گفتگوی #مهرداد_پیله_ور با #کاس_آقا گسکری
شعرِگیلکی، جایگاه و تحولِ آن در نگاهِ امروز
● تحولات شعرگیلکی بلحاظِ رویکردی (سوژه-فرم) در چه موقعیتی قرار دارد و نقش آن را در ارتباط با مطالعات گیلانشناسی و شکلگیری ادبیات داستانی چگونه میبینید؟
کاس آقا: تحولات شعر گیلکی را در دو مقطع تاریخی باید بررسی کنیم قبل از انقلاب ادبی نیما و بعد از آن. در مقطع قبل از نیما ما شرفشاه را داریم با چار دانههای گیلکی عارفانه که کاملا به عرفان میپردازد و توجه به طبیعت زیبای گیلان در آن بسیار ناچیز است همین طور میرسیم تا به مشروطه و شعرهای گیلکی کسمایی و نسیم شمال و سراج و... که شعرها جنبه اجتماعی دارند و توجه به طبیعت زیبای شمال اندکی بیش تر میشود. بعد از آن می رسیم به اشعار گیلکی #افراشته و شیون که هم جنبههای اجتماعی و زندگی ارباب و رعیتی دارند و هم جلوههای طبیعت گیلان در آن پر رنگتر میشود و از #شرفشاه که در قرن هفتم می زیسته تا #شیون_فومنی قالب شعر دوبیتی و غزل و قصیده و منظومه... بوده و نیز در این زمان بودند شاعرانی مثل جعفر بخش زاد و زرندیان و مجیدیان و فارسی... که همه در قوالب کهن میسرودند. تا اینکه انقلاب ادبی نیما در شعر شروع شد. همزمان با انقلاب نیما و تکانهای که به شعر فارسی داد به زبان گیلکی هم رسید و شاعران گیلان هم شروع به سرودن شعر گیلکی نیمایی و بعدا سپید نمودند. اما در این زمان باید بشرا را با انتشار کتاب شعر نیمایی "ایله جار" پدر شعر نوی گیلکی بدانیم و شاعران دیگر از غرب و شرق گیلان شروع به سرودن شعر نیمایی نمودند. مجموعه شعر گیلکی از پس مجموعه شعر انتشار یافت در این مجموعههای انتشار یافته طبیعت زیبای گیلان و روابط زندگی روستایی کاملا پر رنگ شد به طوری که شعر گیلکی از رنگ و روی طبیعت و روستا کاملا اشباع شد که هوشنگ عباسی مینویسد:
"شعر نيمايی گیلکی به علت تصویر برداری در بیان روایی-توصیفی و زبانی، با بسامد واژگانی محدود، در طرح مسایل مربوط به طبیعت و روستا پاسخگوی مسایل جدید جامعهی تحول یافته در دهه هفتاد گیلان نبود. ضرورت بیرون رفت از این فضای تکراری از یک طرف #هساشعر را آفرید." با این توصیف بیانیهی نیمبند هساشعر توسط سه شاعر گیلک زبان محمد بشرا و محمد فارسی و رحیم چراغی با تناقضات درونی انتشار یافت. "هساشعر شعری موجز و کوتاه است و علیرغم مدرن بودن از لحاظ زبان و شیوهی بیان فضای آن عموما طبیعت محض و به دور از فضای شهری است." دقت میفرمائید شعری که ادعای مدرن بودن میکند فضای آن فقط طبیعت و روستا است و این کار آنقدر تکرار میشود که هساشعر اشباع میشود از رنگ طبیعت و روستا، درست همان بلایی بر سرش میآید که هوشنگ عباسی گفت بر سر شعر نیمایی آمده بود. مگر شعر نیمایی غیر از توصیف طبیعت و روستا بود. در این جا هساشعر به بنبست رسید و ضرورت تاریخی ایجاب میکرد که شعر گیلکی حرکت تازهای را آغاز کند. به طوری که بعضیها گفتند هساشعر تبری بر تنهی شعر گیلکی بود! در این جا هساپس توسط #مراد_قلی_پور پا به میدان گذاشت و با گروه کردن شاعران بنبست شکن آغاز کرد. البته نقش برجسته #محسن_آریاپاد را نباید نادیده بگیریم که پیشاپیش این بنبست را احساس کرده بود و نیز #مسعود_پورهادی با هایکووارههایش راهی سوای هساشعر را پیمود و مراد قلیپور که راهی خاص برای شعر را گشود و #عباس_گلستانی با شعر چند زبانی به راه تازهای رفت و بنده کاس آقا با #گیله_حجم راه تازهای را گشودم و مهرداد پیله ور با شعر پیشرو به راه جدیدی رفت و #فریده_صفرنژاد با ورز بما شعر راه تازهای یافت و دیگر شاعران گروه هساپس نشان دادند که میتوان عناصر شهری را وارد شعر نمود و نیز نشان دادند که شعر گیلکی حتا میتواند جهانی بیندیشد. من به این حرکتهای تازه امیدوارم و نسبت به آیندهی شعر گیلکی خوشبین هستم. اما چون بنده گیلانشناس نیستم و نیز داستان گیلکی را خیلی کم میخوانم در این مورد صاحب نظر نیستم.
ادامه در پست بعدی...
@gilaki_binvishte
ادامه پست قبل...
#کاس_آقا گسکری
● نوجویی در شعر گیلکی را چطور میبینید؟
● شعر گیلکی در یکی دو دههی اخیر، بلحاظِ رویکرد، سوژه، فرم، محتوا و ساختار، چه تفاوتهایی با گذشته داشته و آیا توانسته از این منظر، ما را با تحولاتِ بروز و تازهای روبرو سازد؟
کاس آقا: تغییرات شعر گیلکی را در یکی دو دهه اخیر در سوال اولتان پاسخ دادهام اما منظور شما را از سوژه نمیفهمم! شاعر وقتی میخواهد شعر بگوید هیچ وقت به سوژه نمیاندیشد. مثلا بگوید من الان میخواهم در مورد جنگ اکراین شعر بنویسم بعد بنشیند و شعری در مورد اکراین بنویسد. شعر امروز در شعر گیلکی شعر فرم است. محتوایی وجود ندارد.
شعرِگیلکی، جایگاه و تحولِ آن در نگاهِ امروز
● تحولات شعرگیلکی بلحاظِ رویکردی (سوژه-فرم) در چه موقعیتی قرار دارد و نقش آن را در ارتباط با مطالعات گیلانشناسی و شکلگیری ادبیات داستانی چگونه میبینید؟
کاس آقا: تحولات شعر گیلکی را در دو مقطع تاریخی باید بررسی کنیم قبل از انقلاب ادبی نیما و بعد از آن. در مقطع قبل از نیما ما شرفشاه را داریم با چار دانههای گیلکی عارفانه که کاملا به عرفان میپردازد و توجه به طبیعت زیبای گیلان در آن بسیار ناچیز است همین طور میرسیم تا به مشروطه و شعرهای گیلکی کسمایی و نسیم شمال و سراج و... که شعرها جنبه اجتماعی دارند و توجه به طبیعت زیبای شمال اندکی بیش تر میشود. بعد از آن می رسیم به اشعار گیلکی #افراشته و شیون که هم جنبههای اجتماعی و زندگی ارباب و رعیتی دارند و هم جلوههای طبیعت گیلان در آن پر رنگتر میشود و از #شرفشاه که در قرن هفتم می زیسته تا #شیون_فومنی قالب شعر دوبیتی و غزل و قصیده و منظومه... بوده و نیز در این زمان بودند شاعرانی مثل جعفر بخش زاد و زرندیان و مجیدیان و فارسی... که همه در قوالب کهن میسرودند. تا اینکه انقلاب ادبی نیما در شعر شروع شد. همزمان با انقلاب نیما و تکانهای که به شعر فارسی داد به زبان گیلکی هم رسید و شاعران گیلان هم شروع به سرودن شعر گیلکی نیمایی و بعدا سپید نمودند. اما در این زمان باید بشرا را با انتشار کتاب شعر نیمایی "ایله جار" پدر شعر نوی گیلکی بدانیم و شاعران دیگر از غرب و شرق گیلان شروع به سرودن شعر نیمایی نمودند. مجموعه شعر گیلکی از پس مجموعه شعر انتشار یافت در این مجموعههای انتشار یافته طبیعت زیبای گیلان و روابط زندگی روستایی کاملا پر رنگ شد به طوری که شعر گیلکی از رنگ و روی طبیعت و روستا کاملا اشباع شد که هوشنگ عباسی مینویسد:
"شعر نيمايی گیلکی به علت تصویر برداری در بیان روایی-توصیفی و زبانی، با بسامد واژگانی محدود، در طرح مسایل مربوط به طبیعت و روستا پاسخگوی مسایل جدید جامعهی تحول یافته در دهه هفتاد گیلان نبود. ضرورت بیرون رفت از این فضای تکراری از یک طرف #هساشعر را آفرید." با این توصیف بیانیهی نیمبند هساشعر توسط سه شاعر گیلک زبان محمد بشرا و محمد فارسی و رحیم چراغی با تناقضات درونی انتشار یافت. "هساشعر شعری موجز و کوتاه است و علیرغم مدرن بودن از لحاظ زبان و شیوهی بیان فضای آن عموما طبیعت محض و به دور از فضای شهری است." دقت میفرمائید شعری که ادعای مدرن بودن میکند فضای آن فقط طبیعت و روستا است و این کار آنقدر تکرار میشود که هساشعر اشباع میشود از رنگ طبیعت و روستا، درست همان بلایی بر سرش میآید که هوشنگ عباسی گفت بر سر شعر نیمایی آمده بود. مگر شعر نیمایی غیر از توصیف طبیعت و روستا بود. در این جا هساشعر به بنبست رسید و ضرورت تاریخی ایجاب میکرد که شعر گیلکی حرکت تازهای را آغاز کند. به طوری که بعضیها گفتند هساشعر تبری بر تنهی شعر گیلکی بود! در این جا هساپس توسط #مراد_قلی_پور پا به میدان گذاشت و با گروه کردن شاعران بنبست شکن آغاز کرد. البته نقش برجسته #محسن_آریاپاد را نباید نادیده بگیریم که پیشاپیش این بنبست را احساس کرده بود و نیز #مسعود_پورهادی با هایکووارههایش راهی سوای هساشعر را پیمود و مراد قلیپور که راهی خاص برای شعر را گشود و #عباس_گلستانی با شعر چند زبانی به راه تازهای رفت و بنده کاس آقا با #گیله_حجم راه تازهای را گشودم و مهرداد پیله ور با شعر پیشرو به راه جدیدی رفت و #فریده_صفرنژاد با ورز بما شعر راه تازهای یافت و دیگر شاعران گروه هساپس نشان دادند که میتوان عناصر شهری را وارد شعر نمود و نیز نشان دادند که شعر گیلکی حتا میتواند جهانی بیندیشد. من به این حرکتهای تازه امیدوارم و نسبت به آیندهی شعر گیلکی خوشبین هستم. اما چون بنده گیلانشناس نیستم و نیز داستان گیلکی را خیلی کم میخوانم در این مورد صاحب نظر نیستم.
ادامه در پست بعدی...
@gilaki_binvishte
ادامه پست قبل...
#کاس_آقا گسکری
● نوجویی در شعر گیلکی را چطور میبینید؟
● شعر گیلکی در یکی دو دههی اخیر، بلحاظِ رویکرد، سوژه، فرم، محتوا و ساختار، چه تفاوتهایی با گذشته داشته و آیا توانسته از این منظر، ما را با تحولاتِ بروز و تازهای روبرو سازد؟
کاس آقا: تغییرات شعر گیلکی را در یکی دو دهه اخیر در سوال اولتان پاسخ دادهام اما منظور شما را از سوژه نمیفهمم! شاعر وقتی میخواهد شعر بگوید هیچ وقت به سوژه نمیاندیشد. مثلا بگوید من الان میخواهم در مورد جنگ اکراین شعر بنویسم بعد بنشیند و شعری در مورد اکراین بنویسد. شعر امروز در شعر گیلکی شعر فرم است. محتوایی وجود ندارد.