حرف اضافه
روی سنگ مزار پدرش نوشته بود فرهنگ دینیار نوشادی. پرسیدم دینیار جزو فامیلیتوته؟ گفت نه. اسم پدربزرگمه. ما زرتشتیها رسممونه اسم پدر رو کنار اسم فرد مینویسیم. #اسم_فامیل_بازی
شنیدن اسم دین سبب خیر شد که برم دربارهٔ این واژه جستجو کنم.
من همیشه فکر میکردم دین یه کلمهٔ عربیه و الان فهمیدم که در زبان فارسی خودمون هم داریمش.
دهخدا میگه دین نام فرشتهایه که به محافظت از قلم مأموره. همچنین از ایزدان آئین زرتشتیه و نگهبانی روز بیست و چهارم ماه به ایزد دین سپرده شده. به همین خاطر اونا باور داشتند که «نیک است در این روز فرزند به مکتب فرستادن و نکاح کردن.»
از طرفی در سانسکریت و گاتها و بخشهای دیگهٔ اوستا مکرر واژهٔ «دئنا» اومده که دین از اون ریشه گرفته. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسه. در اوستا واژهٔ دئنا به معنی دین و نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده. در زبان اوستایی و پارسی میانه به
همکردها (ترکیبها)ی گوناگونی از این واژه برمیخوریم مانند: دینآگاهی، دینبُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دینیشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یکگانه اوستا) و جز اینها.
دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و وجدان بهکار رفته که در معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانهٔ باطن انسانه.
دهخدا در یه جمعبندی به نقل از دایرة المعارف اسلامی میگه که: علماء فقه اللغه اسلامی برای دین معانی مختلفی ذکر کردند که اساس تمام اونا در سه معنی خلاصه میشه:
الف: از اصل آرامی عبری به معنای حساب که به استعاره از اون اخذ شده.
ب: عربی خالص و معنای اون عادت یا «استعمال»ه که هر دو از یک اصلند.
ج: یه کلمهٔ فارسیه به معنای دیانت.
#کلمه_بازی
من همیشه فکر میکردم دین یه کلمهٔ عربیه و الان فهمیدم که در زبان فارسی خودمون هم داریمش.
دهخدا میگه دین نام فرشتهایه که به محافظت از قلم مأموره. همچنین از ایزدان آئین زرتشتیه و نگهبانی روز بیست و چهارم ماه به ایزد دین سپرده شده. به همین خاطر اونا باور داشتند که «نیک است در این روز فرزند به مکتب فرستادن و نکاح کردن.»
از طرفی در سانسکریت و گاتها و بخشهای دیگهٔ اوستا مکرر واژهٔ «دئنا» اومده که دین از اون ریشه گرفته. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسه. در اوستا واژهٔ دئنا به معنی دین و نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده. در زبان اوستایی و پارسی میانه به
همکردها (ترکیبها)ی گوناگونی از این واژه برمیخوریم مانند: دینآگاهی، دینبُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دینیشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یکگانه اوستا) و جز اینها.
دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و وجدان بهکار رفته که در معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانهٔ باطن انسانه.
دهخدا در یه جمعبندی به نقل از دایرة المعارف اسلامی میگه که: علماء فقه اللغه اسلامی برای دین معانی مختلفی ذکر کردند که اساس تمام اونا در سه معنی خلاصه میشه:
الف: از اصل آرامی عبری به معنای حساب که به استعاره از اون اخذ شده.
ب: عربی خالص و معنای اون عادت یا «استعمال»ه که هر دو از یک اصلند.
ج: یه کلمهٔ فارسیه به معنای دیانت.
#کلمه_بازی
❤6👍2
یکی از همکارانم دخترکی دارد که مثل من مردادی است. تاریخ تولدمان یکی است. امروز میگفت مادرش دارد از شیر میگیردش و به جاش بهش شربت میدهد. اسمش را گذاشتهایم فاطمه شربتی. گفتم مادرم میگوید توی تابستان نباید بچه را شیربُر کرد. کاش میگذاشتید گرمای هوا بشکند. یک آن ماندم روی کلمهٔ شیربُر. بریدن فعل درخورتری است همراه شیر تا گرفتن. گرفتن نرمی دارد و بریدن حتی اگر خشونت هم نداشته باشد پررنج است.
صحنهٔ از شیرگرفتن برادرزادهٔ دهه هشتادیام یکی از غمگینترین پردههای زندگیام است که باهاش گریستهام. چون استیصال و بی قراری را از سلول به سلول تن و روح بچه دریافت میکردم.
کودک این بریدن را یادش نمیماند اما در هر مرحلهٔ دیگری از زندگی اگر قرار باشد بریدن از چیزی را تمرین کند همینقدر بیچاره میشود و زندگی پر است از این بیچارگیها که باید ببُری، مستأصل و سرگردان شوی و عادت کنی و بگذری و ادامه دهی.
#کلمه_بازی
#زبان_لکی
#از_زندگی
صحنهٔ از شیرگرفتن برادرزادهٔ دهه هشتادیام یکی از غمگینترین پردههای زندگیام است که باهاش گریستهام. چون استیصال و بی قراری را از سلول به سلول تن و روح بچه دریافت میکردم.
کودک این بریدن را یادش نمیماند اما در هر مرحلهٔ دیگری از زندگی اگر قرار باشد بریدن از چیزی را تمرین کند همینقدر بیچاره میشود و زندگی پر است از این بیچارگیها که باید ببُری، مستأصل و سرگردان شوی و عادت کنی و بگذری و ادامه دهی.
#کلمه_بازی
#زبان_لکی
#از_زندگی
💔19
لپتاپ قدیمیام باتری ندارد. تلگرام را باز کرده و برای دوستم ویسی فرستادهام که نه دقیقه و نه ثانیه است. ساعت پنج قرار است برق برود. چشمم به چرخیدن دایره سبز دور دکمه پلی است. چهار دقیقه وقت هست. با این سرعت وی پیان حالا مگر میرود. برو. لطفاً برو. دو دقیقه مانده میرسد و آخیش.
این بخشی از روزمره ماست که به قول مادرم روزی تاریقات میشود. تاریق تاریخ است و تاریقات هر آنچه که ارزش تاریخی پیدا میکند.
+ساعت پنج برق رفت. ادامهٔ متن رو در گوشی نوشتم:)
#از_زندگی
#کلمه_بازی
بیست و دوم تیر ۱۴۰۴
این بخشی از روزمره ماست که به قول مادرم روزی تاریقات میشود. تاریق تاریخ است و تاریقات هر آنچه که ارزش تاریخی پیدا میکند.
+ساعت پنج برق رفت. ادامهٔ متن رو در گوشی نوشتم:)
#از_زندگی
#کلمه_بازی
بیست و دوم تیر ۱۴۰۴
👍1
حرف اضافه
یکی از همکارانم دخترکی دارد که مثل من مردادی است. تاریخ تولدمان یکی است. امروز میگفت مادرش دارد از شیر میگیردش و به جاش بهش شربت میدهد. اسمش را گذاشتهایم فاطمه شربتی. گفتم مادرم میگوید توی تابستان نباید بچه را شیربُر کرد. کاش میگذاشتید گرمای هوا بشکند.…
مادرم میگه اگه بچه رو توی گرما شیر بُر کنی همیشه عطش داره. اگه کسی شیر داشته باشه به بچه بده بهترین وقتش پاییزه.
بهاره بُر هم خوب نیست. بچه ضعیف میشه.
ساخت این ترکیبها رو در زبانمون دوست دارم. کاش فرهنگستان ازشون استفاده میکرد.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
بهاره بُر هم خوب نیست. بچه ضعیف میشه.
ساخت این ترکیبها رو در زبانمون دوست دارم. کاش فرهنگستان ازشون استفاده میکرد.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
❤11
حرف اضافه
فرض کنید من حالم بده و دارم به شما شرح حال میدم و میگم: «به خدا دیشب اینقدر حالم بد بود که نگو. هی بالا میآوردم» یا «بچهم طفلی دیشب تا صبح بالا آورد. خدا رحم کرد بهش.» توی زبان لکی وقتی اسم خدا در کنار یه امر مشمئز کننده و به طور کلی نازیبا قرار میگیره…
دیشب از کنار دستفروشای ترمینال جنوب که رد میشدم دیدم دوتاشون لری حرف میزنند. یکی به اون یکی میگفت خِلافَه …. ادامهٔ جمله رو نشنیدم. این اصطلاح رو اگه از زبون اونا نمیشنیدم داشت یادم میرفت. ما وقتی میخوایم یه حرفی بزنیم که از نظر عرفی زشت و نامحترمانه است قبلش با گفتن کلماتی مثل خِلافَه یا بیادبیه، عذرخواهی خودمون رو اعلام میکنیم.
واضحه یا مثال بزنم؟ :)
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
واضحه یا مثال بزنم؟ :)
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
❤8
ما وقتی همدیگه رو میبینیم برای سلام و احوالپرسی میگیم سِلام. خویین؟ خَوشین؟ فِراغتین؟
فراغته دقیق دست میذاره میذاره روی اون نقطهای که حال آدم باید داشته باشه: نقطهٔ آسایش و آسودگی.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
فراغته دقیق دست میذاره میذاره روی اون نقطهای که حال آدم باید داشته باشه: نقطهٔ آسایش و آسودگی.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
❤2
نوشته تازه داشتم با زرد کرهای کنار میاومدم که سبز ماچا اومد. ماچا چیه؟
مردم شرق آسیا و به خصوص ژاپنیها یه چای سبز دارن به این اسم که برگهاش رو پودر و به عنوان چای دم میکنند.
چه رنگیه؟ همون پستهای خودمون و کمی روشنتر از حنا وقتی که پودره.
کرهای هم که همون لیموییه.
+Matcha
#کلمه_بازی
مردم شرق آسیا و به خصوص ژاپنیها یه چای سبز دارن به این اسم که برگهاش رو پودر و به عنوان چای دم میکنند.
چه رنگیه؟ همون پستهای خودمون و کمی روشنتر از حنا وقتی که پودره.
کرهای هم که همون لیموییه.
+Matcha
#کلمه_بازی
❤4
حرف اضافه
Voice message
توی فارسی شاخص درجه صمیمیت پسرخاله است. که خب کاربرد تیکه و کنایه و طنز هم داره. برای ما بِرا بووَه این نقش رو داره. یعنی برادر پدر.
قزوینیها یه خیابون دارن به اسم عبید زاکانی. توی مکالمات روزمرهشون یه جوری میگفتند بریم عبید زاکان فلانو بخریم بهمانو بخریم انگار برا بووهشون بود.
#از_جاها
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
قزوینیها یه خیابون دارن به اسم عبید زاکانی. توی مکالمات روزمرهشون یه جوری میگفتند بریم عبید زاکان فلانو بخریم بهمانو بخریم انگار برا بووهشون بود.
#از_جاها
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
😁9
زیارتنامه میخوندم براش. به سلامها که رسیدم گفتم بنت یعنی دِت. ترجمه مستقیم عربی به لکی:)
#دا
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
#دا
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
❤11
حرف اضافه
فرض کنید از جلوی خانه همسایه رد میشوید سلام و علیکی میکنید و خوش و بشی. او دعوتتان میکند به داخل. شما در جوابش چه میگویید؟ در زبان لکی میگویند آبادان باشه و در کردی آباد باشه. یعنی خانهات آباد و آبادان. #کلمه_بازی
قبلاً اینجوری بود که روز پاتختی مهمونها برای عروس و داماد هدیه میبردند بعدا که پاتختی حذف شد توی تالار سرعقد اعلام میکردند و یه نفر از طرف صاحب مجلس وقتی هدیه رو میگرفت میگفت مالی آوا آقای محمدی یه تومن. یعنی آقای محمدی یه تومن داد خونهش آباد. گمونم موقع شاباش دادن هم میگفتند.
ما به خونه میگیم مال. مال اینجا هم میتونه خونه معنی بده هم مال و اموال.
به طورکلی دعاییه که مخصوص زمان هدیه دادن و در حالت کلیتر انفاقه.
حتی به فراخور سبک زندگی میتونه جاهای دیگه هم کاربرد داشته باشه. مثلاً شما به من یه پولی قرض دادید و من بعد از دریافتش بهتون میگم مالی آوا.
مورد داشتیم برای تبریک تولد هم به من گفتنش:)
+تلفظ آوا رو ویس میدم.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
ما به خونه میگیم مال. مال اینجا هم میتونه خونه معنی بده هم مال و اموال.
به طورکلی دعاییه که مخصوص زمان هدیه دادن و در حالت کلیتر انفاقه.
حتی به فراخور سبک زندگی میتونه جاهای دیگه هم کاربرد داشته باشه. مثلاً شما به من یه پولی قرض دادید و من بعد از دریافتش بهتون میگم مالی آوا.
مورد داشتیم برای تبریک تولد هم به من گفتنش:)
+تلفظ آوا رو ویس میدم.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
❤6
حرف اضافه
وقتی کره آب میشه ما میگیم تُآسا، یعنی آب شده است. البته تلفظش نه توآساست و نه تُآسا. نمیتونم براتون هجی کنم مگه اینکه بگمش. برای آب شدن برف هم همین فعل تابیدن به کار میره. مثلاً بخوایم بگیم برف تهران آب شده بود میگیم: ویرَ تیرون تُواوییا. صرفش سخته…
در حالی که دارم سیبزمینیها رو رنده میکنم ازش میپرسم گوشتَه تُآسا؟
یعنی گوشته تابیده است.
یکی از معانی فعل تابیدن، گرم شدنه.
ما وقتی برف آب میشه، کره آب میشه، یخ گوشت وا میشه به همهشون میگیم تابیدن.
حتی اگه خودمون هم یه روز گرم جلوی آفتاب باشیم میگیم تُوآما. آدما هم تابیده میشن. آب میشن.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
یعنی گوشته تابیده است.
یکی از معانی فعل تابیدن، گرم شدنه.
ما وقتی برف آب میشه، کره آب میشه، یخ گوشت وا میشه به همهشون میگیم تابیدن.
حتی اگه خودمون هم یه روز گرم جلوی آفتاب باشیم میگیم تُوآما. آدما هم تابیده میشن. آب میشن.
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
❤5🔥2
مادربزرگش آلزایمر داره. نوهش رو یادش رفته. نوهای که یه پسر جوونه. وقتی یادش میاد اول دخترش رو صدا میکنه که سارا بیا ببین این چی میگه؟ بعد خدا رو شکر میکنه و خیلی خوشحال و شعروار میخونه گل دارم گلدون دارم.
ندیده بودم نوه رو اینقدر سبز و زنده صدا کنند.
#کلمه_بازی
ندیده بودم نوه رو اینقدر سبز و زنده صدا کنند.
#کلمه_بازی
😢6❤5💔2
👍8❤1
❤8
❤19
👻2
حرف اضافه
اگه این ویدئوی آقای علی دهباشی رو که رفته بخارا نمیدیدم داشت یادم میرفت که خودمون هم به غذا خوردن میگیم نانخوردن. مثلاً من میخوام یه قراری با صبا بذارم. بهش میگم بذا نون بخورم میام. یا مادرم نگران حال برادرمه. میگه گُپی نونم هُوارد هر نِمَزونم چو چیه…
قزوینیها یه شیرینی دارند به اسم نونْچایی. که انگار چون پختش راحته و سریع میشه درستش کرد و با چای خوردش به این اسم معروف شده.
قبل از سفرم یه دوستی بهم گفت رفتی اونجا نونچایی خوردی منم یاد کن. من خیال کردم منظورش غذاست. چون ما نونچایی رو با همین مضمون استفاده میکنیم. (رجوع کنید به پستی که بهش ریپلای کردم)
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
قبل از سفرم یه دوستی بهم گفت رفتی اونجا نونچایی خوردی منم یاد کن. من خیال کردم منظورش غذاست. چون ما نونچایی رو با همین مضمون استفاده میکنیم. (رجوع کنید به پستی که بهش ریپلای کردم)
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
👌4