تسخیر نان
مجموعه عکسهای مازیار نیشابوری از کارگران پروژهای بوشهر
سال انتشار ۱۴۰۲
#طبقه_کارگر
@Blackfishvoice1
مجموعه عکسهای مازیار نیشابوری از کارگران پروژهای بوشهر
سال انتشار ۱۴۰۲
#طبقه_کارگر
@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رؤیای نو
کاری از: فرید روزبهان و کودک کار
در گرامیداشت #اول_ماه_می #روز_جهانی_کارگران
#طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
کاری از: فرید روزبهان و کودک کار
در گرامیداشت #اول_ماه_می #روز_جهانی_کارگران
#طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی
@Blackfishvoice1
Forwarded from Everyday resistance
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هزاران معلم در #مادرید برای سومین روز متوالی علیه خصوصیسازی آموزش عمومی و دستمزدهای اندک، تظاهرات کردند. آنها خواستار سازماندهی معلمان علیه تعرض سرمایهداران به حوزهی آموزش شدند.
#طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی #مقاومت_روزمره #اسپانیا
@Everydayresistance1
#طبقه_کارگر #مبارزه_طبقاتی #مقاومت_روزمره #اسپانیا
@Everydayresistance1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
🔺از ابتدای سال ۱۴۰۳، ۹۸ #کولبر کشته و زخمی شدهاند. در میان ۱۷ کولبرِ جانباخته، ۶ تن #کودک_کار بودهاند.
🔺به گزارش "کوردپا" ۱۱ تن از این کولبران براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی مرزبانی ایران، ۲ کولبر در نتیجه سرمازدگی، ۳کولبر درپی سقوط از ارتفاع به دنبال تعقیب و گریز نیروهای نظامی و یک کولبر درپی سکته قلبی زیر فشار کولبری جان باختهاند.
🔺پیمان احمدی، محمدبایر محمدی، سوران عبدی، هستیار عبدالکریمی، سعید سلوسی، ابوبکر ماخوذیفرد، شورش شکری، مهرداد عبداللهزاده، امید سعیدی، سیوان دستافکن، شوانه احمدپور، هیمن احمدی، جلال سهرابی ، عطا رستمپور، سالار احمدی، واحد قادرپور، سینا رسولزاده اسامی جانباختگان اعلام شده است.
🔺️#کولبری و #سوخت_بری ، انتخاب نیستند بلکه نتیجهی #تبعیض_سیستماتیک و نبود امکانهای دیگر برای معیشت است. کولبران بازندهی قطعی هستند و برندهی این تبعیض، بورژوازی ایران از کردستان تا تهران.
#طبقه_کارگر #فراتر_از_استثمار #جان_در_راه_نان #ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
@Blackfishvoice1
🔺به گزارش "کوردپا" ۱۱ تن از این کولبران براثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی مرزبانی ایران، ۲ کولبر در نتیجه سرمازدگی، ۳کولبر درپی سقوط از ارتفاع به دنبال تعقیب و گریز نیروهای نظامی و یک کولبر درپی سکته قلبی زیر فشار کولبری جان باختهاند.
🔺پیمان احمدی، محمدبایر محمدی، سوران عبدی، هستیار عبدالکریمی، سعید سلوسی، ابوبکر ماخوذیفرد، شورش شکری، مهرداد عبداللهزاده، امید سعیدی، سیوان دستافکن، شوانه احمدپور، هیمن احمدی، جلال سهرابی ، عطا رستمپور، سالار احمدی، واحد قادرپور، سینا رسولزاده اسامی جانباختگان اعلام شده است.
🔺️#کولبری و #سوخت_بری ، انتخاب نیستند بلکه نتیجهی #تبعیض_سیستماتیک و نبود امکانهای دیگر برای معیشت است. کولبران بازندهی قطعی هستند و برندهی این تبعیض، بورژوازی ایران از کردستان تا تهران.
#طبقه_کارگر #فراتر_از_استثمار #جان_در_راه_نان #ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
🔺در بهارِ ۱۴۰۱ موجِ جدیدی از اعتصابات معلمان آغاز شد. در آنروزها #لیبرال_فاشیستها که سالها بر طبلِ رهبرسازی در خارج از کشور، مداخلهی خارجی و سلبریتیمحوری کوبیده بودند، نه تنها با معلمان همصدا نشدند بلکه دست در دستِ دستگاه سرکوب، در شبکههای اجتماعی مشغول پروندهسازی شدند. کار بهجایی رسید که برخی از آنها در نهایتِ وقاحت، اعتصابِ معلمان در چهارگوشهی ایران را "مصرفِ خیابان" و "اعتراض مجاز" نامیدند.
🔺حاکمیتِ جمهوری اسلامی که منتظرِ خیزشی از جنسِ دی و آبان بود، برای جلوگیری از امکانِ سازمانیابیِ اعترضات، به منازلِ اعضای شوراهای صنفی معلمان یورش برد و بهسرعت در رسانههای خود سناريوهای نخنماشده را کلید زد.
🔺با آغاز اعتراضات #زن_زندگی_آزادی اکثریت نفراتِ شوراهای معلمان در زندانها محبوس بودند و با رسیدنِ دامنهی اعتراضات به مدارس، سرکوب هارتر شد و موجی از احکامِ فلهای برای اخراج معلمانِ معترض صادر گردید.
🔺در همان روزها که معلمانِ سازمانده در زندان بودند، راستِ برانداز از واشنگتن و تورنتو و ... طلبکارانه فغان میزد که "پس معلمان چرا به اعتراضات ملحق نمیشوند؟" "چرا اعتصاب سراسری شکل نمیدهند؟"
از اینکه آنها سازماندهی اجتماعی را با تدارکِ هیئت طفلان مسلم اشتباه گرفتهاند و الفبای تشکلسازی را نمیدانند که بگذریم، میرسیم به اینکه آنها حتی سرکوبِ هدفمند معلمان پیش از آغاز قیام را سانسور میکردند تا چنان شود که انگلهایی نظیر بچهی شاهِ شاهِ مخلوع مدعی شوند: "مشعل مبارزه چهل است که در دست من است". زکی!
🔺بر همین مدار است که هرگاه گعدههای جسدمعاش را نقد میکنیم، برخی سوال میکنند: "پس چرا کسی را قبول ندارید؟" تو گویی اولا: برای پیشراندنِ امرِ مبارزه الزاما باید با یکی یا چند عدد از دلقکهای خارجه بیعت کرد و ب: گویی "همه" آنها هستند نه فعالینی که داخل کشور ایستاده و چشم در چشم استبداد از جوانی و زندگی خود هزینه میکنند برای روشن نگاه داشتنِ چراغ مبارزه. اسامیای که در زیر درج میشوند، تعدادی از پرشمارِ معلمانی هستند که علاوه بر تحملِ زندان و شکنجه، از ادامهی کار منع شدهاند تا حتی امکانِ معیشتشان ( معیشت حداقلی با دستمزد معلمی) مسدود شود. برخی از این معلمان بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت مدنی هستند.
از مخاطبین و مریدانِ "اتحاد توئیتریِ جرجتاون" سوال کنید که نام چند تن را شنیدهاند و دربارهی فعالیتهای آنها میدانند:
#رسول_بداقی
#محمد_حبیبی
#محمد_دارکش
#حسن_نظریان
#جعفر_ابراهیمی
#عزیز_قاسم_زاده
#فریبا_انامی
#سارا_سیاهپور
#شیوا_عاملی_راد
#عاتکه_رجبی
#محمد_سعیدی_ابواسحاقی
#حمید_جعفری
#تحسین_مصطفی
#شهربانو_امانی
#روح_الله_مردانی
#طبقه_کارگر #سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
🔺حاکمیتِ جمهوری اسلامی که منتظرِ خیزشی از جنسِ دی و آبان بود، برای جلوگیری از امکانِ سازمانیابیِ اعترضات، به منازلِ اعضای شوراهای صنفی معلمان یورش برد و بهسرعت در رسانههای خود سناريوهای نخنماشده را کلید زد.
🔺با آغاز اعتراضات #زن_زندگی_آزادی اکثریت نفراتِ شوراهای معلمان در زندانها محبوس بودند و با رسیدنِ دامنهی اعتراضات به مدارس، سرکوب هارتر شد و موجی از احکامِ فلهای برای اخراج معلمانِ معترض صادر گردید.
🔺در همان روزها که معلمانِ سازمانده در زندان بودند، راستِ برانداز از واشنگتن و تورنتو و ... طلبکارانه فغان میزد که "پس معلمان چرا به اعتراضات ملحق نمیشوند؟" "چرا اعتصاب سراسری شکل نمیدهند؟"
از اینکه آنها سازماندهی اجتماعی را با تدارکِ هیئت طفلان مسلم اشتباه گرفتهاند و الفبای تشکلسازی را نمیدانند که بگذریم، میرسیم به اینکه آنها حتی سرکوبِ هدفمند معلمان پیش از آغاز قیام را سانسور میکردند تا چنان شود که انگلهایی نظیر بچهی شاهِ شاهِ مخلوع مدعی شوند: "مشعل مبارزه چهل است که در دست من است". زکی!
🔺بر همین مدار است که هرگاه گعدههای جسدمعاش را نقد میکنیم، برخی سوال میکنند: "پس چرا کسی را قبول ندارید؟" تو گویی اولا: برای پیشراندنِ امرِ مبارزه الزاما باید با یکی یا چند عدد از دلقکهای خارجه بیعت کرد و ب: گویی "همه" آنها هستند نه فعالینی که داخل کشور ایستاده و چشم در چشم استبداد از جوانی و زندگی خود هزینه میکنند برای روشن نگاه داشتنِ چراغ مبارزه. اسامیای که در زیر درج میشوند، تعدادی از پرشمارِ معلمانی هستند که علاوه بر تحملِ زندان و شکنجه، از ادامهی کار منع شدهاند تا حتی امکانِ معیشتشان ( معیشت حداقلی با دستمزد معلمی) مسدود شود. برخی از این معلمان بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت مدنی هستند.
از مخاطبین و مریدانِ "اتحاد توئیتریِ جرجتاون" سوال کنید که نام چند تن را شنیدهاند و دربارهی فعالیتهای آنها میدانند:
#رسول_بداقی
#محمد_حبیبی
#محمد_دارکش
#حسن_نظریان
#جعفر_ابراهیمی
#عزیز_قاسم_زاده
#فریبا_انامی
#سارا_سیاهپور
#شیوا_عاملی_راد
#عاتکه_رجبی
#محمد_سعیدی_ابواسحاقی
#حمید_جعفری
#تحسین_مصطفی
#شهربانو_امانی
#روح_الله_مردانی
#طبقه_کارگر #سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
Forwarded from سرخط
🔴 اندر احوال چپنماهای انتخاباتی:
🖊 از اباذری تا حاجیحیدری
در روز آخر قبل از انتخابات، دو گروه از جامعهشناسان به اصطلاح با گرایش انتقادی نسبت به «نئولیبرالیسم» و «سرمایهداری» به دفاع از «پزشکیان» و «جلیلی» برخاستند. آنها با ایدهی «دفاع از عدالت اجتماعی» از کاندیدای مورد نظر خود دفاع کردند. در متن زیر فارغ از ریز شدن در استدلالهای بیاساس این دو گروه، خطاب به هر یک و نیز کلیت «چپهای مدافع شرکت در انتخابات» نکاتی را متذکر شدیم و دست آخر کلیت «شرکت در انتخابات» را از منظری «انقلابی» به پرسش گرفتهایم.
☑️ خطاب به چپهای پزشکیان دوست
نمیشود که یک دهه از مضرات و فجایع سیاستهای نئولیبرال بگویید و دست آخر هنگامهی انتخابات که فرامیرسد به مردم بگویید «یا نئولیبرالیسم یا فاشیسم؟ آری به نئولیبرالیسم» خب اینجا همان حرف بازنشر شدهی این روزهای ژاک رانسیر را باید به دفعات خطاب به شما تکرار کرد: «کسی که از ترس فاشیست به شارلاتان رأی میدهد سزاوار هر دوی آنهاست و راه را برای هر دوی آنها هموار میکند.» دقیقترش این است که امروز در فرانسه میبینیم: نئولیبرالیسم جادهصاف کن فاشیسم است. (این مکرون بود که راه را برای رأيآوری لوپن باز کرد).
آمارهای دولت روحانی گواهی میدهد که وضعیت رفاه ایرانیان در دههی نود بدتر شده: شاخصهایی چون «ضریب جینی»، «توزیع درآمد» یا «ضریب پالما».
تیم پزشکیان هم که بیشک تداوم «تیم روحانی» است. پس لطفا تکلیف خودتان را با «نقد نئولیبرالیسم» روشن کنید.یا دیگر در نقد آن چیزی نگویید و ننویسید یا پراتیک سیاسیتان را با نقدی که به آن دارید، هماهنگ کنید.
☑️خطاب به چپهای جلیلیدوست
حتما که درنظر گرفتن وضع رفاه مردم فرودست مهم است و آمارهای مربوط به اصلاحطلبان در این خصوص بسیار «بد» بوده. اما بنا بر کدام متر و معیار باید رفت در آغوش جریانی که جز مُشتی عنوان طلایی (که بعضا راستگرایانه هستند) و نیز سوابق ناکارآمد برای فرودستان، چیز دیگری نداشتهاند؟ از «افزایش دستمزد» بیسابقه در دوران وزارت عبدالملکی (به عنوان مغز متفکر کنونی ستاد جلیلی) میگویید، ایدهی «طرح آزادسازی تغییر کاربری زمینهای کشاورزی» را کجای دلمان باید بگذاریم که کمکی است به تدام هژمونی «بورژوازی رانتخوار» و الیگارشی «مالیگرا».
بعد هم مگر «فرودست» فقط «طبقهی کارگر» است؟ آيا زنان و کوئيرها، ملل تحت ستم (کورد و بلوچ و عرب و …) و نیز «افغانستانیهای ساکن ایران» در زمرهی «فرودستان» نیستند؟ کولبر و سوختبر فرودست نیستند؟ خب روشن است که ایدههای ناسیونالیسم شیعی جریان اصولگرا در راستای هرچه بیشتر فرودستسازی این گروههاست.
پس این چطور موضعگیری چپگرایانهایست که در زمین «بیشتر فرودستسازی» میایستد؟
🔴 حرف آخر: نسبت میان اصلاحطلبان و اصولگرایان از جنس «بد» و «بدتر» نیست. از یک عینک «دیالکتیکی چپ» اساسا صفت «تر» دادن به یکی در قیاس با دیگری بیمعناست. آنها هر دو «بد» هستند چون با تاکتیکهای متفاوت در پی پیش بردن یک استراتژی (نئولیبرالیسم) هستند.
فکر کردن به اینکه با روی کار آمدن فلان دولت وضع معیشتی طبقهی کارگر بهتر میشود یا تغییری نمیکند یا بدتر میشود، ایدهی نیروی مبارز طبقاتی نیست، بلکه بازی در زمین «رفرمیسم» است. مسأله این است که هیچ یک از دو بلوک بورژوازی حاکم در ایران به ما فرصتی برای «سازمانیابی» و «افزایش آگاهی طبقاتی» اهدا نمیکنند.
گیریم با روی کار آمدن فلان بلوک بورژوازی حاکم، تورم کم شود، ضریب جینی هم بهبود یابد، آیا ما میتوانیم از این برای «سازماندهی طبقاتی» و «افزایش آگاهی طبقاتی» استفاده کنیم؟ برای نیروی چپ چه آوردهای دارد؟
وظیفهی انقلابی ما رأی دادن به این یا آن بلوک بورژوازی نیست که در نهایت برای امر «انقلاب» هیچ کدام گشایشی را برای ما پدید نخواهند آورد.
مگر ندیدیم که در دولت احمدینژاد چطور جنبش سندیکایی را داغان کردند؟
مگر ندیدیم که در دولت روحانی چطور به سر و پای مردم در جنبشهای خیابانی شلیک کردند؟
یا میپذیریم «انقلاب» امری توهمی است و کلا «سیاستورزی سوسیالدموکراتیک» را مبنای خود قرار میدهیم یا «انقلاب» برایمان خط قرمزیست که جهتدهنده به پراتیکهای خرد و کلان است.
اگر بنا بود «انتخابات در نظام بورژوایی» نقش تسهیلگرانه برای «انقلاب» داشته باشد، تا به حال باید در «اروپا» بارها و بارها به واسطهی روی کار آمدن فلان حزب «سوسیال دموکرات» و بهمان حزب «سوسیالیست» انقلاب میشد.
#انتخابات
#پزشکیان
#جلیلی
#اباذری
#جامعهشناسان
#طبقه_کارگر
#نئولیبرالیسم
@sarkhatism
🖊 از اباذری تا حاجیحیدری
در روز آخر قبل از انتخابات، دو گروه از جامعهشناسان به اصطلاح با گرایش انتقادی نسبت به «نئولیبرالیسم» و «سرمایهداری» به دفاع از «پزشکیان» و «جلیلی» برخاستند. آنها با ایدهی «دفاع از عدالت اجتماعی» از کاندیدای مورد نظر خود دفاع کردند. در متن زیر فارغ از ریز شدن در استدلالهای بیاساس این دو گروه، خطاب به هر یک و نیز کلیت «چپهای مدافع شرکت در انتخابات» نکاتی را متذکر شدیم و دست آخر کلیت «شرکت در انتخابات» را از منظری «انقلابی» به پرسش گرفتهایم.
☑️ خطاب به چپهای پزشکیان دوست
نمیشود که یک دهه از مضرات و فجایع سیاستهای نئولیبرال بگویید و دست آخر هنگامهی انتخابات که فرامیرسد به مردم بگویید «یا نئولیبرالیسم یا فاشیسم؟ آری به نئولیبرالیسم» خب اینجا همان حرف بازنشر شدهی این روزهای ژاک رانسیر را باید به دفعات خطاب به شما تکرار کرد: «کسی که از ترس فاشیست به شارلاتان رأی میدهد سزاوار هر دوی آنهاست و راه را برای هر دوی آنها هموار میکند.» دقیقترش این است که امروز در فرانسه میبینیم: نئولیبرالیسم جادهصاف کن فاشیسم است. (این مکرون بود که راه را برای رأيآوری لوپن باز کرد).
آمارهای دولت روحانی گواهی میدهد که وضعیت رفاه ایرانیان در دههی نود بدتر شده: شاخصهایی چون «ضریب جینی»، «توزیع درآمد» یا «ضریب پالما».
تیم پزشکیان هم که بیشک تداوم «تیم روحانی» است. پس لطفا تکلیف خودتان را با «نقد نئولیبرالیسم» روشن کنید.یا دیگر در نقد آن چیزی نگویید و ننویسید یا پراتیک سیاسیتان را با نقدی که به آن دارید، هماهنگ کنید.
☑️خطاب به چپهای جلیلیدوست
حتما که درنظر گرفتن وضع رفاه مردم فرودست مهم است و آمارهای مربوط به اصلاحطلبان در این خصوص بسیار «بد» بوده. اما بنا بر کدام متر و معیار باید رفت در آغوش جریانی که جز مُشتی عنوان طلایی (که بعضا راستگرایانه هستند) و نیز سوابق ناکارآمد برای فرودستان، چیز دیگری نداشتهاند؟ از «افزایش دستمزد» بیسابقه در دوران وزارت عبدالملکی (به عنوان مغز متفکر کنونی ستاد جلیلی) میگویید، ایدهی «طرح آزادسازی تغییر کاربری زمینهای کشاورزی» را کجای دلمان باید بگذاریم که کمکی است به تدام هژمونی «بورژوازی رانتخوار» و الیگارشی «مالیگرا».
بعد هم مگر «فرودست» فقط «طبقهی کارگر» است؟ آيا زنان و کوئيرها، ملل تحت ستم (کورد و بلوچ و عرب و …) و نیز «افغانستانیهای ساکن ایران» در زمرهی «فرودستان» نیستند؟ کولبر و سوختبر فرودست نیستند؟ خب روشن است که ایدههای ناسیونالیسم شیعی جریان اصولگرا در راستای هرچه بیشتر فرودستسازی این گروههاست.
پس این چطور موضعگیری چپگرایانهایست که در زمین «بیشتر فرودستسازی» میایستد؟
🔴 حرف آخر: نسبت میان اصلاحطلبان و اصولگرایان از جنس «بد» و «بدتر» نیست. از یک عینک «دیالکتیکی چپ» اساسا صفت «تر» دادن به یکی در قیاس با دیگری بیمعناست. آنها هر دو «بد» هستند چون با تاکتیکهای متفاوت در پی پیش بردن یک استراتژی (نئولیبرالیسم) هستند.
فکر کردن به اینکه با روی کار آمدن فلان دولت وضع معیشتی طبقهی کارگر بهتر میشود یا تغییری نمیکند یا بدتر میشود، ایدهی نیروی مبارز طبقاتی نیست، بلکه بازی در زمین «رفرمیسم» است. مسأله این است که هیچ یک از دو بلوک بورژوازی حاکم در ایران به ما فرصتی برای «سازمانیابی» و «افزایش آگاهی طبقاتی» اهدا نمیکنند.
گیریم با روی کار آمدن فلان بلوک بورژوازی حاکم، تورم کم شود، ضریب جینی هم بهبود یابد، آیا ما میتوانیم از این برای «سازماندهی طبقاتی» و «افزایش آگاهی طبقاتی» استفاده کنیم؟ برای نیروی چپ چه آوردهای دارد؟
وظیفهی انقلابی ما رأی دادن به این یا آن بلوک بورژوازی نیست که در نهایت برای امر «انقلاب» هیچ کدام گشایشی را برای ما پدید نخواهند آورد.
مگر ندیدیم که در دولت احمدینژاد چطور جنبش سندیکایی را داغان کردند؟
مگر ندیدیم که در دولت روحانی چطور به سر و پای مردم در جنبشهای خیابانی شلیک کردند؟
یا میپذیریم «انقلاب» امری توهمی است و کلا «سیاستورزی سوسیالدموکراتیک» را مبنای خود قرار میدهیم یا «انقلاب» برایمان خط قرمزیست که جهتدهنده به پراتیکهای خرد و کلان است.
اگر بنا بود «انتخابات در نظام بورژوایی» نقش تسهیلگرانه برای «انقلاب» داشته باشد، تا به حال باید در «اروپا» بارها و بارها به واسطهی روی کار آمدن فلان حزب «سوسیال دموکرات» و بهمان حزب «سوسیالیست» انقلاب میشد.
#انتخابات
#پزشکیان
#جلیلی
#اباذری
#جامعهشناسان
#طبقه_کارگر
#نئولیبرالیسم
@sarkhatism
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی، فعال کارگری، توسط بیدادگاهی در رشت در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری پیامی روشن برای کارگران، زنان، فعالان اجتماعی و همهی مردم دارد؛ مهم نیست که نام چه فردی را به عنوان رئیسجمهور از صندوقشان بیرون کشیدهاند، رویه همان رویهی چهلوششسالهی جمهوری اسلامی است، یعنی دفاع از منافع سرمایهداران و سرکوب بیامان کارگران! شریفه یک زن و یک مادر است و این حکم پیامی مستقیم به همهی زنان و مادرانی است که در صف اول اعتراضات اجتماعی ایستادهاند.
یکماه است که نمایشی به نام انتخابات راه انداختهاند و دم از مطالبات کارگران، زنان، اقوام و غیره میزنند اما صدور این حکم در آستانهی انتخابات، تناقضات و ذات واقعی حاکمیت سرمایه در جمهوری اسلامی را نشان میدهد و گواهی بر این واقعیت است که در انتخابات فقط باید حرفهای قشنگ زد، اما در عمل باید همچون همیشه کارگران، زنان و دیگر بخشهای مطالبهگر جامعه سرکوب شوند. هنوز در خاطرمان هست که جواب کارگران مس خاتونآباد و خانوادههایشان که برای درخواست شغل راهپیمایی کرده بودند را با گلوله و سرب داغ دادند، جواب کارگران آقدره را با شلاق و زندان دادند، معلمان مطالبهگر را اخراج کرده یا به زندان انداختند و بسیاری موارد دیگر! و اکنون به یک فعال کارگری حکم اعدام دادهاند. شریفه محمدی کارگری مطالبهگر است. وی به دلیل زن بودن و پیشینهی کارگری خانوادهاش و دیدن رنج کارگران و زنانی همانند خودش همیشه دغدغهی عدالتخواهی داشته است. جرم او این است که جرأت داشته و برای احقاق حقوق خود و دیگر همطبقهایهایش تلاش کند. جرم او این است که کارگرانی از کردستان را میشناسد و آنها را همدرد خود میداند. او زمانی عضو کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بوده است و برای ایجاد تشکل کارگری مطابق مقاولهنامههای سازمان جهانی کار (آی.ال.او)، که به امضای حاکمیت جمهوری اسلامی نیز رسیده، تلاش کرده است. حالا بیدادگاهی در رشت اعلام کرده که کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری وابسته به کومله است و بر همین اساس شریفه محمدی را که روزی عضو این کمیته بوده، به اعدام محکوم کرده است. همانگونه که محمود صالحی نیز اعلام کرده، من هم تصریح میکنم که کمیتهی هماهنگی هیچ ارتباطی به کومله ندارد و این اتهام به اعضای کمیتهی هماهنگی تلاشی در جهت سرکوب کارگران عضو این کمیته است. اگر عضویت در کمیتهی هماهنگی مصداق «بغی» است، پس برای من هم به عنوان عضوی از این کمیته صدق میکند! به این سناریوی مسخره پایان دهید. جرم شریفه محمدی کارگر بودن و سالم زیستن است. شریفه محمدی باید بیقید و شرط و فوراً آزاد شود.
کارگر زندانی، ریحانه انصارینژاد
شانزدهم تیرماه هزاروچهارصدوسه
#جمهوری_اعدام #شریفه_محمدی #ریحانه_انصاری_نژاد #محمود_صالحی #کمیته_هماهنگی_برای_کمک_به_ایجاد_تشکل_های_کارگری #طبقه_کارگر #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد ##علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
یکماه است که نمایشی به نام انتخابات راه انداختهاند و دم از مطالبات کارگران، زنان، اقوام و غیره میزنند اما صدور این حکم در آستانهی انتخابات، تناقضات و ذات واقعی حاکمیت سرمایه در جمهوری اسلامی را نشان میدهد و گواهی بر این واقعیت است که در انتخابات فقط باید حرفهای قشنگ زد، اما در عمل باید همچون همیشه کارگران، زنان و دیگر بخشهای مطالبهگر جامعه سرکوب شوند. هنوز در خاطرمان هست که جواب کارگران مس خاتونآباد و خانوادههایشان که برای درخواست شغل راهپیمایی کرده بودند را با گلوله و سرب داغ دادند، جواب کارگران آقدره را با شلاق و زندان دادند، معلمان مطالبهگر را اخراج کرده یا به زندان انداختند و بسیاری موارد دیگر! و اکنون به یک فعال کارگری حکم اعدام دادهاند. شریفه محمدی کارگری مطالبهگر است. وی به دلیل زن بودن و پیشینهی کارگری خانوادهاش و دیدن رنج کارگران و زنانی همانند خودش همیشه دغدغهی عدالتخواهی داشته است. جرم او این است که جرأت داشته و برای احقاق حقوق خود و دیگر همطبقهایهایش تلاش کند. جرم او این است که کارگرانی از کردستان را میشناسد و آنها را همدرد خود میداند. او زمانی عضو کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری بوده است و برای ایجاد تشکل کارگری مطابق مقاولهنامههای سازمان جهانی کار (آی.ال.او)، که به امضای حاکمیت جمهوری اسلامی نیز رسیده، تلاش کرده است. حالا بیدادگاهی در رشت اعلام کرده که کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری وابسته به کومله است و بر همین اساس شریفه محمدی را که روزی عضو این کمیته بوده، به اعدام محکوم کرده است. همانگونه که محمود صالحی نیز اعلام کرده، من هم تصریح میکنم که کمیتهی هماهنگی هیچ ارتباطی به کومله ندارد و این اتهام به اعضای کمیتهی هماهنگی تلاشی در جهت سرکوب کارگران عضو این کمیته است. اگر عضویت در کمیتهی هماهنگی مصداق «بغی» است، پس برای من هم به عنوان عضوی از این کمیته صدق میکند! به این سناریوی مسخره پایان دهید. جرم شریفه محمدی کارگر بودن و سالم زیستن است. شریفه محمدی باید بیقید و شرط و فوراً آزاد شود.
کارگر زندانی، ریحانه انصارینژاد
شانزدهم تیرماه هزاروچهارصدوسه
#جمهوری_اعدام #شریفه_محمدی #ریحانه_انصاری_نژاد #محمود_صالحی #کمیته_هماهنگی_برای_کمک_به_ایجاد_تشکل_های_کارگری #طبقه_کارگر #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد ##علیه_بی_تفاوتی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1
⭕️ بازنشستگان، پزشکیان، حسن نصرالله
✍ اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)
#دیدگاه_بازنشسته
جدا از اینکه در مناظرات انتخاباتی، مسعود پزشکیان به دفعات حمایت خود را از بازنشستگان مطرح نمود، در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳ پس از پیروزی در انتخابات؛ او در یک دیدار با تعدادی از بازنشستگان قول داد که برای حل مشکلاتِ آنها هر کاری که از دستش بر می آید انجام دهد. اما هنوز این گفتگو از ذهن بازنشستگان پاک نشده بود که فردای آن روز در خبرها خواندیم «آقای پزشکیان روز دوشنبه ۱۸ تیر در پیامی به حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، که پاسخی به پیام تبریک او به شمار میرود، با اشاره به پشتیانی جمهوری اسلامی از "مقاومت" گفته است این حمایت با قدرت؛ تداوم خواهد داشت». این حمایت فقط حمایت از حسن نصرالله و چمدان چمدان دلارهایی که برای او فرستاده می شود نیست، بلکه حمایت سیاسی و مالی از گروه های نیابتی دیگری چون حماس در غزه، حوثی ها در یمن، حشدالشعبی در عراق هم می باشد با در نظر گرفتن این مسئله که پزشکیان اطمینان دارد «جنبشهای مقاومت در منطقه اجازه نخواهند داد این رژیم (اسرائیل) به سیاستهای جنگافروزانه و جنایتکارانه خود علیه مردم مظلوم فلسطین و دیگر ملتهای منطقه ادامه دهد». اعتقاد راسخ پزشکیان به چنین حمایتی، نشان دهنده پذیرش دیگر بخشهای سیاست خارجی این حکومت نیز می باشد. نمیتوان از نیروهای نیابتی حمایت کرد و برای استفاده صلحآمیز و جلوگیری از استفاده نظامی از انرژی هستهای با "آژانس بینالمللی انرژی اتمی" به توافق رسید و یا از تولید موشکهای دوربردی که قادر به حمل کلاهکهای هسته ای هستند جلوگیری کرد. همین سیاست های جنگ افروزانه عامل تحریمها می باشند، سیاستهایی که با منافع بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش این جامعه هرگز همخوانی ندارند و تنها؛ گروه های مافیایی درون حکومت هستند که از این آب گل آلود ماهی میگیرند.
پزشکیان در همان دوران انتخابات نیز گفت "برنامه ای ندارم و هرکس رئیس جمهور می شود باید همان سیاست کلی نظام را پیش ببرد". او در آن دوران سیاست کلی نظام را باز نکرد چرا که رقبای او هم حاضر نبودند بر سر این "سیاست کلی نظام" صحبتی بکنند؛ اما هم اکنون که او با واقعیات روبرو شده است نمیتواند سکوت کند؛ باید موضعگیری صریح خود را نسبت به تک تک مسائل درون حکومت مشخص کند.
پزشکیان بین خواسته های حسن نصرالله و خواسته های بازنشستگان یکی را باید انتخاب کند! یا باید چمدان چمدان دلار برای حسن نصرالله بفرستد و یا بازنشستگان را از زیر خط فقر نجات دهد! بین ساختن موشکهای دوربرد و بازسازی صندوقهای بازنشستگان یکی را باید انتخاب کرد! یا باید اورانیوم را غنی کرد و یا سفره یازنشستگان را، نمیتوان هر دو را با هم غنی کرد!
وقتی پزشکیان سیاست خارجی موجود را ادامه میدهد؛ نشان میدهد نه میخواهد و نه میتواند اقتصاد سیاه و زیر زمینی که خواهان حفظ شرایط موجود میباشد را به کنترل خود درآورد! ستاد اجرایی امام، بنیاد مستضعفین؛ بنیاد شهید، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء، آستان قدس رضوی و بسیاری از گروه های مافیایی شناخته شده و شناخته نشده؛ در اقتصاد کشورِ ما یکه تازی میکنند و پزشکیان بدون هیچگونه اعتراضی همچون رئیس جمهورهای پیشین باید بر عملکرد این نهادها مهر تایید بزند!! نمیتوان هم بر عملکرد این نهادها و گروههای مافیایی مهر تایید زد و هم از منافع بازنشستگان دم زد!
پزشکیان در چارچوبی کار میکند (او خود این مسئله را خوب میداند) که سرلشکر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سید یحیی صفوی صراحتا اعلام کرد که علاوه بر سه قوه مجریه، مقننه و قضایی، قوه چهارمی نیز وجود دارد بنام "قوه مسلح". آگاهی پزشکیان از همین قوه چهارم است که کلمه "باید" را در جمله خود بکار میبرد «هرکس رئیس جمهور میشود "باید" همان سیاست کلی نظام را پیش ببرد». چنین رئیس جمهوری هرگز بی اراده نیست بلکه او با اراده کامل بدنبال اجرا کردن سیاستهایی میباشد که تا کنون بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش این جامعه را بخاک سیاه نشانده اند. بنابراین با انتخاب رئیس جمهور جدید که تغییری در "سیاست کلی نظام" ایجاد نمیشود، بازنشستگان باید همچنان به مطالبه گری خود ادامه دهند و همواره در کف خیابان حضور داشته باشند!
۲۷ تیر ۱۴۰۳
#مقاومت_جمعی
#جنبش_بازنشستگان
#طبقه_کارگر
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍ اسماعیل گرامی (کارگر بازنشسته)
#دیدگاه_بازنشسته
جدا از اینکه در مناظرات انتخاباتی، مسعود پزشکیان به دفعات حمایت خود را از بازنشستگان مطرح نمود، در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳ پس از پیروزی در انتخابات؛ او در یک دیدار با تعدادی از بازنشستگان قول داد که برای حل مشکلاتِ آنها هر کاری که از دستش بر می آید انجام دهد. اما هنوز این گفتگو از ذهن بازنشستگان پاک نشده بود که فردای آن روز در خبرها خواندیم «آقای پزشکیان روز دوشنبه ۱۸ تیر در پیامی به حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، که پاسخی به پیام تبریک او به شمار میرود، با اشاره به پشتیانی جمهوری اسلامی از "مقاومت" گفته است این حمایت با قدرت؛ تداوم خواهد داشت». این حمایت فقط حمایت از حسن نصرالله و چمدان چمدان دلارهایی که برای او فرستاده می شود نیست، بلکه حمایت سیاسی و مالی از گروه های نیابتی دیگری چون حماس در غزه، حوثی ها در یمن، حشدالشعبی در عراق هم می باشد با در نظر گرفتن این مسئله که پزشکیان اطمینان دارد «جنبشهای مقاومت در منطقه اجازه نخواهند داد این رژیم (اسرائیل) به سیاستهای جنگافروزانه و جنایتکارانه خود علیه مردم مظلوم فلسطین و دیگر ملتهای منطقه ادامه دهد». اعتقاد راسخ پزشکیان به چنین حمایتی، نشان دهنده پذیرش دیگر بخشهای سیاست خارجی این حکومت نیز می باشد. نمیتوان از نیروهای نیابتی حمایت کرد و برای استفاده صلحآمیز و جلوگیری از استفاده نظامی از انرژی هستهای با "آژانس بینالمللی انرژی اتمی" به توافق رسید و یا از تولید موشکهای دوربردی که قادر به حمل کلاهکهای هسته ای هستند جلوگیری کرد. همین سیاست های جنگ افروزانه عامل تحریمها می باشند، سیاستهایی که با منافع بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش این جامعه هرگز همخوانی ندارند و تنها؛ گروه های مافیایی درون حکومت هستند که از این آب گل آلود ماهی میگیرند.
پزشکیان در همان دوران انتخابات نیز گفت "برنامه ای ندارم و هرکس رئیس جمهور می شود باید همان سیاست کلی نظام را پیش ببرد". او در آن دوران سیاست کلی نظام را باز نکرد چرا که رقبای او هم حاضر نبودند بر سر این "سیاست کلی نظام" صحبتی بکنند؛ اما هم اکنون که او با واقعیات روبرو شده است نمیتواند سکوت کند؛ باید موضعگیری صریح خود را نسبت به تک تک مسائل درون حکومت مشخص کند.
پزشکیان بین خواسته های حسن نصرالله و خواسته های بازنشستگان یکی را باید انتخاب کند! یا باید چمدان چمدان دلار برای حسن نصرالله بفرستد و یا بازنشستگان را از زیر خط فقر نجات دهد! بین ساختن موشکهای دوربرد و بازسازی صندوقهای بازنشستگان یکی را باید انتخاب کرد! یا باید اورانیوم را غنی کرد و یا سفره یازنشستگان را، نمیتوان هر دو را با هم غنی کرد!
وقتی پزشکیان سیاست خارجی موجود را ادامه میدهد؛ نشان میدهد نه میخواهد و نه میتواند اقتصاد سیاه و زیر زمینی که خواهان حفظ شرایط موجود میباشد را به کنترل خود درآورد! ستاد اجرایی امام، بنیاد مستضعفین؛ بنیاد شهید، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء، آستان قدس رضوی و بسیاری از گروه های مافیایی شناخته شده و شناخته نشده؛ در اقتصاد کشورِ ما یکه تازی میکنند و پزشکیان بدون هیچگونه اعتراضی همچون رئیس جمهورهای پیشین باید بر عملکرد این نهادها مهر تایید بزند!! نمیتوان هم بر عملکرد این نهادها و گروههای مافیایی مهر تایید زد و هم از منافع بازنشستگان دم زد!
پزشکیان در چارچوبی کار میکند (او خود این مسئله را خوب میداند) که سرلشکر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سید یحیی صفوی صراحتا اعلام کرد که علاوه بر سه قوه مجریه، مقننه و قضایی، قوه چهارمی نیز وجود دارد بنام "قوه مسلح". آگاهی پزشکیان از همین قوه چهارم است که کلمه "باید" را در جمله خود بکار میبرد «هرکس رئیس جمهور میشود "باید" همان سیاست کلی نظام را پیش ببرد». چنین رئیس جمهوری هرگز بی اراده نیست بلکه او با اراده کامل بدنبال اجرا کردن سیاستهایی میباشد که تا کنون بازنشستگان و دیگر اقشار زحمتکش این جامعه را بخاک سیاه نشانده اند. بنابراین با انتخاب رئیس جمهور جدید که تغییری در "سیاست کلی نظام" ایجاد نمیشود، بازنشستگان باید همچنان به مطالبه گری خود ادامه دهند و همواره در کف خیابان حضور داشته باشند!
۲۷ تیر ۱۴۰۳
#مقاومت_جمعی
#جنبش_بازنشستگان
#طبقه_کارگر
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴اعتراض و اعتصاب پرستاران بیمارستانهای شیراز بخشی از مبارزه طبقه کارگر
✍🏼 رضا امانیفر/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
بارها و به درستی استدلال شده است که پرستاران، معلمان، بخش زیادی از جامعه زنان، کارگران بخشهای مختلف و همه مزدبگیران و استثمارشدگان در یک طبقه اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند. #طبقه_کارگر_به_معنای_عام، طبقهایست که در مناسبات اقتصادی و اجتماعی برساخت شده از نظام نئولیبرالیستی همسرنوشت شدهاند. در آن سوی نیز، کارفرمای دولتی و غیر دولتی - که این یکی معمولا از رانت دولتی بهره میبرد - قرار میگیرد و صف واحدی را تشکیل میدهد.
نیروی سرکوب نیز در همه موارد - اعتراضات پرستاران، معلمان، کارگران، مالباختگان و… - یکدست و یکشکل عمل میکند و نشان میدهد که دولت و نیروهایش در تحلیل نهایی، ابزاری برای سلطه طبقات حاکم اقتصادی و سیاسی است که در نقاط مختلفی به هم گره میخورند.
با این منطق، همه مزدبگیران و زحمتکشان و سرکوبشدگان جامعه بایستی به این درک مشترک برسند که صفی طولانی از استثمارکنندگان و استثمارشوندگان در مناسبات سرمایهسالار این نظام در مقابل هم میایستند و مبارزه پرستاران، معلمان، کارگران و…. مبارزهایست که از مرز قشربندیهای شغلی فراتر میرود و صفبندیها را هر روز مشخصتر میکند.
#پرستاران_بیمارستانهای_شیراز در چند روز اخیر بخشی از این صفبندی را به نمایش گذاشتهاند. تهدید نیروهای امنیتی نیز - از حراست و مدیران داخلی تا نیروهای بیرون از دانشگاه - به خوبی نشان میدهد که کارفرمای دولتی و غیردولتی و نیروهای سرکوبش بدنه واحدی را تشکیل میدهند و در هر قسم از اعتراض بازنشستگان، معلمان، کارگران، مالباختگان و حتی جامعه استثمارشده زنان به صورت مشابهی ورود میکنند.
بنابراین، پرستاران بیمارستانهای شیراز نیز مانند دیگر اقشار همسرنوشت خود، باید به این درک از نظام سلطه و غارت و سرکوب و همچنین جایگاه خود در مناسبات همراه این نظام برسند که بخشی از طبقه بزرگتر کارگرند و مرزبندی مشخص استثمارکننده و استثمارشونده جایگاه و حتی پراتیک صنفی و اجتماعی آنها را تعیین میکند. این مرزبندی و فهم و درک درست از آن است که به مبارزه رهاییبخش اقشار مختلف سامان میدهد و در نقاط تعیینکنندهای سبب وحدت آنها میشود.
نیروهای سرکوب در بیمارستانهای شیراز مانند موارد دیگر، قوانینی چون اصل ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی که مسبب اتفاقات محیط کار را به کارگر و معلم و پرستار و…. ارجاع میدهد، پیش کشیدند تا با تهدید و ارعاب مطالبات به حق پرستاران را - که برخی از آنها حدود سه ماه است، حقوقی دریافت نکردهاند - به حاشیه ببرند و معترضان را زمبنگیر سازند.
استفاده از این شیوههای تهدید و پیش کشیدن این نوع از قوانین تنها در مورد پرستاران بیمارستانهای شیراز اعمال نشده، بلکه سالهاست که حکومت به این روشها چنگ انداخته است؛ در حالی که مسبب هر آنچه در محیط کار اتفاق میافتد، کارفرمای دولتی و غیر دولتی است که با دزدی و غارت و استثمار نیروی کار، هستی اجتماعی و اقتصادی و حتی روانی آنها را مورد تعرض قرار داده است.
📚 منبع : کانال صنفی معلمان ایران
#تشکلیابی_مستقل
#کارگر_معلم_پرستار_اتحاد_اتحاد
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍🏼 رضا امانیفر/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
بارها و به درستی استدلال شده است که پرستاران، معلمان، بخش زیادی از جامعه زنان، کارگران بخشهای مختلف و همه مزدبگیران و استثمارشدگان در یک طبقه اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند. #طبقه_کارگر_به_معنای_عام، طبقهایست که در مناسبات اقتصادی و اجتماعی برساخت شده از نظام نئولیبرالیستی همسرنوشت شدهاند. در آن سوی نیز، کارفرمای دولتی و غیر دولتی - که این یکی معمولا از رانت دولتی بهره میبرد - قرار میگیرد و صف واحدی را تشکیل میدهد.
نیروی سرکوب نیز در همه موارد - اعتراضات پرستاران، معلمان، کارگران، مالباختگان و… - یکدست و یکشکل عمل میکند و نشان میدهد که دولت و نیروهایش در تحلیل نهایی، ابزاری برای سلطه طبقات حاکم اقتصادی و سیاسی است که در نقاط مختلفی به هم گره میخورند.
با این منطق، همه مزدبگیران و زحمتکشان و سرکوبشدگان جامعه بایستی به این درک مشترک برسند که صفی طولانی از استثمارکنندگان و استثمارشوندگان در مناسبات سرمایهسالار این نظام در مقابل هم میایستند و مبارزه پرستاران، معلمان، کارگران و…. مبارزهایست که از مرز قشربندیهای شغلی فراتر میرود و صفبندیها را هر روز مشخصتر میکند.
#پرستاران_بیمارستانهای_شیراز در چند روز اخیر بخشی از این صفبندی را به نمایش گذاشتهاند. تهدید نیروهای امنیتی نیز - از حراست و مدیران داخلی تا نیروهای بیرون از دانشگاه - به خوبی نشان میدهد که کارفرمای دولتی و غیردولتی و نیروهای سرکوبش بدنه واحدی را تشکیل میدهند و در هر قسم از اعتراض بازنشستگان، معلمان، کارگران، مالباختگان و حتی جامعه استثمارشده زنان به صورت مشابهی ورود میکنند.
بنابراین، پرستاران بیمارستانهای شیراز نیز مانند دیگر اقشار همسرنوشت خود، باید به این درک از نظام سلطه و غارت و سرکوب و همچنین جایگاه خود در مناسبات همراه این نظام برسند که بخشی از طبقه بزرگتر کارگرند و مرزبندی مشخص استثمارکننده و استثمارشونده جایگاه و حتی پراتیک صنفی و اجتماعی آنها را تعیین میکند. این مرزبندی و فهم و درک درست از آن است که به مبارزه رهاییبخش اقشار مختلف سامان میدهد و در نقاط تعیینکنندهای سبب وحدت آنها میشود.
نیروهای سرکوب در بیمارستانهای شیراز مانند موارد دیگر، قوانینی چون اصل ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی که مسبب اتفاقات محیط کار را به کارگر و معلم و پرستار و…. ارجاع میدهد، پیش کشیدند تا با تهدید و ارعاب مطالبات به حق پرستاران را - که برخی از آنها حدود سه ماه است، حقوقی دریافت نکردهاند - به حاشیه ببرند و معترضان را زمبنگیر سازند.
استفاده از این شیوههای تهدید و پیش کشیدن این نوع از قوانین تنها در مورد پرستاران بیمارستانهای شیراز اعمال نشده، بلکه سالهاست که حکومت به این روشها چنگ انداخته است؛ در حالی که مسبب هر آنچه در محیط کار اتفاق میافتد، کارفرمای دولتی و غیر دولتی است که با دزدی و غارت و استثمار نیروی کار، هستی اجتماعی و اقتصادی و حتی روانی آنها را مورد تعرض قرار داده است.
📚 منبع : کانال صنفی معلمان ایران
#تشکلیابی_مستقل
#کارگر_معلم_پرستار_اتحاد_اتحاد
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ حذف فلسطین در سیستم آموزشی آلمان: مرزهای نژادی و دم خروس آزادی بدون مرز لیبرال!
🔻آنا یونیس و هنا الطاهر، مجله آکادمیک نقد خاورمیانه
🔹آنا یونِس یک پژوهشگر انتقادی است که با نظریههای انتقادی نژاد، استعمارگری اسکانی و رویکردهای روانکاوی کار میکند. او دکترای خود را در سالهای ۱۶-۲۰۱۵به پایان رسانده است. پیشینه خانوادگی آنا به آلمان برمیگردد و مسیر زندگی او به شدت به فلسطین گره خورده است.
🔹او در برلین شرقی و غربی بزرگ شده، در ایالات متحده تحصیل کرده و با وجود دانش وسیعش در حوزه مهاجرت و مطالعات انتقادی جنسیتی و نژادی، به دلیل صراحت لهجه خود علیه رژیم اسرائیل و الگوهای استعمار اسکانی،بهطور کامل در حوزه عمومی آلمان بایکوت شده است و دادگاهی نیز در برلین با دستاویز «یهودستیزی» علیه او در جریان است. او اکنون در آستانه ترک کشوری که در آن به دنیا آمده، بزرگ شده و هر گوشه آن را مطالعه کرده، قرار گرفته است.
🔹جدیدترین مقاله مشترک آنا یونس و هنا الطاهر در مورد ماهیت سیستم آموزشی آلمان در رابطه با فلسطین و رژیم اسرائیل است.
به گفته نویسندگان، از زمان اولین دولت مرکل در سال ۲۰۰۹، اصل دولتی آلمان (Staatsräson) به طور فزایندهای به عنوان «همبستگی بیقید و شرط» با دولت اسرائیل فرمولبندی شده است و بدین ترتیب به منطق و عملی برای حذف فلسطین و فلسطینیان تبدیل شده است.
🔹در چنین زمینهای، این مقاله به بررسی رویدادهای اخیر در مدارس و دانشگاههای آلمان از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ پرداخته و نشان میدهد که چگونه این فضاهای آموزشی به عرصههای اساسی برای تأیید مجدد اصل دولتی آلمان تبدیل شدهاند؛ در حالیکه در عین حال پتانسیلهایی برای مقابله با آن نیز فراهم میآورند. این دو نویسنده با ترکیب کارهای لیزا لو و نادره شالوب-کروکیان، نشان میدهند که چگونه مفاهیم لیبرال آزادی به دنبال مرزهای نژادی حرکت میکنند و به طور سیستماتیک فلسطین را در ساختارهای آموزشی، از مدارس تا دانشگاهها، حذف میکنند.
🔹در حالیکه این فرآیندها اصل دولتی آلمان را تحکیم میبخشند، جنبشهای اعتراضی دانشجویان و دانشآموزان رادیکالترین فضاها را برای مقاومت در برابر آن ارائه میدهند. در واقع در میدان مبارزه، این الگوی دولت آلمان ضد خود را بهوجود آورده و از همین روست که در شهرهای آلمان، از ابتدای اشغال فلسطین توسط اسرائیل پس از ۷اکتبر، اعتراضات زیادی علیه اقدامات دولت آلمان در همدستی با صهیونیستها شکل گرفته.
🔹این مقاله به چند و چون قواعد حذف ادغامی مساله فلسطین در ساختار کلان آموزشی آلمان میپردازد و نشان میدهد چرا سطح آگاهی از حقوق فلسطینیان در آلمان در طی سالیان متوالی کمتر شده و اساسا چیزی به نام مساله فلسطین، حداقل تا پیش از تهاجم اخیر اسرائیل، محلی از اعراب در نزد اکثریت دانشجویان و دانشآموزان آلمانی نداشته.
منبع : کانال تلگرامی #طبقه
این مطلب را میتوانید در سایت طبقه به آدرس زیر بخوانید 👇👇👇
https://tabaghe.com/2024/08/12/erasing-palestine-in-germanys-educational-system/
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔻آنا یونیس و هنا الطاهر، مجله آکادمیک نقد خاورمیانه
🔹آنا یونِس یک پژوهشگر انتقادی است که با نظریههای انتقادی نژاد، استعمارگری اسکانی و رویکردهای روانکاوی کار میکند. او دکترای خود را در سالهای ۱۶-۲۰۱۵به پایان رسانده است. پیشینه خانوادگی آنا به آلمان برمیگردد و مسیر زندگی او به شدت به فلسطین گره خورده است.
🔹او در برلین شرقی و غربی بزرگ شده، در ایالات متحده تحصیل کرده و با وجود دانش وسیعش در حوزه مهاجرت و مطالعات انتقادی جنسیتی و نژادی، به دلیل صراحت لهجه خود علیه رژیم اسرائیل و الگوهای استعمار اسکانی،بهطور کامل در حوزه عمومی آلمان بایکوت شده است و دادگاهی نیز در برلین با دستاویز «یهودستیزی» علیه او در جریان است. او اکنون در آستانه ترک کشوری که در آن به دنیا آمده، بزرگ شده و هر گوشه آن را مطالعه کرده، قرار گرفته است.
🔹جدیدترین مقاله مشترک آنا یونس و هنا الطاهر در مورد ماهیت سیستم آموزشی آلمان در رابطه با فلسطین و رژیم اسرائیل است.
به گفته نویسندگان، از زمان اولین دولت مرکل در سال ۲۰۰۹، اصل دولتی آلمان (Staatsräson) به طور فزایندهای به عنوان «همبستگی بیقید و شرط» با دولت اسرائیل فرمولبندی شده است و بدین ترتیب به منطق و عملی برای حذف فلسطین و فلسطینیان تبدیل شده است.
🔹در چنین زمینهای، این مقاله به بررسی رویدادهای اخیر در مدارس و دانشگاههای آلمان از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ پرداخته و نشان میدهد که چگونه این فضاهای آموزشی به عرصههای اساسی برای تأیید مجدد اصل دولتی آلمان تبدیل شدهاند؛ در حالیکه در عین حال پتانسیلهایی برای مقابله با آن نیز فراهم میآورند. این دو نویسنده با ترکیب کارهای لیزا لو و نادره شالوب-کروکیان، نشان میدهند که چگونه مفاهیم لیبرال آزادی به دنبال مرزهای نژادی حرکت میکنند و به طور سیستماتیک فلسطین را در ساختارهای آموزشی، از مدارس تا دانشگاهها، حذف میکنند.
🔹در حالیکه این فرآیندها اصل دولتی آلمان را تحکیم میبخشند، جنبشهای اعتراضی دانشجویان و دانشآموزان رادیکالترین فضاها را برای مقاومت در برابر آن ارائه میدهند. در واقع در میدان مبارزه، این الگوی دولت آلمان ضد خود را بهوجود آورده و از همین روست که در شهرهای آلمان، از ابتدای اشغال فلسطین توسط اسرائیل پس از ۷اکتبر، اعتراضات زیادی علیه اقدامات دولت آلمان در همدستی با صهیونیستها شکل گرفته.
🔹این مقاله به چند و چون قواعد حذف ادغامی مساله فلسطین در ساختار کلان آموزشی آلمان میپردازد و نشان میدهد چرا سطح آگاهی از حقوق فلسطینیان در آلمان در طی سالیان متوالی کمتر شده و اساسا چیزی به نام مساله فلسطین، حداقل تا پیش از تهاجم اخیر اسرائیل، محلی از اعراب در نزد اکثریت دانشجویان و دانشآموزان آلمانی نداشته.
منبع : کانال تلگرامی #طبقه
این مطلب را میتوانید در سایت طبقه به آدرس زیر بخوانید 👇👇👇
https://tabaghe.com/2024/08/12/erasing-palestine-in-germanys-educational-system/
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
طبقه دات کام
Erasing Palestine in Germany’s Educational System
«حذف فلسطین در سیستم آموزشی آلمان: مرزهای نژادی آزادی لیبرال»آنا یونیس و هنا الطاهر، مجله آکادمیک نقد خاورمیانه آنا یونِس (ضمیر اوی موئنث) یک پژوهشگر انتقادی است که با نظریههای انتقادی نژاد، استعم…