⭕️ ضرورت مبارزه با #باند_اصلاحطلبان
#یادداشت_روز
پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران به صورت عام و جنبش معلمان و طبقه کارگر به صورت خاص راه خود را ترسیم نماییم.
پزشکیان متعلق به آن بخش از بورژوازی تحت حاکمیت حکومت ولایت فقیه است که علیرغم پیشینه جنایتکارانه توانست با فریبکاری رای بیشتری نصیب خود نماید و به پاستور راه پیدا نماید. باند مافیایی پیرامون او بر خلاف رقیب توانست با سوار شدن بر رقیب هراسی موفق شود.
اینکه چرا هسته اصلی نظام ادامه مسیر رییسی را با میدان دادن به پزشکیان برنتابید و تن به باند اصلاحطلبان داد بحث مفصل دیگری است که به آن باید پرداخت.
اما اینجا بحث بر سر آن است که مواجهه مخالفان پزشکیان در میان تحریم کنندگان چگونه باید باشد برای منظور باید دید سیاستها و برنامههای او چیست؟
مروری به مواضع ستاد پزشکیان نشان میدهد برنامههای وی چیزی جز سیاستهای کلی نظام در داخل و خارج نخواهد بود احتمالا نظام اگر بخواهد تن به نرمش قهرمانانه بدهد آنها همان مسیری خواهند رفت که دولت روحانی رفت و اگر برجام هم احیا شود چیزی نصیب سفره فرودستان نخواهد شد.
در سیاست داخلی علیرغم ادعاهایش در حوزه بهداشت و آموزش، در حوزه اقتصادی دولت او به ناچار به سمت اجرای سیاستهای نئولیبرالی خواهد رفت چرا که برنامههای کلی حکومت خارج از این چارچوب نبوده و نیست. او برای این سیاستها به خاطر انفجاری بودن مطالبات اقتصادی و معیشتی قادر نخواهد بود به مطالبات پاسخ دهد؛ چرا که بخشهایی از قدرت و مافیای رقیب در مقابل اوست پس سعی خواهد نمود با ژست طرفداری از آزادیهای مدنی خود را مدافع گشایش فضای فرهنگی نشان دهد. آنها در فریبکاری حرفهای هستند اما مسأله این است که بعد از قیام ژینا این حوزه توسط زنان پیشتاز فتح شدهاست و تضادها و بحرانهایش بالا خواهد گرفت.
احتمالا او نیز مانند خاتمی و روحانی به کمک بوقچیهای اجیر شده و #روشنفکرنمایان_خائن به خون مردم، روی این گزاره سوار خواهد شد که « ما میخواهیم اصلاح کنیم اما نمیگذارند »؛ این همان جایی است که افول پزشکیان آغاز خواهد شد و شاهد هشتگ #من_پشیمانم خواهیم بود.
پزشکیان از یک طرف در حاکمیت باند مقابل را پیش رو دارد از طرفی در سطح جامعه مطالبات سرکوب شده او را احاطه خواهد کرد.
احتمالا اولین اعتراضات در بین آن بخشی از هوادارانش خواهد بود که به امید واهی تغییر به پزشکیان رای دادهاند. طبیعی است که این فشار با وجود اکثریت تحریم کنندگان تشدید خواهد شد.
در چنین شرایطی نیروهای مترقی و پیشرو بایستی از مطالبات رادیکال در حوزههای مختلف عقبنشینی ننمایند با رویکردی طبقاتی با تمام اشکال ستم و تبعیض ناشی از سیاستهای نئولیبرالی مقابله و با نفی ستم جنسیتی بر آرمانهای قیام ژینا تاکید نموده و با پیگیری رفع ستم ملی نشان دهند که دل بستن به سراب پزشکیان بیهوده بوده است.
جنبش معلمان به عنوان بخشی از طبقه کارگر باید چون یک دهه گذشته بر حقوق صنفی معلمان و حقوق دانشآموزان تاکید و بر حق تجمع، اعتصاب و تحصن پافشاری کند و مدافع حقوق اکثریت تحت ستم باشد و فراموش نکند که تحقق مطالباتش در ظرف تشکلیابی مستقل محقق خواهد شد.
مبارزه با جناحی که در یک سمتش در حوزه اجتماعی کارشناسان سوسیال رفرمیستی مانند #احمد_میدری وجود دارد و در سمت سیاستهای کلان اقتصادی، پیرو صندوق بینالمللی پول است و فرد بورسبازی چون #حسین_عبده_تبریزی به وی مشاوره میدهد سخت و پیچیده است. ضمنن حامیان این باند در جامعه فرهنگیان از طریق تشکلهای وابسته و برخی فعالان صنفی ( که بوی کباب به مشامشان خورده است ) میکوشند مسیر مطالبه گری را منحرف و تشکلهای صنفی مستقل را به محاق ببرند. برنامه اصلی آنان برای به محاق بردن جنبش معلمان ایجاد شکاف در صفوف فعالان صنفی، تضعیف تشکلهای صنفی به بهانه ایجاد #نظام_معلمی، #وعدهدرمانی و انداختن تقصیرها به گردن جناح مقابل است. کاری که اگر جلیلی هم سر کار میآمد با شیوهای دیگر به آن اقدام میکرد. در پایان باید بر این نکته تاکید نمود که ضرورت مبارزه و افشای باند اصلاحطلبان به معنای نادیده گرفتن باند رقیب در قدرت نیست.
۱۶ تیر ۱۴۰۳
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران به صورت عام و جنبش معلمان و طبقه کارگر به صورت خاص راه خود را ترسیم نماییم.
پزشکیان متعلق به آن بخش از بورژوازی تحت حاکمیت حکومت ولایت فقیه است که علیرغم پیشینه جنایتکارانه توانست با فریبکاری رای بیشتری نصیب خود نماید و به پاستور راه پیدا نماید. باند مافیایی پیرامون او بر خلاف رقیب توانست با سوار شدن بر رقیب هراسی موفق شود.
اینکه چرا هسته اصلی نظام ادامه مسیر رییسی را با میدان دادن به پزشکیان برنتابید و تن به باند اصلاحطلبان داد بحث مفصل دیگری است که به آن باید پرداخت.
اما اینجا بحث بر سر آن است که مواجهه مخالفان پزشکیان در میان تحریم کنندگان چگونه باید باشد برای منظور باید دید سیاستها و برنامههای او چیست؟
مروری به مواضع ستاد پزشکیان نشان میدهد برنامههای وی چیزی جز سیاستهای کلی نظام در داخل و خارج نخواهد بود احتمالا نظام اگر بخواهد تن به نرمش قهرمانانه بدهد آنها همان مسیری خواهند رفت که دولت روحانی رفت و اگر برجام هم احیا شود چیزی نصیب سفره فرودستان نخواهد شد.
در سیاست داخلی علیرغم ادعاهایش در حوزه بهداشت و آموزش، در حوزه اقتصادی دولت او به ناچار به سمت اجرای سیاستهای نئولیبرالی خواهد رفت چرا که برنامههای کلی حکومت خارج از این چارچوب نبوده و نیست. او برای این سیاستها به خاطر انفجاری بودن مطالبات اقتصادی و معیشتی قادر نخواهد بود به مطالبات پاسخ دهد؛ چرا که بخشهایی از قدرت و مافیای رقیب در مقابل اوست پس سعی خواهد نمود با ژست طرفداری از آزادیهای مدنی خود را مدافع گشایش فضای فرهنگی نشان دهد. آنها در فریبکاری حرفهای هستند اما مسأله این است که بعد از قیام ژینا این حوزه توسط زنان پیشتاز فتح شدهاست و تضادها و بحرانهایش بالا خواهد گرفت.
احتمالا او نیز مانند خاتمی و روحانی به کمک بوقچیهای اجیر شده و #روشنفکرنمایان_خائن به خون مردم، روی این گزاره سوار خواهد شد که « ما میخواهیم اصلاح کنیم اما نمیگذارند »؛ این همان جایی است که افول پزشکیان آغاز خواهد شد و شاهد هشتگ #من_پشیمانم خواهیم بود.
پزشکیان از یک طرف در حاکمیت باند مقابل را پیش رو دارد از طرفی در سطح جامعه مطالبات سرکوب شده او را احاطه خواهد کرد.
احتمالا اولین اعتراضات در بین آن بخشی از هوادارانش خواهد بود که به امید واهی تغییر به پزشکیان رای دادهاند. طبیعی است که این فشار با وجود اکثریت تحریم کنندگان تشدید خواهد شد.
در چنین شرایطی نیروهای مترقی و پیشرو بایستی از مطالبات رادیکال در حوزههای مختلف عقبنشینی ننمایند با رویکردی طبقاتی با تمام اشکال ستم و تبعیض ناشی از سیاستهای نئولیبرالی مقابله و با نفی ستم جنسیتی بر آرمانهای قیام ژینا تاکید نموده و با پیگیری رفع ستم ملی نشان دهند که دل بستن به سراب پزشکیان بیهوده بوده است.
جنبش معلمان به عنوان بخشی از طبقه کارگر باید چون یک دهه گذشته بر حقوق صنفی معلمان و حقوق دانشآموزان تاکید و بر حق تجمع، اعتصاب و تحصن پافشاری کند و مدافع حقوق اکثریت تحت ستم باشد و فراموش نکند که تحقق مطالباتش در ظرف تشکلیابی مستقل محقق خواهد شد.
مبارزه با جناحی که در یک سمتش در حوزه اجتماعی کارشناسان سوسیال رفرمیستی مانند #احمد_میدری وجود دارد و در سمت سیاستهای کلان اقتصادی، پیرو صندوق بینالمللی پول است و فرد بورسبازی چون #حسین_عبده_تبریزی به وی مشاوره میدهد سخت و پیچیده است. ضمنن حامیان این باند در جامعه فرهنگیان از طریق تشکلهای وابسته و برخی فعالان صنفی ( که بوی کباب به مشامشان خورده است ) میکوشند مسیر مطالبه گری را منحرف و تشکلهای صنفی مستقل را به محاق ببرند. برنامه اصلی آنان برای به محاق بردن جنبش معلمان ایجاد شکاف در صفوف فعالان صنفی، تضعیف تشکلهای صنفی به بهانه ایجاد #نظام_معلمی، #وعدهدرمانی و انداختن تقصیرها به گردن جناح مقابل است. کاری که اگر جلیلی هم سر کار میآمد با شیوهای دیگر به آن اقدام میکرد. در پایان باید بر این نکته تاکید نمود که ضرورت مبارزه و افشای باند اصلاحطلبان به معنای نادیده گرفتن باند رقیب در قدرت نیست.
۱۶ تیر ۱۴۰۳
🔻🔺🔻
@edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ ضرورت مبارزه با #باند_اصلاحطلبان #یادداشت_روز پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران به…
⭕️ چرا #اصلاحطلبان خطرناکترند؟
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
🔸 لینک یادداشت مرتبط :
https://tttttt.me/edalatxah/18152
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
🔸 لینک یادداشت مرتبط :
https://tttttt.me/edalatxah/18152
Telegram
مدرسه رهایی
⭕️ ضرورت مبارزه با #باند_اصلاحطلبان
#یادداشت_روز
پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران…
#یادداشت_روز
پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران…