مدرسه‌ رهایی
2.13K subscribers
6.61K photos
2.04K videos
188 files
4.77K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
🔷 تغییر کتابهای درسی
محمدتقی فلاحی(دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران《تهران》)

🔹 از ابتدای سال تحصیلی جاری، مشاهده چندین مورد حذف یا تغییر در کتاب‌های درسی، به یاری شبکه‌های اجتماعی خبرساز شد و تا حدی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. به‌طوری که وزیر آموزش و پرورش نیز ناچار واکنش نشان داد و در موردی ضمن توضیحاتی، بابت این بی‌سلیقگی عذرخواهی کرد؛ اما نگاهی به روند سیر وقایع در بیرون و درون وزارت آموزش و پرورش، پذیرفتن این که این تغییرات و تحریفات، اتفاقی یا در نتیجه اعمال سلیقه‌های فردی صورت گرفته است را بسیار دشوار می‌کند.

🔹 به جز تغییرات محتوایی به ویژه در کتابهای درسی علوم انسانی از دهه‌ی ۶۰، از حدود نیمه ی دهه‌ی هشتاد نیز شاهد تغییرات مداومی بوده‌ایم. حذف درس «مشروعیت سیاسی» از کتاب دانش اجتماعی دوره دبیرستان، تغییر تعریف «مخاطرات طبیعی» در کتاب جغرافیای سال دوم دبیرستان و حذف عبارتی که به طبیعی بودن این حوادث و نقش انسان در پیدایش برخی از این مخاطرات اشاره داشت، کنار گذاشتن کلی کتاب «تاریخ معاصر» سال سوم دبیرستان که سعی داشت نگاهی علمی و تا حدودی بی‌طرفانه نسبت به وقایع تاریخ معاصر کشور داشته باشد و جایگزینی کتابی با لحنی کاملا غیرعلمی همراه با تحریف آشکار وقایع انقلاب مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، تغییر محتوای کلی کتاب‌های درس جامعه‌شناسی دوره دوم دبیرستان در جهت نفرت‌پراکنی ایدئولوژیک با بیانی کاملا غیرعلمی، تا حذف برخی درس‌ها در کتاب‌های فارسی ابتدایی و تغییر عکس و جمله‌های آن‌ها تنها نمونه‌هایی هستند که اکنون به مدد شبکه‌های اجتماعی در سطح افکار عمومی مطرح می‌شوند. اگر نوع تفکری که بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۹۰ غالب شد و اخیرا قرار دادن مهدکودک‌ها‌ در زیر پوشش آموزش و پرورش را هم اضافه کنیم، آن‌گاه باید بپذیریم که این موضوع نیازمند تأمل بیشتری است.

🔹 اگر این فرض را بپذیریم که نتیجه انتخابات سال ۷۶ دست‌کم خلاف برآوردهای بخشی از جریان‌های تمامیت‌خواه حکومت، از رشد طبقه متوسط شهری بود، این روند را هم خواهیم دید که همان بخش از همان زمان با شتاب بیشتری در مسیری قرار گرفتند که افزون بر نهادهای سیاسی و... با تسلط هرچه بیشتر بر گسترده‌ترین نهادهای فرهنگی، زبان و سپس ذهن جامعه را نیز در اختیار گیرند.

🔹 این چنین بود که رادیو و تلویزیون بتدریج به سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تبدیل شد، سریال‌های تلویزیونی و حتی فیلم‌های سینمایی مستقیم و غیرمستقیم محتوا و ارزش‌های مطلوب همان جناح و نهادهای سیاسی و امنیتی مطلوب آنان را عرضه کرد تا اکنون که دیگر برنامه‌های مخصوص کودکان نیز در همان راستا تولید و عرضه می‌شوند. این که تا چه حد موفق به جذب مخاطبان خود می‌شوند البته موضوع دیگری است.

🔹 آموزش و پرورش، نهاد فراگیر و البته بسیار مهمی بوده که همزمان مورد هجوم گسترده‌تر این رویکرد قرار گرفت. البته نه به‌عنوان نهادی مولد که قرار است بنیادهای تفکر علمی را در ذهن کودک و نوجوان این کشور نهادینه کند یا حتی مهارت‌های اجتماعی را برای یک زندگی سالم به آنان بیاموزد، بلکه بیشتر به‌عنوان ابزاری برای القائ ارزش‌های ایدئولوژیک مطلوب همان تفکر با هدف تربیت پیاده نظام گوش به فرمان؛ کادرهای مدیریتی آینده که البته در مدارس و دانشگاه‌های خاص تربیت خواهند شد.

نگاهی به سند تحول بنیادین (مصوب ۱۳۹۰) که اهداف طولانی مدت آموزش و پرورش را ترسیم کرده است و دقت در نوع انسانی که قصد تربیت آن را دارد، بهترین گواه این مدعاست.

برای دست یافتن به آن‌چه گرامشی، «هژمونی فرهنگی» می‌نامید، رسانه و آموزش وپرورش ابزاری هستند که از طریق برنامه ریزی‌های درسی «آشکار و پنهان» ذهن ما را محدود و بیان‌مان را به آن‌چه فوکو «زبان‌ سلطه» می نامید، نزدیک می کنند.

منبع: iranfardamag@

#فوکو
#هژمونی_فرهنگی
#سند_تحول_بنیادین
#آموزش_و_پرورش
#تغییر_کتابهای_درسی
#نشر_آگاهی
#روش_های_نوین_آموزشی
#آموزش_و_پرورش
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی

🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش_۱
« بایدها و نبایدها»

🔹 #محمد_مالجو

#قسمت_اول

موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی،
اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگی‌های معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰ و البته سال‌های گذشته هم به بار آورده است.

در واقع در یک سطح کلان و تجریدی موضوع بحث اقتصاد سیاسی بودجه سال ۱۴۰۰ آموزش و پرورش است. اقتصاد سیاسی آن شاخه‌ای از دانش است که امور گوناگون اقتصادی را در بستر مناسبات قدرت مطالعه می‌کند.

موضوع بحث ما نیز مناسبات قدرتی است که در جامعه جاری و ساری است و برون‌دادش در بسیاری از زمینه‌ها از جمله بودجه ۱۴۰۰ آموزش و پرورش مطرح می شود.
این چارچوب تحلیلی را من در ۵ سطح عرضه می‌کنم. در جریان بحث به ۵ نوع توازن قوای نابرابر در جامعه اشاره خواهم کرد که تا زمانی که این ۵ نوع توازن قوا برقرار باشد، بودجه ۱۴۰۰ و تمام سال‌های بعدی علی‌القاعده دارای عیب های بسیار بزرگی از این دست خواهد بود.

این چارچوب تحلیلی در خدمت این است که اگر معلمان به درستی مطالباتی صنفی دارند، ترجمه این مطالبات صنفی در آینه سیاست چه زبانی باید به خود بگیرد.

🔹 سطح اول، سرشت دوگانه ساختار قدرت سیاسی نظام مستقر در کشور در چند دهه اخیر است. به این معنا که بدنه حکومتی ما متشکل است از یک بخش انتخابی با همین کیفیتی که از انتخابات سراغ داریم و یک بخش به مراتب بزرگتر غیر انتخابی. نماد این بخش‌های غیرانتخابی را می‌توانیم در سه محور خلاصه کنیم:

محور اول، نهادهای نظامی و انتظامی هستند
محور دوم، انواع پرشمار بنیادها و سازمان های موازی دولت
محور سوم، انواع پرشمار نهادهای حکومتی و انقلابی هستند.

نه همه وظایف و دستورکارهای این مجموعه اما بخش قابل توجهی از این دستور کارها به نحوی موازی‌کاری با بخش انتخابی است که متجلی می‌شود در قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و بدنه های سیاسی از این نوع.

این بخش غیر انتخابی سوای غیر انتخابی بودن که خصلت اولش هست، در برابر بخش های انتخابی ناپاسخگوست. به طور مطلق اگر پاسخگویی وجود داشته باشد، در درون بدنه خودش است و بیرون از صحنه افکار عمومی؛ و به همین قیاس هیچگونه حسابرسی بیرون از کلیت خودش نزد جامعه یا بخش‌های انتخابی نظام سیاسی در جامعه ندارد.
این نوع آرایش قوا یعنی بدنه غیرانتخابی بزرگ و این میزان از بدنه انتخابی که سراغ داریم، چه نوع تاثیری در درآمدهای دولت و در هزینه‌ها و مخارج دولت دارد؟

چون موضوع بحث ما بودجه دولت است که بخش کوچکی از آن هم بودجه آموزش و پرورش است این نوع آرایش قوا و سرشت دوگانه قدرت سیاسی در ایران که ریشه در مناسبات حقوقی برآمده از قانون اساسی دارد و نیز مناسبات حقیقی که به خصوص در ۳۰ سال اخیر به زیان بخش های انتخابی تشدید شده است ،
۱. چه نوع تاثیری بر روی درآمدها و ۲. روی مخارج دولت دارد؟

ابتدا درآمدها: تاثیری که روی درآمدهای دولت دارد، محروم کردن دولت (قوه مجریه/ سازمان مالیاتی) از ظرفیت های مالیات‌ستانی است. در واقع به میزانی قابل توجه و تعیین کننده درآمدهای مالیاتی دولت را کاهش داده است. به این ترتیب که؛

اولاً، بخش وسیعی از نهادهای غیر انتخابی به رغم استفاده از امکانات محلی و ملی از معافیت مالیاتی برخوردارند.

ثانیاً، بخش‌هایی از این بدنه های غیر انتخابی مالیات می‌دهند، اما این مالیات صوری است. یعنی به ازای مالیاتی که می دهند، دریافت های مشابهی را در بودجه دولت از آن خودشان می کنند.

سوما، بخش‌های قابل توجهی از این بدنه غیر انتخابی اگرچه مالیات می‌دهند اما نه متناسب با سطح متعارفی که بخش خصوصی و نیروهای یا پرسنل دولت یا سایر اعضای جامعه با آن مواجه هستند. البته در چارچوب همین سیستم مالیاتی ناکارآمدی که داریم. بنابراین ظرفیت مالی‌ستانی دولت را به طرز تاریخی چند دهه‌ای‌است که کاهش داده اند. از سوی دیگر هزینه های دولت را به میزانی قابل توجه اما دشوار از نظر برآورد، افزایش می‌دهند. به این ترتیب که فعالیت‌ها و کارکردهای موازی با دولت دارند که غالباً در خدمت کنترل و نظارت روی جامعه است و بخش قابل توجهی از تامین مالی این نوع عملیات بخش‌های غیر انتخابی هم بر دوش بودجه دولت است.

به میزانی که بودجه‌های بخش غیر انتخابی زیاد می‌شود از یک جایی باید کم شود یکی از آنها بودجه آموزش و پرورش است.

ادامه دارد....

#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
مدرسه‌ رهایی
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش_۱ « بایدها و نبایدها» 🔹 #محمد_مالجو #قسمت_اول موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی، اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگی‌های معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰…
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش
«بایدها و نبایدها

🔹 محمد مالجو

قسمت دوم

در واقع سطح اول اشاره می‌کند به نوعی توازن قوای نابرابر. یعنی نیروهای نشسته بر مسندهای غیرانتخابی، در مقایسه با نیروهای نشسته بر مسندهای به اصطلاح انتخابی، قدرتی فائقه دارند.
اگر قرار است بودجه آموزش و پرورش تغییر کند از جمله در گرو تغییر در موازنه قدرت بین نهادهای قدرت انتخابی و غیرانتخابی است. این مطالبه اگر بخواهد به زبان سیاست ترجمه شود یگانه شعارش حرکت به سمت جمهوری‌خواهی است.

🔹 در سطح دوم بحث اشاره‌ام به پیشروی سیاسی دولت در زندگی روزمره مردم است. به عبارت دیگر ساز و برگ‌های گسترده و کثیر ایدئولوژیک دولتی را ما شاهدهستیم. هم در بدنه انتخابی هم در بدنه غیر انتخابی. به این منظور که یا با اجبار یا با اقناع، سلیقه‌های اقلیت حکومت کننده را به اکثریت حکومت شوندگان در زمینه های گوناگون اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تزریق کنند. به این تزریق که با ابزار و ساز و برگ‌های ایدئولوژیک دولت صورت می‌گیرد، اگر از زاویه تامین مالی نگاه کنیم خرج‌های بسیار سنگینی را بر دوش کلیت بودجه دولت می گذارد. اگر بخواهیم تاثیرش را روی بودجه دولت ببینیم، از همین زاویه است. روی درآمدهای دولت تاثیر مستقیم و غیرمستقیمی اگر داشته باشد، برای من قابل تشخیص نیست. اما روی هزینه‌های دولت تاثیر تعیین کننده‌ای دارند. برآورد تجربی درصد این تاثیرگذاری دشوار است اما همه ما می‌توانیم بفهمیم این میزان از حجم بودجه‌ای که باید اختصاص داده شود تا اکثریت شهروندان مطابق خواست اقلیت حکومت‌کنندگان در زمینه های گوناگون بپوشند، بنوشند، بیندیشند، بنویسند، باشند و بشوند، چه خواهد بود. بنابراین تاثیر مستقیم آن افزایش هزینه‌های دولت است که برای همه ما ملموس است و باید به زیان وظیفه دیگری از وظایف دولت به تحقق برسد. از جمله به زیان آموزش و پرورش.
در این سطح دوم ما با نوع دیگری از نابرابری مناسبات قدرت مواجه هستیم؛ مدافعان انقباض حقوق سیاسی و مدنی شهروندی در عرصه سیاست و اجتماع ما از لحاظ قدرت چیرگی دارند بر مدافعان انبساط قدرت و حقوق سیاسی و مدنی شهروندان. اگر قرار بر نبودن چنین عیب‌هایی از جمله در بودجه آموزش و پرورش باشد، باید این رابطه قدرت تغییر کند.

🔹 سومین سطح اشاره به عقب‌نشینی اقتصادی دولت در زمینه مخارج اجتماعی است که تا حد زیادی در دو سطح دیگر قابل فهم است.
دولت تا حد زیادی مجبور بوده است که در زمینه‌های اجتماعی یعنی بهداشت، درمان و سلامت، تربیت بدنی، آموزش عمومی، آموزش عالی ... مخارجش را منقبض کند. از اصول مصرح موجود در قانون اساسی عدول کند؛ از جمله اصل ۳۰ قانون اساسی را نادیده بگیرد و به این اعتبار جا را برای مخارجی از نوع دیگر باز کند. این کار در واقع فقط و فقط برآمده از نیاز سیاسی نظام سیاسی ما نیست بلکه ایدئولوژی قوی هم به اصطلاح از نظر علمی پشت آن قرار گرفته است. اشاره‌ام به نئولیبرالیسم است. نئولیبرالیسم می‌گوید سپردن انواع فعالیت های تولیدی و غیر تولیدی از دوش دولت به دوش بخش خصوصی، باعث افزایش کارایی و کیفیت می‌شود و در واقع خصوصیات تخیلی ناموجودی را مترتب بر این عقب‌نشینی دولت می‌داند؛ از جمله در حوزه آموزش عمومی.
در این حوزه در سال‌های پس از جنگ ما شاهد کالایی‌سازی در مقیاس وسیع بوده‌ایم. این عقب‌نشینی اقتصادی دولت در زمینه مخارج اجتماعی‌اش به طور خاص آموزش و پرورش عمومی، چه تاثیری بر بودجه دولت به طور کلی داشته است؟ تاثیرش روی مخارج دولت این است که از روی دوش دولت نوعی از مخارج را برمی‌دارد و اتفاقاً همین است که از جمله در مطالباتی که از زبان معلمان بیان کردم مایه نارضایتی بسیاری از فعالان شده است. چون فقط آموزش هم نیست؛ بهداشت و سلامت و درمان هم هست. بنابراین در سطح سوم نیز ما با نوعی رابطه نابرابر قدرت مواجه هستیم. از یک سو مخالفان اصول اقتصادی قانون اساسی از جمله اصل سی که در بخش اعظمی از گروه‌های سیاسی لانه کرده‌اند و دست بالا را دارند؛ کلیت این مخالفان بر موافقان اصول اقتصادی قانون اساسی چیرگی دارند.


ادامه دارد....

#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah