به نام خداوند جان و خرد
📝بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) به مناسبت روز جهانی معلم
🔹 از سال ۱۹۹۴ میلادی، ۵ اکتبر (سیزدهم مهرماهِ)، از سوی سازمان جهانی یونسکو #روز_جهانی_معلم نام گذاری شده است. با طرح شعاری که هدف پیش روی سال جدید آموزشی را نمایان می سازد.
آن چه در این سال ها به عنوان وجه مشترک همه این شعارها دیده می شود؛ تاکید بر نقش محوری #معلم در تغییر شرایط و اهمیت سرمایه گذاری برای تربیت معلمان آگاه و حرفه ای است، و صد البته تأمین شرایط مطلوب برای آنان. از جمله؛
- « سرمایه گذاری برای آینده، سرمایه گذاری برای آموزگاران »(2014)
- « قدرتمندی آموزگاران، ساختن جامعه های پایدار» ( 2015)
- « ارج نهادن به آموزگاران، بهبود جایگاهشان» (2016) و ...
- « معلمان جوان آینده این حرفه اند» (2019).
🔹در اکثر کشورها این روز، روز جشن و شادباش، یادآوری تلاش و ارزیابی موفقیت ها و تبیین دلایل عدم توفیق هاست.
در کشور ما اما آن ها که بیرون از تاریخ ایستاده اند! تنها با نسیانی انتخابی!! از کنار چنین مناسبت هایی می گذرند تا مبادا همچون آینه ای واقعیت موجود را نشانِشان داده و تصویرِ خیالیِ برساخته ذهنِ رویا پردازشان را برهم زند.
🔹 #کانون_صنفی_معلمان_ایران ضمن گرامی داشت روزهایی مانند روز جهانی معلم و روز ملی معلم، به آن ها همچون فرصتی برای #بازنگری و #تأمل در چرایی #ضعف شدید #آموزش_در_ایران و به تبع آن تضعیف شدید جایگاه معلمان در نظام آموزش رسمی می نگرد.
🔹از نگاه جامعه شناسانه شاید بتوان برای آموزش و پرورش دو نوع کارکرد را در نظر گرفت.
اول؛ نگاهی «ابزاری و تکنوکراتیک» که نهاد آموزش عمومی را ابزاری برای آموزش و پرورش نیروهای لازم برای بخش های مختلف کار در جامعه می داند.
و دیگر نگاهی «ایدئولوژیک»؛ که از این منظر، آموزش رسمی در صدد پرورش «نگهبانان» نظام سیاسی موجود است و آموزش و پرورش، جایگاه کشمکش برسر نوع خاصی از آموزش و سیاست فرهنگی تلقی می شود.
🔹در کشور ما منابع اصلی درآمدی، از فروش نفت تأمین می شود و در اختیار دولت و نظام است. لذا حکومت نیازی نمی بیند که نظام آموزشی را با اقتصاد و توسعه پیوند دهد، بلکه وظیفه اصلی این نظام را ترویج ایدئولوژی حاکمیت می داند.( این که تا چه حد در این هدف موفق بوده، بحث دیگری است).
در طول تاریخ نظامهای سیاسی در ایران، همواره خود را به عنوان عقل کلی! فرض کردهاند که باید حقیقت مطلقی را که الزاما و انحصارا در نزد آنان موجود است به ذهن دانشآموزان و حتی دانشجویان القا کنند. در چنین شرایطی مدرسه دستگاهی است برای «کنترل کردن»، «انضباط بخشیدن»، «القای گزاره های ارزشی و سیاسی خاص» و «پرورش افرادی مطیع و مشابه».
در این سیستم روحیه #پرسشگری و #خلاقیت دانش آموز مجالی برای رشد نمی یابد و چه بسا سرکوب می شود. اصل بر حافظه محوری است. معلمان که خود نیز پرورش یافتگان همین نظام اند، فرصتی برای نوآوری و ترویج نگاه بدون سوگیریِ علمی نمی یابند. دیوار بلندی میان مدرسه و واقعیت های جاری در جامعه کشیده می شود. اندیشمندان و کارشناسان مستقل آموزشی طرد می شوند و خلاصه آن که " امر سیاسی کاملا بر نظام آموزشی سیطره دارد". در چنین حالتی، مدرسه که کارکرد اولیه آن #آگاهی_بخشی، نوجویی و تغییر بوده است؛ به نهاد محافظهکاری تبدیل می شود که کارکرد آن کنترل و ایستایی جامعه است. هرچند برخی از صاحب نظران بر این باورند که «نظام آموزشی ما دائماً در کتابهای درسی، برنامههای درسی و گفتمان رسمی خود نوعی نظام دانش رسمی را شکل داده که میخواهد با ستیز با جهان، دانشآموزان را آموزش دهد.»
ویژگی دیگری که برای القاء نظرات خاص در آموزش، ضروری و اجتناب ناپذیر تلقی می شود و در واقع همراه با آن می آید، #تمرکزگرایی است.
🔹هنگامی که هدف تولید انسان های مشابه -به منظور حفظ اقتدار حاکمان- باشد، ضروری است پیام های یکسان از یک مرکز فرماندهی به مدارس پایتخت و شهرهای بزرگ تا محروم ترین و دورافتاده ترین نقاط کشور برسد؛ هر چند که از نظر زبان، فرهنگ و شرایط جغرافیایی به شدت متفاوت باشند. نظام آموزش رسمی در کشور ما به شدت متمرکز است و این تمرکزگرایی که هم در محتوای آموزشی و هم در ساختار مدیریتی اعمال می شود، موجبات سلب اختیار از مدیران میانی، مدیران مدارس و معلمان را فراهم آورده است.ساختار هرمی شکلی که مدرسه، کادر آموزشی و اداری آن که در قاعده این هرم قرار می گیرند، مبدل به مجریان دستوراتی که از بالا به پایین و به صورت یک طرفه صادر می شود، گشته اند.
👈ادامهی بیانیه در صفحه دوم
🆔 @edalatxah
📝بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) به مناسبت روز جهانی معلم
🔹 از سال ۱۹۹۴ میلادی، ۵ اکتبر (سیزدهم مهرماهِ)، از سوی سازمان جهانی یونسکو #روز_جهانی_معلم نام گذاری شده است. با طرح شعاری که هدف پیش روی سال جدید آموزشی را نمایان می سازد.
آن چه در این سال ها به عنوان وجه مشترک همه این شعارها دیده می شود؛ تاکید بر نقش محوری #معلم در تغییر شرایط و اهمیت سرمایه گذاری برای تربیت معلمان آگاه و حرفه ای است، و صد البته تأمین شرایط مطلوب برای آنان. از جمله؛
- « سرمایه گذاری برای آینده، سرمایه گذاری برای آموزگاران »(2014)
- « قدرتمندی آموزگاران، ساختن جامعه های پایدار» ( 2015)
- « ارج نهادن به آموزگاران، بهبود جایگاهشان» (2016) و ...
- « معلمان جوان آینده این حرفه اند» (2019).
🔹در اکثر کشورها این روز، روز جشن و شادباش، یادآوری تلاش و ارزیابی موفقیت ها و تبیین دلایل عدم توفیق هاست.
در کشور ما اما آن ها که بیرون از تاریخ ایستاده اند! تنها با نسیانی انتخابی!! از کنار چنین مناسبت هایی می گذرند تا مبادا همچون آینه ای واقعیت موجود را نشانِشان داده و تصویرِ خیالیِ برساخته ذهنِ رویا پردازشان را برهم زند.
🔹 #کانون_صنفی_معلمان_ایران ضمن گرامی داشت روزهایی مانند روز جهانی معلم و روز ملی معلم، به آن ها همچون فرصتی برای #بازنگری و #تأمل در چرایی #ضعف شدید #آموزش_در_ایران و به تبع آن تضعیف شدید جایگاه معلمان در نظام آموزش رسمی می نگرد.
🔹از نگاه جامعه شناسانه شاید بتوان برای آموزش و پرورش دو نوع کارکرد را در نظر گرفت.
اول؛ نگاهی «ابزاری و تکنوکراتیک» که نهاد آموزش عمومی را ابزاری برای آموزش و پرورش نیروهای لازم برای بخش های مختلف کار در جامعه می داند.
و دیگر نگاهی «ایدئولوژیک»؛ که از این منظر، آموزش رسمی در صدد پرورش «نگهبانان» نظام سیاسی موجود است و آموزش و پرورش، جایگاه کشمکش برسر نوع خاصی از آموزش و سیاست فرهنگی تلقی می شود.
🔹در کشور ما منابع اصلی درآمدی، از فروش نفت تأمین می شود و در اختیار دولت و نظام است. لذا حکومت نیازی نمی بیند که نظام آموزشی را با اقتصاد و توسعه پیوند دهد، بلکه وظیفه اصلی این نظام را ترویج ایدئولوژی حاکمیت می داند.( این که تا چه حد در این هدف موفق بوده، بحث دیگری است).
در طول تاریخ نظامهای سیاسی در ایران، همواره خود را به عنوان عقل کلی! فرض کردهاند که باید حقیقت مطلقی را که الزاما و انحصارا در نزد آنان موجود است به ذهن دانشآموزان و حتی دانشجویان القا کنند. در چنین شرایطی مدرسه دستگاهی است برای «کنترل کردن»، «انضباط بخشیدن»، «القای گزاره های ارزشی و سیاسی خاص» و «پرورش افرادی مطیع و مشابه».
در این سیستم روحیه #پرسشگری و #خلاقیت دانش آموز مجالی برای رشد نمی یابد و چه بسا سرکوب می شود. اصل بر حافظه محوری است. معلمان که خود نیز پرورش یافتگان همین نظام اند، فرصتی برای نوآوری و ترویج نگاه بدون سوگیریِ علمی نمی یابند. دیوار بلندی میان مدرسه و واقعیت های جاری در جامعه کشیده می شود. اندیشمندان و کارشناسان مستقل آموزشی طرد می شوند و خلاصه آن که " امر سیاسی کاملا بر نظام آموزشی سیطره دارد". در چنین حالتی، مدرسه که کارکرد اولیه آن #آگاهی_بخشی، نوجویی و تغییر بوده است؛ به نهاد محافظهکاری تبدیل می شود که کارکرد آن کنترل و ایستایی جامعه است. هرچند برخی از صاحب نظران بر این باورند که «نظام آموزشی ما دائماً در کتابهای درسی، برنامههای درسی و گفتمان رسمی خود نوعی نظام دانش رسمی را شکل داده که میخواهد با ستیز با جهان، دانشآموزان را آموزش دهد.»
ویژگی دیگری که برای القاء نظرات خاص در آموزش، ضروری و اجتناب ناپذیر تلقی می شود و در واقع همراه با آن می آید، #تمرکزگرایی است.
🔹هنگامی که هدف تولید انسان های مشابه -به منظور حفظ اقتدار حاکمان- باشد، ضروری است پیام های یکسان از یک مرکز فرماندهی به مدارس پایتخت و شهرهای بزرگ تا محروم ترین و دورافتاده ترین نقاط کشور برسد؛ هر چند که از نظر زبان، فرهنگ و شرایط جغرافیایی به شدت متفاوت باشند. نظام آموزش رسمی در کشور ما به شدت متمرکز است و این تمرکزگرایی که هم در محتوای آموزشی و هم در ساختار مدیریتی اعمال می شود، موجبات سلب اختیار از مدیران میانی، مدیران مدارس و معلمان را فراهم آورده است.ساختار هرمی شکلی که مدرسه، کادر آموزشی و اداری آن که در قاعده این هرم قرار می گیرند، مبدل به مجریان دستوراتی که از بالا به پایین و به صورت یک طرفه صادر می شود، گشته اند.
👈ادامهی بیانیه در صفحه دوم
🆔 @edalatxah