بازيابی ايرانشهريگ
276 subscribers
10.4K photos
3.1K videos
44 files
2.43K links
Download Telegram
بازيابی ايرانشهريگ
محمد، اسلام و آغوش باز ایرانیان (صرفا چند نکته محض یادآوری) * "این نخستین بار بود که عرب بر عجم انتقام گرفت و به وسیله من بر ایشان فیروزی یافت." (محمد، پس از پیروزی تازیان ... @iranshahrig
محمد، اسلام و آغوش باز ایرانیان
(صرفا چند نکته محض یادآوری)
*
"این نخستین بار بود که عرب بر عجم انتقام گرفت و به وسیله من بر ایشان فیروزی یافت." (محمد، پس از پیروزی تازیان بر ایرانیان در جنگ #ذی_قار؛ مروج الذهب، مسعودی)
"دیگر حجاز جای ماندن شما نیست و پیمبر صلی الله علیه و سلم فتح قلمرو کسرا و قیصر را به شما وعده داده است. به طرف سرزمین ایران حرکت کنید." (خطبه عمر و ارجاع او به فرمان تشویقی محمد جهت فتح و غارت #ایرانشهر و روم از سوی مسلمانان؛ مروج الذهب، مسعودی)
***
به نوشته مسعودی در کتاب مروج الذهب، پیش از جنگ #قادسیه، در شبیخونهای تازیان به ایران، سردارانی چون #مهران کشته شدند و در دو نوبت نزدیک به ده هزار سرباز زرتشتی جان باختند. وارونه ی روایت های معاصر و مسلمان های مدرن (علی شریعتی، مرتضی مطهری، ناصرالدین صاحب الزمانی...) مبنی بر کمتر بودن شمار مسلمانان در برابر زرتشتیان، مسعودی آورده که در قادسیه (ماه محرم سال 14 هجری) شمار مسلمانان هشتاد و هشت هزار و مشرکان [! زرتشتیان] شست هزار تن بود. در این نبرد سپهسالار ایران، رستم را، سردارانی چون #شیرآزاد (با کنیه پوران) و هرمز و بهمن جاذویه و #بزرگمهر و #هرمزان و #نیرمران، همراهی میکردند. با آنکه شمار تازیان بیشتر بود اما : صبحگاه روز بعد سواران مسلمان از شام (سوریه) برسیدند و کمک پیوسته می آمد و نیزه های سپاه، خورشید را پوشانده بود. [ترجمه ابوالقاسم پاینده، رویه 670] سپاه کمکی عرب که از جنگی پیروزمندانه با رومیان بازمی گشتند دستکم ششهزار تن بود.
و باز برخلاف روایت های نادرستی که از سوی معاصران شنیده و خوانده ایم، مسعودی نوشته است که سی هزار سرباز زرتشتی داوطلبانه خود را با زنجیر و طناب به یکدیگر بسته بودند و: به نور و آتشکده ها قسم خورده بودند که از جا به در نروند تا فتح یا کنند یا کشته شوند. [مروج الذهب، 675]
این سی هزار دلاور همگی به همراه بهمن و رستم و بزرگمهر کشته شدند. مسلمانان، سپهسالار ایرانشهر، رستم را به قتل رساندند و کالبدش را میان دست و پای استران افکندند. ده هزار گارد درفش کاویان نیز که به آنان «گیان اسپار» (جانسپار، پیشمرگه) می گفتند، تا نفر آخر کشته شدند و این درفش مقدس که از زمان های کهن بازمانده بود و نماد پیوستگی تاریخی و فرادودمانی ایرانشهر به شمار می رفت و ارزش مادی اش نیز بیش از دو میلیون دینار بود به تاراج رفت و به کل نابود شد، بر بهارستان، فرش افسانه ای نیز همین رفت.

در کل، اگرچه مسلمانان ایرانی تبار امروزی تاختن عرب های هم دینشان را صرفا برنامه #عمر_بن_خطاب میدانند و نقش دیگر بزرگان دین شان، از جمله خود محمد، علی، حسن و حسین و دیگر متولیان و امیران را از تاریخ حذف می کنند، (تا پیش از صفویان عمر نیز هنوز مقدس بود!)، اما به نوشته #مسعودی در #مروج_الذهب: «به دوران شاهی پرویز جنگ ذی قار رخ داد که پیامبر درباره آن فرموده بود: "این نخستین بار بود که عرب بر عجم انتقام گرفت و به وسیله من بر ایشان فیروزی یافت."»
جنگ ذی قار چهل سال پس از تولد محمد و زمانی که او در مکه به سر برده و مبعوث شده بود رخ داد. این جنگ بین #بکربن_وایل و هرمزان سردار خسروپرویز رخ داد. (رویه 272، ترجمه پاینده)؛
این ها، فارغ از باور دینی و سمت و سوی سیاسی ما، اسناد برهنه ی تاریخ است و غیر قابل انکار؛ پس باید از تحریف دل به خواهانه ی تاریخ و واقعیت دست شست. در جهان ارتباطی امروز دیگر شدنی نیست این چیزها.
در نهایت ولی، هنوز حتا دو آتشه ترین توابان تمدنی نیز سندی به دست نداده اند که در اش درخواست نامه ای از سوی زرتشتیان ذکر شده باشد برای مفتوح شدن توسط مسلمانان. به عبارت دیگر، بیا مرا فتح کنی در کار نبوده است و زرتشتیان، مازوخيست نبوده اند و دین و سرزمین و تمدن شان را بسیار نیز دوست می داشته اند؛ اگر شکسته اند، همانگونه که آهن هم زیر فشار مشخصی می شکند، صرفا به خاطر انبوه و استمرار خشونت برنامه ریزی شده بوده است؛ ورود اسلام به ایرانشهر، خلاف آن چه که مسلمانان مدعی می شوند، نه به انحطاط #ساسانیان ربطی داشت، نه به ضعف ایمانی زرتشتیان و دل زدگی شان از آئین کهن و زیبایشان، نه به برتری ایمانی محمد بر زرتشت، و نه مسلما به آغوش باز رستم برای خالد بن ولید، خیر، ورود اسلام به ایرانشهر و سقوط تیسفون، همانگونه که در دمشق و روم شرقی نیز رخ داد، یک ورود مبتنی بر غارت محض و گشودن همه سویه بود و از سر تا ذیل و از بزرگ تا کوچک شان نیز در این غارت و شقاوت بی همتا، که سیر تکاملی کل تمدن بشری را منحرف کرد، هم دل و هم راه و هم آماج بودند.
این برای نخستین بار نبود که بادیه نشینان بر شهرنشینان پیروزی می یافتند، برای آخرین بار نیز نبود.

12 دی ماه 1383 یزدگردی
برگه ی زرتشت
نقل از ایران درحال گذار از اندوه 1400 ساله
@iranshahrig