مدرسه رهایی
⭕️ تحلیلی بر #کشتار_کارگران_معدن_طبس #یادداشت_روز ، چهارشنبه، چهار مهر 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
تحلیلی بر #کشتار_کارگران_معدن_طبس
#یادداشت_روز، چهارشنبه ، چهار مهر
اخبار جان باختن کارگران معدن طبس با این که بسی دلخراش بود، ولی چندان عجیب نبود. این حادثه و حوادث مشابه را میتوان در چارچوب نظام اقتصادی-سیاسی حاکم در کشورمان تحلیل کرد. نظام اقتصادی جمهوری اسلامی از ازدواج نامیمون قرائتی ارتجاعی از مذهب (همان که مارکس افیون تودهها مینامیدش) و خوانشی از سرمایهداری (که میتوان نئولیبرالیسمش نامید) شکل گرفته است. هرچند به صورت تاریخی نیز مذهب و نظام سرمایهداری به طور عام نقش چپاول و غارتگری تودههای مردم را ایفا کردهاند. ولی خوانشی که حاکمیت از مذهب و نظام اقتصادی ارایه داده، شکل هارتری را ایجاد کرده است که محصول آن را در عرصههای مختلف میتوان ملاحظه کرد.
نزدیکی این دو (مذهب و سرمایهداری) را در انسانشناسی سرمایهداری میتوان جستجو کرد. انسانشناسی سرمایهداری، درست مانند آنچه که حاکمیت از دین ارایه میدهد، به شیانگاری و ابزارگونگی انسانها میانجامد. سرمایهداری انسانها را ذاتا منفعتطلب، لذتجو و منطقی میشناسد که بر اساس علل خارجی رفتار میکنند، به نحوی که علل یکسان، آثار مشابهی بر آنها به جای میگذارد. در واقع، شناخت انسان بر مشاهدهی رفتار وی و آنچه که در واقعیت بیرونی اتفاق میافتد، ممکن است.
این تعریف، انسان را به مثابه شی معرفی میکند. همانطور که اشیا در طبیعت بر اساس واقعیت بیرونی و قوانین از پیش تعیینشده واکنش نشان میدهند، علل یکسان همانطور که بر اشیا آثار مشابهی میگذارند، برای انسانها نیز همین قاعده وحود دارد.
این شیانگاری به صورت ماهوی نقطهی تلاقی رفتار طبقهی حاکم با اقشار مختلف از جمله کودکان، زنان، کارگران و… و رفتار نظام سرمایهسالار با انسانهاست؛ هرچند هر کدام آمال و اهداف متفاوتی را برای انسان در نظر داشته باشند.
منطق نظام سرمایهداری مبتنی بر «سود حداکثر» و عقلانیت آن استراتژی انتخاب بهینهترین وسیله (ابزار) برای رسیدن به هدف است. در این رویکرد کارگران معدن طبس ابزاری برای رسیدن به هدف یا همان سود حداکثر میشوند. حال هر چقدر میزان هزینههای ایمنی و حفظ موحودیت کارگر کاهش یابد، بر اساس معادلهی هزینه-فایده سود بیشتری نصیب کارفرما خواهد شد. به ویژه که «ارتش ذخیرهی کار» با سیاستهای اقتصادی حکومت - که دایما تولید بیکاری میکند - به سهولت در اختیار کارفرما قرار میگیرد و کارفرما دغدغهی جایگزینی کارگران جدید به جای کارگران آسیب دیده یا جان باخته را ندارد. درست مانند ابزاری که جایگزین ابزارهای پیشین فرسوده یا از رده خارج شده میشود. با این تفاوت که در وضعیت اقتصادی جامعهی ما احتمالا - به دلیل وجود همان ارتش ذخیرهی کاری که به آن اشاره شد - هرینهی ابزارهای جایگزین بسی کمتر از جایگزینی کارگران جدید باشد.
این موضوع فقط منطق نظام سرمایهداری نیست، بلکه قرائت دینی نظام حاکم نیز در این نقطه به منطق مورد اشاره به هم گره میخورد. نظام ولایت فقیه بدن زنان را به مثابهی شی میانگارد که بایستی بر آن کنترل داشته باشد. کودکان را اشیایی میبیند که بایستی در جهت اهداف ایدئولوژیک پرورش یابند و در واقع کنترل شوند. نهادهای آموزشی و به اصطلاح فرهنگی این نظام بر اساس همین تعریف شکل گرفتهاند. روابط و مناسبات انسانی در جامعهی مورد نظر حکومت بر اساس همین کنترل و شیانگاری انسانها تعریف میشوند. مراسم مذهبی و حکومتی به همبن سیاق قوام مییابند و حتی امر مقدس نیز کالایی است که جهت کنترل دیگران پاس داشته میشود.
این موارد و موارد بسیار دیگری نشان از این واقعیت دارند که نظام اقتصادی مورد نظر جمهوری اسلامی ذاتا در راستای نظام سرمایهداری جهانی است و ماهیت آنچه که حکومت از دین و یا حتی امر مقدس ارایه میدهد، با منطق نظام سرمایهداری مشابه است. فقط این که به دلیل تسری وجه ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه، سرمایهداری جاری در جامعهی ما بسی افسارگسیخنهتر از سرمایهداریهای موجود در جهان است. گویی نظام سرمایهداری در اینجا جهش یافته است و چپاول و غارت و کشتار را در سطوحی فراتر از آنچه در جهان وجود دارد، جاری ساخته است.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز، چهارشنبه ، چهار مهر
اخبار جان باختن کارگران معدن طبس با این که بسی دلخراش بود، ولی چندان عجیب نبود. این حادثه و حوادث مشابه را میتوان در چارچوب نظام اقتصادی-سیاسی حاکم در کشورمان تحلیل کرد. نظام اقتصادی جمهوری اسلامی از ازدواج نامیمون قرائتی ارتجاعی از مذهب (همان که مارکس افیون تودهها مینامیدش) و خوانشی از سرمایهداری (که میتوان نئولیبرالیسمش نامید) شکل گرفته است. هرچند به صورت تاریخی نیز مذهب و نظام سرمایهداری به طور عام نقش چپاول و غارتگری تودههای مردم را ایفا کردهاند. ولی خوانشی که حاکمیت از مذهب و نظام اقتصادی ارایه داده، شکل هارتری را ایجاد کرده است که محصول آن را در عرصههای مختلف میتوان ملاحظه کرد.
نزدیکی این دو (مذهب و سرمایهداری) را در انسانشناسی سرمایهداری میتوان جستجو کرد. انسانشناسی سرمایهداری، درست مانند آنچه که حاکمیت از دین ارایه میدهد، به شیانگاری و ابزارگونگی انسانها میانجامد. سرمایهداری انسانها را ذاتا منفعتطلب، لذتجو و منطقی میشناسد که بر اساس علل خارجی رفتار میکنند، به نحوی که علل یکسان، آثار مشابهی بر آنها به جای میگذارد. در واقع، شناخت انسان بر مشاهدهی رفتار وی و آنچه که در واقعیت بیرونی اتفاق میافتد، ممکن است.
این تعریف، انسان را به مثابه شی معرفی میکند. همانطور که اشیا در طبیعت بر اساس واقعیت بیرونی و قوانین از پیش تعیینشده واکنش نشان میدهند، علل یکسان همانطور که بر اشیا آثار مشابهی میگذارند، برای انسانها نیز همین قاعده وحود دارد.
این شیانگاری به صورت ماهوی نقطهی تلاقی رفتار طبقهی حاکم با اقشار مختلف از جمله کودکان، زنان، کارگران و… و رفتار نظام سرمایهسالار با انسانهاست؛ هرچند هر کدام آمال و اهداف متفاوتی را برای انسان در نظر داشته باشند.
منطق نظام سرمایهداری مبتنی بر «سود حداکثر» و عقلانیت آن استراتژی انتخاب بهینهترین وسیله (ابزار) برای رسیدن به هدف است. در این رویکرد کارگران معدن طبس ابزاری برای رسیدن به هدف یا همان سود حداکثر میشوند. حال هر چقدر میزان هزینههای ایمنی و حفظ موحودیت کارگر کاهش یابد، بر اساس معادلهی هزینه-فایده سود بیشتری نصیب کارفرما خواهد شد. به ویژه که «ارتش ذخیرهی کار» با سیاستهای اقتصادی حکومت - که دایما تولید بیکاری میکند - به سهولت در اختیار کارفرما قرار میگیرد و کارفرما دغدغهی جایگزینی کارگران جدید به جای کارگران آسیب دیده یا جان باخته را ندارد. درست مانند ابزاری که جایگزین ابزارهای پیشین فرسوده یا از رده خارج شده میشود. با این تفاوت که در وضعیت اقتصادی جامعهی ما احتمالا - به دلیل وجود همان ارتش ذخیرهی کاری که به آن اشاره شد - هرینهی ابزارهای جایگزین بسی کمتر از جایگزینی کارگران جدید باشد.
این موضوع فقط منطق نظام سرمایهداری نیست، بلکه قرائت دینی نظام حاکم نیز در این نقطه به منطق مورد اشاره به هم گره میخورد. نظام ولایت فقیه بدن زنان را به مثابهی شی میانگارد که بایستی بر آن کنترل داشته باشد. کودکان را اشیایی میبیند که بایستی در جهت اهداف ایدئولوژیک پرورش یابند و در واقع کنترل شوند. نهادهای آموزشی و به اصطلاح فرهنگی این نظام بر اساس همین تعریف شکل گرفتهاند. روابط و مناسبات انسانی در جامعهی مورد نظر حکومت بر اساس همین کنترل و شیانگاری انسانها تعریف میشوند. مراسم مذهبی و حکومتی به همبن سیاق قوام مییابند و حتی امر مقدس نیز کالایی است که جهت کنترل دیگران پاس داشته میشود.
این موارد و موارد بسیار دیگری نشان از این واقعیت دارند که نظام اقتصادی مورد نظر جمهوری اسلامی ذاتا در راستای نظام سرمایهداری جهانی است و ماهیت آنچه که حکومت از دین و یا حتی امر مقدس ارایه میدهد، با منطق نظام سرمایهداری مشابه است. فقط این که به دلیل تسری وجه ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه، سرمایهداری جاری در جامعهی ما بسی افسارگسیخنهتر از سرمایهداریهای موجود در جهان است. گویی نظام سرمایهداری در اینجا جهش یافته است و چپاول و غارت و کشتار را در سطوحی فراتر از آنچه در جهان وجود دارد، جاری ساخته است.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ کودکان و نوجوانان حق دارند شادی کنند
#یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ کودکان و نوجوانان حق دارند شادی کنند #یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
کودکان و نوجوانان حق دارند شادی کنند
#یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر
رویکرد ایدئولوژیک آموزشوپرورش جمهوری اسلامی دربارهٔ نحوهٔ خوداِبرازی کودکان و نوجوانان مشخص است؛ در فعالیتهای مذهبی شرکت کن، مداحی کن، سینه بزن، مولودی برو و در بهترین حالت، سرود بخوان.
این درحالی است که نیازهای بچهها حقیقتاً متفاوت است. کودکان و نوجوانان از خانوادههای مختلف با فرهنگهای مختلف میآیند و هرکدام شیوهٔ خاص خود را برای ابراز احساسات دارند. یکی دوست دارد بخواند، یکی دوست دارد برقصد، یکی دوست دارد بلند بلند بخندد و یکی هم دوست دارد مولودی بخواند. همهٔ این بچهها باید به یک اندازه فرصت تخلیهٔ احساسات و هیجانات خود را داشته باشند.
«شادی کردن» حق بچههاست زیرا به رشد عاطفیشان کمک میکند. شادی به بچهها کمک میکند احساسات خود را بشناسند و مدیریت کنند و از سلامت روانی بهتری برخوردار شوند.
شادی باعث یادگیری مؤثر کودکان و نوجوانان میشود. محیط شاد و مثبت باعث افزایش انگیزه و تمرکز در یادگیری میشود و بچهها را به کشف و خلاقیت ترغیب میکند.
شادی به ایجاد روابط مثبت با دیگران کمک میکند و مهارتهای اجتماعی مانند همکاری و همدلی را تقویت میکند. از این طریق، رشد اجتماعی نیز ممکن میشود.
احساس شادی به بهبود سیستم ایمنی و کاهش استرس کمک میکند و بر سلامت جسمانی اثر مثبت میگذارد.
از همه بدیهیتر این است که فرد حق دارد از گذشتهٔ خود به عنوان دورهای شاد یاد کند و خاطرات خوب داشته باشد. او نباید مانند کودکان و نوجوانان دیروز دههٔ شصت، خود را نسل سوخته بنامد.
https://tttttt.me/edalatxah/18751
#یادداشت_روز، شنبه ۱۴ مهر
رویکرد ایدئولوژیک آموزشوپرورش جمهوری اسلامی دربارهٔ نحوهٔ خوداِبرازی کودکان و نوجوانان مشخص است؛ در فعالیتهای مذهبی شرکت کن، مداحی کن، سینه بزن، مولودی برو و در بهترین حالت، سرود بخوان.
این درحالی است که نیازهای بچهها حقیقتاً متفاوت است. کودکان و نوجوانان از خانوادههای مختلف با فرهنگهای مختلف میآیند و هرکدام شیوهٔ خاص خود را برای ابراز احساسات دارند. یکی دوست دارد بخواند، یکی دوست دارد برقصد، یکی دوست دارد بلند بلند بخندد و یکی هم دوست دارد مولودی بخواند. همهٔ این بچهها باید به یک اندازه فرصت تخلیهٔ احساسات و هیجانات خود را داشته باشند.
«شادی کردن» حق بچههاست زیرا به رشد عاطفیشان کمک میکند. شادی به بچهها کمک میکند احساسات خود را بشناسند و مدیریت کنند و از سلامت روانی بهتری برخوردار شوند.
شادی باعث یادگیری مؤثر کودکان و نوجوانان میشود. محیط شاد و مثبت باعث افزایش انگیزه و تمرکز در یادگیری میشود و بچهها را به کشف و خلاقیت ترغیب میکند.
شادی به ایجاد روابط مثبت با دیگران کمک میکند و مهارتهای اجتماعی مانند همکاری و همدلی را تقویت میکند. از این طریق، رشد اجتماعی نیز ممکن میشود.
احساس شادی به بهبود سیستم ایمنی و کاهش استرس کمک میکند و بر سلامت جسمانی اثر مثبت میگذارد.
از همه بدیهیتر این است که فرد حق دارد از گذشتهٔ خود به عنوان دورهای شاد یاد کند و خاطرات خوب داشته باشد. او نباید مانند کودکان و نوجوانان دیروز دههٔ شصت، خود را نسل سوخته بنامد.
https://tttttt.me/edalatxah/18751
🔴 علیه اعدام؛ سنت ستمگران
به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
#یادداشت_روز، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳
انسان، محکوم به اعدام متولد نمیشود؛ انسان برای اعدام شدن آموزش نمیبیند؛ برای اعدام شدن میل نمیورزد. جامعه توسط قدرتمندان که رویهٔ استبدادی و بهرهکشی از انسان را آیین خود ساختهاند به تباهی کشیده میشود. انسانی که به اعدام محکوم میشود محصول مناسبات اجتماعی قدرتمندان، صاحبان سرمایهٔ نامشروع و قوانینی است که برای بقا و بازتولید این منطق وضع میشود.
هر اعدامی که رخ میدهد بستر آن را نه عدالت، که حاکمان از قبل فراهم کردهاند: با فقیر سازی جامعه، با ساختن وضعیتی استثنائی که در آن همه مجرمند، با برساختن منطقی غیرانسانی که در آن ستمگری عادیسازی شدهاست، با طرد دیگران از زندگی حداقلی و با جنگ همه علیه همه.
خاستگاه اعدام اندیشهای است که از قبل انسان را برای مطامع ناروای خود قربانی فرض کردهاست. اندیشهای که اول میکُشد، سپس به زندگی فرامیخواند. این سنت ستمگران است که انسانِ ترازِ اعدام میسازند. این سنت ستمگران در جهان ما برچیده نمیشود مگر با اراده و خواست همگانی، با اندیشیدن در مدار زندگیخواهی و آزادگی و برابری طلبی.
برای داشتن جهانی عاری از خواست اعدام و اندیشههایی که بستر کشتن به نام اعدام در لوای قانون (!!) را ترویج میکنند، باید اندیشید، عمل کرد و جانب انسان را گرفت. بهای بقای کینتوزی حاکمان را به نرخ اعدام دیگران پرداخت نکنیم. اعدام امری طبیعی نیست؛ تاریخمند است، وجه مشترک دیکتاتورهای بازمانده از قرونوسطی است.
ما حقداریم با آگاهی از خویش، جهانی عاری از اعدام داشته باشیم، توان ما فراتر از خواست اقلیتی است که شکنندهتر از آنند که در سر پروراندهاند.
در ایران تلاشهایی برای اعتراض به اعدام تاکنون صورت گرفتهاست اما یکی از مهمترین آنها #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام است که بهمنماه ۱۴۰۲ توسط زندانیان سیاسی تبعیدی به #قزلحصار شکل گرفت و بهمرور زندانیهای بیشتری در زندانهای کشور به آن پیوستند. سهشنبهٔ گذشته سیوهفتمین سهشنبهٔ متوالی بود که در ۲۲ زندان اعتصاب ادامه یافت. آنگونه که از بیانیهها مشخص است، این کارزار به دنبال صدا دادن به زندانیان محکوم به اعدام از جمله زندانیان غیرسیاسی و گمنام است. این کارزار ماهها توسط نهادهای مدعی حقوقبشری و فعالان صنعت حقوقبشر نادیده گرفته و بایکوت شد اما با ایستادگی زندانیان مبارز و مقاوم، کارزار امروز جهانی شدهاست. به خاطر همین کاسبان حقوقبشر امروز از آن حرف میزنند بیآنکه توضیح دهند در ماههای گذشته چرا صدای این کارزار را خفه کرده و آن را بایکوت کردند و حالا که کارزار جهانی شدهاست با ارجاع به کارزار برای خود به دنبال رزومه هستند. برخی از این فاندبگیران و جایزهبگیران و متإسفانه برخی زندانیان به اصطلاح سیاسی هنوز هم میکوشند صدای کارزار را خاموش کنند. چراکه در کارزار که عمل جمعی زندانیان سیاسی است، صدای فردی آنان شاید کمتر شنیده میشود.
بهراستی بشر برای اینان چه کسانی هستند؟ آیا زندانیان گمنام در زندان خرمآباد یا خوی یا زندانیان بلوچ محبوس در قزلحصار که به این کارزار پیوستهاند از نظر این مدعیان، بشر هستند و حقوقی دارند؟
در پایان بر وظیفهٔ معلمان پیشرو در برابر ماشین اعدام و سرکوب تاکید میکنیم. معلمان پیشرو باید پرچمدار مبارزه با هر خشونت از جمله خشونت حکومتیِ اعدام باشند. دانشآموزان باید بدانند اعدام راهکار حل مشکلات نیست. اگر اعدام راهکار بود با اعدامِ متهمان به قتل و مواد مخدر باید جامعهٔ ما عاری از قتل و قاچاق و مصرف مواد مخدر میشد.
وقتی کلاندزدان و برهمزنان امنیت جامعه در حاشیهٔ امنیت هستند، حکم محاربه و اعدام برای معترضان و حتی آن سارقی که ایجاد رعب نموده بیمعناست. کلاندزدان علت معضل هستند و آن سارق، معلول شرایط کلان اقتصادی.
باید آگاهی بخشید، اتحاد و همبستگی جمعی و عملی برای توقف اعدام را گسترش داد و نسبت به کاسبان حقوقبشر توهمی نداشت.
🔸دربارهٔ روز ده اکتبر: مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷، روز ۱۰ اکتبر را روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام تصویب کرد. از آن پس هر ساله تجمعات و کنفرانسها و جلسات علیه اعدام و دربارهٔ ضرورت لغو این مجازات غیرانسانی در سراسر دنیا برگزار میگردد. تعدادی از کشورها مجازات اعدام را در قانون یا در عمل لغو کردهاند. ۱۱۳ کشور از سال ۲۰۲۴ مجازات اعدام را برای همه جرائم لغو کردهاند، ۶۵ کشور آن را برای جرائم خاص (مانند جنایات علیه دولت یا در زمان جنگ) حفظ کردهاند. در ۵۰ کشور مجازات اعدام علیرغم اینکه هنوز قانوناً لغو نشده، ولی متوقف شدهاست و استفاده نمیشود. در ۳۶ کشور و از جمله ایران مجازات اعدام قانونی و مورد استفاده است.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
#یادداشت_روز، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳
انسان، محکوم به اعدام متولد نمیشود؛ انسان برای اعدام شدن آموزش نمیبیند؛ برای اعدام شدن میل نمیورزد. جامعه توسط قدرتمندان که رویهٔ استبدادی و بهرهکشی از انسان را آیین خود ساختهاند به تباهی کشیده میشود. انسانی که به اعدام محکوم میشود محصول مناسبات اجتماعی قدرتمندان، صاحبان سرمایهٔ نامشروع و قوانینی است که برای بقا و بازتولید این منطق وضع میشود.
هر اعدامی که رخ میدهد بستر آن را نه عدالت، که حاکمان از قبل فراهم کردهاند: با فقیر سازی جامعه، با ساختن وضعیتی استثنائی که در آن همه مجرمند، با برساختن منطقی غیرانسانی که در آن ستمگری عادیسازی شدهاست، با طرد دیگران از زندگی حداقلی و با جنگ همه علیه همه.
خاستگاه اعدام اندیشهای است که از قبل انسان را برای مطامع ناروای خود قربانی فرض کردهاست. اندیشهای که اول میکُشد، سپس به زندگی فرامیخواند. این سنت ستمگران است که انسانِ ترازِ اعدام میسازند. این سنت ستمگران در جهان ما برچیده نمیشود مگر با اراده و خواست همگانی، با اندیشیدن در مدار زندگیخواهی و آزادگی و برابری طلبی.
برای داشتن جهانی عاری از خواست اعدام و اندیشههایی که بستر کشتن به نام اعدام در لوای قانون (!!) را ترویج میکنند، باید اندیشید، عمل کرد و جانب انسان را گرفت. بهای بقای کینتوزی حاکمان را به نرخ اعدام دیگران پرداخت نکنیم. اعدام امری طبیعی نیست؛ تاریخمند است، وجه مشترک دیکتاتورهای بازمانده از قرونوسطی است.
ما حقداریم با آگاهی از خویش، جهانی عاری از اعدام داشته باشیم، توان ما فراتر از خواست اقلیتی است که شکنندهتر از آنند که در سر پروراندهاند.
در ایران تلاشهایی برای اعتراض به اعدام تاکنون صورت گرفتهاست اما یکی از مهمترین آنها #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام است که بهمنماه ۱۴۰۲ توسط زندانیان سیاسی تبعیدی به #قزلحصار شکل گرفت و بهمرور زندانیهای بیشتری در زندانهای کشور به آن پیوستند. سهشنبهٔ گذشته سیوهفتمین سهشنبهٔ متوالی بود که در ۲۲ زندان اعتصاب ادامه یافت. آنگونه که از بیانیهها مشخص است، این کارزار به دنبال صدا دادن به زندانیان محکوم به اعدام از جمله زندانیان غیرسیاسی و گمنام است. این کارزار ماهها توسط نهادهای مدعی حقوقبشری و فعالان صنعت حقوقبشر نادیده گرفته و بایکوت شد اما با ایستادگی زندانیان مبارز و مقاوم، کارزار امروز جهانی شدهاست. به خاطر همین کاسبان حقوقبشر امروز از آن حرف میزنند بیآنکه توضیح دهند در ماههای گذشته چرا صدای این کارزار را خفه کرده و آن را بایکوت کردند و حالا که کارزار جهانی شدهاست با ارجاع به کارزار برای خود به دنبال رزومه هستند. برخی از این فاندبگیران و جایزهبگیران و متإسفانه برخی زندانیان به اصطلاح سیاسی هنوز هم میکوشند صدای کارزار را خاموش کنند. چراکه در کارزار که عمل جمعی زندانیان سیاسی است، صدای فردی آنان شاید کمتر شنیده میشود.
بهراستی بشر برای اینان چه کسانی هستند؟ آیا زندانیان گمنام در زندان خرمآباد یا خوی یا زندانیان بلوچ محبوس در قزلحصار که به این کارزار پیوستهاند از نظر این مدعیان، بشر هستند و حقوقی دارند؟
در پایان بر وظیفهٔ معلمان پیشرو در برابر ماشین اعدام و سرکوب تاکید میکنیم. معلمان پیشرو باید پرچمدار مبارزه با هر خشونت از جمله خشونت حکومتیِ اعدام باشند. دانشآموزان باید بدانند اعدام راهکار حل مشکلات نیست. اگر اعدام راهکار بود با اعدامِ متهمان به قتل و مواد مخدر باید جامعهٔ ما عاری از قتل و قاچاق و مصرف مواد مخدر میشد.
وقتی کلاندزدان و برهمزنان امنیت جامعه در حاشیهٔ امنیت هستند، حکم محاربه و اعدام برای معترضان و حتی آن سارقی که ایجاد رعب نموده بیمعناست. کلاندزدان علت معضل هستند و آن سارق، معلول شرایط کلان اقتصادی.
باید آگاهی بخشید، اتحاد و همبستگی جمعی و عملی برای توقف اعدام را گسترش داد و نسبت به کاسبان حقوقبشر توهمی نداشت.
🔸دربارهٔ روز ده اکتبر: مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷، روز ۱۰ اکتبر را روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام تصویب کرد. از آن پس هر ساله تجمعات و کنفرانسها و جلسات علیه اعدام و دربارهٔ ضرورت لغو این مجازات غیرانسانی در سراسر دنیا برگزار میگردد. تعدادی از کشورها مجازات اعدام را در قانون یا در عمل لغو کردهاند. ۱۱۳ کشور از سال ۲۰۲۴ مجازات اعدام را برای همه جرائم لغو کردهاند، ۶۵ کشور آن را برای جرائم خاص (مانند جنایات علیه دولت یا در زمان جنگ) حفظ کردهاند. در ۵۰ کشور مجازات اعدام علیرغم اینکه هنوز قانوناً لغو نشده، ولی متوقف شدهاست و استفاده نمیشود. در ۳۶ کشور و از جمله ایران مجازات اعدام قانونی و مورد استفاده است.
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴 علیه اعدام؛ سنت ستمگران
به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
#یادداشت_روز، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
به مناسبت دهم اکتبر، روز جهانی مبارزه با اعدام
#یادداشت_روز، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
⭕️ مادری برای ثبتنام فرزندش مجبور شد کلاسهای مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند!
#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ مادری برای ثبتنام فرزندش مجبور شد کلاسهای مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند! #یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ 📌📌📌 اینستاگرام #مدرسه_رهایی https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ== 🆔 @edalatxah
⭕️ مادری برای ثبتنام فرزندش مجبور شد کلاسهای مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند!
#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
نتیجهٔ دو سال تلاش و دوندگی شبانهروزی و بیوقفهاش برای اخراج نشدن پسرش از مدرسه، با بهرهکشی و بیوجدانی مدیر مدرسهٔ دولتیِ شهر قدس پاسخ داده شد. تا جایی که سعید یقینی، خبرنگار حکومتی صداوسیما، نتوانست آن را بازتاب ندهد و پردهٔ جدیدی از بیعدالتی، بهرهکشی و استثماری که در مدارس دولتی به خانوادهها روا داشته میشود بارز شد.
مدیر و عوامل اجراییِ مدرسهای دولتی در شهر قدس، بهخاطر اینکه مادر توان پرداخت هزینهٔ تحصیل فرزندش را نداشت، او را مجبور کردند تکتک کلاسها را تمیز کند. این درحالی است که طبق اصل ۳ و ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دسترسی به آموزش و پرورش رایگان، حق همهٔ کودکان و نوجوانان ساکن در ایران است و دولت وظیفه دارد شرایطی مهیا کند که همهٔ کودکان و نوجوانان در ایران دستکم تا پایان مقطع متوسطه، به تحصیل رایگان دسترسی داشته باشند. از نظر ما دیر زمانی است که این قوانین به دست حاکمیت ملغی شدهاست.
بر هیچ کس پوشیده نیست که همهٔ مدارس دولتی، خارج از قانون، اقدام به دریافت مقادیر و مبالغ از خانوادهها میکنند اما مدیران بعضی مدارس از جمله این مدرسه در قدس، قساوت را به منتهیالیه آن میرسانند و به تحقیر و استثمار دانشآموزان و خانوادهها میپردازند؛ از ارائهٔ آموزش بیکیفیت گرفته تا پول گرفتن از خانوادهها تا انجام اقدامات باورنکردنیای مثل بهرهکشی از والدین در ازای ثبتنام فرزندشان. این مدیران مجریان حلقه به گوش سیاستهای حاکمیتی هستند و نباید این مسأله را به برخورد سلیقهٔ مدیران تقلیل داد.
تا وقتی حاکمیت ذیل سیاستهای نئولیبرالی و ضدآموزشی در آموزشوپروش، معلم و دانشآموز و خانوادهها را کیفپول میبیند، این فجایع ادامه خواهد داشت. امروز به جرأت میتوان گفت آموزش طبقاتی اصلیترین برنامهٔ حاکمیت با رویکردی ایدئولوژیک و فاقد کیفیت است.
دانشآموزان در کلاسهای ناامن و خراب درس میخوانند، مافیای کنکور روح و جان نوجوانان را میکُشد، تغییر مکرر قوانین آموزشی در دو سه سال اخیر آرامش روان را از نوجوانان و خانوادههایشان گرفتهاست، پدرومادرها از پس سادهترین هزینههای تحصیل مانند خرید لوازم تحریر برنمیآیند، معلمان معترض بازداشت و اخراج میشوند و حاکمیت هرروز بیش از دیروز تیغ سرکوب را تیز میکند و میکوشد به مدد مدرسه دانشآموزان را رام و مطیع کند.
راهکار مقابله با این شرایط متشکلشدن هر چه بیشتر است. باید مبارزه با آموزش ایدئولوژیک و طبقاتی و هر شکلی از استثمار و تبعیض به مطالبهای عمومی بدل گردد.
https://tttttt.me/edalatxah/18818
#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
نتیجهٔ دو سال تلاش و دوندگی شبانهروزی و بیوقفهاش برای اخراج نشدن پسرش از مدرسه، با بهرهکشی و بیوجدانی مدیر مدرسهٔ دولتیِ شهر قدس پاسخ داده شد. تا جایی که سعید یقینی، خبرنگار حکومتی صداوسیما، نتوانست آن را بازتاب ندهد و پردهٔ جدیدی از بیعدالتی، بهرهکشی و استثماری که در مدارس دولتی به خانوادهها روا داشته میشود بارز شد.
مدیر و عوامل اجراییِ مدرسهای دولتی در شهر قدس، بهخاطر اینکه مادر توان پرداخت هزینهٔ تحصیل فرزندش را نداشت، او را مجبور کردند تکتک کلاسها را تمیز کند. این درحالی است که طبق اصل ۳ و ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دسترسی به آموزش و پرورش رایگان، حق همهٔ کودکان و نوجوانان ساکن در ایران است و دولت وظیفه دارد شرایطی مهیا کند که همهٔ کودکان و نوجوانان در ایران دستکم تا پایان مقطع متوسطه، به تحصیل رایگان دسترسی داشته باشند. از نظر ما دیر زمانی است که این قوانین به دست حاکمیت ملغی شدهاست.
بر هیچ کس پوشیده نیست که همهٔ مدارس دولتی، خارج از قانون، اقدام به دریافت مقادیر و مبالغ از خانوادهها میکنند اما مدیران بعضی مدارس از جمله این مدرسه در قدس، قساوت را به منتهیالیه آن میرسانند و به تحقیر و استثمار دانشآموزان و خانوادهها میپردازند؛ از ارائهٔ آموزش بیکیفیت گرفته تا پول گرفتن از خانوادهها تا انجام اقدامات باورنکردنیای مثل بهرهکشی از والدین در ازای ثبتنام فرزندشان. این مدیران مجریان حلقه به گوش سیاستهای حاکمیتی هستند و نباید این مسأله را به برخورد سلیقهٔ مدیران تقلیل داد.
تا وقتی حاکمیت ذیل سیاستهای نئولیبرالی و ضدآموزشی در آموزشوپروش، معلم و دانشآموز و خانوادهها را کیفپول میبیند، این فجایع ادامه خواهد داشت. امروز به جرأت میتوان گفت آموزش طبقاتی اصلیترین برنامهٔ حاکمیت با رویکردی ایدئولوژیک و فاقد کیفیت است.
دانشآموزان در کلاسهای ناامن و خراب درس میخوانند، مافیای کنکور روح و جان نوجوانان را میکُشد، تغییر مکرر قوانین آموزشی در دو سه سال اخیر آرامش روان را از نوجوانان و خانوادههایشان گرفتهاست، پدرومادرها از پس سادهترین هزینههای تحصیل مانند خرید لوازم تحریر برنمیآیند، معلمان معترض بازداشت و اخراج میشوند و حاکمیت هرروز بیش از دیروز تیغ سرکوب را تیز میکند و میکوشد به مدد مدرسه دانشآموزان را رام و مطیع کند.
راهکار مقابله با این شرایط متشکلشدن هر چه بیشتر است. باید مبارزه با آموزش ایدئولوژیک و طبقاتی و هر شکلی از استثمار و تبعیض به مطالبهای عمومی بدل گردد.
https://tttttt.me/edalatxah/18818
Telegram
مدرسه رهایی
⭕️ مادری برای ثبتنام فرزندش مجبور شد کلاسهای مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند!
#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ مادری برای ثبتنام فرزندش مجبور شد کلاسهای مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند! #یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ نتیجهٔ دو سال تلاش و دوندگی شبانهروزی و بیوقفهاش برای اخراج نشدن پسرش از مدرسه، با بهرهکشی و بیوجدانی مدیر مدرسهٔ دولتیِ شهر قدس پاسخ…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ واکنش یکی والدین به #یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
گوشه دیگری از بهرهکشی و استثمار والدین در مدارس بالای شهر تهران
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
گوشه دیگری از بهرهکشی و استثمار والدین در مدارس بالای شهر تهران
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ مادری برای ثبتنام فرزندش مجبور شد کلاسهای مدرسه دولتی در شهر قدس را تمیز کند! #یادداشت_روز، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ نتیجهٔ دو سال تلاش و دوندگی شبانهروزی و بیوقفهاش برای اخراج نشدن پسرش از مدرسه، با بهرهکشی و بیوجدانی مدیر مدرسهٔ دولتیِ شهر قدس پاسخ…
⭕️ واکنش یکی از والدین به #یادداشت_روز ، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳
شکل جدیدی از استثمار و بهره کشی از والدین در مدارس دولتی بالای شهر تهران
به دنبال درج یادداشت روز دوشنبه، یکی از والدین محترم مطلبی را برای یکی از دوستان ارسال نمودند که به دست ادمینهای مدرسه رهایی رسیده است. متن کامل را در زیر بخوانید 👇👇👇
خبر را خواندم و برای من تازگی نداشت، من که ۱۰ سال است بچههایم را مدرسه دولتی میفرستم و جایی زندگی میکنم که در مدارس دولتی دانشآموزان اتباع و سرایدارهای برجهای مسکونی این منطقه در آن تحصیل میکنند و تعداد انگشت شماری که یا انسانیت دارند و تفاوتی میان انسانها شریف قائل نمیشوند و یا هزینه مدارس غیرانتفاعي را قبول ندارند (نه اینکه پولش را نداشته باشند، نمیخواهند پولشان را برای مدرسه غیر انتفاعی خرج کنند) و فرزندان خود را در این مدارس ثبت نام میکنند.
در مقابل بقیه اهالی این منطقه بچه ها را در مدارسی ثبت نام می کنند که از ۱۰۰ میلیون شروع میشود و تا ۱۵۰ میلیون هم من سراغ دارم و جالب اینکه همهی این مدارس پیش ثبت نام می کنند و به راحتی پر می شوند.
برگردم به خبر و یادداشت بالا ، بله من در این ده سال به چشمم دیدهام که مدیران این مدارس دولتی، اولیای عزیز چه اتباع و چه ایرانی که اغلب سرایدار هستند را چطور به بیگاری می گیرند. از طی کشیدن راهروها و پلههای مدرسه و شستن پرده های کلاسها در منزلشان تا شستن فرشهای نمازخانه در حیاط مدرسه تا کار در آبدارخانه و چایی ریختن و صبحانه آماده کردن برای کادر مدرسه.
این عزیزان برای ثبت نام پاره تنشان این کارها را علاوه بر کار خود، که دقیقا همین کارها در برج های این منطقه است ،انجام میدهند و آن دسته از اولیایی که توضیح دادم مبلغ غیر انتفاعی برایشان پول زور محسوب می شود اینجا با دادن یک دهم آن مبلغ به مدرسه، پادشاهی می کنند و احترام مدیریت و کادر را خریداری می کنند و عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه هستند و در واقع تصمیم گیرنده های مدرسه.
و نکته مهم تر اینکه مسئولین آموزش و پرورش کاملا به این موضوعات واقف هستند و برای تبرئه خود این دست گزارشات را پخش میکنند و خطاهای نابخشودنی خودشان را به گردن مدیران مدارس می اندازند. من بارها شنیدم که اداره آموزش پرورش درباره بوجه مدارس منطقه ما گفته مدارس منطقه ۱و۲ مدارس برخوردار هستند و مدرسه باید خودش بوجه مورد نیاز یک سال مدرسه را تأمین کند. ریشه مشکلات و بی قانونیها همین حرفهای مسئولان است. تا جایی که کار به اینجا کشیده می شود که مادری را مجبور میکنند کلاسهای مدرسه را به جای شهریه! مدرسه دولتی تمیز کند.
یک مطلب جالب دیگر هم بگویم، برخی از این اولیای محترمی که برای مدرسه دولتی هزینه میکنند و مورد احترام کادر مدارس هستند از جیب خودشان هم مایه نمی گذارند. و به خاطر ارتباطات خود برای خود مقبولیت ایجاد میکنند. مثلا فردی با یک مدیر دولتی در شهرداری مرتبط است و از طریق وی، کل گل و گیاه حیاط مدرسه را تامین میکند. کارگران عزیز شهرداری باغچههای اطراف حیاط را گلکاری میکنند یا آسفالت حیاط را تأمین و دیوارهای حیاط و در مدرسه را نقاشی میکنند. که باز همهی این هزینه ها متعلق به خود مردم است ولی این آقایان با رانت ارتباطی خود از یک ارگان (شهرداری) به ارگان دیگر (آموزش و پرورش) انتقالش میدهند. شاید تا اینجا خوب به نظر برسد اما این والدین بانفوذ به خاطر این خدمات حق پیدا میکنند در امور مدرسه دخالت کنند حتی در موارد آموزشی که صلاحیت ندارند. و سر سایر والدین منت میگذارند.
لینک #یادداشت_روز، ۲۳ مهر ۱۴۰۳
https://tttttt.me/edalatxah/18819
شکل جدیدی از استثمار و بهره کشی از والدین در مدارس دولتی بالای شهر تهران
به دنبال درج یادداشت روز دوشنبه، یکی از والدین محترم مطلبی را برای یکی از دوستان ارسال نمودند که به دست ادمینهای مدرسه رهایی رسیده است. متن کامل را در زیر بخوانید 👇👇👇
خبر را خواندم و برای من تازگی نداشت، من که ۱۰ سال است بچههایم را مدرسه دولتی میفرستم و جایی زندگی میکنم که در مدارس دولتی دانشآموزان اتباع و سرایدارهای برجهای مسکونی این منطقه در آن تحصیل میکنند و تعداد انگشت شماری که یا انسانیت دارند و تفاوتی میان انسانها شریف قائل نمیشوند و یا هزینه مدارس غیرانتفاعي را قبول ندارند (نه اینکه پولش را نداشته باشند، نمیخواهند پولشان را برای مدرسه غیر انتفاعی خرج کنند) و فرزندان خود را در این مدارس ثبت نام میکنند.
در مقابل بقیه اهالی این منطقه بچه ها را در مدارسی ثبت نام می کنند که از ۱۰۰ میلیون شروع میشود و تا ۱۵۰ میلیون هم من سراغ دارم و جالب اینکه همهی این مدارس پیش ثبت نام می کنند و به راحتی پر می شوند.
برگردم به خبر و یادداشت بالا ، بله من در این ده سال به چشمم دیدهام که مدیران این مدارس دولتی، اولیای عزیز چه اتباع و چه ایرانی که اغلب سرایدار هستند را چطور به بیگاری می گیرند. از طی کشیدن راهروها و پلههای مدرسه و شستن پرده های کلاسها در منزلشان تا شستن فرشهای نمازخانه در حیاط مدرسه تا کار در آبدارخانه و چایی ریختن و صبحانه آماده کردن برای کادر مدرسه.
این عزیزان برای ثبت نام پاره تنشان این کارها را علاوه بر کار خود، که دقیقا همین کارها در برج های این منطقه است ،انجام میدهند و آن دسته از اولیایی که توضیح دادم مبلغ غیر انتفاعی برایشان پول زور محسوب می شود اینجا با دادن یک دهم آن مبلغ به مدرسه، پادشاهی می کنند و احترام مدیریت و کادر را خریداری می کنند و عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه هستند و در واقع تصمیم گیرنده های مدرسه.
و نکته مهم تر اینکه مسئولین آموزش و پرورش کاملا به این موضوعات واقف هستند و برای تبرئه خود این دست گزارشات را پخش میکنند و خطاهای نابخشودنی خودشان را به گردن مدیران مدارس می اندازند. من بارها شنیدم که اداره آموزش پرورش درباره بوجه مدارس منطقه ما گفته مدارس منطقه ۱و۲ مدارس برخوردار هستند و مدرسه باید خودش بوجه مورد نیاز یک سال مدرسه را تأمین کند. ریشه مشکلات و بی قانونیها همین حرفهای مسئولان است. تا جایی که کار به اینجا کشیده می شود که مادری را مجبور میکنند کلاسهای مدرسه را به جای شهریه! مدرسه دولتی تمیز کند.
یک مطلب جالب دیگر هم بگویم، برخی از این اولیای محترمی که برای مدرسه دولتی هزینه میکنند و مورد احترام کادر مدارس هستند از جیب خودشان هم مایه نمی گذارند. و به خاطر ارتباطات خود برای خود مقبولیت ایجاد میکنند. مثلا فردی با یک مدیر دولتی در شهرداری مرتبط است و از طریق وی، کل گل و گیاه حیاط مدرسه را تامین میکند. کارگران عزیز شهرداری باغچههای اطراف حیاط را گلکاری میکنند یا آسفالت حیاط را تأمین و دیوارهای حیاط و در مدرسه را نقاشی میکنند. که باز همهی این هزینه ها متعلق به خود مردم است ولی این آقایان با رانت ارتباطی خود از یک ارگان (شهرداری) به ارگان دیگر (آموزش و پرورش) انتقالش میدهند. شاید تا اینجا خوب به نظر برسد اما این والدین بانفوذ به خاطر این خدمات حق پیدا میکنند در امور مدرسه دخالت کنند حتی در موارد آموزشی که صلاحیت ندارند. و سر سایر والدین منت میگذارند.
لینک #یادداشت_روز، ۲۳ مهر ۱۴۰۳
https://tttttt.me/edalatxah/18819
مدرسه رهایی
Photo
#یادداشت
🔴 برای #منوچهر_فلاح
✍️ #هومن_طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر #عیسی_چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
https://bit.ly/3Yb3BOQ
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
🔴 برای #منوچهر_فلاح
✍️ #هومن_طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر #عیسی_چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
https://bit.ly/3Yb3BOQ
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
Telegraph
برای منوچهر فلاح
۱. روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم…
مدرسه رهایی
Photo
⭕️ #یادداشت_روز، سهشنبه، ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۳
#آهو_دریایی زبان یک روایت جمعیِ متکثر
عصیان که انباشت شود گاه از کنش"فرد" خود را آشکار می کند، فردی که هولناکترین واقعیت هستی یعنی مرگ برایش رام شده است. این کنش از هیچ ساخته نشده، امری تاریخی و اندیشیدهشده توسط انبوه انسانهای مسئلهمندِ تحت ستمی است که اتصال و همبودگی آنان طوفانی هولناک خلق میکند.
امور برسازنده این کنشِ شفاف را می توان در کلیت جامعه و در ابعاد گوناگون حوزه نمادین مشاهده کرد، که به اختصار اهم آنها در ادامه خواهد آمد:
🔸مردم، خصوصا جوانان و نوجوانان از بعد معرفتشناختی لباس ایدئولوژی رسمی قدرت را از ساحت زیست خویش دریده و لباس عصیان علیه آن بر تن دارند.
🔸نوع حکمرانی استبدادی و خشونت محور، که با میدان دادن به پسماندهای اصلاح طلبی!! در صدد بازیافت خود بر آمده، با هیچ منطقی توان مقاومت در برابر منطق حق خواهی و مطالبات زندگیمحورِ سوژه مابعد قیام #ژینا را ندارد.
🔸پروژه اسلام سیاسی که بر محور امپراتوریسازی و سرمایهداری عَلَم شده بود، تبدیل به گورستان آرزوها شده و در توهم حاکمان هم نمیگنجد. برای تن ندادن به گور سپاری این پروژه، برای حاکمان جنگ بزرگترین نعمت شده است، این یعنی شکست پروژهی نازایی که جز خون چیزی نیافرید!
🔸در حوزه آموزش( مدارس و دانشگاهها )، حاکمیت توان برساخت قربانی برای اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را عملا از دست داده، چنگ زدن به استخدام طلاب و متورم کردن نهاد نمایندگی رهبر و امنیتی کردن دانشگاهها و مدارس عقیمترین تلاش ممکن است. صنعت کشتار آزادی توسط دولت و حکومت نیز مقهور اراده های آزاد شده است.
🔸زنان، زنجیرهای بردگیِ مبتنی بر دین، سنت، سیاست و خانواده را که با خشونت حاکمیت همراه بود، از اندیشه و امور انضمامی خویش با صلابت پاره کرده و عاملیت خویش را در تمامی ساحتهای زندگی تثبیت کردهاند.
🔸فریاد: " آهو دریایی آزاد باید گردد" در تجمع ۱۵ آبان بازنشستگان کرمانشاه، نشان عصیانگری همدلانه ی مادران، پدران، مادربزرگان و پدربزرگانی است که تمامی تبعیضهای سیستماتیک از هرنوع، با همهی هستی خویش زیستهاند؛ از نظریه شکاف نسل ها در مبارزه تمام عیار با استبداد عبور کرده، و چه زیبا همبستگی و همدلی معنای از دست رفته خود را باز مییابد و طغیان به سمت همگانی شدن پیش می رود.
🔸 امر کلیِ برسازندهی جنبش #زن_زندگی_آزادی به شکلی دیکر درخشید و خاموش کردن آن توسط هر خوانشی که بقای آن در ذرهای کردن جامعه و فردگرایی خودمحورانه باشد، شکست حتمی را از پیش تجربه خواهد کرد.
🔸حاکمیت تنها بر بردگی و جهل حکومت می کند. دو عنصری که از مرگ ارتزاق می کنند.
آزادگان و دانایان عریانند، آهوان دریایند، بر هرآنچه آنان را به زنجیر کشاند عصیان کنند.
این است شکننده ی "هر آنچه سخت و استوار" می نُماید.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
#آهو_دریایی زبان یک روایت جمعیِ متکثر
عصیان که انباشت شود گاه از کنش"فرد" خود را آشکار می کند، فردی که هولناکترین واقعیت هستی یعنی مرگ برایش رام شده است. این کنش از هیچ ساخته نشده، امری تاریخی و اندیشیدهشده توسط انبوه انسانهای مسئلهمندِ تحت ستمی است که اتصال و همبودگی آنان طوفانی هولناک خلق میکند.
امور برسازنده این کنشِ شفاف را می توان در کلیت جامعه و در ابعاد گوناگون حوزه نمادین مشاهده کرد، که به اختصار اهم آنها در ادامه خواهد آمد:
🔸مردم، خصوصا جوانان و نوجوانان از بعد معرفتشناختی لباس ایدئولوژی رسمی قدرت را از ساحت زیست خویش دریده و لباس عصیان علیه آن بر تن دارند.
🔸نوع حکمرانی استبدادی و خشونت محور، که با میدان دادن به پسماندهای اصلاح طلبی!! در صدد بازیافت خود بر آمده، با هیچ منطقی توان مقاومت در برابر منطق حق خواهی و مطالبات زندگیمحورِ سوژه مابعد قیام #ژینا را ندارد.
🔸پروژه اسلام سیاسی که بر محور امپراتوریسازی و سرمایهداری عَلَم شده بود، تبدیل به گورستان آرزوها شده و در توهم حاکمان هم نمیگنجد. برای تن ندادن به گور سپاری این پروژه، برای حاکمان جنگ بزرگترین نعمت شده است، این یعنی شکست پروژهی نازایی که جز خون چیزی نیافرید!
🔸در حوزه آموزش( مدارس و دانشگاهها )، حاکمیت توان برساخت قربانی برای اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را عملا از دست داده، چنگ زدن به استخدام طلاب و متورم کردن نهاد نمایندگی رهبر و امنیتی کردن دانشگاهها و مدارس عقیمترین تلاش ممکن است. صنعت کشتار آزادی توسط دولت و حکومت نیز مقهور اراده های آزاد شده است.
🔸زنان، زنجیرهای بردگیِ مبتنی بر دین، سنت، سیاست و خانواده را که با خشونت حاکمیت همراه بود، از اندیشه و امور انضمامی خویش با صلابت پاره کرده و عاملیت خویش را در تمامی ساحتهای زندگی تثبیت کردهاند.
🔸فریاد: " آهو دریایی آزاد باید گردد" در تجمع ۱۵ آبان بازنشستگان کرمانشاه، نشان عصیانگری همدلانه ی مادران، پدران، مادربزرگان و پدربزرگانی است که تمامی تبعیضهای سیستماتیک از هرنوع، با همهی هستی خویش زیستهاند؛ از نظریه شکاف نسل ها در مبارزه تمام عیار با استبداد عبور کرده، و چه زیبا همبستگی و همدلی معنای از دست رفته خود را باز مییابد و طغیان به سمت همگانی شدن پیش می رود.
🔸 امر کلیِ برسازندهی جنبش #زن_زندگی_آزادی به شکلی دیکر درخشید و خاموش کردن آن توسط هر خوانشی که بقای آن در ذرهای کردن جامعه و فردگرایی خودمحورانه باشد، شکست حتمی را از پیش تجربه خواهد کرد.
🔸حاکمیت تنها بر بردگی و جهل حکومت می کند. دو عنصری که از مرگ ارتزاق می کنند.
آزادگان و دانایان عریانند، آهوان دریایند، بر هرآنچه آنان را به زنجیر کشاند عصیان کنند.
این است شکننده ی "هر آنچه سخت و استوار" می نُماید.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Photo
⭕️ نگاهی به رویکردها به مرگ #کیانوش_سنجری
راه پیش رو، راه آبان ...
#یادداشت_روز، جمعه ۲۵ آبان
امروز کیانوش سنجری را به خاک سپردند. زندانی سیاسی سابق که در اعتراض به ستم حاکمان به زندگی خود پایان داد. در این چند روز شاهد چند رویکرد به این مقوله بودیم:
🔸 دسته اول میگویند کیانوش با مرگ خود عصیان کردهاست تا ماهیت استبدادی سیستم حاکم را افشا کند. پس به ستایشش برخواسته و عملش را عملی رو به جلو و معترضانه میدانند و حتی انتظار دارند این فرود تن بر زمین سخت مرگ و رهایی جان از بدن، موجب حرکتی اعتراضی شود. و اصلا توجهی ندارند که چگونه به صورت پنهانی خودکشی را تقدیس میکنند و آن را چاره کار میدانند.
🔸دوم : دسته دوم همان نگاه را دارند با این تفاوت که خودکشی را تقبیح میکنند و بر این باورند که اصالت به زندگی است و نباید در برابر این سیستم تن به مرگ داد و باید زندگی را احیا نمود.
🔸 سوم : دسته سوم عمل کیانوش را معترضانه و خودکشی را تقبیح میکنند. اما یک گام جلو میروند و بر وجه مقاومت در برابر سیستم و عمل انقلابی مبتنی بر کار جمعی تاکید میکنند. ریشههای ساختاری این مرگ نامیمون را در برابر انگیزههای فردی برجسته میکنند. اما به این بسنده نمیکنند که صرفا زندگی را ستایش کنند.
در همه نگاهها به مرگ کیانوش، نقطه اشتراک این است که این عمل نشانه عصیان و شورش علیه وضع موجود است اما نگاه سوم نقطه افتراقش تاکید بر عمل جمعی، سازماندهی و مقاومت در برابر سیستم سرکوب است.
ما نه در ارتباط با مرگ کیانوش سنجری بلکه در ارتباط با هر عملی باید نسبتش را با شاخص مهمی به نام جمع بسنجیم. این جمع است که میتواند فرد را از انزوا خارج کند حمایتش کند و در مواقع بحرانی مانع بروز فاجعه گردد و ظرفیت این جمع در تشکلیابی است.
البته این به آن معنا نیست که اگر کیانوش درون تشکل و حزب مترقی بود ممکن بود خودکشی نکند. چون هرگز نمیتوانیم عامل و انگیزه فردی را نادیده بگیریم. اما جایی که ساختار و عوامل ریشهای برجسته و بسیار مهم هستند باید نوک پیکان حمله را به سمت هیات حاکم و طبقه مسلط در قدرت و ثروت گرفت.
کیانوش راهش را انتخاب کرد و بهایش را با جانش پرداخت. باید نگران جانهایی بود که فرداها خبر رسانهها میشوند پس باید راهی را برگزید که این روند و ساختار را متوقف کند.
راه آبان، راه رهایی، راه انقلاب.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
راه پیش رو، راه آبان ...
#یادداشت_روز، جمعه ۲۵ آبان
امروز کیانوش سنجری را به خاک سپردند. زندانی سیاسی سابق که در اعتراض به ستم حاکمان به زندگی خود پایان داد. در این چند روز شاهد چند رویکرد به این مقوله بودیم:
🔸 دسته اول میگویند کیانوش با مرگ خود عصیان کردهاست تا ماهیت استبدادی سیستم حاکم را افشا کند. پس به ستایشش برخواسته و عملش را عملی رو به جلو و معترضانه میدانند و حتی انتظار دارند این فرود تن بر زمین سخت مرگ و رهایی جان از بدن، موجب حرکتی اعتراضی شود. و اصلا توجهی ندارند که چگونه به صورت پنهانی خودکشی را تقدیس میکنند و آن را چاره کار میدانند.
🔸دوم : دسته دوم همان نگاه را دارند با این تفاوت که خودکشی را تقبیح میکنند و بر این باورند که اصالت به زندگی است و نباید در برابر این سیستم تن به مرگ داد و باید زندگی را احیا نمود.
🔸 سوم : دسته سوم عمل کیانوش را معترضانه و خودکشی را تقبیح میکنند. اما یک گام جلو میروند و بر وجه مقاومت در برابر سیستم و عمل انقلابی مبتنی بر کار جمعی تاکید میکنند. ریشههای ساختاری این مرگ نامیمون را در برابر انگیزههای فردی برجسته میکنند. اما به این بسنده نمیکنند که صرفا زندگی را ستایش کنند.
در همه نگاهها به مرگ کیانوش، نقطه اشتراک این است که این عمل نشانه عصیان و شورش علیه وضع موجود است اما نگاه سوم نقطه افتراقش تاکید بر عمل جمعی، سازماندهی و مقاومت در برابر سیستم سرکوب است.
ما نه در ارتباط با مرگ کیانوش سنجری بلکه در ارتباط با هر عملی باید نسبتش را با شاخص مهمی به نام جمع بسنجیم. این جمع است که میتواند فرد را از انزوا خارج کند حمایتش کند و در مواقع بحرانی مانع بروز فاجعه گردد و ظرفیت این جمع در تشکلیابی است.
البته این به آن معنا نیست که اگر کیانوش درون تشکل و حزب مترقی بود ممکن بود خودکشی نکند. چون هرگز نمیتوانیم عامل و انگیزه فردی را نادیده بگیریم. اما جایی که ساختار و عوامل ریشهای برجسته و بسیار مهم هستند باید نوک پیکان حمله را به سمت هیات حاکم و طبقه مسلط در قدرت و ثروت گرفت.
کیانوش راهش را انتخاب کرد و بهایش را با جانش پرداخت. باید نگران جانهایی بود که فرداها خبر رسانهها میشوند پس باید راهی را برگزید که این روند و ساختار را متوقف کند.
راه آبان، راه رهایی، راه انقلاب.
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Photo
🔴 کودکانِ حافظ حیات وحش
#یادداشت_روز، چهارشنبه ۱۴ آذر
به مناسبت روز جهانی حفاظت از حیات وحش و روز جهانی بوزپلنگ
کودکان در جامعهای مصرفگرا بزرگ میشوند که در آن، تبلیغات، رسانه و فرهنگ حاکم، بهطور مداوم آنها را با پیامهای مصرفگرایانه بمباران میکند. حیوانات در این نظام، بهجای اینکه بهعنوان موجودات زندهای با احساسات، نیازها و حق حیات شناخته شوند، بهعنوان کالاهایی برای مصرف به تصویر کشیده میشوند. آنها در قالب اسباببازی، غذا (گوشت)، یا ابزار سرگرمی (باغ وحش، سیرک) به کودکان معرفی میشوند. این تصویرسازی، رابطهی کودک با حیوانات را به رابطهای صرفاً ابزاری و مصرفی محدود میکند.
در این ساختار، حیوانات بهطور گسترده بهعنوان کالا برای مصرف در نظر گرفته میشوند. صنعت گوشت، صنعت لبنیات و صنعت پوشاک، از نمونههای بارز این مسئله هستند. در این صنایع، حیوانات در شرایطی وحشتناک و غیرانسانی نگهداری میشوند و بهعنوان ابزاری برای تولید سود به کار گرفته میشوند. کودکان، با مشاهدهی این تصاویر و پیامها، بهطور ناخودآگاه به این دیدگاه عادت میکنند و حیوانات را بهعنوان موجوداتی بیارزش و قابل مصرف میبینند.
برای تغییر این وضعیت، باید به تربیت کودکان در راستای ایجاد ارتباطی عمیق و احترامآمیز با طبیعت و حیوانات پرداخت. این کار نیازمند تغییر در سیستم آموزشی، رسانهها، فرهنگ عامه، الگوهای مصرف و به شکل اساسی دگرگونی در وضعیت حاکم است. آموزش کودکان در مورد ارزش ذاتی طبیعت و حیوانات، حفظ محیط زیست و اهمیت زندگی پایدار، میتواند به ایجاد نسل آگاهتر و مسئولیتپذیرتر نسبت به محیط زیست کمک کند.
روز جهانی حفاظت از حیات وحش، فرصتی است تا به اهمیت حفاظت از تنوع زیستی و حیات وحش توجه کنیم. یکی از کلیدیترین راهها برای حفظ این منابع ارزشمند، آموزش نسلهای آینده در مورد اهمیت حیات وحش و اکوسیستمهای طبیعی است.
آموزش حیات وحش به کودکان نه تنها به آنها کمک میکند تا با دنیای طبیعی آشنا شوند، بلکه احساس مسئولیت و احترام به محیط زیست را در آنها تقویت میکند. فهم تنوع زیستی، آگاهی از تهدیدات و توسعه مهارتهای حفاظتی از جمله آموزشهایی است که میتوان کودکان را با دنیای حیوانات آشنا کرد. در این راستا ایجاد برنامهها و کارگاههای آموزشی در مدارس، تورهای طبیعتگردی، فعالیتهای عملی مثل کاشت درخت و استفاده از رسانهها میتواند روشهای موثری باشد.
با توجه به این مسائل، نیاز به ایجاد یک رویکرد جامع و چندجانبه در آموزش حیات وحش به کودکان بیش از پیش احساس میشود. این رویکرد باید شامل همکاری میان خانوادهها، مدارس و سازمانهای غیردولتی باشد تا بتوانیم به یک تغییر فرهنگی عمیق دست یابیم.
نظام آموزشی باید به سمت ترویج یادگیری تجربی و تعاملی حرکت کند. به جای صرفاً انتقال اطلاعات نظری، باید فرصتهایی برای کودکان فراهم شود که با طبیعت در تعامل باشند. این تعامل میتواند شامل فعالیتهایی مانند باغبانی یا شرکت در پروژههای حفاظت از محیط زیست و حیات وحش باشد. این نوع تجربیات به کودکان کمک میکند تا ارتباط عاطفی و معنایی با طبیعت برقرار کنند و از آن به عنوان یک موجود زنده و ارزشمند یاد کنند.
با آموزش کودکان در مورد ارزش ذاتی طبیعت و حیات وحش، نسل جدیدی از شهروندان آگاه و مسئولیتپذیر شکل خواهد گرفت. این افراد نه تنها به حفاظت از محیط زیست اهمیت میدهند، بلکه در تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی نیز به نفع حفظ تنوع زیستی و منابع طبیعی عمل خواهند کرد. این تغییر در نگرش میتواند منجر به حمایت از سیاستهای محیط زیستی و پروژههای حفاظتی در سطح جامعه شود.
📌 ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/aJIby
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز، چهارشنبه ۱۴ آذر
به مناسبت روز جهانی حفاظت از حیات وحش و روز جهانی بوزپلنگ
کودکان در جامعهای مصرفگرا بزرگ میشوند که در آن، تبلیغات، رسانه و فرهنگ حاکم، بهطور مداوم آنها را با پیامهای مصرفگرایانه بمباران میکند. حیوانات در این نظام، بهجای اینکه بهعنوان موجودات زندهای با احساسات، نیازها و حق حیات شناخته شوند، بهعنوان کالاهایی برای مصرف به تصویر کشیده میشوند. آنها در قالب اسباببازی، غذا (گوشت)، یا ابزار سرگرمی (باغ وحش، سیرک) به کودکان معرفی میشوند. این تصویرسازی، رابطهی کودک با حیوانات را به رابطهای صرفاً ابزاری و مصرفی محدود میکند.
در این ساختار، حیوانات بهطور گسترده بهعنوان کالا برای مصرف در نظر گرفته میشوند. صنعت گوشت، صنعت لبنیات و صنعت پوشاک، از نمونههای بارز این مسئله هستند. در این صنایع، حیوانات در شرایطی وحشتناک و غیرانسانی نگهداری میشوند و بهعنوان ابزاری برای تولید سود به کار گرفته میشوند. کودکان، با مشاهدهی این تصاویر و پیامها، بهطور ناخودآگاه به این دیدگاه عادت میکنند و حیوانات را بهعنوان موجوداتی بیارزش و قابل مصرف میبینند.
برای تغییر این وضعیت، باید به تربیت کودکان در راستای ایجاد ارتباطی عمیق و احترامآمیز با طبیعت و حیوانات پرداخت. این کار نیازمند تغییر در سیستم آموزشی، رسانهها، فرهنگ عامه، الگوهای مصرف و به شکل اساسی دگرگونی در وضعیت حاکم است. آموزش کودکان در مورد ارزش ذاتی طبیعت و حیوانات، حفظ محیط زیست و اهمیت زندگی پایدار، میتواند به ایجاد نسل آگاهتر و مسئولیتپذیرتر نسبت به محیط زیست کمک کند.
روز جهانی حفاظت از حیات وحش، فرصتی است تا به اهمیت حفاظت از تنوع زیستی و حیات وحش توجه کنیم. یکی از کلیدیترین راهها برای حفظ این منابع ارزشمند، آموزش نسلهای آینده در مورد اهمیت حیات وحش و اکوسیستمهای طبیعی است.
آموزش حیات وحش به کودکان نه تنها به آنها کمک میکند تا با دنیای طبیعی آشنا شوند، بلکه احساس مسئولیت و احترام به محیط زیست را در آنها تقویت میکند. فهم تنوع زیستی، آگاهی از تهدیدات و توسعه مهارتهای حفاظتی از جمله آموزشهایی است که میتوان کودکان را با دنیای حیوانات آشنا کرد. در این راستا ایجاد برنامهها و کارگاههای آموزشی در مدارس، تورهای طبیعتگردی، فعالیتهای عملی مثل کاشت درخت و استفاده از رسانهها میتواند روشهای موثری باشد.
با توجه به این مسائل، نیاز به ایجاد یک رویکرد جامع و چندجانبه در آموزش حیات وحش به کودکان بیش از پیش احساس میشود. این رویکرد باید شامل همکاری میان خانوادهها، مدارس و سازمانهای غیردولتی باشد تا بتوانیم به یک تغییر فرهنگی عمیق دست یابیم.
نظام آموزشی باید به سمت ترویج یادگیری تجربی و تعاملی حرکت کند. به جای صرفاً انتقال اطلاعات نظری، باید فرصتهایی برای کودکان فراهم شود که با طبیعت در تعامل باشند. این تعامل میتواند شامل فعالیتهایی مانند باغبانی یا شرکت در پروژههای حفاظت از محیط زیست و حیات وحش باشد. این نوع تجربیات به کودکان کمک میکند تا ارتباط عاطفی و معنایی با طبیعت برقرار کنند و از آن به عنوان یک موجود زنده و ارزشمند یاد کنند.
با آموزش کودکان در مورد ارزش ذاتی طبیعت و حیات وحش، نسل جدیدی از شهروندان آگاه و مسئولیتپذیر شکل خواهد گرفت. این افراد نه تنها به حفاظت از محیط زیست اهمیت میدهند، بلکه در تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی نیز به نفع حفظ تنوع زیستی و منابع طبیعی عمل خواهند کرد. این تغییر در نگرش میتواند منجر به حمایت از سیاستهای محیط زیستی و پروژههای حفاظتی در سطح جامعه شود.
📌 ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/aJIby
📌📌📌
اینستاگرام #مدرسه_رهایی
https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==
🆔 @edalatxah
Telegraph
کودکانِ حافظ حیات وحش
به مناسبت روز جهانی حفاظت از حیات وحش و روز جهانی یوزپلنگ کودکان در جامعهای مصرفگرا بزرگ میشوند که در آن، تبلیغات، رسانه و فرهنگ حاکم، بهطور مداوم آنها را با پیامهای مصرفگرایانه بمباران میکند. حیوانات در این نظام، بهجای اینکه بهعنوان موجودات زندهای…