جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
📃 تغییر، قانون نانوشتۀ زندگی
✍️ #فردین_علیخواه

تغییر یکی از قوانین نانوشتۀ زندگی است. هر چند گفته می‌شود که تغییر، پس از عبور از مرحلۀ جوانی به تدریج دشوار می‌شود ولی وجود مفهومی همچون «اجتماعی شدن مجدد» یا «بازاجتماعی شدن» در متون جامعه‌شناسی مؤید آن است که در مسیر زندگی هر فرد، تغییر کم و بیش استمرار دارد. «بازاجتماعی‌شدن» یعنی فرایند اجتماعی‌شدن از جایی آغاز و در جایی پایان نمی‌گیرد بلکه افراد همواره در معرض اجتماعی‌شدن قرار دارند. مهاجرت؛ چه داخلی و چه خارجی، مسافرت، ورود به محیط‌های جدید شغلی، ورود به مراحل جدیدی از زندگی نظیر تحصیل، ازدواج، سربازی یا بازنشستگی، همگی می‌توانند موجب تغییر افراد شوند. به علاوه، در دنیای جدید قرار گرفتن در معرض انبوهِ رسانه‌های جمعیِ متنوع که حاصل آن به تعبیر برخی از نظریه‌پردازان « انفجارِ معنا» بوده است موجب می‌شود تا افراد در آنچه می‌اندیشند دچار تردید شوند و در سبک و رویه‌های زندگی خود تجدید نظر کنند.

با ذکر این مقدمه، کانونِ بحث این نوشتۀ کوتاه« همسران» هستند یعنی زنان و مردانی که در کنار هم زندگی مشترک را آغاز و آنرا با هم پیش می‌برند. پرسش آن است که آیا در این گروه اجتماعیِ کوچک تغییر به‌آسانی رخ می‌دهد؟ کدام یک، زن یا مرد، آسان‌تر با تغییر کنار می‌آیند؟ بی‌اساس نیست اگر در اینجا ادعا کنیم که در جامعۀ ایرانی، دستکم یکی از دلایل طلاق، چه نوع قانونی آن و چه نوع پیشا-قانونی آن نظیر طلاق عاطفی و جنسی، به شکلی به موضوع تغییر فرد ارتباط دارد.
در خصوص تغییر در بین همسران، چند وضعیت را می‌توان متصور بود:

نخست، زن و مرد، هر دو در مسیر و جهتِ مشترکی تغییر می‌کنند. در اینجا جهان‌بینی، سلیقه و نگاه آنان با همدیگر و به شکلی توأمان تغییر می‌کند و در نتیجه رابطۀ ایشان کمتر چالش‌برانگیز خواهد بود. زنان و مردانی که تلاش می‌کنند همواره تجارب مشترک داشته باشند، زنان و مردانی که مدام تجارب انفرادی جدیدشان را با یکدیگر در میان می‌گذارند و درباره آن حرف می‌زنند، زنان و مردانی که با هم از تغییر استقبال می‌کنند و آگاهانه به سوی آن می‌شتابند جزوی از این گروه‌اند.
دوم، زن و مرد، هر دو تغییر می‌کنند ولی در جهتی مخالف. اینکه افراد چگونه و با قرار گرفتن در چه موقعیت‌ها و شرایطی تغییر می‌کنند موضوع بحث این نوشتۀ کوتاه نیست ولی نکته آن است که عدم گفتگو دربارۀ سلیقه و نگاه جدید ایجاد شده، و یا به رسمیت نشناختن تفاوت سلیقه و نگاه جدید از طرف یکی، معمولا می‌تواند این نوع زندگی‌های مشترک را متزلزل و چالش‌برانگیز نماید. در ضمن، در صورت عدم توافق بر روی تفاوت، طلاق راهکاری طبیعی به شمار می‌رود. گفته شد که تغییر قانون نانوشتۀ زندگی است و ممکن است رخ دهد و ممکن است رخ ندهد. کسی را نمی‌توان به دلیل تغییر کردن سرزنش کرد و به همین دلیل، باید با تغییر رفتاری توأم با مدارا داشت.

سوم، تغییر صرفا در یکی از دو نفر رخ می‌دهد. از جمله زمینه‌ها و شرایطی که معمولا می‌تواند این وضعیت را تسریع نماید عبارتند از: ادامه تحصیل پس از ازدواج به ویژه در زنان، شاغل شدن زنان و در نتیجه کسب استقلال اقتصادی، سفرهای کاری مکرر یکی از آنها به خارج از کشور که در ایران به دلیل قوانین مردسالارانه عمدتا درباره مردان صادق است، زندگی همسر و فرزندان در خارج از کشور و ماندن یکی از آنها که در ایران که عموما این مردان هستند که می‌مانند و همسر و فرزندان را به «خارج» می‌فرستند.

نگاهی عمیق‌تر به زندگیِ روزمره ایرانی بیانگر آن است که طی سال‌های اخیر در مقایسه با مردان، اشتیاق زنان ایرانی برای تغییر چشمگیرتر بوده است. حضور زنان در عرصه‌های علمی، اجتماعی و اقتصادی روز به روز بیشتر می‌گردد و بدون تردید این حضور در نگرش‌ها و سلایق آنان تأثیرگذار است. مراجعه بیشتر زنان به روان‌شناسان و مشاوران علوم تربیتی برای ساختن زندگی بهتر، و در مقابل، مقاومت مردان در مقابل چنین مراجعاتی شاید، بیانگر پویایی یکی، و ایستائی طرف دیگر باشد. همچنین، درخواست رسمی تعداد بیشتری از زنان برای طلاق نیز حداقل می‌تواند گویای آن باشد که آنان خواهان تغییرند و شرایط موجود خود را برنمی‌تابند.
با این وجود، بر پایۀ شواهد موجود می‌توان این گمان جامعه‌شناختی را نیز داشت که در هر صورت مردان نیز کاملا ایستا نیستند و تغییر می‌کنند ولی به دلیل منتفع شدن از وضع موجود و ترجیح بر حفظ آن، تغییر خود را در خانه و خانواده بروز نمی‌دهند بلکه آنرا در لایه‌های دیگری از روابط اجتماعی خود نظیر دوستان و همکاران برملا می‌سازند.
ارسال نظر: @alikhahfardin

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 آزارها و لذت‌های شرم‌آور
✍️ #فردین_علیخواه

ریچارد اسمیت در سال 2013 در کتاب « شادمانی از رنج: شادن‌فرویده و جنبه تاریک طبیعت انسان» به بررسی جنبه‌های مختلف شادمانی از رنج دیگران پرداخت. هر چند او بیان داشت که این نوع شادمانی، احساسی طبیعی در انسان است ولی معتقد بود که امروزه شادمانی از رنج دیگران گسترش یافته است و از این رو نیازمند بررسی‌های ریشه‌دارتری است. اسمیت به نازی‌های دوران هیتلر اشاره می‌کند که چگونه از درد و رنجی که به یهودیان وارد می‌ساختند و تحقیر زجرآور آنان سرخوش بودند.

دنیای انگلیسی‌زبان، همان کلمه اصلی آلمانی شادن‌فرویده(1) را بکار می برد. این اصطلاح بیانگر وضعیتی است که افراد از شکست، درماندگی، تنزل، سقوط، دردمندی، و عذاب دیگران شادمان و سرخوش می‌شوند. ادواردو زاماکوی، نقاش اسپانیایی در سال 1886 اثر معروف «بازگشت به صومعه» را نقاشی کرد که در آن کشیشی پیاده افسار الاغی را در دستانش گرفته و با درماندگی و خشم تلاش می کند تا او را که از جایش تکان نمی‌خورد وادار به حرکت نماید. او تقلا می‌کند ولی الاغ قدمی برنمی‌دارد. آنچه در این تابلو توجه هر مشاهده‌گری را جلب می‌کند صورت‌های خندان سایر کشیشان است که با دست او را نشان می دهند و قاه‌قاه می‌خندند. این تابلو به عنوان یکی از مصداق‌های شادن‌فرویده قلمداد می‌شود. در شادن‌فرویده شاهد افرادی هستیم که با دیدن اشکِ شکست، اشکِ شوق می‌ریزند.

این تفسیر وجود دارد که گاهی شادن‌فرویده می‌تواند حال‌مان را خوب کند و موجب خُنک شدن دل و آسودگی خاطرمان شود. در همان جنگ جهانی دوم کم نبودند مردمانی از هر قوم و از هر دین و نژاد که از شلیک هیتلر به مغز خودش اشک شوق ریختند. در فیلم‌های سینمایی هم اغلب اوقات شاهد خوشحالی تماشاگران پس از مجازات یا مرگ شخصیت منفور فیلم هستیم. روان‌شناسانی مانند اسمیت این تفسیر را هم دارند که شادمانی ناشی از درد و رنج دیگران در موقعیت‌هایی می‌تواند موجب بالا رفتن اعتماد بنفس، و یا خوش‌بینی به جهان شود به ویژه اگر «تازه‌دردمندان» حسودان بدخواه ما، و یا افراد صاحب قدرت، ثروت و شهرت باشند که همیشۀ روزگار در حال صعود و فتح بوده‌اند.

بی‌تردید شادن‌فرویده جنبه‌های چندگانه و پیچیده‌ای دارد که پرداختن به آنها در این نوشته کوتاه ممکن نیست. شادمانی از رنج، درد، آسیب و یا سقوط دیگران موضوعی ساده نیست و بسته به نمونه‌های مختلف، تفاسیر متفاوتی می‌توان از آن داشت. با این وجود من نیز می‌خواهم اذعان کنم که شادن‌فرویده، به ویژه پس از گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی چشمگیرتر شده است. متأسفانه در رسانه‌های جمعی به ویژه تلویزیون همواره متداول بوده است که بُرش‌هایی از کلیپ‌های به هم چسبیده نمایش داده شود که در آن نه «ماجراجویان بی‌کلّه»، که افراد عادی نظیر کودکان یا سالمندان در طول زندگی روزانه و در موقعیت‌های مختلف به شدت به سطح زمین و یا در و دیوار برخورد ‌کنند تا بساط خنده مخاطبان فراهم شود. در این تصاویر که عموما با آهنگی کمیک نیز همراه است افراد صدمه‌دیده، به ویژه کودکان، از درد اشک می‌ریزند و حال آنکه افکت صدای خنده روی تصویر به گوش می‌رسد!

ولی این روزها برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی گامی فراتر نهاده‌اند که آنرا «آزارهای شرم‌آور» می نامم. آنان به پخش کلیپ‌های معمول اکتفا نکرده و برای جذب فالوور(دنبال کننده) و لایک(پسند) بیشتر، خود دست بکار تولید محتوا شده‌اند. منظور، کلیپ‌هایی است که با عناوینی همچون شوخی‌های شهرستانی، شوخی‌های خرکی، دوربین مخفی و در مواردی با نام «چالش» تهیه می‌شود.

به این مثال‌ها دقت کنید: یک نوجوان نزدیک کفِ پای پدرش که در خواب است فندک روشن می‌کند و با دیدن وحشت و درماندگی پدر می‌خندد، فردی با نگاه به دوربین پارچ آب سرد را بر صورت دوستی که در خواب عمیق است خالی می‌کند و سپس با مشاهده درماندگی او می‌خندد، فردی ناغافل موی بلند همسرش را کوتاه می‌کند و سپس به داد و فریادهای او می‌خندد، فردی یک مارمولک را روی شانه‌های دیگری می‌گذارد و سپس با دیدن وحشت او قاه‌قاه می‌خندد، فردی ناگهان ضبط صوت را با صدای بلند نزدیک به گوش فرد دیگری که در خواب است روشن می‌کند و سپس با دیدن وحشت او می‌خندد، فردی چراغ آسانسور را خاموش می‌کند و بعد نقابی ترسناک بر صورت می‌گذارد و از ترساندن همراه خود لذت می برد و...

فراموش نکنیم که در طرف دیگر این تصاویر مخاطبی است که می‌پسندد. در طرف دیگرِ این نوع «آزارهای شرم‌آور»، « لذت‌های شرم‌آور» نشسته است، مخاطبی که با تماشای تشویش افراد حاضر در تصاویر، با فرد آزاررسان همراه می‌شود. بدون تردید اگر مراقب نباشیم شادمانی از دردکشیدن دیگران می‌تواند تبدیل به رویۀ عادی زندگی شود.

1-schadenfreude

ارسال نظر برای نویسنده: @alikhahfardin

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY