مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
6.98K photos
2.16K videos
199 files
5K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
مدرسه‌ رهایی
Photo
⭕️ کنشگری صنفی در میدان با تاکید بر تشکل‌یابی مستقل در طی سال‌های گذشته باعث شده معلمان امروز از آگاهی طبقاتی و صنفی برخوردار باشند و بعید به نظر می‌رسد با به راه انداختن کمپین‌های مجازی از سوی نامزدها به نام فرهنگیان بتوان شوری در معلمان ایجاد نمود. معلمانی که گلوله خوردن دانش‌آموزان خود را دیده‌اند یا شنیده‌اند، آن‌ها که حمله وحشیانه به تجمعات را تجربه کرده‌اند و می‌دانند همین الان تعدادی معلم به خاطر دفاع از حقوق آنان در زندانند یا اخراج و تبعید شده‌اند، و کسانی که معیشتشان به غارت رفته است، هرگز هیزم تنور انتخابات نخواهند شد. البته این به‌جز آن دسته از معلمانی است که متأسفانه حاضرند به خاطر گرفتن پست و مقام در دولت احتمالی نامزدشان در ستاد‌های انتخاباتی فعالیت کنند یا برای اضافه‌کار یا حق مأموریت در اجرای انتخابات شرکت کنند. این دسته که به خاطر نان و رانت و وابستگی تشکیلاتی در انتخابات شرکت می‌کنند اگر چهره‌های دانش آموزان به خون خفته را به یاد بیاورند اگر وجدان آگاهی داشته باشند هرگز نان خود را در خون نخواهند زد. هرگز.

📌از مقاله تفصیلی « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات»
برای مطالعه اصل مقاله به آدرس زیر مراجعه نمایید:

https://tttttt.me/farasookandokav/103


🔻🔺🔻
@edalatxah

#نه_به_انتصابات
#نه_به_کودک‌کشان
⭕️ چند پرسش از برخی تشکل‌های صنفی*

#فراسوی_کندوکاو

تشکل‌های صنفی و شورای هماهنگی به‌غیراز چند مورد در دهه 80 در عرصه انتخابات فعالیتی نداشتند و در دهه 90 در راستای استقلال هر چه بیشتر از ارکان قدرت حرکت کردند. البته برخی از فعالان صنفی در دهه 90 در ستادهای انتخاباتی اغلب وابسته به اصلاح‌طلبان حضور داشتند. احتمالاً توجیه آن‌ها این است که حضورمان جدای از شخصیت حقوقی و جایگاه صنفی‌مان بود. ولی مگر مقبولیت و سرمایه‌ای که به پشتوانۀ آن در ستادهای انتخاباتی فعالیت می‌کردند به‌واسطه فعالیت‌های صنفی در تشکل‌ها به دست نیاوردند؟ پس این جایگاه را مدیون تشکل‌های معلمی هستند و جدا کردن شخصیت حقیقی و حقوقی در اینجا بی‌معناست.
در گذشته نیز برخی تشکل‌های صنفی با برخی تشکل‌های وابسته (اغلب اصلاح‌طلبان) در خصوص مطالبات صنفی بیانیۀ مشترک امضا کردند؛ که ازجمله می‌توان به کانون صنفی فرهنگیان استان اصفهان[8] و کانون صنفی معلمان استان تهران اشاره نمود. به عنوان نمونه همین چند وقت پیش بود که بیانیه‌ای در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان با امضای چند تشکل بیرون آمد.[9] کانون صنفی معلمان تهران به همراه سه به‌اصطلاح تشکل دیگر (سازمان معلمان ایران، انجمن اسلامی معلمان، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی) که سابقه درخشان آن‌ها در بالا ذکر شد، بیانیه‌‌ای منتشر کردند. نقدی که به این مواضع مشترک وارد است این است که چگونه تشکل‌های صنفی مرز خود را با این تشکل‌های وابسته مشخص می‌کنند؛ چراکه سرمایه‌ای اجتماعی که طی دو دهه فعالیت صادقانۀ معلمان با زندان، اخراج و تبعید شکل گرفته است، ممکن است در کوران نمایش انتخابات به کیسۀ تشکل‌های وابسته ریخته شود. احتمالاً توجیه این دست تشکل‌های صنفی این باشد که این بیانیه‌های مشترک در راستای مطالبات صنفی است؛ حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا باید برای مسائل صنفی با هر تشکل وابسته‌ دیگری بیانیه امضا کرد؟ پس اگر این‌طور است چرا با کانون تربیت اسلامی یا جمعیت فرهنگیان جوان در راستای مطالبات صنفی بیانیه مشترک صادر نمی‌کنند؟! و آیا سابقه این تشکل‌های وابسته گویای آن نیست که هنگامی که جریان سیاسی خودشان در رأس دولت بوده، تلاش کرده‌اند تا عملکرد و سیاست‌های مخرب و تبعیض‌آمیز را لاپوشانی کنند؟

اگر تشکل‌های صنفی راه‌حل اصلی حل مسائل و مشکلات نظام آموزشی و معلمان را همان‌طور که به‌درستی اعلام کرده‌اند در تشکل‌یابی مستقل، داشتن حق تجمع و اعتراض، حق فعالیت آزادانه می‌دانند پس چگونه می‌توانند با تشکل‌های وابسته‌ای بیانیه مشترک بدهند که راهبرد آن‌ها مشارکت در قدرت و برخورداری از رانت است. به عنوان نمونه مسئولیت وضعیت فلاکت‌بار صندوق ذخیره فرهنگیان که با سلب حق مالکیت عمومی معلمان همراه بود، نتیجه عملکرد دولت‌های حامی همین تشکل‌های وابسته و سایر دولت‌هاست. آن‌ها خود بخشی از مسئله و بحران هستند؛ حالا چگونه کانون تهران به مدد این تشکل‌ها به‌دنبال راه‌حل برای رفع مشکلات صندوق است؟!
با توجه به مواضع بیان‌شده از سوی کانون تهران شکی وجود ندارد که مواضع این تشکل در تضاد ماهوی با منافع و رانت‌خواری تشکل‌های وابسته است، اما اعضای محترم این کانون که در جلسات مطالبه‌گری صندوق ذخیره شرکت می‌کنند امروز باید نگاهی به کانال‌های تلگرامی تشکل‌های وابسته بیندازند تا ببینند از مطالبه‌گری آن‌ها در راستای منافع انتخاباتی و گرم کردن تنور انتخابات و حمایت از کاندیدای خاص چگونه سو استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه در مطلبی با عنوان «عهدی که با قلم بسته شد»[10]، طاهره نقی ئی دبیرکل سازمان معلمان ایران پس از سخنرانی در همایش فرهنگیان حامی پزشکیان قلمش را به پزشکیان می‌دهد و یک هفته مانده به انتخابات در میانۀ تبلیغات انتخاباتی در ویدیویی دیگر در این کانال[11] وی و سایر اعضای تشکل‌های وابسته در کنار فعالان صنفی شناخته شده به عنوان کنش‌گران ماندگار معرفی می‌شوند. ازنظر ما این شکل از بازنمایی کاملاً هدفمند و با هدف بهره‌برداری از سرمایۀ اجتماعی فعالان و تشکل‌های صنفی صورت می‌گیرد.

* بخشی از مقاله « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات »
برای مشاهده متن کامل لطفا به لینک زیر مراجعه نمایید:

https://tttttt.me/farasookandokav/106
⭕️ نام‌هایی که باید به خاطر سپرده شوند

#فراسوی_کندوکاو، میان شماره تیر ۱۴۰۱
بخش‌هایی از مقاله « معلمان، تشکل‌های وابسته و انتخابات»

علاوه بر موارد فوق، چند روز پیش بود که اعضاي شوراي راهبري كميته امور استان‌های ستاد فرهنگيان مسعود پزشكيان معرفی شدند.[12] اسامی به‌قرار زیر است:

فرج كميجاني- طاهره نقی ئی- صفراسلامی- مزبان حبیبی- جلیل شمس‌- نرگس ملک زاده- حبیب اله گودرزی- مریم رنگ امیز طوسی- جواد نوبختی- سحر بیات- امین الله سالاری- محسن مسعودی- لیلی نظر پور- خدیجه گلین مقدم - مریم قدس- عزیزه انظاری- نور علی پیشداد- غفار جلالی - دکتر اسماعيل رضاپور لشكامي- صمد معزی- منصور موسوی.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود اغلب این اسامی به تشکل‌های وابسته منتسب هستند، کسانی که خود یا نزدیکان و تشکلشان پرونده قطوری در رانتخواری و رقابت بر سر گرفتن پست وزارتی دارند، وقتی هشتگ برای ایران می‌زنند در واقع برای بازگشت به قدرت تقلا می‌کنند. آنان به دنبال تثبیت موقعیت اقتصادی و طبقاتی خود در قدرت هستند و تکلیف این افراد با مروری به گذشته آنان مشخص است. ولی در میان آن‌ها اسامی برخی افراد دیده می‌شود که اینگونه نیستند و برخی هم به‌واسطه فعالیت‌ها و انتشار مطالبشان در کانال شورای هماهنگی و تشکل‌های صنفی دیگر توانستند برای خودشان نام و نشانی به دست بیاورند و عناوینی همچون کارشناس، منتقد، فعال صنفی و ... به آن‌ها اطلاق شد. حال همین افراد عضو ستادهای انتخاباتی می‌شوند و بی‌توجه به آن‌همه هزینه داده‌شده (سال‌ها حبس، اخراج، انفصال، تعلیق و...) توسط فعالان صنفی، برای گرم کردن تنور انتخابات و پیروزی نامزد اصلاحات فعالیت می‌کنند. انگار یادشان رفته در دولت‌های اصلاحات، خاتمی و روحانی، معلمان چه سرکوب‌هایی متحمل شدند. 

یکی از همین اعضا که عضو هیئت‌مدیره کانون تهران هم هست در همایش چند روز پیش فرهنگیان حامی پزشکیان که توسط تشکل‌های وابسته تدارک دیده شد، ضمن دادن راهکار به پزشکیان برای ایجاد موج انتخاباتی در میان معلمان و دلیل شرکت در انتخابات؛ رو به پزشکیان می‌گوید: «مطالبات معلمان زندانی سیاسی نیستند که اعلام کردید در محدوده قدرت من نیست».[13] وی در ادامه به‌درستی به بخشی از معضلات آموزش‌وپرورش اشاره می‌کند و حتی به وضعیت معلمان زندانی و اخراجی می‌پردازد؛ اما مشکل آنجاست که وضعیت فلاکت‌بار آموزش عمومی ازنظر ایشان از سال 1401 شروع می‌شود؛ گویی وضعیت آموزش در دوران دولت‌های منتسب به اصلاح‌طلبان گل‌وبلبل بوده است. هیچ معلمی زندان نرفته، معاونت پرورشی وجود نداشته و مدرسه به‌صورت دموکراتیک و با مشارکت معلمان اداره می‌شده و خبری از آموزش ایدئولوژیک نبوده است. جدای از این مگر معلمان زندانی چیزی غیر از زندانیان سیاسی هستند که برای تحقق برابری و آزادی دچار هزینه شده‌اند و هزاران معلم در ده ها تجمع با صدای باند فریاد «معلم زندانی آزاد باید گردد» را سر دادند. برابری، زیرا مطالبه معلمان رفع تبعیض علیه معلمان و آموزش باکیفیت و رایگان برای همه کودکان و نوجوانان در سن تحصیل بوده، و آزادی زیرا معلمان خواهان فضای رشد و آزادی اندیشه و فکر، و آموزشی هستند که به دور از تعصب و قشری‌گری باشد و روحیه آزادی‌خواهانه و حقیقت‌جویانه و نقاد را در کلاس و مدرسه پرورش دهد.
فارغ از غلط بودن نگاه مطالبه‌گرایانه معطوف به صندوق رأی، چگونه می‌توان از نامزدی که هیچ برنامه مشخصی، بنا بر گفته همین سخنران، برای آموزش‌وپرورش ندارد توقع رفع معضلات و مشکلات آموزش‌وپرورش را داشت و به قول ایشان به دنبال «دل و دلالت» برای پیوستن به انتخابات بود؟! با نگاهی دقیق، این سخنرانی دارای یک تناقض آشکار است؛ سخنران از سویی به زندانی شدن معلمان اعتراض دارد و از سویی با استناد به گفته خود پزشکیان می‌داند که نامزد مورد حمایتش توان آزادی زندانیان سیاسی را ندارد. در مورد سایر مطالبات مطرح شده نیز ملاک شعارها و وعده‌های پوشالی نیست، بلکه کارنامه عملکردی آن‌ها ملاک است؛ که چیزی جز کالایی‌سازی هر چه بیشتر آموزش عمومی، طبقاتی کردن آموزش، سرکوب تشکل‌های مستقل و فعالان صنفی و سرکوب دستمزد و معیشت معلمان شاغل و بازنشسته نبوده است. سیاست‌هایی که اصلاح‌طلبان با اصول‌گرایان در پیشبرد آن‌ها با هم همسو هستند: سرکوب‌ها پس از چند هفته از زمان انقلاب شروع و چند ماه بعد با شدت شروع و تا امروز ادامه یافته است

🆔 @farasookandokav

ادامه 👇👇👇