دو کتاب برای شناخت چین
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ کسب شناخت درباره چین یکی از برنامههای مطالعاتی بود که در بخش سیاست خارجی بین سالهای 1392 تا 1396 که من در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری مسئولیت داشتم، دنبال میشد.
✅ یکی از کارهایی که ذیل این برنامه مطالعاتی انجام میشد، جمعآوری، مطالعه و در مواردی ترجمه آثار مهم راهبردی درباره چین بود. ترجمه گزارشهای اندیشکدههای راهبردی مهم جهان درباره چین بخشی از این برنامه مطالعاتی بود.
✅ یکی از کارهایی که به تناسب علاقه شخصی انجام میدادم، مطالعه این آثار و خلاصه کردن راهبردیترین نکات آنها بود. گیرندگان ترجمه این متون اغلب فرصت خواندن متون چند ده صفحهای ندارند، لاجرم مطالب را در یکی دو صفحه خلاصه میکردم تا اگر علاقمند شدند به اصل متن هم مراجعه کنند. حاصل این کار البته دوران خوبی از مطالعه متون مربوط به چین بود.
✅ مرکز بررسیهای استراتژیک در هفته گذشته بخشی از آن متون ترجمهشده را در دو جلد منتشر کرده است. بحث برنامه همکاری با چین در هفتههای اخیر داغ شده است. مناسب دیدم این دو مجلد را معرفی کنم تا حداقل کارشناسان و مراکز مطالعات راهبردی کشور بتوانند از آنها استفاده کنند.
📚 جلد اول: استراتژیهای آینده چین
فصل یک. نیمه پر لیوان موازنه، اطمینانبخشی و اراده مجدد در رابطه استراتژیک ایالات متحده – چین
فصل دو. نفی پایان تاریخ: یک تلقی بدیل چینی از نظم بینالمللی؟
فصل سه. چین 2025: چشمانداز پژوهش و نوآوری
فصل چهار. چین در خاورمیانه: اژدهای محتاط
فصل پنج. روابط اقتصادی اتحادیه اروپا-چین تا سال 2025
فصل شش. صنایع کارخانهای چین در 2025
📚جلد دوم: چشمانداز اقتصادی کمربند جاده ابریشم
فصل اول. جاده ابریشم جدید: چین، ایالات متحده و آینده آسیای مرکزی
فصل دوم. چشمانداز و اقدامات مربوط به احداث کمربند اقتصادی جاده ابریشم
فصل سوم. کمربند اقتصادی جاده ابریشم با در نظر گرفتن دلالتهای امنیتی و جنبههای همکاری اروپا و چین
فصل چهارم. شناخت طرح کمربند و جاده چین
فصل پنجم. آیندههای چینی افق 2025
فصل ششم. واکنش اروپا به طرح یک کمربند یک جاده
✅ این دو کتاب در جمعاً 746 صفحه توسط مرکز بررسیهای استراتژیک منتشر شدهاند.
https://www.instagram.com/p/CC3u670pvgJ/?igshid=b8oftfjnecm
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ کسب شناخت درباره چین یکی از برنامههای مطالعاتی بود که در بخش سیاست خارجی بین سالهای 1392 تا 1396 که من در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری مسئولیت داشتم، دنبال میشد.
✅ یکی از کارهایی که ذیل این برنامه مطالعاتی انجام میشد، جمعآوری، مطالعه و در مواردی ترجمه آثار مهم راهبردی درباره چین بود. ترجمه گزارشهای اندیشکدههای راهبردی مهم جهان درباره چین بخشی از این برنامه مطالعاتی بود.
✅ یکی از کارهایی که به تناسب علاقه شخصی انجام میدادم، مطالعه این آثار و خلاصه کردن راهبردیترین نکات آنها بود. گیرندگان ترجمه این متون اغلب فرصت خواندن متون چند ده صفحهای ندارند، لاجرم مطالب را در یکی دو صفحه خلاصه میکردم تا اگر علاقمند شدند به اصل متن هم مراجعه کنند. حاصل این کار البته دوران خوبی از مطالعه متون مربوط به چین بود.
✅ مرکز بررسیهای استراتژیک در هفته گذشته بخشی از آن متون ترجمهشده را در دو جلد منتشر کرده است. بحث برنامه همکاری با چین در هفتههای اخیر داغ شده است. مناسب دیدم این دو مجلد را معرفی کنم تا حداقل کارشناسان و مراکز مطالعات راهبردی کشور بتوانند از آنها استفاده کنند.
📚 جلد اول: استراتژیهای آینده چین
فصل یک. نیمه پر لیوان موازنه، اطمینانبخشی و اراده مجدد در رابطه استراتژیک ایالات متحده – چین
فصل دو. نفی پایان تاریخ: یک تلقی بدیل چینی از نظم بینالمللی؟
فصل سه. چین 2025: چشمانداز پژوهش و نوآوری
فصل چهار. چین در خاورمیانه: اژدهای محتاط
فصل پنج. روابط اقتصادی اتحادیه اروپا-چین تا سال 2025
فصل شش. صنایع کارخانهای چین در 2025
📚جلد دوم: چشمانداز اقتصادی کمربند جاده ابریشم
فصل اول. جاده ابریشم جدید: چین، ایالات متحده و آینده آسیای مرکزی
فصل دوم. چشمانداز و اقدامات مربوط به احداث کمربند اقتصادی جاده ابریشم
فصل سوم. کمربند اقتصادی جاده ابریشم با در نظر گرفتن دلالتهای امنیتی و جنبههای همکاری اروپا و چین
فصل چهارم. شناخت طرح کمربند و جاده چین
فصل پنجم. آیندههای چینی افق 2025
فصل ششم. واکنش اروپا به طرح یک کمربند یک جاده
✅ این دو کتاب در جمعاً 746 صفحه توسط مرکز بررسیهای استراتژیک منتشر شدهاند.
https://www.instagram.com/p/CC3u670pvgJ/?igshid=b8oftfjnecm
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Instagram
دغدغه ایران
. دو کتاب برای شناخت چین . جلد اول: استراتژیهای آینده چین . فصل یک. نیمه پر لیوان موازنه، اطمینانبخشی و اراده مجدد در رابطه استراتژیک ایالات متحده – چین . فصل دو. نفی پایان تاریخ: یک تلقی بدیل چینی از نظم بینالمللی؟ . فصل سه. چین 2025: چشمانداز پژوهش…
Forwarded from جناب گاو
سود و زیانِ #جنگ
گفته میشود که در طی هشت سال جنگ #عراق و #ایران، همهی دنیا به خصوص آمریکا و اروپا تمامقد پشت عراق ایستادند. گفته میشود که منتفع و برندهی اصلی این جنگ آمریکا و اروپا بودند، به خصوص کارخانههای تسلیحاتی آنها.
این دو عکس (این و این) آمار فروش اسلحه از سوی همهی کشورها به ایران و عراق در همهی سالهای جنگ ۸ساله است. بد نیست نگاهی به آنها بیندازیم. در زیر تمام اعداد به میلیون دلار (م.د.) است.
بزرگترین صادرکننده اسلحه به عراق و ایران در سالهای جنگ، اول #شوروی بود و سپس #چین.
شوروی به ایران: ۲۱۶ م.د
شوروی به عراق: ۱۵،۹۱۴ م.د. (یعنی ۷۳ برابرِ فروش به ایران!!)
چین به ایران: ۱۷۷۴ م.د.
چین به عراق: ۴۰۴۳ م.د. (دو و نیم برابر!).
در کل، اکثر قریب به اتفاق تسلیحات فروخته شده به عراق از بلوک شرق (کمونیستی) بوده. فقط فرانسه از بلوک غرب است که فروش اسلحهاش به عراق بسیار بالا و به ایران مقدار بسیار ناچیزی بوده (ایران: ۱۴۳ عراق: ۴۵۳۴). رئیسجمهورِ فرانسه در آن سالها چپیترین رئیسجمهور تاریخ فرانسه یعنی فرانسوا میتران بود.
از سوی دیگر، فروش اسلحه از آمریکا به هر دو کشور در آن سالها بسیار ناچیز بوده (حدود ۷۰ م.د. برای هرکدام). فروش اسلحه از طرف انگلیس نیز نسبتاً ناچیز بوده، ولی به ایران سه برابر فروش به عراق بوده است (ایران ۱۸۱ م.د.، عراق ۶۶ م.د.).
یک نکتهی جالب هم فروش اسلحه از طرف اسراییل به ایران است (۴۳ م.د.)، در حالی که اسراییل به عراق فروش اسلحه نداشته است. اسراییل خدمت حتی بزرگتری نیز به ایران کرد: با بمباران برنامهی اتمی عراق که در غرب آن کشور و دور از دسترسی موشکها و هواپیماهای ایران بود، عراق را از رسیدن به بمب اتمی بازداشت! اگر اسراییل اینحمله را نمیکرد سرنوشت جنگ و ایران احتمالاً سرنوشتی شوم برای ایران میداشت.
بنابراین از لحاظ فروش تسلیحات، برندهی اصلی جنگ ایران و عراق کشورهای کمونیستی و نیمهچپی بودند؛ کشورهای کاپیتالیستی ("استعماری"!!) بهرهی چندانی از این خوان یغما نبردند.
از جهت دیگری هم شوروی برندهی این جنگ بود: در آن سالها شوروی صادرکنندهی #نفت بود و آمریکا واردکنندهی نفت. افزایشِ قیمتِ نفت که درگیری بین ایران و عراق موجب شد در کل به سود شوروی و به ضرر اقتصاد آمریکا بود.
شاید این سئوال برایتان پیش آید که با وجودِ حجمِ عظیم فروش اسلحه به عراق (توسط بلوک شرق)، ایران چگونه توانست در مقابل عراق بایستد. جوابش را باید در سالهای قبل از انقلاب ۵۷ جُست: در ده سال قبل از انقلاب، خرید اسلحه توسط ایران ۳۰۱۴۶ میلیون دلار و تماماً از آمریکا و کشورهای بلوک غرب بود، و خرید عراق در آن سالها یک سومِ این مقدار و تقریباً به تمامی از شوروی بود. یعنی ایران در آستانهی جنگ تا بُن دندان مسلح به تسلیحات پیشرفتهتر و موثرتر آمریکایی بود! جالب این است که علیرغم گروگانگیریِ احمقانه (و جُبنآمیز) دیپلوماتهای آمریکایی توسط دانشجویان چپی در سال ۱۳۵۸، دولت ریگان در سالهای بعد فروش اسلحه به ایران را در سطح کوچکتر (و گویا با واسطهگری دلالهای اسراییلی) به طور پنهان ادامه داد، تا آنکه چپیهای افراطی داخل نظام جمهوری اسلامی (همان طیف سیدمهدی هاشمی قهدرجانی) با لو دادنِ داستان، ضربهی بزرگی به ایران (و نیز به دولت ریگان!) زدند.
مزیتِ دیگر ایران نسبت به عراق در آن سالها این بود که ایران کموبیش بدونِ مشکل توانست فروش نفتش را از طریق خلیج فارس ادامه دهد، در حالی که عراق نمیتوانست! قبل از جنگ صادرات نفت عراق بیش از سه ملیون بشکه در روز بود که در سالهای اول جنگ این به کمتر از ۲۵۰هزار بشکه رسید. عراق میبایستی نفت خود را با تانکر و از طریق اردن به کشتیهای نفتبر برساند، و بعداً از طریق خط لولهای که مجبور شد از ترکیه و عربستان بکشد. کمکهای مالی سعودی و کویت (تنها کشورهایی که کمک مالی میکردند) مرهم کوچکی برای عراق بود، ولی همان کمکها باید برای خرید اسلحه از بلوک شرق به کار میرفت! خوششانسی ایران آن بود که نه تنها فروش نفتش با مشکل زیادی روبرو نشد، اسلحهی مورد نیازش هم قبل از انقلاب تهیه شده بود. وضعیت مالی ایران طوری بود که در همان بحبوحهی جنگ به گروههای کمونیستی و چپی اطراف دنیا کمک مالی میفرستاد تا با استکبار آمریکا بستیزند!
مسلماً چه آمریکا و چه شوروی و چه بقیه کشورها در تمام سالهای قبل و بعد از انقلاب در پی منافع خود بودند، و هیچکدام عاشق عراق یا ایران نبودند. فقط به نظر میرسد که در تمام این سالها خیلیها در ایران به جای منافع ملی به دنبال همان ایدئولوژیهای پوسیدهی چپی و "استعمار"ستیزانهی خود بودند و مشکلی با ویرانی ایران در جهت این ایدئولوژیها نداشتند.
@jenabegav
گفته میشود که در طی هشت سال جنگ #عراق و #ایران، همهی دنیا به خصوص آمریکا و اروپا تمامقد پشت عراق ایستادند. گفته میشود که منتفع و برندهی اصلی این جنگ آمریکا و اروپا بودند، به خصوص کارخانههای تسلیحاتی آنها.
این دو عکس (این و این) آمار فروش اسلحه از سوی همهی کشورها به ایران و عراق در همهی سالهای جنگ ۸ساله است. بد نیست نگاهی به آنها بیندازیم. در زیر تمام اعداد به میلیون دلار (م.د.) است.
بزرگترین صادرکننده اسلحه به عراق و ایران در سالهای جنگ، اول #شوروی بود و سپس #چین.
شوروی به ایران: ۲۱۶ م.د
شوروی به عراق: ۱۵،۹۱۴ م.د. (یعنی ۷۳ برابرِ فروش به ایران!!)
چین به ایران: ۱۷۷۴ م.د.
چین به عراق: ۴۰۴۳ م.د. (دو و نیم برابر!).
در کل، اکثر قریب به اتفاق تسلیحات فروخته شده به عراق از بلوک شرق (کمونیستی) بوده. فقط فرانسه از بلوک غرب است که فروش اسلحهاش به عراق بسیار بالا و به ایران مقدار بسیار ناچیزی بوده (ایران: ۱۴۳ عراق: ۴۵۳۴). رئیسجمهورِ فرانسه در آن سالها چپیترین رئیسجمهور تاریخ فرانسه یعنی فرانسوا میتران بود.
از سوی دیگر، فروش اسلحه از آمریکا به هر دو کشور در آن سالها بسیار ناچیز بوده (حدود ۷۰ م.د. برای هرکدام). فروش اسلحه از طرف انگلیس نیز نسبتاً ناچیز بوده، ولی به ایران سه برابر فروش به عراق بوده است (ایران ۱۸۱ م.د.، عراق ۶۶ م.د.).
یک نکتهی جالب هم فروش اسلحه از طرف اسراییل به ایران است (۴۳ م.د.)، در حالی که اسراییل به عراق فروش اسلحه نداشته است. اسراییل خدمت حتی بزرگتری نیز به ایران کرد: با بمباران برنامهی اتمی عراق که در غرب آن کشور و دور از دسترسی موشکها و هواپیماهای ایران بود، عراق را از رسیدن به بمب اتمی بازداشت! اگر اسراییل اینحمله را نمیکرد سرنوشت جنگ و ایران احتمالاً سرنوشتی شوم برای ایران میداشت.
بنابراین از لحاظ فروش تسلیحات، برندهی اصلی جنگ ایران و عراق کشورهای کمونیستی و نیمهچپی بودند؛ کشورهای کاپیتالیستی ("استعماری"!!) بهرهی چندانی از این خوان یغما نبردند.
از جهت دیگری هم شوروی برندهی این جنگ بود: در آن سالها شوروی صادرکنندهی #نفت بود و آمریکا واردکنندهی نفت. افزایشِ قیمتِ نفت که درگیری بین ایران و عراق موجب شد در کل به سود شوروی و به ضرر اقتصاد آمریکا بود.
شاید این سئوال برایتان پیش آید که با وجودِ حجمِ عظیم فروش اسلحه به عراق (توسط بلوک شرق)، ایران چگونه توانست در مقابل عراق بایستد. جوابش را باید در سالهای قبل از انقلاب ۵۷ جُست: در ده سال قبل از انقلاب، خرید اسلحه توسط ایران ۳۰۱۴۶ میلیون دلار و تماماً از آمریکا و کشورهای بلوک غرب بود، و خرید عراق در آن سالها یک سومِ این مقدار و تقریباً به تمامی از شوروی بود. یعنی ایران در آستانهی جنگ تا بُن دندان مسلح به تسلیحات پیشرفتهتر و موثرتر آمریکایی بود! جالب این است که علیرغم گروگانگیریِ احمقانه (و جُبنآمیز) دیپلوماتهای آمریکایی توسط دانشجویان چپی در سال ۱۳۵۸، دولت ریگان در سالهای بعد فروش اسلحه به ایران را در سطح کوچکتر (و گویا با واسطهگری دلالهای اسراییلی) به طور پنهان ادامه داد، تا آنکه چپیهای افراطی داخل نظام جمهوری اسلامی (همان طیف سیدمهدی هاشمی قهدرجانی) با لو دادنِ داستان، ضربهی بزرگی به ایران (و نیز به دولت ریگان!) زدند.
مزیتِ دیگر ایران نسبت به عراق در آن سالها این بود که ایران کموبیش بدونِ مشکل توانست فروش نفتش را از طریق خلیج فارس ادامه دهد، در حالی که عراق نمیتوانست! قبل از جنگ صادرات نفت عراق بیش از سه ملیون بشکه در روز بود که در سالهای اول جنگ این به کمتر از ۲۵۰هزار بشکه رسید. عراق میبایستی نفت خود را با تانکر و از طریق اردن به کشتیهای نفتبر برساند، و بعداً از طریق خط لولهای که مجبور شد از ترکیه و عربستان بکشد. کمکهای مالی سعودی و کویت (تنها کشورهایی که کمک مالی میکردند) مرهم کوچکی برای عراق بود، ولی همان کمکها باید برای خرید اسلحه از بلوک شرق به کار میرفت! خوششانسی ایران آن بود که نه تنها فروش نفتش با مشکل زیادی روبرو نشد، اسلحهی مورد نیازش هم قبل از انقلاب تهیه شده بود. وضعیت مالی ایران طوری بود که در همان بحبوحهی جنگ به گروههای کمونیستی و چپی اطراف دنیا کمک مالی میفرستاد تا با استکبار آمریکا بستیزند!
مسلماً چه آمریکا و چه شوروی و چه بقیه کشورها در تمام سالهای قبل و بعد از انقلاب در پی منافع خود بودند، و هیچکدام عاشق عراق یا ایران نبودند. فقط به نظر میرسد که در تمام این سالها خیلیها در ایران به جای منافع ملی به دنبال همان ایدئولوژیهای پوسیدهی چپی و "استعمار"ستیزانهی خود بودند و مشکلی با ویرانی ایران در جهت این ایدئولوژیها نداشتند.
@jenabegav