🟣 #بیدارزنی: #مصطفی_نیلی وکیل دادگستری همراه با #سهیل_عربی زندانی سیاسی، امروز ۱۲ بهمنماه از زندان تهران بزرگ (فشافویه) به قرنطینه زندان رجاییشهر منتقل شدند.
مصطفی نیلی، روز ۱۵ آذرماه با دستور بازپرس شعبه ۲ اوین، از زندان اوین به فشافویه منتقل شد. طی این مدت، او بهعنوان وکیلی زندانی، به ارائهی مشاورهی حقوقی به زندانیان حاضر در بند و تعداد پرشمار بازداشتشدگان قیام #زن_زندگی_آزادی در این زندان پرداخت.
وی همچنین در اعتراض به گستردگی سرکوب علیه معترضان بازداشتی، طی متنی از حضور در جلسه دادگاه خود نیز خودداری کرد:
«در اعتراض به نقص گسترده حقوق بازداشتشدگان اعتراضات اخیر در دادسرای امنیت و دادگاه انقلاب تهران و دیگر مراجع قضایی در سراسر کشوردر جلسهای که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برای اینجانب تشکیل شده شرکت نمیکنم. طبق قانون اساسی، دادخواهی و دادرسی عادلانه، حق ملت ایران است و روز پاسخگویی آمران و عاملان نقص حقوق اساسی هم نزدیک است»
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مصطفی نیلی، روز ۱۵ آذرماه با دستور بازپرس شعبه ۲ اوین، از زندان اوین به فشافویه منتقل شد. طی این مدت، او بهعنوان وکیلی زندانی، به ارائهی مشاورهی حقوقی به زندانیان حاضر در بند و تعداد پرشمار بازداشتشدگان قیام #زن_زندگی_آزادی در این زندان پرداخت.
وی همچنین در اعتراض به گستردگی سرکوب علیه معترضان بازداشتی، طی متنی از حضور در جلسه دادگاه خود نیز خودداری کرد:
«در اعتراض به نقص گسترده حقوق بازداشتشدگان اعتراضات اخیر در دادسرای امنیت و دادگاه انقلاب تهران و دیگر مراجع قضایی در سراسر کشوردر جلسهای که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برای اینجانب تشکیل شده شرکت نمیکنم. طبق قانون اساسی، دادخواهی و دادرسی عادلانه، حق ملت ایران است و روز پاسخگویی آمران و عاملان نقص حقوق اساسی هم نزدیک است»
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Photo
🟣 #بیدارزنی: قانونیسازی ازدواج کودکانِ دختر ۱۱ ساله با رضایت پدر با استناد به لایحهی مجلس شورای اسلامی
طیبه سیاوشی، نماینده سابق مجلس با اشاره به لایحه «ارتقای امنیت زنان»، گفت: «بر اساس ماده ۱۰۴۱ این لایحه، ازدواج دختر ۱۲-۱۱ ساله، با رضایت پدر به صورت قانونی انجام می شود.»
دادههای سال ۱۴۰۱ مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند که از این تعداد فقط بیش از هفت هزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال گذشته بوده است.
بر اساس گزارشی که وبسایت تجارتنیوز روز سهشنبهٰ، ۹ فروردین سال جاری، از اطلاعات مرکز آمار ایران منتشر کرد، از سال ۱۳۹۶ به بعد متوسط ازدواج دختران زیر ۱۵ سال سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفتهاند.
پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰.۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۹ در مقایسه با سال پیش از آن خبر داده بود.
همچنین سال گذشته، خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت. این برآوردها تنها مربوط به ازدواجهای ثبتشده در سازمان ثبت احوال کشور است و احتمال دارد که آمار واقعی بیش از این موارد باشد.
این در حالی است که در ماههای اخیر چندین گزارش از خودکشی کودکهمسرها در پی خشونتهای خانگی و یا قتل این کودکان توسط همسر و مردان خانواده بهثبت رسیده است.
همزمان با پررنگ شدن سیاستهای تشویقی برای ازدواج و افزایش نرخ باروری در کشور که «علی خامنهای» بر آن تأکید دارد، در سالهای گذشته تلاشهای هدفمندی برای کاهش سن ازدواج در دختران و تشویق خانوادهها برای آسانگیری ازدواج دختران از سوی نمایندگان مجلس و دولت ابراهیم رئیسی و نهادهای فرهنگی و آموزشی در حال انجام است.
نهادها و سیاستهای اجرایی حکومت، در حالی که اعلام کردند ۱۳ سال، سن مناسبی برای ازدواج است، حالا به سن ۱۱ سال نیز رسیدند و این، نشانهی بارز تضییع حق کودکی، حق حیات و حق تحصیل کودکانی است که ذیل سیاستهای جنونآمیز جمهوری اسلامی در طرح جوانی جمعیت، نه فقط آینده که از حق زندگی نیز محرومند. رویهای از «خشونت سیستماتیک قانونی» که جز با برچیده شدن تمامی اشکال قضایی سرکوب و نابرابری و «تحقق انقلابی همهجانبه»، از بین نخواهد رفت.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
طیبه سیاوشی، نماینده سابق مجلس با اشاره به لایحه «ارتقای امنیت زنان»، گفت: «بر اساس ماده ۱۰۴۱ این لایحه، ازدواج دختر ۱۲-۱۱ ساله، با رضایت پدر به صورت قانونی انجام می شود.»
دادههای سال ۱۴۰۱ مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند که از این تعداد فقط بیش از هفت هزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال گذشته بوده است.
بر اساس گزارشی که وبسایت تجارتنیوز روز سهشنبهٰ، ۹ فروردین سال جاری، از اطلاعات مرکز آمار ایران منتشر کرد، از سال ۱۳۹۶ به بعد متوسط ازدواج دختران زیر ۱۵ سال سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفتهاند.
پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰.۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۹ در مقایسه با سال پیش از آن خبر داده بود.
همچنین سال گذشته، خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت. این برآوردها تنها مربوط به ازدواجهای ثبتشده در سازمان ثبت احوال کشور است و احتمال دارد که آمار واقعی بیش از این موارد باشد.
این در حالی است که در ماههای اخیر چندین گزارش از خودکشی کودکهمسرها در پی خشونتهای خانگی و یا قتل این کودکان توسط همسر و مردان خانواده بهثبت رسیده است.
همزمان با پررنگ شدن سیاستهای تشویقی برای ازدواج و افزایش نرخ باروری در کشور که «علی خامنهای» بر آن تأکید دارد، در سالهای گذشته تلاشهای هدفمندی برای کاهش سن ازدواج در دختران و تشویق خانوادهها برای آسانگیری ازدواج دختران از سوی نمایندگان مجلس و دولت ابراهیم رئیسی و نهادهای فرهنگی و آموزشی در حال انجام است.
نهادها و سیاستهای اجرایی حکومت، در حالی که اعلام کردند ۱۳ سال، سن مناسبی برای ازدواج است، حالا به سن ۱۱ سال نیز رسیدند و این، نشانهی بارز تضییع حق کودکی، حق حیات و حق تحصیل کودکانی است که ذیل سیاستهای جنونآمیز جمهوری اسلامی در طرح جوانی جمعیت، نه فقط آینده که از حق زندگی نیز محرومند. رویهای از «خشونت سیستماتیک قانونی» که جز با برچیده شدن تمامی اشکال قضایی سرکوب و نابرابری و «تحقق انقلابی همهجانبه»، از بین نخواهد رفت.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 سرکوب مضاعف در مدارس دخترانه
🔹 بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت #بیدارزنی ، ۲۵ دی ۱۴۰۰
ویژگیهای نظام آموزشی ایران اعم از طبقاتی بودن، سرکوبگر بودن، کنترلگر بودن، برخاسته از شرایط اقتصادی و سیاسی خاص است، همه این ویژگیها در مدرسه دخترانه، در مورد دختران و معلمان زن بیشتر دیده میشود.
در آنجا بحث کنترل بر بدن و کنترل بر پوشش هم مطرح است و بهشدت از طریق نهادهایی که علاقهمند به کنترل و مدیریت آن هستند مانیتور میشود و معلمان، مدیران و معاونانی که کمی سهلگیر باشند تحتفشار قرار میگیرند.
منبع: کانالهیمه:یادداشتهای جعفر ابراهیمی
@kahimeh
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔹 بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت #بیدارزنی ، ۲۵ دی ۱۴۰۰
ویژگیهای نظام آموزشی ایران اعم از طبقاتی بودن، سرکوبگر بودن، کنترلگر بودن، برخاسته از شرایط اقتصادی و سیاسی خاص است، همه این ویژگیها در مدرسه دخترانه، در مورد دختران و معلمان زن بیشتر دیده میشود.
در آنجا بحث کنترل بر بدن و کنترل بر پوشش هم مطرح است و بهشدت از طریق نهادهایی که علاقهمند به کنترل و مدیریت آن هستند مانیتور میشود و معلمان، مدیران و معاونانی که کمی سهلگیر باشند تحتفشار قرار میگیرند.
منبع: کانالهیمه:یادداشتهای جعفر ابراهیمی
@kahimeh
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from بيدارزنى
مدرسه رهایی
Video
🟣 #بیدارزنی: سارینا اسماعیلزاده، از نوجوانان جانباختهی کرج در خلال قیام ژینا
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
Forwarded from فراسوی کندوکاو
🟣 #بیدارزنی: جنبش با سرکوب، به محاق نمیرود
گفتگوی بیدارزنی با «نشریهی فراسوی کندوکاو»
▪️بیدارزنی: متن پیشرو حاصل گفتگوی بیدارزنی با «نشریهی فراسوی کندوکاو» است. این گفتگو با محوریت بررسی نقش معلمان و تشکلهای صنفی معلمان در پیشروی قیام ژیناست. قرارگیری در شرایط اوج و حضیض این قیام، ما را بر آن داشت تا با طرح سوالاتی پیرامون جنبش مبارزاتی دانشآموزان در مدرسه و از سوی دیگر سرکوبهای حداکثری حاکمیت، به تحلیل چشمانداز قیام ژینا در مدرسه بپردازیم. گفتگویی با محوریت پیوند جنبش صنفی معلمان با قیام «زن، زندگی، آزادی»، سوژگی سیاسی دانشآموزان و روند بالفعلشدگی آنان در مدرسه، تبعات ستم ملی و روند آسیمیلاسیون و مبارزات معلمان در پیش و پس از قیام ژینا، از محورهای اصلی این گفتگوی جمعی است.
«از متن:
_ #بیدارزنی: ما در شماره چهارم نشریهی کندوکاو، در بخش بیانیهی تحلیلی «در مورد نحوهی ادامه مطالبهگری و اعتراضات» که در سیزده بند ارائه شده، میخوانیم: «شرایط کرونا، نزول سطح آموزش و نبود زیرساختهای ضروری برای آموزش مجازی، تبعات وحشتناکی داشته که رانده شدن بیش از سه میلیون دانشآموز از مدرسه، آن هم بنا بر آمار ادعایی مسئولان که بدون شک آمیخته با پنهانکاری بوده، یکی از آنهاست. امروز در شرایطی قرار داریم که مدتها از پایان اپیدمی کرونا و مجازی شدن آموزش میگذرد، اما ترک تحصیل اجباری و نزول سطح آموزش بنا بر نابرابریهای ساختاری، کماکان یک معضل جدی در آموزش عمومی محسوب میشود…. حملات شیمیایی اخیر، عملا بیشتر فرزندان خانوادههای تهیدست را از تحصیل محروم کرده و یا کیفیت آموزش آنان را تنزل داده است.» به نظر شما چه رانههای اعتراضی و یا اتحادی بین تشکلهای صنفی باید صورت پذیرد تا آمار میلیونی ترک تحصیل اجباری کودکانِ متعلق به طبقهی کارگر و تهیدست، تنها یک آمار اسفبار باقی نماند؟ و آیا به نظر شما این فاجعه، خود یکی از قویترین دلایل برای اتحادی در جهت پایان روند فقیرسازی سیستماتیک در تمامی ارکان آن نیست؟
