Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مدتی با پیرمرد و دریا همنشین شد و مدتی هم برفهای کیلیمانجارو را پارو کرد.
گرچه با پیامبر و دیوانه نشست و برخاست داشت، از سرگذشتِ هاکِلبِری فین هم غافل نبود.
صبحِ یکی از روزها یک گلِ سرخ برای امیلی چید و بعدش همچون بیگانهای در دهکده سری به خانۀ برناردا آلبا زد و بازماندۀ روز را آنجا گذراند.
آرام و خشونتپرهیز بود و وداع با اسلحه را در همان عُنفوانِ جوانی انجام دادهبود.
به تاریخِ فلسفۀ غرب و فلسفۀ روشناندیشی و عرفان و منطق علاقهمند بود و معنیِ هنر را نیز به تصویر میکشید.
در کتابِ مُستطابِ آشپزی، که در کارنامۀ نشرِ ایران و نشرِ کارنامه بیهمتاست، از سیر تا پیاز را شرح داده.
آری، چنین کنند بزرگان.
#بهروز صفرزاده
#نجف دریابندری
گرچه با پیامبر و دیوانه نشست و برخاست داشت، از سرگذشتِ هاکِلبِری فین هم غافل نبود.
صبحِ یکی از روزها یک گلِ سرخ برای امیلی چید و بعدش همچون بیگانهای در دهکده سری به خانۀ برناردا آلبا زد و بازماندۀ روز را آنجا گذراند.
آرام و خشونتپرهیز بود و وداع با اسلحه را در همان عُنفوانِ جوانی انجام دادهبود.
به تاریخِ فلسفۀ غرب و فلسفۀ روشناندیشی و عرفان و منطق علاقهمند بود و معنیِ هنر را نیز به تصویر میکشید.
در کتابِ مُستطابِ آشپزی، که در کارنامۀ نشرِ ایران و نشرِ کارنامه بیهمتاست، از سیر تا پیاز را شرح داده.
آری، چنین کنند بزرگان.
#بهروز صفرزاده
#نجف دریابندری
Forwarded from گزینگویهها
یک ریشه و دهها واژه (۲)
ریشۀ هند و اروپاییِ -ghel* به معنیِ درخشیدن و برق زدن است و با رنگِ زرد و سبز هم ارتباط دارد.
دهها واژۀ اروپایی از این ریشهاند، از جمله این واژههای انگلیسی:
واژۀ glass به معنیِ شیشه؛
واژۀ glimmer به معنیِ درخشیدن؛
واژۀ glitter به معنیِ درخشیدن؛
واژۀ glow به معنیِ درخشیدن؛
واژۀ gold به معنیِ طلا، زر؛
واژۀ gall به معنیِ صفرا، زرداب؛
واژۀ yellow به معنیِ زرد؛
واژۀ yolk به معنیِ زردۀ تخممرغ؛
واژۀ chlorophyll به معنیِ کلروفیل، سبزینه.
جالبتر اینکه واژههای فارسیِ زر (طلا) و زرد نیز از همین ریشۀ هند و اروپاییاند.
منابع:
فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، محمدِ حسندوست؛
www.etymonline.com
American Heritage Dictionary
#بهروز صفرزاده
#واژهشناسی
ریشۀ هند و اروپاییِ -ghel* به معنیِ درخشیدن و برق زدن است و با رنگِ زرد و سبز هم ارتباط دارد.
دهها واژۀ اروپایی از این ریشهاند، از جمله این واژههای انگلیسی:
واژۀ glass به معنیِ شیشه؛
واژۀ glimmer به معنیِ درخشیدن؛
واژۀ glitter به معنیِ درخشیدن؛
واژۀ glow به معنیِ درخشیدن؛
واژۀ gold به معنیِ طلا، زر؛
واژۀ gall به معنیِ صفرا، زرداب؛
واژۀ yellow به معنیِ زرد؛
واژۀ yolk به معنیِ زردۀ تخممرغ؛
واژۀ chlorophyll به معنیِ کلروفیل، سبزینه.
جالبتر اینکه واژههای فارسیِ زر (طلا) و زرد نیز از همین ریشۀ هند و اروپاییاند.
منابع:
فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی، محمدِ حسندوست؛
www.etymonline.com
American Heritage Dictionary
#بهروز صفرزاده
#واژهشناسی
انسان در گذشته یک چیزِ بینهایت داشت که به او آرامش میداد.
اکنون بینهایت چیز دارد که هیچ کدام به او آرامش نمیدهند.
#بهروز صفرزاده
اکنون بینهایت چیز دارد که هیچ کدام به او آرامش نمیدهند.
#بهروز صفرزاده
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
فردوسی مشهورترین بیتهایش را خارج از شاهنامه سرودهاست. 😁
ظاهراً یادش رفته آنها را در شاهنامه بیاورد. 😁
#بهروز صفرزاده
ظاهراً یادش رفته آنها را در شاهنامه بیاورد. 😁
#بهروز صفرزاده
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
بدانید و آگاه باشید که داستانِ آرشِ کمانگیر در شاهنامه نیامدهاست.
به شهنامه اندر تو آرش مجو
نیابی کمانگیر را اندر او
#بهروز صفرزاده
به شهنامه اندر تو آرش مجو
نیابی کمانگیر را اندر او
#بهروز صفرزاده
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
دوازده نکته دربارۀ زبانِ فارسی
۱. فارسی یکی از زبانهای خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی است.
۲. فارسی از لحاظِ تعدادِ گویشوران، بیست و پنجمین زبان در میانِ بیش از هفت هزار زبانِ جهان است.
۳. بعد از نفوذِ اسلام در ایران، خطِ پهلَوی به خطِ عربی تغییر یافت.
۴. بسیاری از واژههای فارسی با واژههای انگلیسی همریشهاند، مثلاً برادر، پدر، و مادر.
۵. در فارسی تفاوتِ جنسیتی وجود ندارد و مثلاً ضمیرِ «او» هم برای مرد به کار میرود هم برای زن.
۶. فارسی تنها زبانی است که در آن نشانۀ مفعول، یعنی حرفِ اضافۀ را، واژۀ مستقلی است.
۷. در فارسیِ امروز فقط حدودِ چهارصد مصدرِ ساده (بسیط) به کار میرود.
۸. فارسی یکی از تواناترین زبانها در ساختنِ واژههای مُرکّب است.
۹. حدودِ نیمی از واژههای رایج در فارسیِ امروز وامواژههای عربیاند.
۱۰. مهمترین زبانهایی که فارسی از آنها واژه وام گرفته عبارتاند از: عربی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی، روسی.
۱۱. دوزبانگونگی یکی از ویژگیهای بارزِ فارسی است؛ یعنی زبانِ گفتار با زبانِ رسمیِ نوشتار خیلی فرق دارد.
۱۲. لغتنامۀ دهخدا بزرگترین کتابِ زبانِ فارسی است که در بیست و چهار هزار صفحۀ بزرگ چاپ و منتشر شدهاست.
#بهروز صفرزاده. ۱۴۰۳/۲/۲۵
۱. فارسی یکی از زبانهای خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی است.
۲. فارسی از لحاظِ تعدادِ گویشوران، بیست و پنجمین زبان در میانِ بیش از هفت هزار زبانِ جهان است.
۳. بعد از نفوذِ اسلام در ایران، خطِ پهلَوی به خطِ عربی تغییر یافت.
۴. بسیاری از واژههای فارسی با واژههای انگلیسی همریشهاند، مثلاً برادر، پدر، و مادر.
۵. در فارسی تفاوتِ جنسیتی وجود ندارد و مثلاً ضمیرِ «او» هم برای مرد به کار میرود هم برای زن.
۶. فارسی تنها زبانی است که در آن نشانۀ مفعول، یعنی حرفِ اضافۀ را، واژۀ مستقلی است.
۷. در فارسیِ امروز فقط حدودِ چهارصد مصدرِ ساده (بسیط) به کار میرود.
۸. فارسی یکی از تواناترین زبانها در ساختنِ واژههای مُرکّب است.
۹. حدودِ نیمی از واژههای رایج در فارسیِ امروز وامواژههای عربیاند.
۱۰. مهمترین زبانهایی که فارسی از آنها واژه وام گرفته عبارتاند از: عربی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی، روسی.
۱۱. دوزبانگونگی یکی از ویژگیهای بارزِ فارسی است؛ یعنی زبانِ گفتار با زبانِ رسمیِ نوشتار خیلی فرق دارد.
۱۲. لغتنامۀ دهخدا بزرگترین کتابِ زبانِ فارسی است که در بیست و چهار هزار صفحۀ بزرگ چاپ و منتشر شدهاست.
#بهروز صفرزاده. ۱۴۰۳/۲/۲۵