مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
6.98K photos
2.16K videos
199 files
5K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
گاهنامه فراسوی کندوکاو_شماره یک.pdf
1.3 MB
🔹 در اولین شماره #فراسوی_کندوکاو می‌خوانیم :

🔸فراسوی کندوکاو فراتر از کدام نقد

🔸 چرا تحلیل طبقاتی
#ابراهیم_خوش‌نویس

🔸 بازاری شدن آموزش، نگاهی به مدارس نمونه و تیزهوشان
#محمد_دارکش

🔸 نگاهی به برخی شاخص‌های تحصیلی در استان سیستان و بلوچستان
#جعفرابراهیمی

🔸 اگر سکوت کنیم نوبت ما می‌رسد
#دامون_گیلانی

🔸 معرفی آخرین کتاب معلم نویسنده #عبدالرضا_قنبری

🔸 یک معلم یک شعر

✴️✴️✴️✴️

نگاهی نقادانه به آموزش و پرورش

https://tttttt.me/farasookandokav
🔴 دوستان و همراهان عزیز

🔹 مخاطبان #فراسوی_کندوکاو

در طول تاریخ معاصر ایران معلمان همواره بخشی از حرکت تحول‌خواهانه ایران بودند از شکل‌گیری آموزش نوین و نقش معلمان در آگاه‌سازی جامعه تا حضور در احزاب و جریانات سیاسی نقش معلمان برجسته است. در تحولاتی مانند ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با امپریالیسم و استعمار معلمان چپگرا و ملی موثر بودند. حتی معلمان در جنبش چریکی و انقلاب ۵۷ نقش قابل توجهی داشتند.
بعد از تحولات سیاسی و قبضه کردن قدرت توسط اسلام‌گرایان و طرفداران خمینی، معلمان منتقد از مدارس تصفیه شدند و حتی تعداد زیادی از آنان محاکمه ، اخراج ، زندانی و اعدام شدند. دهه ۶۰ عرصه تاخت و تاز جریانی از معلمان بود که در پاکسازی‌ها نقش اساسی داشتند آنها بودند که به کمک مدرسه پایه‌های ایدئولوژیک حاکمیت را محکم کردند این نقش سرکوبگرانه را انجمن اسلامی معلمان بر عهده داشت.
با پیشروی و مقاومت مردم بعد از جنگ، حاکمیت مدعی شد که تن به یک سری اصلاحات از بالا به پایین خواهد داد در این میان تشکل‌های صنفی معلمان از دل تضاد باندهای قدرت شکل گرفتند و در مسیر استقلال و مطالبه‌گری قدم برداشتند.
حال دو دهه از عمر کانون‌ها و انجمن‌های صنفی و حرکات اعتراضی معلمان می‌گذرد و امروز می‌توان گفت جنبش معلمان ایران با عقبه تاریخی مشخص و پایگاه اجتماعی یک جنبش موثر اجتماعی است که فراز و فرودهای فراوانی پشت سر گذاشته و پیش رو دارد. این جنبش از دل شرایط عینی و ملموس و شکاف طبقاتی زاده شده و اینک حامل شعار آزادی و برابری است.
ما در شماره بعدی فراسوی کندوکاو به جنبش معلمان ایران و مختصات آن خواهیم پرداخت و این پرسش را به پیش می‌کشیم که

مختصات جنبشی اعتراضات معلمان چیست؟
@edalatxah
شما می‌توانید در مورد یکی از محورهای زیر برای ما مطلب ارسال کنید یا از زاویه دید خود به این پرسش پاسخ دهید :

- حق آموزش رایگان و جایگاه دانش‌آموزان در جنبش معلمان
- جنبش معلمان و آینده‌ی رفاه نیروی کار آموزش و پرورش
- حق آموزش به زبان مادری و مسأله‌ی ستم ملی
- دهه‌ي ۱۳۹۰: پیوند جریان‌های صنفی، از معلمان تا دانشجویان و از کارگران تا بازنشستگان
- پیشگامی زنان در جنبش معلمان
- جنبش معلمان و تاب‌آوری سرکوب
- جنبش معلمان و نیروی کار غیررسمی
- خاستگاه طبقاتی جنبش معلمان
_ جنبش معلمان و نیروی کار غیررسمی
- افق پیش روی جنبش معلمان


لطفا مقالات خود را به صورت تایپ شده و ویرایش شده در فرمت وورد برای ما به آدرس ایمیل زیر ارسال نمایید :

🔹آدرس ایمیل جهت ارسال یادداشت :

farasookandokav@gmail.com

🔻🔻🔻
فراسوی کندوکاو
نگاهی نقادانه به آموزش و پرورش

https://tttttt.me/farasookandokav

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 به زودی #شماره_دوم نشریه #فراسوی_کندوکاو منتشر می‌شود.

در این شماره از زوایای مختلف به #جنبش_معلمان_ایران پرداخته شده‌است.

🔻🔻🔻
فراسوی کندوکاو
نگاهی نقادانه به آموزش و پرورش

https://tttttt.me/farasookandokav
🟣 #بیدارزنی: جنبش با سرکوب، به محاق نمی‌رود

گفتگوی بیدارزنی با «نشریه‌ی فراسوی کندوکاو»



▪️بیدارزنی: متن پیش‌رو حاصل گفتگوی بیدارزنی با «نشریه‌ی فراسوی کندوکاو» است. این گفتگو با محوریت بررسی نقش معلمان و تشکل‌های صنفی معلمان در پیش‌روی قیام ژیناست. قرارگیری در شرایط اوج و حضیض این قیام، ما را بر آن داشت تا با طرح سوالاتی پیرامون جنبش مبارزاتی دانش‌آموزان در مدرسه و از سوی دیگر سرکوب‌های حداکثری حاکمیت، به تحلیل چشم‌انداز قیام ژینا در مدرسه بپردازیم. گفتگویی با محوریت پیوند جنبش صنفی معلمان با قیام «زن، زندگی، آزادی»، سوژگی سیاسی دانش‌آموزان و روند بالفعل‌شدگی آنان در مدرسه، تبعات ستم ملی و روند آسیمیلاسیون و مبارزات معلمان در پیش و پس از قیام ژینا، از محورهای اصلی این گفتگوی جمعی است.

«از متن:

_ #بیدارزنی: ما در شماره چهارم نشریه‌ی کندوکاو، در بخش بیانیه‌ی تحلیلی «در مورد نحوه‌ی ادامه مطالبه‌گری و اعتراضات» که در سیزده بند ارائه شده، می‌خوانیم: «شرایط کرونا، نزول سطح آموزش و نبود زیرساختهای ضروری برای آموزش مجازی، تبعات وحشتناکی داشته که رانده شدن بیش از سه میلیون دانش‌آموز از مدرسه، آن هم بنا بر آمار ادعایی مسئولان که بدون شک آمیخته با پنهانکاری بوده، یکی از آنهاست. امروز در شرایطی قرار داریم که مدتها از پایان اپیدمی کرونا و مجازی شدن آموزش می‌گذرد، اما ترک تحصیل اجباری و نزول سطح آموزش بنا بر نابرابری‌های ساختاری، کماکان یک معضل جدی در آموزش عمومی محسوب می‌شود…. حملات شیمیایی اخیر، عملا بیشتر فرزندان خانواده‌های تهیدست را از تحصیل محروم کرده و یا کیفیت آموزش آنان را تنزل داده است.» به نظر شما چه رانه‌های اعتراضی و یا اتحادی بین تشکل‌های صنفی باید صورت پذیرد تا آمار میلیونی ترک تحصیل اجباری کودکانِ متعلق به طبقه‌ی کارگر و تهیدست، تنها یک آمار اسف‌بار باقی نماند؟ و آیا به نظر شما این فاجعه، خود یکی از قوی‌ترین دلایل برای اتحادی در جهت پایان روند فقیرسازی سیستماتیک در تمامی ارکان آن نیست؟

_ #فراسوی_کندوکاو: این سوال برای ما سؤال مهمی است. چون اتفاقا در همین سؤال ما آلترناتیو خود را مطرح می‌کنیم، یعنی آلترناتیو فراسو را. در واقع به هویت خود اینجا اشاره می‌کنیم. ببینید درباره‌ی آموزش رایگان و بازماندگی از تحصیل، اینها همواره مطالبه‌ی اصلی شورا و کانون‌ها بوده و واقعا ماهیت جنبش معلمان با این مطالبات گره خورده است. در جنبش معلمان، «نه به خصوصی‌سازی» هم مطرح بوده و متقابلا در کارگرها هم مثلا در کانون‌های فعالی مانند هفت‌تپه، فولاد در گذشته یا هپکو و آذرآب ما “نه به خصوصی‌سازی” را شاهد بودیم و پیرامون این مطالبه کنشگری کرده‌اند. این نشان می‌دهد که مدارهایی برای همبستگی بین فرودستان و به‌طور کلی طبقه کارگر وجود دارد و بر سر همین دارد اعتراض و کنشگری صورت می‌گیرد و در درون آن، دغدغه‌های ایجابی‌ای برای آینده هم نهفته است. وقتی ما خواهان این نیستیم که خصوصی‌سازی صورت بگیرد، از یک سو خواهان این هم نیستیم که همه چیز در دست دولت قرار بگیرد چون می‌بینیم که دولت هم در این زمینه نهاد ناکارآمدی است و این می‌تواند آلترناتیوهایی هم در دل خود داشته باشد، مانند اداره‌ی شورایی مدرسه و این شکلی از امر ایجابی علیه منطق سرمایه است که می‌تواند گروه‌های مختلف ستمدیده را گرد هم بیاورد و متحد کند...»


#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #حملات_شیمیایی_به‌_مدارس



ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46216/


@bidarzani
🔔 زنگ اول : آموزش طبقاتی و کنکور طبقاتی

نشریه #فراسوی_کندوکاو، شماره ششم

چند روز پیش منصور کبکانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در برنامه تلویزیونی شیوه آماری از کنکور سراسری منتشر کرد:
سهم مدارس و دهک‌های مختلف از رتبه‌های زیر ۳۰۰۰ کنکور:
دهک اول، دوم و سوم (کم‌برخوردار): ۲ درصد
دهک ۸، ۹ و ۱۰ (برخوردارترین): ۸۰ درصد
دهک اول (ضعیف‌ترین): ۲ دهم درصد
دهک دهم (ثروتمندترین) ۴۸ درصد
مدارس دولتی: ۲.۳ درصد
مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی، سمپاد و نمونه دولتی) : ۸۰ درصد

- در رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی:
دهک اول: ۱.۳ درصد
دهک ۸ و ۹ و ۱۰: ۸۶ درصد

- در برق شریف:
دهک محروم، ۱ و ۲ و۳: صفر درصد
دهک ۸، ۹ و ۱۰: ۸۷ درصد
دهک دهم: ۶۰ درصد

- در رشته روانشناسی:
دهک محروم(1،2،3) : ۲.۹ درصد
دهک مرفه: ۸۰.۴ درصد

انتشار این آمار باعث شد اکثریت از کنکور طبقاتی صحبت کنند، اما کنکور طبقاتی خود نتیجه طبقاتی است. همان مسئله‌ای که نزدیک به دو دهه است فعالان صنفی معلمان خطر آن را گوشزد کرده‌اند و اکنون به خاطر همین فعالیت صنفی یا در زندان هستند و یا اخراج و تعلیق شده‌اند.
کالایی سازی آموزش و تنوع مدارس سبب ایجاد مدارس گوناگونی شده است. این تنوع باعث جداسازی دانش‌آموزان خانواده‌های متمول از فرودستان جامعه شده است. مدارس دولتی عادی متعلق به فرزندان فرودستان است و دانش آموزان خانواده‌های متمول در مدارس غیرانتفاعی، مدارس تیزهوشان و مدارس نمونه تحصیل می‌کنند. کیفیت آموزش در مدارس دولتی عادی به شدت پایین است و در رقابت با دانش‌آموزان متمول در مدارس خاص (همان سه نوع مدرسه‌ای که از آن‌ها یاد شد) شانسی برای موفقیت در کنکور نخواهند داشت.
طبقاتی شدن کنکور منجر به طبقاتی شدن دانشگاه خواهد شد؛ اما پیش از طبقاتی شدن کنکور و دانشگاه، شاهد طبقاتی‌تر شدن شدید آموزش در مدارس هستیم. ما بیشتر از هر زمانی نیاز داریم که در کنار کانون‌های صنفی معلمان که همواره یکی از مطالبات اصلی آن‌ها آموزش باکیفیت، عادلانه و رایگان هست بایستیم و این مطالبه را  بیش‌ازپیش به مطالبه‌ای اجتماعی تبدیل کنیم.

لطفا از طریق ایمیل فراسوی کندوکاو مطالب خود را برای ما ارسال نمایید.


ایمیل:
farasookandokav@gmail.com

آدرس صفحه اینستاگرام :

Farasookandokav

❇️❇️❇️

https://tttttt.me/farasookandokav
📣 شماره هفتم گاهنامه‌ی #فراسوی_کندوکاو به زودی منتشر می‌شود.

در این شماره بر ضرورت افزایش حساسیت محیط‌زیستی در مدارس پرداخته‌ایم و کوشیدیم نشان دهیم که بحران فعلی با مناسبات سرمایه‌داری چه نسبتی دارد و برای غلبه بر وضعیت موجود چرا باید رویکردی طبقاتی داشته‌باشیم. همچنین به آموزش انتقادی به عنوان ابزاری برای غلبه بر جدا افتادگی کودکان از طبیعت اشاره نمودیم.

از تمام دوستانی که ما را در به ثمر رساندن این شماره یاری نمودند صمیمانه سپاسگزاری می‌نماییم.

#گاهنامه‌ی_فراسوی_کندوکاو

🆔 @farasookandokav
فرانسوی کندوکاو - شماره هفتم.pdf
2.1 MB
⭕️ شماره هفتم گاهنامه‌ی #فراسوی_کندوکاو منتشر شد.

فایل پی دی اف این شماره در بالا دسترس مخاطبان است. لطفا #کندوکاو را به دوستان خود معرفی نمایید و برای بهتر شدن نشریه با نظرات و مقالات خود ما را یاری نمایید.

#گاهنامه‌ی_فراسوی_کندوکاو

🆔 @farasookandokav
⭕️ نمایش انتخابات و موضع طبقاتی ما

ما در نشریه #فراسوی_کندوکاو می‌کوشیم با نگاهی انتقادی و طبقاتی به ضرورت‌ها با محوریت آموزش و پرورش بپردازیم از این منظر انتخابات و معرکه‌‌هایی که به راه افتاده است برای ما موضوعیت ندارند. چرا که انتخابات در ایران  بی‌معناست.
از سویی جامعه، طبقه کارگر و معلمان فراتر از دهه هشتاد در مدار تکاملی و مبارزاتی خود امروز  در مرحله‌ای است که قیام‌های خونین دی ۹۶ و آبان ۹۸ را سپری نموده و تجربه، دستاورد و آرزوهای ناکام قیام ژینا را به همراه دارد و آخرین میخ‌ها بر تابوت انتخاب بین بد و بدتر کوبیده شده است و دیگر فریب و دغلکاری اصلاح‌طلبان قادر به تحمیق توده‌ها نیست.
می‌گوییم اصلاح‌طلبان چون آنانند که برای داغی تنور آمده و مرزهای طبقاتی را با توهم پراکنی از جنس طبقه متوسط در حال مغشوش کردن هستند. تکلیف با جناح موسوم به اصولگرا مشخص است آنان از روبرو شلیک می‌کنند و این اصلاح‌طلبان هستند که از پشت خنجر می‌زنند. بر ملا کردن دغلکاری این باند به معنای نادیده گرفتن نقش ویرانگر باند مقابل در تاراج و غارت ثروت عمومی و سلب مردم از حق تعیین سرنوشت نیست. ما هرگز مجبور به انتخاب یکی از این دو باند نبوده و نیستیم. مرزبندی طبقاتی عینی و روشن است. تمام این کاندیداها در جبهه ستمگران و استثمار کنندگان قرار دارند اگر کسی از این جبهه برای جلب رای شعار ستمدیدگان و سلب مالکیت شدگان را بدهد یا فردی از جبهه ستم‌دیدگان و مدعی حمایت از طبقه کارگر و معلم از یکی از این نامزدها حمایت کند باز مرزبندی مخدوش نخواهد شد. 

اما مخاطبان و همراهان ما، طی روزهای گذشته مطالبی را برای #فراسوی_کندوکاو  ارسال کرده و درخواست‌هایی داشته‌اند که با توجه به اصول خود در مورد نمایش انتخابات و معلمان و تشکل‌ها بنویسیم در همین راستا به کمک مطالب ارسالی، تحریریه گاهنامه شماره تیر خود را به این موضوع اختصاص خواهد داد. از  شما نیز درخواست می‌کنیم مطالب خود را برای ما ارسال نمایید.

با سپاس
#فراسوی_کندوکاو

📌 لطفا از طریق ایمیل فراسوی کندوکاو مطالب خود را برای ما ارسال نمایید.


ایمیل:
farasookandokav@gmail.com

آدرس صفحه اینستاگرام :

Farasookandokav

❇️❇️❇️

https://tttttt.me/farasookandokav
⭕️ انتخابات ریاست‌جمهوری و منظر طبقه‌ی کارگر
اصغر سلطان‌زاده، معلم بخش خصوصی
#ارسالی به گاهنامه‌ی #فراسوی_کندوکاو


از هنگام سربرآوردن دوم خرداد ۱۳۷۶ و مسلط شدن ادبیات روزنامه‌نگارانه‌ی اصلاح‌طلبی پیرامون «جامعه‌ی مدنی»، «طبقه‌ی متوسط» و «دموکراسی»، این ایده مدام پمپاژ شده که عیار رهایی یک جامعه، وضعیت طبقه‌ی متوسط آن است و این آزادی‌خواهی این طبقه است که می‌تواند جامعه را به رهایی رهنمون شود. از هنگام استقرار محمود احمدی‌نژاد تا به امروز، روشنفکران این گرایش مدام «طبقه‌ی کارگر» و «فرودست» را پایگاه رأی «اصول‌گرایان» معرفی کردند و حتی بعضا با وقاحت تمام اعلام کردند که این طبقه عامل ارتجاع و عقب‌ماندگی است، چرا که هنگامی هم که دست به اعتراض (اعتصاب) می‌زند، جز خواسته‌ی معیشت و شکم، چیز دیگری را نمی‌شناسد و این خود خطری‌ست برای «دموکراسی».

ادامه مطلب در لینک زیر :

https://shorturl.at/OluMB

🔻🔻🔻🔻

🆔 @farasookandokav
فراسوی_کندوکاو_میان‌شماره_تیر_1403.pdf
1.5 MB
#فراسوی_کندوکاو، میان شماره، تیر ۱۴۰۳

این مقاله به موضوع « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات» پرداخته است.

🧷 شما می‌توانید مقاله را در فایل ضمیمه مشاهده نمایید.

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال نمایید.

📌 لطفا از طریق ایمیل فراسوی کندوکاو مطالب خود را برای ما ارسال نمایید.

ایمیل:
farasookandokav@gmail.com

آدرس صفحه اینستاگرام :
Farasookandokav

❇️❇️❇️
https://tttttt.me/farasookandokav
#فراسوی_کندوکاو، میان شماره، تیر ۱۴۰۳

معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات
بخش اول


مقدمه

ایجاد تشکل‌های وابسته و موازی با تشکل‌های مستقل همواره یکی از تاکتیک‌های حاکمیت برای به انحراف کشاندن و عقب راندن مبارزات مستقل طبقه‌ی کارگر بوده است. از بعد از پیروزی انقلاب، هنگامی که کارگران در کارخانه ها در حال تشکیل شوراهای خود بودند، تشکل‌های وابسته همچون شوراهای اسلامی و خانه کارگر برای مقابله با شوراهای کارگری ایجاد شدند. برای دیگر اقشار طبقه کارگر نیز وضعیت به همین صورت بود؛ در مقابل کانون‌های مستقل معلمی، تشکل‌های فرمایشی مانند انجمن اسلامی معلمان و انجمن معلمان مسلمان را ایجاد کردند. این تشکل‌ها علی‌رغم ژست‌ دفاع از کارگران، زحمت‌کشان و معلمان و نیز تلاش حاکمیت برای ایجاد مقبولیت برای آن‌ها، در بزنگاه‌های تاریخی همواره همچون بازوی حاکمیت برای اجرای سیاست‌های مطبوعش عمل می‌کنند.

موسم انتخابات یکی از بهترین زمان‌ها برای شناخت تشکل‌های زرد و وابسته به نام اقشار مختلف مردم است. تشکل‌هایی که یک‌شبه برای حمایت از یک جریان سیاسی و کاندیدای خاص زاده می‌شوند و فردای انتخابات و موقع پیگیری مطالبات دیگر وجود ندارند مگر اینکه نامزد موردحمایت به قدرت برسد؛ آن موقع هم متولیان آن تشکل فعالیتی برای پیگیری مطالبات نمی‌کنند، بلکه صرفاً سهم خود را از انتخابات غیررقابتی و غیر دموکراتیک خاص حاکمیت خواهد گرفت و از وزارتخانه تا مدیران استانی نیروهای خود را به قدرت خواهد رساند و از رهگذر همین فرصت و رانت به‌دست‌آمده می‌توانند یک تشکل وابسته به بخشی قدرت را تا انتخابات بعدی حفظ نمایند. اگر هم نامزد موردنظرشان به قدرت نرسد؛ در بهترین حالت در مقام تشکلی مستقل و منتقد ظاهر می‌شوند و به نقد سیاست‌های دولت وقت می‌پردازند، بدون آن‌که یادآوری کنند جریان سیاسی خودشان هنگامی که در قدرت بود، مشابه همان سیاست‌ها را در پیش گرفته بوده است.

نگاهی به اسامی تشکل‌های منتسب به اقشار اجتماعی از کارگران، معلمان تا پرستاران که در انتخابات از نامزد خاصی حمایت می‌کنند نشان می‌دهد که تشکل‌سازی قلابی روشی برای سهم خواهی از قدرت است. شناخت این تشکل‌های وابسته به طبقه کارگر کمک می‌کند تا به یکی از موانع تشکل‌یابی مستقل پی ببرد و هرگز خام وعده‌ووعید این تشکل‌ها نشود. در این مطلب بنا داریم وضعیت این تشکل‌ها را در میان معلمان بررسی نماییم؛ انتخاب معلمان ازآن‌جهت است که معلمان در حال حاضر یکی از متشکل‌ترین بخش‌های طبقه کارگر بوده و با وجود سرکوب تمام‌عیار، هنوز در عرصه خیابان حضور دارند.

برای مطالعه بخش اول روی لینک زیر یا گزینه INSTANT VIEW بزنید

https://telegra.ph/معلمان-تشکل%E2%80%8Cهای-وابسته-و-انتخابات---بخش-اول-06-26

🔻🔻🔻

🆔 @farasookandokav
مدرسه‌ رهایی
Photo
⭕️ کنشگری صنفی در میدان با تاکید بر تشکل‌یابی مستقل در طی سال‌های گذشته باعث شده معلمان امروز از آگاهی طبقاتی و صنفی برخوردار باشند و بعید به نظر می‌رسد با به راه انداختن کمپین‌های مجازی از سوی نامزدها به نام فرهنگیان بتوان شوری در معلمان ایجاد نمود. معلمانی که گلوله خوردن دانش‌آموزان خود را دیده‌اند یا شنیده‌اند، آن‌ها که حمله وحشیانه به تجمعات را تجربه کرده‌اند و می‌دانند همین الان تعدادی معلم به خاطر دفاع از حقوق آنان در زندانند یا اخراج و تبعید شده‌اند، و کسانی که معیشتشان به غارت رفته است، هرگز هیزم تنور انتخابات نخواهند شد. البته این به‌جز آن دسته از معلمانی است که متأسفانه حاضرند به خاطر گرفتن پست و مقام در دولت احتمالی نامزدشان در ستاد‌های انتخاباتی فعالیت کنند یا برای اضافه‌کار یا حق مأموریت در اجرای انتخابات شرکت کنند. این دسته که به خاطر نان و رانت و وابستگی تشکیلاتی در انتخابات شرکت می‌کنند اگر چهره‌های دانش آموزان به خون خفته را به یاد بیاورند اگر وجدان آگاهی داشته باشند هرگز نان خود را در خون نخواهند زد. هرگز.

📌از مقاله تفصیلی « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات»
برای مطالعه اصل مقاله به آدرس زیر مراجعه نمایید:

https://tttttt.me/farasookandokav/103


🔻🔺🔻
@edalatxah

#نه_به_انتصابات
#نه_به_کودک‌کشان
⭕️ چند پرسش از برخی تشکل‌های صنفی*

#فراسوی_کندوکاو

تشکل‌های صنفی و شورای هماهنگی به‌غیراز چند مورد در دهه 80 در عرصه انتخابات فعالیتی نداشتند و در دهه 90 در راستای استقلال هر چه بیشتر از ارکان قدرت حرکت کردند. البته برخی از فعالان صنفی در دهه 90 در ستادهای انتخاباتی اغلب وابسته به اصلاح‌طلبان حضور داشتند. احتمالاً توجیه آن‌ها این است که حضورمان جدای از شخصیت حقوقی و جایگاه صنفی‌مان بود. ولی مگر مقبولیت و سرمایه‌ای که به پشتوانۀ آن در ستادهای انتخاباتی فعالیت می‌کردند به‌واسطه فعالیت‌های صنفی در تشکل‌ها به دست نیاوردند؟ پس این جایگاه را مدیون تشکل‌های معلمی هستند و جدا کردن شخصیت حقیقی و حقوقی در اینجا بی‌معناست.
در گذشته نیز برخی تشکل‌های صنفی با برخی تشکل‌های وابسته (اغلب اصلاح‌طلبان) در خصوص مطالبات صنفی بیانیۀ مشترک امضا کردند؛ که ازجمله می‌توان به کانون صنفی فرهنگیان استان اصفهان[8] و کانون صنفی معلمان استان تهران اشاره نمود. به عنوان نمونه همین چند وقت پیش بود که بیانیه‌ای در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان با امضای چند تشکل بیرون آمد.[9] کانون صنفی معلمان تهران به همراه سه به‌اصطلاح تشکل دیگر (سازمان معلمان ایران، انجمن اسلامی معلمان، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی) که سابقه درخشان آن‌ها در بالا ذکر شد، بیانیه‌‌ای منتشر کردند. نقدی که به این مواضع مشترک وارد است این است که چگونه تشکل‌های صنفی مرز خود را با این تشکل‌های وابسته مشخص می‌کنند؛ چراکه سرمایه‌ای اجتماعی که طی دو دهه فعالیت صادقانۀ معلمان با زندان، اخراج و تبعید شکل گرفته است، ممکن است در کوران نمایش انتخابات به کیسۀ تشکل‌های وابسته ریخته شود. احتمالاً توجیه این دست تشکل‌های صنفی این باشد که این بیانیه‌های مشترک در راستای مطالبات صنفی است؛ حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا باید برای مسائل صنفی با هر تشکل وابسته‌ دیگری بیانیه امضا کرد؟ پس اگر این‌طور است چرا با کانون تربیت اسلامی یا جمعیت فرهنگیان جوان در راستای مطالبات صنفی بیانیه مشترک صادر نمی‌کنند؟! و آیا سابقه این تشکل‌های وابسته گویای آن نیست که هنگامی که جریان سیاسی خودشان در رأس دولت بوده، تلاش کرده‌اند تا عملکرد و سیاست‌های مخرب و تبعیض‌آمیز را لاپوشانی کنند؟

اگر تشکل‌های صنفی راه‌حل اصلی حل مسائل و مشکلات نظام آموزشی و معلمان را همان‌طور که به‌درستی اعلام کرده‌اند در تشکل‌یابی مستقل، داشتن حق تجمع و اعتراض، حق فعالیت آزادانه می‌دانند پس چگونه می‌توانند با تشکل‌های وابسته‌ای بیانیه مشترک بدهند که راهبرد آن‌ها مشارکت در قدرت و برخورداری از رانت است. به عنوان نمونه مسئولیت وضعیت فلاکت‌بار صندوق ذخیره فرهنگیان که با سلب حق مالکیت عمومی معلمان همراه بود، نتیجه عملکرد دولت‌های حامی همین تشکل‌های وابسته و سایر دولت‌هاست. آن‌ها خود بخشی از مسئله و بحران هستند؛ حالا چگونه کانون تهران به مدد این تشکل‌ها به‌دنبال راه‌حل برای رفع مشکلات صندوق است؟!
با توجه به مواضع بیان‌شده از سوی کانون تهران شکی وجود ندارد که مواضع این تشکل در تضاد ماهوی با منافع و رانت‌خواری تشکل‌های وابسته است، اما اعضای محترم این کانون که در جلسات مطالبه‌گری صندوق ذخیره شرکت می‌کنند امروز باید نگاهی به کانال‌های تلگرامی تشکل‌های وابسته بیندازند تا ببینند از مطالبه‌گری آن‌ها در راستای منافع انتخاباتی و گرم کردن تنور انتخابات و حمایت از کاندیدای خاص چگونه سو استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه در مطلبی با عنوان «عهدی که با قلم بسته شد»[10]، طاهره نقی ئی دبیرکل سازمان معلمان ایران پس از سخنرانی در همایش فرهنگیان حامی پزشکیان قلمش را به پزشکیان می‌دهد و یک هفته مانده به انتخابات در میانۀ تبلیغات انتخاباتی در ویدیویی دیگر در این کانال[11] وی و سایر اعضای تشکل‌های وابسته در کنار فعالان صنفی شناخته شده به عنوان کنش‌گران ماندگار معرفی می‌شوند. ازنظر ما این شکل از بازنمایی کاملاً هدفمند و با هدف بهره‌برداری از سرمایۀ اجتماعی فعالان و تشکل‌های صنفی صورت می‌گیرد.

* بخشی از مقاله « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات »
برای مشاهده متن کامل لطفا به لینک زیر مراجعه نمایید:

https://tttttt.me/farasookandokav/106
⭕️ نام‌هایی که باید به خاطر سپرده شوند

#فراسوی_کندوکاو، میان شماره تیر ۱۴۰۱
بخش‌هایی از مقاله « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات»

علاوه بر موارد فوق، چند روز پیش بود که اعضاي شوراي راهبري كميته امور استان‌های ستاد فرهنگيان مسعود پزشكيان معرفی شدند.[12] اسامی به‌قرار زیر است:

فرج كميجاني- طاهره نقی ئی- صفراسلامی- مزبان حبیبی- جلیل شمس‌- نرگس ملک زاده- حبیب اله گودرزی- مریم رنگ امیز طوسی- جواد نوبختی- سحر بیات- امین الله سالاری- محسن مسعودی- لیلی نظر پور- خدیجه گلین مقدم - مریم قدس- عزیزه انظاری- نور علی پیشداد- غفار جلالی - دکتر اسماعيل رضاپور لشكامي- صمد معزی- منصور موسوی.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود اغلب این اسامی به تشکل‌های وابسته منتسب هستند، کسانی که خود یا نزدیکان و تشکلشان پرونده قطوری در رانتخواری و رقابت بر سر گرفتن پست وزارتی دارند، وقتی هشتگ برای ایران می‌زنند در واقع برای بازگشت به قدرت تقلا می‌کنند. آنان به دنبال تثبیت موقعیت اقتصادی و طبقاتی خود در قدرت هستند و تکلیف این افراد با مروری به گذشته آنان مشخص است. ولی در میان آن‌ها اسامی برخی افراد دیده می‌شود که اینگونه نیستند و برخی هم به‌واسطه فعالیت‌ها و انتشار مطالبشان در کانال شورای هماهنگی و تشکل‌های صنفی دیگر توانستند برای خودشان نام و نشانی به دست بیاورند و عناوینی همچون کارشناس، منتقد، فعال صنفی و ... به آن‌ها اطلاق شد. حال همین افراد عضو ستادهای انتخاباتی می‌شوند و بی‌توجه به آن‌همه هزینه داده‌شده (سال‌ها حبس، اخراج، انفصال، تعلیق و...) توسط فعالان صنفی، برای گرم کردن تنور انتخابات و پیروزی نامزد اصلاحات فعالیت می‌کنند. انگار یادشان رفته در دولت‌های اصلاحات، خاتمی و روحانی، معلمان چه سرکوب‌هایی متحمل شدند. 

یکی از همین اعضا که عضو هیئت‌مدیره کانون تهران هم هست در همایش چند روز پیش فرهنگیان حامی پزشکیان که توسط تشکل‌های وابسته تدارک دیده شد، ضمن دادن راهکار به پزشکیان برای ایجاد موج انتخاباتی در میان معلمان و دلیل شرکت در انتخابات؛ رو به پزشکیان می‌گوید: «مطالبات معلمان زندانی سیاسی نیستند که اعلام کردید در محدوده قدرت من نیست».[13] وی در ادامه به‌درستی به بخشی از معضلات آموزش‌وپرورش اشاره می‌کند و حتی به وضعیت معلمان زندانی و اخراجی می‌پردازد؛ اما مشکل آنجاست که وضعیت فلاکت‌بار آموزش عمومی ازنظر ایشان از سال 1401 شروع می‌شود؛ گویی وضعیت آموزش در دوران دولت‌های منتسب به اصلاح‌طلبان گل‌وبلبل بوده است. هیچ معلمی زندان نرفته، معاونت پرورشی وجود نداشته و مدرسه به‌صورت دموکراتیک و با مشارکت معلمان اداره می‌شده و خبری از آموزش ایدئولوژیک نبوده است. جدای از این مگر معلمان زندانی چیزی غیر از زندانیان سیاسی هستند که برای تحقق برابری و آزادی دچار هزینه شده‌اند و هزاران معلم در ده ها تجمع با صدای باند فریاد «معلم زندانی آزاد باید گردد» را سر دادند. برابری، زیرا مطالبه معلمان رفع تبعیض علیه معلمان و آموزش باکیفیت و رایگان برای همه کودکان و نوجوانان در سن تحصیل بوده، و آزادی زیرا معلمان خواهان فضای رشد و آزادی اندیشه و فکر، و آموزشی هستند که به دور از تعصب و قشری‌گری باشد و روحیه آزادی‌خواهانه و حقیقت‌جویانه و نقاد را در کلاس و مدرسه پرورش دهد.
فارغ از غلط بودن نگاه مطالبه‌گرایانه معطوف به صندوق رأی، چگونه می‌توان از نامزدی که هیچ برنامه مشخصی، بنا بر گفته همین سخنران، برای آموزش‌وپرورش ندارد توقع رفع معضلات و مشکلات آموزش‌وپرورش را داشت و به قول ایشان به دنبال «دل و دلالت» برای پیوستن به انتخابات بود؟! با نگاهی دقیق، این سخنرانی دارای یک تناقض آشکار است؛ سخنران از سویی به زندانی شدن معلمان اعتراض دارد و از سویی با استناد به گفته خود پزشکیان می‌داند که نامزد مورد حمایتش توان آزادی زندانیان سیاسی را ندارد. در مورد سایر مطالبات مطرح شده نیز ملاک شعارها و وعده‌های پوشالی نیست، بلکه کارنامه عملکردی آن‌ها ملاک است؛ که چیزی جز کالایی‌سازی هر چه بیشتر آموزش عمومی، طبقاتی کردن آموزش، سرکوب تشکل‌های مستقل و فعالان صنفی و سرکوب دستمزد و معیشت معلمان شاغل و بازنشسته نبوده است. سیاست‌هایی که اصلاح‌طلبان با اصول‌گرایان در پیشبرد آن‌ها با هم همسو هستند: سرکوب‌ها پس از چند هفته از زمان انقلاب شروع و چند ماه بعد با شدت شروع و تا امروز ادامه یافته است

🆔 @farasookandokav

ادامه 👇👇👇