🔴#بیانیه_ی_هسته_ی_کنشگران_صنفی_فرهنگیان_مازندران در محکومیت حکم خصمانه و ناعادلانه ی #معلم به ناحق زندانی شده #محمدحبیبی
چه فکر می کنی ⁉️
...
چه سهمناک بود سیل حادثه ‼️
...
جهان چو آبگینهی شکستهای ست
که سرو راست هم در او شکسته مینمایدت
چنان نشسته کوه در کمین درههای این غروب تنگ
که راه بسته مینمایدت
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش
🔻درد در رگانم،حسرت در استخوانم و چیزی نظیر آتش در جانم میپیچد.
در این گیر و دار بودن و نبودن زمزمه های انصاف ، در این سیاه روزی اقتصادی و بی سروسامانی اجتماعی ، در این بحبوحه نشستن و فریاد کشیدن و در این شرایط مملکت که رانت و رابطه و اختلاس رایج و آشکارا ست ، در اینکه آدم ها نابجا به زندان و مسلخ برده می شوند ، شاید خیلی چیز بعیدی نباشد که قضات مسند نشین شمشیر قدرت را به هر بهانه و استدلال با نام عدالت و به اراده ی حاکمان در چشم عدالت خواهان فرو کنند تا اندک صدای نفس های پاک و وجدان های بیدار را محو نمایند . احکامی که تاخت و تاز بر حقوق انشا شده ی مردم در اصول قانون اساسی و فرصت های بدیهی قانون برنامه وبودجه و قانون خدمات کشوری و سندهای بالا دستی است ، و در خلوت شان هم بواسطه پر تکراری عمل وهن آمیزشان هیچ دغدغه ای به سراغ آنها نیاید و جاه طلبی پیشه کنند و پولهای ناپاک برچشمان شان پرده افکند .
#محمد حبیبی،معلمی که معلمی را از او باید آموخت و باید آرزو کرد تا دیگران مثل او باشند به #ده_سال_و_نیم زندان محکوم میشود،حکم قرون وسطایی که مایه انزجار است.با کدام برهان و استدلالی او را به زندان میفرستید⁉️
او یک انسان با قلبی به وسعت آسمان هاست و دغدغه او کپر نشینان و کارتن خوابان و حتی فرزندان بر خوردار این سرزمین است.او هیچ نمیخواهد از اینکه اسرار هویدا می کند ، او بسان شاعر به الهام رسیده است که نمیتواند پختگی اش را نسراید،او بسان دستی ست که نا خودآگاه بسوی دیگران دراز میشود تا آنان در چاه گمراهی نیفتند،از همه اینها گذشته او انسانیست بسان هر انسان دیگر اما با هوشی بالا و درکی عمیق که در قلب بزرگش دغدغه ی فرزندان این مرز و بوم را دارد.
#هسته-ی-کنشگران-صنفی-مازندران به طور قاطع حکم #محمدحبیبی را محکوم میکند و اعتراض شدید خود را به این بیدادگری اعلام و حق هرگونه اعتراض را برای خود محفوظ میدارد و توصیه میکند که این حکم سراسر تبعیض را لغو کنید تا مهرمان چون مهرهای دیگر آلوده به بغض و بیعدالتی نشود.
بی شک اعتراض به شکاف طبقاتی و در آمدی و فرصت ها ، امری عقلایی و قانونی است .
#هسته_ی_کنشگران_صنفی_فرهنگیان_مازندران ۱۳۹۷/۵/۱۹
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
چه فکر می کنی ⁉️
...
چه سهمناک بود سیل حادثه ‼️
...
جهان چو آبگینهی شکستهای ست
که سرو راست هم در او شکسته مینمایدت
چنان نشسته کوه در کمین درههای این غروب تنگ
که راه بسته مینمایدت
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش
🔻درد در رگانم،حسرت در استخوانم و چیزی نظیر آتش در جانم میپیچد.
در این گیر و دار بودن و نبودن زمزمه های انصاف ، در این سیاه روزی اقتصادی و بی سروسامانی اجتماعی ، در این بحبوحه نشستن و فریاد کشیدن و در این شرایط مملکت که رانت و رابطه و اختلاس رایج و آشکارا ست ، در اینکه آدم ها نابجا به زندان و مسلخ برده می شوند ، شاید خیلی چیز بعیدی نباشد که قضات مسند نشین شمشیر قدرت را به هر بهانه و استدلال با نام عدالت و به اراده ی حاکمان در چشم عدالت خواهان فرو کنند تا اندک صدای نفس های پاک و وجدان های بیدار را محو نمایند . احکامی که تاخت و تاز بر حقوق انشا شده ی مردم در اصول قانون اساسی و فرصت های بدیهی قانون برنامه وبودجه و قانون خدمات کشوری و سندهای بالا دستی است ، و در خلوت شان هم بواسطه پر تکراری عمل وهن آمیزشان هیچ دغدغه ای به سراغ آنها نیاید و جاه طلبی پیشه کنند و پولهای ناپاک برچشمان شان پرده افکند .
#محمد حبیبی،معلمی که معلمی را از او باید آموخت و باید آرزو کرد تا دیگران مثل او باشند به #ده_سال_و_نیم زندان محکوم میشود،حکم قرون وسطایی که مایه انزجار است.با کدام برهان و استدلالی او را به زندان میفرستید⁉️
او یک انسان با قلبی به وسعت آسمان هاست و دغدغه او کپر نشینان و کارتن خوابان و حتی فرزندان بر خوردار این سرزمین است.او هیچ نمیخواهد از اینکه اسرار هویدا می کند ، او بسان شاعر به الهام رسیده است که نمیتواند پختگی اش را نسراید،او بسان دستی ست که نا خودآگاه بسوی دیگران دراز میشود تا آنان در چاه گمراهی نیفتند،از همه اینها گذشته او انسانیست بسان هر انسان دیگر اما با هوشی بالا و درکی عمیق که در قلب بزرگش دغدغه ی فرزندان این مرز و بوم را دارد.
#هسته-ی-کنشگران-صنفی-مازندران به طور قاطع حکم #محمدحبیبی را محکوم میکند و اعتراض شدید خود را به این بیدادگری اعلام و حق هرگونه اعتراض را برای خود محفوظ میدارد و توصیه میکند که این حکم سراسر تبعیض را لغو کنید تا مهرمان چون مهرهای دیگر آلوده به بغض و بیعدالتی نشود.
بی شک اعتراض به شکاف طبقاتی و در آمدی و فرصت ها ، امری عقلایی و قانونی است .
#هسته_ی_کنشگران_صنفی_فرهنگیان_مازندران ۱۳۹۷/۵/۱۹
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
falakhan247.pdf
🔴 فلاخن شمارهی دویست و چهل و هفتم. کمیتههای مردمی مصر
از لحظههای جنون تا معضلات انجیاوها
در دویست و چهل و هفتمین فلاخن از تجربهی کمیتههای مردمیای میخوانیم در جریان قیام مردم مصر علیه دولت حسنی مبارک شکل گرفتند و نقش اساسیای در این قیام ایفا کردند اما نه تنها به نهادی برای اعمال ارادهی سیاسی انقلابیون بدل نشدند، بلکه در روندی تدریجی به انجیاوهایی تبدیل شدند که مانند هر انجیاوی دیگری بخشی از وظایف دولت را، نه در تقابل با حکمرانی از بالا، بلکه در تفاهم با حکمرانی از بالا و در کنار آن بر عهده گرفتند. در فلاخن دویست و چهل و هفتم هرچند نتیجهی پژوهش کارشناسی را میخوانیم که فهمی از امکانات کمیتههای مردمی در تاسیس جایگزینی انقلابی برای وضعیت ندارد، اما پژوهش مستند او ما را مخیر میکند که به میانجی آن به نقش کمیتههای مردمی در مبارزات ایران و چشماندازها و افقهای ممکن و محتمل بیندیشیم. در فلاخن دویست و چهل و هفتم خواهیم دانست که تاسیس کمیتههای مردمی در جریان یک قیام، تودهای شدن آنها که گام دوم و ضروری هر کمیتهای است و نقش اساسیای که این کمیتهها در جریان قیام ایفا میکنند هیچیک کمیتهها را در برابر انواع دسایسی که جایگزین سرکوب نظم استبدادی میشود مصون نخواهد کرد. اگر در انقلاب پنجاه و هفت ایران کمیتهها و شوراهای انقلابی در ترکیبی از سرکوب و تسخیر نابود شدند، فلاخن دویست و چهل و هفتم به ما نشان میدهد در تجربهی انقلاب مصر همان روند با همان منطق با تبدیل کمیتهها به انجیاو طی شده است. به اینترتیب در دویست و چهل و هفتمین فلاخن به لزوم و ضرورت ایدههای ایجابیای میاندیشیم که برای تبدیل کمیته به نهادی انقلابی که امکان برقراری و محافظت از قدرتی انقلابی را داشته باشد، ضروری و حیاتی است.
آبان ۱۴۰۲
فلاخن دویست و چهل و هفتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_درنگ_برلین
@ManjanighCollective
از لحظههای جنون تا معضلات انجیاوها
در دویست و چهل و هفتمین فلاخن از تجربهی کمیتههای مردمیای میخوانیم در جریان قیام مردم مصر علیه دولت حسنی مبارک شکل گرفتند و نقش اساسیای در این قیام ایفا کردند اما نه تنها به نهادی برای اعمال ارادهی سیاسی انقلابیون بدل نشدند، بلکه در روندی تدریجی به انجیاوهایی تبدیل شدند که مانند هر انجیاوی دیگری بخشی از وظایف دولت را، نه در تقابل با حکمرانی از بالا، بلکه در تفاهم با حکمرانی از بالا و در کنار آن بر عهده گرفتند. در فلاخن دویست و چهل و هفتم هرچند نتیجهی پژوهش کارشناسی را میخوانیم که فهمی از امکانات کمیتههای مردمی در تاسیس جایگزینی انقلابی برای وضعیت ندارد، اما پژوهش مستند او ما را مخیر میکند که به میانجی آن به نقش کمیتههای مردمی در مبارزات ایران و چشماندازها و افقهای ممکن و محتمل بیندیشیم. در فلاخن دویست و چهل و هفتم خواهیم دانست که تاسیس کمیتههای مردمی در جریان یک قیام، تودهای شدن آنها که گام دوم و ضروری هر کمیتهای است و نقش اساسیای که این کمیتهها در جریان قیام ایفا میکنند هیچیک کمیتهها را در برابر انواع دسایسی که جایگزین سرکوب نظم استبدادی میشود مصون نخواهد کرد. اگر در انقلاب پنجاه و هفت ایران کمیتهها و شوراهای انقلابی در ترکیبی از سرکوب و تسخیر نابود شدند، فلاخن دویست و چهل و هفتم به ما نشان میدهد در تجربهی انقلاب مصر همان روند با همان منطق با تبدیل کمیتهها به انجیاو طی شده است. به اینترتیب در دویست و چهل و هفتمین فلاخن به لزوم و ضرورت ایدههای ایجابیای میاندیشیم که برای تبدیل کمیته به نهادی انقلابی که امکان برقراری و محافظت از قدرتی انقلابی را داشته باشد، ضروری و حیاتی است.
آبان ۱۴۰۲
فلاخن دویست و چهل و هفتم را بخوانید:
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_درنگ_برلین
@ManjanighCollective
Forwarded from منجنیق
🔴 فلاخن شمارهی دویست و شصت و دوم. به سمت سازماندهی زنان* معلم در شرایط سرکوب
در فلاخن دویست و شصت و دوم متن اعلام موجودیت هستهی یسنا و پیوستن آن به کمیتهی غیبی نسوان را میخوانیم، هستهای متشکل از زنان* معلم که میخواهند «برای سازماندهی زنان* معلمی که در بخشهای مختلف نهاد آموزش مشغول به کار هستند» تلاش کرده و از سوی دیگر با پیوستن به «کمیتهی غیبی نسوان» در عمل در جهت مفصلبندی مبارزات ستمدیدگان حرکت کنند. در این فلاخن از اثرات مادی دوگانههای رسمی-غیررسمی و زن*-مرد بر امکان همبستگیهای صنفی میخوانیم، از اهمیت خواست آموزش رایگان و عقبنشینیای که در این مورد به جنبش صنفی معلمان تحمیل شده، از آسیبهایی که تصور ایدئولوژیک طبقه متوسطی از جایگاه طبقاتی معلمان به امکانهای همبستگی در میان نیروهای کار مختلف شاغل در بخش آموزش و پیوند این نیروها با متحدان طبیعی و طبقاتی خودشان بیرون از حوزهی آموزش زده است. در فلاخن دویست و شصت و دوم از ضرورت مقابله با کالاییسازی آموزش و تاثیر آن بر زندگی معلمان میخوانیم، از تبدیل شغل معلمی به مسئولیتی اخلاقی و اجتماعی برای زنان* در گفتار رسمی به عنوان شکلی از تبعیض که امکان چانهزنی بر سر دستمزد را در هنگام عقد قرارداد کاهش میدهد، از فشار بیشتر به زنان* از سوی گزینش آموزش و پرورش و تحمیل پوشش اجباری به معلمان و دانشآموزان دختر، از ساختار استبدادی آموزش در بازتولید انواع ستمهای مذهبی و ملی، از معیارهای تبعیضآمیز «سلامت جسمانی» برای استخدام معلمان و از حذف گروههای جنسی-جنسیتی از محتوا و محیط آموزش. در این فلاخن از ساختار کنترلگر آموزشی میخوانیم که هدف آن نابود کردن خلاقیت در دانشآموزان است، از آموزش آلترناتیو و آنچه تحتعنوان «آموزش آلترناتیو» توسط مدارس خصوصی جعل میشود، از تدقیق معنای آموزش ایدئولوژیکی که هستهی یسنا با آن مخالف است و معنای آموزش رهاییبخشی که مد نظر دارد، از ضرورت ادارهی شورایی نهاد آموزش توسط معلمان، کارگران بخش آموزش، دانشآموزان و اولیای آنها، از ظرفیت رهاییبخش نهادهای صنفی معلمان و در ضمن ضرورت تشکیل هستههای مخفیای که بنا بر شرایط مادی و واقعی بتوانند اشکالی از مبارزه را در تکمیل و تداوم مبارزات این نهادها ابداع کنند و در نهایت از امکاناتی که تاکید بر خواست آموزش رایگان، مقابله با کالاییسازی آموزش، آموزش به زبان مادری و دفاع از حق پوشش اختیاری زنان* در محیطهای آموزشی برای همبستگی میان معلمان، دانشآموزان و بخشهای دیگر جامعه میتواند بگشاید.
خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و دوم را بخوانید:
برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_یسنا
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective
در فلاخن دویست و شصت و دوم متن اعلام موجودیت هستهی یسنا و پیوستن آن به کمیتهی غیبی نسوان را میخوانیم، هستهای متشکل از زنان* معلم که میخواهند «برای سازماندهی زنان* معلمی که در بخشهای مختلف نهاد آموزش مشغول به کار هستند» تلاش کرده و از سوی دیگر با پیوستن به «کمیتهی غیبی نسوان» در عمل در جهت مفصلبندی مبارزات ستمدیدگان حرکت کنند. در این فلاخن از اثرات مادی دوگانههای رسمی-غیررسمی و زن*-مرد بر امکان همبستگیهای صنفی میخوانیم، از اهمیت خواست آموزش رایگان و عقبنشینیای که در این مورد به جنبش صنفی معلمان تحمیل شده، از آسیبهایی که تصور ایدئولوژیک طبقه متوسطی از جایگاه طبقاتی معلمان به امکانهای همبستگی در میان نیروهای کار مختلف شاغل در بخش آموزش و پیوند این نیروها با متحدان طبیعی و طبقاتی خودشان بیرون از حوزهی آموزش زده است. در فلاخن دویست و شصت و دوم از ضرورت مقابله با کالاییسازی آموزش و تاثیر آن بر زندگی معلمان میخوانیم، از تبدیل شغل معلمی به مسئولیتی اخلاقی و اجتماعی برای زنان* در گفتار رسمی به عنوان شکلی از تبعیض که امکان چانهزنی بر سر دستمزد را در هنگام عقد قرارداد کاهش میدهد، از فشار بیشتر به زنان* از سوی گزینش آموزش و پرورش و تحمیل پوشش اجباری به معلمان و دانشآموزان دختر، از ساختار استبدادی آموزش در بازتولید انواع ستمهای مذهبی و ملی، از معیارهای تبعیضآمیز «سلامت جسمانی» برای استخدام معلمان و از حذف گروههای جنسی-جنسیتی از محتوا و محیط آموزش. در این فلاخن از ساختار کنترلگر آموزشی میخوانیم که هدف آن نابود کردن خلاقیت در دانشآموزان است، از آموزش آلترناتیو و آنچه تحتعنوان «آموزش آلترناتیو» توسط مدارس خصوصی جعل میشود، از تدقیق معنای آموزش ایدئولوژیکی که هستهی یسنا با آن مخالف است و معنای آموزش رهاییبخشی که مد نظر دارد، از ضرورت ادارهی شورایی نهاد آموزش توسط معلمان، کارگران بخش آموزش، دانشآموزان و اولیای آنها، از ظرفیت رهاییبخش نهادهای صنفی معلمان و در ضمن ضرورت تشکیل هستههای مخفیای که بنا بر شرایط مادی و واقعی بتوانند اشکالی از مبارزه را در تکمیل و تداوم مبارزات این نهادها ابداع کنند و در نهایت از امکاناتی که تاکید بر خواست آموزش رایگان، مقابله با کالاییسازی آموزش، آموزش به زبان مادری و دفاع از حق پوشش اختیاری زنان* در محیطهای آموزشی برای همبستگی میان معلمان، دانشآموزان و بخشهای دیگر جامعه میتواند بگشاید.
خرداد ۱۴۰۳
فلاخن دویست و شصت و دوم را بخوانید:
برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#فلاخن
#هسته_یسنا
#کمیته_غیبی_نسوان
@ManjanighCollective