معرفی فیلم :
داگویل(Dogville)
فیلمی درام به کارگردانی لارس فون تریه کارگردان دانمارکی و بازی نیکول کیدمن.
فون تریه برای ساخت این فیلم نامزد نخل طلای بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم کن شد.
از نکات برجسته این فیلم، فیلمبرداری تمام این فیلم سه ساعته در استودیو و طراحی صحنه منحصربهفرد آن است، به صورتی که هیچ کدام از خانهها در یا دیوار ندارند.
برخی منتقدان سینمایی همچون راجر ایبرت این فیلم را از لحاظ سیاسی یک فیلم ضدآمریکایی میدانند.
داگویل اولین قسمت از سه گانه ی "آمریکا، سرزمین فرصت های طلایی" است که قسمت دوم آن مندرلی در سال 2005 اکران شد و قسمت سوم آن "واشنگتن" هنوز ساخته نشده است.
خلاصه داستان
این فیلم به مبحث عشق و فاشیسم می پردازد. انسانهای بزرگ و پیام آوران دردمندی که با ایثار تمام دارایی خود، سعی در آگاه کردن مردم و جامعه دارند. در این فیلم می توان شاخه ای از طنز را نیز مشاهده کرد.اینکه راوی داستان را اینگونه آغاز می کند که مردم داگویل همه انسانهای خوبی هستند.اما با جلو رفتن فیلم می بینیم که تمامی اهالی این دهکده با این دختر زیبا رو است که عقده ها و ضعفهایشان رو می شود و باز به دلیل همین حقارت اشتباهات و ضعفهای خود را به گردن او می اندازند. دختر جوانی که دختر یک گنگستر است از دست پدرش میگریزد و وارد داگویل دهکده کوچکی میشود. او در صدد برقراری ارتباط با اهالی دهکده است. مردم اول بسیار سرد با وی برخورد میکنند اما جوانی که او را یافته به او کمک میکند تا مردم دهکده او را بپذیرند. پس از مدتی همه چیز عوض میشود. مردمی که ابتدا به دلیل سر و وضع آراسته ی او با او با احترام برخورد می کردند حال با او مثل یک کلفت برخورد می کنند. دختر جوان هم نهایت زیبایی را دارد و هم ثروت و هم شهرت را اما بدلیل مستقل شدن و خود ساخته شدن و خود شدن از نزد پدرش می گریزد. حتی در این فیلم می توانیم کودکان را ببینیم که از کودکی با وقاحت و خشونت و کینه رشد می یابند. برخورد تنها پسر بچه دهکده با گریس را می توان دید که چه طور دروغ می گوید و تهمت می زند. در پایان زمانی که دختر به این نتیجه می رسد که این مردم اصلاح پذیر نیستند، و حتی اعتمادی که به تنها روشنفکر این جامعه (تام) می کند و بی اعتمادی و دروغ می بیند، و حتی مورد تجاوز اهالی دهکده قرار می گیرد، تصمیم به ترک و فرار می گیرد که باز با بی اعتمادی رو به رو می شود و او را زندانی می کنند و سپس تماس تام با گانگستر منجر به نابودی خود این دهکده می شود. دهکده ای اصلاح ناپذیر! این دهکده در هرجای دنیا می تواند باشد. چرا که داگویل است.
در فایل PDF زیر تحلیلی از #مقصود_فراستخواه جامعه شناس ایرانی در خصوص #داگویل را می خوانید( برای درک بهتر فیلم و تحلیل آن ، بعد از دیدن فیلم تحلیل را بخوانید) 👇
داگویل(Dogville)
فیلمی درام به کارگردانی لارس فون تریه کارگردان دانمارکی و بازی نیکول کیدمن.
فون تریه برای ساخت این فیلم نامزد نخل طلای بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم کن شد.
از نکات برجسته این فیلم، فیلمبرداری تمام این فیلم سه ساعته در استودیو و طراحی صحنه منحصربهفرد آن است، به صورتی که هیچ کدام از خانهها در یا دیوار ندارند.
برخی منتقدان سینمایی همچون راجر ایبرت این فیلم را از لحاظ سیاسی یک فیلم ضدآمریکایی میدانند.
داگویل اولین قسمت از سه گانه ی "آمریکا، سرزمین فرصت های طلایی" است که قسمت دوم آن مندرلی در سال 2005 اکران شد و قسمت سوم آن "واشنگتن" هنوز ساخته نشده است.
خلاصه داستان
این فیلم به مبحث عشق و فاشیسم می پردازد. انسانهای بزرگ و پیام آوران دردمندی که با ایثار تمام دارایی خود، سعی در آگاه کردن مردم و جامعه دارند. در این فیلم می توان شاخه ای از طنز را نیز مشاهده کرد.اینکه راوی داستان را اینگونه آغاز می کند که مردم داگویل همه انسانهای خوبی هستند.اما با جلو رفتن فیلم می بینیم که تمامی اهالی این دهکده با این دختر زیبا رو است که عقده ها و ضعفهایشان رو می شود و باز به دلیل همین حقارت اشتباهات و ضعفهای خود را به گردن او می اندازند. دختر جوانی که دختر یک گنگستر است از دست پدرش میگریزد و وارد داگویل دهکده کوچکی میشود. او در صدد برقراری ارتباط با اهالی دهکده است. مردم اول بسیار سرد با وی برخورد میکنند اما جوانی که او را یافته به او کمک میکند تا مردم دهکده او را بپذیرند. پس از مدتی همه چیز عوض میشود. مردمی که ابتدا به دلیل سر و وضع آراسته ی او با او با احترام برخورد می کردند حال با او مثل یک کلفت برخورد می کنند. دختر جوان هم نهایت زیبایی را دارد و هم ثروت و هم شهرت را اما بدلیل مستقل شدن و خود ساخته شدن و خود شدن از نزد پدرش می گریزد. حتی در این فیلم می توانیم کودکان را ببینیم که از کودکی با وقاحت و خشونت و کینه رشد می یابند. برخورد تنها پسر بچه دهکده با گریس را می توان دید که چه طور دروغ می گوید و تهمت می زند. در پایان زمانی که دختر به این نتیجه می رسد که این مردم اصلاح پذیر نیستند، و حتی اعتمادی که به تنها روشنفکر این جامعه (تام) می کند و بی اعتمادی و دروغ می بیند، و حتی مورد تجاوز اهالی دهکده قرار می گیرد، تصمیم به ترک و فرار می گیرد که باز با بی اعتمادی رو به رو می شود و او را زندانی می کنند و سپس تماس تام با گانگستر منجر به نابودی خود این دهکده می شود. دهکده ای اصلاح ناپذیر! این دهکده در هرجای دنیا می تواند باشد. چرا که داگویل است.
در فایل PDF زیر تحلیلی از #مقصود_فراستخواه جامعه شناس ایرانی در خصوص #داگویل را می خوانید( برای درک بهتر فیلم و تحلیل آن ، بعد از دیدن فیلم تحلیل را بخوانید) 👇
📝 دلالتهای بهار ، نوشته #مقصود_فراستخواه
ماشینیزم ومصرف پرستی نظام سرمایه داری از خطاهای پرهزینۀ انسان مدرن بود و موجب شد کائنات را « شیء وار» ببینیم. جهان بیکران، صرفاً به موضوعی برای کنجکاوی ها و تحلیل های خشک عقلی و یا تشریحات علمی فروکاسته شد. طبیعت، عمدتاً به منبعی برای تصرف آزمندانۀ فنی و مصرف کردن هرچه بیشتر آدمی ونهایتاً همچون انباری برای دفع فضولات بشری مبدل می شد. سازه های فنی و برج وباروهای آهنی و بتونی ، قفس بوروکراسی و قفسه های رنگارنگ کالاهای مصرفی، همه دست به دست دادند تا محیط پر سر وصدای خشن ، وسوسه بر انگیز ، حریصانه و فریبنده به وجود بیاورند .
در لینک زیر بخوانید:
http://farasatkhah.blogsky.com/1390/01/01/post-37/
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
ماشینیزم ومصرف پرستی نظام سرمایه داری از خطاهای پرهزینۀ انسان مدرن بود و موجب شد کائنات را « شیء وار» ببینیم. جهان بیکران، صرفاً به موضوعی برای کنجکاوی ها و تحلیل های خشک عقلی و یا تشریحات علمی فروکاسته شد. طبیعت، عمدتاً به منبعی برای تصرف آزمندانۀ فنی و مصرف کردن هرچه بیشتر آدمی ونهایتاً همچون انباری برای دفع فضولات بشری مبدل می شد. سازه های فنی و برج وباروهای آهنی و بتونی ، قفس بوروکراسی و قفسه های رنگارنگ کالاهای مصرفی، همه دست به دست دادند تا محیط پر سر وصدای خشن ، وسوسه بر انگیز ، حریصانه و فریبنده به وجود بیاورند .
در لینک زیر بخوانید:
http://farasatkhah.blogsky.com/1390/01/01/post-37/
✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
بلاگ اسکای - سرویس رایگان وبلاگ فارسی
دلالتهای بهار بر جاری اعماق زندگی ایرانی
ماشینیزم ومصرف پرستی ِ نظام سرمایه داری از خطاهای پرهزینۀ انسان مدرن بود. این، به علاوۀ لغزشهای معرفتی مانند پوزیتیویسم واثبات گرایی، بشر را به « شیء وار» دیدن کائنات سوق داد. جهان بیکران، صرفاً به موضوعی برای کنجکاوی هاو تحلیل های خشک عقلی و یا تشریحات علمی…