مدرسه‌ رهایی
2.15K subscribers
6.58K photos
2.02K videos
188 files
4.76K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
🔴 🖊تأمّلی دربارهٔ دو مقولهٔ «جهالت» و «حماقت» و پیوند آنها با مقولهٔ «تعلیم و تربیت»

✍️ مسعود زنجانی

«آدمها نادان زاده می‌شوند، نه احمق. آنها توسط آموزش اشتباه احمق می‌شوند.»١ هیچ آدمی «احمق» زاده نمی‌شود، بلکه بعداً احمق «می‌شود»؛ در «جامعه»، در «فرهنگ»، و به طور خاص، در آن سنّت «تعلیم و تربیتی» که به او ارث می‌رسد. برای همین، «جهالت» می‌تواند وضعیتی «پیشافرهنگی» باشد، حال آنکه «حماقت» همیشه یک پدیدهٔ فرهنگی است.
شانسِ احمق شدن یا نشدنِ هر فرد، بیش از هر چیز، وابسته به سنّتِ فرهنگی او و نظام تعلیم و تربیتی است که در آن فرهنگ رواج دارد. اما باید دانست که فرهنگ‌ها و ارزش‌های فرهنگی حاکم بر آنها منزّه و مقدّس نیستند. میراثِ فرهنگی، همیشه، هم شاملِ جنبه‌ها و سویه‌های روشنِ آن، و هم دربردارندهٔ سایه‌ها و سویه‌های تاریکِ آن است. از همین روی، هر فرهنگی اگر مُدام توسّط ناقدانِ فرهنگی موردِ سنجش و پرسش (انتقادِ فرهنگی) قرار نگیرد و هَرَس نگردد، پویایی و کارایی خود را از دست داده، آرام آرام، راکد شده و می‌گندد، و عملاً، مبدّل به کارخانهٔ احمق‌سازیِ جامعه می‌شود.

اگر با نیچه فلسفه را «پزشکیِ فرهنگی» و فیلسوف را «طبیبِ فرهنگ» بخوانیم و بدانیم، آنگاه می‌توان گفت که هر فلسفه‌ای بازتابِ انتقادیِ فرهنگِ زمانهٔ خود است. به عبارتِ دیگر، «فلسفه» به مثابهٔ «پزشکیِ فرهنگی»، عبارت است از انتقادِ فرهنگی، در جدّی‌ترین و رادیکال‌ترین شکل خود، و ارزیابی دوبارهٔ ارزش‌های فرهنگی که البته، هماره، همراه با خلقِ ارزش‌هایی متناسب با مقتضیات و معضلاتِ زمانه است. «آفرینندگانِ بزرگ همان ویران‌کنندگانِ بزرگ هستند» (نیچه)

مونتنی، اندیشمند و فیلسوفِ فرانسوی عصرِ رنسانس، در نقدِ فرهنگِ زمانهٔ خودش و ارزیابی ارزش‌های آن، و به طور خاص، «عقل‌گراییِ افراطی» آن، انتقادهایی را مطرح می‌کند که نه تنها از اعتبار آنها تا امروز کاسته نشده بلکه می‌توان گفت عصرِ ما، بیش از هر دورانِ دیگری، ضرورت دارد که آنها را با گوشِ جان بشنود و البته در ساحتِ عمل به جدّ بگیرد.

از نظر مونتنی، اگر در یک «فرهنگ»، به طور عام، و در یک سیستمِ «تعلیم و تربیت»، به طور خاص، آنچه به عنوان «دانش» و «تحصیلات» ارائه می‌شود، در راستایِ فراگیریِ «هنرِ خوب زیستن» نباشد، آنگاه، آن فرهنگ و آن نظام تعلیم و تربیت، عملاً، «بی‌فرهنگی» و «بی‌تربیتی» به بار می‌آورَد، تا آن‌جاکه دانش‌آموختگانِ آن، به تعبیر او، جز مُشتی «الاغهای تحصیل‌کرده» نخواهند بود.

از سوی دیگر، با استانداردهای ارزشی مونتنی، اگر یک نظام و نهادِ «آموزش و پرورش» این سوگیری را گم کرده باشد که «هیچ ارزشی بالاتر از زندگی و مهمترین جلوهٔ آن در زندگی انسانی، یعنی مهر و دوستی، وجود ندارد»، و به جای آن، هر ارزشِ دیگری را، حتی ارزشِ «بر حق بودن» یا «به حقیقت رسیدن»، به مثابهٔ بالاترین ارزش - برای فرد یا یک جماعت - بَرنِشاند، آنگاه اگر هزار درس و بحث دیگر تحتِ عنوان «دانش» ارائه کند، در نهایت، تنها یک ابزار فریبنده و یک بازوی اجرایی برای سیستم‌های انقیاد و تحمیق در جامعه است. از نظر مونتنی، ارزشِ «حق» و «حقیقت» نسبی است، و اگر «حق» و «حقیقت» زندگی انسانها و ارزش‌های انسان‌دوستانه را تهدید کنند، آنگاه تحدیدِ (محدود ساختن) آنها ضروری است. شاید مهمترین حقیقتی که آدمی باید باور داشته باشد این است که او را، نه «حقیقت»، بلکه «عشق» است که نجات می‌دهد.

باری، دانش، به خودی خود، نه تنها اثباتِ خردمندی و فرزانگی نيست، بلکه می‌تواند نشانه و ادامهٔ سفاهت و حماقت باشد. هزارانْ هزار دانشِ غیرِضروری نمی‌تواند بر حماقت سرپوش بگذارد یا ماهیتِ آن را استحاله دهد. بنابراین، خردمند، دانش را نه برای دانش، بلکه برای ضرورتی فراتر از دانش می‌خواهد و تنها با وفاداری به آن ضرورت است که «به وقتِ معیّن» و «به قدرِ معیّن» از خرمنِ دانش خوشه می‌چیند. چنانکه نیچه در غروب بُت‌ها می‌گوید: «بسا چیزها را هرگز نمی‌خواهم بدانم _ خردمندی بر دانش نیز حد می‌گذارد» و همانجا، در صفحاتی بعدتر، سخن گوته به شیلر را تکرار می‌کند که «بیزارم از دانشی که به من می‌آموزد، ولی من را احیاء نمی‌کند» [~ با من نمی‌آمیزد] و اینگونه از نظرگاه خود و خردمندانی چون مونتنی و گوته پرده بَرمی‌دارد که آن ضرورتِ فراتر از دانش، چیزی نیست جز «زندگی» که در آدمیان با پویایی و شکوفاییِ فردی جلوه می‌یابد.

١. برتراند راسل

منبع : کانال مکاتب فلسفی و آرا تربیتی

📌 این رویکرد را مقایسه کنید با صاحبان کرسی فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه‌های ایران ، آنهایی که مدعی کرسی #پداگوژی_انتقادی هستند جرات نقد #آموزش_ایدئولوژیک را ندارند حساب امثال #جمیله_علم‌الهدی زن #رئیسی در دانشگاه بهشتی فلسفه تعلیم و تربیت درس می‌دهد مشخص است.
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah