مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
6.96K photos
2.16K videos
199 files
4.98K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
⭕️چگونه صفوف خود را متحد کنیم ؟

علی احمدی/معلم

🔹 اعلام تحصن از سوی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، جان تازه ای به جنبش معلمان داده است منتقدان صادق و منصف درون جنبش، نقدها را کناری نهاده و در حال تبلیغ و تلاش برای یک اعتراض مدنی و مسالمت آمیز موفق هستند. شورا اعلام کرده است اگر پاسخ نگیرد مهر آغاز اعتراضات است پس طبیعی است باید برای ادامه مسیر هوشیار و متحد عمل نمود. در همین راستا معلمان بایستی الزامات کار جمعی را رعایت کنند یکی از این الزامات شناخت درست از افراد و جریاناتی است که می خواهند در صف جنبش برای خود جایی باز کنند تا جنبش را متوقف یا سرکوب یا منحرف و یا مصادره نمایند. الان زمان اشتباه نیست زمان استفاده از تجربه ها و اشتباهات گذشته است.

1. توقف جنبش : کسانی که می خواهند حرکت صنفی را با یاس و ناامیدی به سمت خاموشی و توقف ببرند. بخشی از بدنه #نق_زن معلمان است که در برابر هر حرکتی فقط آیه یاس می خوانند. اگر فعالان صنفی راه مذاکره و کمپین را در پیش بگیرند شروع به آه و ناله می کنند که این روش فایده ندارد و نمایندگان و دولت فاسد را باید بایکوت کرد و ... و فردا در انتخابات بعنوان نفر اول برای نیروی اجرایی انتخابات ثبت نام می کنند. همین #جماعت_نق_زن و بی خاصیت در برابر برنامه هایی چون تجمع و اعتصاب بهانه می آورند که فایده ندارد و انگار جملات توجیهی را ضبط کرده اند پشت سر هم می گویند" همه نمی آیند. باید اساسی کار کرد. کار ما نیست. معلمان عرضه ندارند. ما نباید هزینه بدهیم برای بقیه. چرا من برم تجمع. اصلا کار از تجمع و اعتصاب گذشته باید کار دیگر کرد. "
این جملات کلیشه ای و تکراری را بارها شنیده ایم این جملات بهانه ای برای کار نکردن و سلب مسئولیت است. این افراد اگر چه مزدور نیستند ولی بحث با آنها انرژی بر است این افراد را نمی توان به سادگی برای کار جمعی همراه نمود چون فردیت و منیتشان به قدری قلمبه شده است که از حد گذشته و چاره ای جز طردشان از صفوف جنبش نیست.

2. انحراف و سرکوب جنبش : این کار در تخصص نیروهای امنیتی و حراستی است. بین انحراف از هدف و سرکوب رابطه تنگاتنگی وجود دارد در بسیاری موارد نیروهای حراستی و امنیتی برای انحراف به شکل افراد و نیروی رادیکال و حتی اپوزیسیون وارد می شوند و سعی می کنند اهداف و شعارها را منحرف و به اصطلاح رادیکال نمایند تا بتوانند برای سرکوب جنبش اقدام کنند.
از سویی یک عده معدود #مزدور در صف معلمان وجود دارد که مدام در حال #پرس_و_جو از ماهیت و #هویت_فعالان_صنفی هستند. این عده خود را در صفوف جنبش و بعنوان همراه نشان می دهند و بدتر از نیروهای امنیتی هستند این جماعت را باید شناخت و رسواشان نمود و از صف جنبش اخراج کرد.

3. مصادره جنبش : مصادره کنندگان از طیف های مختلف می خواهند اعتراضات را به سمت منافع خود سوق دهند. بعنوان نمونه وقتی اعتراض به دولت و یا مجلس است امکان دارد که مخالفین دولت یا مجلس در لباس حامی ظاهر شوند ادبیات و شعارهای معترضان را به سود منافع جناحی خود مصادره نمایند. نمونه بارز آن را می توان در مصادره شعارهای عدالت طلبانه توسط جریان موسوم به اصولگرایان دید برعکس جریان مقابل موسوم به اصلاح طلبان نیز همواره مفاهیمی چون آزادی و جامعه مدنی را مصادره نموده اند و یا سعی کرده اند خود را همسو نشان دهند این همسویی های کاذب و مخرب باعث #انحراف_در_صفوف_جنبش می شود و یکپارچگی را بر هم می زند افراد منتسب به این جریانات که منافع جناحی را بر منافع صنف و طبقه ترجیح می دهند باید شناسایی و از صفوف #جنبش_مطالبه محور طرد گردند.


با توجه به موارد فوق ضروری است معلمان صفوف متحد خود را بدون حامیان سرکوب و انحراف و مصادره شکل دهند و از حرکات فردی و ماجراجویانه پرهیز نمایند و روی مطالبات صنفی و آموزشی استوار بمانند و با غلبه بر ترس و هیجانات زودگذر زمینه های تداوم جنبش و تحقق مطالبات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه را رقم بزنند.
🔻🔻🔻🔻

🆔 @edalatxah
🔸بخشی از «یادداشت‌های سفر به #کوبا»
🖋#فاطمه_صادقی

📍یکی از شگفتی‌های کوبا به‌ویژه برای یک زن خاورمیانه‌ای این است که در این‌جا اثری از خشونت مردانه، چشم‌چرانی، متلک، توهین و تحقیر زنان وجود ندارد. منظورم این نیست که این جامعه به‌کلی عاری از خشونت است. اما این‌طور پیداست که برای زنانگی ارزش زیادی قائل است. همه‌جا می‌توان مجسمه‌ی الهه‌ها، قدیسه‌ها، مادران اسطوره‌ای و زنان برجسته با اندام‌های عریان را دید که مردم برای‌شان نذر و نیاز می‌کنند. بدن زن تابو نیست.

📍اگر با معیارهای خودمان بسنجیم، زنان کوبایی نیمه‌برهنه محسوب می‌شوند. درواقع لباس بیشتر حکم تجمل و زینت را دارد تا پوشش اندام‌ها. اما کسی از بدنش شرمگین نیست و اهمیتی هم نمی‌دهد که اندامش چطور به نظر می‌رسد. راحتی با بدن به معنای اعتمادبه‌نفس زنان است. این‌جا زنان با تن‌شان بسیار راحت‌اند و برخلاف ایران از جنون لاغری، جراحی و تکنولوژی‌های ساخت بدن خبری نیست.

📍این نحو پوشش، مهر بطلانی است بر این افسانه‌ی قدیمی که پوشش زن را مساوی با امنیت می‌داند و عریانی را جواز ناامنی و تجاوز به زن تلقی می‌کند. درواقع در این شیوه‌ی پوشش معصومیتی هست که در حجاب نیست. نظر به آب و هوای حاره‌ای، کم‌پوشی بخشی از این فرهنگ است و به‌هیچ‌رو قباحت ندارد. لذا بدن زنان به‌هیچ‌وجه در معرض نظاره‌ی مردان قرار ندارد، بلکه با آن راحت و بسیار طبیعی برخورد می‌شود.

📍کوبا، در قیاس با ایران، جامعه­ای بسیار زنانه است. مهم‌ترین شاخص این وضعیت، مهربانی مردان با زنان است. پس از مشاهده‌ی این جامعه عمق نامهربانی جامعه‌ی ایران با زنان و خصومتی که با زن و بدن او دارد، برایم روشن‌تر شد.

📍حضور زنان و بزرگداشت زنانگی به‌ویژه در فرهنگ کارناوال بروز می‌یابد که در کوبا ریشه‌دار و عمیق است. کارناوالِ کوبا در آمریکای لاتین از معروفیت و اعتبار زیادی برخوردار است. این مراسم فرصتی است برای زیرپاگذاشتن تقریباً همه‌ی قواعد رفتاری و زیر سؤال‌بردن همه‌ی مناسبات قدرت. ابزار و ادوات کارناوال شامل لباس‌ها، ماسک‌ها، تزئینات و موسیقی است که بسیار خیره‌کننده‌اند.

📍زنان سهم مهمی در فرهنگ کارناول و اجرای این مراسم نا/آیینی دارند. کارناوال فرصتی است برای چالش و تمسخر قواعد رسمی و قوانینِ نظام پدرسالار. کارناوال هر نوع ساختار قدرتی را به تمسخر می‌گیرد و پوچی و بی‌معنایی‌اش را نشان می‌دهد؛ از قواعد کنترل بدن و پوشش گرفته تا قواعد سیاسی، تمدنی، نژادی، اجتماعی و اقتصادی. در این وضعیت، سلسله‌مراتب در هم می‌ریزند و نظام‌های آقابالاسری کمرنگ می‌شوند. طبعاً رقص و آواز و موسیقی و الکل و در کل هر آنچه که بتواند سلسله‌مراتب را واژگون کند، بخشی از فرهنگ کارناوالی است. برگزاری این مراسم، یادآور تصنع، بی‌ثباتی و شکنندگی قواعد و قوانین رفتاری است. کارناوال عمیقاً سیاسی است.

📍گمانم بر این است که آرامشی که در صورت و رفتار این مردمان هست، تا حدی ریشه در فرهنگ کارناوالی دارد. زنان، تراجنسیت‌ها و سیاهان نقشی پررنگ و بسیار تأثیرگذار در برگزاری کارناوال دارند. درواقع طی این مراسم قدرت خود را به رخ می‌کشند و یادآور می‌شوند که نقش‌های جاافتاده‌ی زنانه و مردانه و سلسله‌مراتب نژادی قراردادی‌اند و بازی می‌شوند. کارناوال با واژگون‌کردن سلسله‌مراتب متعارف، جایگاه فرادستان را به سخره می‌گیرد و قدرت سرکوب‌شدگان را به رخ می‌کشد.

📍تصورم این است که بخشی از احساس امنیتی که به‌عنوان یک خارجی داشتم، از زنانه‌بودن فضا ناشی می‌شود که در این فرهنگ رسوخ عمیقی دارد. زنان تا پاسی از شب بیرون‌اند و مستمر در حال رفت و آمد در خیابان­ها. این احساس امنیت بسیار مشهود است. در کوبا اثری از آدم‌ربایی­ها و دزدی‌های افسانه­ایِ آمریکای لاتینی برای مثال در مکزیک، کلمبیا، و ونزوئلا وجود ندارد.

📍شواهد حاکی از اهتمام انقلابیون به برابری جنسیتی و آزادی زنان است. روسپی‌گری که پیش از انقلاب یکی از راه­های امرار معاش زنان فقیر بود، امروز به‌مراتب کمتر شده است. کوبا از نظر شاخص‌های برابری جنسیتی در جهان سرآمد است. در قانون اساسی کوبا، زنان از نظر حقوق با مردان برابرند وکمتر از نیمی از بازار کار را زنان تشکیل می‌دهند.

📍زنان همه‌جا هستند: در پارلمان، در بازار کار، در ادارات، در فضای عمومی. کوبا از نظر حضور زنان در پارلمان رتبه‌ی سوم را در جهان دارد و حدود 48 درصد کرسی‌های پارلمان در اختیار زنان است. در مقایسه، ایالات متحده در رتبه‌ی هفتادم ایستاده است. البته فرهنگ ماچویی که در بسیاری از کشورهای لاتینی غالب است، این‌جا نیز به چشم می‌خورد. برای نمونه حضور زنان در گروه‌های موسیقی در قیاس با مردان به‌مراتب کمتر است.

#هویت_زنان
#سياست_تن

🔻🔻🔻

به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah

https://tttttt.me/edalatxah
🔴یک روایت از امروز:
گفت: صلوات بلد نیستم بفرستم، اگه میشه حساب کنید.

در نانوایی هستم. #دختری بعد از من آمد و رفت جلو گفت: ببخشید من دوتا نون میخوام.
#نانوا دوتا نانش را داد. ولی چون دختر عزیز از ته صف باید می‌آمد و از وسط پنج‌تا مرد می‌گذشت تا حساب کند، نانوا گفت: نمیخواد بیای حساب کنی، #صلوات بفرس.
دختر عزیز قصه گفت: چی؟
نانوا دوباره گفت: صلوات بفرست نمیخواد حساب کنی.
دختر عزیز گفت: #صلوات_بلد_نیستم، اگه میشه حساب کنید.
بدون هیچ سروصدا و بی‌تابی و جنجال. آرام و عادی
و کارتش را داد به نفر اول تا حساب کند.

دختر عزیز #اکت_انقلابی‌اش را زد، دوتا نانش را گرفت، مایه‌ی حیرت #سه_مرد_میان‌سال صف شد، کله‌ی نانوا و شاطر را عصبانی کرد و رفت.

عجب شخصیت خوبی داشت. چنان شخصیت پرمایه‌ای داشت که همینجا گوشی را درآوردم و تایپ می‌کنم. دختری که هیچوقت نمی‌شناسمش و معلوم نیست که کی هست اصلا. و حتی من هم تشویقش نکردم یا حرفی نزدم یا حرکتی دال بر لایک و پسند از خودم نشان ندادم. وقتی یک نفر با #آگاهی و #مسئولیت دارد #هویت_خودش را می‌سازد و می‌ورزد دیگر به #تشویق دیگران نیاز ندارد و از #عتاب دیگران هم باکی ندارد.

دختر می‌توانست بهانه‌ی دیگری بیاورد یا اصلا نان را بردارد و برود و صلوات هم نفرستد. اما در یک لحظه یک جمله را گفت که #مسئولیت و #خودآیینی و #تصمیمش برای ساختنِ شخصیتِ خودش و #مبارزه‌اش بر سر هویتش را معلوم کرد.

#سوبژکتیویته مسئولیت است.
سوبژکتیویته پراکسیس است.
#هویتِ_خودمان را با همین کارهای کمِ کوچکِ نادیدنی می‌سازیم.
دختر بر هویتِ خود، بر شخصیتِ خود و توان خودآیینی و سوبژکتیویته‌اش پافشاری کرد و رفت.
عجب #سوژگیِ عجیبی داشت.
عجب سوژگی و هویتِ پرمایه‌ای داشت.
این ماجرا که نوشتمش به نظرم از کل بحث‌های یک‌ماه اخیر توییتر مهم‌تر بود.

مذهب برای کسانی‌ست که خودشان را نمی‌شناسند و میخواهند مثل باباهایشان باشند.

سابق بر این، وقتی که هنوز #نظام_آموزشی تغییر نکرده‌بود، قبل از سال ۱۳۹۷، ُهرِ_رسمیِ_آموزش_و_پرورش پایین کارنامه‌های پایان سال تحصیلی ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان این بود: 《اسلام پیروز است》

من می‌گویم: سوبژکتیویته پیروز است./منبع: کانال پرسه‌زن امروز

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعتراضات_سراسری_حق_مردم_است

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah