود دارد. حکایتِ حضور سیرکی دورهگرد در شهری نفرینزده (همچون دیگر فیلمهای متاخر تار) که نهنگی عظیمالجثه را به نمایش میگذارد. اتفاقی که رفتهرفته رفتار هرجومرجخواهانه و وحشیگرایانهی گروهی از مردان را در یورش به یک بیمارستان باعث میشود. به طرزی غریب، در پرداخت و اجرای این صحنه، تار از برخاستنِ هر صدایی از جانبِ قربانیان و هرجومرجطلبان اجتناب میکند تا صحنه را صرفاً از خلالِ سکوتِ فیگورهای انسانی و صدای سر صحنه برآشوبانندهتر و هراسآورتر کند. با ارائهی تصویری از پیرمرد تکیدهی برهنهای که مشخصاً خاطرهی ارودگاههای نازیها را تداعی میکند، حسی عمیق از یاس نه فقط در مهاجمان که در ما نیز برانگیخته میشود، افراد به مانند بازگشت از یک آیین تدفین در رژهای همگانی از بیمارستان خارج میشوند و یانوش (که نام اسطورهای را دارد که توامان از گذشته و آینده آگاه است) تمامی این بدسگالیها، کژزیستی و کژرفتاریها را مینگرد. یانوش نیز در یک وضعیت گریزناپذیر به سر میبرد، و تنها مفر وی نه همچون شخصیت اصلی «نفرین» بازگشتی جنونآمیز به حداقل نشانههای بیولوژیکی و پرسهزدن در میان سگها، یا مانند دخترک «تانگوی شیطان»، خودکشی، بلکه از دستدادن عقل خود و بستری شدن در تیمارستان است.
«وضعیتهای گریزناپذیر: نگاهی به سینمای بلا تار»، آیین فروتن، روزنامه «اعتماد» (شمارهی ٣٤٢٤، شنبه ٥ دی ١٣٩٤).
https://bit.ly/2KnCEEf
#فیلمها_و_احساسها #بلا_تار #آیین_فروتن
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«وضعیتهای گریزناپذیر: نگاهی به سینمای بلا تار»، آیین فروتن، روزنامه «اعتماد» (شمارهی ٣٤٢٤، شنبه ٥ دی ١٣٩٤).
https://bit.ly/2KnCEEf
#فیلمها_و_احساسها #بلا_تار #آیین_فروتن
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
چگونه ممکن است از یک وضعیت بیرون ماند و در عین حال امکانِ بُرون رفتن از آن را نداشت؟ بسطِ این ایده را شاید بشود با توجه به همان دقایق آغازینِ «مردی از لندن» صورت داد، در آن نظارهی مالوئین - سوزنبان میانسال - از صحنهی درگیری، کشمکش و نهایتاً قتل از درون اطاقک شیشهای: گونهای از بیرون ماندن و توامان محبوس بودن در یک وضعیت - که بیشباهت به وضعیتِ تماشاگر فیلم که در سالن حضور دارد نیست. همان فرآیند آهسته و بردبارانهی نظاره، و بعد بیرون آمدنِ مالوئین از اطاقک نگهبانیاش به اسکله که به بیرون آوردنِ چمدان میانجامد، و سپس آگاهی از اینکه آن چمدان مملو از پول است. آیا این پول هنگفت مجالی برای بُرونرفتِ مالوئین از بحران زیستیاش فرآهم خواهد آورد؟ مردی که به مانندِ دیگر شخصیتهای اصلیِ فیلمهای تار عملاً یک حاشیهنشین است و به نوعی یک بیگانه از وضعیت موجودِ پیرامونش. همانطور که پول، در «تانگوی شیطان» (١٩٩٤) نه فقط رانهی اصلی بدسگالی آدمهای فیلم که از سوی دیگر، عاملِ درماندگی و شوربختیِ گروهی دیگر است که علیرغم بیرونماندگی از وضعیت، امکان خروج و رهایی از آن را ندارند؛ آیا اکنون، در این فیلم یافتن پول - به واقع - پایانی بر تقدیرِ ناگزیر و شومِ زندگی هرروزهی مالوئین خواهد بود؟
دربارهی فیلم «مردی از لندن»، آیین فروتن، از پروندهی «فیلمها و احساسها: مروری بر آثار بلا تار» در «راهنمای نمایش فیلم سینماتک موزهی هنرهای معاصر تهران» (پاییز ۱۳۹۴).
📕 فیلمها و احساسها #بلا_تار ترجمه آیین فروتن
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دربارهی فیلم «مردی از لندن»، آیین فروتن، از پروندهی «فیلمها و احساسها: مروری بر آثار بلا تار» در «راهنمای نمایش فیلم سینماتک موزهی هنرهای معاصر تهران» (پاییز ۱۳۹۴).
📕 فیلمها و احساسها #بلا_تار ترجمه آیین فروتن
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY