📃 جادو، خوشبختی و عشق
✍️ #عادل_ایرانخواه
زمانی والتر بنیامین گفته بود اولین فهم کودکان از جهان، دانستنِ این مساله است که جادو امکانپذیر نیست! و ازینروست که زندگیشان را با گریه آغاز می کنند. هرچند که بنیامین این گفته را پس از مصرف یک دوز بیست میلی گرمی مسکالین بر زبان آورده بود اما هیچ از اهمیت آن کاسته نمی شود.
اهمیت این نشئه گفته، زمانی آشکار می شود که بدانیم خوشبختی در گرو جادو است! فقط با جادوست که به واقع می توان خوشبخت بود. وگرنه بسیار ملال آور خواهد بود که انسان نتیجه ی تلاشهای خود را ببیند و یا بداند مستحق آن چیزهاییست که به او داده شده. چه چیزی کسالت بارتر از این وجود دارد که بدانید زنی یا مردی دوستتان دارد، چون لیاقتش را دارید؟! یکجور معامله و خریدوفروش!
خوشبختی در این است که بدانید لیاقت آنچه را دارید، ندارید. مساله ای که جهانِ هیجان انگیز جادو را به ذهن ما می آورد. دنیای مرغ تخم طلا، چراغ جادو و صد البته اسم رمزهایی که با گفتنشان روال عادیِ امور معلق می گردد و نیرویِ جادویی درونشان به جریان می افتد، گفتنِ اجی مجی و ... . جهان کلمات و وردها .. خواندنِ نامِ رمزی و حقیقیِ چیزها و فراخواندنِ نیروهای پنهان زندگی. تمنایِ شور در یک جهانِ بیشور. خواستِ عشق به مثابه شکلی از خوشبختی و در مقامِ جادو!
عشاق هرچقدر هم که محاسبه کنند باز هم سر در نخواهند آورد که چرا عاشقِ این یکی و نه آن یکی شده اند؟! اگر جواب این سوال معلوم باشد نه عشق و جادو بلکه مبادله و شعبده بازییست که پی بردن به چرتکه و ترفندهای پشت پرده اش کار چندان سختی نخواهد بود. و آیا جادویی نیست که بدونِ آنکه دلیلش را بدانید کسی را تا سرحدات جنون دوست داشته باشید؟ یک خوشبختیِ به تمام معنا، یک شورِ دیوانه وار که مدام فکر می کنید که لیاقتش را نداشته اید و به شما ارزانی داشته شده، یک جادویِ هیجان انگیز. جادویی که به میانجی اوراد رقم می خورد. کدام عاشقیست که تاثیر آنیِ کلمات را در جان و تنِ معشوق ندیده باشد؟ حتی معمولی ترین کلمات بدل به وردی جادویی می شوند و تکراری ترین جملات حکمِ بدیع ترین کلام را به خود می گیرد. جایی که روح به کالبد بازمی گردد و فاصله ی بین کلمات و چیزها از میان می رود. یک حقیقت خلسه آور، یک جادویِ در بطنِ زندگی. یک خوشبختیِ بدون حساب و کتاب و عدد و رقم و صدالبته خارج از نظم مبادله.
تصویر: اثری از پیکاسو با عنوان ژاکلین و گلها
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #عادل_ایرانخواه
زمانی والتر بنیامین گفته بود اولین فهم کودکان از جهان، دانستنِ این مساله است که جادو امکانپذیر نیست! و ازینروست که زندگیشان را با گریه آغاز می کنند. هرچند که بنیامین این گفته را پس از مصرف یک دوز بیست میلی گرمی مسکالین بر زبان آورده بود اما هیچ از اهمیت آن کاسته نمی شود.
اهمیت این نشئه گفته، زمانی آشکار می شود که بدانیم خوشبختی در گرو جادو است! فقط با جادوست که به واقع می توان خوشبخت بود. وگرنه بسیار ملال آور خواهد بود که انسان نتیجه ی تلاشهای خود را ببیند و یا بداند مستحق آن چیزهاییست که به او داده شده. چه چیزی کسالت بارتر از این وجود دارد که بدانید زنی یا مردی دوستتان دارد، چون لیاقتش را دارید؟! یکجور معامله و خریدوفروش!
خوشبختی در این است که بدانید لیاقت آنچه را دارید، ندارید. مساله ای که جهانِ هیجان انگیز جادو را به ذهن ما می آورد. دنیای مرغ تخم طلا، چراغ جادو و صد البته اسم رمزهایی که با گفتنشان روال عادیِ امور معلق می گردد و نیرویِ جادویی درونشان به جریان می افتد، گفتنِ اجی مجی و ... . جهان کلمات و وردها .. خواندنِ نامِ رمزی و حقیقیِ چیزها و فراخواندنِ نیروهای پنهان زندگی. تمنایِ شور در یک جهانِ بیشور. خواستِ عشق به مثابه شکلی از خوشبختی و در مقامِ جادو!
عشاق هرچقدر هم که محاسبه کنند باز هم سر در نخواهند آورد که چرا عاشقِ این یکی و نه آن یکی شده اند؟! اگر جواب این سوال معلوم باشد نه عشق و جادو بلکه مبادله و شعبده بازییست که پی بردن به چرتکه و ترفندهای پشت پرده اش کار چندان سختی نخواهد بود. و آیا جادویی نیست که بدونِ آنکه دلیلش را بدانید کسی را تا سرحدات جنون دوست داشته باشید؟ یک خوشبختیِ به تمام معنا، یک شورِ دیوانه وار که مدام فکر می کنید که لیاقتش را نداشته اید و به شما ارزانی داشته شده، یک جادویِ هیجان انگیز. جادویی که به میانجی اوراد رقم می خورد. کدام عاشقیست که تاثیر آنیِ کلمات را در جان و تنِ معشوق ندیده باشد؟ حتی معمولی ترین کلمات بدل به وردی جادویی می شوند و تکراری ترین جملات حکمِ بدیع ترین کلام را به خود می گیرد. جایی که روح به کالبد بازمی گردد و فاصله ی بین کلمات و چیزها از میان می رود. یک حقیقت خلسه آور، یک جادویِ در بطنِ زندگی. یک خوشبختیِ بدون حساب و کتاب و عدد و رقم و صدالبته خارج از نظم مبادله.
تصویر: اثری از پیکاسو با عنوان ژاکلین و گلها
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 حریم خصوصی....؟
✍️ #عادل_ایرانخواه
اکنون دیگر همهء ما می دانیم که حریم شخصیِ ما مدام به طرق مختلف مورد تجاوز قرار می گیرد. "من هم اعتقاد دارم که کسی آن بالاست که مراقبِ همهء ماست. اما متاسفانه باید بگویم که آن دولت است". البته که فقط هم دولت نیست و ظاهرن تعداد بیشتری آن بالا وجود دارند که مراقب ما هستند." اگر به خدا اعتقاد ندارید، لاقل بدانید که گوگل ناظر رفتار شماست". خلاصه از این حیث احتیاج به توضیحات بیشتری نیست. اما دست کم به همان میزانی که نگران از دست رفتنِ حریم شخصیمان هستیم باید نگرانِ آن روی دیگر قضیه هم باشیم؛ یعنی از بین رفتنِ حوزهء عمومی! ژیژک در یکی از مصاحبه هایش هوشمندانه اشاره ای ریز به این مساله می کند اما چندان آن را بسط نمی دهد.
حوزهء عمومی عملن در حال نابودیست، چراکه با آن چنان قلمرویی شخصی برخورد می شود. افراد در شبکه های اجتماعی نه چنان عضوی عمومی که باید به موضوعات عمومی بپردازند بلکه در مقامِ فردی ظاهر می شوند که فقط امورات شخصیشان را انعکاس می دهند. یک جهانِ عمومیِ خصوصی شده. جهانی که طبیعتن قهرمانانش سلبریتی ها خواهند بود چراکه بیشترین دوز از زندگی شخصیشان را به نمایش می گذارند. کسانی که استوری دانشان حکم پخش زنده حیات شخصشان را دارد.
طنز ماجرا از این قرار است که دیگر لازم نیست که "بالا سری ها" زحمت تجسس به خود بدهند و به حریم شخصی ما سرک بکشند، چراکه ما چنان مومنانی راست کیش، خودمان، داوطلبانه بدون هیچ تفتیش و شکنجه ای مناسک اعتراف را به جای می آوریم. و هر روزه اعترافات و گزارش احوالاتمان را تقدیمشان می کنیم. حتی سختگیرترین اعتراف نیوشهای قرون وسطی هم، چنین انتظاری نداشت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #عادل_ایرانخواه
اکنون دیگر همهء ما می دانیم که حریم شخصیِ ما مدام به طرق مختلف مورد تجاوز قرار می گیرد. "من هم اعتقاد دارم که کسی آن بالاست که مراقبِ همهء ماست. اما متاسفانه باید بگویم که آن دولت است". البته که فقط هم دولت نیست و ظاهرن تعداد بیشتری آن بالا وجود دارند که مراقب ما هستند." اگر به خدا اعتقاد ندارید، لاقل بدانید که گوگل ناظر رفتار شماست". خلاصه از این حیث احتیاج به توضیحات بیشتری نیست. اما دست کم به همان میزانی که نگران از دست رفتنِ حریم شخصیمان هستیم باید نگرانِ آن روی دیگر قضیه هم باشیم؛ یعنی از بین رفتنِ حوزهء عمومی! ژیژک در یکی از مصاحبه هایش هوشمندانه اشاره ای ریز به این مساله می کند اما چندان آن را بسط نمی دهد.
حوزهء عمومی عملن در حال نابودیست، چراکه با آن چنان قلمرویی شخصی برخورد می شود. افراد در شبکه های اجتماعی نه چنان عضوی عمومی که باید به موضوعات عمومی بپردازند بلکه در مقامِ فردی ظاهر می شوند که فقط امورات شخصیشان را انعکاس می دهند. یک جهانِ عمومیِ خصوصی شده. جهانی که طبیعتن قهرمانانش سلبریتی ها خواهند بود چراکه بیشترین دوز از زندگی شخصیشان را به نمایش می گذارند. کسانی که استوری دانشان حکم پخش زنده حیات شخصشان را دارد.
طنز ماجرا از این قرار است که دیگر لازم نیست که "بالا سری ها" زحمت تجسس به خود بدهند و به حریم شخصی ما سرک بکشند، چراکه ما چنان مومنانی راست کیش، خودمان، داوطلبانه بدون هیچ تفتیش و شکنجه ای مناسک اعتراف را به جای می آوریم. و هر روزه اعترافات و گزارش احوالاتمان را تقدیمشان می کنیم. حتی سختگیرترین اعتراف نیوشهای قرون وسطی هم، چنین انتظاری نداشت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ImgBB
0000000-2-Copy
Image 0000000-2-Copy hosted in ImgBB