🔴 #اتهامات_واهی یا #بازی_اعتباری
بامداد روز ۲۲ مهر ۹۷ (روز اول تحصن)من در مقابل پلیس راه شیروان خراسان شمالی بازداشت شدم. از مامورین کارت شناسایی و حکم درخواست کردم متاسفانه پاسخی ندادند.
بزرگتر انها در لحظه حرفی را زد کاملا واهی و بازی! و این بازی سرانجامی بد داشت نه برای من، برای کسانی که این پروسه را ادامه دادند و متاسفانه حتی در فضای مجازی نیز آن را درج کردند.
یقینا آن مامور ومسئول میتوانست با اعلام حقیقت بازداشت من ، مرا توجیه کند و من هم آدمی نبودم و نیستم که بخواهم جنجال کنم و لو حکمی هنوز به دست آن شخص نرسیده باشد، ولی وقتی ایشان بازی را بلد نیست و طرف را نمی شناسد با اتهام واهی دست به یک انحراف میزند.
انحرافی که نه تنها برای اثباتش مدرکی نبود بلکه برای هیچکس باورکردنی نیست.
شاید ایشان هرگز فکر نمی کرد که این حرف اثرات سوئی در افکار و اندیشه ی یک معلم کنشگر صنفی میگذارد و از طرفی انتقال برخی از حرفهای بی اساس ممکن است در تحلیل و تفسیر و رای و نظر مسئولان رده بالاتر نیز اثری سوء موقتی بگذارد و برای زدودن آن باید زمانی بگذرد که البته طی چند روز بازداشت من چنین شد و آن بازی سراسر کذب به نیکی پایان یافت و خوشبختانه دیدگاه بازجوها و دادستانی محترم ازین مقوله پاک گشت.
آن مامور کم تجربه در نخستین برخورد پس از پرسیدن نام من گفت: شما به اتهام حمل مواد مخدر بازداشتید!
من با خنده گفتم اگر مامور هستید این ماشین و این من، بفرمائید بگردید....
سپس در پاسگاه با اعتراض جویای دلیل اینگونه برخوردهای بی اساس شدم.
ماموری جوان گفت این شگرد ماست برای بازداشت افراد!!
چه شگرد ناخوشایندی!!
این سرآغازی بود برای انحرافی در پروسه ی بازداشت من. هم من میدانستم و هم آن مامور که دستور بازداشت هیچ ربطی به این مسائل نداشت ولی کم تجربگی آن شخص و همراهانش موجبات رنجش من و اتهامات واهی و خارج از پرونده را باعث شد.
بازداشت من در پی کنشهای صنفی فرهنگی ومسئولیتم در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با اتهامات تبلیغ و تشویش بود و افرادی ناآگاه خواستند اصل موضوع را به حاشیه ببرند غافل ازینکه نابخردی در برخورد با واقعیات آسیبی است به جایگاه و وظیفه ی دستگاههای مسوول.
خوشبختانه در طی روزهای بازداشت و بازجویی و بازپرسی هم برای دستگاه اطلاعاتی و دادستانی محترم محرز گشت که این موضوع خطایی بیش نبوده است و امیدوارم ماموران بازداشت مرا فرا بخوانند و به آنها مسئولانه پندی دهند.
ازآن بدتر درج پیامی در فضای مجازی که معلوم نیست چه کسی و با چه هدفی اینرا درج کرده و من به شخصه نمیخواهم بدانم کی بوده و چرا اینکار را کرده ولی این پیام را نگاشتم تا بلکه از طریق همین فضا بدست ایشان برسد و بخواند که این بازی با اعتبارست نه اعتبار من بلکه اعتبار خودش و تا حدی اعتبار قانون!
به ایشان میگویم ،اگر دوستدار فرهنگ و وطن و نظام و انسانیت هستی، بدان و آگاه باش که اینگونه بازیها تنها عقده گشاییست نه کسی باور میکند و نه کسی محلی می گذارد.
#شیشه_تیزست_ولی_شکستنی_است
#اما_اندیشه_روییدنی_است!
مراقب باشیم که برای رفع ابهامات و رسیدن به واقعیات شاید گاهی ناگزیر از بازداشت و بازجویی و....باشیم ولی قرار نیست درین بین کسی بخواهد با اعتبار شخص و یا دستگاه های مسوول بازی کند!
باز هم امیدوارم هرکس چنین کرد خودش پند گرفته باشد که هرچیز نباید گفت!
نوع برخوردبا #مهندس_خواستار نیز یک بازی بد طراحی شده است.
ایشان معلمی کنشگر صنفی مدنی هستند با دیدگاههایی کاملا مشخص که بارها این دیدگاهها و نقدهای خود را در قالب نوشته ها و مصاحبه ها و... بیان داشته اند و همیشه هم اعلام کرده اند برای پاسخگویی آماده اند. اینکه چه کس یا کسانی با چه هدفی ایشان را بازداشت میکنند و سپس تحویل #بخش-روانی بیماراستان میدهند آنهم بدون اطلاع و اجازه ی خود ایشان و خانواده نیز یک بازی اشتباه است.
اگر جناب خواستار در مدت کنشگری خود از منظر قانون خطایی مرتکب گشته اند ،راه و روش برخورد نباید به اعتبار دستگاههای اطلاعاتی،امنیتی و قضایی کشور آسیب بزند.
بی شک وجود این دستگاهها باید ضامن آرامش و آسایش و دفاع از حقوق شهروندی باشد نه اینکه گرهی بر مشکلات بیفزاید.
امیدوارم هرچه زودتر این بازی بدفرجام نیز پایان یابد و از آن مرد سپید مو که سالها برای فرزندان این سرزمین زحمت کشیده اند بخاطر این برخورد دلجویی شود و حقوق شهروندی ایشان و همسر فرهنگیشان و فرزندانشان رعایت گردد.
من شک ندارم که تصمیم آنی بر چنین پروسه ای خردمندانه نبوده است و ادامه آن نیز بدین شکل و فرجام به صلاح هیچکس و هیچ نهادی نیست.
به امید جاری شدن #عدالت در تمام زمینه ها.
✍#محمدرضا_رمضانزاده،
عضو انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی
8 آبان 97
#نه_به_اتهام_زنی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بامداد روز ۲۲ مهر ۹۷ (روز اول تحصن)من در مقابل پلیس راه شیروان خراسان شمالی بازداشت شدم. از مامورین کارت شناسایی و حکم درخواست کردم متاسفانه پاسخی ندادند.
بزرگتر انها در لحظه حرفی را زد کاملا واهی و بازی! و این بازی سرانجامی بد داشت نه برای من، برای کسانی که این پروسه را ادامه دادند و متاسفانه حتی در فضای مجازی نیز آن را درج کردند.
یقینا آن مامور ومسئول میتوانست با اعلام حقیقت بازداشت من ، مرا توجیه کند و من هم آدمی نبودم و نیستم که بخواهم جنجال کنم و لو حکمی هنوز به دست آن شخص نرسیده باشد، ولی وقتی ایشان بازی را بلد نیست و طرف را نمی شناسد با اتهام واهی دست به یک انحراف میزند.
انحرافی که نه تنها برای اثباتش مدرکی نبود بلکه برای هیچکس باورکردنی نیست.
شاید ایشان هرگز فکر نمی کرد که این حرف اثرات سوئی در افکار و اندیشه ی یک معلم کنشگر صنفی میگذارد و از طرفی انتقال برخی از حرفهای بی اساس ممکن است در تحلیل و تفسیر و رای و نظر مسئولان رده بالاتر نیز اثری سوء موقتی بگذارد و برای زدودن آن باید زمانی بگذرد که البته طی چند روز بازداشت من چنین شد و آن بازی سراسر کذب به نیکی پایان یافت و خوشبختانه دیدگاه بازجوها و دادستانی محترم ازین مقوله پاک گشت.
آن مامور کم تجربه در نخستین برخورد پس از پرسیدن نام من گفت: شما به اتهام حمل مواد مخدر بازداشتید!
من با خنده گفتم اگر مامور هستید این ماشین و این من، بفرمائید بگردید....
سپس در پاسگاه با اعتراض جویای دلیل اینگونه برخوردهای بی اساس شدم.
ماموری جوان گفت این شگرد ماست برای بازداشت افراد!!
چه شگرد ناخوشایندی!!
این سرآغازی بود برای انحرافی در پروسه ی بازداشت من. هم من میدانستم و هم آن مامور که دستور بازداشت هیچ ربطی به این مسائل نداشت ولی کم تجربگی آن شخص و همراهانش موجبات رنجش من و اتهامات واهی و خارج از پرونده را باعث شد.
بازداشت من در پی کنشهای صنفی فرهنگی ومسئولیتم در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با اتهامات تبلیغ و تشویش بود و افرادی ناآگاه خواستند اصل موضوع را به حاشیه ببرند غافل ازینکه نابخردی در برخورد با واقعیات آسیبی است به جایگاه و وظیفه ی دستگاههای مسوول.
خوشبختانه در طی روزهای بازداشت و بازجویی و بازپرسی هم برای دستگاه اطلاعاتی و دادستانی محترم محرز گشت که این موضوع خطایی بیش نبوده است و امیدوارم ماموران بازداشت مرا فرا بخوانند و به آنها مسئولانه پندی دهند.
ازآن بدتر درج پیامی در فضای مجازی که معلوم نیست چه کسی و با چه هدفی اینرا درج کرده و من به شخصه نمیخواهم بدانم کی بوده و چرا اینکار را کرده ولی این پیام را نگاشتم تا بلکه از طریق همین فضا بدست ایشان برسد و بخواند که این بازی با اعتبارست نه اعتبار من بلکه اعتبار خودش و تا حدی اعتبار قانون!
به ایشان میگویم ،اگر دوستدار فرهنگ و وطن و نظام و انسانیت هستی، بدان و آگاه باش که اینگونه بازیها تنها عقده گشاییست نه کسی باور میکند و نه کسی محلی می گذارد.
#شیشه_تیزست_ولی_شکستنی_است
#اما_اندیشه_روییدنی_است!
مراقب باشیم که برای رفع ابهامات و رسیدن به واقعیات شاید گاهی ناگزیر از بازداشت و بازجویی و....باشیم ولی قرار نیست درین بین کسی بخواهد با اعتبار شخص و یا دستگاه های مسوول بازی کند!
باز هم امیدوارم هرکس چنین کرد خودش پند گرفته باشد که هرچیز نباید گفت!
نوع برخوردبا #مهندس_خواستار نیز یک بازی بد طراحی شده است.
ایشان معلمی کنشگر صنفی مدنی هستند با دیدگاههایی کاملا مشخص که بارها این دیدگاهها و نقدهای خود را در قالب نوشته ها و مصاحبه ها و... بیان داشته اند و همیشه هم اعلام کرده اند برای پاسخگویی آماده اند. اینکه چه کس یا کسانی با چه هدفی ایشان را بازداشت میکنند و سپس تحویل #بخش-روانی بیماراستان میدهند آنهم بدون اطلاع و اجازه ی خود ایشان و خانواده نیز یک بازی اشتباه است.
اگر جناب خواستار در مدت کنشگری خود از منظر قانون خطایی مرتکب گشته اند ،راه و روش برخورد نباید به اعتبار دستگاههای اطلاعاتی،امنیتی و قضایی کشور آسیب بزند.
بی شک وجود این دستگاهها باید ضامن آرامش و آسایش و دفاع از حقوق شهروندی باشد نه اینکه گرهی بر مشکلات بیفزاید.
امیدوارم هرچه زودتر این بازی بدفرجام نیز پایان یابد و از آن مرد سپید مو که سالها برای فرزندان این سرزمین زحمت کشیده اند بخاطر این برخورد دلجویی شود و حقوق شهروندی ایشان و همسر فرهنگیشان و فرزندانشان رعایت گردد.
من شک ندارم که تصمیم آنی بر چنین پروسه ای خردمندانه نبوده است و ادامه آن نیز بدین شکل و فرجام به صلاح هیچکس و هیچ نهادی نیست.
به امید جاری شدن #عدالت در تمام زمینه ها.
✍#محمدرضا_رمضانزاده،
عضو انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی
8 آبان 97
#نه_به_اتهام_زنی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah