💠 #بیانیه
به نام خداوند جان و خرد
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
درباره اجرایی شدن حکم ده سال زندان #اسماعیل_عبدی
🔹در ابتدای سال ۹۹ زمانی که دستورالعمل قوه قضاییه مبنی بر مرخصی و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی_عقیدتی و بیخطر ابلاغ شد، بارقههایی از امید برای آزادی فعالان صنفی و سیاسی به ویژه معلمان دربند، شکل گرفت.
اسماعیل عبدی که برای فعالیتهای صنفی، به ۶ سال زندان محکوم شده بود، در اردیبهشت گذشته پس از گذراندن بیش از ۵ سال از دوره محکومیت به مرخصی آمد. با این وعده که مرخصی منجر به آزادی است. اما به دلایلی نامشخص، پس از مدت کوتاهی به زندان احضار و در بازگشت به زندان، به یکباره با اجرایی شدن حکم تعلیقی ده سال زندان مواجه شد.
🔹ابلاغیه اجرایی شدن حکم تعلیقی در شرایطی به دست وکیل آقای عبدی رسید که خانواده اسماعیل، فعالان صنفی و کنشگران مدنی روزشمار آزادی او را آغاز کرده بودند. اما متاسفانه پدیده ای که جز کینه و خصومت بر آن نامی نمیتوان نهاد، همان اندک امید بازگشت به حداقلی از عدالت را که در دل عدهای باقیمانده بود؛ به ناامیدی تبدیل کرد و نخواست لبخند شادی را بر چهره همسر و فرزندان عبدی ببیند.
♦️ ما بارها شاهد عدم پایبندی به قوانین رسمیِ جاری از سوی دستگاه قضایی بودهایم؛ اما این بار اجرایی کردن حکم تعلیقی که اصل آن نیز از نظر حقوقی، پذیرفتنی نیست، پوزخندی تلخ بود بر عدالتی که دستگاه قضایی خود را متولی آن میداند!
🔹فعالان صنفی و مدنی که از نوع و ابعاد فعالیت اعضای کانونهای صنفی از جمله اسماعیل عبدی، آگاه هستند؛ در حالی شاهد تلاش برای اجرایی شدن حکم ده سال زندان عبدی هستند؛ که خبرهایی منتشر شد مبنی بر تخفیفهای عمده، مرخصیهای طولانی و پایان یافتن محکومیت به اصطلاح زندانیانی که سالها در رأس حساسترین پستهای سیاسی و قضایی قرار داشتهاند؛ افرادی که با سوء استفاده از موقعیت خود سنگینترین جرائم مالی و... را مرتکب شده و مشروعیت قانونیِ نظامِ مقبولِ ادعاییشان را به باد دادهاند، به راحتی بیرون میآیند! اما
معلمانی همچون اسماعیل عبدی که جزو شریفترین و کم برخوردارترین اقشار جامعهاند، نه تنها از حقوق اولیه خود محروم میشوند که به صرف مطالبه حقوق قانونی خود و همکارانشان باید مظلومانه - و صدالبته سرافراز- سالها زندان را تحمل کنند.
🔹بی تردید کینهتوزانِ بیقانون به دلیل ممانعت از آزادی دبیر سابق کانون صنفی معلمان و ستم و رنجی که بر خانواده اسماعیل عبدی و جامعه فعالان صنفی روا داشتهاند، باید روزی پاسخگوی رفتار غیرقانونیِ خود باشند.
چرا که:
" چون داد عادلان به جهاندر، بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد. "
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) پذیرفته نشدن تقاضای اعاده دادرسی اسماعیل عبدی و تلاش برای اجرایی شدن حکم ده سال زندان عضو ارشد خود را غیرقانونی، برخلاف ابتداییترین حقوقِ مصرح در قوانین جاری کشور و حقوق بشر میداند و آن را به شدت محکوم میکند.
همچنین کانون صنفی معلمان ایران (تهران) بر این باور است که چنین احکامی در راستای خاموش نمودن هرگونه ندای حقطلبانه در جامعه است و هدفی جز ضربه زدن به جامعه مدنی و آزاد اندیشی ندارد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) خواستار لغو حکم ده سال زندان اسماعیل عبدی و آزادی هر چه سریعتر او، محمدحبیبی و دیگر زندانیان دربندِ همانند آنهاست.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۹۹/۷/۲۲
🔹🔹🔹
#اسماعیل_عبدی
#معلم_زندانی
#عدالت_قضایی
#کانون_صنفی_معلمان
#نابرابری_آموزشی = #نابربری_اجتماعی
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
درباره اجرایی شدن حکم ده سال زندان #اسماعیل_عبدی
🔹در ابتدای سال ۹۹ زمانی که دستورالعمل قوه قضاییه مبنی بر مرخصی و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی_عقیدتی و بیخطر ابلاغ شد، بارقههایی از امید برای آزادی فعالان صنفی و سیاسی به ویژه معلمان دربند، شکل گرفت.
اسماعیل عبدی که برای فعالیتهای صنفی، به ۶ سال زندان محکوم شده بود، در اردیبهشت گذشته پس از گذراندن بیش از ۵ سال از دوره محکومیت به مرخصی آمد. با این وعده که مرخصی منجر به آزادی است. اما به دلایلی نامشخص، پس از مدت کوتاهی به زندان احضار و در بازگشت به زندان، به یکباره با اجرایی شدن حکم تعلیقی ده سال زندان مواجه شد.
🔹ابلاغیه اجرایی شدن حکم تعلیقی در شرایطی به دست وکیل آقای عبدی رسید که خانواده اسماعیل، فعالان صنفی و کنشگران مدنی روزشمار آزادی او را آغاز کرده بودند. اما متاسفانه پدیده ای که جز کینه و خصومت بر آن نامی نمیتوان نهاد، همان اندک امید بازگشت به حداقلی از عدالت را که در دل عدهای باقیمانده بود؛ به ناامیدی تبدیل کرد و نخواست لبخند شادی را بر چهره همسر و فرزندان عبدی ببیند.
♦️ ما بارها شاهد عدم پایبندی به قوانین رسمیِ جاری از سوی دستگاه قضایی بودهایم؛ اما این بار اجرایی کردن حکم تعلیقی که اصل آن نیز از نظر حقوقی، پذیرفتنی نیست، پوزخندی تلخ بود بر عدالتی که دستگاه قضایی خود را متولی آن میداند!
🔹فعالان صنفی و مدنی که از نوع و ابعاد فعالیت اعضای کانونهای صنفی از جمله اسماعیل عبدی، آگاه هستند؛ در حالی شاهد تلاش برای اجرایی شدن حکم ده سال زندان عبدی هستند؛ که خبرهایی منتشر شد مبنی بر تخفیفهای عمده، مرخصیهای طولانی و پایان یافتن محکومیت به اصطلاح زندانیانی که سالها در رأس حساسترین پستهای سیاسی و قضایی قرار داشتهاند؛ افرادی که با سوء استفاده از موقعیت خود سنگینترین جرائم مالی و... را مرتکب شده و مشروعیت قانونیِ نظامِ مقبولِ ادعاییشان را به باد دادهاند، به راحتی بیرون میآیند! اما
معلمانی همچون اسماعیل عبدی که جزو شریفترین و کم برخوردارترین اقشار جامعهاند، نه تنها از حقوق اولیه خود محروم میشوند که به صرف مطالبه حقوق قانونی خود و همکارانشان باید مظلومانه - و صدالبته سرافراز- سالها زندان را تحمل کنند.
🔹بی تردید کینهتوزانِ بیقانون به دلیل ممانعت از آزادی دبیر سابق کانون صنفی معلمان و ستم و رنجی که بر خانواده اسماعیل عبدی و جامعه فعالان صنفی روا داشتهاند، باید روزی پاسخگوی رفتار غیرقانونیِ خود باشند.
چرا که:
" چون داد عادلان به جهاندر، بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد. "
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) پذیرفته نشدن تقاضای اعاده دادرسی اسماعیل عبدی و تلاش برای اجرایی شدن حکم ده سال زندان عضو ارشد خود را غیرقانونی، برخلاف ابتداییترین حقوقِ مصرح در قوانین جاری کشور و حقوق بشر میداند و آن را به شدت محکوم میکند.
همچنین کانون صنفی معلمان ایران (تهران) بر این باور است که چنین احکامی در راستای خاموش نمودن هرگونه ندای حقطلبانه در جامعه است و هدفی جز ضربه زدن به جامعه مدنی و آزاد اندیشی ندارد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) خواستار لغو حکم ده سال زندان اسماعیل عبدی و آزادی هر چه سریعتر او، محمدحبیبی و دیگر زندانیان دربندِ همانند آنهاست.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۹۹/۷/۲۲
🔹🔹🔹
#اسماعیل_عبدی
#معلم_زندانی
#عدالت_قضایی
#کانون_صنفی_معلمان
#نابرابری_آموزشی = #نابربری_اجتماعی
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
🔷 تغییر کتابهای درسی
✍ محمدتقی فلاحی(دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران《تهران》)
🔹 از ابتدای سال تحصیلی جاری، مشاهده چندین مورد حذف یا تغییر در کتابهای درسی، به یاری شبکههای اجتماعی خبرساز شد و تا حدی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. بهطوری که وزیر آموزش و پرورش نیز ناچار واکنش نشان داد و در موردی ضمن توضیحاتی، بابت این بیسلیقگی عذرخواهی کرد؛ اما نگاهی به روند سیر وقایع در بیرون و درون وزارت آموزش و پرورش، پذیرفتن این که این تغییرات و تحریفات، اتفاقی یا در نتیجه اعمال سلیقههای فردی صورت گرفته است را بسیار دشوار میکند.
🔹 به جز تغییرات محتوایی به ویژه در کتابهای درسی علوم انسانی از دههی ۶۰، از حدود نیمه ی دههی هشتاد نیز شاهد تغییرات مداومی بودهایم. حذف درس «مشروعیت سیاسی» از کتاب دانش اجتماعی دوره دبیرستان، تغییر تعریف «مخاطرات طبیعی» در کتاب جغرافیای سال دوم دبیرستان و حذف عبارتی که به طبیعی بودن این حوادث و نقش انسان در پیدایش برخی از این مخاطرات اشاره داشت، کنار گذاشتن کلی کتاب «تاریخ معاصر» سال سوم دبیرستان که سعی داشت نگاهی علمی و تا حدودی بیطرفانه نسبت به وقایع تاریخ معاصر کشور داشته باشد و جایگزینی کتابی با لحنی کاملا غیرعلمی همراه با تحریف آشکار وقایع انقلاب مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، تغییر محتوای کلی کتابهای درس جامعهشناسی دوره دوم دبیرستان در جهت نفرتپراکنی ایدئولوژیک با بیانی کاملا غیرعلمی، تا حذف برخی درسها در کتابهای فارسی ابتدایی و تغییر عکس و جملههای آنها تنها نمونههایی هستند که اکنون به مدد شبکههای اجتماعی در سطح افکار عمومی مطرح میشوند. اگر نوع تفکری که بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۹۰ غالب شد و اخیرا قرار دادن مهدکودکها در زیر پوشش آموزش و پرورش را هم اضافه کنیم، آنگاه باید بپذیریم که این موضوع نیازمند تأمل بیشتری است.
🔹 اگر این فرض را بپذیریم که نتیجه انتخابات سال ۷۶ دستکم خلاف برآوردهای بخشی از جریانهای تمامیتخواه حکومت، از رشد طبقه متوسط شهری بود، این روند را هم خواهیم دید که همان بخش از همان زمان با شتاب بیشتری در مسیری قرار گرفتند که افزون بر نهادهای سیاسی و... با تسلط هرچه بیشتر بر گستردهترین نهادهای فرهنگی، زبان و سپس ذهن جامعه را نیز در اختیار گیرند.
🔹 این چنین بود که رادیو و تلویزیون بتدریج به سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تبدیل شد، سریالهای تلویزیونی و حتی فیلمهای سینمایی مستقیم و غیرمستقیم محتوا و ارزشهای مطلوب همان جناح و نهادهای سیاسی و امنیتی مطلوب آنان را عرضه کرد تا اکنون که دیگر برنامههای مخصوص کودکان نیز در همان راستا تولید و عرضه میشوند. این که تا چه حد موفق به جذب مخاطبان خود میشوند البته موضوع دیگری است.
🔹 آموزش و پرورش، نهاد فراگیر و البته بسیار مهمی بوده که همزمان مورد هجوم گستردهتر این رویکرد قرار گرفت. البته نه بهعنوان نهادی مولد که قرار است بنیادهای تفکر علمی را در ذهن کودک و نوجوان این کشور نهادینه کند یا حتی مهارتهای اجتماعی را برای یک زندگی سالم به آنان بیاموزد، بلکه بیشتر بهعنوان ابزاری برای القائ ارزشهای ایدئولوژیک مطلوب همان تفکر با هدف تربیت پیاده نظام گوش به فرمان؛ کادرهای مدیریتی آینده که البته در مدارس و دانشگاههای خاص تربیت خواهند شد.
نگاهی به سند تحول بنیادین (مصوب ۱۳۹۰) که اهداف طولانی مدت آموزش و پرورش را ترسیم کرده است و دقت در نوع انسانی که قصد تربیت آن را دارد، بهترین گواه این مدعاست.
برای دست یافتن به آنچه گرامشی، «هژمونی فرهنگی» مینامید، رسانه و آموزش وپرورش ابزاری هستند که از طریق برنامه ریزیهای درسی «آشکار و پنهان» ذهن ما را محدود و بیانمان را به آنچه فوکو «زبان سلطه» می نامید، نزدیک می کنند.
منبع: iranfardamag@
#فوکو
#هژمونی_فرهنگی
#سند_تحول_بنیادین
#آموزش_و_پرورش
#تغییر_کتابهای_درسی
#نشر_آگاهی
#روش_های_نوین_آموزشی
#آموزش_و_پرورش
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
✍ محمدتقی فلاحی(دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران《تهران》)
🔹 از ابتدای سال تحصیلی جاری، مشاهده چندین مورد حذف یا تغییر در کتابهای درسی، به یاری شبکههای اجتماعی خبرساز شد و تا حدی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. بهطوری که وزیر آموزش و پرورش نیز ناچار واکنش نشان داد و در موردی ضمن توضیحاتی، بابت این بیسلیقگی عذرخواهی کرد؛ اما نگاهی به روند سیر وقایع در بیرون و درون وزارت آموزش و پرورش، پذیرفتن این که این تغییرات و تحریفات، اتفاقی یا در نتیجه اعمال سلیقههای فردی صورت گرفته است را بسیار دشوار میکند.
🔹 به جز تغییرات محتوایی به ویژه در کتابهای درسی علوم انسانی از دههی ۶۰، از حدود نیمه ی دههی هشتاد نیز شاهد تغییرات مداومی بودهایم. حذف درس «مشروعیت سیاسی» از کتاب دانش اجتماعی دوره دبیرستان، تغییر تعریف «مخاطرات طبیعی» در کتاب جغرافیای سال دوم دبیرستان و حذف عبارتی که به طبیعی بودن این حوادث و نقش انسان در پیدایش برخی از این مخاطرات اشاره داشت، کنار گذاشتن کلی کتاب «تاریخ معاصر» سال سوم دبیرستان که سعی داشت نگاهی علمی و تا حدودی بیطرفانه نسبت به وقایع تاریخ معاصر کشور داشته باشد و جایگزینی کتابی با لحنی کاملا غیرعلمی همراه با تحریف آشکار وقایع انقلاب مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، تغییر محتوای کلی کتابهای درس جامعهشناسی دوره دوم دبیرستان در جهت نفرتپراکنی ایدئولوژیک با بیانی کاملا غیرعلمی، تا حذف برخی درسها در کتابهای فارسی ابتدایی و تغییر عکس و جملههای آنها تنها نمونههایی هستند که اکنون به مدد شبکههای اجتماعی در سطح افکار عمومی مطرح میشوند. اگر نوع تفکری که بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۹۰ غالب شد و اخیرا قرار دادن مهدکودکها در زیر پوشش آموزش و پرورش را هم اضافه کنیم، آنگاه باید بپذیریم که این موضوع نیازمند تأمل بیشتری است.
🔹 اگر این فرض را بپذیریم که نتیجه انتخابات سال ۷۶ دستکم خلاف برآوردهای بخشی از جریانهای تمامیتخواه حکومت، از رشد طبقه متوسط شهری بود، این روند را هم خواهیم دید که همان بخش از همان زمان با شتاب بیشتری در مسیری قرار گرفتند که افزون بر نهادهای سیاسی و... با تسلط هرچه بیشتر بر گستردهترین نهادهای فرهنگی، زبان و سپس ذهن جامعه را نیز در اختیار گیرند.
🔹 این چنین بود که رادیو و تلویزیون بتدریج به سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تبدیل شد، سریالهای تلویزیونی و حتی فیلمهای سینمایی مستقیم و غیرمستقیم محتوا و ارزشهای مطلوب همان جناح و نهادهای سیاسی و امنیتی مطلوب آنان را عرضه کرد تا اکنون که دیگر برنامههای مخصوص کودکان نیز در همان راستا تولید و عرضه میشوند. این که تا چه حد موفق به جذب مخاطبان خود میشوند البته موضوع دیگری است.
🔹 آموزش و پرورش، نهاد فراگیر و البته بسیار مهمی بوده که همزمان مورد هجوم گستردهتر این رویکرد قرار گرفت. البته نه بهعنوان نهادی مولد که قرار است بنیادهای تفکر علمی را در ذهن کودک و نوجوان این کشور نهادینه کند یا حتی مهارتهای اجتماعی را برای یک زندگی سالم به آنان بیاموزد، بلکه بیشتر بهعنوان ابزاری برای القائ ارزشهای ایدئولوژیک مطلوب همان تفکر با هدف تربیت پیاده نظام گوش به فرمان؛ کادرهای مدیریتی آینده که البته در مدارس و دانشگاههای خاص تربیت خواهند شد.
نگاهی به سند تحول بنیادین (مصوب ۱۳۹۰) که اهداف طولانی مدت آموزش و پرورش را ترسیم کرده است و دقت در نوع انسانی که قصد تربیت آن را دارد، بهترین گواه این مدعاست.
برای دست یافتن به آنچه گرامشی، «هژمونی فرهنگی» مینامید، رسانه و آموزش وپرورش ابزاری هستند که از طریق برنامه ریزیهای درسی «آشکار و پنهان» ذهن ما را محدود و بیانمان را به آنچه فوکو «زبان سلطه» می نامید، نزدیک می کنند.
منبع: iranfardamag@
#فوکو
#هژمونی_فرهنگی
#سند_تحول_بنیادین
#آموزش_و_پرورش
#تغییر_کتابهای_درسی
#نشر_آگاهی
#روش_های_نوین_آموزشی
#آموزش_و_پرورش
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش_۱
« بایدها و نبایدها»
🔹 #محمد_مالجو
✅ #قسمت_اول
موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی،
اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگیهای معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰ و البته سالهای گذشته هم به بار آورده است.
در واقع در یک سطح کلان و تجریدی موضوع بحث اقتصاد سیاسی بودجه سال ۱۴۰۰ آموزش و پرورش است. اقتصاد سیاسی آن شاخهای از دانش است که امور گوناگون اقتصادی را در بستر مناسبات قدرت مطالعه میکند.
موضوع بحث ما نیز مناسبات قدرتی است که در جامعه جاری و ساری است و بروندادش در بسیاری از زمینهها از جمله بودجه ۱۴۰۰ آموزش و پرورش مطرح می شود.
این چارچوب تحلیلی را من در ۵ سطح عرضه میکنم. در جریان بحث به ۵ نوع توازن قوای نابرابر در جامعه اشاره خواهم کرد که تا زمانی که این ۵ نوع توازن قوا برقرار باشد، بودجه ۱۴۰۰ و تمام سالهای بعدی علیالقاعده دارای عیب های بسیار بزرگی از این دست خواهد بود.
این چارچوب تحلیلی در خدمت این است که اگر معلمان به درستی مطالباتی صنفی دارند، ترجمه این مطالبات صنفی در آینه سیاست چه زبانی باید به خود بگیرد.
🔹 سطح اول، سرشت دوگانه ساختار قدرت سیاسی نظام مستقر در کشور در چند دهه اخیر است. به این معنا که بدنه حکومتی ما متشکل است از یک بخش انتخابی با همین کیفیتی که از انتخابات سراغ داریم و یک بخش به مراتب بزرگتر غیر انتخابی. نماد این بخشهای غیرانتخابی را میتوانیم در سه محور خلاصه کنیم:
محور اول، نهادهای نظامی و انتظامی هستند
محور دوم، انواع پرشمار بنیادها و سازمان های موازی دولت
محور سوم، انواع پرشمار نهادهای حکومتی و انقلابی هستند.
نه همه وظایف و دستورکارهای این مجموعه اما بخش قابل توجهی از این دستور کارها به نحوی موازیکاری با بخش انتخابی است که متجلی میشود در قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و بدنه های سیاسی از این نوع.
این بخش غیر انتخابی سوای غیر انتخابی بودن که خصلت اولش هست، در برابر بخش های انتخابی ناپاسخگوست. به طور مطلق اگر پاسخگویی وجود داشته باشد، در درون بدنه خودش است و بیرون از صحنه افکار عمومی؛ و به همین قیاس هیچگونه حسابرسی بیرون از کلیت خودش نزد جامعه یا بخشهای انتخابی نظام سیاسی در جامعه ندارد.
این نوع آرایش قوا یعنی بدنه غیرانتخابی بزرگ و این میزان از بدنه انتخابی که سراغ داریم، چه نوع تاثیری در درآمدهای دولت و در هزینهها و مخارج دولت دارد؟
چون موضوع بحث ما بودجه دولت است که بخش کوچکی از آن هم بودجه آموزش و پرورش است این نوع آرایش قوا و سرشت دوگانه قدرت سیاسی در ایران که ریشه در مناسبات حقوقی برآمده از قانون اساسی دارد و نیز مناسبات حقیقی که به خصوص در ۳۰ سال اخیر به زیان بخش های انتخابی تشدید شده است ،
۱. چه نوع تاثیری بر روی درآمدها و ۲. روی مخارج دولت دارد؟
ابتدا درآمدها: تاثیری که روی درآمدهای دولت دارد، محروم کردن دولت (قوه مجریه/ سازمان مالیاتی) از ظرفیت های مالیاتستانی است. در واقع به میزانی قابل توجه و تعیین کننده درآمدهای مالیاتی دولت را کاهش داده است. به این ترتیب که؛
اولاً، بخش وسیعی از نهادهای غیر انتخابی به رغم استفاده از امکانات محلی و ملی از معافیت مالیاتی برخوردارند.
ثانیاً، بخشهایی از این بدنه های غیر انتخابی مالیات میدهند، اما این مالیات صوری است. یعنی به ازای مالیاتی که می دهند، دریافت های مشابهی را در بودجه دولت از آن خودشان می کنند.
سوما، بخشهای قابل توجهی از این بدنه غیر انتخابی اگرچه مالیات میدهند اما نه متناسب با سطح متعارفی که بخش خصوصی و نیروهای یا پرسنل دولت یا سایر اعضای جامعه با آن مواجه هستند. البته در چارچوب همین سیستم مالیاتی ناکارآمدی که داریم. بنابراین ظرفیت مالیستانی دولت را به طرز تاریخی چند دههایاست که کاهش داده اند. از سوی دیگر هزینه های دولت را به میزانی قابل توجه اما دشوار از نظر برآورد، افزایش میدهند. به این ترتیب که فعالیتها و کارکردهای موازی با دولت دارند که غالباً در خدمت کنترل و نظارت روی جامعه است و بخش قابل توجهی از تامین مالی این نوع عملیات بخشهای غیر انتخابی هم بر دوش بودجه دولت است.
به میزانی که بودجههای بخش غیر انتخابی زیاد میشود از یک جایی باید کم شود یکی از آنها بودجه آموزش و پرورش است.
✅ ادامه دارد....
#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
« بایدها و نبایدها»
🔹 #محمد_مالجو
✅ #قسمت_اول
موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی،
اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگیهای معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰ و البته سالهای گذشته هم به بار آورده است.
در واقع در یک سطح کلان و تجریدی موضوع بحث اقتصاد سیاسی بودجه سال ۱۴۰۰ آموزش و پرورش است. اقتصاد سیاسی آن شاخهای از دانش است که امور گوناگون اقتصادی را در بستر مناسبات قدرت مطالعه میکند.
موضوع بحث ما نیز مناسبات قدرتی است که در جامعه جاری و ساری است و بروندادش در بسیاری از زمینهها از جمله بودجه ۱۴۰۰ آموزش و پرورش مطرح می شود.
این چارچوب تحلیلی را من در ۵ سطح عرضه میکنم. در جریان بحث به ۵ نوع توازن قوای نابرابر در جامعه اشاره خواهم کرد که تا زمانی که این ۵ نوع توازن قوا برقرار باشد، بودجه ۱۴۰۰ و تمام سالهای بعدی علیالقاعده دارای عیب های بسیار بزرگی از این دست خواهد بود.
این چارچوب تحلیلی در خدمت این است که اگر معلمان به درستی مطالباتی صنفی دارند، ترجمه این مطالبات صنفی در آینه سیاست چه زبانی باید به خود بگیرد.
🔹 سطح اول، سرشت دوگانه ساختار قدرت سیاسی نظام مستقر در کشور در چند دهه اخیر است. به این معنا که بدنه حکومتی ما متشکل است از یک بخش انتخابی با همین کیفیتی که از انتخابات سراغ داریم و یک بخش به مراتب بزرگتر غیر انتخابی. نماد این بخشهای غیرانتخابی را میتوانیم در سه محور خلاصه کنیم:
محور اول، نهادهای نظامی و انتظامی هستند
محور دوم، انواع پرشمار بنیادها و سازمان های موازی دولت
محور سوم، انواع پرشمار نهادهای حکومتی و انقلابی هستند.
نه همه وظایف و دستورکارهای این مجموعه اما بخش قابل توجهی از این دستور کارها به نحوی موازیکاری با بخش انتخابی است که متجلی میشود در قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و بدنه های سیاسی از این نوع.
این بخش غیر انتخابی سوای غیر انتخابی بودن که خصلت اولش هست، در برابر بخش های انتخابی ناپاسخگوست. به طور مطلق اگر پاسخگویی وجود داشته باشد، در درون بدنه خودش است و بیرون از صحنه افکار عمومی؛ و به همین قیاس هیچگونه حسابرسی بیرون از کلیت خودش نزد جامعه یا بخشهای انتخابی نظام سیاسی در جامعه ندارد.
این نوع آرایش قوا یعنی بدنه غیرانتخابی بزرگ و این میزان از بدنه انتخابی که سراغ داریم، چه نوع تاثیری در درآمدهای دولت و در هزینهها و مخارج دولت دارد؟
چون موضوع بحث ما بودجه دولت است که بخش کوچکی از آن هم بودجه آموزش و پرورش است این نوع آرایش قوا و سرشت دوگانه قدرت سیاسی در ایران که ریشه در مناسبات حقوقی برآمده از قانون اساسی دارد و نیز مناسبات حقیقی که به خصوص در ۳۰ سال اخیر به زیان بخش های انتخابی تشدید شده است ،
۱. چه نوع تاثیری بر روی درآمدها و ۲. روی مخارج دولت دارد؟
ابتدا درآمدها: تاثیری که روی درآمدهای دولت دارد، محروم کردن دولت (قوه مجریه/ سازمان مالیاتی) از ظرفیت های مالیاتستانی است. در واقع به میزانی قابل توجه و تعیین کننده درآمدهای مالیاتی دولت را کاهش داده است. به این ترتیب که؛
اولاً، بخش وسیعی از نهادهای غیر انتخابی به رغم استفاده از امکانات محلی و ملی از معافیت مالیاتی برخوردارند.
ثانیاً، بخشهایی از این بدنه های غیر انتخابی مالیات میدهند، اما این مالیات صوری است. یعنی به ازای مالیاتی که می دهند، دریافت های مشابهی را در بودجه دولت از آن خودشان می کنند.
سوما، بخشهای قابل توجهی از این بدنه غیر انتخابی اگرچه مالیات میدهند اما نه متناسب با سطح متعارفی که بخش خصوصی و نیروهای یا پرسنل دولت یا سایر اعضای جامعه با آن مواجه هستند. البته در چارچوب همین سیستم مالیاتی ناکارآمدی که داریم. بنابراین ظرفیت مالیستانی دولت را به طرز تاریخی چند دههایاست که کاهش داده اند. از سوی دیگر هزینه های دولت را به میزانی قابل توجه اما دشوار از نظر برآورد، افزایش میدهند. به این ترتیب که فعالیتها و کارکردهای موازی با دولت دارند که غالباً در خدمت کنترل و نظارت روی جامعه است و بخش قابل توجهی از تامین مالی این نوع عملیات بخشهای غیر انتخابی هم بر دوش بودجه دولت است.
به میزانی که بودجههای بخش غیر انتخابی زیاد میشود از یک جایی باید کم شود یکی از آنها بودجه آموزش و پرورش است.
✅ ادامه دارد....
#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش_۱ « بایدها و نبایدها» 🔹 #محمد_مالجو ✅ #قسمت_اول موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی، اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگیهای معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰…
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش
«بایدها و نبایدها
🔹 محمد مالجو
✅ قسمت دوم
در واقع سطح اول اشاره میکند به نوعی توازن قوای نابرابر. یعنی نیروهای نشسته بر مسندهای غیرانتخابی، در مقایسه با نیروهای نشسته بر مسندهای به اصطلاح انتخابی، قدرتی فائقه دارند.
اگر قرار است بودجه آموزش و پرورش تغییر کند از جمله در گرو تغییر در موازنه قدرت بین نهادهای قدرت انتخابی و غیرانتخابی است. این مطالبه اگر بخواهد به زبان سیاست ترجمه شود یگانه شعارش حرکت به سمت جمهوریخواهی است.
🔹 در سطح دوم بحث اشارهام به پیشروی سیاسی دولت در زندگی روزمره مردم است. به عبارت دیگر ساز و برگهای گسترده و کثیر ایدئولوژیک دولتی را ما شاهدهستیم. هم در بدنه انتخابی هم در بدنه غیر انتخابی. به این منظور که یا با اجبار یا با اقناع، سلیقههای اقلیت حکومت کننده را به اکثریت حکومت شوندگان در زمینه های گوناگون اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تزریق کنند. به این تزریق که با ابزار و ساز و برگهای ایدئولوژیک دولت صورت میگیرد، اگر از زاویه تامین مالی نگاه کنیم خرجهای بسیار سنگینی را بر دوش کلیت بودجه دولت می گذارد. اگر بخواهیم تاثیرش را روی بودجه دولت ببینیم، از همین زاویه است. روی درآمدهای دولت تاثیر مستقیم و غیرمستقیمی اگر داشته باشد، برای من قابل تشخیص نیست. اما روی هزینههای دولت تاثیر تعیین کنندهای دارند. برآورد تجربی درصد این تاثیرگذاری دشوار است اما همه ما میتوانیم بفهمیم این میزان از حجم بودجهای که باید اختصاص داده شود تا اکثریت شهروندان مطابق خواست اقلیت حکومتکنندگان در زمینه های گوناگون بپوشند، بنوشند، بیندیشند، بنویسند، باشند و بشوند، چه خواهد بود. بنابراین تاثیر مستقیم آن افزایش هزینههای دولت است که برای همه ما ملموس است و باید به زیان وظیفه دیگری از وظایف دولت به تحقق برسد. از جمله به زیان آموزش و پرورش.
در این سطح دوم ما با نوع دیگری از نابرابری مناسبات قدرت مواجه هستیم؛ مدافعان انقباض حقوق سیاسی و مدنی شهروندی در عرصه سیاست و اجتماع ما از لحاظ قدرت چیرگی دارند بر مدافعان انبساط قدرت و حقوق سیاسی و مدنی شهروندان. اگر قرار بر نبودن چنین عیبهایی از جمله در بودجه آموزش و پرورش باشد، باید این رابطه قدرت تغییر کند.
🔹 سومین سطح اشاره به عقبنشینی اقتصادی دولت در زمینه مخارج اجتماعی است که تا حد زیادی در دو سطح دیگر قابل فهم است.
دولت تا حد زیادی مجبور بوده است که در زمینههای اجتماعی یعنی بهداشت، درمان و سلامت، تربیت بدنی، آموزش عمومی، آموزش عالی ... مخارجش را منقبض کند. از اصول مصرح موجود در قانون اساسی عدول کند؛ از جمله اصل ۳۰ قانون اساسی را نادیده بگیرد و به این اعتبار جا را برای مخارجی از نوع دیگر باز کند. این کار در واقع فقط و فقط برآمده از نیاز سیاسی نظام سیاسی ما نیست بلکه ایدئولوژی قوی هم به اصطلاح از نظر علمی پشت آن قرار گرفته است. اشارهام به نئولیبرالیسم است. نئولیبرالیسم میگوید سپردن انواع فعالیت های تولیدی و غیر تولیدی از دوش دولت به دوش بخش خصوصی، باعث افزایش کارایی و کیفیت میشود و در واقع خصوصیات تخیلی ناموجودی را مترتب بر این عقبنشینی دولت میداند؛ از جمله در حوزه آموزش عمومی.
در این حوزه در سالهای پس از جنگ ما شاهد کالاییسازی در مقیاس وسیع بودهایم. این عقبنشینی اقتصادی دولت در زمینه مخارج اجتماعیاش به طور خاص آموزش و پرورش عمومی، چه تاثیری بر بودجه دولت به طور کلی داشته است؟ تاثیرش روی مخارج دولت این است که از روی دوش دولت نوعی از مخارج را برمیدارد و اتفاقاً همین است که از جمله در مطالباتی که از زبان معلمان بیان کردم مایه نارضایتی بسیاری از فعالان شده است. چون فقط آموزش هم نیست؛ بهداشت و سلامت و درمان هم هست. بنابراین در سطح سوم نیز ما با نوعی رابطه نابرابر قدرت مواجه هستیم. از یک سو مخالفان اصول اقتصادی قانون اساسی از جمله اصل سی که در بخش اعظمی از گروههای سیاسی لانه کردهاند و دست بالا را دارند؛ کلیت این مخالفان بر موافقان اصول اقتصادی قانون اساسی چیرگی دارند.
✅ ادامه دارد....
#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
«بایدها و نبایدها
🔹 محمد مالجو
✅ قسمت دوم
در واقع سطح اول اشاره میکند به نوعی توازن قوای نابرابر. یعنی نیروهای نشسته بر مسندهای غیرانتخابی، در مقایسه با نیروهای نشسته بر مسندهای به اصطلاح انتخابی، قدرتی فائقه دارند.
اگر قرار است بودجه آموزش و پرورش تغییر کند از جمله در گرو تغییر در موازنه قدرت بین نهادهای قدرت انتخابی و غیرانتخابی است. این مطالبه اگر بخواهد به زبان سیاست ترجمه شود یگانه شعارش حرکت به سمت جمهوریخواهی است.
🔹 در سطح دوم بحث اشارهام به پیشروی سیاسی دولت در زندگی روزمره مردم است. به عبارت دیگر ساز و برگهای گسترده و کثیر ایدئولوژیک دولتی را ما شاهدهستیم. هم در بدنه انتخابی هم در بدنه غیر انتخابی. به این منظور که یا با اجبار یا با اقناع، سلیقههای اقلیت حکومت کننده را به اکثریت حکومت شوندگان در زمینه های گوناگون اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تزریق کنند. به این تزریق که با ابزار و ساز و برگهای ایدئولوژیک دولت صورت میگیرد، اگر از زاویه تامین مالی نگاه کنیم خرجهای بسیار سنگینی را بر دوش کلیت بودجه دولت می گذارد. اگر بخواهیم تاثیرش را روی بودجه دولت ببینیم، از همین زاویه است. روی درآمدهای دولت تاثیر مستقیم و غیرمستقیمی اگر داشته باشد، برای من قابل تشخیص نیست. اما روی هزینههای دولت تاثیر تعیین کنندهای دارند. برآورد تجربی درصد این تاثیرگذاری دشوار است اما همه ما میتوانیم بفهمیم این میزان از حجم بودجهای که باید اختصاص داده شود تا اکثریت شهروندان مطابق خواست اقلیت حکومتکنندگان در زمینه های گوناگون بپوشند، بنوشند، بیندیشند، بنویسند، باشند و بشوند، چه خواهد بود. بنابراین تاثیر مستقیم آن افزایش هزینههای دولت است که برای همه ما ملموس است و باید به زیان وظیفه دیگری از وظایف دولت به تحقق برسد. از جمله به زیان آموزش و پرورش.
در این سطح دوم ما با نوع دیگری از نابرابری مناسبات قدرت مواجه هستیم؛ مدافعان انقباض حقوق سیاسی و مدنی شهروندی در عرصه سیاست و اجتماع ما از لحاظ قدرت چیرگی دارند بر مدافعان انبساط قدرت و حقوق سیاسی و مدنی شهروندان. اگر قرار بر نبودن چنین عیبهایی از جمله در بودجه آموزش و پرورش باشد، باید این رابطه قدرت تغییر کند.
🔹 سومین سطح اشاره به عقبنشینی اقتصادی دولت در زمینه مخارج اجتماعی است که تا حد زیادی در دو سطح دیگر قابل فهم است.
دولت تا حد زیادی مجبور بوده است که در زمینههای اجتماعی یعنی بهداشت، درمان و سلامت، تربیت بدنی، آموزش عمومی، آموزش عالی ... مخارجش را منقبض کند. از اصول مصرح موجود در قانون اساسی عدول کند؛ از جمله اصل ۳۰ قانون اساسی را نادیده بگیرد و به این اعتبار جا را برای مخارجی از نوع دیگر باز کند. این کار در واقع فقط و فقط برآمده از نیاز سیاسی نظام سیاسی ما نیست بلکه ایدئولوژی قوی هم به اصطلاح از نظر علمی پشت آن قرار گرفته است. اشارهام به نئولیبرالیسم است. نئولیبرالیسم میگوید سپردن انواع فعالیت های تولیدی و غیر تولیدی از دوش دولت به دوش بخش خصوصی، باعث افزایش کارایی و کیفیت میشود و در واقع خصوصیات تخیلی ناموجودی را مترتب بر این عقبنشینی دولت میداند؛ از جمله در حوزه آموزش عمومی.
در این حوزه در سالهای پس از جنگ ما شاهد کالاییسازی در مقیاس وسیع بودهایم. این عقبنشینی اقتصادی دولت در زمینه مخارج اجتماعیاش به طور خاص آموزش و پرورش عمومی، چه تاثیری بر بودجه دولت به طور کلی داشته است؟ تاثیرش روی مخارج دولت این است که از روی دوش دولت نوعی از مخارج را برمیدارد و اتفاقاً همین است که از جمله در مطالباتی که از زبان معلمان بیان کردم مایه نارضایتی بسیاری از فعالان شده است. چون فقط آموزش هم نیست؛ بهداشت و سلامت و درمان هم هست. بنابراین در سطح سوم نیز ما با نوعی رابطه نابرابر قدرت مواجه هستیم. از یک سو مخالفان اصول اقتصادی قانون اساسی از جمله اصل سی که در بخش اعظمی از گروههای سیاسی لانه کردهاند و دست بالا را دارند؛ کلیت این مخالفان بر موافقان اصول اقتصادی قانون اساسی چیرگی دارند.
✅ ادامه دارد....
#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
به نام خداوند جان و خرد 💠 #بیانیه کانون صنفی معلمان تهران به مناسبت گرامیداشت #هشت_مارس روز جهانی زن 🔹هشت مارس همواره یادآور مبارزات درخشان زنان در نقاط مختلف جهان در برابر استثمار و سلطه مردسالاری و قوانین نابرابر است. زنانی که علیرغم قوانین تبعیض آمیز…
ادامه بیانیه:
۲-زنان ایرانی همچون سایر زنان جهان شایسته بهرهمندی از حقوق بشر و احترام به جایگاه انسانی خود هستند. این در حالی است که آموزش عمومی در ایران با نگاه جنسیتی و تبعیضآمیز نسبت به زنان، پیوندی ناگسستنی در طول سالیان گذشته داشته است. بخشی از قانون اساسی و قوانین کیفری اگر چه با کلیت حقوق انسانی در تعارض است؛ اما زنان ایرانی از این قوانین؛ خسارت بیشتری را در طول این سالها متحمل شدهاند.ما به عنوان یک نهاد مدنی از حاکمیت میخواهیم محتوای سرشار از تبعیض جنسیتی، از کتاب های درسی حذف شده و به جای آن آموزش حقوق شهروندی و فراجنسیتی؛ قرار بگیرد.
همچنین از حاکمیت میخواهیم قوانین زن ستیزانه و نابرابر جاری در قانون اساسی و قوانین کیفری را ( اعم از قوانین مربوط به ازدواج، ارث، قانون مجازات، که در وقایع زنکُشی اخیر بیش از گذشته ناعادلانه بودن آن مشهود شد و ...) هر چه زودتر لغو کند و عرصه را برای بالندگی و حضور برابر زنان در اجتماع و خانواده فراهم کند.
۳-در راستای حضور برابر زنان در اجتماع و پیگیری مطالبات زنان است که داشتن تشکل مستقل برای آنان؛ بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد و حاکمیت به جای سرکوب و به زندان انداختن زنان فعال، موظف است شرایطی را فراهم کند که فعالان حقوق زنان بتوانند در تشکلهایی مستقل مطالبات برحق خود را پیگیری کنند و بتوانند از عرصه کنشگری اجتماعی؛ به دور از تبعیض و سرکوب؛ برخوردار شوند.این موارد جزیی از حقوق طبیعی انسانی است که حداقل در طی یک قرن گذشته در بسیاری از کشورهای دنیا جاری و ساری شده ولی همچنان زنان ایرانی از داشتن آن محرومند.
۴. دفاع از برابری، بدون اعتراض نسبت به تبعیض جنسیتی و تلاش در جهت برابری زنان و مردان در سطح زندگی اجتماعی، امکان پذیر نیست. از همین رهگذر است که کانون صنفی معلمان تهران؛ پیگیری برابری جنسیتی را از وظایف خود میداند و بیش از همه پیگیری اجرای عدالت و برابری درسطح آموزش و پرورش و در میان دختران دانشآموز و زنان معلم را اولویت گذاری میکند. در همین راستا این تشکل، از دولت به عنوان عالیترین نهاد اجرایی میخواهد هر چه زودتر قوانین مربوط به عدالت آموزشی و به دور از تبعیض را که در کنوانسیونهای بین المللی تصویب شده، در نظام آموزشی کشور تصویب و اجرایی کند تا از این رهگذر دختران مناطق محروم و طبقات فرودست بتوانند به چرخه آموزش کشور بازگردند و همانند دانشآموزان مناطق برخوردار به حداقلی از امکانات رشد و شکوفایی دسترسی داشته باشند.
توجه به آموزش فراجنسیتی مهارتهای زندگی به دختران در مدارس و لزوم پیگیری آموزش های جنسی در مدارس می تواند عامل موثری در افزایش آگاهی آنان بوده و مانع از افزایش معضلات اجتماعی همچون کودک همسری شود.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) لازم می داند ۸ مارس، روز جهانی زن را به تمام زنان کشورمان به ویژه زنان معلم و کارگر و پرستار که جسورانه و شجاعانه در شرایط سخت و نابرابر به کوشندگی اجتماعی ادامه داده و مطالبات خود را فریاد میزنند، تبریک بگوید.
کانون صنفی معلمان
۸ مارس ۲۰۲۱ / ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
🔹🔹🔹
#نابرابری_آموزشی = #نابرابری_اجتماعی
#نه_به_تبعیض
#بیانیه_هشت_مارس
#روز_جهانی_زن
♦️♦️♦️
🖋کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
🆔 @KSMtehran
◾️◾️◾️
🆔 @kasenfi
۲-زنان ایرانی همچون سایر زنان جهان شایسته بهرهمندی از حقوق بشر و احترام به جایگاه انسانی خود هستند. این در حالی است که آموزش عمومی در ایران با نگاه جنسیتی و تبعیضآمیز نسبت به زنان، پیوندی ناگسستنی در طول سالیان گذشته داشته است. بخشی از قانون اساسی و قوانین کیفری اگر چه با کلیت حقوق انسانی در تعارض است؛ اما زنان ایرانی از این قوانین؛ خسارت بیشتری را در طول این سالها متحمل شدهاند.ما به عنوان یک نهاد مدنی از حاکمیت میخواهیم محتوای سرشار از تبعیض جنسیتی، از کتاب های درسی حذف شده و به جای آن آموزش حقوق شهروندی و فراجنسیتی؛ قرار بگیرد.
همچنین از حاکمیت میخواهیم قوانین زن ستیزانه و نابرابر جاری در قانون اساسی و قوانین کیفری را ( اعم از قوانین مربوط به ازدواج، ارث، قانون مجازات، که در وقایع زنکُشی اخیر بیش از گذشته ناعادلانه بودن آن مشهود شد و ...) هر چه زودتر لغو کند و عرصه را برای بالندگی و حضور برابر زنان در اجتماع و خانواده فراهم کند.
۳-در راستای حضور برابر زنان در اجتماع و پیگیری مطالبات زنان است که داشتن تشکل مستقل برای آنان؛ بیش از همیشه ضروری به نظر میرسد و حاکمیت به جای سرکوب و به زندان انداختن زنان فعال، موظف است شرایطی را فراهم کند که فعالان حقوق زنان بتوانند در تشکلهایی مستقل مطالبات برحق خود را پیگیری کنند و بتوانند از عرصه کنشگری اجتماعی؛ به دور از تبعیض و سرکوب؛ برخوردار شوند.این موارد جزیی از حقوق طبیعی انسانی است که حداقل در طی یک قرن گذشته در بسیاری از کشورهای دنیا جاری و ساری شده ولی همچنان زنان ایرانی از داشتن آن محرومند.
۴. دفاع از برابری، بدون اعتراض نسبت به تبعیض جنسیتی و تلاش در جهت برابری زنان و مردان در سطح زندگی اجتماعی، امکان پذیر نیست. از همین رهگذر است که کانون صنفی معلمان تهران؛ پیگیری برابری جنسیتی را از وظایف خود میداند و بیش از همه پیگیری اجرای عدالت و برابری درسطح آموزش و پرورش و در میان دختران دانشآموز و زنان معلم را اولویت گذاری میکند. در همین راستا این تشکل، از دولت به عنوان عالیترین نهاد اجرایی میخواهد هر چه زودتر قوانین مربوط به عدالت آموزشی و به دور از تبعیض را که در کنوانسیونهای بین المللی تصویب شده، در نظام آموزشی کشور تصویب و اجرایی کند تا از این رهگذر دختران مناطق محروم و طبقات فرودست بتوانند به چرخه آموزش کشور بازگردند و همانند دانشآموزان مناطق برخوردار به حداقلی از امکانات رشد و شکوفایی دسترسی داشته باشند.
توجه به آموزش فراجنسیتی مهارتهای زندگی به دختران در مدارس و لزوم پیگیری آموزش های جنسی در مدارس می تواند عامل موثری در افزایش آگاهی آنان بوده و مانع از افزایش معضلات اجتماعی همچون کودک همسری شود.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران) لازم می داند ۸ مارس، روز جهانی زن را به تمام زنان کشورمان به ویژه زنان معلم و کارگر و پرستار که جسورانه و شجاعانه در شرایط سخت و نابرابر به کوشندگی اجتماعی ادامه داده و مطالبات خود را فریاد میزنند، تبریک بگوید.
کانون صنفی معلمان
۸ مارس ۲۰۲۱ / ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
🔹🔹🔹
#نابرابری_آموزشی = #نابرابری_اجتماعی
#نه_به_تبعیض
#بیانیه_هشت_مارس
#روز_جهانی_زن
♦️♦️♦️
🖋کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
🆔 @KSMtehran
◾️◾️◾️
🆔 @kasenfi
♦️ انتقال معلم زندانی#اسماعیل_عبدی به زندان رجایی شهر کرج.
پس از دو روز سرگردانی ناشی از سوء مدیریت، سرانجام #اسماعیل_عبدی به قرنطینه زندان رجایی شهر منتقل شد.
#اسماعیل_عبدی
#معلم_زندانی
#عدالت_قضایی
#جای_معلم_زندان_نیست
#نابرابری_آموزشی = #نابربری_اجتماعی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
پس از دو روز سرگردانی ناشی از سوء مدیریت، سرانجام #اسماعیل_عبدی به قرنطینه زندان رجایی شهر منتقل شد.
#اسماعیل_عبدی
#معلم_زندانی
#عدالت_قضایی
#جای_معلم_زندان_نیست
#نابرابری_آموزشی = #نابربری_اجتماعی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
💠#حق_آموزش
📌کانون صنفی معلمان ایران ( تهران) برگزار می کند:
🔴 برنامه زنده اینستاگرام با حضور:
🔹 علی صداقتی (عموخیاط )
چالش خواندن و نوشتن در زبان فارسی
🔹سمانه سنگسری (مدیر و موسس مجموعه آموزشی آل احمد) حمایت از حق تحصیل برای همه
🔹مجری: جعفر ابراهیمی
♦️ زمان: سه شنبه ۲۱ اردیبهشت
ساعت ۲۱
#حق_آموزش
#نابرابری_اجتماعی
#نابرابری_آموزشی
✅ با کانون صنفی معلمان ایران در اینستاگرام همراه باشید
آدرس صفحه
https://instagram.com/ksmi2001t?igshid=6kfccnzsk6d2
🆔 @edalatxah
📌کانون صنفی معلمان ایران ( تهران) برگزار می کند:
🔴 برنامه زنده اینستاگرام با حضور:
🔹 علی صداقتی (عموخیاط )
چالش خواندن و نوشتن در زبان فارسی
🔹سمانه سنگسری (مدیر و موسس مجموعه آموزشی آل احمد) حمایت از حق تحصیل برای همه
🔹مجری: جعفر ابراهیمی
♦️ زمان: سه شنبه ۲۱ اردیبهشت
ساعت ۲۱
#حق_آموزش
#نابرابری_اجتماعی
#نابرابری_آموزشی
✅ با کانون صنفی معلمان ایران در اینستاگرام همراه باشید
آدرس صفحه
https://instagram.com/ksmi2001t?igshid=6kfccnzsk6d2
🆔 @edalatxah