آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت دوم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، من در قسمت اول این مجموعه که قرار است برخی تجربهها را برایت بنویسم، هفت نکته را درباره کارت توضیح دادم، و حالا نکته هشتم:
☑️⭕️ هشت. گزارش صفر بده
✅ شما از وقتی انتخابات را برنده میشوی تا روزی که در دوازده مرداد وارد دفتر رئیسجمهوری میشوی، حدود سه ماه فرصت داری تا گزارشی بدهی که نشان دهد چه چیزی را تحویل گرفتهای و وضعیت چگونه است. آدمهای دقیقتر از روی همان گزارش میفهمند شما چه چیزهایی به نظرت شاخصهای مهمی هستند و از ابتدا حواست به آنها هست. اگر #گزارش_صفر ندهی بعداً همه از شما طلبکار میشوند که بله بهشت تحویلت دادیم و حالا داری جهنم تحویل میدهی.
«گزارش صفر» در هر عرصهای نوعی بنیان و مقیاس همکاری با وزار و معاونان و منصوبان شما هم هست. شما به هر وزیری میگویید من شما را در حالی به این سمت گماشتهام که وضعیت این چنین است و از شما انتظار دارم کاری کنید که واقعاً – نه با شکنجه کردن دادهها و آمار – وضعیت را به سمت اهداف مشخص بهبود دهید. وقت مناسب برای دادن گزارش صفر، حداکثر هفته اول ریاست جمهوری شماست.
یک خوبی «گزارش صفر» این است که در همان سه ماه اول انتخاب شدن و پیش از ورود به اتاق رئیسجمهور، تمام توهمات و خیالات خوش و خوشخیالیهای شما فرو میریزد. آن موقع است که تازه میفهمی به دست آوردن داده مطمئن و معتبر تا چه اندازه دشوار است و قرار است بر کشوری رئیس باشی که نظام دادهها و اطلاعات آن چنان نقصانهایی دارد که کار را بر هر برنامهریز دقیق و حساسی دشوار میکند. شما از همان زمان تدوین گزارش صفر یاد میگیری به چه دادههایی اعتماد کنی و کدام دادهها را با شک و تردید بنگری.
مقدار کار عظیمی که باید برای تدوین گزارش صفر انجام شود، کیفیت آدمهایی را که باید با آنها کار کنی به تو نشان خواهد داد. آن موقع از مبارزات انتخاباتی که در آنها رقبا به احتمال زیاد یک مشت اعداد بی در و پیکر تحویل همدیگر و مردم دادهاند راحت شدهای و تازه با واقعیت اعداد و ارقام کشور آشنا میشوی و میفهمی برای اداره کشور به آدمهایی احتیاج داری خیلی متفاوت از آنها که انتخابات را برایت هدایت کردند.
گزارش صفر باکیفیت، البته گستره عظیم کاری را که باید انجام دهی نشانت میدهد؛ نباید بترسی اما کمکت میکند بدون توهم وارد اتاق رئیسجمهور میشوی.
نوشتن گزارش صفر را بهتر است از همین الان شروع کنی، و در زمان سه ماهه انتقال قدرت، با دسترسی بهتری که به دادهها و امکان گفتوگو با هر یک از وزرا و مقامات پیدا میکنی، دادهها را تکمیل کنی.
اگر به هر دلیلی نتوانستی گزارش صفر را عمومی منتشر کنی، نقطه ضعفی در کارنامه شماست، کسی که نتواند گزارشی از آنچه تحویل میگیرد ارائه کند، گزارشش از آنچه انجام و تحویل میدهد هم پشمی به کلاه نخواهد داشت؛ اما حداقل نسخههایی از آنرا به جهت ثبت در تاریخ و روشن شدن وضعیتی که کار را تحویل گرفتهای برای همه افراد مهم (حدود دویست سیصد نفر) ارسال کن.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
دغدغه ایران
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، من در قسمت اول این مجموعه که قرار است برخی تجربهها را برایت بنویسم، هفت نکته را درباره کارت توضیح دادم، و حالا نکته هشتم:
☑️⭕️ هشت. گزارش صفر بده
✅ شما از وقتی انتخابات را برنده میشوی تا روزی که در دوازده مرداد وارد دفتر رئیسجمهوری میشوی، حدود سه ماه فرصت داری تا گزارشی بدهی که نشان دهد چه چیزی را تحویل گرفتهای و وضعیت چگونه است. آدمهای دقیقتر از روی همان گزارش میفهمند شما چه چیزهایی به نظرت شاخصهای مهمی هستند و از ابتدا حواست به آنها هست. اگر #گزارش_صفر ندهی بعداً همه از شما طلبکار میشوند که بله بهشت تحویلت دادیم و حالا داری جهنم تحویل میدهی.
«گزارش صفر» در هر عرصهای نوعی بنیان و مقیاس همکاری با وزار و معاونان و منصوبان شما هم هست. شما به هر وزیری میگویید من شما را در حالی به این سمت گماشتهام که وضعیت این چنین است و از شما انتظار دارم کاری کنید که واقعاً – نه با شکنجه کردن دادهها و آمار – وضعیت را به سمت اهداف مشخص بهبود دهید. وقت مناسب برای دادن گزارش صفر، حداکثر هفته اول ریاست جمهوری شماست.
یک خوبی «گزارش صفر» این است که در همان سه ماه اول انتخاب شدن و پیش از ورود به اتاق رئیسجمهور، تمام توهمات و خیالات خوش و خوشخیالیهای شما فرو میریزد. آن موقع است که تازه میفهمی به دست آوردن داده مطمئن و معتبر تا چه اندازه دشوار است و قرار است بر کشوری رئیس باشی که نظام دادهها و اطلاعات آن چنان نقصانهایی دارد که کار را بر هر برنامهریز دقیق و حساسی دشوار میکند. شما از همان زمان تدوین گزارش صفر یاد میگیری به چه دادههایی اعتماد کنی و کدام دادهها را با شک و تردید بنگری.
مقدار کار عظیمی که باید برای تدوین گزارش صفر انجام شود، کیفیت آدمهایی را که باید با آنها کار کنی به تو نشان خواهد داد. آن موقع از مبارزات انتخاباتی که در آنها رقبا به احتمال زیاد یک مشت اعداد بی در و پیکر تحویل همدیگر و مردم دادهاند راحت شدهای و تازه با واقعیت اعداد و ارقام کشور آشنا میشوی و میفهمی برای اداره کشور به آدمهایی احتیاج داری خیلی متفاوت از آنها که انتخابات را برایت هدایت کردند.
گزارش صفر باکیفیت، البته گستره عظیم کاری را که باید انجام دهی نشانت میدهد؛ نباید بترسی اما کمکت میکند بدون توهم وارد اتاق رئیسجمهور میشوی.
نوشتن گزارش صفر را بهتر است از همین الان شروع کنی، و در زمان سه ماهه انتقال قدرت، با دسترسی بهتری که به دادهها و امکان گفتوگو با هر یک از وزرا و مقامات پیدا میکنی، دادهها را تکمیل کنی.
اگر به هر دلیلی نتوانستی گزارش صفر را عمومی منتشر کنی، نقطه ضعفی در کارنامه شماست، کسی که نتواند گزارشی از آنچه تحویل میگیرد ارائه کند، گزارشش از آنچه انجام و تحویل میدهد هم پشمی به کلاه نخواهد داشت؛ اما حداقل نسخههایی از آنرا به جهت ثبت در تاریخ و روشن شدن وضعیتی که کار را تحویل گرفتهای برای همه افراد مهم (حدود دویست سیصد نفر) ارسال کن.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
دغدغه ایران
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت اول
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و افرادی خودشان را برای نامزدی در این انتخابات آماده کرده و به تدریج رونمایی میشوند. من هم هفت سال در ارتباط نزدیک با دولت تجربه دارم…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و افرادی خودشان را برای نامزدی در این انتخابات آماده کرده و به تدریج رونمایی میشوند. من هم هفت سال در ارتباط نزدیک با دولت تجربه دارم…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت سوم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، قسمت اول و قسمت دوم این نوشته، حاوی هشت نکته بود، اما نکته نهم:
نُه. شما با تحریمها عددبازی نکن
✅ یکی از آن کلاههایی که ممکن است سرت برود این است که اعدادی را که برخی درباره اثر نسبی تحریمها و سهم مدیریت داخلی در بروز مشکلات کشور از خودشان درمیآورند باور کنی و بعد خودت را با اینها گول بزنی. یکی میگوید سهم نسبی تحریم و سوءمدیریت بیست به هشتاد درصد است، آن یکی گونه دیگری خوابنما میشود و از سهم سی به هفتاد حرف میزند. این اعداد و ارقام پایه و اساس ندارد، توضیح میدهم.
✅ اثر تحریم قابل میانگینگیری نیست و در هر عرصهای متفاوت است. فرض کن بیماری خطرناکی هست که فقط با یک داروی تحت تحریم درمان میشود و بدون آن بیمار میمیرد. آیا میشود سهم تحریم در مرگ این بیمار را با سهم تحریم در نبود ماده اولیه یک داروی دیگر، یا سهم تحریم در افزایش قیمت داروی عادی را با هم جمع زد و به یک عدد میانگین رسید؟ اینها قابل جمع زدن نیستند.
✅ فرض کن ساخت یک پالایشگاه یکونیم میلیارد دلار هزینه دارد و راه افتادن پالایشگاه نیازمند فقط سه میلیون دلار قطعاتی است که فناوری تولیدش داخلی نیست. اگر پالایشگاه بدون این سه میلیون دلار قطعات راه نیفتاد، میشود گفت سهم تحریم فقط دودهم درصد بوده است؟
✅ شما به آن آدمهایی که از این اعداد تدارک میکنند بگو سهم تحریم در بروز فساد را چگونه ارزیابی میکنند. گفته بودم قبلاً که فقط حرفهایی را بپذیر که گوینده بتواند با متن مکتوب جلوی یک جمع متخصص از آنها دفاع کند.
✅ زنجیرههای تولید و مسائل حکومتداری در جهان جدید چنان با عرصه بینالمللی در هم پیچیدهاند که گفتن این میانگینهای بیستهشتاد یا سیهفتاد برای سرگرمی خوب است.
✅ تعیین کردن سهم تحریم در هر مشکلی، خودش یک پروژه تحقیقاتی است که کالا به کالا، مشکل به مشکل فرق میکند. این اعداد برای مناقشه سیاسی خوب است، برای زدن توی سر حریف خوب است، اما همان اول به شما گفتم که زدن توی سر حریف که کار اصلی رئیسجمهور نیست. اگر گفته مرحوم دنگ شیائوپنگ بنیانگذار چین امروز را مبنا قرار دهیم، رئیسجمهور گربهای است که باید موش بگیرد، سیاه و سفیدش فرق نمیکند. تو باید موش بگیری، یعنی مسأله حل کنی.
✅ این اعداد سهم تحریم و سهم سوءمدیریت داخلی، برای فاطی تومبان نمیشود. شما جهت تدارک کردن تومبان برای فاطی، دو کار حتماً انجام بده:
⭕️ اول، هر جور هست به فکر رفع تحریمها باش. تحریم اصلاً نعمت، رحمت، فرصت و شربت است را ول کن؛ تحریم برای هیچ ملتی جز نقمت و نکبت نیست. البته نظام تحریمها پیچیدهتر از آن است که در کوتاهمدت از دستشان خلاص شوی، پس،
⭕️ دوم، تا وقتی تحریمها هست، هر مسأله متأثر از تحریم – از گرانی مرغ تا نبود دارو یا راه نیفتادن پالایشگاه و نیروگاه معطل قطعه – را موضوع یک مسأله سیاستپژوهی دقیق قرار بده و به کلیات ابوالبقاء که بوروکراتها و سیاسیون به هم میبافند توجه نکن. سهم تحریم در کلیت مسائل کشور قابل میانگینگیری نیست، با این اعداد بازی نکن و نگذار بقیه تو را بازی بدهند.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، قسمت اول و قسمت دوم این نوشته، حاوی هشت نکته بود، اما نکته نهم:
نُه. شما با تحریمها عددبازی نکن
✅ یکی از آن کلاههایی که ممکن است سرت برود این است که اعدادی را که برخی درباره اثر نسبی تحریمها و سهم مدیریت داخلی در بروز مشکلات کشور از خودشان درمیآورند باور کنی و بعد خودت را با اینها گول بزنی. یکی میگوید سهم نسبی تحریم و سوءمدیریت بیست به هشتاد درصد است، آن یکی گونه دیگری خوابنما میشود و از سهم سی به هفتاد حرف میزند. این اعداد و ارقام پایه و اساس ندارد، توضیح میدهم.
✅ اثر تحریم قابل میانگینگیری نیست و در هر عرصهای متفاوت است. فرض کن بیماری خطرناکی هست که فقط با یک داروی تحت تحریم درمان میشود و بدون آن بیمار میمیرد. آیا میشود سهم تحریم در مرگ این بیمار را با سهم تحریم در نبود ماده اولیه یک داروی دیگر، یا سهم تحریم در افزایش قیمت داروی عادی را با هم جمع زد و به یک عدد میانگین رسید؟ اینها قابل جمع زدن نیستند.
✅ فرض کن ساخت یک پالایشگاه یکونیم میلیارد دلار هزینه دارد و راه افتادن پالایشگاه نیازمند فقط سه میلیون دلار قطعاتی است که فناوری تولیدش داخلی نیست. اگر پالایشگاه بدون این سه میلیون دلار قطعات راه نیفتاد، میشود گفت سهم تحریم فقط دودهم درصد بوده است؟
✅ شما به آن آدمهایی که از این اعداد تدارک میکنند بگو سهم تحریم در بروز فساد را چگونه ارزیابی میکنند. گفته بودم قبلاً که فقط حرفهایی را بپذیر که گوینده بتواند با متن مکتوب جلوی یک جمع متخصص از آنها دفاع کند.
✅ زنجیرههای تولید و مسائل حکومتداری در جهان جدید چنان با عرصه بینالمللی در هم پیچیدهاند که گفتن این میانگینهای بیستهشتاد یا سیهفتاد برای سرگرمی خوب است.
✅ تعیین کردن سهم تحریم در هر مشکلی، خودش یک پروژه تحقیقاتی است که کالا به کالا، مشکل به مشکل فرق میکند. این اعداد برای مناقشه سیاسی خوب است، برای زدن توی سر حریف خوب است، اما همان اول به شما گفتم که زدن توی سر حریف که کار اصلی رئیسجمهور نیست. اگر گفته مرحوم دنگ شیائوپنگ بنیانگذار چین امروز را مبنا قرار دهیم، رئیسجمهور گربهای است که باید موش بگیرد، سیاه و سفیدش فرق نمیکند. تو باید موش بگیری، یعنی مسأله حل کنی.
✅ این اعداد سهم تحریم و سهم سوءمدیریت داخلی، برای فاطی تومبان نمیشود. شما جهت تدارک کردن تومبان برای فاطی، دو کار حتماً انجام بده:
⭕️ اول، هر جور هست به فکر رفع تحریمها باش. تحریم اصلاً نعمت، رحمت، فرصت و شربت است را ول کن؛ تحریم برای هیچ ملتی جز نقمت و نکبت نیست. البته نظام تحریمها پیچیدهتر از آن است که در کوتاهمدت از دستشان خلاص شوی، پس،
⭕️ دوم، تا وقتی تحریمها هست، هر مسأله متأثر از تحریم – از گرانی مرغ تا نبود دارو یا راه نیفتادن پالایشگاه و نیروگاه معطل قطعه – را موضوع یک مسأله سیاستپژوهی دقیق قرار بده و به کلیات ابوالبقاء که بوروکراتها و سیاسیون به هم میبافند توجه نکن. سهم تحریم در کلیت مسائل کشور قابل میانگینگیری نیست، با این اعداد بازی نکن و نگذار بقیه تو را بازی بدهند.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت اول
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و افرادی خودشان را برای نامزدی در این انتخابات آماده کرده و به تدریج رونمایی میشوند. من هم هفت سال در ارتباط نزدیک با دولت تجربه دارم…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و افرادی خودشان را برای نامزدی در این انتخابات آماده کرده و به تدریج رونمایی میشوند. من هم هفت سال در ارتباط نزدیک با دولت تجربه دارم…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت ششم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، در قسمتهای قبل یازده نکته را برای شما نوشتهام، اما نکته دوازدهم:
☑️⭕️ دوازدهم: شمردن، شمردن، شمردن
✅ یکی از آن بدبختیهایی که گریبانت را میگیرد، ظرفیت شمردن است. فرض کن شب عید سال نودوهشت است، کرونا از راه رسیده و دستفروشها بیکار شدهاند. شما که خیلی آدم مردمداری هستی میخواهی دولت برای اقشار آسیبپذیر حمایت اجتماعی فراهم کند و دستفروشها – که برخی از آنها کل سال به امید شب عید هستند – باید کمک شوند.
✅ شما به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگویی «ما باید برای دستفروشهایی که شب عید کسبوکارشان بر اثر کرونا از دست رفته، کاری کنیم.» او ممکن است هر چیزی بگوید، اما خودش هم میداند که هیچ بانک اطلاعات دقیقی از دستفروشها در دست نیست. راستش را بخواهی بانک اطلاعات خیلی چیزها نیست.
✅ این مملکتی که شما قرار است اداره کنی، آمار خیلی چیزها را ندارد. ما در این مملکت بر سر آمار مقدار آبی که هر سال خدا در اختیارمان قرار میدهد، مقدار مصرف آب کشاورزی، مقدار قاچاق، جمعیت زیر خط فقر، مقدار فرار مالیاتی، اصلاً تعداد جمعیتی که باید مالیات بدهند، و درباره هر آمار دیگری که برای برنامهریزی احتیاج داریم، هزار و یک مشکل داریم.
✅ ما کشوری هستیم که حکومت مدرن ندارد، یعنی حکومتی نداریم که میتواند دقیق بشمرد، همه کمیتهای ضروری برای حکمرانی را بشمرد؛ هر آماری دستت دادند، دقیق شو، بپرس اینرا از کجا آوردهاید، مبنای محاسبهاش چیست، چه سازوکاری برای تأیید اعتبارش وجود دارد، چه کسانی از آن دفاع میکنند و منتقدان درباره آن چه میگویند؟ به محض اینکه چنین کاری کنی، خیلیها آمارشان را پس میگیرند.
✅ بدبختی بزرگ شما و کشور این است که آمارها را به اشتراک هم نمیگذارند. هر کسی برای خودش آماری دارد که حاضر نیست در معرض دید و نظارت عمومی قرار دهد. گاه حتی مبنا و تعریف آمارشان را هم مشخص نمیکنند. عذاب بزرگ برای دستگاهها این است که دادههایشان را با هم به اشتراک بگذارند و مثلاً اطلاعات حسابهای بانکی، کدهای اقتصادی، واردات و صادرات، و حسابهای مالیاتی را با هم ترکیب کنند و دست به تحلیل آنها بزنند.
✅ هر دستگاهی برای خودش آماری دارد و بقیه را هم قبول ندارد. آن آمار برایش قدرت میآورد. هر بار دستی به سر و رویش میکشد یک چیزی تحویل میدهد، گاهی هم آن آمار را آنقدر شکنجه میکنند تا به هر چه دوست دارند اعتراف کند. اگر بفهمند که آمار شکنجهشده دوست داری، هر نتیجهای از آن آمار برایت استخراج میکنند؛ آنچه سلطان پسندد را برایت نمایش میدهند.
✅ اگر میخواهی رئیسجمهور خوبی باشی و واقعاً برای این کشور کار کنی، از همین الان فکر برنامهای برای سامان دادن به نظام داده، آمار و شمردن باش. یادت باشد، این کشور فقط میتواند با داشتن دولت مدرن، کشوری شود که از این مصائب فعلی بیرون بیاید و دولت مدرن شدن با شمردن آغاز میشود. دولتهای مدرن برای همین از سرشماری کردن و گرفتن آمار نفوس و تولید و ... شروع کردند.
✅ شما از همین الان به مشاورانت بگو «کشور در کدام عرصهها با مشکل عدم دقت دادهها و آمار مواجه است؟ و کدام دادهها را اگر به اشتراک بگذاریم حکمرانی بهتری ایجاد میشود؟ و چگونه میتوان سازوکارهایی برای افزایش تدریجی دقت دادهها ایجاد کرد؟»
✅ دولت باید یاد بگیرد دقیق بشمرد، و بتواند از شمردنهایش دفاع کند و درستی آنها را نشان دهد. بدون چنین قابلیتی، همه سرت کلاه میگذارند و تو به نمایندگی از همه آنها سر مردم کلاه میگذاری، حتی وقتی دوست نداری چنین کاری کنی، راستش چارهای نداری!!
سازوکارهای شمردن را اصلاح کن. این یک تخصص است.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، در قسمتهای قبل یازده نکته را برای شما نوشتهام، اما نکته دوازدهم:
☑️⭕️ دوازدهم: شمردن، شمردن، شمردن
✅ یکی از آن بدبختیهایی که گریبانت را میگیرد، ظرفیت شمردن است. فرض کن شب عید سال نودوهشت است، کرونا از راه رسیده و دستفروشها بیکار شدهاند. شما که خیلی آدم مردمداری هستی میخواهی دولت برای اقشار آسیبپذیر حمایت اجتماعی فراهم کند و دستفروشها – که برخی از آنها کل سال به امید شب عید هستند – باید کمک شوند.
✅ شما به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگویی «ما باید برای دستفروشهایی که شب عید کسبوکارشان بر اثر کرونا از دست رفته، کاری کنیم.» او ممکن است هر چیزی بگوید، اما خودش هم میداند که هیچ بانک اطلاعات دقیقی از دستفروشها در دست نیست. راستش را بخواهی بانک اطلاعات خیلی چیزها نیست.
✅ این مملکتی که شما قرار است اداره کنی، آمار خیلی چیزها را ندارد. ما در این مملکت بر سر آمار مقدار آبی که هر سال خدا در اختیارمان قرار میدهد، مقدار مصرف آب کشاورزی، مقدار قاچاق، جمعیت زیر خط فقر، مقدار فرار مالیاتی، اصلاً تعداد جمعیتی که باید مالیات بدهند، و درباره هر آمار دیگری که برای برنامهریزی احتیاج داریم، هزار و یک مشکل داریم.
✅ ما کشوری هستیم که حکومت مدرن ندارد، یعنی حکومتی نداریم که میتواند دقیق بشمرد، همه کمیتهای ضروری برای حکمرانی را بشمرد؛ هر آماری دستت دادند، دقیق شو، بپرس اینرا از کجا آوردهاید، مبنای محاسبهاش چیست، چه سازوکاری برای تأیید اعتبارش وجود دارد، چه کسانی از آن دفاع میکنند و منتقدان درباره آن چه میگویند؟ به محض اینکه چنین کاری کنی، خیلیها آمارشان را پس میگیرند.
✅ بدبختی بزرگ شما و کشور این است که آمارها را به اشتراک هم نمیگذارند. هر کسی برای خودش آماری دارد که حاضر نیست در معرض دید و نظارت عمومی قرار دهد. گاه حتی مبنا و تعریف آمارشان را هم مشخص نمیکنند. عذاب بزرگ برای دستگاهها این است که دادههایشان را با هم به اشتراک بگذارند و مثلاً اطلاعات حسابهای بانکی، کدهای اقتصادی، واردات و صادرات، و حسابهای مالیاتی را با هم ترکیب کنند و دست به تحلیل آنها بزنند.
✅ هر دستگاهی برای خودش آماری دارد و بقیه را هم قبول ندارد. آن آمار برایش قدرت میآورد. هر بار دستی به سر و رویش میکشد یک چیزی تحویل میدهد، گاهی هم آن آمار را آنقدر شکنجه میکنند تا به هر چه دوست دارند اعتراف کند. اگر بفهمند که آمار شکنجهشده دوست داری، هر نتیجهای از آن آمار برایت استخراج میکنند؛ آنچه سلطان پسندد را برایت نمایش میدهند.
✅ اگر میخواهی رئیسجمهور خوبی باشی و واقعاً برای این کشور کار کنی، از همین الان فکر برنامهای برای سامان دادن به نظام داده، آمار و شمردن باش. یادت باشد، این کشور فقط میتواند با داشتن دولت مدرن، کشوری شود که از این مصائب فعلی بیرون بیاید و دولت مدرن شدن با شمردن آغاز میشود. دولتهای مدرن برای همین از سرشماری کردن و گرفتن آمار نفوس و تولید و ... شروع کردند.
✅ شما از همین الان به مشاورانت بگو «کشور در کدام عرصهها با مشکل عدم دقت دادهها و آمار مواجه است؟ و کدام دادهها را اگر به اشتراک بگذاریم حکمرانی بهتری ایجاد میشود؟ و چگونه میتوان سازوکارهایی برای افزایش تدریجی دقت دادهها ایجاد کرد؟»
✅ دولت باید یاد بگیرد دقیق بشمرد، و بتواند از شمردنهایش دفاع کند و درستی آنها را نشان دهد. بدون چنین قابلیتی، همه سرت کلاه میگذارند و تو به نمایندگی از همه آنها سر مردم کلاه میگذاری، حتی وقتی دوست نداری چنین کاری کنی، راستش چارهای نداری!!
سازوکارهای شمردن را اصلاح کن. این یک تخصص است.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی - قسمت پنجم
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، ده نکته را تا اینجا توضیح دادهام. نکته یازدهم این است که:
☑️⭕️ بساز و بفروش نشو
✅ دولتها در دو حوزه کار انجام میدهند: ساختوساز و سازوکار. ساختوساز…
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، ده نکته را تا اینجا توضیح دادهام. نکته یازدهم این است که:
☑️⭕️ بساز و بفروش نشو
✅ دولتها در دو حوزه کار انجام میدهند: ساختوساز و سازوکار. ساختوساز…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت هفتم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، دوازده نکته تا حالا نوشتهام و حالا نکته سیزدهم، که اگر توجه نکنی، نحسی آن حتماً حساب تو و مردم را میرسد.
☑️⭕️ سیزدهم: اَلبانک، ما اَلبانک، و ما اَدراکَ ما اَلبانک
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، هیچ کسی هنوز واقعیت مسأله بانکها در ایران را برای مردم توضیح نداده است. مردم عمق مسأله بانکها و تأثیرشان بر زندگی و برخی بدبختیهای خود را نمیدانند.
مسأله بانک از آن قبیل مسائلی است که اگر با مردم طرح مسأله نکنی، اصلاً نمیتوانی نزدیکش شوی. گردنکلفتهایی پشت آن با منافع کلان خوابیدهاند. بدون جلب همراهی مردم، هیچ کار مهمی در زمینه امور بانکها نمیتوانی انجام دهی.
✅ شما حتماً میدانی بانکها تقریباً چگونه کار میکنند. آنها سپردههای خُرد مردم را میگیرند و به افراد خاصی در رقمهای بالا وام میدهند. خودت فکر کنم یک نفر سال نودوشش مثلاً ده میلیارد وام گرفته و با آن سکه، طلا یا سهام بورس خریده باشد. رقم داراییاش در این اقتصاد تورمی الان باید حداقل به نزدیک پنجاه تا صد میلیارد تومان رسیده باشد.
✅ او اقساط را پرداخت نکرده اما ملکی را وثیقه بانک گذاشته است. بانک چهار سال است درگیر توقیف ملک، فروش آن و بازگرداندن دارایی خودش است (اگر وامگیرنده با برخی مدیران بانک شریک نباشد و واقعاً دنبال بازگرداندن اموال بانک باشند).
طبق برخی مقررات، بعد از چند سال رفت و برگشت، بازگشت اصل و سود پول را قسطبندی میکنند. فرض کن اصل و سود پول میشود سی میلیارد تومان و در اقساط پنج ساله میپردازد (اگر بپردازد) و ملک وثیقه را هم پس میگیرد که حالا قیمتاش چند برابر شده است.
✅ دقت میکنی؟ وامگیرنده در یک اقتصاد تورمی با آن ده میلیارد وام حالا صاحب چند ده میلیارد دارایی طلا، سکه یا سهام است؛ وام را در چند سال قسطی برمیگرداند؛ ملک وثیقه را هم که قیمتاش چند برابر شده پس میگیرد. کجای دنیا میشود این گونه دارایی جمع کرد؟ شما خودت حتما میدانی وقتی پای چنین معاملهای در میان باشد – یعنی چند ده میلیارد تومان تولید ثروت در یک اقتصاد تورمی - میشود برخی مدیران و کارشناسان بانک را هم همراه کرد.
✅ بانکها به این ترتیب منابع را از دست طبقات پایین و متوسط خارج کرده و در ترکیب با تورم، نابرابری گستردهای را بر جامعه تحمیل میکنند. این نابرابری فقرآفرین (ناشی از تورم)، موجب نارضایتی گسترده و ناامنی میشود که خودش ضدتولید است. این رویه، همچنین به شکلی پنهان و نامحسوس مشوق تداوم سیاستهای تورمی هم هست. وام گرفتن، ندادن اقساط و معوقه شدن تسهیلات، در اقتصادی با نرخ تورم بالا، ثروتآفرین برای وامگیرنده است. بانکها به این ترتیب، ذینفعان و طرفداران تورم را در اقتصاد سیاسی ایران گسترش میدهند.
✅ آمار درصدی از جمعیت ایران که هرگز وامی از بانکها دریافت نکردهاند موجود است؛ و همینطور درصدی از جمعیت که بیشترین وامها و تسهیلات را دریافت کردهاند. نگاهی به آنها بینداز، بخشی از منطق نابودی تولید ملی، انباشت ثروتهای افسانهای، فساد در ساختار اداری، اقتصاد سیاسی خلق پول و رشد نقدینگی، تشدید نابرابری و کاهش ارزش پول ملی را درخواهی یافت.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، آنچه نوشتم فقط یک پرده از بانک است؛ و شما اگر نظریه، فهم و درک صحیحی از بانک و کارکرد آن در اقتصاد نداشته باشی، و نفهمی که نهاد و سازمان بانکی چگونه یک کشور را در مسیر رشد یا بدبختی و فلاکت و فقر و نابرابری قرار میدهد، خودت و ما را بدبخت خواهی کرد.
✅ اگر واقعاً میخواهی رئیسجمهور خوبی باشی، و اگر خودت بخشی از ذینغعان نامشروع و صاحبان ثروتهای بادآورده از مسیر نظام بانکی ناسالم نیستی، از همین الان برای فهم سازوکار عمل بانکها و تأثیرشان بر اقتصاد بخوان، مشورت بگیر و طرح آماده کن.
✅ نقطه شروع میتواند خواندن تاریخ شکلگیری بانک در ایران، حداقل از دوران بانک شاهنشاهی و بانک استقراضی در دوران قاجاریه باشد. ایدههای بسیاری برای درک ماهیت عمل بانکها و تأثیرشان بر اقتصاد در همین تاریخ نهفته است.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، دوازده نکته تا حالا نوشتهام و حالا نکته سیزدهم، که اگر توجه نکنی، نحسی آن حتماً حساب تو و مردم را میرسد.
☑️⭕️ سیزدهم: اَلبانک، ما اَلبانک، و ما اَدراکَ ما اَلبانک
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، هیچ کسی هنوز واقعیت مسأله بانکها در ایران را برای مردم توضیح نداده است. مردم عمق مسأله بانکها و تأثیرشان بر زندگی و برخی بدبختیهای خود را نمیدانند.
مسأله بانک از آن قبیل مسائلی است که اگر با مردم طرح مسأله نکنی، اصلاً نمیتوانی نزدیکش شوی. گردنکلفتهایی پشت آن با منافع کلان خوابیدهاند. بدون جلب همراهی مردم، هیچ کار مهمی در زمینه امور بانکها نمیتوانی انجام دهی.
✅ شما حتماً میدانی بانکها تقریباً چگونه کار میکنند. آنها سپردههای خُرد مردم را میگیرند و به افراد خاصی در رقمهای بالا وام میدهند. خودت فکر کنم یک نفر سال نودوشش مثلاً ده میلیارد وام گرفته و با آن سکه، طلا یا سهام بورس خریده باشد. رقم داراییاش در این اقتصاد تورمی الان باید حداقل به نزدیک پنجاه تا صد میلیارد تومان رسیده باشد.
✅ او اقساط را پرداخت نکرده اما ملکی را وثیقه بانک گذاشته است. بانک چهار سال است درگیر توقیف ملک، فروش آن و بازگرداندن دارایی خودش است (اگر وامگیرنده با برخی مدیران بانک شریک نباشد و واقعاً دنبال بازگرداندن اموال بانک باشند).
طبق برخی مقررات، بعد از چند سال رفت و برگشت، بازگشت اصل و سود پول را قسطبندی میکنند. فرض کن اصل و سود پول میشود سی میلیارد تومان و در اقساط پنج ساله میپردازد (اگر بپردازد) و ملک وثیقه را هم پس میگیرد که حالا قیمتاش چند برابر شده است.
✅ دقت میکنی؟ وامگیرنده در یک اقتصاد تورمی با آن ده میلیارد وام حالا صاحب چند ده میلیارد دارایی طلا، سکه یا سهام است؛ وام را در چند سال قسطی برمیگرداند؛ ملک وثیقه را هم که قیمتاش چند برابر شده پس میگیرد. کجای دنیا میشود این گونه دارایی جمع کرد؟ شما خودت حتما میدانی وقتی پای چنین معاملهای در میان باشد – یعنی چند ده میلیارد تومان تولید ثروت در یک اقتصاد تورمی - میشود برخی مدیران و کارشناسان بانک را هم همراه کرد.
✅ بانکها به این ترتیب منابع را از دست طبقات پایین و متوسط خارج کرده و در ترکیب با تورم، نابرابری گستردهای را بر جامعه تحمیل میکنند. این نابرابری فقرآفرین (ناشی از تورم)، موجب نارضایتی گسترده و ناامنی میشود که خودش ضدتولید است. این رویه، همچنین به شکلی پنهان و نامحسوس مشوق تداوم سیاستهای تورمی هم هست. وام گرفتن، ندادن اقساط و معوقه شدن تسهیلات، در اقتصادی با نرخ تورم بالا، ثروتآفرین برای وامگیرنده است. بانکها به این ترتیب، ذینفعان و طرفداران تورم را در اقتصاد سیاسی ایران گسترش میدهند.
✅ آمار درصدی از جمعیت ایران که هرگز وامی از بانکها دریافت نکردهاند موجود است؛ و همینطور درصدی از جمعیت که بیشترین وامها و تسهیلات را دریافت کردهاند. نگاهی به آنها بینداز، بخشی از منطق نابودی تولید ملی، انباشت ثروتهای افسانهای، فساد در ساختار اداری، اقتصاد سیاسی خلق پول و رشد نقدینگی، تشدید نابرابری و کاهش ارزش پول ملی را درخواهی یافت.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، آنچه نوشتم فقط یک پرده از بانک است؛ و شما اگر نظریه، فهم و درک صحیحی از بانک و کارکرد آن در اقتصاد نداشته باشی، و نفهمی که نهاد و سازمان بانکی چگونه یک کشور را در مسیر رشد یا بدبختی و فلاکت و فقر و نابرابری قرار میدهد، خودت و ما را بدبخت خواهی کرد.
✅ اگر واقعاً میخواهی رئیسجمهور خوبی باشی، و اگر خودت بخشی از ذینغعان نامشروع و صاحبان ثروتهای بادآورده از مسیر نظام بانکی ناسالم نیستی، از همین الان برای فهم سازوکار عمل بانکها و تأثیرشان بر اقتصاد بخوان، مشورت بگیر و طرح آماده کن.
✅ نقطه شروع میتواند خواندن تاریخ شکلگیری بانک در ایران، حداقل از دوران بانک شاهنشاهی و بانک استقراضی در دوران قاجاریه باشد. ایدههای بسیاری برای درک ماهیت عمل بانکها و تأثیرشان بر اقتصاد در همین تاریخ نهفته است.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت ششم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، در قسمتهای قبل یازده نکته را برای شما نوشتهام، اما نکته دوازدهم:
☑️⭕️ دوازدهم: شمردن، شمردن، شمردن
✅ یکی از آن بدبختیهایی که گریبانت را میگیرد، ظرفیت…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، در قسمتهای قبل یازده نکته را برای شما نوشتهام، اما نکته دوازدهم:
☑️⭕️ دوازدهم: شمردن، شمردن، شمردن
✅ یکی از آن بدبختیهایی که گریبانت را میگیرد، ظرفیت…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت هشتم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته چهاردهم این است: هر که باشی «تو خیلی کم میدانی اما قدرتات زیاد است» و اگر مواظب نباشی، همین کار دستت میدهد.
☑️⭕️ چهاردهم: شما کمدان پرقدرت هستی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، هر قدر هم که عالِم، کتابخوان، باتجربه، با سابقه وزارت و مدیریت ارشد، و اصلاً نخبه یا استاد دانشگاه غیرقلّابی باشی، امور مملکت متنوعتر، پیچیدهتر و عظیمتر از آن است که شما از همه یا حتی بخش کوچکی از آنها سر در بیاوری. شما قدرت داری و در رأس کابینه، چندین شورای عالی و مجامع مهم تصمیمگیری، میتوانی بر تصمیمات تأثیر بگذاری، اما این مشکل کمدانی را حل نمیکند.
✅ نظام اداری درست برخلاف بدن انسان است. هر قدر به سمت بالای بدن حرکت کنید، از نیرو و قدرت کم شده و بر میزان اطلاعات و دانایی افزوده میشود. پاها و دستها خیلی زور دارند، اما اطلاعاتشان کم است، اما در سر، مغز جایگاه دریافت، انباشت و پردازش اطلاعات؛ گوشها گیرنده اطلاعات شنوایی؛ چشمها محل اطلاعات بینایی و زبان و بینی محل دریافت و پردازش اطلاعات چشایی و بویایی هستند. مغز، زبان، چشم، گوش و بینی اما زورشان کم است؛ فقط اطلاعات را دریافت و مغز آنها را پردازش میکند و دستور میدهد.
✅ نظام اداری تقریباً برعکس است. بر خلاف مدیرانی که تصور میکنند خیلی میدانند، اتفاقاً اطلاعات در مراتب پایین نظام اداری است. اطلاعات مزارع، میزان کشتها و آب مصرفی در مزارع پیش همان کارمندان و کارشناسانی است که در شهرستانها با کشاورزان ارتباط دارند، وزیر چیز زیادی در این باره نمیداند. وزیر نفت، راه و شهرسازی، نیرو و کشور هم یک چیزهایی درباره مسألهها در محل وقوعشان میدانند، اما اطلاعات دقیقتر در مراتب پایین اداری و نزد اصحاب مسأله است.
✅ آن کارمندان که دادهها را دارند، واقعیت را میدانند و گزارشهایی را که به دست وزیر و شما میرسد تهیه کردهاند، مخفی کردن اطلاعات مهم، شکنجه کردن داده و اطلاعات و اعترافگیری از آنها، و انواع فنون بازی با آمار را هم بلدند. این بازی سلسلهمراتبی است. کارشناس بیشتر از مدیر کل، او بیشتر از معاون، معاون بیشتر از وزیر، و وزیر بیشتر از شما میداند. شما کمدانترین آدم این سلسلهمراتب هستی.
✅ شما چون اطلاعات دستگاههای مختلف را دریافت میکنی، مزیتات این است که اگر آدم قابلی باشی و مشاوران خوبی داشته باشی، بتوانی اطلاعات را کنار هم بگذاری و به تصویری کلی از وضعیت دست یابی؛ و البته میتوانی به توهم دانایی هم مبتلا شوی.
✅ شما چون خیلی قدرت داری، کاملاً محتمل است که زیردستان از جمله وزرا، معاونین و ... یاد بگیرند از ترس به گونهای حرف بزنند که شما میپسندی. آنها آدمهای بدی نیستند، اما رفتار شما تعیین میکند که در برخورد با شما چگونه رفتار کنند. آنها در ضمن، منطق رفتار شما را به زیردستان خودشان هم منتقل میکنند.
✅ نکته مهم را هنوز نگفتهام. نظام اداری مایل است تصمیم نگیرد و همه چیز را به مراتب بالاتر ارجاع دهد. آنها که میدانند (مراتب پایین اداری)، قدرت و اختیار ندارند؛ و شما که قدرت و اختیار داری، به اندازه کافی نمیدانی و نمیتوانی بدانی. نتیجه این میشود که بیقدرتان بیاختیار نظام اداری، که البته دوست دارند مسئولیت تصمیمگیری را هم نپذیرند، کارها را همینطور پله پله به بالا ارجاع میدهند.
✅ شما یکباره مواجه میشوید با انبوه مسألهها و پروندههایی که باید دربارهشان تصمیم بگیری؛ و انبوهی از مسائل هم به شما نمیرسند و معطل میمانند. این در حالی است که درباره هیچکدام از آنها به اندازه کافی نمیدانی. شما فقط قدرت داری، بدون آنکه به اندازه کافی بدانی.
✅ گیج و منگ میان انبوهی از مسألهها میمانید، و کارها به تدریج قفل میشود. شما به دلیل نداشتن اطلاعات کافی قادر به تصمیمگیری نیستید، و کارکنان نظام اداری هم یاد گرفتهاند اطلاعات تصمیم را در اختیار شما قرار ندهند. شما هم اختیار و اقتدار تصمیمگیری به آنها ندادهاید.
✅ شما به محض پا گذاشتن به اتاق رئیسجمهور میفهمی رئیس کلی شوراهای عالی هستی که اکثرشان تقریباً به هیچ دردی نمیخورند. آنها کانونهای قدرت هستند، اما اطلاعات تصمیمگیری در آنها نیست. این همان معنای «کمدان پرقدرت» است. یک کار مهم شما، یافتن راهی برای مختار، مقتدر و مسئولیتپذیر کردن همه سلسلهمراتب نظام اداری است. سعی میکنم موضوع را در نکات بعدی بیشتر توضیح بدهم.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
قسمتهای قبلی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته چهاردهم این است: هر که باشی «تو خیلی کم میدانی اما قدرتات زیاد است» و اگر مواظب نباشی، همین کار دستت میدهد.
☑️⭕️ چهاردهم: شما کمدان پرقدرت هستی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، هر قدر هم که عالِم، کتابخوان، باتجربه، با سابقه وزارت و مدیریت ارشد، و اصلاً نخبه یا استاد دانشگاه غیرقلّابی باشی، امور مملکت متنوعتر، پیچیدهتر و عظیمتر از آن است که شما از همه یا حتی بخش کوچکی از آنها سر در بیاوری. شما قدرت داری و در رأس کابینه، چندین شورای عالی و مجامع مهم تصمیمگیری، میتوانی بر تصمیمات تأثیر بگذاری، اما این مشکل کمدانی را حل نمیکند.
✅ نظام اداری درست برخلاف بدن انسان است. هر قدر به سمت بالای بدن حرکت کنید، از نیرو و قدرت کم شده و بر میزان اطلاعات و دانایی افزوده میشود. پاها و دستها خیلی زور دارند، اما اطلاعاتشان کم است، اما در سر، مغز جایگاه دریافت، انباشت و پردازش اطلاعات؛ گوشها گیرنده اطلاعات شنوایی؛ چشمها محل اطلاعات بینایی و زبان و بینی محل دریافت و پردازش اطلاعات چشایی و بویایی هستند. مغز، زبان، چشم، گوش و بینی اما زورشان کم است؛ فقط اطلاعات را دریافت و مغز آنها را پردازش میکند و دستور میدهد.
✅ نظام اداری تقریباً برعکس است. بر خلاف مدیرانی که تصور میکنند خیلی میدانند، اتفاقاً اطلاعات در مراتب پایین نظام اداری است. اطلاعات مزارع، میزان کشتها و آب مصرفی در مزارع پیش همان کارمندان و کارشناسانی است که در شهرستانها با کشاورزان ارتباط دارند، وزیر چیز زیادی در این باره نمیداند. وزیر نفت، راه و شهرسازی، نیرو و کشور هم یک چیزهایی درباره مسألهها در محل وقوعشان میدانند، اما اطلاعات دقیقتر در مراتب پایین اداری و نزد اصحاب مسأله است.
✅ آن کارمندان که دادهها را دارند، واقعیت را میدانند و گزارشهایی را که به دست وزیر و شما میرسد تهیه کردهاند، مخفی کردن اطلاعات مهم، شکنجه کردن داده و اطلاعات و اعترافگیری از آنها، و انواع فنون بازی با آمار را هم بلدند. این بازی سلسلهمراتبی است. کارشناس بیشتر از مدیر کل، او بیشتر از معاون، معاون بیشتر از وزیر، و وزیر بیشتر از شما میداند. شما کمدانترین آدم این سلسلهمراتب هستی.
✅ شما چون اطلاعات دستگاههای مختلف را دریافت میکنی، مزیتات این است که اگر آدم قابلی باشی و مشاوران خوبی داشته باشی، بتوانی اطلاعات را کنار هم بگذاری و به تصویری کلی از وضعیت دست یابی؛ و البته میتوانی به توهم دانایی هم مبتلا شوی.
✅ شما چون خیلی قدرت داری، کاملاً محتمل است که زیردستان از جمله وزرا، معاونین و ... یاد بگیرند از ترس به گونهای حرف بزنند که شما میپسندی. آنها آدمهای بدی نیستند، اما رفتار شما تعیین میکند که در برخورد با شما چگونه رفتار کنند. آنها در ضمن، منطق رفتار شما را به زیردستان خودشان هم منتقل میکنند.
✅ نکته مهم را هنوز نگفتهام. نظام اداری مایل است تصمیم نگیرد و همه چیز را به مراتب بالاتر ارجاع دهد. آنها که میدانند (مراتب پایین اداری)، قدرت و اختیار ندارند؛ و شما که قدرت و اختیار داری، به اندازه کافی نمیدانی و نمیتوانی بدانی. نتیجه این میشود که بیقدرتان بیاختیار نظام اداری، که البته دوست دارند مسئولیت تصمیمگیری را هم نپذیرند، کارها را همینطور پله پله به بالا ارجاع میدهند.
✅ شما یکباره مواجه میشوید با انبوه مسألهها و پروندههایی که باید دربارهشان تصمیم بگیری؛ و انبوهی از مسائل هم به شما نمیرسند و معطل میمانند. این در حالی است که درباره هیچکدام از آنها به اندازه کافی نمیدانی. شما فقط قدرت داری، بدون آنکه به اندازه کافی بدانی.
✅ گیج و منگ میان انبوهی از مسألهها میمانید، و کارها به تدریج قفل میشود. شما به دلیل نداشتن اطلاعات کافی قادر به تصمیمگیری نیستید، و کارکنان نظام اداری هم یاد گرفتهاند اطلاعات تصمیم را در اختیار شما قرار ندهند. شما هم اختیار و اقتدار تصمیمگیری به آنها ندادهاید.
✅ شما به محض پا گذاشتن به اتاق رئیسجمهور میفهمی رئیس کلی شوراهای عالی هستی که اکثرشان تقریباً به هیچ دردی نمیخورند. آنها کانونهای قدرت هستند، اما اطلاعات تصمیمگیری در آنها نیست. این همان معنای «کمدان پرقدرت» است. یک کار مهم شما، یافتن راهی برای مختار، مقتدر و مسئولیتپذیر کردن همه سلسلهمراتب نظام اداری است. سعی میکنم موضوع را در نکات بعدی بیشتر توضیح بدهم.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
قسمتهای قبلی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت هفتم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، دوازده نکته تا حالا نوشتهام و حالا نکته سیزدهم، که اگر توجه نکنی، نحسی آن حتماً حساب تو و مردم را میرسد.
☑️⭕️ سیزدهم: اَلبانک، ما اَلبانک، و ما اَدراکَ…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، دوازده نکته تا حالا نوشتهام و حالا نکته سیزدهم، که اگر توجه نکنی، نحسی آن حتماً حساب تو و مردم را میرسد.
☑️⭕️ سیزدهم: اَلبانک، ما اَلبانک، و ما اَدراکَ…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت نهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته پانزدهم این است:
☑️⭕️ «چ» نه «ب»
✅ شما ممکن است خیلی زود به «کمدان پرقدرتی» (موضوع نکته چهاردهم) تبدیل شوی که دائم میگوید «باید بشود.» میبینی که هر دو کلمه «باید» و «بشود» با «ب» شروع میشوند. یادت باشد که قبل از شما همه از این بایدها گفتهاند و نشده است، چون آنها به «چ» علاقه نداشتند یا جدی نمیگرفتند.
✅ چند «چ» مهم در حکمرانی وجود دارد: چه، چرا، چگونه، چه زمانی، چه مکانی، توسط چه کسی، با چه امکاناتی، چقدر، به چه روشی، و همینطور انبوهی از «چ» هست.
✅ تقدم «چ» بر «ب» خیلی مهم است. فرض کن میگویی «تورم باید مهار شود.» دستت درد نکند، اما چون شما هنوز نگفتهای و نمیدانی چگونه، در چه بازه زمانی، توسط چه سازمانهایی، با چه سیاستهایی، چه مقداری، با چه ملزوماتی و با چه تأثیراتی، در اصل حرف بیحاصل زدهای.
راحتترین کار عالم، زدن حرفهایی است که آدم به ملزوماتش متعهد نباشد، و حرفهای بدون «چ» دقیقاً همین گونه است.
✅ حواست باشد که دو دسته آدم در دم و دستگاه کاری شما خیلی خطرناک هستند. دسته اول آنها که وقتی شما باید تعیین میکنید، از میان همه «چ»های عالم فقط میگویند «چَشم» و از بقیه «چ»ها هیچ نمیپرسند، اینها قرار نیست کاری برای شما انجام دهند، فقط میگویند «چشم» تا عزیز شوند و البته زمینت میزنند.
✅ دسته دوم آنهایی هستند که وقتی میگویند کاری را انجام میدهند، یا میگویند «شما بفرمایید، ما انجام میدهیم» اما باز هم درباره «چ»ها هیچ نمیگویند. اگر از ایشان بپرسی «چگونه این کار را انجام میدهی؟» میگویند «شما خودت را ناراحت نکن، ما انجام میدهیم.»
✅ یک نکته رفتاری مهم: اولین روزی که احساس کردی داری «باید» تعیین میکنی اما خودت همان نمیدانی چرا، چگونه، چه وقت، با چه الزامات و اقداماتی، و چه پیآمدهایی این بایدها محقق میشوند، زوال و تباهی شروع شده است. بایدهایی احتمال دارد به نتیجه برسند که تکلیف «چ»های آنها مشخص شده باشد.
✅ یک مربی و ناظر بر رفتار خودت داشته باش که دائم یادآوری کند که شیوه حکمرانی و مدیریت شما «ب»محور است یا «چ»محور. چنین آدمی از نان شب برای شما واجبتر است.
البته در دنیایی که دموکراسی رونقی داشته باشد، رسانه آزاد و احزاب آزاد و قوی بدون مزد و منت این کار را برایت میکند، اما شما که... ای بابا!
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته پانزدهم این است:
☑️⭕️ «چ» نه «ب»
✅ شما ممکن است خیلی زود به «کمدان پرقدرتی» (موضوع نکته چهاردهم) تبدیل شوی که دائم میگوید «باید بشود.» میبینی که هر دو کلمه «باید» و «بشود» با «ب» شروع میشوند. یادت باشد که قبل از شما همه از این بایدها گفتهاند و نشده است، چون آنها به «چ» علاقه نداشتند یا جدی نمیگرفتند.
✅ چند «چ» مهم در حکمرانی وجود دارد: چه، چرا، چگونه، چه زمانی، چه مکانی، توسط چه کسی، با چه امکاناتی، چقدر، به چه روشی، و همینطور انبوهی از «چ» هست.
✅ تقدم «چ» بر «ب» خیلی مهم است. فرض کن میگویی «تورم باید مهار شود.» دستت درد نکند، اما چون شما هنوز نگفتهای و نمیدانی چگونه، در چه بازه زمانی، توسط چه سازمانهایی، با چه سیاستهایی، چه مقداری، با چه ملزوماتی و با چه تأثیراتی، در اصل حرف بیحاصل زدهای.
راحتترین کار عالم، زدن حرفهایی است که آدم به ملزوماتش متعهد نباشد، و حرفهای بدون «چ» دقیقاً همین گونه است.
✅ حواست باشد که دو دسته آدم در دم و دستگاه کاری شما خیلی خطرناک هستند. دسته اول آنها که وقتی شما باید تعیین میکنید، از میان همه «چ»های عالم فقط میگویند «چَشم» و از بقیه «چ»ها هیچ نمیپرسند، اینها قرار نیست کاری برای شما انجام دهند، فقط میگویند «چشم» تا عزیز شوند و البته زمینت میزنند.
✅ دسته دوم آنهایی هستند که وقتی میگویند کاری را انجام میدهند، یا میگویند «شما بفرمایید، ما انجام میدهیم» اما باز هم درباره «چ»ها هیچ نمیگویند. اگر از ایشان بپرسی «چگونه این کار را انجام میدهی؟» میگویند «شما خودت را ناراحت نکن، ما انجام میدهیم.»
✅ یک نکته رفتاری مهم: اولین روزی که احساس کردی داری «باید» تعیین میکنی اما خودت همان نمیدانی چرا، چگونه، چه وقت، با چه الزامات و اقداماتی، و چه پیآمدهایی این بایدها محقق میشوند، زوال و تباهی شروع شده است. بایدهایی احتمال دارد به نتیجه برسند که تکلیف «چ»های آنها مشخص شده باشد.
✅ یک مربی و ناظر بر رفتار خودت داشته باش که دائم یادآوری کند که شیوه حکمرانی و مدیریت شما «ب»محور است یا «چ»محور. چنین آدمی از نان شب برای شما واجبتر است.
البته در دنیایی که دموکراسی رونقی داشته باشد، رسانه آزاد و احزاب آزاد و قوی بدون مزد و منت این کار را برایت میکند، اما شما که... ای بابا!
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت هشتم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته چهاردهم این است: هر که باشی «تو خیلی کم میدانی اما قدرتات زیاد است» و اگر مواظب نباشی، همین کار دستت میدهد.
☑️⭕️ چهاردهم: شما کمدان پرقدرت هستی…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته چهاردهم این است: هر که باشی «تو خیلی کم میدانی اما قدرتات زیاد است» و اگر مواظب نباشی، همین کار دستت میدهد.
☑️⭕️ چهاردهم: شما کمدان پرقدرت هستی…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت دهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی امیدوارم آب در هاون نکوبیده باشم و پانزده نکته قبلی را خوانده باشی. نکته شانزدهم این است که:
☑️⭕️ شانزدهم: کشتی قراضه میان اقیانوس نشوی!!
✅ من خیلی فکر کردم به اینکه نسبت شما با امور کشور چیست و فعلا هیچ تمثیلی بهتر از «یک کشتی قراضه میان اقیانوس» نیافتم. اندکی حوصله کنید، توضیح میدهم.
✅ مسائل کشور – هر کشوری، ایران ما بیشتر – مثل اقیانوس است؛ تا چشم کار میکند مسأله هست، مثل آب اقیانوس؛ و مردمانی که مثل ماهی سالهاست لای این مشکلات زندگی میکنند. موجوداتی که در اقیانوس زندگی میکنند، کوچک و بزرگ دارند و برخی از شکار بقیه تغذیه میکنند. کوسهها و نهنگهای قاتل بقیه را میخورند؛ ماهیها هم برخی پلانکتون میخورند (معیشت حداقلی) و برخی دیگر پلانکتونخورها را میخورند.
✅ شما چهار یا هشت سال سوار یک کشتی میشوی (ریاست جمهوری) که ظاهرش خیلی معظم و اسم و رسمش خوب است (عین کشتیهای عظیم اقیانوسپیما)، اما یک لحظه از بالای کره زمین موقعیت بزرگترین اقیانوسپیمای جهان را نسبت به گستره اقیانوس نگاه کن، چه میبینی؟ ذرهای در مقابل بیکران. تو داخل همان ذره نشستهای.
✅ حالا موقعیتات را عوض کن، به جای آنکه از بالا نگاه کنی، برو زیر آبهای اقیانوس و از آن زیر، از چشم ماهیریزهها، درشتماهیها، کوسهها و آن نهنگی که پنجاه سال است آن زیر سلطنتی دارد و شکار میکند، به سطح آب و حرکت کشتی خودت روی آب اقیانوس نگاه کن. چه میبینی؟ یک خط سفید که حاصل رفتن کشتی تو از میان آب است و چند ثانیه بعد تلاطم آب، آن خط سفید را نابود میکند.
✅ نهنگهای اقیانوس، عین غولهای پنهان نظام اداری، عین رانتخوارهای بزرگ، عین پدرخواندهها و ...، هزاران کشتی دیدهاند که همین مسیر را آمده و رفته و آنها زیر اقیانوس کارشان را کردهاند. کاپیتان کشتیها توهم دارند که شقالقمر میکنند و سینه آب را میشکافند و پیش میروند، اما از آن بالا یا از زیر آب، از زاویه چشم نهنگها، خراشی بر سطح آب میدهند و میگذرند و ماهیریزهها و درشتها و کوسهها و نهنگها دارند زندگی خودشان را ادامه میدهند و اصلاً کشتی برایشان مهم نیست، شما هم برای خیلیها مهم نیستی.
✅ اگر نمیخواهی از دوران ریاست جمهوری فقط لذت کشتیرانی، کاپیتانی یک توهم، یا صید چند ماهی و مروارید و در جیب نهاد برایت بماند؛ باید دریا را به تلاطم وادار کنی. سؤال بزرگ پیش روی تو این است که «من چگونه میتوانم دریا را به تلاطم وادار کنم؟» و «من چگونه میتوانم قواعد بازی اقیانوس را به هم بزنم؟»
✅ دریا قواعد خودش را دارد که با قواعد کشتی اقیانوسپیما – هر قدر هم که بزرگ و قدرتمند باشد – خیلی فرق دارد. اقیانوس با جریانهای آب سرد و گرم، با طوفان، با انرژی که از خورشید میگیرد، با جاذبه ماه متحول میشود. اینها نیروهایی بسیار بسیار عظیمتر و طبیعیتر از قدرت موتور یا هر وسیله دیگری در کشتی اقیانوسپیماست.
✅ شما، رئیسجمهور بعدی، هر که هستی، عمامهدار یا بیعمامه، دانشگاهی یا نظامی، اصلاحطلب یا اصولگرا، انقلابی یا غیرانقلابی، غربگرا یا ضدغرب، جوان یا پیر، زن یا مرد، هر چه باشی، به این دو تمثیل فکر کن و به یک نکته خوب بیندیش: اقیانوس با عوامل طبیعی به تلاطم درمیآید نه نیروی کشتی اقیانوسپیمایی که در برابر عظمت اقیانوس، قراضهای بیش نیست. آن نیروی طبیعی که جامعه را به حرکت درمیآورد چیست؟ تو آن بادی را پیدا کن که هم در بادبان کشتی قدرت تو بوزد و هم جامعه را به حرکت درآورد. درست عین کشتیهای بادبانی قدیمی. یادت باشد آن باد، حتما شعار و توهم نیست.
✅ اقتصاددانان، عالمان علوم سیاسی، جامعهشناسان، متخصصان ارتباطات سیاسی و عالمان سیاستگذاری عمومی چند قرن است درباره نیروهای طبیعی که اقیانوس جامعه را به حرکت درمیآورند، میپالایند و کشتی قدرت را به جایی میرسانند اندیشه کردهاند. اگر از این اندیشهها غفلت کنی، کشتی قراضهای خواهی بود در خاطره اقیانوس که نهنگها و کوسهها به ریشش میخندند و ماهیریزهها ناسزایش میگویند. خود دانی!!
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی امیدوارم آب در هاون نکوبیده باشم و پانزده نکته قبلی را خوانده باشی. نکته شانزدهم این است که:
☑️⭕️ شانزدهم: کشتی قراضه میان اقیانوس نشوی!!
✅ من خیلی فکر کردم به اینکه نسبت شما با امور کشور چیست و فعلا هیچ تمثیلی بهتر از «یک کشتی قراضه میان اقیانوس» نیافتم. اندکی حوصله کنید، توضیح میدهم.
✅ مسائل کشور – هر کشوری، ایران ما بیشتر – مثل اقیانوس است؛ تا چشم کار میکند مسأله هست، مثل آب اقیانوس؛ و مردمانی که مثل ماهی سالهاست لای این مشکلات زندگی میکنند. موجوداتی که در اقیانوس زندگی میکنند، کوچک و بزرگ دارند و برخی از شکار بقیه تغذیه میکنند. کوسهها و نهنگهای قاتل بقیه را میخورند؛ ماهیها هم برخی پلانکتون میخورند (معیشت حداقلی) و برخی دیگر پلانکتونخورها را میخورند.
✅ شما چهار یا هشت سال سوار یک کشتی میشوی (ریاست جمهوری) که ظاهرش خیلی معظم و اسم و رسمش خوب است (عین کشتیهای عظیم اقیانوسپیما)، اما یک لحظه از بالای کره زمین موقعیت بزرگترین اقیانوسپیمای جهان را نسبت به گستره اقیانوس نگاه کن، چه میبینی؟ ذرهای در مقابل بیکران. تو داخل همان ذره نشستهای.
✅ حالا موقعیتات را عوض کن، به جای آنکه از بالا نگاه کنی، برو زیر آبهای اقیانوس و از آن زیر، از چشم ماهیریزهها، درشتماهیها، کوسهها و آن نهنگی که پنجاه سال است آن زیر سلطنتی دارد و شکار میکند، به سطح آب و حرکت کشتی خودت روی آب اقیانوس نگاه کن. چه میبینی؟ یک خط سفید که حاصل رفتن کشتی تو از میان آب است و چند ثانیه بعد تلاطم آب، آن خط سفید را نابود میکند.
✅ نهنگهای اقیانوس، عین غولهای پنهان نظام اداری، عین رانتخوارهای بزرگ، عین پدرخواندهها و ...، هزاران کشتی دیدهاند که همین مسیر را آمده و رفته و آنها زیر اقیانوس کارشان را کردهاند. کاپیتان کشتیها توهم دارند که شقالقمر میکنند و سینه آب را میشکافند و پیش میروند، اما از آن بالا یا از زیر آب، از زاویه چشم نهنگها، خراشی بر سطح آب میدهند و میگذرند و ماهیریزهها و درشتها و کوسهها و نهنگها دارند زندگی خودشان را ادامه میدهند و اصلاً کشتی برایشان مهم نیست، شما هم برای خیلیها مهم نیستی.
✅ اگر نمیخواهی از دوران ریاست جمهوری فقط لذت کشتیرانی، کاپیتانی یک توهم، یا صید چند ماهی و مروارید و در جیب نهاد برایت بماند؛ باید دریا را به تلاطم وادار کنی. سؤال بزرگ پیش روی تو این است که «من چگونه میتوانم دریا را به تلاطم وادار کنم؟» و «من چگونه میتوانم قواعد بازی اقیانوس را به هم بزنم؟»
✅ دریا قواعد خودش را دارد که با قواعد کشتی اقیانوسپیما – هر قدر هم که بزرگ و قدرتمند باشد – خیلی فرق دارد. اقیانوس با جریانهای آب سرد و گرم، با طوفان، با انرژی که از خورشید میگیرد، با جاذبه ماه متحول میشود. اینها نیروهایی بسیار بسیار عظیمتر و طبیعیتر از قدرت موتور یا هر وسیله دیگری در کشتی اقیانوسپیماست.
✅ شما، رئیسجمهور بعدی، هر که هستی، عمامهدار یا بیعمامه، دانشگاهی یا نظامی، اصلاحطلب یا اصولگرا، انقلابی یا غیرانقلابی، غربگرا یا ضدغرب، جوان یا پیر، زن یا مرد، هر چه باشی، به این دو تمثیل فکر کن و به یک نکته خوب بیندیش: اقیانوس با عوامل طبیعی به تلاطم درمیآید نه نیروی کشتی اقیانوسپیمایی که در برابر عظمت اقیانوس، قراضهای بیش نیست. آن نیروی طبیعی که جامعه را به حرکت درمیآورد چیست؟ تو آن بادی را پیدا کن که هم در بادبان کشتی قدرت تو بوزد و هم جامعه را به حرکت درآورد. درست عین کشتیهای بادبانی قدیمی. یادت باشد آن باد، حتما شعار و توهم نیست.
✅ اقتصاددانان، عالمان علوم سیاسی، جامعهشناسان، متخصصان ارتباطات سیاسی و عالمان سیاستگذاری عمومی چند قرن است درباره نیروهای طبیعی که اقیانوس جامعه را به حرکت درمیآورند، میپالایند و کشتی قدرت را به جایی میرسانند اندیشه کردهاند. اگر از این اندیشهها غفلت کنی، کشتی قراضهای خواهی بود در خاطره اقیانوس که نهنگها و کوسهها به ریشش میخندند و ماهیریزهها ناسزایش میگویند. خود دانی!!
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت نهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته پانزدهم این است:
☑️⭕️ «چ» نه «ب»
✅ شما ممکن است خیلی زود به «کمدان پرقدرتی» (موضوع نکته چهاردهم) تبدیل شوی که دائم میگوید «باید بشود.» میبینی…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، نکته پانزدهم این است:
☑️⭕️ «چ» نه «ب»
✅ شما ممکن است خیلی زود به «کمدان پرقدرتی» (موضوع نکته چهاردهم) تبدیل شوی که دائم میگوید «باید بشود.» میبینی…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت یازدهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
آقای رئیسجمهور بعدی شانزده نکته برای شما نوشتهام، و این نکته هفدهم است:
☑️⭕️ شفافیت اطلاعات کالای عمومی است
✅ ببخشید که مجبورم مفهوم «کالای عمومی» را توضیح بدهم. کالای عمومی که ادبیات گستردهای در علم اقتصاد دارد، عمدتاً به معنای کالاهایی است که اگر فراهم شوند، نمیشود گروهی از مردم را از آنها محروم کرد، حتی اگر در هزینه تأمین این کالا سهم نداشته باشند.
✅ صلح یا امنیت کالای عمومی است، یعنی وقتی صلح یا امنیت برقرار باشد، همه از آن برخوردارند حتی اگر مالیات برای تأمین مالی ارتش یا نیروی پلیس نداده باشند. نمیتوانید در یک کشور امن یا در حال صلح، برخی مردم را از این دو کالا محروم کنید. ماست اما کالای خصوصی است، هر کسی که پول ندهد میشود او را از ماست محروم کرد.
✅ میخواهم به شما بگویم که شفافیت هم کالای عمومی است. درکش کمی سخت است، اما شما حتماً میتوانی درک کنی که «شفافیت برای همه است یا برای هیچ کس نیست.» فکر نکن میشود اطلاعات را از مردم پنهان کرد اما برای صاحبان قدرت شفاف باشد. شفافیت عین امنیت، صلح و هوای پاک است. اگر هوا پاک، امنیت و صلح برقرار باشد، شما هم از این سه به اندازه مردم برخوردار میشوی. اگر هوا ناسالم باشد، شما هم هوای ناسالم تنفس خواهی کرد.
✅ شفافیت اطلاعات عین هوا، امنیت و صلح است؛ برای همه یا برای هیچ کس. اطلاعات اقتصادی یا شفاف روی پایگاههای اینترنتی و گزارشهای معتبر به صورت دورهای در اختیار همه قرار میگیرد، یا منع، انحصار و سانسورهایی ایجاد میشود که این اطلاعات در اختیار مردم قرار نگیرد. اطلاعات وقتی در اختیار مردم قرار نمیگیرد، یعنی در اختیار آدمها و گروههای خاصی است، حالا شما فرض کن همان بوروکراتهایی که این اطلاعات را کنترل میکنند.
✅ اطلاعاتی که در اختیار این بوروکراتهاست، اولاً راستیآزمایی نمیشود. کسی نمیتواند آزمون کند که داده و اطلاعات اینها درست هست یا نیست. انتشار و اطلاع عمومی است که محک جدی آزمون اطلاعات است. ثانیاً، این صاحبان اطلاعات قادرند بنا به منافع خودشان، اطلاعات را دستکاری کنند و حتی به شما، شخص شخیص شما، اطلاعات دستکاری و شکنجهشده بدهند. ضمن اینکه شما هیچ مرجعی ندارید تا داده و اطلاعاتی را که آنها میدهند بررسی و صحتسنجی کنید.
✅ یادتان باشد که بوروکراتهای صاحب اطلاعات جنس همان نهنگهایی هستند که در مثال اقیانوس به شما یادآوری کردم. آنها ده بیست سال است در نظام اداری هستند، قبل از شما بودهاند و بعد از شما هم خواهند بود. آنها شبکه هستند و چون قرار است در نظام اداری زندگی کنند، برّه یکدیگر را به گرگ نمیسپارند، یعنی همدیگر را لو نمیدهند.
✅ شما نمیتوانید حرفهای بوروکراتها را با بقیه بوروکراتها راستیآزمایی کنید، بالاخص اینکه اغلبشان «جلّاسان گردگویی» هستند که در یکی از یادداشتها برایتان توضیح میدهم. شجاعت در میان آنها اغلب عنصر کمیابی است، به اندازه کمیابی تربیوم، هولمیوم، دیسپرزیوم یا اربیوم در جدول تناوبی شیمی.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی خلاصه حرفم این است، شما باید نظام داده و آمار این کشور را جوری متحول کنید که غیر از اطلاعات سرّی نظامی و امنیتی، بقیه داده و اطلاعات مرتبط با حکمرانی در اختیار همه جامعه باشد و جامعه به نیابت از شما آنها را راستیآزمایی کند، و به تدریج شفافیت برای جامعه و شما توأمان شکل بگیرد؛ یا در این توهم سیر میکنید که لازم نیست جامعه شفاف به همه داده و آمار دسترسی داشته باشد، خودمان بدانیم کافیست. این دومی یعنی دیگر قادر نخواهی بود به هیچ داده شفاف و درستی دست پیدا کنی و همواره در خوف و رجا باقی میمانی که به این داده اعتماد کنم یا نکنم؛ و جلّاسان گردگو به احتمال زیاد کلاههای گشادی بر سرت خواهند گذاشت.
✅ این جمله را به عنوان یادگار با خود داشته باش: «یکی از بنیانهای حکمرانی این است که حکمران بتواند به صحت و اعتبار دادههایی که مبنای تصمیمگیری است اعتماد کند.» بدون شفافیت برای همه، شما هم شفافیت و اعتماد نخواهی داشت.
#شفافیت_کالای_عمومی_است
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
آقای رئیسجمهور بعدی شانزده نکته برای شما نوشتهام، و این نکته هفدهم است:
☑️⭕️ شفافیت اطلاعات کالای عمومی است
✅ ببخشید که مجبورم مفهوم «کالای عمومی» را توضیح بدهم. کالای عمومی که ادبیات گستردهای در علم اقتصاد دارد، عمدتاً به معنای کالاهایی است که اگر فراهم شوند، نمیشود گروهی از مردم را از آنها محروم کرد، حتی اگر در هزینه تأمین این کالا سهم نداشته باشند.
✅ صلح یا امنیت کالای عمومی است، یعنی وقتی صلح یا امنیت برقرار باشد، همه از آن برخوردارند حتی اگر مالیات برای تأمین مالی ارتش یا نیروی پلیس نداده باشند. نمیتوانید در یک کشور امن یا در حال صلح، برخی مردم را از این دو کالا محروم کنید. ماست اما کالای خصوصی است، هر کسی که پول ندهد میشود او را از ماست محروم کرد.
✅ میخواهم به شما بگویم که شفافیت هم کالای عمومی است. درکش کمی سخت است، اما شما حتماً میتوانی درک کنی که «شفافیت برای همه است یا برای هیچ کس نیست.» فکر نکن میشود اطلاعات را از مردم پنهان کرد اما برای صاحبان قدرت شفاف باشد. شفافیت عین امنیت، صلح و هوای پاک است. اگر هوا پاک، امنیت و صلح برقرار باشد، شما هم از این سه به اندازه مردم برخوردار میشوی. اگر هوا ناسالم باشد، شما هم هوای ناسالم تنفس خواهی کرد.
✅ شفافیت اطلاعات عین هوا، امنیت و صلح است؛ برای همه یا برای هیچ کس. اطلاعات اقتصادی یا شفاف روی پایگاههای اینترنتی و گزارشهای معتبر به صورت دورهای در اختیار همه قرار میگیرد، یا منع، انحصار و سانسورهایی ایجاد میشود که این اطلاعات در اختیار مردم قرار نگیرد. اطلاعات وقتی در اختیار مردم قرار نمیگیرد، یعنی در اختیار آدمها و گروههای خاصی است، حالا شما فرض کن همان بوروکراتهایی که این اطلاعات را کنترل میکنند.
✅ اطلاعاتی که در اختیار این بوروکراتهاست، اولاً راستیآزمایی نمیشود. کسی نمیتواند آزمون کند که داده و اطلاعات اینها درست هست یا نیست. انتشار و اطلاع عمومی است که محک جدی آزمون اطلاعات است. ثانیاً، این صاحبان اطلاعات قادرند بنا به منافع خودشان، اطلاعات را دستکاری کنند و حتی به شما، شخص شخیص شما، اطلاعات دستکاری و شکنجهشده بدهند. ضمن اینکه شما هیچ مرجعی ندارید تا داده و اطلاعاتی را که آنها میدهند بررسی و صحتسنجی کنید.
✅ یادتان باشد که بوروکراتهای صاحب اطلاعات جنس همان نهنگهایی هستند که در مثال اقیانوس به شما یادآوری کردم. آنها ده بیست سال است در نظام اداری هستند، قبل از شما بودهاند و بعد از شما هم خواهند بود. آنها شبکه هستند و چون قرار است در نظام اداری زندگی کنند، برّه یکدیگر را به گرگ نمیسپارند، یعنی همدیگر را لو نمیدهند.
✅ شما نمیتوانید حرفهای بوروکراتها را با بقیه بوروکراتها راستیآزمایی کنید، بالاخص اینکه اغلبشان «جلّاسان گردگویی» هستند که در یکی از یادداشتها برایتان توضیح میدهم. شجاعت در میان آنها اغلب عنصر کمیابی است، به اندازه کمیابی تربیوم، هولمیوم، دیسپرزیوم یا اربیوم در جدول تناوبی شیمی.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی خلاصه حرفم این است، شما باید نظام داده و آمار این کشور را جوری متحول کنید که غیر از اطلاعات سرّی نظامی و امنیتی، بقیه داده و اطلاعات مرتبط با حکمرانی در اختیار همه جامعه باشد و جامعه به نیابت از شما آنها را راستیآزمایی کند، و به تدریج شفافیت برای جامعه و شما توأمان شکل بگیرد؛ یا در این توهم سیر میکنید که لازم نیست جامعه شفاف به همه داده و آمار دسترسی داشته باشد، خودمان بدانیم کافیست. این دومی یعنی دیگر قادر نخواهی بود به هیچ داده شفاف و درستی دست پیدا کنی و همواره در خوف و رجا باقی میمانی که به این داده اعتماد کنم یا نکنم؛ و جلّاسان گردگو به احتمال زیاد کلاههای گشادی بر سرت خواهند گذاشت.
✅ این جمله را به عنوان یادگار با خود داشته باش: «یکی از بنیانهای حکمرانی این است که حکمران بتواند به صحت و اعتبار دادههایی که مبنای تصمیمگیری است اعتماد کند.» بدون شفافیت برای همه، شما هم شفافیت و اعتماد نخواهی داشت.
#شفافیت_کالای_عمومی_است
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت دهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی امیدوارم آب در هاون نکوبیده باشم و پانزده نکته قبلی را خوانده باشی. نکته شانزدهم این است که:
☑️⭕️ شانزدهم: کشتی قراضه میان اقیانوس نشوی!!
✅ من خیلی فکر…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی امیدوارم آب در هاون نکوبیده باشم و پانزده نکته قبلی را خوانده باشی. نکته شانزدهم این است که:
☑️⭕️ شانزدهم: کشتی قراضه میان اقیانوس نشوی!!
✅ من خیلی فکر…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت دوازدهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفده نکته قبلی شاید بدیهی اما عقلانی به نظر رسیده باشند، اما نکته هیجدهم، کمی غیرعادی و حتی غیرعقلانی جلوه میکند.
☑️⭕️ هیجدهم: علم علت توسعه نیست
✅ من خودم دانشگاهی هستم، شما هم حتماً هستی، و بسیار شنیدهایم که پیشرفت علمی جوامع باعث پیشرفت اقتصادی، رفاه، اقتدار و امنیت ملی میشود. قصد ندارم وارد جامعهشناسی تاریخی رشد و پیشرفت اقتصادی بشوم، اما با شواهد نشان میدهم که رشد و پیشرفت اقتصادی در گام اول، نتیجه توسعه علمی نیست.
✅ ببین برادر من، برای بیان این نکته مهم، من آمار رشد اقتصادی کشورهای جهان از سال 2000 تا 2017 را میانگین گرفتم و آنها را از بیشترین میانگین رشد اقتصادی تا کمترین مرتب کردم.
اسم بیستوهشت کشور اول این فهرست را برای شما مینویسم: گینه اکوتوریال (11.2)، میانمار (10.7)، آذربایجان (9.9)، قطر (9.92)، چین (9.9)، اتیوپی (9.8)، ماکائو (8.8)، ترکمنستان (8.7)، کامبوج (8.2)، تاجیکستان (8.19)، رواندا (8)، بوتان (8)، لائوس (7.6)، موزامبیک (7.3)، چاد (7.3)، مغولستان (7.3)، قزاقستان (7.1)، ازبکستان (7)، هندوستان (7)، ارمنستان (6.9)، ویتنام (6.7)، تانزانیا (6.7)، اوگاندا (6.6)، آنگولا (6.6)، زامبیا (6.5)، پاناما (6.5)، سیرالئون (6.4)، نیجریه (6.4). کشور ایران با میانگین رشد اقتصادی 3.8 درصد در هفده سال از 2000 تا 2017 در رتبه 120 قرار دارد.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، حال به این دقت کن که از سال 2000 تا 2017 ما از رتبه 48 در تعداد مقالات علمی در جهان در رتبهبندی SciMago به رتبه 16 ارتقا پیدا کردیمو تعداد مقالات ایران در این رتبهبندی از 1871 به 56105 مقاله افزایش یافته است. میبینی برادر ما 32 رتبه در انتشار مقالات علمی بهتر شدیم و تعداد مقالاتمان 29.9 برابر شده است، اما میانگین رشد اقتصادی ما در جهان در تبه 120 قرار گرفته است.
✅ بگذار واقعیت تلختری را برای شما روشن کنم. میانگین رشد اقتصادی ما در سالهای 1990 تا 1999 میلادی را 3.9 بوده و از نظر رتبه در جایگاه 75 جهان قرار داشتیم.
جالب نیست برای شما که وقتی هنوز رشد تعداد مقالات علمی ایران در دهه 1990 آغاز نشده بود، ما در رتبه 75 میانگین رشد اقتصادی جهان قرار داشتیم، اما در بیست سال بعدی که تعداد مقالات علمیمان 29.9 برابر شده، میانگین رشد اقتصادیمان به 3.8 کاهش یافته و هم رتبه میانگین رشد اقتصادیمان در جهان به 120 نزول کرده است؟
✅ شما به عنوان رئیسجمهور بعدی، باید از خودت بپرسی پس این همه سرمایهگذاری روی علم و تولید مقالات و رفتن از رتبه 48 جهان به رتبه 16 در تولید مقالات چه تأثیری در قریب دو دهه روی بهبود رشد و رفاه اقتصادی ایران و ایرانیان داشته است؟ بدتر اینکه در سال 2017 هیچ کدام از آن 28 کشوری که میانگین رشد اقتصادیشان در سالهای 2000 تا 2017 از ما خیلی بهتر بوده، به استثنای چین و هند، از نظر تولید مقالات علمی از ما بالاتر نبوده و نزدیکترینشان به ایران کشور نیجریه با رتبه 52 در تولید مقالات علمی با انتشار 7855 مقاله است.
☑️⭕️ نتیجه
✅ امیدوارم هر چه زودتر نتایج تحلیلهای خیلی بیشترم درباره رابطه علم و توسعه را در یک مقاله مفصل خدمت شما و مردم ایران ارائه کنم، اما اجمالاً عرض میکنم که:
توسعه علمی، علت رشد اقتصادی نمیشود، و بدون رشد اقتصادی، توسعه علمی هم دیر یا زود، افت میکند. توسعه دادن علم، کار پرخرجی است، و بدون رشد اقتصادی و بازار داشتن برای تبدیل علم به فناوری، کالا و فروش در بازار، تولید علم به کار بیحاصل و بیتقاضا تبدیل میشود.
✅ برای کشورهای در حال توسعه، رشد اقتصادی موتور محرکه توسعه علمی است نه علم موتور محرکه توسعه اقتصادی. توسعه که اتفاق افتاد، داستان کمی فرق میکند. آنوقت علم و فناوری موتور محرکه نوآوری میشود.
✅ برادر من، سامان دادن روابطی که باعث رشد اقتصادی شود، بسیار مقدم بر توسعه علمی است.
✅ بگذار ساده بگویم، علم مثل کتاب آشپزی است، هر قدر هم کتاب آشپزی دقیق باشد، تولید غذا و فروش آن در بازار، به ابزار، روابط، ارتباط، انگیزه برای پخت و پز، مواد اولیه، انرژی، آشپزهای ماهر، و خریداران علاقمند نیاز دارد. یادت باشد، بدون کتاب آشپزی ولی با دیگر ملزومات آشپزی میتوان غذا پخت، اما بدون ابزار، مواد اولیه، آشپز، انگیزه و بازار فروش و ...، و فقط با داشتن یک جلد کتاب – حتی کتاب مستطاب آشپزی مرحوم نجف دریابندری – هیچ کاری نمیشود کرد.
⭕️ علم، کتاب آشپزی است؛ همین! گولت نزنند.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفده نکته قبلی شاید بدیهی اما عقلانی به نظر رسیده باشند، اما نکته هیجدهم، کمی غیرعادی و حتی غیرعقلانی جلوه میکند.
☑️⭕️ هیجدهم: علم علت توسعه نیست
✅ من خودم دانشگاهی هستم، شما هم حتماً هستی، و بسیار شنیدهایم که پیشرفت علمی جوامع باعث پیشرفت اقتصادی، رفاه، اقتدار و امنیت ملی میشود. قصد ندارم وارد جامعهشناسی تاریخی رشد و پیشرفت اقتصادی بشوم، اما با شواهد نشان میدهم که رشد و پیشرفت اقتصادی در گام اول، نتیجه توسعه علمی نیست.
✅ ببین برادر من، برای بیان این نکته مهم، من آمار رشد اقتصادی کشورهای جهان از سال 2000 تا 2017 را میانگین گرفتم و آنها را از بیشترین میانگین رشد اقتصادی تا کمترین مرتب کردم.
اسم بیستوهشت کشور اول این فهرست را برای شما مینویسم: گینه اکوتوریال (11.2)، میانمار (10.7)، آذربایجان (9.9)، قطر (9.92)، چین (9.9)، اتیوپی (9.8)، ماکائو (8.8)، ترکمنستان (8.7)، کامبوج (8.2)، تاجیکستان (8.19)، رواندا (8)، بوتان (8)، لائوس (7.6)، موزامبیک (7.3)، چاد (7.3)، مغولستان (7.3)، قزاقستان (7.1)، ازبکستان (7)، هندوستان (7)، ارمنستان (6.9)، ویتنام (6.7)، تانزانیا (6.7)، اوگاندا (6.6)، آنگولا (6.6)، زامبیا (6.5)، پاناما (6.5)، سیرالئون (6.4)، نیجریه (6.4). کشور ایران با میانگین رشد اقتصادی 3.8 درصد در هفده سال از 2000 تا 2017 در رتبه 120 قرار دارد.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، حال به این دقت کن که از سال 2000 تا 2017 ما از رتبه 48 در تعداد مقالات علمی در جهان در رتبهبندی SciMago به رتبه 16 ارتقا پیدا کردیمو تعداد مقالات ایران در این رتبهبندی از 1871 به 56105 مقاله افزایش یافته است. میبینی برادر ما 32 رتبه در انتشار مقالات علمی بهتر شدیم و تعداد مقالاتمان 29.9 برابر شده است، اما میانگین رشد اقتصادی ما در جهان در تبه 120 قرار گرفته است.
✅ بگذار واقعیت تلختری را برای شما روشن کنم. میانگین رشد اقتصادی ما در سالهای 1990 تا 1999 میلادی را 3.9 بوده و از نظر رتبه در جایگاه 75 جهان قرار داشتیم.
جالب نیست برای شما که وقتی هنوز رشد تعداد مقالات علمی ایران در دهه 1990 آغاز نشده بود، ما در رتبه 75 میانگین رشد اقتصادی جهان قرار داشتیم، اما در بیست سال بعدی که تعداد مقالات علمیمان 29.9 برابر شده، میانگین رشد اقتصادیمان به 3.8 کاهش یافته و هم رتبه میانگین رشد اقتصادیمان در جهان به 120 نزول کرده است؟
✅ شما به عنوان رئیسجمهور بعدی، باید از خودت بپرسی پس این همه سرمایهگذاری روی علم و تولید مقالات و رفتن از رتبه 48 جهان به رتبه 16 در تولید مقالات چه تأثیری در قریب دو دهه روی بهبود رشد و رفاه اقتصادی ایران و ایرانیان داشته است؟ بدتر اینکه در سال 2017 هیچ کدام از آن 28 کشوری که میانگین رشد اقتصادیشان در سالهای 2000 تا 2017 از ما خیلی بهتر بوده، به استثنای چین و هند، از نظر تولید مقالات علمی از ما بالاتر نبوده و نزدیکترینشان به ایران کشور نیجریه با رتبه 52 در تولید مقالات علمی با انتشار 7855 مقاله است.
☑️⭕️ نتیجه
✅ امیدوارم هر چه زودتر نتایج تحلیلهای خیلی بیشترم درباره رابطه علم و توسعه را در یک مقاله مفصل خدمت شما و مردم ایران ارائه کنم، اما اجمالاً عرض میکنم که:
توسعه علمی، علت رشد اقتصادی نمیشود، و بدون رشد اقتصادی، توسعه علمی هم دیر یا زود، افت میکند. توسعه دادن علم، کار پرخرجی است، و بدون رشد اقتصادی و بازار داشتن برای تبدیل علم به فناوری، کالا و فروش در بازار، تولید علم به کار بیحاصل و بیتقاضا تبدیل میشود.
✅ برای کشورهای در حال توسعه، رشد اقتصادی موتور محرکه توسعه علمی است نه علم موتور محرکه توسعه اقتصادی. توسعه که اتفاق افتاد، داستان کمی فرق میکند. آنوقت علم و فناوری موتور محرکه نوآوری میشود.
✅ برادر من، سامان دادن روابطی که باعث رشد اقتصادی شود، بسیار مقدم بر توسعه علمی است.
✅ بگذار ساده بگویم، علم مثل کتاب آشپزی است، هر قدر هم کتاب آشپزی دقیق باشد، تولید غذا و فروش آن در بازار، به ابزار، روابط، ارتباط، انگیزه برای پخت و پز، مواد اولیه، انرژی، آشپزهای ماهر، و خریداران علاقمند نیاز دارد. یادت باشد، بدون کتاب آشپزی ولی با دیگر ملزومات آشپزی میتوان غذا پخت، اما بدون ابزار، مواد اولیه، آشپز، انگیزه و بازار فروش و ...، و فقط با داشتن یک جلد کتاب – حتی کتاب مستطاب آشپزی مرحوم نجف دریابندری – هیچ کاری نمیشود کرد.
⭕️ علم، کتاب آشپزی است؛ همین! گولت نزنند.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت یازدهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
آقای رئیسجمهور بعدی شانزده نکته برای شما نوشتهام، و این نکته هفدهم است:
☑️⭕️ شفافیت اطلاعات کالای عمومی است
✅ ببخشید که مجبورم مفهوم «کالای عمومی» را توضیح بدهم. کالای…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
آقای رئیسجمهور بعدی شانزده نکته برای شما نوشتهام، و این نکته هفدهم است:
☑️⭕️ شفافیت اطلاعات کالای عمومی است
✅ ببخشید که مجبورم مفهوم «کالای عمومی» را توضیح بدهم. کالای…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت سیزدهم
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هیجده نکته را قبلا نوشتهام و نوزدهمی درباره مفهوم سادهای است که حکمرانی ما به فراموشی سپرده است: مرز.
☑️⭕️ نکته نوزدهم: مرزبانی کن
✅ شما برای آنکه رئیسجمهور کارآمدی باشی که خلق خدا بعد از پایان ریاست جمهوری دعای خیر برایت داشته باشند، باید نظام ذهنی و مفاهیمی را که با آنها کار میکنی نسبت به آنچه در سیاست ایران رایج است زیاد تغییر بدهی. یکی از آن مفاهیم که باید در نظر درک جدیدی از آن داشته باشی و در عمل مطابق آن درک جدید عمل کنی، مرز است.
✅ جهان ما «جهانی شدن» را تجربه کرده است و یکی از پیآمدهای این وضعیت، تغییر معنا و واقعیت مرز است. مرکز دیگر فقط یک خط فرضی یا توافقشده میان ما و همسایگانمان نیست که ایران را روی نقشه مشخص میکند و شما وظیفه داشته باشید با سیاستها و اقدامات خود از محدوده سرزمینی که این مرز مشخص میکند، صیانت کنید.
✅ مرز محدودهای است که در آن ارزش یا منفعتی نهفته است. مرز درست به همین دلیل فقط مفهومی جغرافیایی نیست، بلکه زمانمند و تاریخی هم هست. مرز برای چیزی در آینده هم معنا دارد. بگذار ساده بگویم: مرز هر کشوری در دنیای جهانیشده تا آن جایی است که منافع دارد.
✅ اگر ما صد هزار دلار فرش یا زعفران به کشوری دوردست میفروشیم، آنجا هم مرز ماست؛ و اگر چند شهروند ایرانی در نقطهای از جهان زندگی میکنند، یا یک شرکت ایرانی در آن نقطه هر چند دورافتاده از جهان کسبوکاری دارد، آنجا مرز ماست؛ و اگر شاعری ایرانی نظیر مولانا در کشوری از جهان طرفدار دارد و نمادی از قدرت نرم ماست، آنجا مرز ماست؛ و اگر ایرانیان زیادی در جای جای جهان علم، ثروت یا اعتباری آموختهاند که میتوانند به ایران کمک کنند، همه این جای جای جهان مرز ماست.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، هر جا یک دلار درآمد، یک درصد سهم بازار کالا یا شرکتهای ایرانی، یک نفر ایرانی، نامی از یک سرمایه فرهنگی ایرانی، یک ذره اعتبار نام فرهنگ و تاریخ ایران و ... هر نفعی از ایران هست، آنجا مرز ماست.
پیش خودت گفتی این بابا هم بدیهیات میگوید؟ اما بدیهیات نیست، الزامات این نوع فکر کردن به مرز خیلی زیاد است، اندازه کتاب میشود، اما چند مورد را برایت میگویم:
⭕️ یک. باید برداشتی متکثر و پیچیده از منفعت داشته باشی، قدرت سخت و نرم را در تعریف نفع ملی در هم ترکیب کنی، و آنرا در چارچوب زمان و آینده ببینی؛ کار سادهای نیست.
⭕️ دو. دستور بده یک نقشه یا چند نقشه روی دیوار اتاقت نصب کنند. روی یکی منافع فرهنگی، دیگری منافع علمی، سومی منافع اقتصادی، چهارمی منافع امنیتی، پنجمی منافع محیطزیستی، ششمی منافع فناورانه و هفتمی منافع اجتماعی ایران در نقاط مختلف جهان را مشخص کنند. حالا فکر کن نقشههایی داری که تحول منافع ایران در همه این ابعاد در طول زمان و در گذشته و آینده را نشان دهند، ابزار جالبی برای فکر کردن و سیاستگذاری میشود.
⭕️ سه. مرز، مرزبان لازم دارد. فرض کن با همین تعریف مرز، مرزهایی اقتصادی، علمی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی یا فناورانه در اطریش، استرالیا، نیجر، کاستاریکا، شیلی و اندونزی داریم. چگونه از این مرزها صیانت و پاسبانی میکنی؟ آیا قدرت نظامی کافیست؟ داشتن سفارتخانه کفایت میکند؟ دولت به تنهایی میتواند؟
⭕️ چهار. ابزار هر نوع مرزیابی فرق میکند. ابزار مرزبانی فرهنگی-علمی و قدرت نرم با ابزار مرزبانی اقتصادی یا نظامی-امنیتی فرق دارد. دچار کجفهمی نمیشود و هر وقت پای منافع و امنیت و مرز به میان میآید، فقط یاد تفنگ نمیافتی.
⭕️ پنج. مرزبانها هم باید تواناییهای متفاوتی داشته باشند. مرزبان نظامی –امنیتی یک جور آموزش میخواهد و حتماً باید تحت کنترل قدرت حکومت باشد؛ اما مرزبان اقتصادی، علمی یا رسانهای بهتر است دولتی نباشد. فکر نکن فهم اینها ساده یا اجرای آنها راحت است. ما در عصر بیتوجهی به همه اینها به سر میبریم.
✅ خب، بیش از این توضیح لازم نیست، اگر منافع ملی و حکمرانی خوب اصلاً برایت اولویت و اهمیت داشته باشد، و از حداقل هوش لازم برای ریاست جمهوری برخوردار باشی، همین میزان کافی است، باید موضوع را گرفته باشی؛ و اگر گرفته باشی، حتماً به الزامات حکمرانی با این نوع نگاه به مرز و مرزبانی فکر خواهی کرد. دیپلماسی، سیاست خارجی و جهانی شدن برایت معنای دیگری خواهد یافت.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هیجده نکته را قبلا نوشتهام و نوزدهمی درباره مفهوم سادهای است که حکمرانی ما به فراموشی سپرده است: مرز.
☑️⭕️ نکته نوزدهم: مرزبانی کن
✅ شما برای آنکه رئیسجمهور کارآمدی باشی که خلق خدا بعد از پایان ریاست جمهوری دعای خیر برایت داشته باشند، باید نظام ذهنی و مفاهیمی را که با آنها کار میکنی نسبت به آنچه در سیاست ایران رایج است زیاد تغییر بدهی. یکی از آن مفاهیم که باید در نظر درک جدیدی از آن داشته باشی و در عمل مطابق آن درک جدید عمل کنی، مرز است.
✅ جهان ما «جهانی شدن» را تجربه کرده است و یکی از پیآمدهای این وضعیت، تغییر معنا و واقعیت مرز است. مرکز دیگر فقط یک خط فرضی یا توافقشده میان ما و همسایگانمان نیست که ایران را روی نقشه مشخص میکند و شما وظیفه داشته باشید با سیاستها و اقدامات خود از محدوده سرزمینی که این مرز مشخص میکند، صیانت کنید.
✅ مرز محدودهای است که در آن ارزش یا منفعتی نهفته است. مرز درست به همین دلیل فقط مفهومی جغرافیایی نیست، بلکه زمانمند و تاریخی هم هست. مرز برای چیزی در آینده هم معنا دارد. بگذار ساده بگویم: مرز هر کشوری در دنیای جهانیشده تا آن جایی است که منافع دارد.
✅ اگر ما صد هزار دلار فرش یا زعفران به کشوری دوردست میفروشیم، آنجا هم مرز ماست؛ و اگر چند شهروند ایرانی در نقطهای از جهان زندگی میکنند، یا یک شرکت ایرانی در آن نقطه هر چند دورافتاده از جهان کسبوکاری دارد، آنجا مرز ماست؛ و اگر شاعری ایرانی نظیر مولانا در کشوری از جهان طرفدار دارد و نمادی از قدرت نرم ماست، آنجا مرز ماست؛ و اگر ایرانیان زیادی در جای جای جهان علم، ثروت یا اعتباری آموختهاند که میتوانند به ایران کمک کنند، همه این جای جای جهان مرز ماست.
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، هر جا یک دلار درآمد، یک درصد سهم بازار کالا یا شرکتهای ایرانی، یک نفر ایرانی، نامی از یک سرمایه فرهنگی ایرانی، یک ذره اعتبار نام فرهنگ و تاریخ ایران و ... هر نفعی از ایران هست، آنجا مرز ماست.
پیش خودت گفتی این بابا هم بدیهیات میگوید؟ اما بدیهیات نیست، الزامات این نوع فکر کردن به مرز خیلی زیاد است، اندازه کتاب میشود، اما چند مورد را برایت میگویم:
⭕️ یک. باید برداشتی متکثر و پیچیده از منفعت داشته باشی، قدرت سخت و نرم را در تعریف نفع ملی در هم ترکیب کنی، و آنرا در چارچوب زمان و آینده ببینی؛ کار سادهای نیست.
⭕️ دو. دستور بده یک نقشه یا چند نقشه روی دیوار اتاقت نصب کنند. روی یکی منافع فرهنگی، دیگری منافع علمی، سومی منافع اقتصادی، چهارمی منافع امنیتی، پنجمی منافع محیطزیستی، ششمی منافع فناورانه و هفتمی منافع اجتماعی ایران در نقاط مختلف جهان را مشخص کنند. حالا فکر کن نقشههایی داری که تحول منافع ایران در همه این ابعاد در طول زمان و در گذشته و آینده را نشان دهند، ابزار جالبی برای فکر کردن و سیاستگذاری میشود.
⭕️ سه. مرز، مرزبان لازم دارد. فرض کن با همین تعریف مرز، مرزهایی اقتصادی، علمی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی یا فناورانه در اطریش، استرالیا، نیجر، کاستاریکا، شیلی و اندونزی داریم. چگونه از این مرزها صیانت و پاسبانی میکنی؟ آیا قدرت نظامی کافیست؟ داشتن سفارتخانه کفایت میکند؟ دولت به تنهایی میتواند؟
⭕️ چهار. ابزار هر نوع مرزیابی فرق میکند. ابزار مرزبانی فرهنگی-علمی و قدرت نرم با ابزار مرزبانی اقتصادی یا نظامی-امنیتی فرق دارد. دچار کجفهمی نمیشود و هر وقت پای منافع و امنیت و مرز به میان میآید، فقط یاد تفنگ نمیافتی.
⭕️ پنج. مرزبانها هم باید تواناییهای متفاوتی داشته باشند. مرزبان نظامی –امنیتی یک جور آموزش میخواهد و حتماً باید تحت کنترل قدرت حکومت باشد؛ اما مرزبان اقتصادی، علمی یا رسانهای بهتر است دولتی نباشد. فکر نکن فهم اینها ساده یا اجرای آنها راحت است. ما در عصر بیتوجهی به همه اینها به سر میبریم.
✅ خب، بیش از این توضیح لازم نیست، اگر منافع ملی و حکمرانی خوب اصلاً برایت اولویت و اهمیت داشته باشد، و از حداقل هوش لازم برای ریاست جمهوری برخوردار باشی، همین میزان کافی است، باید موضوع را گرفته باشی؛ و اگر گرفته باشی، حتماً به الزامات حکمرانی با این نوع نگاه به مرز و مرزبانی فکر خواهی کرد. دیپلماسی، سیاست خارجی و جهانی شدن برایت معنای دیگری خواهد یافت.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت دوازدهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفده نکته قبلی شاید بدیهی اما عقلانی به نظر رسیده باشند، اما نکته هیجدهم، کمی غیرعادی و حتی غیرعقلانی جلوه میکند.
☑️⭕️ هیجدهم: علم علت توسعه نیست
✅ من خودم دانشگاهی…
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هفده نکته قبلی شاید بدیهی اما عقلانی به نظر رسیده باشند، اما نکته هیجدهم، کمی غیرعادی و حتی غیرعقلانی جلوه میکند.
☑️⭕️ هیجدهم: علم علت توسعه نیست
✅ من خودم دانشگاهی…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت چهاردهم
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ نوزدهمین نکتهای که برای شما نوشتم درباره مرزبانی بود، ولی الان میخواهم یکی از تلخترین واقعیتهای زندگی حرفهای رئیسجمهور را بگویم، با شماره بیست که یادت بماند.
نکته بیستم: رئیسجمهور، تنهایِ کماعتماد
شما به سختی باور میکنی، اما به سرعت متوجه میشوید که رئیسجمهور تنهاست و به سختی میتواند اعتماد کند. این تنهایی ویژگی خاصی دارد که اگر آنرا درک و برایش فکری نکنی، گیج و گنگ، بیاعتماد و ناکارآمد میشوی.
✅ شما رئیس هیئت دولتی هستی که قریب بیست نفر دور میز آن مینشینند و خودت فکر میکنی همه آنها زیرمجموعه شما و گوش به فرمانت هستند. واقعیت تا اندازه زیادی متفاوت است.
⭕️ یک. آن آدمهایی که به اسم وزیر یا معاون رئیسجمهور دور میز کابینه مینشینند، هر کدام خودشان رئیس یک سازمان (وزارتخانه، بانک مرکزی یا ...) هستند، و آن سازمانها اهداف، ایدهها و منافعی دارند که الزاماً با آنچه شما شعارش را دادهای و در سر داری، یکی نیست.
⭕️ دو. شما دائم به دریافت گزارشهای داده و اطلاعات درباره عملکرد آن دستگاهها نیاز داری، و به علاوه باید بتوانی صحت گزارشها را بررسی کرده و از آنها مطمئن شوی. من قبلا نوشتهام که بدون شفافیت و ارائه اطلاعات به عموم مردم، شما قادر به صحتسنجی گزارشها نیستید. آن اطلاعات در همان جایی تولید میشود که به شما گزارش میدهد و علیرغم وجود داشتن برخی نهادهای نظارتی، اما اطمینان از صحت اطلاعاتی که تولیدکننده منافعی در آن اطلاعات دارد، کار سختی است.
⭕️ سه. هر کدام از وزرا و بقیه رؤسای سازمانها کلی دم و دستگاه و حتی سازمانهای پژوهشی دارند که قادرند با استفاده از آنها شما را تحت تأثیر قرار دهند، اما به زودی متوجه میشوی که در شرایط فقدان شفافیت و انتشار آزادانه اطلاعات، شما در مجموعه ریاست جمهوری به توان تخصصی لازم برای ارزیابی و صحتسنجی گزارشهای مختلف سازمانهای تخصصی دسترسی ندارید.
بگذار مثال بزنم. اگر وزارت نفت، کشاورزی یا نیرو گزارشی به شما درباره امور تخصصی گاز، گندم یا برق بدهند، شما به عنوان رئیسجمهور در مجموعه ریاست جمهوری به کدام نهاد یا ابزار دسترسی دارید که بتوانید گزارش دادهشده را صحتسنجی کنید؟ از کجا مطمئن میشوید آنچه ارائه شده همه واقعیت است؟ به زودی متوجه میشوید که گزارشهای سازمانهای نظارتی هم دقیق و بههنگام نیستند. شما در مخمصه چگونه اعتبارسنجی گزارشها گیر خواهید افتاد.
⭕️ چهار. سازمانهای زیردست شما گاه به دلیل هویت سازمانی و این واقعیت که آن سازمانها دههها پیش از شما بودهاند و قرار است دههها بعد هم باشند، منافعی فراتر از صرفاً فرمانبری از شما دارند و قادرند با یکدیگر برای پنهان کردن بخشهای مهمی از واقعیت از شما همکاری کنند.
✅ شما باید به یاد داشته باشید که بیل زدن، دویدن یا امضا کردن و شانزده ساعت جلسه رفتن کار رئیسجمهور نیست. شما برای درست تصمیم گرفتن، و تصمیم درست گرفتن در آن جایگاه قرار میگیرید. تصمیم درست به اطلاعات درست نیاز دارد و رئیسجمهور وظیفه مهم مدیریت درست اطلاعات صحیح برای رسیدن به کلانترین تصمیمهای درست را بر عهده دارد.
✅ اگر نتوانید موانعی را که برشمردم از جلوی پای خودتان بردارید، تنهایی را احساس خواهید کرد. بقیه، اطلاعاتی را به شما تحمیل میکنند که مجبورید عین پادشاه لخت داستان هانس کریستین آندرسن تظاهر کنید که به آنها اعتماد دارید و هیچ ابزار کارآمدی هم برای نجات دادن خود ندارید؛ به سرعت احساس میکنید در محاصره دستگاه اداری و آدمها قرار گرفتهاید و تنهایی و بیاعتمادی را احساس میکنید و تصمیمات قفل میشود.
✅ طراحی شعارهای خوشگل را فعلاً مدتی رها کن و به این بیندیش که در نقش مدیر مهمترین اطلاعات چه خواهی کرد تا تنهایی را احساس نکنی. وضعیت وقتی بدتر میشود که نمیتوانی مطمئن شوی آیا همه اطلاعات مهم یا محرمانه اصلاً در اختیارت قرار میگیرد یا نمیگیرد.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
☑️⭕️ پادکست دغدغه ایران
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ نوزدهمین نکتهای که برای شما نوشتم درباره مرزبانی بود، ولی الان میخواهم یکی از تلخترین واقعیتهای زندگی حرفهای رئیسجمهور را بگویم، با شماره بیست که یادت بماند.
نکته بیستم: رئیسجمهور، تنهایِ کماعتماد
شما به سختی باور میکنی، اما به سرعت متوجه میشوید که رئیسجمهور تنهاست و به سختی میتواند اعتماد کند. این تنهایی ویژگی خاصی دارد که اگر آنرا درک و برایش فکری نکنی، گیج و گنگ، بیاعتماد و ناکارآمد میشوی.
✅ شما رئیس هیئت دولتی هستی که قریب بیست نفر دور میز آن مینشینند و خودت فکر میکنی همه آنها زیرمجموعه شما و گوش به فرمانت هستند. واقعیت تا اندازه زیادی متفاوت است.
⭕️ یک. آن آدمهایی که به اسم وزیر یا معاون رئیسجمهور دور میز کابینه مینشینند، هر کدام خودشان رئیس یک سازمان (وزارتخانه، بانک مرکزی یا ...) هستند، و آن سازمانها اهداف، ایدهها و منافعی دارند که الزاماً با آنچه شما شعارش را دادهای و در سر داری، یکی نیست.
⭕️ دو. شما دائم به دریافت گزارشهای داده و اطلاعات درباره عملکرد آن دستگاهها نیاز داری، و به علاوه باید بتوانی صحت گزارشها را بررسی کرده و از آنها مطمئن شوی. من قبلا نوشتهام که بدون شفافیت و ارائه اطلاعات به عموم مردم، شما قادر به صحتسنجی گزارشها نیستید. آن اطلاعات در همان جایی تولید میشود که به شما گزارش میدهد و علیرغم وجود داشتن برخی نهادهای نظارتی، اما اطمینان از صحت اطلاعاتی که تولیدکننده منافعی در آن اطلاعات دارد، کار سختی است.
⭕️ سه. هر کدام از وزرا و بقیه رؤسای سازمانها کلی دم و دستگاه و حتی سازمانهای پژوهشی دارند که قادرند با استفاده از آنها شما را تحت تأثیر قرار دهند، اما به زودی متوجه میشوی که در شرایط فقدان شفافیت و انتشار آزادانه اطلاعات، شما در مجموعه ریاست جمهوری به توان تخصصی لازم برای ارزیابی و صحتسنجی گزارشهای مختلف سازمانهای تخصصی دسترسی ندارید.
بگذار مثال بزنم. اگر وزارت نفت، کشاورزی یا نیرو گزارشی به شما درباره امور تخصصی گاز، گندم یا برق بدهند، شما به عنوان رئیسجمهور در مجموعه ریاست جمهوری به کدام نهاد یا ابزار دسترسی دارید که بتوانید گزارش دادهشده را صحتسنجی کنید؟ از کجا مطمئن میشوید آنچه ارائه شده همه واقعیت است؟ به زودی متوجه میشوید که گزارشهای سازمانهای نظارتی هم دقیق و بههنگام نیستند. شما در مخمصه چگونه اعتبارسنجی گزارشها گیر خواهید افتاد.
⭕️ چهار. سازمانهای زیردست شما گاه به دلیل هویت سازمانی و این واقعیت که آن سازمانها دههها پیش از شما بودهاند و قرار است دههها بعد هم باشند، منافعی فراتر از صرفاً فرمانبری از شما دارند و قادرند با یکدیگر برای پنهان کردن بخشهای مهمی از واقعیت از شما همکاری کنند.
✅ شما باید به یاد داشته باشید که بیل زدن، دویدن یا امضا کردن و شانزده ساعت جلسه رفتن کار رئیسجمهور نیست. شما برای درست تصمیم گرفتن، و تصمیم درست گرفتن در آن جایگاه قرار میگیرید. تصمیم درست به اطلاعات درست نیاز دارد و رئیسجمهور وظیفه مهم مدیریت درست اطلاعات صحیح برای رسیدن به کلانترین تصمیمهای درست را بر عهده دارد.
✅ اگر نتوانید موانعی را که برشمردم از جلوی پای خودتان بردارید، تنهایی را احساس خواهید کرد. بقیه، اطلاعاتی را به شما تحمیل میکنند که مجبورید عین پادشاه لخت داستان هانس کریستین آندرسن تظاهر کنید که به آنها اعتماد دارید و هیچ ابزار کارآمدی هم برای نجات دادن خود ندارید؛ به سرعت احساس میکنید در محاصره دستگاه اداری و آدمها قرار گرفتهاید و تنهایی و بیاعتمادی را احساس میکنید و تصمیمات قفل میشود.
✅ طراحی شعارهای خوشگل را فعلاً مدتی رها کن و به این بیندیش که در نقش مدیر مهمترین اطلاعات چه خواهی کرد تا تنهایی را احساس نکنی. وضعیت وقتی بدتر میشود که نمیتوانی مطمئن شوی آیا همه اطلاعات مهم یا محرمانه اصلاً در اختیارت قرار میگیرد یا نمیگیرد.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad
☑️⭕️ پادکست دغدغه ایران
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت سیزدهم
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هیجده نکته را قبلا نوشتهام و نوزدهمی درباره مفهوم سادهای است که حکمرانی ما به فراموشی سپرده است: مرز.
☑️⭕️ نکته نوزدهم: مرزبانی کن
✅ شما برای آنکه رئیسجمهور کارآمدی…
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ هیجده نکته را قبلا نوشتهام و نوزدهمی درباره مفهوم سادهای است که حکمرانی ما به فراموشی سپرده است: مرز.
☑️⭕️ نکته نوزدهم: مرزبانی کن
✅ شما برای آنکه رئیسجمهور کارآمدی…
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت پانزدهم
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، من بیست نکته درباره وظیفه ریاست جمهوری را تاکنون گفتهام و این یاداشتی درباره استانداران است.
☑️⭕️ نکته بیستویکم: استانداران دولت یا استانداران وزیر کشور؟
✅ شما حتماً میدانی که ایران کشور وسیعی است، سیویک استان دارد و هر استانی دارای مختصات و ویژگیهایی است که حکمرانی کارآمد و مسألهحلکن بر این کشور را دشوار میسازد. استانداران در چنین کشوری نقش بسیار مهمی دارند. چند نکته مهم درباره استانداران هست که اگر آنها را درمان نکنی، کشور و خودت را علّاف خواهی کرد.
✅ یک. نمیدانم چه زمانی و چه کسانی مقرر کردند که استانداران با حکم وزیر کشور منصوب شوند، اما هر که کرده کار خوبی نکرده است. استاندار در استان، قدرت و نفوذش بیشتر از رئیسجمهور در کشور نباشد، کمتر نیست. شما رئیس کشوری و او رئیس استان؛ و همه وزرا و خود رئیسجمهور با او کار دارند.
استاندار در اصل نماینده رئیسجمهور و کل کابینه در استان است. خب، حالا آدمی که باید نماینده کابینه در استان باشد، حکمش را وزیر کشور صادر میکند. این وضعیت چند عاقبت ناخوشایند دارد.
⭕️ اول، استاندارها در عمل، رئیسشان را وزیر کشور میدانند نه رئیسجمهور؛ و خودشان را در مقابل وزیر کشور پاسخگو حس میکنند، نه رئیسجمهور و کابینه.
⭕️ دوم، نمایندگان مجلس با تهدید به سؤال و استیضاح وزیر کشور، استاندار را تحت فشار میگذارند و اگر زیر بار نرود،بالاخره حربه استیضاح وزیر اغلب کار خودش را میتواند انجام دهد.
⭕️ سوم، مدیران و کارکنان وزارت کشور خودشان را در تعیین استانداران و همینطور تا بخشدار و دهیار، خیلی ذیحقتر از بقیه میدانند.
عاقبت همه اینها میشود وضعیتی که استانداران خودشان را استاندار وزارت کشوری میدانند نه استاندار به معنای نماینده رئیسجمهور، هیئت دولت یا نماینده ارائه قوه مجریه در استان؛ و نگاهشان هم بخشی میشود. استانداران طبق الزامات سازمان اداری که آنها را ذیل وزارت کشور تعریف میکند، نگاهشان هم در درجه اول برآمده از نگاه بخشی وزارت کشوری است تا نگاه برآمده از ماهیت میانبخشی به کلیت حکمرانی از جانب هیئت دولت در استان (تذکر: اهمیت میانبخش را قبلاً برای شما توضیح دادهام.)
✅ دو. استانداران که خود را ذیل وزارت کشور تعریف میکنند، و وزیر کشور – که فرق نمیکند چه کسی باشد – خود را رئیس استانداران میداند، ساختاری را شکل میدهند که گزارشهای استانداران عمدتاً به وزارت کشور ارسال میشود و ساختار گزارشها مناسب مقتضیات وزارت کشور تنظیم میشوند. شما در اصل، یک فیلتر با ملاحظات بخشی و سازمانی بین خودتان و استانها قرار دادهاید که نامش ترکیب وزیر کشور و وزارت کشور است.
✅ سه. اعضای کابینه را میتوانید به دو آدم تقسیم کنید. وزرا و اعضای متولی بخشها؛ و مقامات میانبخشی. میانبخشیترین شخصیتهای کابینه عبارتند از: رئیسجمهور، عمده معاونین رئیسجمهور (معاون اول، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس سازمان امور اداری و استخدامی، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، معاون حقوقی رئیسجمهور). استانداران عضو کابینه نیستند اما میانبخشیترین مقامات میدانی حکمرانی هستند. شأن و جایگاهشان باید همراستا با جایگاه میانبخشیشان تعریف شود.
مقامات میانبخشی ، متولی بخش خاصی – مثلا نفت یا کشاورزی – نیستند، بلکه باید اندیشه، رفتار و راهبرد میانبخشی داشته باشند. مقامات بخشی هم باید رویکرد میانبخشی داشته باشند، اما مقامات میانبخشی کار اصلیشان میانبخشی اندیشیدن و کار کردن است. استانداران به تبعیت جایگاهشان در این وظیفه میانبخشی، باید در حلقه مقامات میانبخشی، در ارتباط نزدیک به میانبخشیترین مقامات کابینه (رئیسجمهور و معاون اول) تعریف شوند.
✅ چهار. سپردن استانداران به وزارت کشور، در نهایت وظیفه اصلی واقعی و غالب وزارت کشور – یعنی وظایف سیاسی و امنیتی – را بر آنها تحمیل و غالب میکند؛ اما استانداران فقط متولی سیاسی-امنیتی نیستند. آنها نمایندگان رئیسجمهور در استان هستند و نه فقط به نام، بلکه بهواقع باید هدایت و توسعه میانبخشی استان را به نمایندگی از رئیسجمهور و کابینه انجام دهند.
✅ پنج. اگر آنچنان که نوشتم به جایگاه استانداران بنگری، آدمهایی را در قد و قواره کاری که شرح شد و با انتظاری متفاوت از امروز برای استانداری برمیگزینی؛ و نظام ارزیابی و ارزشیابی آنها را نیز متفاوت از آنچه امروز هست سامان خواهی داد.
✅ راستی، من مطلبی نوشتهام به نام «شرکت سهامی استانداران» که میتوانی بخوانی و بیشتر به کُنه مسأله استانداران در ایران پی ببری.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ آقای رئیسجمهور بعدی، من بیست نکته درباره وظیفه ریاست جمهوری را تاکنون گفتهام و این یاداشتی درباره استانداران است.
☑️⭕️ نکته بیستویکم: استانداران دولت یا استانداران وزیر کشور؟
✅ شما حتماً میدانی که ایران کشور وسیعی است، سیویک استان دارد و هر استانی دارای مختصات و ویژگیهایی است که حکمرانی کارآمد و مسألهحلکن بر این کشور را دشوار میسازد. استانداران در چنین کشوری نقش بسیار مهمی دارند. چند نکته مهم درباره استانداران هست که اگر آنها را درمان نکنی، کشور و خودت را علّاف خواهی کرد.
✅ یک. نمیدانم چه زمانی و چه کسانی مقرر کردند که استانداران با حکم وزیر کشور منصوب شوند، اما هر که کرده کار خوبی نکرده است. استاندار در استان، قدرت و نفوذش بیشتر از رئیسجمهور در کشور نباشد، کمتر نیست. شما رئیس کشوری و او رئیس استان؛ و همه وزرا و خود رئیسجمهور با او کار دارند.
استاندار در اصل نماینده رئیسجمهور و کل کابینه در استان است. خب، حالا آدمی که باید نماینده کابینه در استان باشد، حکمش را وزیر کشور صادر میکند. این وضعیت چند عاقبت ناخوشایند دارد.
⭕️ اول، استاندارها در عمل، رئیسشان را وزیر کشور میدانند نه رئیسجمهور؛ و خودشان را در مقابل وزیر کشور پاسخگو حس میکنند، نه رئیسجمهور و کابینه.
⭕️ دوم، نمایندگان مجلس با تهدید به سؤال و استیضاح وزیر کشور، استاندار را تحت فشار میگذارند و اگر زیر بار نرود،بالاخره حربه استیضاح وزیر اغلب کار خودش را میتواند انجام دهد.
⭕️ سوم، مدیران و کارکنان وزارت کشور خودشان را در تعیین استانداران و همینطور تا بخشدار و دهیار، خیلی ذیحقتر از بقیه میدانند.
عاقبت همه اینها میشود وضعیتی که استانداران خودشان را استاندار وزارت کشوری میدانند نه استاندار به معنای نماینده رئیسجمهور، هیئت دولت یا نماینده ارائه قوه مجریه در استان؛ و نگاهشان هم بخشی میشود. استانداران طبق الزامات سازمان اداری که آنها را ذیل وزارت کشور تعریف میکند، نگاهشان هم در درجه اول برآمده از نگاه بخشی وزارت کشوری است تا نگاه برآمده از ماهیت میانبخشی به کلیت حکمرانی از جانب هیئت دولت در استان (تذکر: اهمیت میانبخش را قبلاً برای شما توضیح دادهام.)
✅ دو. استانداران که خود را ذیل وزارت کشور تعریف میکنند، و وزیر کشور – که فرق نمیکند چه کسی باشد – خود را رئیس استانداران میداند، ساختاری را شکل میدهند که گزارشهای استانداران عمدتاً به وزارت کشور ارسال میشود و ساختار گزارشها مناسب مقتضیات وزارت کشور تنظیم میشوند. شما در اصل، یک فیلتر با ملاحظات بخشی و سازمانی بین خودتان و استانها قرار دادهاید که نامش ترکیب وزیر کشور و وزارت کشور است.
✅ سه. اعضای کابینه را میتوانید به دو آدم تقسیم کنید. وزرا و اعضای متولی بخشها؛ و مقامات میانبخشی. میانبخشیترین شخصیتهای کابینه عبارتند از: رئیسجمهور، عمده معاونین رئیسجمهور (معاون اول، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس سازمان امور اداری و استخدامی، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، معاون حقوقی رئیسجمهور). استانداران عضو کابینه نیستند اما میانبخشیترین مقامات میدانی حکمرانی هستند. شأن و جایگاهشان باید همراستا با جایگاه میانبخشیشان تعریف شود.
مقامات میانبخشی ، متولی بخش خاصی – مثلا نفت یا کشاورزی – نیستند، بلکه باید اندیشه، رفتار و راهبرد میانبخشی داشته باشند. مقامات بخشی هم باید رویکرد میانبخشی داشته باشند، اما مقامات میانبخشی کار اصلیشان میانبخشی اندیشیدن و کار کردن است. استانداران به تبعیت جایگاهشان در این وظیفه میانبخشی، باید در حلقه مقامات میانبخشی، در ارتباط نزدیک به میانبخشیترین مقامات کابینه (رئیسجمهور و معاون اول) تعریف شوند.
✅ چهار. سپردن استانداران به وزارت کشور، در نهایت وظیفه اصلی واقعی و غالب وزارت کشور – یعنی وظایف سیاسی و امنیتی – را بر آنها تحمیل و غالب میکند؛ اما استانداران فقط متولی سیاسی-امنیتی نیستند. آنها نمایندگان رئیسجمهور در استان هستند و نه فقط به نام، بلکه بهواقع باید هدایت و توسعه میانبخشی استان را به نمایندگی از رئیسجمهور و کابینه انجام دهند.
✅ پنج. اگر آنچنان که نوشتم به جایگاه استانداران بنگری، آدمهایی را در قد و قواره کاری که شرح شد و با انتظاری متفاوت از امروز برای استانداری برمیگزینی؛ و نظام ارزیابی و ارزشیابی آنها را نیز متفاوت از آنچه امروز هست سامان خواهی داد.
✅ راستی، من مطلبی نوشتهام به نام «شرکت سهامی استانداران» که میتوانی بخوانی و بیشتر به کُنه مسأله استانداران در ایران پی ببری.
#آقای_رئیس_جمهور_بعدی
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
Telegram
دغدغه ایران
آقای رئیسجمهور بعدی – قسمت چهاردهم
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ نوزدهمین نکتهای که برای شما نوشتم درباره مرزبانی بود، ولی الان میخواهم یکی از تلخترین واقعیتهای زندگی حرفهای رئیسجمهور را بگویم، با شماره بیست که یادت بماند.
نکته…
محمد فاضلی - عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ نوزدهمین نکتهای که برای شما نوشتم درباره مرزبانی بود، ولی الان میخواهم یکی از تلخترین واقعیتهای زندگی حرفهای رئیسجمهور را بگویم، با شماره بیست که یادت بماند.
نکته…