_ #فراسوی_کندوکاو: این سوال برای ما سؤال مهمی است. چون اتفاقا در همین سؤال ما آلترناتیو خود را مطرح میکنیم، یعنی آلترناتیو فراسو را. در واقع به هویت خود اینجا اشاره میکنیم. ببینید دربارهی آموزش رایگان و بازماندگی از تحصیل، اینها همواره مطالبهی اصلی شورا و کانونها بوده و واقعا ماهیت جنبش معلمان با این مطالبات گره خورده است. در جنبش معلمان، «نه به خصوصیسازی» هم مطرح بوده و متقابلا در کارگرها هم مثلا در کانونهای فعالی مانند هفتتپه، فولاد در گذشته یا هپکو و آذرآب ما “نه به خصوصیسازی” را شاهد بودیم و پیرامون این مطالبه کنشگری کردهاند. این نشان میدهد که مدارهایی برای همبستگی بین فرودستان و بهطور کلی طبقه کارگر وجود دارد و بر سر همین دارد اعتراض و کنشگری صورت میگیرد و در درون آن، دغدغههای ایجابیای برای آینده هم نهفته است. وقتی ما خواهان این نیستیم که خصوصیسازی صورت بگیرد، از یک سو خواهان این هم نیستیم که همه چیز در دست دولت قرار بگیرد چون میبینیم که دولت هم در این زمینه نهاد ناکارآمدی است و این میتواند آلترناتیوهایی هم در دل خود داشته باشد، مانند ادارهی شورایی مدرسه و این شکلی از امر ایجابی علیه منطق سرمایه است که میتواند گروههای مختلف ستمدیده را گرد هم بیاورد و متحد کند...»
#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #حملات_شیمیایی_به_مدارس
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/46216/
@bidarzani
گفتگوی بیدارزنی با «نشریهی فراسوی کندوکاو»
▪️بیدارزنی: متن پیشرو حاصل گفتگوی بیدارزنی با «نشریهی فراسوی کندوکاو» است. این گفتگو با محوریت بررسی نقش معلمان و تشکلهای صنفی معلمان در پیشروی قیام ژیناست. قرارگیری در شرایط اوج و حضیض این قیام، ما را بر آن داشت تا با طرح سوالاتی پیرامون جنبش مبارزاتی دانشآموزان در مدرسه و از سوی دیگر سرکوبهای حداکثری حاکمیت، به تحلیل چشمانداز قیام ژینا در مدرسه بپردازیم. گفتگویی با محوریت پیوند جنبش صنفی معلمان با قیام «زن، زندگی، آزادی»، سوژگی سیاسی دانشآموزان و روند بالفعلشدگی آنان در مدرسه، تبعات ستم ملی و روند آسیمیلاسیون و مبارزات معلمان در پیش و پس از قیام ژینا، از محورهای اصلی این گفتگوی جمعی است.
«از متن:
_ #بیدارزنی: ما در شماره چهارم نشریهی کندوکاو، در بخش بیانیهی تحلیلی «در مورد نحوهی ادامه مطالبهگری و اعتراضات» که در سیزده بند ارائه شده، میخوانیم: «شرایط کرونا، نزول سطح آموزش و نبود زیرساختهای ضروری برای آموزش مجازی، تبعات وحشتناکی داشته که رانده شدن بیش از سه میلیون دانشآموز از مدرسه، آن هم بنا بر آمار ادعایی مسئولان که بدون شک آمیخته با پنهانکاری بوده، یکی از آنهاست. امروز در شرایطی قرار داریم که مدتها از پایان اپیدمی کرونا و مجازی شدن آموزش میگذرد، اما ترک تحصیل اجباری و نزول سطح آموزش بنا بر نابرابریهای ساختاری، کماکان یک معضل جدی در آموزش عمومی محسوب میشود…. حملات شیمیایی اخیر، عملا بیشتر فرزندان خانوادههای تهیدست را از تحصیل محروم کرده و یا کیفیت آموزش آنان را تنزل داده است.» به نظر شما چه رانههای اعتراضی و یا اتحادی بین تشکلهای صنفی باید صورت پذیرد تا آمار میلیونی ترک تحصیل اجباری کودکانِ متعلق به طبقهی کارگر و تهیدست، تنها یک آمار اسفبار باقی نماند؟ و آیا به نظر شما این فاجعه، خود یکی از قویترین دلایل برای اتحادی در جهت پایان روند فقیرسازی سیستماتیک در تمامی ارکان آن نیست؟
_ #فراسوی_کندوکاو: این سوال برای ما سؤال مهمی است. چون اتفاقا در همین سؤال ما آلترناتیو خود را مطرح میکنیم، یعنی آلترناتیو فراسو را. در واقع به هویت خود اینجا اشاره میکنیم. ببینید دربارهی آموزش رایگان و بازماندگی از تحصیل، اینها همواره مطالبهی اصلی شورا و کانونها بوده و واقعا ماهیت جنبش معلمان با این مطالبات گره خورده است. در جنبش معلمان، «نه به خصوصیسازی» هم مطرح بوده و متقابلا در کارگرها هم مثلا در کانونهای فعالی مانند هفتتپه، فولاد در گذشته یا هپکو و آذرآب ما “نه به خصوصیسازی” را شاهد بودیم و پیرامون این مطالبه کنشگری کردهاند. این نشان میدهد که مدارهایی برای همبستگی بین فرودستان و بهطور کلی طبقه کارگر وجود دارد و بر سر همین دارد اعتراض و کنشگری صورت میگیرد و در درون آن، دغدغههای ایجابیای برای آینده هم نهفته است. وقتی ما خواهان این نیستیم که خصوصیسازی صورت بگیرد، از یک سو خواهان این هم نیستیم که همه چیز در دست دولت قرار بگیرد چون میبینیم که دولت هم در این زمینه نهاد ناکارآمدی است و این میتواند آلترناتیوهایی هم در دل خود داشته باشد، مانند ادارهی شورایی مدرسه و این شکلی از امر ایجابی علیه منطق سرمایه است که میتواند گروههای مختلف ستمدیده را گرد هم بیاورد و متحد کند...»
#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #حملات_شیمیایی_به_مدارس
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/46216/
@bidarzani
بیدارزنی
جنبش با سرکوب، به محاق نمیرود - بیدارزنی
متن پیشرو گفتگوی بیدارزنی با نشریهی فراسوی کندوکاو است. این گفتگو با محوریت بررسی نقش معلمان و تشکلهای صنفی معلمان در پیشروی قیام ژیناست.
Forwarded from بيدارزنى
مدرسه رهایی
Photo
🟣 #بیدارزنی: روز جهانی کارگر، روز تمامی زحمتکشان و مزدبگیران، مبارک باد
اول ماه می، روز جهانی کارگر، فقط تاریخی تقویمی برای درج تبریکها به جامعهی کارگری نیست. این روز که در دل خود بیش از دو قرن مبارزه و مقاومت و اعتصاب کارگران برای احقاق حقوق انسانی و مادیشان را جای داده است، بر پایبست تلاش نیروهای کار و خون کارگران در مسیر مبارزات و اعتصابات شکل گرفته است.
طی یک سال گذشته، خیابانها، کارخانجات و واحدهای تولیدی شهرهای کشور مملو از کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستارانی بود که برای دریافت معوقات مزدی، اعتراض علیه اخراج (با ادبیات بازار آزاد که تعدیل نیرو مینامند) و بازپسگیری شان انسانی که توسط سیاستهای نئولیبرالیستی حاکم، به یغما رفته است، باز هم دست به اعتصاب زدند و تجمعات اعتراضی خود را پیش بردند.
روز جهانی کارگر، فرصتی دیگر باره برای گفتن از تبعیضهای شدید علیه زنان کارگر است. بنا بر آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در بازار کار، کماکان ۱۳/۱ است که نشان از «تبعیض جنسیتی» عیان در بازار کار دارد. از اردیبهشت سال گذشته تا کنون، «عدم ایمنی در محیط کار» برای زنان کارگر با شدتی حداکثری همراه بوده است و مرگ دو کارگر زن در پی فقدان ایمنی در محیط کار، همچنین آمار مصدومیتهای جبرانناپذیر زنان کارگر، حاکی از آن است که جان کارگر، هیچگونه ارزشی برای کارفرمایان و حاکمیت قانونگذار ندارد.
زنان کارگر در ایران با کفهی سنگین محرومیت از قراردادهای کاری و بیمه مواجهند. ذکر این نکته لازم است که ۶۳/۴ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار در شهرهای کشور در ردهی «مشاغل غیررسمی» جای میگیرند! این بدان معنی است که هیچگونه قرارداد کاری، حق بیمه و به تبع آن، برخورداری از حقوق بازنشستگی و یا حق درمان کارآمد، برای آنان درنظر گرفته نشده است.
نکتهی دیگر، محرومیت از «کنوانسیون منعخشونت و آزار زنان کارگر» برای زنان کارگر در ایران است. خشونتها و آزارهای جنسی علیه نیروهای کار زن یکی از عوامل خشونتباری است که در گسترهی دیگر تبعیضهای صورت گرفته بر سر دستمزد، موقعیت شغلی برابر و رشد تواناییهای زنان، کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری از ۱۰۴ اتحادیه کارگری عضو این مجموعه در ۶۶ کشور، بیش از ۹۲ درصد از آنها برای تضمین تصویب و اجرای کنوانسیون ۱۹۰ و اصلاحیه ۲۰۶ سازمان جهانی کار در تلاشند.
اول ماه می، زمانی برای یاد کردن از تمامی زنان کارگر است. زنانِ مشغول بهکار در واحدهای تولیدی، کارگاهها، کارخانجات، بخشهای مختلف خدماتی و درمانی، زنان کشاورز، زنان دستفروش و تمامی زنان مشغول به کار در «مشاغل غیررسمی» و «بیثباتکاری» که زیر سایهی تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی و نژادی، برای گذران زندگی به کار مشغولند.
اول ماه می، فرصتی برای تاکید بر حقوق از دسترفتهی زنان مهاجر -بهویژه افغانستانی- و ستم مضاعف علیه آنهاست. زنانی که درصد عمدهای از آمار نیروهای کار در بخشهای تولیدی پوشاک و خدماتی را عهدهدار هستند و از تمامی حقوق اساسی خود محرومند.
همچنین در این روز، از فعالان کارگری که بهخاطر فعالیتهای خود در جهت احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان با بازداشت، پروندهسازی امنیتی و حبس مواجه شدند، یاد میکنیم.
ما در کنار بیشمار برادران کارگر و فعالان کارگری محبوس در زندانها، از زنان فعالان کارگری محبوس در زندانها میگوییم.
اول ماه می بر تمامی زنان کارگر و همچنین «شریفه محمدی»، «ریحانه انصاری»، «ناهید خداجو» و «آنیشا اسداللهی» گرامی باد. زنانی محبوس در زندان که برابری در تمامی سطوح را برای زنان، طلب میکنند.
زندهباد آزادی و برابری
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
اول ماه می، روز جهانی کارگر، فقط تاریخی تقویمی برای درج تبریکها به جامعهی کارگری نیست. این روز که در دل خود بیش از دو قرن مبارزه و مقاومت و اعتصاب کارگران برای احقاق حقوق انسانی و مادیشان را جای داده است، بر پایبست تلاش نیروهای کار و خون کارگران در مسیر مبارزات و اعتصابات شکل گرفته است.
طی یک سال گذشته، خیابانها، کارخانجات و واحدهای تولیدی شهرهای کشور مملو از کارگران، بازنشستگان، معلمان و پرستارانی بود که برای دریافت معوقات مزدی، اعتراض علیه اخراج (با ادبیات بازار آزاد که تعدیل نیرو مینامند) و بازپسگیری شان انسانی که توسط سیاستهای نئولیبرالیستی حاکم، به یغما رفته است، باز هم دست به اعتصاب زدند و تجمعات اعتراضی خود را پیش بردند.
روز جهانی کارگر، فرصتی دیگر باره برای گفتن از تبعیضهای شدید علیه زنان کارگر است. بنا بر آخرین گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در بازار کار، کماکان ۱۳/۱ است که نشان از «تبعیض جنسیتی» عیان در بازار کار دارد. از اردیبهشت سال گذشته تا کنون، «عدم ایمنی در محیط کار» برای زنان کارگر با شدتی حداکثری همراه بوده است و مرگ دو کارگر زن در پی فقدان ایمنی در محیط کار، همچنین آمار مصدومیتهای جبرانناپذیر زنان کارگر، حاکی از آن است که جان کارگر، هیچگونه ارزشی برای کارفرمایان و حاکمیت قانونگذار ندارد.
زنان کارگر در ایران با کفهی سنگین محرومیت از قراردادهای کاری و بیمه مواجهند. ذکر این نکته لازم است که ۶۳/۴ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار در شهرهای کشور در ردهی «مشاغل غیررسمی» جای میگیرند! این بدان معنی است که هیچگونه قرارداد کاری، حق بیمه و به تبع آن، برخورداری از حقوق بازنشستگی و یا حق درمان کارآمد، برای آنان درنظر گرفته نشده است.
نکتهی دیگر، محرومیت از «کنوانسیون منعخشونت و آزار زنان کارگر» برای زنان کارگر در ایران است. خشونتها و آزارهای جنسی علیه نیروهای کار زن یکی از عوامل خشونتباری است که در گسترهی دیگر تبعیضهای صورت گرفته بر سر دستمزد، موقعیت شغلی برابر و رشد تواناییهای زنان، کمتر مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نظرسنجی صورت گرفته توسط کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری از ۱۰۴ اتحادیه کارگری عضو این مجموعه در ۶۶ کشور، بیش از ۹۲ درصد از آنها برای تضمین تصویب و اجرای کنوانسیون ۱۹۰ و اصلاحیه ۲۰۶ سازمان جهانی کار در تلاشند.
اول ماه می، زمانی برای یاد کردن از تمامی زنان کارگر است. زنانِ مشغول بهکار در واحدهای تولیدی، کارگاهها، کارخانجات، بخشهای مختلف خدماتی و درمانی، زنان کشاورز، زنان دستفروش و تمامی زنان مشغول به کار در «مشاغل غیررسمی» و «بیثباتکاری» که زیر سایهی تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی و نژادی، برای گذران زندگی به کار مشغولند.
اول ماه می، فرصتی برای تاکید بر حقوق از دسترفتهی زنان مهاجر -بهویژه افغانستانی- و ستم مضاعف علیه آنهاست. زنانی که درصد عمدهای از آمار نیروهای کار در بخشهای تولیدی پوشاک و خدماتی را عهدهدار هستند و از تمامی حقوق اساسی خود محرومند.
همچنین در این روز، از فعالان کارگری که بهخاطر فعالیتهای خود در جهت احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان با بازداشت، پروندهسازی امنیتی و حبس مواجه شدند، یاد میکنیم.
ما در کنار بیشمار برادران کارگر و فعالان کارگری محبوس در زندانها، از زنان فعالان کارگری محبوس در زندانها میگوییم.
اول ماه می بر تمامی زنان کارگر و همچنین «شریفه محمدی»، «ریحانه انصاری»، «ناهید خداجو» و «آنیشا اسداللهی» گرامی باد. زنانی محبوس در زندان که برابری در تمامی سطوح را برای زنان، طلب میکنند.
زندهباد آزادی و برابری
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفتو چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم. بارها در شرایط دشوار بازجوییها و بازپرسیها دفاعیاتم را ارائه دادهام، اما این بار این نامهی دفاعیهی من است که خطاب به مردم و جامعهی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمیآورم. از آنان میخواهم مرا و فعالیتهایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/nOo1z
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
bidarzani ⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد #وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور…
Forwarded from بيدارزنى
🟣 سیستم گرمایشی زندان قرچک قطع شده است
⚪️ ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و زندانی سیاسی سابق، نیز با انتشار متنی در صفحه کاربری خود در توییتر با تایید قطع شدن سیستم گرمایشی در زندان زنان قرچک نوشته است: «در همین حال که این نمایشگاه و خیلی از ساختمانهای دولتی درجه حرارت را تا این حد بالا بردهاند، زندانیان زندان زنان قرچک از دیشب تا حالا از سرما میلرزند. نه فقط سیستم گرمایشی زندان قرچک کاملا قطع است، به خانوادههای زندانیان نیزاجازه نمیدهند برای آنها لباسگرم بیشتری ببرند.»
⚪️ پیشتر گزارشی ارسالی به دست #بیدارزنی رسیده بود که حاکی از سوتغذیه و مصادرهی اقلام پروتئینی و نذری توسط ماموران این زندان داشت: «وضعیت تغذیهی زنان زندانی در قرچک ورامین، فاجعهبار است. طی دو سال گذشته، عملا گوشت و مرغ از وعدهی غذایی زندانیان، حذف شده است و هرچند ماه یکبار، شاید اثری از این قبیل پروتئینهای گوشتی در غذاهای آنها یافت شود. اما آنچه که وضعیت فعلی زندان قرچک را بحرانیتر میکند، عدم توزیع گوشت و مرغهایی است که توسط خیرین و … در فصولی از سال در اختیار این زندان قرار میگیرد. همواره در طول ماههای سال و خاصه قرابت با ماهها و روزهای همسو با تقویم مناسباتهای مذهبی، افرادی هستند که اقلام خوراکی و پروتئینی را در قالب نذر به سازمان امور زندانها تحویل میدهند. پیشتر میزان قابل توجهی گوشت به زندان قرچک ورامین جهت توزیع در بین زندانیان، در اختیار این زندان قرار میگیرد، اما شرمآور است که این سهمیه بهجای آنکه در بین زندانیان -که در طول سال رنگ این پروتئینها را هم نمیبینند، توزیع شود- در بین کارکنان زندان تقسیم شده و هیچ توضیحی در این رابطه ارائه داده نمیشود!»
⚪️ زندانیان قرچک ورامین، اکثرا زنانی دارای جرائم عمومی و غیرسیاسی هستند. همین امر موجب شده است تا صدای آنان کمتر شنیده شود. وضعیتی از سرکوب و استثمار روزمره که سود آن تماما برای این زندان و در مقیاس وسیعتر، سازمان امور زندانهاست.
🟣 بدیهی است که مسئولیت جان و سلامت زندانیان قرچک ورامین برعهدهی #صغری_خدادادی رییس فعلی این زندان، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای قضایی ذیربط است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و زندانی سیاسی سابق، نیز با انتشار متنی در صفحه کاربری خود در توییتر با تایید قطع شدن سیستم گرمایشی در زندان زنان قرچک نوشته است: «در همین حال که این نمایشگاه و خیلی از ساختمانهای دولتی درجه حرارت را تا این حد بالا بردهاند، زندانیان زندان زنان قرچک از دیشب تا حالا از سرما میلرزند. نه فقط سیستم گرمایشی زندان قرچک کاملا قطع است، به خانوادههای زندانیان نیزاجازه نمیدهند برای آنها لباسگرم بیشتری ببرند.»
⚪️ پیشتر گزارشی ارسالی به دست #بیدارزنی رسیده بود که حاکی از سوتغذیه و مصادرهی اقلام پروتئینی و نذری توسط ماموران این زندان داشت: «وضعیت تغذیهی زنان زندانی در قرچک ورامین، فاجعهبار است. طی دو سال گذشته، عملا گوشت و مرغ از وعدهی غذایی زندانیان، حذف شده است و هرچند ماه یکبار، شاید اثری از این قبیل پروتئینهای گوشتی در غذاهای آنها یافت شود. اما آنچه که وضعیت فعلی زندان قرچک را بحرانیتر میکند، عدم توزیع گوشت و مرغهایی است که توسط خیرین و … در فصولی از سال در اختیار این زندان قرار میگیرد. همواره در طول ماههای سال و خاصه قرابت با ماهها و روزهای همسو با تقویم مناسباتهای مذهبی، افرادی هستند که اقلام خوراکی و پروتئینی را در قالب نذر به سازمان امور زندانها تحویل میدهند. پیشتر میزان قابل توجهی گوشت به زندان قرچک ورامین جهت توزیع در بین زندانیان، در اختیار این زندان قرار میگیرد، اما شرمآور است که این سهمیه بهجای آنکه در بین زندانیان -که در طول سال رنگ این پروتئینها را هم نمیبینند، توزیع شود- در بین کارکنان زندان تقسیم شده و هیچ توضیحی در این رابطه ارائه داده نمیشود!»
⚪️ زندانیان قرچک ورامین، اکثرا زنانی دارای جرائم عمومی و غیرسیاسی هستند. همین امر موجب شده است تا صدای آنان کمتر شنیده شود. وضعیتی از سرکوب و استثمار روزمره که سود آن تماما برای این زندان و در مقیاس وسیعتر، سازمان امور زندانهاست.
🟣 بدیهی است که مسئولیت جان و سلامت زندانیان قرچک ورامین برعهدهی #صغری_خدادادی رییس فعلی این زندان، سازمان امور زندانها و تمامی نهادهای قضایی ذیربط است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani