«انقلابیترین کاری که میتوان انجام داد این است که همیشه با صدای بلند آنچه که اتفاق میافتد را اعلام کنیم.»
رزا لوکزامبورگ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
رزا لوکزامبورگ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
۴ میلیون بازمانده از تحصیل
روزنامه اعتماد نوشت: دو سال بعد از خروج از بحران کرونا، وضعیت آموزش و پرورش هنوز عادی نشده است. بیش از ۹۰۰ هزار نفر دانشآموز بازمانده از تحصیل، آمار رسمی بازماندگان از تحصیل در دوره ابتدایی است. آمارهای غیررسمی با افزایش دورههای مورد مطالعه عدد ۴ میلیون بازمانده از تحصیل را نشان میدهد./ به نقل از انتخاب
دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
روزنامه اعتماد نوشت: دو سال بعد از خروج از بحران کرونا، وضعیت آموزش و پرورش هنوز عادی نشده است. بیش از ۹۰۰ هزار نفر دانشآموز بازمانده از تحصیل، آمار رسمی بازماندگان از تحصیل در دوره ابتدایی است. آمارهای غیررسمی با افزایش دورههای مورد مطالعه عدد ۴ میلیون بازمانده از تحصیل را نشان میدهد./ به نقل از انتخاب
دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
سرمقاله جدید اکونومیست:
🗓نظم اقتصادی جدید
📃نظام بینالمللی لیبرال به تدریج به هم میریزد
در ابتدا، اقتصاد جهانی به نظر انعطافپذیر میآید. آمریکا در حالی که درگیر جنگ تجاری با چین است، به شدت رونق پیدا کرده است. حتی آلمان، با از دست دادن تأمین گاز از روسیه، بدون اینکه به فاجعهای اقتصادی برخورد کند، مقاومت کرده است. همچنین، جنگ در منطقه خاورمیانه هیچ تکانهای در بازدهی نفت به وجود نیاورده است. علاوه بر این، شورشیان هوثی با شلیک موشک، تاثیر ناچیزی بر جریان جهانی کالاها داشتهاند. به علاوه، به نسبت تولید ناخالص ملی جهانی، تجارت از رکود ناشی از ویروس کرونا بهبود یافته و پیشبینی میشود که امسال بهطور سالم رشد کند.
با دقت بیشتر، شاهد نشانههای آسیبپذیری هستید. از سالها قبل، نظمی که از پس دومین جنگ جهانی، اقتصاد جهانی را اداره میکرده، فرسایش یافته است و اکنون نزدیک به فروپاشی است. تعداد نگرانکنندهای از عوامل میتوانند فرآیندی را رقم بزنند که به فراروی آشوب و نظمناپذیری منجر شود، جایی که قدرت به عنوان حق ارزش یافته و جنگ دوباره بهعنوان راه حل برای ابرقدرتها مطرح میشود. حتی اگر به تعارض نهایی نرسد، اثر یک شکست در اصول میتواند بهسرعت و بهصورت خشنی احساس شود.
استفاده چندبرابری از تحریمها در جنگهای تجاری و رقابت برای پشتیبانی از تولید سبز، همچنین شکست جریانات سرمایهای جهانی، نشان از فروپاشی و تفکیک نظام قدیمی اقتصاد جهانی میدهد.
مؤسساتی که اقتصاد جهانی را حفظ میکردند، اکنون اعتبار خود را از دست دادهاند؛ از جمله سازمان جهانی تجارت، صندوق بینالمللی پول و شورای امنیت سازمان ملل.
فروپاشی مالیات مخفی بر اقتصاد جهانی، نشان میدهد تهدیدهایی نیز وجود دارد که بهطور ناگهانی میتوانند ظاهر شوند.
بازگشت دونالد ترامپ و ترس از موج دوم وارداتهای چینی، فرایند فرسایش مؤسسات و اصول را تسریع میکند.
دستاوردهای دهههای ۹۰ و ۲۰۰۰، اوج کاپیتالیسم لیبرال را بینظیر ترتیب دادهاند، اما چالشهای فعلی ممکن است این پیشرفت را بازگرداند.
فروپاشی نظام کنونی میتواند منجر به کند شدن پیشرفتها و حتی برگشت آنها شود. بدون جایگزینی مستقیم، امکان زندگی به دور از قوانین و نظم ایجاد میشود.
برخی از ابرقدرتها این فرایند را بهعنوان یک فرصت برای بازگشت به اوج تلقی میکنند، به خصوص آن که قدرت آمریکایی در حال افت و از بینرفتن است.
این درست است که نظامی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد، از اصول بینالمللی آمریکا و منافع استراتژیک آن مطابقت داشت. اما نظام لیبرال همچنین به جهان بسیاری از فواید گسترده را داده است. بسیاری از فقیران جهان از ناتوانی صندوق بینالمللی پول در حل بحران بدهی پس از ویروس کرونا رنج میبرند. کشورهای با درآمد متوسط مانند هند و اندونزی به امید تجارت برای رسیدن به ثروت، از فرصتهایی که به دلیل تفکیک نظام قدیمی ایجاد شده، بهره میبرند، اما در نهایت به ادامه یکپارچگی و پیشبینی اقتصاد جهانی نیاز دارند. و رفاه بسیاری از جهان توسعهیافته، به ویژه اقتصادهای کوچک و باز، به طور کامل به تجارت وابسته است. اقتصاد جهانی که با رشد قوی در آمریکا تقویت شده، ممکن است به نظر برسد میتواند هر چیزی که به آن پرتاب میشود را بپذیرد. اما این گونه نیست.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🗓نظم اقتصادی جدید
📃نظام بینالمللی لیبرال به تدریج به هم میریزد
در ابتدا، اقتصاد جهانی به نظر انعطافپذیر میآید. آمریکا در حالی که درگیر جنگ تجاری با چین است، به شدت رونق پیدا کرده است. حتی آلمان، با از دست دادن تأمین گاز از روسیه، بدون اینکه به فاجعهای اقتصادی برخورد کند، مقاومت کرده است. همچنین، جنگ در منطقه خاورمیانه هیچ تکانهای در بازدهی نفت به وجود نیاورده است. علاوه بر این، شورشیان هوثی با شلیک موشک، تاثیر ناچیزی بر جریان جهانی کالاها داشتهاند. به علاوه، به نسبت تولید ناخالص ملی جهانی، تجارت از رکود ناشی از ویروس کرونا بهبود یافته و پیشبینی میشود که امسال بهطور سالم رشد کند.
با دقت بیشتر، شاهد نشانههای آسیبپذیری هستید. از سالها قبل، نظمی که از پس دومین جنگ جهانی، اقتصاد جهانی را اداره میکرده، فرسایش یافته است و اکنون نزدیک به فروپاشی است. تعداد نگرانکنندهای از عوامل میتوانند فرآیندی را رقم بزنند که به فراروی آشوب و نظمناپذیری منجر شود، جایی که قدرت به عنوان حق ارزش یافته و جنگ دوباره بهعنوان راه حل برای ابرقدرتها مطرح میشود. حتی اگر به تعارض نهایی نرسد، اثر یک شکست در اصول میتواند بهسرعت و بهصورت خشنی احساس شود.
استفاده چندبرابری از تحریمها در جنگهای تجاری و رقابت برای پشتیبانی از تولید سبز، همچنین شکست جریانات سرمایهای جهانی، نشان از فروپاشی و تفکیک نظام قدیمی اقتصاد جهانی میدهد.
مؤسساتی که اقتصاد جهانی را حفظ میکردند، اکنون اعتبار خود را از دست دادهاند؛ از جمله سازمان جهانی تجارت، صندوق بینالمللی پول و شورای امنیت سازمان ملل.
فروپاشی مالیات مخفی بر اقتصاد جهانی، نشان میدهد تهدیدهایی نیز وجود دارد که بهطور ناگهانی میتوانند ظاهر شوند.
بازگشت دونالد ترامپ و ترس از موج دوم وارداتهای چینی، فرایند فرسایش مؤسسات و اصول را تسریع میکند.
دستاوردهای دهههای ۹۰ و ۲۰۰۰، اوج کاپیتالیسم لیبرال را بینظیر ترتیب دادهاند، اما چالشهای فعلی ممکن است این پیشرفت را بازگرداند.
فروپاشی نظام کنونی میتواند منجر به کند شدن پیشرفتها و حتی برگشت آنها شود. بدون جایگزینی مستقیم، امکان زندگی به دور از قوانین و نظم ایجاد میشود.
برخی از ابرقدرتها این فرایند را بهعنوان یک فرصت برای بازگشت به اوج تلقی میکنند، به خصوص آن که قدرت آمریکایی در حال افت و از بینرفتن است.
این درست است که نظامی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد، از اصول بینالمللی آمریکا و منافع استراتژیک آن مطابقت داشت. اما نظام لیبرال همچنین به جهان بسیاری از فواید گسترده را داده است. بسیاری از فقیران جهان از ناتوانی صندوق بینالمللی پول در حل بحران بدهی پس از ویروس کرونا رنج میبرند. کشورهای با درآمد متوسط مانند هند و اندونزی به امید تجارت برای رسیدن به ثروت، از فرصتهایی که به دلیل تفکیک نظام قدیمی ایجاد شده، بهره میبرند، اما در نهایت به ادامه یکپارچگی و پیشبینی اقتصاد جهانی نیاز دارند. و رفاه بسیاری از جهان توسعهیافته، به ویژه اقتصادهای کوچک و باز، به طور کامل به تجارت وابسته است. اقتصاد جهانی که با رشد قوی در آمریکا تقویت شده، ممکن است به نظر برسد میتواند هر چیزی که به آن پرتاب میشود را بپذیرد. اما این گونه نیست.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
آرشیو و نظرات جامعه شناسی
این شماره اکونومیست پرونده ویژه خود را به نظم اقتصادی نوین اختصاص داده است.
متن خلاصه مقاله
متن خلاصه مقاله
فرار ۲۰ میلیارد دلار سرمایه از ایران طی ۹ ماه نخست ۱۴۰۲
گزارش جدید بانک مرکزی نشان میدهد خالص حساب سرمایه ایران در ۹ ماه اول سال گذشته خورشیدی به رقم بیسابقه منفی ۲۰ میلیارد و ۱۹۳ میلیون دلار رسیده است.
بدین ترتیب، در ۹ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده که نسبت به دوره مشابه در سال گذشته، یک چهارم رشد نشان میدهد.
همچنین آرشیو آمار بانک مرکزی نشان میدهد از ابتدای سال ۱۳۹۱ و آغاز تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی تا آذرماه پارسال، به طور کلی نزدیک ۱۳۷ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده است.
این رقم معادل تقریباً یک سوم تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته است.
بر اساس آرشیو آمارهای بانک مرکزی، تراز منفی خالص حساب سرمایه کشور در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ روند کاهشی محسوسی داشته، اما بعد از اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران هر سال به فرار سرمایه از کشور افزوده شده است. (رادیو فردا)
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
گزارش جدید بانک مرکزی نشان میدهد خالص حساب سرمایه ایران در ۹ ماه اول سال گذشته خورشیدی به رقم بیسابقه منفی ۲۰ میلیارد و ۱۹۳ میلیون دلار رسیده است.
بدین ترتیب، در ۹ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۲ بیش از ۲۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده که نسبت به دوره مشابه در سال گذشته، یک چهارم رشد نشان میدهد.
همچنین آرشیو آمار بانک مرکزی نشان میدهد از ابتدای سال ۱۳۹۱ و آغاز تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی تا آذرماه پارسال، به طور کلی نزدیک ۱۳۷ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران اتفاق افتاده است.
این رقم معادل تقریباً یک سوم تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته است.
بر اساس آرشیو آمارهای بانک مرکزی، تراز منفی خالص حساب سرمایه کشور در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ روند کاهشی محسوسی داشته، اما بعد از اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران هر سال به فرار سرمایه از کشور افزوده شده است. (رادیو فردا)
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#کتابستان_برخط منتشر کرد:
جامعهشناسی فاجعه: نظریهای در باب فاجعه
برایان ترنر
ترجمهی آرش موسوی
چاپ اول ۱۴۰۳
«فاجعه» در زبان یونانی، پردهی آخرِ زنجیرهای شورانگیز از رقصهای شاعرانه به شمار میرفت. فاجعه، آخرین صحنهی نمایشنامهای غمبار بود. حوادث فاجعهبار، حتی اندک کورسوی امید را نوید نمیدهند: نسل کشی، اشغال نظامی، طاعون، تنگسالی و زلزله. نظریهی فاجعه، پمپئی، مرگ سیاه، نسل کشی استعماری در آمریکای شمالی، جنگ جهانی اول، آنفولانزای اسپانیایی، آلمان نازی و دست آخر، سدهی بیست و یکم را واکاوی میکند: تروریسم، جنگهای جدید، تغییرات اقلیمی و بیماریهای همهگیر.
جامعهشناسی فاجعهی برایان ترنر حول محور انگارهی «آگاهی از فاجعه» میچرخد؛ بهاین معنا که هرچند جامعهشناسی نظریههای تغییر اجتماعی را در زمینههای تکامل، تعارض و مدرنیزاسیون ساخته پرداخته کرده است، ولی فاجعه را بهطور جدی مورد واکاوی قرار نداده است. او استدلال میکند که فاجعه یک فروپاشی کلی و سیستماتیک از نهادهای اجتماعی و سیاسی است که پیامد آن چیزی است که او آن را «آگاهی از فاجعه» مینامد.
لینک کتاب
#معرفی_کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
جامعهشناسی فاجعه: نظریهای در باب فاجعه
برایان ترنر
ترجمهی آرش موسوی
چاپ اول ۱۴۰۳
«فاجعه» در زبان یونانی، پردهی آخرِ زنجیرهای شورانگیز از رقصهای شاعرانه به شمار میرفت. فاجعه، آخرین صحنهی نمایشنامهای غمبار بود. حوادث فاجعهبار، حتی اندک کورسوی امید را نوید نمیدهند: نسل کشی، اشغال نظامی، طاعون، تنگسالی و زلزله. نظریهی فاجعه، پمپئی، مرگ سیاه، نسل کشی استعماری در آمریکای شمالی، جنگ جهانی اول، آنفولانزای اسپانیایی، آلمان نازی و دست آخر، سدهی بیست و یکم را واکاوی میکند: تروریسم، جنگهای جدید، تغییرات اقلیمی و بیماریهای همهگیر.
جامعهشناسی فاجعهی برایان ترنر حول محور انگارهی «آگاهی از فاجعه» میچرخد؛ بهاین معنا که هرچند جامعهشناسی نظریههای تغییر اجتماعی را در زمینههای تکامل، تعارض و مدرنیزاسیون ساخته پرداخته کرده است، ولی فاجعه را بهطور جدی مورد واکاوی قرار نداده است. او استدلال میکند که فاجعه یک فروپاشی کلی و سیستماتیک از نهادهای اجتماعی و سیاسی است که پیامد آن چیزی است که او آن را «آگاهی از فاجعه» مینامد.
لینک کتاب
#معرفی_کتاب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«دولتها برای این که نظر مردم را از تقصیر و گناهانشان در ایجاد تورم منحرف کنند، بارها انگشت اتهام را به سمت گروهها و موسسات گوناگون در بازار دراز کرده و آنها را قربانی میکنند. آنها بارها سعی کرده اند با کنترل قیمتها با تورم مبارزه کنند اما موفق نشده اند؛ مثل این که کسی بخواهد برای بهبود تب، ستون جیوه را با زور در دماسنج پایین نگه دارد. لیکن تنها چیزی که باید انجام شود محدود و کوچک کردن بانک مرکزی است و این چیزی است که دولتها هرگز با آن موافق نیستند».
مورای نیوتن روتبارد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مورای نیوتن روتبارد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃چرا کارفرمای ایرانی میتواند به کارگر زور بگوید؟
✍🏻محمد ماشینچیان
▪️بزرگترین صدمه به کارگر ایرانی از سمت افرادی وارد میشود که آگاهانه یا ناآگاهانه با انباشت قوانین جلوی ایجاد شغل را گرفته و با سختتر و گرانتر کردن کسب و کار قانونی در کشور شرایطی بوجود آوردهاند که انتخابهای زیادی برای کارگر باقی نمیماند و ناچار میشود به ستم هر کارفرمای ظالمی تن بدهد خواه در چارچوب قانون و در غالب قراردادهای یکسویه سفت و سخت که هیچ حقی برای او باقی نمیگذارد، خواه در مشاغل غیرقانونی که در سایه قوانین نابجا ایجاد میشود. در یک بازار آزاد رقابتی، در یک شراکت داوطلبانه دوطرفه میان کارگر و کارفرما، هر دو در تلاش برای یافتن بهترین همکار هستند. در یک بازار شکوفا کارگر انتخابهای بیشتری خواهد داشت. در یک اقتصاد آزاد همواره مشاغل جدیدی ایجاد میشود چرا که کارآفرینها برای رساندن خدمات جدید به جامعه، براحتی کسب و کار ایجاد کرده و ارزش آفریده و در این مسیر تقاضا برای کارگر را افزایش میدهند. تقاضای بیشتر برای کارگر به معنای افزایش درآمد کارگر است و انتخابهای بیشتر برای او.
▪️چگونه ممکن است محدود کردن آزادیهای اولیه و تعدی به کرامت انسانیِ کوتاهترین دیوارهای یک جامعه حرکتی همسو با آزادیخواهی و لیبرالیسم تلقی شود؟ مطابق تمامی گزارشهای موجود ایران، در قعر جدول آزادی اقتصادی، یکی از کنترل شدهترین اقتصادهای دنیا است. این در حالی است که اگر غریبهای پا به ایران بگذارد، تصور میکند همهچیز خصوصی است و سرمایهداری بیداد میکند و یکی دو بخش باقیمانده در کنترل بخشهای غیرخصوصی هم عنقریب از دست خلق خارج و به دامن لیبرالها خواهد افتاد. اخیرا کارفرمایی، با سوءاستفاده از موضع ضعف کارگران، پا را از فعالیت حرفهای فراتر گذاشته و به خود اجازه داده بود در امور شخصی و معنوی صدها انسان دخالت کند. عدهای، مثل همیشه، این موضوع را دستآویز قرار داده و به لیبرالیسم و بازار آزاد تاختهاند، چنانکه ظریفی گفته بود کارخانه حضرتش مدینه فاضله لیبرالها است.چ
▪️آنچه بعدها لیبرالیسم نام گرفت ابتدا از تلاش برای دفاع از آزادیهای مذهبی آغاز شد و این موضوع همواره محور اندیشه لیبرال بوده و هست. البته لیبرالها اولین افرادی نبودهاند که به اهمیت آزادی عقیده پی بردند. سخن کوتاه اینکه مشروط کردن شرایط شغلی به ادای فرایض معنوی نه فقط ره به تعالی نخواهد برد که امری قدسی را به ابزاری برای پیشرفت شغلی فروخواهد کاست.
▪️در اقتصاد بازار، حقوق منفی هستند یعنی برخورداری کارفرما از حق نمیتواند به معنای وادار کردن کارگر به عملی باشد. آنچه مثالهایی از این دست میآفریند، توسل به حقوق مثبت است. حقوق مثبت، که انباشت روزافزون آن از خصوصیات اقتصاد سوسیالیستی باشد، آن است که من حق دارم تو را مجبور به انجام عملی کنم. پای این قبیل حقوق را، هرچند با نیت خیر، (به اصطلاح) طرفداران حقوق کارگران به رابطه کارگر و کارفرما باز کردهاند، غافل از آنکه وقتی پای حقوق مثبت بین دو طرف باز شد، وقتی افراد را مقابل قانون نابرابر گرفتیم، آن طرفی که زورش بیشتر است، نه فقط از این فرصت استفاده خواهد کرد، بلکه به مرور معادله را به نفع خود تغییر خواهد داد. عدهای فرصت را برای ماهی گرفتن از آب گلآلود مغتنم شمرده و موضوع قوانین حداقل دستمزد و امنیت شغلی و نظایر آن را پیش کشیده بودند؛ عده دیگری چاره و پاسخ به هر موضوعی را در تصویب قوانین جدید میجویند، هردو غافل از آنکه وقایعی از جنس آنچه رفت اتفاقا معلول همینها است نه علت آن.
▪️آنچه امروز بهعنوان قوانین انساندوستانه حداقل دستمزد میشناسیم، در اوج رونق نژادپرستی در نیمه نخست قرن بیستم برای محافظت از کارگران گرانتر سفیدپوست آمریکایی و انگلیسی در مقابل سیاهان و زردپوستهای مهاجر و ایتالیاییهای لاابالی در آمریکا تصویب شد. نخستین قربانی قوانین حداقل دستمزد، کارگر کممهارت است که ارزش کارش کمتر از مقدار حداقل تعیین شده است و در عمل ناچار میشود، بین کار غیرقانونی و بیکاری یکی را انتخاب کند. نتیجه دوم این قوانین کاهش نرخ رشد اشتغال و افزایش بیکاری است.
▪️نتیجه سوم آن است که کارفرما مبلغ مابهالتفاوت حقوق کارگر را روی قیمت تمامشده کالا خواهد کشید و در عمل، کالای داخلی قدرت رقابتش را بیش از پیش از دست خواهد داد و هم اینکه قیمت محصولات داخلی که طبقات ضعیفتر مشتری عمدهاش هستند افزایش خواهد یافت. یعنی در عمل، خود کارگر آن مابهالتفاوت را پرداخت خواهد کرد.
▪️... بهطور کلی هرچه قوانین سختتری علیه کارفرما به تصویب برسد، نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت، رکود شدت خواهد گرفت و رشد اقتصادی کمتری خواهیم داشت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍🏻محمد ماشینچیان
▪️بزرگترین صدمه به کارگر ایرانی از سمت افرادی وارد میشود که آگاهانه یا ناآگاهانه با انباشت قوانین جلوی ایجاد شغل را گرفته و با سختتر و گرانتر کردن کسب و کار قانونی در کشور شرایطی بوجود آوردهاند که انتخابهای زیادی برای کارگر باقی نمیماند و ناچار میشود به ستم هر کارفرمای ظالمی تن بدهد خواه در چارچوب قانون و در غالب قراردادهای یکسویه سفت و سخت که هیچ حقی برای او باقی نمیگذارد، خواه در مشاغل غیرقانونی که در سایه قوانین نابجا ایجاد میشود. در یک بازار آزاد رقابتی، در یک شراکت داوطلبانه دوطرفه میان کارگر و کارفرما، هر دو در تلاش برای یافتن بهترین همکار هستند. در یک بازار شکوفا کارگر انتخابهای بیشتری خواهد داشت. در یک اقتصاد آزاد همواره مشاغل جدیدی ایجاد میشود چرا که کارآفرینها برای رساندن خدمات جدید به جامعه، براحتی کسب و کار ایجاد کرده و ارزش آفریده و در این مسیر تقاضا برای کارگر را افزایش میدهند. تقاضای بیشتر برای کارگر به معنای افزایش درآمد کارگر است و انتخابهای بیشتر برای او.
▪️چگونه ممکن است محدود کردن آزادیهای اولیه و تعدی به کرامت انسانیِ کوتاهترین دیوارهای یک جامعه حرکتی همسو با آزادیخواهی و لیبرالیسم تلقی شود؟ مطابق تمامی گزارشهای موجود ایران، در قعر جدول آزادی اقتصادی، یکی از کنترل شدهترین اقتصادهای دنیا است. این در حالی است که اگر غریبهای پا به ایران بگذارد، تصور میکند همهچیز خصوصی است و سرمایهداری بیداد میکند و یکی دو بخش باقیمانده در کنترل بخشهای غیرخصوصی هم عنقریب از دست خلق خارج و به دامن لیبرالها خواهد افتاد. اخیرا کارفرمایی، با سوءاستفاده از موضع ضعف کارگران، پا را از فعالیت حرفهای فراتر گذاشته و به خود اجازه داده بود در امور شخصی و معنوی صدها انسان دخالت کند. عدهای، مثل همیشه، این موضوع را دستآویز قرار داده و به لیبرالیسم و بازار آزاد تاختهاند، چنانکه ظریفی گفته بود کارخانه حضرتش مدینه فاضله لیبرالها است.چ
▪️آنچه بعدها لیبرالیسم نام گرفت ابتدا از تلاش برای دفاع از آزادیهای مذهبی آغاز شد و این موضوع همواره محور اندیشه لیبرال بوده و هست. البته لیبرالها اولین افرادی نبودهاند که به اهمیت آزادی عقیده پی بردند. سخن کوتاه اینکه مشروط کردن شرایط شغلی به ادای فرایض معنوی نه فقط ره به تعالی نخواهد برد که امری قدسی را به ابزاری برای پیشرفت شغلی فروخواهد کاست.
▪️در اقتصاد بازار، حقوق منفی هستند یعنی برخورداری کارفرما از حق نمیتواند به معنای وادار کردن کارگر به عملی باشد. آنچه مثالهایی از این دست میآفریند، توسل به حقوق مثبت است. حقوق مثبت، که انباشت روزافزون آن از خصوصیات اقتصاد سوسیالیستی باشد، آن است که من حق دارم تو را مجبور به انجام عملی کنم. پای این قبیل حقوق را، هرچند با نیت خیر، (به اصطلاح) طرفداران حقوق کارگران به رابطه کارگر و کارفرما باز کردهاند، غافل از آنکه وقتی پای حقوق مثبت بین دو طرف باز شد، وقتی افراد را مقابل قانون نابرابر گرفتیم، آن طرفی که زورش بیشتر است، نه فقط از این فرصت استفاده خواهد کرد، بلکه به مرور معادله را به نفع خود تغییر خواهد داد. عدهای فرصت را برای ماهی گرفتن از آب گلآلود مغتنم شمرده و موضوع قوانین حداقل دستمزد و امنیت شغلی و نظایر آن را پیش کشیده بودند؛ عده دیگری چاره و پاسخ به هر موضوعی را در تصویب قوانین جدید میجویند، هردو غافل از آنکه وقایعی از جنس آنچه رفت اتفاقا معلول همینها است نه علت آن.
▪️آنچه امروز بهعنوان قوانین انساندوستانه حداقل دستمزد میشناسیم، در اوج رونق نژادپرستی در نیمه نخست قرن بیستم برای محافظت از کارگران گرانتر سفیدپوست آمریکایی و انگلیسی در مقابل سیاهان و زردپوستهای مهاجر و ایتالیاییهای لاابالی در آمریکا تصویب شد. نخستین قربانی قوانین حداقل دستمزد، کارگر کممهارت است که ارزش کارش کمتر از مقدار حداقل تعیین شده است و در عمل ناچار میشود، بین کار غیرقانونی و بیکاری یکی را انتخاب کند. نتیجه دوم این قوانین کاهش نرخ رشد اشتغال و افزایش بیکاری است.
▪️نتیجه سوم آن است که کارفرما مبلغ مابهالتفاوت حقوق کارگر را روی قیمت تمامشده کالا خواهد کشید و در عمل، کالای داخلی قدرت رقابتش را بیش از پیش از دست خواهد داد و هم اینکه قیمت محصولات داخلی که طبقات ضعیفتر مشتری عمدهاش هستند افزایش خواهد یافت. یعنی در عمل، خود کارگر آن مابهالتفاوت را پرداخت خواهد کرد.
▪️... بهطور کلی هرچه قوانین سختتری علیه کارفرما به تصویب برسد، نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت، رکود شدت خواهد گرفت و رشد اقتصادی کمتری خواهیم داشت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 ماموریت مقدس
✍️ #جواد_کاشی
آنکه دختری را در خیابان کتک میزند، ماموریت مقدسی دارد: خدا را از زمین میتاراند.
آوردن خدا بر روی زمین و او را متولی عدالت بر روی زمین کردن، خطای بزرگی بود. خدای زمینی شده آلوده به همه شرارتها و خودخواهیها و زیادهخواهیهای انسانی است. اصلا خدا نیست، شیطان است در پوست خداوند. این خطا در ابتدای راه بر مردم پوشیده بود.
آنکه خداوند را این همه سهمگین و خشن و بیرحم به صحنه تماشا میآورد، به قصد جان خدای زمینی شده آمده است.
مردم دلتنگ خدای آسمانی هستند. خدایی که با همه قدرت و حضورش، پنهان است. در نهانگاه آسمان است و تنها هنگامی حاضر میشود که بندگانش او را فرابخوانند. او تنها برای تسلای دردی خواهد آمد.
خدا در این جهان خدای تصمیم و اجرا و عمل نیست. این همه به انسانها سپرده شده است. در سویه شاعرانه زندگی خانه کرده است. آنجا که سنگ یک تصمیم به دیوار خورده و آدمیان واماندهاند. خداوند امید دوباره عطا میکند. جان و خون زندگی را دوباره به جریان میاندازد.
خدای زمینی شده را میتارانند آنگاه واقعیتی که در زمین وجود دارد، با همان سویههای ناسازوارش پدیدار خواهد شد. توهمات باطل رخت خواهند بست و چشمها به آلام آدمیان گشوده خواهد شد.
خدای زمینی شده تارانده میشود تا آدمیان بتوانند بیواسطه به یکدیگر نظر کنند. رابطههای انسانی بدون وساطت امکانپذیر شود. بتوانند با یکدیگر صریح باشند. با هم به نحو انسانی دوستی یا دشمنی کنند. با تکاپوهای کاملاً انسانی خود تلاش کنند موانع را از پیش پای زندگی بردارند و در هنگام ناکامی، از خدا مدد بجویند. خدایی که از دور منتظر فراخوانده شدن است. تا او را نخوانی، قدم از قدم برنخواهد داشت. مثل مادری است که فرزندانش را به حال خود رها کرده تا زندگی کردن را بیاموزند و بیاموزانند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #جواد_کاشی
آنکه دختری را در خیابان کتک میزند، ماموریت مقدسی دارد: خدا را از زمین میتاراند.
آوردن خدا بر روی زمین و او را متولی عدالت بر روی زمین کردن، خطای بزرگی بود. خدای زمینی شده آلوده به همه شرارتها و خودخواهیها و زیادهخواهیهای انسانی است. اصلا خدا نیست، شیطان است در پوست خداوند. این خطا در ابتدای راه بر مردم پوشیده بود.
آنکه خداوند را این همه سهمگین و خشن و بیرحم به صحنه تماشا میآورد، به قصد جان خدای زمینی شده آمده است.
مردم دلتنگ خدای آسمانی هستند. خدایی که با همه قدرت و حضورش، پنهان است. در نهانگاه آسمان است و تنها هنگامی حاضر میشود که بندگانش او را فرابخوانند. او تنها برای تسلای دردی خواهد آمد.
خدا در این جهان خدای تصمیم و اجرا و عمل نیست. این همه به انسانها سپرده شده است. در سویه شاعرانه زندگی خانه کرده است. آنجا که سنگ یک تصمیم به دیوار خورده و آدمیان واماندهاند. خداوند امید دوباره عطا میکند. جان و خون زندگی را دوباره به جریان میاندازد.
خدای زمینی شده را میتارانند آنگاه واقعیتی که در زمین وجود دارد، با همان سویههای ناسازوارش پدیدار خواهد شد. توهمات باطل رخت خواهند بست و چشمها به آلام آدمیان گشوده خواهد شد.
خدای زمینی شده تارانده میشود تا آدمیان بتوانند بیواسطه به یکدیگر نظر کنند. رابطههای انسانی بدون وساطت امکانپذیر شود. بتوانند با یکدیگر صریح باشند. با هم به نحو انسانی دوستی یا دشمنی کنند. با تکاپوهای کاملاً انسانی خود تلاش کنند موانع را از پیش پای زندگی بردارند و در هنگام ناکامی، از خدا مدد بجویند. خدایی که از دور منتظر فراخوانده شدن است. تا او را نخوانی، قدم از قدم برنخواهد داشت. مثل مادری است که فرزندانش را به حال خود رها کرده تا زندگی کردن را بیاموزند و بیاموزانند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 معنایِ سیاسیِ مرگِ رئیسی
✍️ شهریار خسروی
از لحاظ سیاسی مرحوم رئیسی یک جانگهدار بود. یعنی نقشی را اشغال کرده بود که عملا وجود نداشت. هیچ کاری نبود که اونجام بدهد و دیگران ناتوان از انجامش باشند. احمدینژاد یک «رئیس جمهور بد» بود که با حقهبازی به قدرت رسیده بود و حکمرانی فاجعهباری داشت. اما برکشیده شدن رئیسی نماد حذف نقش ریاست جمهوری به عنوان بازتاب مشروعیت مردمی حکومت بود. اگر رئیسی به مقام بالاتری هم میرسید معنای آن مقام بالاتر هم از بین میرفت.
در واقع، در ایران بعد از انقلاب نهادهای رهبری و ریاست جمهوری هرکدام نماد مشروعیت الهی و مردمی حکومت بودند و به همین دلیل هم در مواقع مختلف دچار تنش میشدند. جنبش اصلاحات میخواست مشروعیت الهی را ذیل مشروعیت مردمی قرار دهد، اما رییسی فراخوانده شده بود تا حکومت را تحت یک اقتدار عمودی یک کاسه کند.
اگرچه نمیتوان تصویر دقیق از آینده به دست داد، یک چیز روشن است: پروژهای که از آغاز دههی نود با برکشیدن ابراهیم رئیسی آغاز شد، تمام شده است. پنجاه روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری آینده، تنها گزینهی عاقلانه برای حکومت، کوتاه آمدن از اجرای پروژهی مشابه حداقل برای یک دورهی چهارساله و سپردن دولت به نیروهای متعارف برای ادارهی امور اجرایی است. در حال حاضر، برنامهریزی بلندمدت برای حکومت ممکن نیست. (مگر آنکه اطلاعات ما خیلی ناکافی باشد).
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ شهریار خسروی
از لحاظ سیاسی مرحوم رئیسی یک جانگهدار بود. یعنی نقشی را اشغال کرده بود که عملا وجود نداشت. هیچ کاری نبود که اونجام بدهد و دیگران ناتوان از انجامش باشند. احمدینژاد یک «رئیس جمهور بد» بود که با حقهبازی به قدرت رسیده بود و حکمرانی فاجعهباری داشت. اما برکشیده شدن رئیسی نماد حذف نقش ریاست جمهوری به عنوان بازتاب مشروعیت مردمی حکومت بود. اگر رئیسی به مقام بالاتری هم میرسید معنای آن مقام بالاتر هم از بین میرفت.
در واقع، در ایران بعد از انقلاب نهادهای رهبری و ریاست جمهوری هرکدام نماد مشروعیت الهی و مردمی حکومت بودند و به همین دلیل هم در مواقع مختلف دچار تنش میشدند. جنبش اصلاحات میخواست مشروعیت الهی را ذیل مشروعیت مردمی قرار دهد، اما رییسی فراخوانده شده بود تا حکومت را تحت یک اقتدار عمودی یک کاسه کند.
اگرچه نمیتوان تصویر دقیق از آینده به دست داد، یک چیز روشن است: پروژهای که از آغاز دههی نود با برکشیدن ابراهیم رئیسی آغاز شد، تمام شده است. پنجاه روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری آینده، تنها گزینهی عاقلانه برای حکومت، کوتاه آمدن از اجرای پروژهی مشابه حداقل برای یک دورهی چهارساله و سپردن دولت به نیروهای متعارف برای ادارهی امور اجرایی است. در حال حاضر، برنامهریزی بلندمدت برای حکومت ممکن نیست. (مگر آنکه اطلاعات ما خیلی ناکافی باشد).
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
آرشیو و نظرات جامعه شناسی
📃 «سکان قفلشده»
✍️ مهدی تدینی
به همین دلیل است که عادت دارم وقتی دربارۀ آینده ــ حتی فردا ــ صحبت میکنم، بگویم «اگر عمری باشد...» سیدابراهیم رئیسی چشم از جهانی فروبست که هم قاضیالقضاتش بود و هم رئیس جمهورش ــ و البته تنها کسی بود که ردای ریاست این دو قوه را بر تن کرد.
میخواهم پیشبینیام را بگویم ــ همانطور که روز اول جنگ اوکراین و روز اول جنگ غزه پیشبینیام را گفتم. از اینکه خطا کنم باکی ندارم، زیرا پیشبینی در برهههای بحرانی بهترین محک برای سنجش درک آدمی از واقعیات است. والاترین هنر این جهان درک واقعیت است؛ همین سادهترین کاری که سختترین است! از یافتن الماس در دل صخرۀ خارا سختتر.
بُهت سقوط پریده و همه یک به یک به خود میآیند. غبار حیرت که فرومینشیند، فکر بیدار میشود. گمانهزنیها آغاز شده است. یکی از فلان دسیسه میگوید و دیگری از فلان توطئه؛ از چرخش به سوی اصلاحطلبان تا گشایش دریچۀ بایدن. تاریخ انتخابات هم مشخص شده است — هشتم تیر — و میدانم این حدس و گمانها در روزهای آتی فوران خواهد کرد و ایدههای عجیبی خواهیم شنید.
حدس قریببهیقین من اما این است که این سکان روی مسیر ثابتی قفل شده است. هیچ نشانهای از اینکه تغییری، حتی دو درجهای، در مسیر رخ دهد، وجود ندارد. همان سختونرمافزاری که بر انتخابات ۱۴۰۰ حاکم بود و در انتخابات مجلسِ ۴۰۲ تشدید شد، هشتم تیر را هم رقم خواهد زد. نه رنگی و نه لعابی؛ نه شوری و نه تحرکی. همان سیاستهایی که در سه سال اخیر پیاده شد، با همان فرمان و با جدیتی بیشتر پی گرفته خواهد شد. گزینۀ متفاوتی از کابینه سیزدهم نخواهد آمد. اصلاحطلبان حتی برای گرم کردن تنور به بازی گرفته نخواهند شد. البته وقتی هنوز ثبتنام نامزدها هم صورت نگرفته، پیشبینی اینکه چه کسی رئیسجمهور خواهد شد مضحک است، اما باز حدس قریببهیقینم این است که یکی از اعضا یا نزدیکان همین دولت رئیس بعدی خواهد شد. چه بسا همین آقای مخبر.
برای اینکه همهچیز به روال کنونی برسد، بیپروا سنگینترین هزینهها داده شده است. برای تغییر این روال زمینههایی لازم است که چنین زمینههایی دیگر وجود خارجی ندارد؛ معنای «سکان قفلشده» همین است. نه افراد و نه نهادهایی وجود دارند که اراده، انگیزه، توان و قابلیت تغییر مسیر را داشته باشند. تیمِ بزرگِ پیدا-ناپیدایی که دولت سیزدهم را چید، قویتر از قبل سر جایش است و فقط باید دوباره رئیسجمهوری برگزیند ــ و هر چه شبیهتر به رئیسی فقید باشد، راضیتر است. ما هم به کناری در سایهای نشستهایم و نظارهگرِ آمدوشدِ خسروانی که صلاح کار خویش...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ مهدی تدینی
به همین دلیل است که عادت دارم وقتی دربارۀ آینده ــ حتی فردا ــ صحبت میکنم، بگویم «اگر عمری باشد...» سیدابراهیم رئیسی چشم از جهانی فروبست که هم قاضیالقضاتش بود و هم رئیس جمهورش ــ و البته تنها کسی بود که ردای ریاست این دو قوه را بر تن کرد.
میخواهم پیشبینیام را بگویم ــ همانطور که روز اول جنگ اوکراین و روز اول جنگ غزه پیشبینیام را گفتم. از اینکه خطا کنم باکی ندارم، زیرا پیشبینی در برهههای بحرانی بهترین محک برای سنجش درک آدمی از واقعیات است. والاترین هنر این جهان درک واقعیت است؛ همین سادهترین کاری که سختترین است! از یافتن الماس در دل صخرۀ خارا سختتر.
بُهت سقوط پریده و همه یک به یک به خود میآیند. غبار حیرت که فرومینشیند، فکر بیدار میشود. گمانهزنیها آغاز شده است. یکی از فلان دسیسه میگوید و دیگری از فلان توطئه؛ از چرخش به سوی اصلاحطلبان تا گشایش دریچۀ بایدن. تاریخ انتخابات هم مشخص شده است — هشتم تیر — و میدانم این حدس و گمانها در روزهای آتی فوران خواهد کرد و ایدههای عجیبی خواهیم شنید.
حدس قریببهیقین من اما این است که این سکان روی مسیر ثابتی قفل شده است. هیچ نشانهای از اینکه تغییری، حتی دو درجهای، در مسیر رخ دهد، وجود ندارد. همان سختونرمافزاری که بر انتخابات ۱۴۰۰ حاکم بود و در انتخابات مجلسِ ۴۰۲ تشدید شد، هشتم تیر را هم رقم خواهد زد. نه رنگی و نه لعابی؛ نه شوری و نه تحرکی. همان سیاستهایی که در سه سال اخیر پیاده شد، با همان فرمان و با جدیتی بیشتر پی گرفته خواهد شد. گزینۀ متفاوتی از کابینه سیزدهم نخواهد آمد. اصلاحطلبان حتی برای گرم کردن تنور به بازی گرفته نخواهند شد. البته وقتی هنوز ثبتنام نامزدها هم صورت نگرفته، پیشبینی اینکه چه کسی رئیسجمهور خواهد شد مضحک است، اما باز حدس قریببهیقینم این است که یکی از اعضا یا نزدیکان همین دولت رئیس بعدی خواهد شد. چه بسا همین آقای مخبر.
برای اینکه همهچیز به روال کنونی برسد، بیپروا سنگینترین هزینهها داده شده است. برای تغییر این روال زمینههایی لازم است که چنین زمینههایی دیگر وجود خارجی ندارد؛ معنای «سکان قفلشده» همین است. نه افراد و نه نهادهایی وجود دارند که اراده، انگیزه، توان و قابلیت تغییر مسیر را داشته باشند. تیمِ بزرگِ پیدا-ناپیدایی که دولت سیزدهم را چید، قویتر از قبل سر جایش است و فقط باید دوباره رئیسجمهوری برگزیند ــ و هر چه شبیهتر به رئیسی فقید باشد، راضیتر است. ما هم به کناری در سایهای نشستهایم و نظارهگرِ آمدوشدِ خسروانی که صلاح کار خویش...
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
⚠️پیشبینی ایلان ماسک از آینده: هوش مصنوعی جایگزین همه مشاغل میشود/ افراد [فقط] میتوانند در صورت تمایل به صورت تفریحی به کاری مشغول شوند
ایلان ماسک، مدیرعامل شرکتهای تسلا و اسپیس ایکس، در کنفرانس فناوری ویواتک ۲۰۲۴ در پاریس پیشبینی کرد که هوش مصنوعی به زودی جایگزین تمامی مشاغل خواهد شد و گفت احتمالا هیچکدام از ما در آینده شغلی نخواهیم داشت.
ماسک آیندهای را توصیف کرد که در آن مشاغل «اختیاری» خواهند بود و افراد میتوانند در صورت تمایل به صورت تفریحی به کاری مشغول شوند. او گفت در این آینده، هوش مصنوعی و رباتها قادر به تامین تمامی کالاها و خدمات مورد نیاز انسان خواهند بود.
این کارآفرین مشهور آمریکایی، تحقق این سناریو را در گرو ایجاد «درآمد بالای جهانی» دانست؛ درآمدی که با مفهوم «درآمد پایه جهانی» متفاوت است و به معنای تامین رفاه مالی همه افراد جامعه بدون در نظر گرفتن میزان درآمد آنهاست. ماسک توضیح بیشتری ارائه نداد.
وی همچنین نگرانی خود را نسبت به آینده هوش مصنوعی ابراز کرد و آن را «بزرگترین ترس» خود نامید.
ماسک با طرح این پرسش که آیا در چنین آیندهای انسانها احساس رضایت عاطفی خواهند داشت، گفت «اگر کامپیوترها و رباتها بتوانند همه کارها را بهتر از ما انجام دهند، آیا زندگی ما معنا خواهد داشت؟ شاید هنوز نقشی برای انسانها در این آینده وجود داشته باشد، این که ما به هوش مصنوعی معنا ببخشیم.»
ایلان ماسک در پایان سخنرانی خود، والدین را به محدود کردن استفاده فرزندانشان از شبکههای اجتماعی تشویق کرد، و گفت معتقد است این شبکهها کودکان را با الگوریتمهای مبتنی بر «بیشینه کردن دوپامین» برنامهریزی میکنند.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ایلان ماسک، مدیرعامل شرکتهای تسلا و اسپیس ایکس، در کنفرانس فناوری ویواتک ۲۰۲۴ در پاریس پیشبینی کرد که هوش مصنوعی به زودی جایگزین تمامی مشاغل خواهد شد و گفت احتمالا هیچکدام از ما در آینده شغلی نخواهیم داشت.
ماسک آیندهای را توصیف کرد که در آن مشاغل «اختیاری» خواهند بود و افراد میتوانند در صورت تمایل به صورت تفریحی به کاری مشغول شوند. او گفت در این آینده، هوش مصنوعی و رباتها قادر به تامین تمامی کالاها و خدمات مورد نیاز انسان خواهند بود.
این کارآفرین مشهور آمریکایی، تحقق این سناریو را در گرو ایجاد «درآمد بالای جهانی» دانست؛ درآمدی که با مفهوم «درآمد پایه جهانی» متفاوت است و به معنای تامین رفاه مالی همه افراد جامعه بدون در نظر گرفتن میزان درآمد آنهاست. ماسک توضیح بیشتری ارائه نداد.
وی همچنین نگرانی خود را نسبت به آینده هوش مصنوعی ابراز کرد و آن را «بزرگترین ترس» خود نامید.
ماسک با طرح این پرسش که آیا در چنین آیندهای انسانها احساس رضایت عاطفی خواهند داشت، گفت «اگر کامپیوترها و رباتها بتوانند همه کارها را بهتر از ما انجام دهند، آیا زندگی ما معنا خواهد داشت؟ شاید هنوز نقشی برای انسانها در این آینده وجود داشته باشد، این که ما به هوش مصنوعی معنا ببخشیم.»
ایلان ماسک در پایان سخنرانی خود، والدین را به محدود کردن استفاده فرزندانشان از شبکههای اجتماعی تشویق کرد، و گفت معتقد است این شبکهها کودکان را با الگوریتمهای مبتنی بر «بیشینه کردن دوپامین» برنامهریزی میکنند.
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
آرشیو و نظرات جامعه شناسی
بسیاری آدمها فقط به این دلیل شریفاند که احمقاند.
#فیودور_داستایوسکی
#برادران_کارامازوف
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#فیودور_داستایوسکی
#برادران_کارامازوف
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
قدرتِ برتر هیچگاه وجود را تخریب نمیکند، بلکه او را بیرمق کرده، و امید را از او سلب میکند تا ملّت به یک مشت حیوانِ ترسو و صنعتیشده تبدیل شود که چوپانشان دولت است. همیشه بر این اعتقاد بودهام که این نوع بردگیِ آرام و بی سر و صدا، میتواند راحتتر از آنچه فکر میکنیم با برخی از انواع آزادیهای بیرونی همراه بوده و حتی میتواند خود را زیر پوشش حاکمیت ملّت تثبیت کند.
#توکویل
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#توکویل
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃ماهیت انتخابات در ساختار کنونی
✍️ شهریار خسروی
پس از بهمن ۵۷ انقلابیون میخواستند دولت حاصل ارادهی اکثریت باشد اما رعایت حقوق اقلیت برای آنها چندان مهم نبود. اسم این وضعیت را میتوان «انتخابات بدون لیبرالیسم» نامید.
نو-انقلابیهای امروز اما از جلب حمایت اکثریت ناامید شدهاند. برای همین میکوشند در انتخاباتی با مشارکت محدود، با بسیج اقلیتی از مردم بر پدرخواندههای خودشان پیروز شوند. این وضعیت را میتوان «رایگیریِ بدون انتخابات» نامید.
«انتخابات بدون لیبرالیسم» به ثبات کلی جامعه کمک میکند و به دولت حدی از مشروعیت را میبخشد اما ماهیتا غیراخلاقی و شکلی از دیکتاتوری اکثریت است و چنان که در دههی شصت دیدیم به فجایع حقوق بشری منجر میشود. اما «رایگیری بدون انتخابات» شرّ خالص است، سودی برای جامعه ندارد، منابع را اتلاف میکند و فقط به باند بازی و فساد منجر میشود.
درواقع، در چنین شرایطی انتخابات با نتیجهی مشخص، مثل انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، از انتخابات با نتیجهی نامشخص، مثل انتخابات مجلس ۱۴۰۲، بهتر است. حتی در چنین سیستمی حذف رئیس جمهور (منتخب مردم) و احیای نخستوزیری (منتخب مجلس) شاید ایدهی بدی نباشد، زیرا حداقل مانع غلبهی پوپولیسم بر ساختار کشور میشود. هیچکدام چیز مطلوبی نیست اما شر دومی کمتر است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ شهریار خسروی
پس از بهمن ۵۷ انقلابیون میخواستند دولت حاصل ارادهی اکثریت باشد اما رعایت حقوق اقلیت برای آنها چندان مهم نبود. اسم این وضعیت را میتوان «انتخابات بدون لیبرالیسم» نامید.
نو-انقلابیهای امروز اما از جلب حمایت اکثریت ناامید شدهاند. برای همین میکوشند در انتخاباتی با مشارکت محدود، با بسیج اقلیتی از مردم بر پدرخواندههای خودشان پیروز شوند. این وضعیت را میتوان «رایگیریِ بدون انتخابات» نامید.
«انتخابات بدون لیبرالیسم» به ثبات کلی جامعه کمک میکند و به دولت حدی از مشروعیت را میبخشد اما ماهیتا غیراخلاقی و شکلی از دیکتاتوری اکثریت است و چنان که در دههی شصت دیدیم به فجایع حقوق بشری منجر میشود. اما «رایگیری بدون انتخابات» شرّ خالص است، سودی برای جامعه ندارد، منابع را اتلاف میکند و فقط به باند بازی و فساد منجر میشود.
درواقع، در چنین شرایطی انتخابات با نتیجهی مشخص، مثل انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، از انتخابات با نتیجهی نامشخص، مثل انتخابات مجلس ۱۴۰۲، بهتر است. حتی در چنین سیستمی حذف رئیس جمهور (منتخب مردم) و احیای نخستوزیری (منتخب مجلس) شاید ایدهی بدی نباشد، زیرا حداقل مانع غلبهی پوپولیسم بر ساختار کشور میشود. هیچکدام چیز مطلوبی نیست اما شر دومی کمتر است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📖 کمونیسم به این دلیل در بازار پرآشوب اندیشهها به موفقیت چشمگیر دستیافت که میتوانست قدرت مطلق را بهطورکلی توجیه کند. درواقع استالین بهعنوان دیکتاتور نیمه دوم قرن بیستم با تکیه بر سابقه لنین، برنامههای رهاییبخشی را تبلیغ کرد و از این طریق مشروعیت بیسابقهای به دست آورد. او ادعا میکرد میتواند کشورش را با نسخهی جدیدی از دموکراسی مدرن، از رهن سرمایهداری برهاند و بهسوی سوسیالیسم سوق بدهد. این الگوی نظری بهقدری گسترده بود که میتوانست دولتهای بسیار مختلفی از ویتنام و یمن تا لهستان و چکسلواکی را شامل شود؛ اما همیشه قدرت باید به تمامی در یک حزب واحد متمرکز میبود، حتی اگر احزاب دیگری نیز بهطور اسمی در کشور وجود داشته باشند. قدرت باید در دست الیگارشی کوچکی باقی میماند که حزب را به نام قوانین تاریخ هدایت کند و دبیرکل حزب بالاتر از تمام اعضای آن محفل سیاسی قرار میگرفت. بهاینترتیب رژیم شوروی بر اساس دروغی در خاک روسیه بنا شده بود و همین دروغ را نیز تحت لوای انقلاب جهانی به تمام کشورهای دنیا تسری میداد. طی این برنامه شوروی در مواردی مستقیماً به سمت کشورگشایی میرفت و خاک کشورهای دیگر را ضمیمه میکرد مثل کشورهای بالتیک، و در مواردی جمهوریهای اقماری ایجاد میکرد که تحت کنترل احزاب کمونیستی محلی و تابع مسکو باشند، مثل کشورهای شرق اروپا. اما قدرت این نظام مکتبی و سیاسی، به فتوحات نظامی و ارتباط همجواری بین احزاب برادر ختم نمیشد، بلکه دایرهی بسیار گستردهتری داشت و به همهجا قابل صدور بود و در تمام کشورهای اروپای ثروتمند و جهان تهیدست راه پیدا میکرد. با تماشای تأیید و تحسین این نظام از سوی مردمان کشورهای دیگر، اروپا باید قبول میکرد که کمونیسم شوروی واقعاً جهانی است.
#بریده_ای_از_کتاب
گذشتهی یک توهم: جُستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
#فرانسوا_فوره
#کتابستان_برخط
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#بریده_ای_از_کتاب
گذشتهی یک توهم: جُستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
#فرانسوا_فوره
#کتابستان_برخط
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY