📚حکایت امشب 🎭
#مظفرالدین شاه
ترس از تاریکی؛
واقعه ای که بیش از همه موجب تفریح خاطر شد پیشامدی بود که موقع تماشای تجارب مربوط به فلز دیدم رخ داد. به این معنی که من در حین صحبت ، روزی از کشف بزرگی که به دست موسیو کوری (همسر مادام کوری کاشف اورانیوم) انجام یافته سخنی به میان آوردم و گفتم این اکتشاف ممکن است اساس بسیاری از علوم را زیرو رو کند .شاه فوق العاده به این صحبت من علاقه نشان داد ، و مایل است این فلز گرانقیمت اسرار آمیز را ببیند. به موسیو کوری خبر دادیم با اینکه خیلی گرفتار بود حاضر شد که روزی به مهمانخانه الیزه پالاس بیاید و چون برای ظهور و جلوه خاص مخصوص رادیوم لازم بود که عملیات در فضای تاریکی صورت گیرد من با هزار زحمت شاه را راضی کردم که به زیر زمین تاریک مهمانخانه که به خصوص برای این کار مهیا شده بود بیاید. شاه و همه همراهان او قبل از شروع عملیات به این اطاق زیرزمینی امدند .موسیو کوری در را بست و برق را خاموش کرد و قطعه ای رادیوم را که همراه داشت روی میز گذاشت؛ ناگهان فریاد وحشتی شبیه به نعره گاو و یا آواز کسی که سر او را ببرند بلند شد و پشت سر آن فریادهای زیاد دیگری از همان قبیل ضجه اطاق را پر کرد.همگی ما را وحشت فرا گرفت . دویدیم چراغها را روشن کردیم.دیدیم که شاه در میان ایرانیانی که همه زانو بر زمین زده بودند دستها را محکم به گردن صدراعظم انداخته در حالی که چشمانش از ترس دارد از کاسه بیرون می آید ناله می کند و می گوید از اینجا بیرون برویم . همین که تاریکی به روشنایی تبدیل یافت حالت وحشت شاه تخفیف پیدا کرد و چون دانست که با این حرکت موسیو کوری را از خود ناامید کرده خواست به او نشان بدهد، اما دانشمند مزبورکه از این گونه تظاهرات بیزار و بی نیاز بود از قبول آن امتناع کرد.
وحشت مظفرالدین از تاریکی و تنهایی به قدری بوده که هنگام خواب هم جمعی از ندیمان و نوکران گرد او جمع می شدند و صحبت می کردند و چهلچراغ روشن می کردند تا وی به خواب برود.
#منبع : عبرت گاه تاریخ ( ایران)؛ دکتر امیر هوشنگ آذر.
📚 @history3000
#مظفرالدین شاه
ترس از تاریکی؛
واقعه ای که بیش از همه موجب تفریح خاطر شد پیشامدی بود که موقع تماشای تجارب مربوط به فلز دیدم رخ داد. به این معنی که من در حین صحبت ، روزی از کشف بزرگی که به دست موسیو کوری (همسر مادام کوری کاشف اورانیوم) انجام یافته سخنی به میان آوردم و گفتم این اکتشاف ممکن است اساس بسیاری از علوم را زیرو رو کند .شاه فوق العاده به این صحبت من علاقه نشان داد ، و مایل است این فلز گرانقیمت اسرار آمیز را ببیند. به موسیو کوری خبر دادیم با اینکه خیلی گرفتار بود حاضر شد که روزی به مهمانخانه الیزه پالاس بیاید و چون برای ظهور و جلوه خاص مخصوص رادیوم لازم بود که عملیات در فضای تاریکی صورت گیرد من با هزار زحمت شاه را راضی کردم که به زیر زمین تاریک مهمانخانه که به خصوص برای این کار مهیا شده بود بیاید. شاه و همه همراهان او قبل از شروع عملیات به این اطاق زیرزمینی امدند .موسیو کوری در را بست و برق را خاموش کرد و قطعه ای رادیوم را که همراه داشت روی میز گذاشت؛ ناگهان فریاد وحشتی شبیه به نعره گاو و یا آواز کسی که سر او را ببرند بلند شد و پشت سر آن فریادهای زیاد دیگری از همان قبیل ضجه اطاق را پر کرد.همگی ما را وحشت فرا گرفت . دویدیم چراغها را روشن کردیم.دیدیم که شاه در میان ایرانیانی که همه زانو بر زمین زده بودند دستها را محکم به گردن صدراعظم انداخته در حالی که چشمانش از ترس دارد از کاسه بیرون می آید ناله می کند و می گوید از اینجا بیرون برویم . همین که تاریکی به روشنایی تبدیل یافت حالت وحشت شاه تخفیف پیدا کرد و چون دانست که با این حرکت موسیو کوری را از خود ناامید کرده خواست به او نشان بدهد، اما دانشمند مزبورکه از این گونه تظاهرات بیزار و بی نیاز بود از قبول آن امتناع کرد.
وحشت مظفرالدین از تاریکی و تنهایی به قدری بوده که هنگام خواب هم جمعی از ندیمان و نوکران گرد او جمع می شدند و صحبت می کردند و چهلچراغ روشن می کردند تا وی به خواب برود.
#منبع : عبرت گاه تاریخ ( ایران)؛ دکتر امیر هوشنگ آذر.
📚 @history3000
📚پیرامون شیعه_زیدیه
زیدیه پیروان زید شهید، فرزند امام سجاد (ع) می باشد. زید سال ۱۲۱ هجری بر خلیفه اموی، هشام بن عبدالملک قیام کرد و گروهی بیعتش کردند و در جنگی که در شهر کوفه میان او افراد خلیفه درگرفت کشته شد.
وی پیش پیروان خود امام پنجم از امامان اهل بیت شمرده می شود و پس از وی از فرزندش #یحیی بن زید* که بر خلیفه اموی #ولیدبن یزید قیام کرده و کشته شد، به جای وی نشست و پس از وی #محمدبن عبدالله و #ابراهیم بن عبدالله که بر خلیفه عباسی، منصور دوانقی شوریده و کشته شدند، برای امامت برگزیده شدند.
پس از آن تا زمانی امور زیدیه غیرمنظم بود تا #ناصراطروش که از اعقاب برادر زید بود در خراسان ظهور کرد و در اثر تعقیب حکومت محل از آنجا فرار کرده به سوی مازندران که هنور اهالی آن اسلام را نپذیرفته بودند رفت و پس از ۱۳ سال دعوت، جمع کثیری را مسلمان کرده و به مذهب زیدیه درآورد، سپس به دستیاری آنان ناحیه طبرستان را مسخر ساخته و به امامت پرداخت و پس از وی اعقاب او تا مدتی در آن سامان امامت کردند.
🌟به عقیده زیدیه هر فاطمی نژاد، عالم زاهد شجاع، سخی که به عنوان قیام به حق خروج کند می تواند امام باشد.
☀️زیدیه در ابتدا، مانند خود زید دو خلیفه اول (ابوبکر و عمر) را جزو ائمه می شمردند ولی پس از چندی، جمعی از ایشان نام دو خلیفه را از فهرست ائمه برداشتند و از علی (ع) شروع کردند.
⭐️بنا به آنچه گفته اند زیدیه در اصول اسلام، مذاق معتزله و در فروع، فقه ابوحنیفه رییس یکی از ۴ مذهب اهل سنت را دارند.
اختلافات مختصری نیز در پاره ای از مسایل در میانشان هست.
#منبع :شیعه در اسلام، سیدمحمدحسین طباطبایی، ص ۶۶-۶۷
#مشخصه_اصلی فرقه زیدیه این است که انها معتقدند حتما امام باید قیام به #سیف کند
اگر دقت کرده باشید زیدیهای یمنی همیشه یک شمشیر باخود حمل میکنند.
🌎 تاریخ ایران و جهان 👇
📚 @history3000
زیدیه پیروان زید شهید، فرزند امام سجاد (ع) می باشد. زید سال ۱۲۱ هجری بر خلیفه اموی، هشام بن عبدالملک قیام کرد و گروهی بیعتش کردند و در جنگی که در شهر کوفه میان او افراد خلیفه درگرفت کشته شد.
وی پیش پیروان خود امام پنجم از امامان اهل بیت شمرده می شود و پس از وی از فرزندش #یحیی بن زید* که بر خلیفه اموی #ولیدبن یزید قیام کرده و کشته شد، به جای وی نشست و پس از وی #محمدبن عبدالله و #ابراهیم بن عبدالله که بر خلیفه عباسی، منصور دوانقی شوریده و کشته شدند، برای امامت برگزیده شدند.
پس از آن تا زمانی امور زیدیه غیرمنظم بود تا #ناصراطروش که از اعقاب برادر زید بود در خراسان ظهور کرد و در اثر تعقیب حکومت محل از آنجا فرار کرده به سوی مازندران که هنور اهالی آن اسلام را نپذیرفته بودند رفت و پس از ۱۳ سال دعوت، جمع کثیری را مسلمان کرده و به مذهب زیدیه درآورد، سپس به دستیاری آنان ناحیه طبرستان را مسخر ساخته و به امامت پرداخت و پس از وی اعقاب او تا مدتی در آن سامان امامت کردند.
🌟به عقیده زیدیه هر فاطمی نژاد، عالم زاهد شجاع، سخی که به عنوان قیام به حق خروج کند می تواند امام باشد.
☀️زیدیه در ابتدا، مانند خود زید دو خلیفه اول (ابوبکر و عمر) را جزو ائمه می شمردند ولی پس از چندی، جمعی از ایشان نام دو خلیفه را از فهرست ائمه برداشتند و از علی (ع) شروع کردند.
⭐️بنا به آنچه گفته اند زیدیه در اصول اسلام، مذاق معتزله و در فروع، فقه ابوحنیفه رییس یکی از ۴ مذهب اهل سنت را دارند.
اختلافات مختصری نیز در پاره ای از مسایل در میانشان هست.
#منبع :شیعه در اسلام، سیدمحمدحسین طباطبایی، ص ۶۶-۶۷
#مشخصه_اصلی فرقه زیدیه این است که انها معتقدند حتما امام باید قیام به #سیف کند
اگر دقت کرده باشید زیدیهای یمنی همیشه یک شمشیر باخود حمل میکنند.
🌎 تاریخ ایران و جهان 👇
📚 @history3000
کشتن فرزندان توسط پدران بارها در تاریخ ایران و جهان روی داده، پادشاهان و حاکمانی که نسبت به فرزند خود بدگمان می شدند اصولا فرمان قتل انان و یا تبعید و کور کردنشان را فرمان می دادند، کاری که شاه عباس صفوی نیز انجام داد و باعث شد پس از مرگش زمان پادشاهان ضعیف و فاسد غرغث برسد و سلسله صفویان به سراشیب سقوط فرو بیفتند.
در دوره نادرشاه افشار نیز این روند ادامه یافت و باعث شد پس از قتل نادر، افشاریه به آسانی در تاریخ محو گردد.
در اینجا با دلایلی از کور کردن فرزند نادرشاه اشنا می شویم
#کیوان_حداد
گویند، نادرشاه چون چشم قره العین خود را کند، گفت: فضایح تو سبب این امر شد!!. رضاقلی گفت: تو نور دیدگان مرا نگرفتی، بلکه چشم و چراغِ ایران را کور کردی!….
دلایل اصلی سوءظن نادرشاه به پسرش از قرار زیر است:
۱) در زمان شورش دهلی و پخش خبر دروغ قتل نادرشاه که بمانند هر خبر بد دیگری، بسرعت به ایران رسید، ولیعهد ایران سراسیمه شده و دستور به قتل شاه طهماسب دوم داد که حبس خانگی بود! و این جنایت و قتل بیمورد موجب بی آبرویی وی و نادرشاه گردید و خشم نادرشاه را برانگیخت و موجب خلع وی از ولیعهدی شد.
۲) رضاقلی میرزا یک گارد دوازده هزار نفره مخصوص و متشکل از جوانان برازنده ایرانی با تجهیزات کامل و توپخانه بزرگ بهمراه چند ده راس فیل جنگی در خوارزم تشکیل داد که همگی آن افراد شیفتهٔ وی بودند. وی در هنگام مراجعت نادرشاه از هند، بهمراه گارد ویژه اش به استقبال پدر رفت که موجب بدگمانی و حسادت نادرشاه شده و دستور به انحلال آن ارتش داد.
۳) هنگام حرکت نادرشاه بسوی قفقاز، عده ای نامه ای بدرون چادر شاهزاده انداخته و و را تشویق به کودتا علیه پدر کردند که رضاقلی میرزای ناپخته و جوان، برای ابراز وفاداری به پدرش، آن نامه را بدست وی داد و ترس و بدگمانی پادشاه را بیشتر دامن زد.
۴) پس از ترور ناموفق نادرشاه در سوادکوه (۱۷۴۱ میلادی) و ناکامی رضاقلی میرزا در دستگیری ضاربان، نادرشاه که زخمی و خشمگین بود، ظن و بدگمانی اش به فرزندش بیشتر شد و دستور کور کردن او را داد. اما پس از آگاهی از بیگناهی رضاقلی میرزا در آن واقعه، ندامتی تا سرحد جنون او را تا پایان عمر زجر میداد و حتی دستور کشتن همهٔ بزرگانی را صادر کرد که به هنگام کور کردن ولیعهد حضور داشتند و شفاعت نکردند و از اینرو دربار وی از فرماندهان و دیوانیانِ کاردان تهی شد.
این نیز پرسشی تاریخی ست که اگر نادرشاه از سوءقصد جان بدر نبرده بود و رضاقلی میرزای جوان که مزاجی سالم داشت جانشینش میشد، تاریخ ایران و حتی جهان به چه شکل رقم میخورد.
#منبع : کتاب اوضاع ایران دردوره نادرشاه،علی غلامرضایی،انتشارات دافوس
🌎 تاریخ ایران و جهان👇
📚 @history3000
در دوره نادرشاه افشار نیز این روند ادامه یافت و باعث شد پس از قتل نادر، افشاریه به آسانی در تاریخ محو گردد.
در اینجا با دلایلی از کور کردن فرزند نادرشاه اشنا می شویم
#کیوان_حداد
گویند، نادرشاه چون چشم قره العین خود را کند، گفت: فضایح تو سبب این امر شد!!. رضاقلی گفت: تو نور دیدگان مرا نگرفتی، بلکه چشم و چراغِ ایران را کور کردی!….
دلایل اصلی سوءظن نادرشاه به پسرش از قرار زیر است:
۱) در زمان شورش دهلی و پخش خبر دروغ قتل نادرشاه که بمانند هر خبر بد دیگری، بسرعت به ایران رسید، ولیعهد ایران سراسیمه شده و دستور به قتل شاه طهماسب دوم داد که حبس خانگی بود! و این جنایت و قتل بیمورد موجب بی آبرویی وی و نادرشاه گردید و خشم نادرشاه را برانگیخت و موجب خلع وی از ولیعهدی شد.
۲) رضاقلی میرزا یک گارد دوازده هزار نفره مخصوص و متشکل از جوانان برازنده ایرانی با تجهیزات کامل و توپخانه بزرگ بهمراه چند ده راس فیل جنگی در خوارزم تشکیل داد که همگی آن افراد شیفتهٔ وی بودند. وی در هنگام مراجعت نادرشاه از هند، بهمراه گارد ویژه اش به استقبال پدر رفت که موجب بدگمانی و حسادت نادرشاه شده و دستور به انحلال آن ارتش داد.
۳) هنگام حرکت نادرشاه بسوی قفقاز، عده ای نامه ای بدرون چادر شاهزاده انداخته و و را تشویق به کودتا علیه پدر کردند که رضاقلی میرزای ناپخته و جوان، برای ابراز وفاداری به پدرش، آن نامه را بدست وی داد و ترس و بدگمانی پادشاه را بیشتر دامن زد.
۴) پس از ترور ناموفق نادرشاه در سوادکوه (۱۷۴۱ میلادی) و ناکامی رضاقلی میرزا در دستگیری ضاربان، نادرشاه که زخمی و خشمگین بود، ظن و بدگمانی اش به فرزندش بیشتر شد و دستور کور کردن او را داد. اما پس از آگاهی از بیگناهی رضاقلی میرزا در آن واقعه، ندامتی تا سرحد جنون او را تا پایان عمر زجر میداد و حتی دستور کشتن همهٔ بزرگانی را صادر کرد که به هنگام کور کردن ولیعهد حضور داشتند و شفاعت نکردند و از اینرو دربار وی از فرماندهان و دیوانیانِ کاردان تهی شد.
این نیز پرسشی تاریخی ست که اگر نادرشاه از سوءقصد جان بدر نبرده بود و رضاقلی میرزای جوان که مزاجی سالم داشت جانشینش میشد، تاریخ ایران و حتی جهان به چه شکل رقم میخورد.
#منبع : کتاب اوضاع ایران دردوره نادرشاه،علی غلامرضایی،انتشارات دافوس
🌎 تاریخ ایران و جهان👇
📚 @history3000
#حکایت_امشب
خساست آقامحمدخان
نوشته اند كه:
وقتي به دليل خطايي جزيي حكم كرد كه گوش مرد فقيري را ببرند و بعد شنيد كه بيچاره به مير غضب مي گفت كه اگر همه ي گوشش را نبرد چند قراني به او خواهد داد. آقا محمد خان وي را صدا زد و گفت كه اگر مبلغي را كه به مير غضب پيشنهاد كرده اي دو برابر كني و به خود من بدهي من ترا مي بخشم. بيچاره دهقان فكر كرد كه خان شوخي مي كند و او را بخشيده است. براي همين جلوي خان به خاك افتاد و پس از تشكر قصد رفتن كرد. اما هنوز قدمي برنداشته اطرافيان شاه به او فهماندند كه اين خواسته ي خان شوخي نبوده و وي بايد آن مبلغ را بپردازد.
#منبع:ایران در دوره سلطنت قاجار علی اصغر شمیم صفحه 54
@history3000
خساست آقامحمدخان
نوشته اند كه:
وقتي به دليل خطايي جزيي حكم كرد كه گوش مرد فقيري را ببرند و بعد شنيد كه بيچاره به مير غضب مي گفت كه اگر همه ي گوشش را نبرد چند قراني به او خواهد داد. آقا محمد خان وي را صدا زد و گفت كه اگر مبلغي را كه به مير غضب پيشنهاد كرده اي دو برابر كني و به خود من بدهي من ترا مي بخشم. بيچاره دهقان فكر كرد كه خان شوخي مي كند و او را بخشيده است. براي همين جلوي خان به خاك افتاد و پس از تشكر قصد رفتن كرد. اما هنوز قدمي برنداشته اطرافيان شاه به او فهماندند كه اين خواسته ي خان شوخي نبوده و وي بايد آن مبلغ را بپردازد.
#منبع:ایران در دوره سلطنت قاجار علی اصغر شمیم صفحه 54
@history3000
👍1
#حکایت_امشب
آخرین لحظات زندگی ابر دیکتاتور #شوروری/ #استالین چون بزغاله جان داد!
دوران زمامداری استالین در شوروی، تاریکترین دورانی بود که یک ایدئولوژی منحرف می توانست رقم بزند. استالین دوست داشت برای هریک از جنایتهای خویش دلیلی برپایه ایدئولوژی اقامه کند. اورل هاریمن سفیر ایالات متحده امریکا در مسکو از زبان خروشچف درباره لحظات مرگ استالین می گوید:
«این اواخر استالین سخت شکاک، زورگو و بی رحم شده بود. او به هیچ کس باور نداشت. او خود قدرت و توانایی کار کردن را از دست داده بود و به ما نیز امکان فعالیت نمی داد. یک روز رئیس گارد محافظان استالین تلفن کرد و گفت استالین بیمار است. ما بی درنگ عازم ویلای خارج از شهر استالین شدیم تا از وی دیدن کنیم. او بیهوش افتاده بود. بعد از سه روز استالین به هوش آمد ما به اتاق او رفتیم؛ پرستار با قاشق چای به دهانش می ریخت. استالین دستهای ما را فشرد و کوشید با ما شوخی کند. او درحالی که می کوشید خنده بر لب آورد با دستی که فلج نبود تابلویی را که بر بالای تخت خواب او قرار داشت به مان نشان داد. بر تابلو تصویر بزغاله ای دیده می شد که دخترکی با قاشق به او شیر می داد. استالین با این اشاره خواست بگوید که به وضع آن #بزغاله دچار آمده است.»
#منبع: آوتورخانوف، اسرار مرگ استالین، ترجمه عنایت الله رضا، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1390، ص 227
📚 @history3000
آخرین لحظات زندگی ابر دیکتاتور #شوروری/ #استالین چون بزغاله جان داد!
دوران زمامداری استالین در شوروی، تاریکترین دورانی بود که یک ایدئولوژی منحرف می توانست رقم بزند. استالین دوست داشت برای هریک از جنایتهای خویش دلیلی برپایه ایدئولوژی اقامه کند. اورل هاریمن سفیر ایالات متحده امریکا در مسکو از زبان خروشچف درباره لحظات مرگ استالین می گوید:
«این اواخر استالین سخت شکاک، زورگو و بی رحم شده بود. او به هیچ کس باور نداشت. او خود قدرت و توانایی کار کردن را از دست داده بود و به ما نیز امکان فعالیت نمی داد. یک روز رئیس گارد محافظان استالین تلفن کرد و گفت استالین بیمار است. ما بی درنگ عازم ویلای خارج از شهر استالین شدیم تا از وی دیدن کنیم. او بیهوش افتاده بود. بعد از سه روز استالین به هوش آمد ما به اتاق او رفتیم؛ پرستار با قاشق چای به دهانش می ریخت. استالین دستهای ما را فشرد و کوشید با ما شوخی کند. او درحالی که می کوشید خنده بر لب آورد با دستی که فلج نبود تابلویی را که بر بالای تخت خواب او قرار داشت به مان نشان داد. بر تابلو تصویر بزغاله ای دیده می شد که دخترکی با قاشق به او شیر می داد. استالین با این اشاره خواست بگوید که به وضع آن #بزغاله دچار آمده است.»
#منبع: آوتورخانوف، اسرار مرگ استالین، ترجمه عنایت الله رضا، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1390، ص 227
📚 @history3000
👍3
#حکایت_امشب
#ناصرالدین_شاه رفت و آمد اطراف ارگ سلطنتی را قرق شبانه کرد و شبی به خاطر آزمایش کشیکچی ها با لباس مبدل به گردش در خیابان های اطراف اندرون رفت!
کشیکچی جلویش را گرفت و شاه هر قدر التماس کرد نتیجه نداد! شاه در لباس مبدل به کشیکچی چند قِران رشوه داد و او نپذیرفت و شاه را به قراولخانه فرستاد!
فردای آن روز شاه کشیکچی را احضار کرد و خواست که ماجرا را تعریف کند!
کشیکچی گفت : «مرتیکه دو قِران داد تا رهایش کنم! خیال کرد شاه دو قِران می ارزد قبول نکردم! مثل سگ به قراولخانه اش کشیدم و ...»
ناصرالدین شاه از لهجه ترکی-فارسی و دشنام های او چنان به خنده اُفتاد که از خود بیخود شد و با گفتن یک «قرمساق» او را مرخص کرد!
کشیکچی به حدی از دشنامی که شنیده بود خوشنود گشت که تا پایان عمرش به همه اطرافیانش میگفت که شاه به لفظ مبارک خویش به او گفته است «قرمساق»!!!
#منبع: قند و نمک :جعفر شهری باف نویسنده و پژوهنده تاریخ تهران
📚 @history3000
#ناصرالدین_شاه رفت و آمد اطراف ارگ سلطنتی را قرق شبانه کرد و شبی به خاطر آزمایش کشیکچی ها با لباس مبدل به گردش در خیابان های اطراف اندرون رفت!
کشیکچی جلویش را گرفت و شاه هر قدر التماس کرد نتیجه نداد! شاه در لباس مبدل به کشیکچی چند قِران رشوه داد و او نپذیرفت و شاه را به قراولخانه فرستاد!
فردای آن روز شاه کشیکچی را احضار کرد و خواست که ماجرا را تعریف کند!
کشیکچی گفت : «مرتیکه دو قِران داد تا رهایش کنم! خیال کرد شاه دو قِران می ارزد قبول نکردم! مثل سگ به قراولخانه اش کشیدم و ...»
ناصرالدین شاه از لهجه ترکی-فارسی و دشنام های او چنان به خنده اُفتاد که از خود بیخود شد و با گفتن یک «قرمساق» او را مرخص کرد!
کشیکچی به حدی از دشنامی که شنیده بود خوشنود گشت که تا پایان عمرش به همه اطرافیانش میگفت که شاه به لفظ مبارک خویش به او گفته است «قرمساق»!!!
#منبع: قند و نمک :جعفر شهری باف نویسنده و پژوهنده تاریخ تهران
📚 @history3000
👍2
🔥شب یلدا
در شب یلدا، ایرانیان باستان خوانی ویژه می گستردند و میوه های تازه فصل و میوه های خشک را در این سفره می نهادند. این سفره "میَزد" نام داشت و شامل میوه های تر و خشک و نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، "لُرک" بود. این سفره در واقع ولیمه ی به درگاه ایزد "مهر" یا همان خورشید بود.
برخی از مردم هم در این شب به نیایش مشغول می شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام "نی ید" را می خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده است. روز پس از شب یلدا یعنی اول دی ماه، به عنوان «خور» یا در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده می شد. خور در لغت به معنای خورشید است یعنی روزی که خورشید دوباره زاییده می شود و به این دلیل مردم در این روز به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود.
#منبع : پژوهشی در گاه شماری و جشنهای ایران باستان ، هاشم رضی
📚 @history3000
در شب یلدا، ایرانیان باستان خوانی ویژه می گستردند و میوه های تازه فصل و میوه های خشک را در این سفره می نهادند. این سفره "میَزد" نام داشت و شامل میوه های تر و خشک و نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، "لُرک" بود. این سفره در واقع ولیمه ی به درگاه ایزد "مهر" یا همان خورشید بود.
برخی از مردم هم در این شب به نیایش مشغول می شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام "نی ید" را می خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده است. روز پس از شب یلدا یعنی اول دی ماه، به عنوان «خور» یا در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده می شد. خور در لغت به معنای خورشید است یعنی روزی که خورشید دوباره زاییده می شود و به این دلیل مردم در این روز به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود.
#منبع : پژوهشی در گاه شماری و جشنهای ایران باستان ، هاشم رضی
📚 @history3000
❤4
📜معرفی کتاب
▪️حمله و تجاوز به خاك ايران و امپراطورى ساسانيان توسط اعراب از سال هشتم هجری
شروع کشورگشایی و فتح و غارت اعراب بوده است. که از زمان عمر بن خطاب سرعت گرفت ؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ شهیر ایرانی می نویسد:
آغاز استیلای تازیان بر ایران سال ۸ هجری است که اعراب وارد بحرین از خاک ایران شدند....تاریخ نویسان صدر اسلام تصریح کرده اند که سرزمین بحرین جزو خاکِ کشور ایران بوده است
#منبع: کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۸۹
📚 @history3000
▪️حمله و تجاوز به خاك ايران و امپراطورى ساسانيان توسط اعراب از سال هشتم هجری
شروع کشورگشایی و فتح و غارت اعراب بوده است. که از زمان عمر بن خطاب سرعت گرفت ؛ استاد سعید نفیسی محقق و مورخ شهیر ایرانی می نویسد:
آغاز استیلای تازیان بر ایران سال ۸ هجری است که اعراب وارد بحرین از خاک ایران شدند....تاریخ نویسان صدر اسلام تصریح کرده اند که سرزمین بحرین جزو خاکِ کشور ایران بوده است
#منبع: کتاب تاریخ اجتماعی ایران، از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، نوشته سعید نفیسی، صفحه ۸۹
📚 @history3000
👍4👏1