مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
7.79K photos
2.29K videos
231 files
5.68K links
«مدرسه‌ رهایی» با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.

✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
Download Telegram
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و سی و دوم. در ضرورت باز-سازماندهی نیروهای چپ انقلابی

در دویست و سی و دومین فلاخن از ضرورت باز-سازماندهی نیروهای چپ انقلابی برای بنای یک دموکراسی توده‌بنیاد در درون سازمان‌ها و هم‌چنین به عنوان امری اجتماعی می‌خوانیم. از این‌که هسته‌های اولیه‌ی سازماندهنده‌ی کمیته‌های محلات چگونه باید شکاف میان خود و پایه‌ی توده‌ای این کمیته‌ها را برطرف کنند و وجود این شکاف می‌تواند در تداوم روند مبارزات کمیته چه مشکلاتی ایجاد کند. در فلاخن دویست و سی و دوم از این می‌خوانیم که چه سازوکارهایی سلسله‌مراتب تصمیم‌گیری را از چشم اعضای کمیته پنهان می‌کند و چگونه باید با رسمیت دادن به ساختارهای موجود آنها را کنترل و پاسخگو کرد، در همین زمینه فلاخن سی و دوم حاوی پیشنهاداتی است که لزومن می‌تواند با شرایط عینی مبارزه در همه‌ی کمیته‌ها مطابق نباشد اما لزوم اندیشیدن به این پیشنهادات در منطق برسازنده‌ی آنان است، منطقی که تلاش می‌کند به‌طور جدی به شکاف موجود میان هسته‌ی سازمندهنده، نیروی تاثیرگذار و تصمیم‌گیر در هر کمیته و پایه‌ی توده‌ای کمیته‌ها بیندیشد. پیشنهاداتی که باید آن را به بحث عمومی گذاشت و در عرصه‌ی عمل میزان انطباق مادی و عینی آن را با شرایط مبارزه سنجید. فلاخن سی و دوم تداوم بحثی عمومی در مورد وضعیت و سرنوشت کمیته‌هایی است که در درون قیام شکل گرفتند و یا در درون قیام خودشان را باز-سازماندهی کردند اما ماجرای آنها تمام نشده است، بلکه هنوز هم راستین‌ترین امکانات مقاومت و مبارزه‌ی مردمی در برابر استبداد و برای جایگزینی رهایی‌بخش در آینده محسوب می‌شوند.
فلاخن دویست و سی و دوم را بخوانید:
#منجنیق #فلاخن
@ManjanighCollective
(ادامه‌ی پست قبلی)

درس‌های انقلاب سودان / متن هشتم:

منشور انقلابی برای برپایی قدرت مردم –
برای مردم سودان

ژانویه‌ی ۲۰۲۳

ترجمه‌ی جمعی

(کارگاه دیالکتیک، منجنیق، ریشه‌های سرخ)

خرداد ۱۴۰۲

نسحه‌ی ورد

نسخه‌ی پی‌دی‌اف


فرازی از مقدمه‌ی مترجمان (ادامه):

با این همه، و به‌رغم همه‌ی فراز و نشیب‌ها، شرایط پیشا–انقلابی در سپهر مبارزات ایران هم بی‌گمان ادامه دارد. پس ما نیز مانند هزاران جان‌ شیفته و انبوه رفقای نادیده‌مان امید داریم که فرآیند انقلابی در جغرافیای ستم ایران هرچه‌ بیشتر در اعماق جامعه ریشه بدواند. گو اینکه به باور ما چنین رخداد سترگ و فرخنده‌ای خودبه‌خود محقق نخواهد شد، بلکه مستلزم بازبینی‌های انتقادی، استراتژی انقلابی و سازماندهی مستمر است.

کارگاه دیالکتیک، منجنیق، ریشه‌های سرخ

خرداد ۱۴۰۲

--------------------------------------------------------

لینک مطلب در وبسایت کارگاه

لینک مطلب در وبسایت منجنیق

--------------------------------------------------------

#KeepEyesonSudan
#SudanRevolution
#انقلاب_ادامه_دارد
#انقلاب_سودان
#کمیته‌های_مقاومت_محلات
#سازماندهی_انقلابی
#درس‌های_انقلاب_سودان
#همبستگی_انقلابی_ستمدیدگان
#حریه_سلام_عداله
#الثوره_خیار_الشعب
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#منجنیق
#ریشه‌های_سرخ

--------------------------------------------------------

@kdialectic
Forwarded from منجنیق
🔴 پادکست پیچ | شماره‌ی پنج | سرخورده از تَکرار، ترسان از انقلاب
در نقد کتاب «در میانه، در حاشیه»ی رادیو زمانه

در این اپیزود از پادکست پیچ از کتابی می‌گوییم که رادیو زمانه و کارشناسان مدعو آن منتشر کردند تا نشان دهند از خیزش دی‌ماه نود و شش به این‌سو کدام طبقه به سوژه‌ی اصلی مبارزه تبدیل شده است و به شکل شگفت‌انگیزی دقیقن از همان طبقه هیچ نگفتند. کتابی که به نام «چپ» آمد تا افسانه‌ی نقش و رسالت تاریخی «طبقه‌ی متوسط» را تبیین و تحکیم کند. در این اپیزود هم‌چنین به ابهام در مورد تعریف طبقه‌ی متوسط می‌پردازیم که محدود به این کتاب نیست اما در این کتاب ویژگی‌های خاص خودش را دارد و نیز در مورد نقش سیاسی طبقه‌ی متوسط به روایت کتاب گفتگو می‌کنیم. این اپیزود پادکست پیچ به «محسن محمدپور» تقدیم شده است.

#منجنیق #پادکست_پیچ
@ManjanighCollective
مدرسه‌ رهایی
falakhan247.pdf
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و چهل و هفتم. کمیته‌های مردمی مصر
از لحظه‌های جنون تا معضلات ان‌جی‌اوها

در دویست و چهل و هفتمین فلاخن از تجربه‌ی کمیته‌های مردمی‌ای می‌خوانیم در جریان قیام مردم مصر علیه دولت حسنی مبارک شکل گرفتند و نقش اساسی‌ای در این قیام ایفا کردند اما نه تنها به نهادی برای اعمال اراده‌ی سیاسی انقلابیون بدل نشدند، بلکه در روندی تدریجی به ان‌جی‌اوهایی تبدیل شدند که مانند هر ان‌جی‌اوی دیگری بخشی از وظایف دولت را، نه در تقابل با حکمرانی از بالا، بلکه در تفاهم با حکمرانی از بالا و در کنار آن بر عهده گرفتند. در فلاخن دویست و چهل و هفتم هرچند نتیجه‌ی پژوهش کارشناسی را می‌خوانیم که فهمی از امکانات کمیته‌های مردمی در تاسیس جایگزینی انقلابی برای وضعیت ندارد، اما پژوهش مستند او ما را مخیر می‌کند که به میانجی آن به نقش کمیته‌های مردمی در مبارزات ایران و چشم‌اندازها و افق‌های ممکن و محتمل بیندیشیم. در فلاخن دویست و چهل و هفتم خواهیم دانست که تاسیس کمیته‌های مردمی در جریان یک قیام، توده‌ای شدن آنها که گام دوم و ضروری هر کمیته‌ای است و نقش اساسی‌ای که این کمیته‌ها در جریان قیام ایفا می‌کنند هیچ‌یک کمیته‌ها را در برابر انواع دسایسی که جایگزین سرکوب نظم استبدادی می‌شود مصون نخواهد کرد. اگر در انقلاب پنجاه و هفت ایران کمیته‌ها و شوراهای انقلابی در ترکیبی از سرکوب و تسخیر نابود شدند، فلاخن دویست و چهل و هفتم به ما نشان می‌دهد در تجربه‌ی انقلاب مصر همان روند با همان منطق با تبدیل کمیته‌ها به ان‌جی‌او طی شده است. به این‌ترتیب در دویست و چهل و هفتمین فلاخن به لزوم و ضرورت ایده‌های ایجابی‌ای می‌اندیشیم که برای تبدیل کمیته به نهادی انقلابی که امکان برقراری و محافظت از قدرتی انقلابی را داشته باشد، ضروری و حیاتی است.
آبان ۱۴۰۲
فلاخن دویست و چهل و هفتم را بخوانید:

#منجنیق
#فلاخن
#هسته_درنگ_برلین
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و پنجاه و هشتم. ابتلا به ویروس بی‌ساختاری در «استبداد بی‌ساختاری»

در فلاخن دویست و پنجاه و هشتم از منظر منطق موجود در متن «استبداد بی‌ساختاری» جو فریمن تلاش می‌کنیم نگاهی به خود آن متن بیندازیم، متنی که بیش از پنج دهه از ارائه‌ی اولیه‌ی آن گذشته است اما هم‌چنان بداعت و تازگی خود را حفظ کرده است. در این فلاخن به این می‌پردازیم که آن «بداعت و تازگی» لزومن فقط به محتوای متن جو فریمن مربوط نیست بلکه هم‌چنین به این ربط دارد که گرایشی که فریمن متن خودش را در گسست از آن ارائه کرده است در دهه‌های اخیر به گرایشی ایدئولوژیک تبدیل شده که از «افسانه‌های» بی‌ساختاری و افقی‌گرایی نه به واسطه‌ی جمع‌بندی تجارب انضمامی، بلکه بر بنیاد پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک دفاع می‌کند؛ هرچند تمامی تجارب عملی‌اش نیز در تضاد با این پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک قرار بگیرد. به همین دلیل به متن جو فریمن به مثابه متنی «بنیان‌گذار» بازمی‌گردیم تا نشان دهیم خود این متن نیز از ابتلا به ویروس پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک مدافعان بی‌ساختاری و افقی‌گرایی در امان نمانده و نظر به زمان ارائه‌ی آن البته چنین ابتلایی طبیعی و بدیهی است. در فلاخن دویست و پنجاه و هشتم به این می‌پردازیم که متن فریمن ضمن دفاع از لزوم ساختاریابی علنی گروه‌های فعال در جنبش زنان هم‌چنان رو به گروه‌های زنانی از پیش ساختار یافته‌اند و این ساختاریابی را پنهان نکرده‌اند بسته و مسدود است و همین بسته و مسدود بودن افق پیشنهادهای ایجابی او را محدود و آمیخته با ویروس بی‌ساختاری می‌کند؛ آنجا که روش‌هایی برای گردش آزاد اطلاعات و شفافیت درون این گروه‌ها پیشنهاد می‌دهد اما نمی‌تواند محدودیت‌ها، الزامات و ضروریات این گردش آزاد اطلاعات و شفافیت را روشن کند. در دویست و پنجاه و هشتمین فلاخن به چیزهایی می‌پردازیم که جو فریمن به‌طور طبیعی در ماه مِه ۱۹۷۰ امکان دیدن آن را نداشت اما ما در آستانه‌ی ماه مِه ۲۰۲۴ می‌توانیم ببینیم و اگر نمی‌بینیم حتمن مشکلی در «ما» وجود دارد.
فروردین ۱۴۰۳
فلاخن دویست و پنجاه و هشتم را بخوانید:

#منجنیق
#فلاخن
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شماره‌ی دویست و شصت و دوم. به سمت سازماندهی زنان* معلم در شرایط سرکوب

در فلاخن دویست و شصت و دوم متن اعلام موجودیت هسته‌ی یسنا و پیوستن آن به کمیته‌ی غیبی نسوان را می‌خوانیم، هسته‌ای متشکل از زنان* معلم که می‌خواهند «برای سازماندهی زنان* معلمی که در بخش‌های مختلف نهاد آموزش مشغول به کار هستند» تلاش کرده و از سوی دیگر با پیوستن به «کمیته‌ی غیبی نسوان» در عمل در جهت مفصل‌بندی مبارزات ستمدیدگان حرکت کنند. در این فلاخن از اثرات مادی دوگانه‌های رسمی-غیررسمی و زن*-مرد بر امکان همبستگی‌های صنفی می‌خوانیم، از اهمیت خواست آموزش رایگان و عقب‌نشینی‌ای که در این مورد به جنبش صنفی معلمان تحمیل شده، از آسیب‌هایی که تصور ایدئولوژیک طبقه متوسطی از جایگاه طبقاتی معلمان به امکان‌های همبستگی در میان نیروهای کار مختلف شاغل در بخش آموزش و پیوند این نیروها با متحدان طبیعی و طبقاتی خودشان بیرون از حوزه‌ی آموزش زده است. در فلاخن دویست و شصت و دوم از ضرورت مقابله با کالایی‌سازی آموزش و تاثیر آن بر زندگی معلمان می‌خوانیم، از تبدیل شغل معلمی به مسئولیتی اخلاقی و اجتماعی برای زنان* در گفتار رسمی به عنوان شکلی از تبعیض که امکان چانه‌زنی بر سر دستمزد را در هنگام عقد قرارداد کاهش می‌دهد، از فشار بیشتر به زنان* از سوی گزینش آموزش و پرورش و تحمیل پوشش اجباری به معلمان و دانش‌آموزان دختر، از ساختار استبدادی آموزش در بازتولید انواع ستم‌های مذهبی و ملی، از معیارهای تبعیض‌آمیز «سلامت جسمانی» برای استخدام معلمان و از حذف گروه‌های جنسی-جنسیتی از محتوا و محیط آموزش. در این فلاخن از ساختار کنترل‌گر آموزشی می‌خوانیم که هدف آن نابود کردن خلاقیت در دانش‌آموزان است، از آموزش آلترناتیو و آنچه تحت‌عنوان «آموزش آلترناتیو» توسط مدارس خصوصی جعل می‌شود، از تدقیق معنای آموزش ایدئولوژیکی که هسته‌ی یسنا با آن مخالف است و معنای آموزش رهایی‌بخشی که مد نظر دارد، از ضرورت اداره‌ی شورایی نهاد آموزش توسط معلمان، کارگران بخش آموزش، دانش‌آموزان و اولیای آنها، از ظرفیت رهایی‌بخش نهادهای صنفی معلمان و در ضمن ضرورت تشکیل هسته‌های مخفی‌ای که بنا بر شرایط مادی و واقعی بتوانند اشکالی از مبارزه را در تکمیل و تداوم مبارزات این نهادها ابداع کنند و در نهایت از امکاناتی که تاکید بر خواست آموزش رایگان، مقابله با کالایی‌سازی آموزش، آموزش به زبان مادری و دفاع از حق پوشش اختیاری زنان* در محیط‌های آموزشی برای همبستگی میان معلمان، دانش‌آموزان و بخش‌های دیگر جامعه می‌تواند بگشاید.
‎خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و دوم را بخوانید:
برای تماس با منجنیق در تلگرام می‌توانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_یسنا
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
مدرسه‌ رهایی
⭕️ #ترانه‌های‌_بی‌هنگام رازدار باش تقدیم به زندانیان مقاوم و مبارز کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های سراسر کشور که علیه اعدام مقاومت می‌کنند. 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==…
🔴 رازدار باش! | بچه‌های اعماق

تقدیم به زندانیان اعتصابی در « کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

از همان تاسیس اولین «زندان سیاسی» در ایران رضاخانی تا به امروز زندان همواره هم مکان سرکوب بوده است، هم مکان مقاومت. از اولین اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان قصر آدولف رضاخان تا آخرین اعتصاب غذای هفتگی زندانیان در دفاع از «حق حیات» و علیه مجازات اعدام که از زندانیان سیاسی قزل‌حصار آغاز شده است و هم‌چنان ادامه دارد، زندان در کنار محلی برای انقیاد بدن‌های نافرمان، محلی برای سرکشی و سرپیچی‌ها هم بوده است. این سرود را در دومین سه‌شنبه از سال ۱۴۰۳ منتشر می‌کنیم، در همبستگی با زندانیانِ در اعتصاب غذای زندان قزل‌حصار، ندامتگاه کرج، بند زنان و بندهای ۴ و ۸ زندان اوین، زندان وکیل‌آباد مشهد، زندان سقز، زندان خرم‌آباد، زندان خوی و زندان نقده، زندانیانی که همه «زندانی سیاسی» نیستند اما به فراست دریافته‌اند مقاومت امری جمعی است نه رقابت برای اشغال فضای بیشتر و به ویژه آن دسته از زندانیان سیاسی‌ای که در این اعتصاب غذای هفتگی حضور دارند تا هم‌بندیان آنها، همان محکومان بی‌چهره‌ی جرائم عمومی، همان‌ها که شهره‌اند به «زندانی عادی» و اغلب هیچ صدا و تصویری ندارند تا بعد از اعدام که وارد آمارهای حقوق بشری می‌شوند، همان قربانیان جامعه‌ی استبدادیِ طبقاتی را چنین بی‌مهابا، هفته به هفته در زندان‌های گوناگون به دار نیاویزند. آنهایی که علیه خود پدیده‌ی «زندان» دست به اعتصاب غذایی هفتگی زده‌اند به این امید که صدای ناشنیده‌ی هزاران زندانی زیر حکم اعدام گسترش یابد و تکثیر شود تا روزی که «ز بند این اوینِ بی‌کران رها شویم».
سه‌شنبه، ۱۴ فروردین ۱۴۰۳

متن سرود:
رازدار باش زیر هر شکنجه‌ای
چون که با ستم پنجه توی پنجه‌ای
ای رفیقِ انقلابِ آن ز جان گذشته‌گان
که در شکنجه جانشان گرفته شد جوان جوان

از قرارمان با کسی سخن نگو
پشت میله‌ها جز به راهمان مپو
زیر مشت و چکمه بوده‌ای و بوده‌ام رفیق
من به نام تو ترانه‌ها سروده‌ام رفیق

نان خلق ما پخته شد ز جان ما
زان که جا زدن نیست در مرام ما
آه جاودان تویی، ستاره‌ی جوان تویی
صبح انقلاب فریاد هر دهان تویی

استقامتت ضامن دوام ماست
نام سرخ تو افتخار نام ماست
تا ز بند این اوینِ بی‌کران رها شویم
زیر مشتشان نباید این زمان دو تا شویم

منبع : #منجنیق

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
Forwarded from منجنیق
🔴 ثوره علیه زن‌کُشی

در چهارمین شماره‌ی «ثوره (انقلاب)؛ شبنامه‌ای برای روزهای تاریک» از زن‌کُشی می‌خوانیم، از خشونت خانگی علیه زنان و از نقش قانون، آموزش و خانواده در ازدیاد زن‌کُشی و خشونت علیه زنان. در این شماره‌ی ثوره از هم‌دستی سرمایه و مرد-پدرسالاری می‌خوانیم و از منافع سرمایه در تحکیم و بازتولید دوگانه‌ی جعلی مرد/زن. در این شماره می‌خوانیم: «در واقع ما در یک نظام سود-محور زندگی می‌کنیم که نیاز به بهره‌کشی از آدم‌ها دارد و در این راستا باید جامعه را به گروه‌های مشخص قابل‌کنترل تقسیم کند. دوگانه‌ی زن/مرد توسط نظام‌های حاکم بر ما تولید و تقویت می‌شوند تا بهره‌کشی از زنان و مردان تحت‌ستم را ممکن کنند و بین آن‌ها تفرقه بیندازند تا مبادا یک وقت ‌علیه ستمگران متحد شوند. حالا حتما می‌پرسید این چه ربطی به خشونت مردان علیه زنان دارد؟ این سیستم برای اینکه بتواند به بیشترین سود برسد نیاز به کارگر دارد و کارگر نیاز به مراقبت دارد؛ پس وظایف مراقبتی را به زنان تحمیل می‌کند. در عین حال چرخ سرمایه تا زمانی می‌چرخد که همواره کارگرهای جدیدی در دسترس باشند. پس فرزندآوری و تولیدمثل ضروری است و خب این وظیفه‌ی زنان است که فرزند بیاورند و آن‌ها را بزرگ کنند تا به خیل عظیم خدمتگزاران حاکمان بپیوندند و انتخاب دیگری ندارند. آیا زن‌ها برای انجام این کارها دستمزدی می‌گیرند؟ جواب منفی است.»
از رفقایی که امکان توزیع «ثوره» را در محل زندگی، کار یا تحصیل خود دارند و می‌توانند برای ثوره در مورد محل زندگی، کار یا تحصیل خود بنویسند، دعوت می‌کنیم با ما تماس بگیرند. ما می‌توانیم و می‌خواهیم در «ثوره» نه فقط به مسائل کلی، بلکه هم‌چنین به مسائل محلی و جزئی بپردازیم تا به میانجی آنها فهم انضمامی‌ای از ستمی که باید با آن پیکار کرد به دست بیاوریم و آن را آشکار کنیم؛ که این نخستین قدم برای نبرد است. بنابراین با «ثوره» تماس بگیرید تا بتوانیم شبکه‌ی تولید و توزیعی انقلابی را فراهم آوریم چرا که به خوبی می‌دانیم «هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است.»

دی ۱۴۰۳

🚩 برای تماس با «ثوره» یا منجنیق در تلگرام می‌توانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact

#منجنیق
#ثوره
@ManjanighCollective
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 خون شصت | بچه‌های اعماق

«بچه‌های اعماق» بالیدگان سال‌های سختند، بالیدگان روزهای تیرباران، روزهای اعلام اسامی کشته‌گان با شعف از رسانه‌های جمعی، روزهای سکوت و خفقان و طناب‌های دار. «بچه‌های اعماق» از دل سال‌های وحشت گذر کرده‌اند، روییده‌اند، بزرگ شده‌اند، از «خاوران»، از «خاوران»ها جسته‌اند تا امروز دوشادوش قیام باشند. روزهای افسردگی رو به پایان است. این را سراپای «اوضاع حساس کنونی» نشان می‌دهد، همین است که «بچه‌های اعماق» به تبار تاریخی‌شان وفادار می‌مانند، به «تبار خونی گل‌ها» و رو به آینده قراول می‌روند با جمع شدن، با جمع ساختن، با یکی شدن که آن شاعر تیرباران‌شده‌ی جنگلی گفته بود: «اینان هراسشان ز یگانگی ماست.» در این قطعه از دوتارنوازی مقامی خلیل شیخ استفاده شده است.

#منجنیق #سرود #بچه‌های_اعماق

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
Bachehaye Amagh - کارگاه بچه های اعماق – Black Fish of Hope
🔴 متن سرود:

سُر خورد، دوباره پا شد
تک ماند، دوباره ما شد
تا بی‌کران رویا
یخ بسته بود دریا
در یخ دوباره جنبید
ماهی سیاهِ امید
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

در تندباد و توفان
افتاده بود بی‌جان
از برق تیز دندان
بر پوز دیو خندان
سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

زخم جهان‌ِ دردیم
سرخ و سیاه و زردیم
ما رنج‌کشان کاریم
سر‌های روی داریم
شکسته قفل پامان
صد مُهره بر صدامان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

در فقر و رنجِ انسان
حصار و بند و دربان
بی‌وقفه پیچ بحران
با مشت محکم نان
بشکن تو درب زندان
آهن و سنگ و سیمان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان

سر بر کشید خیابان
با قلب سرخ آبان
سُر خورد، دوباره پا شد جهان


#منجنیق #سرود #بچه‌های_اعماق



📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah

✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
مدرسه‌ رهایی
Bachehaye Amagh Collective - کارگاه بچه های اعماق – The Stature of an Idea - قامت یک ایده
🔴 ترانه‌های بی‌هنگام

قامت یک ایده | بچه‌های اعماق

رج به رج یاران زندانی‌مان را به نام به یاد می‌آوریم، با بدن‌های مجروح، با بیماری، با رنج که بر آرمان جمعی ما ایستاده‌اند. بی‌نام، گمنام، بدون آن‌که با ژست‌های پوک در برابر دوربین بایستند و نامشان در هیاهوی تاجران «حقوق بشر» به زبانی بیاید. بدن‌ها البته هنوز زخمی ساچمه و گلوله‌ی جنگی‌ست، زخم‌ها باز و عفونی، بدن‌ها کبود از ضربه‌ی باتوم، جان‌ها در مخاطره‌ی تعویق دارو، تعویق درمان. خدای دهه‌ی شصت را به زندان احضار کرده‌اند اما در بند بند و سلول به سلول همان زندان مقاومت ادامه دارد تا خدای دهه‌ی شصت را به زانو بیندازند. یاران زندانی ما رزمندگان نبردی‌اند که در گوشه گوشه‌ی این خاک پیش می‌رود و راه خود را می‌گشاید. این سرود با صدای زینب جلالیان آغاز می‌شود و با آوای فرزاد کمانگر تمام اما تمام نمی‌شود، ادامه می‌یابد تا درهای زندان گشوده شود به دست پر توان مردم، که انتهای راه همین خواهد بود، «دیگه تمومه ماجرا» چون فردا «از مشت فولادین» آنها که گفتند نع! خواهد دمید.

در بند‌های بی‌نشان
رسیده درد تا به جان
شکنجه دیده بی‌امان
سایش تیغ و استخوان

هر زخم یک دهان شده
دری به داستان شده
فریاد بی‌کران شده
به سوی شب روان شده

با رعشه‌های بدنم
فریاد آزادی زنم
آری زنم، آری زنم
پرچم آزادی منم

باران به صحرا می‌زند
شلاق کابل بر تنم
صحرا جوانه می‌دهد
صد لاله چین دامنم

ای در لجن تا فرق سر
جلاد مستِ کور و کر
در ترس گشته غوطه ور
این سو بپر آن سو بپر

من قامت یک ایده‌ام
پایان شب را دیده‌ام
در طول عمر ظلمات
نور ستاره چیده‌ام

من از رکود عاصی‌ام
از رشد و سود عاصی‌ام
در رنج و درد کارگر
از هست و بود عاصی‌ام

اگر که پای بسته‌ام
و گر به خون نشسته‌ام
از روز‌های اخته‌ام
وز انفعال خسته‌ام

از این حصار خسته‌ام
از بند و دار خسته‌ام
از این نظام بردگی
سرمایه‌دار خسته‌ام

تن در حصار پیله‌هاست
من خسته‌ام رَستَن کجاست؟
رَستَن خروش توده‌هاست
در مشت فولادین ماست

این زخم‌های بر تنم
این خون بر پیراهنم
فردا خروش می‌کند
خلقی بهوش می‌کند

ای قفل بر زنجیر پا
بشنو صدا از بندها
ای بد بدا، ای بدترا
دیگه تمومه ماجرا

#منجنیق #سرود #بچه_های_اعماق



📌📌📌

🆔 @edalatxah

✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
مدرسه‌ رهایی
چهل روز فراموشی و خاموشی @ManjanighCollective
🔴 چهل روز فراموشی و خاموشی

چهل روز گذشت و هیچ آبی از هیچ آبی تکان نخورد. جنازه‌های سوخته و پاره پاره را به خاک سپردند و تمام. از رسیدگی ویژه‌ی قضایی گفتند اما حتی یک نام از میان «مقصران» به میان نیامد؛ در عوض با فوریت بالا کمیته‌ی ویژه تشکیل دادند تا خسارات «فعالان اقتصادی» خسارت‌دیده را به سرعت جبران کنند تا مبادا گردش سرمایه و سود آسیبی ببیند. کارگران بندر اما «خسارت جانبی» بودند؛ برای حاکمان آماری که باید پنهان می‌شد و برای سفله‌گان مستقر در اپوزیسیون مایه‌ی مسرت و شادی و زوزه‌های تشکر از نتانیاهو. آنها که ثبت نشده بودند، آنها که شناسنامه نداشتند، آنها که از دیوارها و حصارهای پشتی برای کار روزمزدِ ارزان به بندر می‌رفتند برای همیشه در دود و آتش مدفون شدند و از یادها رفتند. چهل روز گذشت با خاموشی و فراموشی که جان کارگر ارزان است. از معدن تا بندر، در قتلگاه کارگر جان ارزان می‌فروشند با طعم خون و رنج. رفقای ما در «استودیو شراره‌ها» این ویدئوی کوتاه را به یاد بدن‌هایی ساخته‌اند که برای همیشه رد خون آنان در بندر رجایی باقی می‌ماند.
خرداد ۱۴۰۴

منبع :
#منجنیق
#استودیو_شراره_ها
@ManjanighCollective

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah

✉️ ارتباط با ادمین مدرسه رهایی
@FreedomContact
Forwarded from منجنیق
مدرسه‌ رهایی
@ManjanighCollective
🔴 ضرورت جدال درباره‌ی مفهوم مبارزه‌ی صنفی
نگاهی به دو متن منتشرشده در نشریه‌ی دانشجویی آرگو


حدود یک سال پیش در متونی که تحت‌عنوان «نگاه به درون» منتشر کردیم، بر ضرورت حفظ سنگر دانشگاه از طریق مواجهه‌ی مستقیم با مسائل روز آن تاکید کردیم و از لزوم تدارک نظری و عملی برای تداوم مبارزه در این سنگر گفتیم. آن روزها در وضعیتی قرار داشتیم که هنوز نمودهای سرکوب پساقیام با هر چشم غیرمسلحی در دانشگاه‌ها قابل مشاهده بود. اما در این روزها تهاجم قهری حاکمیت به دانشگاه از شکل عریان خود کاسته و کمتر با احکام فله‌ای انضباطی مواجهیم، ولی به موازات آن تعرض طبقاتی به دانشگاه دوباره شدتی مضاعف گرفته است که یکی از اصلی‌ترین نمودهای آن را می‌توانیم در کاهش یک ترمی سنوات مجاز در سال جاری تحصیلی برای تمامی مقاطع ببینیم. مواردی از این‌دست و سنگین‌تر شدن بار مشکلات صنفی و معیشتی دانشجویان باعث شده است که به این واسطه، بحث درباره‌ی فعالیت صنفی و بازوی نهادی آن یعنی شوراهای صنفی در برخی نشریات دانشجویی دوباره مطرح گردد. یکی از این موارد متنی است که اخیرا تحت‌عنوان «صنف‌گرایی به مثابه‌ی استراتژی» در نشریه‌ی دانشجویی «آرگو» (دانشگاه تهران) منتشر شد و اندکی بعدتر نیز متن دیگری در نقد آن به نام «بازآفرینی دانشجو-صنف: نقدی بر صنف‌گرایی به مثابه‌ی استراتژی» در همان نشریه انتشار یافت که در ادامه تلاش می‌کنیم از رهگذر نگاهی به این دو متن، نکاتی را بازگو کنیم.
کانال نشریه‌ی آرگو:
@argo_journal
خرداد ۱۴۰۴
کمیته دانشجویی اول اردیبهشت
#کمیته_دانشجویی_اول_اردیبهشت
#منجنیق
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3FllCom

@ManjanighCollective