چقدر آهنگهای قشنگ در اين دنيا وجود داشت كه من نشنيده بودم، چقدر چهره های زيبا از برابرم گذشتند كه من آنها را نديدم، چقدر روياهای عجيب ديدم كه وقتی از خواب بيدار شدم، هرگز ديگر به يادم نيامد و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد كه تا هميشه خودم را نبخشم.
زندگی يعنی چه؟
هميشه نصفه نيمه، هميشه ناتمام، هميشه ناگهان جايی قطع می شدم...
#عباس_معروفی
@harfpoch
زندگی يعنی چه؟
هميشه نصفه نيمه، هميشه ناتمام، هميشه ناگهان جايی قطع می شدم...
#عباس_معروفی
@harfpoch
عادت کرده ایم هرروز دوش بگیریم،
اما یادمان میرود که ذهنمان هم به دوش نیاز دارد.
گاهی با یک غزل حافظ می توان دوش ذهنی گرفت و خوابید.
یک شعر از فروغ، تکه ای از بیهقی، صفحه ای از مزامیر، عبارتی از گراهام گرین، جمله ای از شکسپیر، خطی از نیما، ولی غافلیم.
شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟!
بعد هم با همان کله ی بادکرده به رختخواب می رویم و توقع داریم در خواب پدربزرگمان را ببینیم که یک گلابی پوست کنده و با لبخند می گوید بفرما!
#عباس_معروفی
@harfpoch
اما یادمان میرود که ذهنمان هم به دوش نیاز دارد.
گاهی با یک غزل حافظ می توان دوش ذهنی گرفت و خوابید.
یک شعر از فروغ، تکه ای از بیهقی، صفحه ای از مزامیر، عبارتی از گراهام گرین، جمله ای از شکسپیر، خطی از نیما، ولی غافلیم.
شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟!
بعد هم با همان کله ی بادکرده به رختخواب می رویم و توقع داریم در خواب پدربزرگمان را ببینیم که یک گلابی پوست کنده و با لبخند می گوید بفرما!
#عباس_معروفی
@harfpoch
یک ریز به خودم می گویم، تو را خواب دیده ام
و تو هنگام خواب،
هی دور من می چرخی
دلتنگ، نگاهت می کنم
نگاه بر لبهام می گذاری و می گویی
دوست داشتنی من!
صدای تو می پرد توی چشمهام
و حلقه حلقه اشک درونش می گردد...
#عباس_معروفی
@harfpoch
و تو هنگام خواب،
هی دور من می چرخی
دلتنگ، نگاهت می کنم
نگاه بر لبهام می گذاری و می گویی
دوست داشتنی من!
صدای تو می پرد توی چشمهام
و حلقه حلقه اشک درونش می گردد...
#عباس_معروفی
@harfpoch
من اگر میدانستم
دنیا اینقدر شلوغ است،
نمیآمدم!
صبر میکردم بعدها...
آخر اینهمه راه آمدم
دلم میخواست
تنها تو را ببینم...
دلم میخواست
تو را تنها ببینم!
#عباس_معروفی
@harfpoch
دنیا اینقدر شلوغ است،
نمیآمدم!
صبر میکردم بعدها...
آخر اینهمه راه آمدم
دلم میخواست
تنها تو را ببینم...
دلم میخواست
تو را تنها ببینم!
#عباس_معروفی
@harfpoch
گفت: مرا یادت هست؟
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدم ها در یاد من زندگی می کنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
- مرد باش، میفهمی؟
+ مردها همیشه تا آخر عمر بچهاند. این یادت باشد.
- هم بچه باش، هم مرد، اما مال من باش.
سال بلوا
#عباس_معروفی
@harfpoch
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟ و چرا آدم ها در یاد من زندگی می کنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
- مرد باش، میفهمی؟
+ مردها همیشه تا آخر عمر بچهاند. این یادت باشد.
- هم بچه باش، هم مرد، اما مال من باش.
سال بلوا
#عباس_معروفی
@harfpoch
روحِ آدم را میجوند تا ...
حرفِ خودشان را به کرسی بنشانند؛
نه به عشق فکر میکنند نه به گذشتهها
و یادشان نمیآید که روزی، روزگاری
گفتهاند : ‘’ دوستت دارم “ .
#عباس_معروفی
@harfpoch
حرفِ خودشان را به کرسی بنشانند؛
نه به عشق فکر میکنند نه به گذشتهها
و یادشان نمیآید که روزی، روزگاری
گفتهاند : ‘’ دوستت دارم “ .
#عباس_معروفی
@harfpoch
دلتنگی یعنی :
فکر کردن به پرواز
به خنده های بی دلیلت ،
دلتنگی یعنی :
کش رفتن آدامس جویده ات
و غوطه ور شدن در طعم لب هات
دلتنگی یعنی :
چشم های تو امشب
سرخ بود و چشم های من
خیس ...!
#عباس_معروفی
@harfpoch
فکر کردن به پرواز
به خنده های بی دلیلت ،
دلتنگی یعنی :
کش رفتن آدامس جویده ات
و غوطه ور شدن در طعم لب هات
دلتنگی یعنی :
چشم های تو امشب
سرخ بود و چشم های من
خیس ...!
#عباس_معروفی
@harfpoch
آدم هایی که در خواب می آیند و حرف می زنند و هستند، کجا می روند؟
بقیه ی زندگی شان کجاست؟ آیا آنها زنده اند و ما رویای آنها هستیم؟ یا ما زنده ایم و در رویای آنها گاهی حضور داریم؟
چقدر بی مرز و راحت اند، دیوار ندارند، زمان ندارند، تابلو ندارند، مرز ندارند و ما از هرجای زمانشان می گذریم به جای دیگر. آیا جهان آنها تکامل یافته جهان ماست؟ آیا ما هم وقتی به آنها پیوستیم هرجا که بخواهیم با یک اراده می رویم؟ درهر زمانی؟ به هر خانه و شهری؟ کنار هر آدمی؟
#عباس_معروفی
@harfpoch
بقیه ی زندگی شان کجاست؟ آیا آنها زنده اند و ما رویای آنها هستیم؟ یا ما زنده ایم و در رویای آنها گاهی حضور داریم؟
چقدر بی مرز و راحت اند، دیوار ندارند، زمان ندارند، تابلو ندارند، مرز ندارند و ما از هرجای زمانشان می گذریم به جای دیگر. آیا جهان آنها تکامل یافته جهان ماست؟ آیا ما هم وقتی به آنها پیوستیم هرجا که بخواهیم با یک اراده می رویم؟ درهر زمانی؟ به هر خانه و شهری؟ کنار هر آدمی؟
#عباس_معروفی
@harfpoch
#عباس_معروفی میگه: دلم برای شنیدن صدای مامان مورچه شده بود و هی توی تنم میچرخید...!!
▪️
گفت : بی معرفت .!!
چجوری عواطف و خاطرات را قورت دادی؟
هسته ی آلبالو که نبود ...
#عباس_معروفی
@harfpoch
گفت : بی معرفت .!!
چجوری عواطف و خاطرات را قورت دادی؟
هسته ی آلبالو که نبود ...
#عباس_معروفی
@harfpoch
▪️
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم ،
چرا یادم به وسعت همه تاریخ است .؟
و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند
و من در یاد هیچ کس نیستم .؟
#عباس_معروفی
@harfpoch
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم ،
چرا یادم به وسعت همه تاریخ است .؟
و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند
و من در یاد هیچ کس نیستم .؟
#عباس_معروفی
@harfpoch
Forwarded from حـرفِ پـوچ (Faezeh Shabani)
#عباس_معروفی میگه: دلم برای شنیدن صدای مامان مورچه شده بود و هی توی تنم میچرخید...!!
عزيز دلم، مي داني سيم آخر چيست؟ همه خيال ميكنند كه سيمِ آخر
ساز است. حتا يك نوازنده بي سواد روي صحنه زد به سيم آخر تارش گفت:
اين هم سيم آخر! اما سيم آخر يعني وقتي ميرفتند قمار، سكه زرشان را كه
ميباختند، جيبشان را ميگشتند، آخرين سكة سيم را هم به قمار ميزدند.
ميزدند به سيم آخر، به اميد بردن همه هستی، يا به باد دادن آخرين سکه
نيستی
تمامامخصوص
#عباس_معروفی
🖤🖤🖤
@harfpoch
ساز است. حتا يك نوازنده بي سواد روي صحنه زد به سيم آخر تارش گفت:
اين هم سيم آخر! اما سيم آخر يعني وقتي ميرفتند قمار، سكه زرشان را كه
ميباختند، جيبشان را ميگشتند، آخرين سكة سيم را هم به قمار ميزدند.
ميزدند به سيم آخر، به اميد بردن همه هستی، يا به باد دادن آخرين سکه
نيستی
تمامامخصوص
#عباس_معروفی
🖤🖤🖤
@harfpoch
تو انتخابِ من نبودی، سرنوشتم بودی.
تنها انگیزهی ماندنم در این وانفسای شلوغ،
در این زندگی بیاعتبار...
-#عباس_معروفی
@harfpoch
تنها انگیزهی ماندنم در این وانفسای شلوغ،
در این زندگی بیاعتبار...
-#عباس_معروفی
@harfpoch