🛑نام چهار نویسنده تاریخ ادبیات ایران از خیابان های تهران پاک شد
🔸تغییر نام چهار خیابان توسط شهرداری تهران
🔸پس از آغاز فعالیت علیرضا زاکانی و شورای شهر ششم در اتفاقی عجیب و ضد فرهنگی نام چهار معبر شهری که پیشتر برای گرامیداشت چهار نویسنده مطرح ایرانی به نام آنان ثبت شده بود دوباره عوض شده است.
🔸#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#جبار_باغچهبان
#مهدی_آذریزدی
#صمد_بهرنگی
از جمله نویسیندگان حذف شده هستند.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
🔸تغییر نام چهار خیابان توسط شهرداری تهران
🔸پس از آغاز فعالیت علیرضا زاکانی و شورای شهر ششم در اتفاقی عجیب و ضد فرهنگی نام چهار معبر شهری که پیشتر برای گرامیداشت چهار نویسنده مطرح ایرانی به نام آنان ثبت شده بود دوباره عوض شده است.
🔸#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#جبار_باغچهبان
#مهدی_آذریزدی
#صمد_بهرنگی
از جمله نویسیندگان حذف شده هستند.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است.
با نگاهی به سایر جنبشهای
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________
#مدرسه_رهایی
🔴 "آیا بازخوانی آثار صمد بهرنگی کافی است؟"
چرا باید راه و اندیشه صمد را زیست...
✍️ جعفرابراهیمی، معلم زندانی در بند، ۹ شهریور، سالروز مرگ صمد بهرنگی
(بازنشر)
در این یادداشت میکوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینههایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی میکند.
این رویکرد بر اساس پرسشهایی است که در ارتباط با نحوهی مواجهه با صمد شکل میگیرد. آیا بازخوانی و واکاوی صمد و اندیشه و روشاش کافی است؟ آیا زندگی و آثار صمد موضوع مناسبی برای نمایشگاه عکس و نقاشی و تحقیقات دانشگاهی است یا یک روش مواجهه با جهان پیرامون است؟
اگر چه واکاوی آثار صمد یک ضرورت است اما صرف بازخوانی کافی نیست و باید اندیشه و روش او را زیست. این موضوع را از دو منظر میتوان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی از این وجوه شرایط عینی جامعه است و دیگری واکنشهای مخالفان به اندیشه و روش صمد است. بررسی وضعیت اجتماعی نشان از اقبال جامعه به اندیشههای برابریخواهانه به صورت عام و اندیشههای بهرنگی به صورت خاص دارد. بررسی مطالبات جنبشهای اجتماعی از کارگران و زنان تا دانشجویان و معلمان به ما نشان میدهد که عدالتخواهی در محور مطالبات این جریانات اجتماعی قرار دارد. عینیت این رویکرد در میان معلمان با مطالبات برابریخواهانهای بارز میگردد که در طی سه سال اخیر و به کمک شبکههای اجتماعی مطرح شدهاند؛ این مطالبات برابریخواهانه اجتماعی در کنار مطالبات معیشتی و رفاهی با تأکید بر آموزش کیفی، برابر و رایگان و نفی ساختار تبعیضآمیز نظام آموزشی یک رویکرد هژمونیک در نرخ مطالبات بوده است که ناظر به تغییر در مناسبات اجتماعی به سمت یک ساختار برابر است. به همان اندازه که دولت و مجلس در راستای بنگاهی کردن آموزش و حمایت از بخش خصوصی به آموزش عمومی تعرض نمودهاند به اشکال مختلف اقشار مختلف جامعه به خصوص معلمان به این سیاستهای ضد آموزشی واکنش نشان داده و در برابر آن مقاومت کردهاند. از این منظر ضرورت بازخوانی و زیست اندیشهی صمد در دل تضادهای امروز بیرون میآید و به نظر میرسد جایگاه در خور خود را در جامعه بیشتر از قبل بارز خواهد نمود. اما وجهی دیگر از ضرورت و اهمیت بازخوانی و زیست اندیشههای صمد در بررسی واکنش مخالفان وی بارز میگردد. برای درک این اهمیت کافی است به این مسأله دقت نماییم که چرا و چگونه اندیشهی برابریخواهانه به صورت عام و راه صمد به صورت خاص طی همین چند سال اخیر مورد هجمه قرار گرفته است. هر چند طی این ۴۸ سال که از مرگ صمد میگذرد؛ صمد در عین محبوبیت و مقبولیت عمومی، همواره مورد هجمهی برخی خواص و جریانات بوده است.
رسانههای سرمایه و بازار در قالب فحشنامه و به کمک شومنهای رسانهی ملی و حامیان و هواداران هنر و ادبیات حامی وضع موجود چهرهای که از صمد و همراهاناش در طی دههی ۴۰ و ۵۹ ارائه میکنند چهرهای است که با تروریسم و خشونت تداعی میگردد. این وارونهسازی حقیقت در سایهی حمایت گستردهی کارتلهای بزرگ رسانههای جهانی مانند بیبیسی صورت میگیرد که در حال تئوریزه کردن و عادیسازی ارزشهای منبعث از نئولیبرالیسم هستند؛ نئولیبرالیسمی که تمام شئون زیست انسانی را در سود و رقابت خلاصه میکند تا بیشتر بتواند ۹۹ درصد جامعه را به استثمار بکشد.
برای خواندن متن کامل، به لینک زیر بروید
bit.ly/3TqQEgG
#صمد_بهرنگی
#ژن_ژیان_ئازادی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
چرا باید راه و اندیشه صمد را زیست...
✍️ جعفرابراهیمی، معلم زندانی در بند، ۹ شهریور، سالروز مرگ صمد بهرنگی
(بازنشر)
در این یادداشت میکوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینههایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی میکند.
این رویکرد بر اساس پرسشهایی است که در ارتباط با نحوهی مواجهه با صمد شکل میگیرد. آیا بازخوانی و واکاوی صمد و اندیشه و روشاش کافی است؟ آیا زندگی و آثار صمد موضوع مناسبی برای نمایشگاه عکس و نقاشی و تحقیقات دانشگاهی است یا یک روش مواجهه با جهان پیرامون است؟
اگر چه واکاوی آثار صمد یک ضرورت است اما صرف بازخوانی کافی نیست و باید اندیشه و روش او را زیست. این موضوع را از دو منظر میتوان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی از این وجوه شرایط عینی جامعه است و دیگری واکنشهای مخالفان به اندیشه و روش صمد است. بررسی وضعیت اجتماعی نشان از اقبال جامعه به اندیشههای برابریخواهانه به صورت عام و اندیشههای بهرنگی به صورت خاص دارد. بررسی مطالبات جنبشهای اجتماعی از کارگران و زنان تا دانشجویان و معلمان به ما نشان میدهد که عدالتخواهی در محور مطالبات این جریانات اجتماعی قرار دارد. عینیت این رویکرد در میان معلمان با مطالبات برابریخواهانهای بارز میگردد که در طی سه سال اخیر و به کمک شبکههای اجتماعی مطرح شدهاند؛ این مطالبات برابریخواهانه اجتماعی در کنار مطالبات معیشتی و رفاهی با تأکید بر آموزش کیفی، برابر و رایگان و نفی ساختار تبعیضآمیز نظام آموزشی یک رویکرد هژمونیک در نرخ مطالبات بوده است که ناظر به تغییر در مناسبات اجتماعی به سمت یک ساختار برابر است. به همان اندازه که دولت و مجلس در راستای بنگاهی کردن آموزش و حمایت از بخش خصوصی به آموزش عمومی تعرض نمودهاند به اشکال مختلف اقشار مختلف جامعه به خصوص معلمان به این سیاستهای ضد آموزشی واکنش نشان داده و در برابر آن مقاومت کردهاند. از این منظر ضرورت بازخوانی و زیست اندیشهی صمد در دل تضادهای امروز بیرون میآید و به نظر میرسد جایگاه در خور خود را در جامعه بیشتر از قبل بارز خواهد نمود. اما وجهی دیگر از ضرورت و اهمیت بازخوانی و زیست اندیشههای صمد در بررسی واکنش مخالفان وی بارز میگردد. برای درک این اهمیت کافی است به این مسأله دقت نماییم که چرا و چگونه اندیشهی برابریخواهانه به صورت عام و راه صمد به صورت خاص طی همین چند سال اخیر مورد هجمه قرار گرفته است. هر چند طی این ۴۸ سال که از مرگ صمد میگذرد؛ صمد در عین محبوبیت و مقبولیت عمومی، همواره مورد هجمهی برخی خواص و جریانات بوده است.
رسانههای سرمایه و بازار در قالب فحشنامه و به کمک شومنهای رسانهی ملی و حامیان و هواداران هنر و ادبیات حامی وضع موجود چهرهای که از صمد و همراهاناش در طی دههی ۴۰ و ۵۹ ارائه میکنند چهرهای است که با تروریسم و خشونت تداعی میگردد. این وارونهسازی حقیقت در سایهی حمایت گستردهی کارتلهای بزرگ رسانههای جهانی مانند بیبیسی صورت میگیرد که در حال تئوریزه کردن و عادیسازی ارزشهای منبعث از نئولیبرالیسم هستند؛ نئولیبرالیسمی که تمام شئون زیست انسانی را در سود و رقابت خلاصه میکند تا بیشتر بتواند ۹۹ درصد جامعه را به استثمار بکشد.
برای خواندن متن کامل، به لینک زیر بروید
bit.ly/3TqQEgG
#صمد_بهرنگی
#ژن_ژیان_ئازادی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Telegraph
"آیا بازخوانی آثار صمد بهرنگی کافی است؟"چرا باید راه و اندیشه صمد را زیست...
در این یادداشت میکوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینه هایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی میکند. این رویکرد بر اساس پرسشهایی است که در ارتباط با نحوهی مواجهه با صمد شکل میگیرد. آیا بازخوانی و واکاوی…
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جعفر_ابراهیمی، فعال صنفی معلمان است که اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت ۵سالهی حبس در #زندان_اوین است.
ابراهیمی مدتهاست که به دلیل عود بیماری التهاب روده نیاز فوری به درمان دارد. این معلم زندانی با از دست دادن ۸ کیلو وزن در دو ماه اخیر، دستوپا و دهانش نیز درگیر این بیماری شده است.
پزشکی قانونی تشخیص داده که او نیازمند درمان فوری است ولی مسئولان زندان از اعزام او به مرخصی درمانی جلوگیری میکنند.
وضعیت جسمی جعفر ابراهیمی در زندان روز به روز وخیمتر و بدون داشتن هیچ سابقهای پیشین، به دلیل فشارهای دوران انفرادی و نیز زندان، به دیابت نیز مبتلا شده است.
ابراهیمی را بابت رفاه از حقوق معلمان و دانشآموزان، نقدِ خصوصیسازی و کالاییسازی آموزش و امنیتیسازی حوزهی آموزش به بند کشیدهاند.
#علیه_سکوت #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#صمد_بهرنگی
@Blackfishvoice1
ابراهیمی مدتهاست که به دلیل عود بیماری التهاب روده نیاز فوری به درمان دارد. این معلم زندانی با از دست دادن ۸ کیلو وزن در دو ماه اخیر، دستوپا و دهانش نیز درگیر این بیماری شده است.
پزشکی قانونی تشخیص داده که او نیازمند درمان فوری است ولی مسئولان زندان از اعزام او به مرخصی درمانی جلوگیری میکنند.
وضعیت جسمی جعفر ابراهیمی در زندان روز به روز وخیمتر و بدون داشتن هیچ سابقهای پیشین، به دلیل فشارهای دوران انفرادی و نیز زندان، به دیابت نیز مبتلا شده است.
ابراهیمی را بابت رفاه از حقوق معلمان و دانشآموزان، نقدِ خصوصیسازی و کالاییسازی آموزش و امنیتیسازی حوزهی آموزش به بند کشیدهاند.
#علیه_سکوت #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#صمد_بهرنگی
@Blackfishvoice1
Forwarded from کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #یاد
🔺۲ تیر زادروز صمد بهرنگی
(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم
صمد در خانوادهای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بینام" تا ۱۳۴۲ و داستانهای دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.
وی ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی بهفارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست.
او در سال ۱۳۴۱ بهجرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آلاحمد برای چاپ به کمیته پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ بهخاطر چاپ کتاب «پاره پاره» بهمدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و بهسر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصههای خود تلاش میکرد روح اعتراض بهحکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شامگوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آلاحمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعهسازى دانست. صمد را در گورستان امامیه تبریز بهخاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.
#صمد_بهرنگی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/186
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺۲ تیر زادروز صمد بهرنگی
(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم
صمد در خانوادهای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بینام" تا ۱۳۴۲ و داستانهای دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.
وی ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی بهفارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست.
او در سال ۱۳۴۱ بهجرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آلاحمد برای چاپ به کمیته پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ بهخاطر چاپ کتاب «پاره پاره» بهمدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و بهسر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصههای خود تلاش میکرد روح اعتراض بهحکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شامگوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آلاحمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعهسازى دانست. صمد را در گورستان امامیه تبریز بهخاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.
#صمد_بهرنگی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/186
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..