برای انجام دادن کارهای سنگر توی مریوان، اولین نفر اسم خودش را مینوشت.
هر کجا بود هر قدر هم کار داشت، وقتی نوبتش میرسید خودش را میرساند مریوان.
کتاب متوسلیان
مجموعه یادگاران ٩
به قلم زهرا رجبی متین
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
هجده
@HarfeHEzafeH
هر کجا بود هر قدر هم کار داشت، وقتی نوبتش میرسید خودش را میرساند مریوان.
کتاب متوسلیان
مجموعه یادگاران ٩
به قلم زهرا رجبی متین
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
هجده
@HarfeHEzafeH
از صبح تا ظهر کنارش مینشستم. سرش توی کتاب بود. مگر این که ما سؤالی میپرسیدیم. صدای اذان را که میشنید کتاب را میبست و بلند میشد برای نماز.
کتاب روح الله
مجموعه یادگاران ١٨
به قلم افسانه وفا
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
نوزده
@HarfeHEzafeH
کتاب روح الله
مجموعه یادگاران ١٨
به قلم افسانه وفا
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
نوزده
@HarfeHEzafeH
بین مردم کشمیر مرسوم است نامشان را سر در خانه، روی سنگی حک کنند. دلخواهش بود اینگونه شناخته شود: «خادم حجاج، سید قلبی حسین رضوی.»
فرزند کشمیر
پژواک انقلاب اسلامی در شبه قاره هند
به قلم محمد علی جعفری
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
بیست
@HarfeHEzafeH
فرزند کشمیر
پژواک انقلاب اسلامی در شبه قاره هند
به قلم محمد علی جعفری
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
بیست
@HarfeHEzafeH
برایش مهم نبود مردم دربارهاش چه فکری میکنند. میگفت: «درسته که باید بنده خدا ازمون راضی باشه ولی اصلش راضی بودن خداست. خدا که راضی بود بندهش هم راضی میشه.»
شیشه و سنگ
خاطرات شهید حاج علی بهزادی
به قلم احمد ایزدی
انتشارات ودیعت
#یک_عادت_خوب
بیست و یک
@HarfeHEzafeH
شیشه و سنگ
خاطرات شهید حاج علی بهزادی
به قلم احمد ایزدی
انتشارات ودیعت
#یک_عادت_خوب
بیست و یک
@HarfeHEzafeH
وارد خانه که میشد. اول میرفت سراغ خانم.
سلام! خسته نباشید. زحمت کشیدید.
کار هر روزش بود.
صد دقیقه تا بهشت
خاطرات شهید بهشتی
به قلم مجید تولایی
انتشارات مستند
#یک_عادت_خوب
بیست و دو
@HarfeHEzafeH
سلام! خسته نباشید. زحمت کشیدید.
کار هر روزش بود.
صد دقیقه تا بهشت
خاطرات شهید بهشتی
به قلم مجید تولایی
انتشارات مستند
#یک_عادت_خوب
بیست و دو
@HarfeHEzafeH
توی بازار دیدمش. باربری میکرد. بهش گفتم: «تو ورزشکاری. خیلی ها میشناسنت. کسی این طوری ببیندت خوب نیست.»
خندید. گفت: «همیشه کاری کن اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم.»
برای شکستن نفسش خیلی از این کارها میکرد.
بازنویسی بر اساس کتاب
سلام بر ابراهیم
بی نام نویسنده
نشر شهید ابراهیم هادی
#یک_عادت_خوب
بیست و سه
@HarfeHEzafeH
خندید. گفت: «همیشه کاری کن اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم.»
برای شکستن نفسش خیلی از این کارها میکرد.
بازنویسی بر اساس کتاب
سلام بر ابراهیم
بی نام نویسنده
نشر شهید ابراهیم هادی
#یک_عادت_خوب
بیست و سه
@HarfeHEzafeH
بعد از هفت ساعت کار، بعداز ظهر ها مال خانواده بود. میگفت بیایید بنشینم حرف بزنیم. این ساعت ها بهترین اوقات من است. تمام ناراحتی هایم برطرف میشود.
درس زندگی
زندگینامه و خاطرات چهار علامه فرزانه
علامه طباطبایی
به قلم سید رضا حسینی
انتشارات تپش
با اندکی تغییر
#یک_عادت_خوب
بیست و چهار
@HarfeHEzafeH
درس زندگی
زندگینامه و خاطرات چهار علامه فرزانه
علامه طباطبایی
به قلم سید رضا حسینی
انتشارات تپش
با اندکی تغییر
#یک_عادت_خوب
بیست و چهار
@HarfeHEzafeH
در بیت المال با کسی شوخی نداشت. دوربین را به مصطفی سپرده بود که خراب شد. خیلی جدی خطاب به مسئول اجرایی نوشت: «فلان قدر از مصطفی ضابط گرفته شود، فلان مبلغ هم از من! بابت کم دقّتی در مدیریت اموال مجموعه به عنوان جریمه کسر شود.»
شیدایی
مجموعه خاطرات علمدار روایتگری حاج عبدالله ضابط
به قلم سید حمید مشتاقی نیا
انتشارات مؤسسه روایت سیره شهدا
#یک_عادت_خوب
بیست و پنج
@HarfeHEzafeH
شیدایی
مجموعه خاطرات علمدار روایتگری حاج عبدالله ضابط
به قلم سید حمید مشتاقی نیا
انتشارات مؤسسه روایت سیره شهدا
#یک_عادت_خوب
بیست و پنج
@HarfeHEzafeH
این جمله را دو نفر خیلی به من سفارش کردند یکی آیت الله حاج آقا مرتضی حائری و دیگری شهید بهشتی که «قرائتی! نگو من معلم بچهها هستم تا سست و آبکی صحبت کنی. آسان بگو ولی سست نگو. جوری این نسل را بساز که اگر دیگران آمدند بتوانند بقیه راه را ادامه دهند.»
خاطرات حجت الاسلام قرائتی (١)
انتشارات مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن
#یک_عادت_خوب
بیست و شش
@HarfeHEzafeH
خاطرات حجت الاسلام قرائتی (١)
انتشارات مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن
#یک_عادت_خوب
بیست و شش
@HarfeHEzafeH
بابا خیلی روی زیارت عاشورا و قرآن تأکید داشت. همیشه به من و سعید میگفت: «قبل از خواب و بیرون رفتن تا میتوانید قرآن بخوانید. تأثیرش را در زندگیتان میبینید.
خودش هم عمل میکرد.
احمد
خاطرات شهید احمد کاظمی
به قلم سید علی بنی لوحی
انتشارات راه بهشت
#یک_عادت_خوب
بیست و هفت
@HarfeHEzafeH
خودش هم عمل میکرد.
احمد
خاطرات شهید احمد کاظمی
به قلم سید علی بنی لوحی
انتشارات راه بهشت
#یک_عادت_خوب
بیست و هفت
@HarfeHEzafeH
هیچوقت با هم قهر نمیکردیم. خیلی خیلی زیاد میشد نهایتا یک روز. روز بعدش میآمد عذرخواهی. میگفت: «من اون موقع خسته بودم خانوم. ناراحت بودم که به شما این حرف رو زدم. منو ببخشید.»
پر پرواز
خاطرهای از شهید علی صیاد شیرازی
به قلم فرزانه قائنی
شبکه فرهنگی ازدواج (شفا)
#یک_عادت_خوب
بیست و هشت
@HarfeHEzafeH
پر پرواز
خاطرهای از شهید علی صیاد شیرازی
به قلم فرزانه قائنی
شبکه فرهنگی ازدواج (شفا)
#یک_عادت_خوب
بیست و هشت
@HarfeHEzafeH
اول که آمد کردستان، کردند توی بوق و کرنا که بیگانه است، فارس است، شیعه است. ولی توی آن سه سالی که کردستان بود کاری کرد که شد از خودشان. خیلیها به خاطرش جنگیدند و کشته شدند. وقتی هم شهید شد خیلیها عزادار شدند، گریه کردند، سیاه پوشیدند. با مهربانی و عشق به مردم رفت جلوی گلوله. از همان اول گفته بود: «برای اینکه ثابت کنیم با مردم صادقیم باید هزینهش رو بپردازیم. هر چی میخواد باشه.»
با مردم روراست بود. صادق بود.
کتاب کاظمی
مجموعه یادگاران ١۴
به قلم عباس رمضانی
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
بیست و نه
@HarfeHEzafeH
با مردم روراست بود. صادق بود.
کتاب کاظمی
مجموعه یادگاران ١۴
به قلم عباس رمضانی
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
بیست و نه
@HarfeHEzafeH
هر کاری سخت بود، غیر ممکن بود، نمیشد انجامش داد، میدادند دست او انجامش میداد.
کتاب رضوی
(شهید سید محمدتقی رضوی)
از مجموعه یادگاران ۱۷
به قلم نیره رهبر فر
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی
@HarfeHEzafeH
کتاب رضوی
(شهید سید محمدتقی رضوی)
از مجموعه یادگاران ۱۷
به قلم نیره رهبر فر
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی
@HarfeHEzafeH
یکبار به خاطر مادرش کلاس را تعطیل کرد. آمده بود دانشگاه اما طاقت نیاورد بماند.
گاهی سر ظهر از دانشگاه میرفت تا میدان امام حسین به مادرش سر میزد و بر میگشت.
کتاب غلامرضا رضایی
از مجموعه یادگاران ٢٣
به قلم سمانه زالی
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و یک
@HarfeHEzafeH
گاهی سر ظهر از دانشگاه میرفت تا میدان امام حسین به مادرش سر میزد و بر میگشت.
کتاب غلامرضا رضایی
از مجموعه یادگاران ٢٣
به قلم سمانه زالی
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و یک
@HarfeHEzafeH
کافی بود کاری را یکی دو بار جلوی چشمش انجام بدهی، یاد میگرفت. عاشق یاد گرفتن و تجربههای جدید بود.
این اخلاقش بزرگ هم که شد، رویش مانده بود. در خانه هر کاری زمین میماند، مال حامد بود. کم پیش آمده بود برای سیم کشی و تعمیر شیری که چکه میکرد و نقاشی دیوار و انداختن شیشه، بروند از بیرون کسی را بیاورند. حامد یا همه این کارها را بلد بود یا میرفت یاد میگرفت و میآمد خودش انجام میداد.
شبیه خودش
حامد جوانی
از مجموعه مدافعان حرم ٣
به قلم حسین شرفخانلو
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و دو
@HarfeHEzafeH
این اخلاقش بزرگ هم که شد، رویش مانده بود. در خانه هر کاری زمین میماند، مال حامد بود. کم پیش آمده بود برای سیم کشی و تعمیر شیری که چکه میکرد و نقاشی دیوار و انداختن شیشه، بروند از بیرون کسی را بیاورند. حامد یا همه این کارها را بلد بود یا میرفت یاد میگرفت و میآمد خودش انجام میداد.
شبیه خودش
حامد جوانی
از مجموعه مدافعان حرم ٣
به قلم حسین شرفخانلو
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و دو
@HarfeHEzafeH
همین میوههای معمولی را هم قبل از این که بخورد، برمیداشت. در دستش میچرخاند و نگاهشان میکرد. میگفت: «سبحان الله...» تا کلی نگاهشان نمیکرد، نمیخورد.
بابایی به روایت همسر شهید
از مجموعه آسمان
به قلم علی مرج
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و سه
@HarfeHEzafeH
بابایی به روایت همسر شهید
از مجموعه آسمان
به قلم علی مرج
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و سه
@HarfeHEzafeH
❤1
از همان جوانی مقید به نماز اول وقت بود. همیشه حواسش را جمع میکرد که جلسهها را طوری برنامه ریزی کند که با وقت نماز تداخل پیدا نکند.
ابوجهاد
صد خاطره از شهید عماد مغنیه
به قلم سید محمد موسوی
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و چهار
@HarfeHEzafeH
ابوجهاد
صد خاطره از شهید عماد مغنیه
به قلم سید محمد موسوی
انتشارات روایت فتح
#یک_عادت_خوب
سی و چهار
@HarfeHEzafeH
❤1
میخواست از هواپیما پیاده شود.
۱۲بهمن بود. حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش برود.
تا همیشه آشنا
تصویرهایی از زندگی امام خمینی
محمود محمدی نسب
نشر عروج
#یک_عادت_خوب
سی و پنج
@HarfeHEzafeH
۱۲بهمن بود. حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش برود.
تا همیشه آشنا
تصویرهایی از زندگی امام خمینی
محمود محمدی نسب
نشر عروج
#یک_عادت_خوب
سی و پنج
@HarfeHEzafeH
بازگشت به ایران قطعی شده بود. گفت: «از همسایهها عذر خواهی کنید. در این مدت از سکوت حاکم بر روستاشان محروم بودهاند.»
تا همیشه آشنا
تصویرهایی از زندگی امام خمینی
محمود محمدی نسب
نشر عروج
#یک_عادت_خوب
سی و شش
@HarfeHEzafeH
تا همیشه آشنا
تصویرهایی از زندگی امام خمینی
محمود محمدی نسب
نشر عروج
#یک_عادت_خوب
سی و شش
@HarfeHEzafeH
دوستان قدیمیتر میدانند تا حالا هشت تا چلّه اینجا گذاشتهام. اولیش نهج البلاغهخوانی بود با عنوان چهل چشمه، دومی کتابخوانی با موضوع آشنایی با سبک زندگی شهدا یک دقیقه یک شهید، سومی چهل کلید که گزیده ادعیه بود با یک شرح دلی مینیمال. چهارمی یک جور کار روانشناسی و مثبت نگری (اصطلاح علمیاش را بلد نیستم) با نام روز از نو و پنجمی قولقول بود برای تقویت اراده. در ششمی رفتم سراغ یک عادت خوب.
و در هفتمی و هشتمی دوباره روز از نو را نوشتم. میخواستم از نو برای خودم سرمشق بنویسم:
زندگی با تمام تنگی و ترشیاش لطف خداست. ردّ احسان خوبیت ندارد که. لطفش را بپذیر.
و آخر هر روز نشستم به محاسبه. یک قشنگی یا خوشحالیاش را اینجا نوشتم و حس خوبش را با شما شریک شدم.
دوره اول از ۲۳ دی ۹۶
دوره دوم از ۲۱ بهمن ۹۸ درست چند روز قبل از اعلام کرونا در ایران
و دوره سومش را از ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ نوشتم.
امشب دورهٔ نهم چلّه را میخواهم شروع کنم.
«چهل روزنه» آیههایی هستند که هر روز روزنهٔ نور میشوند برایم.
#یک_دقیقه_یک_شهید
#یک_عادت_خوب
#چهل_چشمه
#چهل_روزنه
#چهل_کلید
#قول_قول
#روز_از_نو
و در هفتمی و هشتمی دوباره روز از نو را نوشتم. میخواستم از نو برای خودم سرمشق بنویسم:
زندگی با تمام تنگی و ترشیاش لطف خداست. ردّ احسان خوبیت ندارد که. لطفش را بپذیر.
و آخر هر روز نشستم به محاسبه. یک قشنگی یا خوشحالیاش را اینجا نوشتم و حس خوبش را با شما شریک شدم.
دوره اول از ۲۳ دی ۹۶
دوره دوم از ۲۱ بهمن ۹۸ درست چند روز قبل از اعلام کرونا در ایران
و دوره سومش را از ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ نوشتم.
امشب دورهٔ نهم چلّه را میخواهم شروع کنم.
«چهل روزنه» آیههایی هستند که هر روز روزنهٔ نور میشوند برایم.
#یک_دقیقه_یک_شهید
#یک_عادت_خوب
#چهل_چشمه
#چهل_روزنه
#چهل_کلید
#قول_قول
#روز_از_نو
❤11