صفحه ی 2️⃣👇
۵.مهمترین عامل موفقیت معلمان، داشتن تشکلهای مستقل از حاکمیت است.
ما بر حق برخورداری از تشکل مستقل و قدرتمند تاکید داریم و حاکمیت نمیتواند این حق قانونی و صنفی را از ما سلب نماید.
ما از همه معلمان در هر شهرستان و استان که تشکل ندارند خواهشمندیم، که کانونها یا انجمنهای صنفی مستقل تشکیل داده و به شورای هماهنگی بپیوندند.
فرهنگیان شریف!
با توجه به موارد فوق شورای هماهنگی قصد دارد به خاطر عدم تحقق مطالبات و بیتوجهی حاکمیت، به اعتراضات خود بهصورت مداوم تا رسیدن به هدف ادامه دهد.
درهمین راستا شورای هماهنگی به تمام فرهنگیان شاغل و بازنشسته در ایران فراخوان میدهد که درتجمع روز پنجشنبه، اول اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ ، قدرتمندانه و متحد شرکت نمایند.
مکان تجمع
مراکز استانها: اداره کل آموزشوپرورش
شهرستانها: اداره آموزشوپرورش
تهران: جلوی وزارت آ.پ ( خ سپهبد قرنی)
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
۵.مهمترین عامل موفقیت معلمان، داشتن تشکلهای مستقل از حاکمیت است.
ما بر حق برخورداری از تشکل مستقل و قدرتمند تاکید داریم و حاکمیت نمیتواند این حق قانونی و صنفی را از ما سلب نماید.
ما از همه معلمان در هر شهرستان و استان که تشکل ندارند خواهشمندیم، که کانونها یا انجمنهای صنفی مستقل تشکیل داده و به شورای هماهنگی بپیوندند.
فرهنگیان شریف!
با توجه به موارد فوق شورای هماهنگی قصد دارد به خاطر عدم تحقق مطالبات و بیتوجهی حاکمیت، به اعتراضات خود بهصورت مداوم تا رسیدن به هدف ادامه دهد.
درهمین راستا شورای هماهنگی به تمام فرهنگیان شاغل و بازنشسته در ایران فراخوان میدهد که درتجمع روز پنجشنبه، اول اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ ، قدرتمندانه و متحد شرکت نمایند.
مکان تجمع
مراکز استانها: اداره کل آموزشوپرورش
شهرستانها: اداره آموزشوپرورش
تهران: جلوی وزارت آ.پ ( خ سپهبد قرنی)
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🛑زنان در صف اول اخراج و تعدیل نیرو
بیکاری زنان به ۱۴ برابر مردان رسیده است
✍ شادی مکی
🔸زنان از شرایط نابرابر استخدامی و حتی دستمزدی در جامعه رنج میبرند به نحوی که براساس آمار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است و حالا وضعیت نابهسامان اقتصادی کشور نیز بر این شرایط نابرابراضافه شده تا آنان بیش از پیش در معرض تضییع حقوق خود قرار بگیرند.
🔸آمارها درباره میزان بیکاری و اشتغال زنان نگرانکننده است. زنان در بازار کار بیش از مردان در معرض اخراج و تعدیل بوده و کمتر از آنها در مسیر استخدام قرار میگیرند. میزان دستمزد زنان و مردان نیز یکسان نیست و زنان نیروی کار ارزانقیمت به حساب میآیند، این درحالیست که داشتن اشتغال و درآمد کافی برای امرار معاش یک حق همگانی است.
🔸تاریخ پر فراز و نشیب زنان در بستر شغلی و استفاده از آنان به عنوان نیرویی با دستمزد کمتر و چالشهایی که بر سر راه اشتغال زنان همواره وجود داشته است باعث شد که جامعه بینالملل و متخصصان همواره به صورت ویژه بر لزوم توانمندسازی زنان و حمایت از استقلال مالی و اقتصادی آنها تاکید کنند، اما در جامعه ما توجه چندانی به این موضوع نمیشود تا جایی که در شرایط بحران اقتصادی فعلی زنان در خط مقدم تعدیلها و اخراجها قرار گرفتهاند.
🔸براساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان به صورت تقریبی دو برابر مردان است.
نرخ بیکاری زنان فارغ التحصیل مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دو برابر (کمی بیشتر از دو برابر) مردان بوده است و در مقطع دکتری نیز بعضا این آمار سه برابر و حتی بیشتر هم میشود.
🔸شاید یکی از علل عدم اولویتدهی به زنان در استخدامها و اولویتبخشی به آنان برای اخراج و تعدیل این تفکر اشتباه است که مردان نانآوران خانواده بوده و درآمد زنان نقش چندانی در معاش خانواده ندارد.
این درحالیست که در جامعه ما زنان هر روز بیش از روز قبل نسبت به حقوق خود آگاهی پیدا کرده و به خوبی میدانند که اشتغال مناسب یکی از حقوق غیرقابل تخطی آنان است.
🔸از سوی دیگر در شرایطی که بسیاری از زنان در اقصی نقاط کشور خودسرپرست و سرپرست خانوار هستند، بیکاری و نبود درآمد میتواند صدمات غیرقابل جبرانی را بر زندگی آنان و حتی جامعه وارد کند.
افزایش فقر زنانه در کشور و تبعات منفی آن یکی از مهمترین بیتوجهی به اشتغال و درآمد زنان در جامعه است.
#اشتغال_زنان
#بیکاری
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
بیکاری زنان به ۱۴ برابر مردان رسیده است
✍ شادی مکی
🔸زنان از شرایط نابرابر استخدامی و حتی دستمزدی در جامعه رنج میبرند به نحوی که براساس آمار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است و حالا وضعیت نابهسامان اقتصادی کشور نیز بر این شرایط نابرابراضافه شده تا آنان بیش از پیش در معرض تضییع حقوق خود قرار بگیرند.
🔸آمارها درباره میزان بیکاری و اشتغال زنان نگرانکننده است. زنان در بازار کار بیش از مردان در معرض اخراج و تعدیل بوده و کمتر از آنها در مسیر استخدام قرار میگیرند. میزان دستمزد زنان و مردان نیز یکسان نیست و زنان نیروی کار ارزانقیمت به حساب میآیند، این درحالیست که داشتن اشتغال و درآمد کافی برای امرار معاش یک حق همگانی است.
🔸تاریخ پر فراز و نشیب زنان در بستر شغلی و استفاده از آنان به عنوان نیرویی با دستمزد کمتر و چالشهایی که بر سر راه اشتغال زنان همواره وجود داشته است باعث شد که جامعه بینالملل و متخصصان همواره به صورت ویژه بر لزوم توانمندسازی زنان و حمایت از استقلال مالی و اقتصادی آنها تاکید کنند، اما در جامعه ما توجه چندانی به این موضوع نمیشود تا جایی که در شرایط بحران اقتصادی فعلی زنان در خط مقدم تعدیلها و اخراجها قرار گرفتهاند.
🔸براساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان به صورت تقریبی دو برابر مردان است.
نرخ بیکاری زنان فارغ التحصیل مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد دو برابر (کمی بیشتر از دو برابر) مردان بوده است و در مقطع دکتری نیز بعضا این آمار سه برابر و حتی بیشتر هم میشود.
🔸شاید یکی از علل عدم اولویتدهی به زنان در استخدامها و اولویتبخشی به آنان برای اخراج و تعدیل این تفکر اشتباه است که مردان نانآوران خانواده بوده و درآمد زنان نقش چندانی در معاش خانواده ندارد.
این درحالیست که در جامعه ما زنان هر روز بیش از روز قبل نسبت به حقوق خود آگاهی پیدا کرده و به خوبی میدانند که اشتغال مناسب یکی از حقوق غیرقابل تخطی آنان است.
🔸از سوی دیگر در شرایطی که بسیاری از زنان در اقصی نقاط کشور خودسرپرست و سرپرست خانوار هستند، بیکاری و نبود درآمد میتواند صدمات غیرقابل جبرانی را بر زندگی آنان و حتی جامعه وارد کند.
افزایش فقر زنانه در کشور و تبعات منفی آن یکی از مهمترین بیتوجهی به اشتغال و درآمد زنان در جامعه است.
#اشتغال_زنان
#بیکاری
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🛑پادگانی به نام مدرسه!
✍ مهران صولتی
🔸در روزهای گذشته پخش کلیپی از کوتاه کردن موی دانش آموزان توسط معاون یکی از مدارس کشور بار دیگر پرسش از فلسفه وجودی مدارس ایران را به عرصه عمومی کشاند.
این که آیا با ادامه این رفتارهای آمرانه و تحقیرآمیز هنوز هم می توان برای مدارس نقش تربیتی قائل شد یا خیر؟
متاسفانه تداوم این رویه های خشونت آفرین دهه هاست که جریان داشته و تاکیدی مضاعف بر اهمیت نقش انضباطی مدارس محسوب می شود!
🔸در این میان تفسیر سلیقه ای معاونان مدارس از بخشنامه های کلی آموزش و پرورش نیز بر دامنه مشکلات موجود افزوده است به طوری که تفاوت میان رفتار مدرسه های مختلف در برخورد با دانش آموزان کاملا مشهود و تبعیض آمیز است. فقدان آموزش های مربوط به حوزه بهداشت روان باعث شده که هیچ گونه تلاش اقناعی برای توجیه دلایل لزوم رعایت برخی از دستور العمل های انضباطی به عمل نیامده و خشونت های فیزیکی هم چنان آسان ترین رویه در مواجهه با دانش آموزان خاطی محسوب شود!
🔸اگر انجام رفتارهای یکسان ساز در دهه شصت به دلیل چیرگی ایدئولوژی، جامعه توده ای، فقدان تکثر، و فردیت های ظهور نیافته می توانست با کمترین اعتراض از سوی دانش آموزان مواجه شود ولی زمانه کنونی که آبستن بحران های بسیار محسوب می شود مدارس را به عرصه چالش های مستمر میان مسئولان و متعلمان این نهاد تبدیل کرده است.
دانش آموزان از هر ترفندی برای اختفای پوشش واقعی خود استفاده کرده و بعضا پنهان از دیدگان معاونان در کلاس حاضر می شوند تا مجبور به تراشیدن موی سر خود نشوند. شکل گیری نوعی بازی موش و گربه که برای هر دو طرف فرساینده است!
🔸اگر چه وجود ضوابطی برای حضور دانش آموزان در همه کشورها از جمله ممالک توسعه یافته رواج دارد ولی پرواضح است که در آن جا انجام رویه های انضباطی در خدمت تحقق فلسفه تعلیم و تربیت از جمله؛ پرورش کرامت و عزت نفس، کمک به شکوفایی استعدادها، ایجاد فضایی جذاب و با نشاط، آموزش شیوه های گفت و گو، شجاعت اظهار نظر، قانون مداری، مسئولیت پذیری، و در یک کلام آیین شهروندی از طریق اجتماعی شدن محسوب می شود!
🔸در مدارس ایران اما وجوه خشن و آمرانه تعلیم و تربیت این مکان ها را به پادگان ها بسیار شبیه ساخته است.
در رویداد اخیر هم اگرچه سخنگوی وزارت خانه از رسیدگی به خطای معاون مذکور سخن گفته است ولی روشن است که رویه های پیشین هم چنان ادامه خواهند یافت.
ایدئولوژی حاکم با بی اعتنایی به واقعیت های رنگارنگ جامعه ایران سخت دست اندرکار یکسان سازی و تنوع زدایی از مدارس بوده و می کوشد نسلی در تراز باورهای انقلابی خود پرورش دهد!
🔸مدرسه مطلوب باید بتواند از طریق جلب مشارکت همه اعضای خویش در فرآیندی خودتنظیم گر هنجارهای لازم برای اداره خود را تدوین نموده و با دریافت بازخوردهای لازم این مکان را به محیطی هدفمند، با برنامه و نشاط آفرین در راستای کارآمدی و رضایت بخشی تبدیل نماید. حضور هم افزای معلمان، دانش آموزان و والدین از طریق نهادهای تعریف شده درون سازمانی می تواند از وجوه خشن انضباطی موجود کاسته و به نوعی اجماع بر سر حداقل های اداره موثر و شاداب مدارس دست یابند!
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
✍ مهران صولتی
🔸در روزهای گذشته پخش کلیپی از کوتاه کردن موی دانش آموزان توسط معاون یکی از مدارس کشور بار دیگر پرسش از فلسفه وجودی مدارس ایران را به عرصه عمومی کشاند.
این که آیا با ادامه این رفتارهای آمرانه و تحقیرآمیز هنوز هم می توان برای مدارس نقش تربیتی قائل شد یا خیر؟
متاسفانه تداوم این رویه های خشونت آفرین دهه هاست که جریان داشته و تاکیدی مضاعف بر اهمیت نقش انضباطی مدارس محسوب می شود!
🔸در این میان تفسیر سلیقه ای معاونان مدارس از بخشنامه های کلی آموزش و پرورش نیز بر دامنه مشکلات موجود افزوده است به طوری که تفاوت میان رفتار مدرسه های مختلف در برخورد با دانش آموزان کاملا مشهود و تبعیض آمیز است. فقدان آموزش های مربوط به حوزه بهداشت روان باعث شده که هیچ گونه تلاش اقناعی برای توجیه دلایل لزوم رعایت برخی از دستور العمل های انضباطی به عمل نیامده و خشونت های فیزیکی هم چنان آسان ترین رویه در مواجهه با دانش آموزان خاطی محسوب شود!
🔸اگر انجام رفتارهای یکسان ساز در دهه شصت به دلیل چیرگی ایدئولوژی، جامعه توده ای، فقدان تکثر، و فردیت های ظهور نیافته می توانست با کمترین اعتراض از سوی دانش آموزان مواجه شود ولی زمانه کنونی که آبستن بحران های بسیار محسوب می شود مدارس را به عرصه چالش های مستمر میان مسئولان و متعلمان این نهاد تبدیل کرده است.
دانش آموزان از هر ترفندی برای اختفای پوشش واقعی خود استفاده کرده و بعضا پنهان از دیدگان معاونان در کلاس حاضر می شوند تا مجبور به تراشیدن موی سر خود نشوند. شکل گیری نوعی بازی موش و گربه که برای هر دو طرف فرساینده است!
🔸اگر چه وجود ضوابطی برای حضور دانش آموزان در همه کشورها از جمله ممالک توسعه یافته رواج دارد ولی پرواضح است که در آن جا انجام رویه های انضباطی در خدمت تحقق فلسفه تعلیم و تربیت از جمله؛ پرورش کرامت و عزت نفس، کمک به شکوفایی استعدادها، ایجاد فضایی جذاب و با نشاط، آموزش شیوه های گفت و گو، شجاعت اظهار نظر، قانون مداری، مسئولیت پذیری، و در یک کلام آیین شهروندی از طریق اجتماعی شدن محسوب می شود!
🔸در مدارس ایران اما وجوه خشن و آمرانه تعلیم و تربیت این مکان ها را به پادگان ها بسیار شبیه ساخته است.
در رویداد اخیر هم اگرچه سخنگوی وزارت خانه از رسیدگی به خطای معاون مذکور سخن گفته است ولی روشن است که رویه های پیشین هم چنان ادامه خواهند یافت.
ایدئولوژی حاکم با بی اعتنایی به واقعیت های رنگارنگ جامعه ایران سخت دست اندرکار یکسان سازی و تنوع زدایی از مدارس بوده و می کوشد نسلی در تراز باورهای انقلابی خود پرورش دهد!
🔸مدرسه مطلوب باید بتواند از طریق جلب مشارکت همه اعضای خویش در فرآیندی خودتنظیم گر هنجارهای لازم برای اداره خود را تدوین نموده و با دریافت بازخوردهای لازم این مکان را به محیطی هدفمند، با برنامه و نشاط آفرین در راستای کارآمدی و رضایت بخشی تبدیل نماید. حضور هم افزای معلمان، دانش آموزان و والدین از طریق نهادهای تعریف شده درون سازمانی می تواند از وجوه خشن انضباطی موجود کاسته و به نوعی اجماع بر سر حداقل های اداره موثر و شاداب مدارس دست یابند!
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🛑چرا مدرسه «هیولا» شد؟
فرانکشتاین را تبرئه نکنید!
✍ آرزو رضایی مجاز
🔸«مری شلی» در رمان «فرانکشتاین» که به پرومتهی مدرن هم مشهور است؛ سرگذشت هیولایی را مینویسد که توسط دانشمندی، از اجزای بدن مردگان ساخته شده است.
«لارنس کوپ» در کتاب «اسطوره» شری را واجد درکی میداند که او را قادر میسازد؛ تفوق عقلانیت مردانه را در این کتاب نفی کند.
در واقع شلی این کنش نمادین اجتماعی در قالب روایت را با طرح این ایده انجام میدهد: «مرد ممکن است هیولایی به شکل خویش بسازد و بعد معلوم شود که نمیتواند مسئولیت آن را به عهده بگیرد.»
🔸باز شدن مغاک بلعندهی سیستم آموزشی که منتظر است فرد خاطی شناسایی و مجازات شود، نسبت همان مرد دانشمند است با هیولایی که خودش خلق کرده، اما شانههایش از بار مسئولیت رفتار او خالیست.
🔸ناظمی که در بیحسی مطلق، ترور شخصیتی میکند و بهصورت خودکار، بخشی از مکانیسم سرکوب شده؛ قبل از هر چیز، یک محصول است؛ محصولی شبیهسازیشده با نهاد قدرتی که مدرسه را مبدل به پادگان کرده و معلم و دانشآموز را سرباز مدافع گفتمان مسلط.
🔸در چنین وضعیتی، حمله به فردی که تا دیروز دقیقاً بهخاطر شکلدادن به بافت حبسی و انضباطی مدرسه، از سوی مدیر بالادستاش «کارمند نمونه» بوده، تنها نکوهش قربانیست.
🔸جامعهی معلمان کنشگر و آگاه حتماً در کنار موضع صریح انتقادی در مقابل چنین رفتارهایی با بچهها، باید به نکتهی مهمتری توجه کنند: «سراغ توبیخ دانشمند برویم.»
🔸محتوای #ایدئولوژیکی که به مدارس دیکته میشود و چوباش را بالای سر معلم نگه میدارد که طبق بودجهبندی تدریساش کند؛ محتوایی که در ستایش جنگ و دشمنانگاری دنیا تنظیمشده؛ صدالبته برای مدرسه کارکرد تأدیبی و تنبیهی هم تعریف کرده است.
وقتی که سیستم ترسناک آموزشی از مدرسه، ساخت جامعهی انضباطی میخواهد، پس «فرانکشتاین» اوست؛ درگیر فضاسازی رسانه که همواره مشغول آمادهکردن «اتاق جراحی واقعیت» است، نشویم.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
فرانکشتاین را تبرئه نکنید!
✍ آرزو رضایی مجاز
🔸«مری شلی» در رمان «فرانکشتاین» که به پرومتهی مدرن هم مشهور است؛ سرگذشت هیولایی را مینویسد که توسط دانشمندی، از اجزای بدن مردگان ساخته شده است.
«لارنس کوپ» در کتاب «اسطوره» شری را واجد درکی میداند که او را قادر میسازد؛ تفوق عقلانیت مردانه را در این کتاب نفی کند.
در واقع شلی این کنش نمادین اجتماعی در قالب روایت را با طرح این ایده انجام میدهد: «مرد ممکن است هیولایی به شکل خویش بسازد و بعد معلوم شود که نمیتواند مسئولیت آن را به عهده بگیرد.»
🔸باز شدن مغاک بلعندهی سیستم آموزشی که منتظر است فرد خاطی شناسایی و مجازات شود، نسبت همان مرد دانشمند است با هیولایی که خودش خلق کرده، اما شانههایش از بار مسئولیت رفتار او خالیست.
🔸ناظمی که در بیحسی مطلق، ترور شخصیتی میکند و بهصورت خودکار، بخشی از مکانیسم سرکوب شده؛ قبل از هر چیز، یک محصول است؛ محصولی شبیهسازیشده با نهاد قدرتی که مدرسه را مبدل به پادگان کرده و معلم و دانشآموز را سرباز مدافع گفتمان مسلط.
🔸در چنین وضعیتی، حمله به فردی که تا دیروز دقیقاً بهخاطر شکلدادن به بافت حبسی و انضباطی مدرسه، از سوی مدیر بالادستاش «کارمند نمونه» بوده، تنها نکوهش قربانیست.
🔸جامعهی معلمان کنشگر و آگاه حتماً در کنار موضع صریح انتقادی در مقابل چنین رفتارهایی با بچهها، باید به نکتهی مهمتری توجه کنند: «سراغ توبیخ دانشمند برویم.»
🔸محتوای #ایدئولوژیکی که به مدارس دیکته میشود و چوباش را بالای سر معلم نگه میدارد که طبق بودجهبندی تدریساش کند؛ محتوایی که در ستایش جنگ و دشمنانگاری دنیا تنظیمشده؛ صدالبته برای مدرسه کارکرد تأدیبی و تنبیهی هم تعریف کرده است.
وقتی که سیستم ترسناک آموزشی از مدرسه، ساخت جامعهی انضباطی میخواهد، پس «فرانکشتاین» اوست؛ درگیر فضاسازی رسانه که همواره مشغول آمادهکردن «اتاق جراحی واقعیت» است، نشویم.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🔴 شاعری که خود نیمای خود بود
#امراله_نصرالهی
نشسته بود در لا به لای سطرها و چشمان عقابی خویش را به این سو و آن سو می گرداند. عادتش بود که حواسش به همه چیز باشد. از نیمایی تا پسا نیمایی و تا شعر پسا پسا نیمایی نیز. و خود که از باطلاق معناهای خطی رهایی یافته و از شعر حجمی گذریده بود، خطاب به پروانه ها، شعر زبان را طرحی افکند. خوی رنگارنگ معاصر به مرد تنوع شگرفی داده بود. ناخنکی به سیاست، درنگ زندان، نشستن بر مس وجود شاعران و مطلا کاری منقدانه، اندیشیدن به علل تشتت فرهنگی، گنداب و مرداب تاریخ مذکر، درافتادن با دکتر شریف و آشویتس خصوصی اش همه و همه برای مرد گزارش هایی به نسل بی سن فردا بودند. و این همه را کسی رقم زد که خود بی فردا شد. معتکف غربت شد و فراموش گشت، درست چون اسماعیل شعرش. و کسی نبود تا خود او را چنانکه خود، اسماعیل را برکشید، او را هم برکشد و از زبان شاملو بگوید؛
"اینک چراغ معجزه مردم."
و می دانیم که تا بود در میان تاریکی قرون خویش، برای خویش و دیگری تاریخ، چراغ معجزتی بود. ستیزه نکرده بود که کرده بود. چپ ورزی نکرده بود و در حد یک مبارز ضد بورژوازی باب میل زمانه درنیفتاده بود که افتاده بود. به دل بحران نقد ادبی نزده بود که زده بود. با زبان پریشی دکتر شریف درنیفتاده بود که افتاده بود. جسارت نورزیده و از نیما نگذشته بود که ورزیده و گذشته بود. با جنسیت نگری درازنای و سمج و صلب فرهنگ مذکر مخالفت نکرده بود که کرده بود. براهنی چنین غنا و رنگی داشت. پای در هر جای که می نهاد، می باید تخریب می کرد. خود-ویرانگری می کرد، دردسر آفرینی می کرد. و چه دردسری عظیم تر و اوژننده تر از دف نوازی و دف سرایی اش. و چه دشخوار بود دیسکورس شعر تر و بی پایبست خویش را آن گونه که او می خواند و لحن می کرد باوراندن به نسل پیش از خویش و هم-نسلان خویش و بعد از خویش. بی گمانم که شعر براهنی را فقط باید براهنی بخواند تا برای پیش از خود و همعصر خود و بعد از خود و شاگردان پراگنده ی خود روالی یابد و جهتی گیرد. خبر جنون اسماعیل را خود او باید به گوش جامعه فرو می کرد. فراق مختاری تنها با بیان او بالا می گرفت. درد دف و دفیدن های دف او را جز خود او نمی توانست بخواند و بنوازد و بفهماند. اگر اسماعیل اش که زمینه و زمانه ای هم داشت و شعر را متعهد می خواست، تا حدی دیده و شنیده شد، (انگار اسماعیل شعر و اسماعیل شاعر هم- سرنوشت شده بودند) دستور زبان شعر زبان گرای او اما در "چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم." اصلا فهمیده نشد. چنان کژ و مژ شد که سر از شعر جدولی درآورد. شعری حرامزاده برخاسته از بستر تئوری ای که بر زبانیت نحو شعر خانه گرفته بود. درک براهنی از فرمالیسم منتهی به گونه ای هنجار گریزی از زبان فرهنگ مذکردو عقل مذکر بود. زنانگی زبان وقتی در شعر او کاربستی ویژه پیدا کرد، زهدان شعر انباشته از درد معاصر شد. چرا که زن به عنصر زبان گره خورده بود. به زبانی به صلح آمیخته و خشونت ستیزانه. و چنین زبان زنانه ی براهنی انباشته از اعدام خسرو گلسرخی و گلوی بی سرانجام مختاری و تام تام دفی درد-انبوه و دیوانگی وطنی که بی تاب تابیدن آفتابی نیامده بود و فرو خزیدن زنی بی عشق و غزل در نهانگاه خانه ی وجودی ویران. و حافظه ی براهنی پر بود از این زبان. ای کاش تنها از راه گوش شنیده می شد و چشم ها نامحرمان ورق های شعرش محسوب می شدند. براهنی با هر خرت و پرت این تاریخ درافتاد. با هدایت هم آوا شد و تاریخ را سرشار نرسالاری و مذهب زدگی پدرسالارانه دید. با شاعران معاصر و با کلاسیک های استادان دانشکده و حتی به تریبون تالار فردوسی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران نیز رحم نکرد. رجزهای او حاوی لهجه ی غریبی بود که برای شنیدنش دیرزمانی می باید سپری می شد. و براهنی مبدع این لهجه ی غریب و این تازگی و نازکی بود. آنقدر ماند تا کارکرد این غربت را در بطون جامعه ببیند. ستیزه رویی پرخشم که تنها زنانگی زبان شعرش قرارش می بخشید. شاید این فرهنگ مذکر آنقدر زورآور بود که وجود شاعر را به دو نیمه ی متناقض بخش کرده بود. با عقل مذکر خشمگین می شد و با زبانی زنانه هستی مواج خود را به ملایمت فرا می خواند. شاید این وجود دو پاره او را به بی حافظی بستری خلیده فرو کشاند و فرو خواباند تا دم واپسین سردی مرگی که هنوز هم با شاعر ستیزه روی ما بیگانه می نماید. شاعر رفت و ما نیز از پی او برویم.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
#امراله_نصرالهی
نشسته بود در لا به لای سطرها و چشمان عقابی خویش را به این سو و آن سو می گرداند. عادتش بود که حواسش به همه چیز باشد. از نیمایی تا پسا نیمایی و تا شعر پسا پسا نیمایی نیز. و خود که از باطلاق معناهای خطی رهایی یافته و از شعر حجمی گذریده بود، خطاب به پروانه ها، شعر زبان را طرحی افکند. خوی رنگارنگ معاصر به مرد تنوع شگرفی داده بود. ناخنکی به سیاست، درنگ زندان، نشستن بر مس وجود شاعران و مطلا کاری منقدانه، اندیشیدن به علل تشتت فرهنگی، گنداب و مرداب تاریخ مذکر، درافتادن با دکتر شریف و آشویتس خصوصی اش همه و همه برای مرد گزارش هایی به نسل بی سن فردا بودند. و این همه را کسی رقم زد که خود بی فردا شد. معتکف غربت شد و فراموش گشت، درست چون اسماعیل شعرش. و کسی نبود تا خود او را چنانکه خود، اسماعیل را برکشید، او را هم برکشد و از زبان شاملو بگوید؛
"اینک چراغ معجزه مردم."
و می دانیم که تا بود در میان تاریکی قرون خویش، برای خویش و دیگری تاریخ، چراغ معجزتی بود. ستیزه نکرده بود که کرده بود. چپ ورزی نکرده بود و در حد یک مبارز ضد بورژوازی باب میل زمانه درنیفتاده بود که افتاده بود. به دل بحران نقد ادبی نزده بود که زده بود. با زبان پریشی دکتر شریف درنیفتاده بود که افتاده بود. جسارت نورزیده و از نیما نگذشته بود که ورزیده و گذشته بود. با جنسیت نگری درازنای و سمج و صلب فرهنگ مذکر مخالفت نکرده بود که کرده بود. براهنی چنین غنا و رنگی داشت. پای در هر جای که می نهاد، می باید تخریب می کرد. خود-ویرانگری می کرد، دردسر آفرینی می کرد. و چه دردسری عظیم تر و اوژننده تر از دف نوازی و دف سرایی اش. و چه دشخوار بود دیسکورس شعر تر و بی پایبست خویش را آن گونه که او می خواند و لحن می کرد باوراندن به نسل پیش از خویش و هم-نسلان خویش و بعد از خویش. بی گمانم که شعر براهنی را فقط باید براهنی بخواند تا برای پیش از خود و همعصر خود و بعد از خود و شاگردان پراگنده ی خود روالی یابد و جهتی گیرد. خبر جنون اسماعیل را خود او باید به گوش جامعه فرو می کرد. فراق مختاری تنها با بیان او بالا می گرفت. درد دف و دفیدن های دف او را جز خود او نمی توانست بخواند و بنوازد و بفهماند. اگر اسماعیل اش که زمینه و زمانه ای هم داشت و شعر را متعهد می خواست، تا حدی دیده و شنیده شد، (انگار اسماعیل شعر و اسماعیل شاعر هم- سرنوشت شده بودند) دستور زبان شعر زبان گرای او اما در "چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم." اصلا فهمیده نشد. چنان کژ و مژ شد که سر از شعر جدولی درآورد. شعری حرامزاده برخاسته از بستر تئوری ای که بر زبانیت نحو شعر خانه گرفته بود. درک براهنی از فرمالیسم منتهی به گونه ای هنجار گریزی از زبان فرهنگ مذکردو عقل مذکر بود. زنانگی زبان وقتی در شعر او کاربستی ویژه پیدا کرد، زهدان شعر انباشته از درد معاصر شد. چرا که زن به عنصر زبان گره خورده بود. به زبانی به صلح آمیخته و خشونت ستیزانه. و چنین زبان زنانه ی براهنی انباشته از اعدام خسرو گلسرخی و گلوی بی سرانجام مختاری و تام تام دفی درد-انبوه و دیوانگی وطنی که بی تاب تابیدن آفتابی نیامده بود و فرو خزیدن زنی بی عشق و غزل در نهانگاه خانه ی وجودی ویران. و حافظه ی براهنی پر بود از این زبان. ای کاش تنها از راه گوش شنیده می شد و چشم ها نامحرمان ورق های شعرش محسوب می شدند. براهنی با هر خرت و پرت این تاریخ درافتاد. با هدایت هم آوا شد و تاریخ را سرشار نرسالاری و مذهب زدگی پدرسالارانه دید. با شاعران معاصر و با کلاسیک های استادان دانشکده و حتی به تریبون تالار فردوسی دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران نیز رحم نکرد. رجزهای او حاوی لهجه ی غریبی بود که برای شنیدنش دیرزمانی می باید سپری می شد. و براهنی مبدع این لهجه ی غریب و این تازگی و نازکی بود. آنقدر ماند تا کارکرد این غربت را در بطون جامعه ببیند. ستیزه رویی پرخشم که تنها زنانگی زبان شعرش قرارش می بخشید. شاید این فرهنگ مذکر آنقدر زورآور بود که وجود شاعر را به دو نیمه ی متناقض بخش کرده بود. با عقل مذکر خشمگین می شد و با زبانی زنانه هستی مواج خود را به ملایمت فرا می خواند. شاید این وجود دو پاره او را به بی حافظی بستری خلیده فرو کشاند و فرو خواباند تا دم واپسین سردی مرگی که هنوز هم با شاعر ستیزه روی ما بیگانه می نماید. شاعر رفت و ما نیز از پی او برویم.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🛑 بیانیه کانون صنفی معلمان خوزستان در اعتراض به حکم ظالمانه #رسول_بداقی
«خداوند یار قاضى است تا موقعى که ستم نکند، وقتى ستم کرد خدا او را رها می کند و شیطان قرین او مى شود»
🔸آری، ستم کردی!!!
پنج سال حبس نتیجه یک جلسه دادگاه (بیدادگاه).
حکمی از قبل تعیین شده و دیکته شده، پنج سال حبس و دوسال تبعید برای معلمی دلسوز و آزاده که همه عمر از تلاش و مجاهدت در راه اعتلای فرهنگ آزادگی و حق طلبی بوده بسیار ظالمانه ست.
🔸همه میدانیم این اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود.
نتیجه اینگونه احکام ظالمانه چه بود.
آیا معلمان دست از مطالبه گری کشیدند یا غیر از این شد که معلمان متحدتر و مصممتر از قبل قدم در راه مطالبهگری گذاشتند؟
ما از خواستههای خود یک قدم به عقب بر نخواهیم گشت چرا که از درستی راهی که میرویم مطمئنیم.
با حبس هر رسول بداقی و اسماعیل عبدی و جعفر ابراهیمی و محمود بهشتی و محمد حبیبی و ... دهها رسول و اسماعیل دیگر زنده خواهد شد.
🔸کانون صنفی معلمان خوزستان ضمن محکومیت شدید حکم صادره علیه رسول بداقی از همه ظرفیتها، به ویژه کنش میدانی تا لغو حکم صادر و بسته شدن پرونده استفاده خواهد کرد.
ای ستمگر ستم مکن چندان
که به مظلوم کار گردد تنگ
زان حذر کن که آورد روزی
دامن عدل کردگار به چنگ
کانون صنفی معلمان خوزستان
۲۸ فروردین ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
«خداوند یار قاضى است تا موقعى که ستم نکند، وقتى ستم کرد خدا او را رها می کند و شیطان قرین او مى شود»
🔸آری، ستم کردی!!!
پنج سال حبس نتیجه یک جلسه دادگاه (بیدادگاه).
حکمی از قبل تعیین شده و دیکته شده، پنج سال حبس و دوسال تبعید برای معلمی دلسوز و آزاده که همه عمر از تلاش و مجاهدت در راه اعتلای فرهنگ آزادگی و حق طلبی بوده بسیار ظالمانه ست.
🔸همه میدانیم این اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود.
نتیجه اینگونه احکام ظالمانه چه بود.
آیا معلمان دست از مطالبه گری کشیدند یا غیر از این شد که معلمان متحدتر و مصممتر از قبل قدم در راه مطالبهگری گذاشتند؟
ما از خواستههای خود یک قدم به عقب بر نخواهیم گشت چرا که از درستی راهی که میرویم مطمئنیم.
با حبس هر رسول بداقی و اسماعیل عبدی و جعفر ابراهیمی و محمود بهشتی و محمد حبیبی و ... دهها رسول و اسماعیل دیگر زنده خواهد شد.
🔸کانون صنفی معلمان خوزستان ضمن محکومیت شدید حکم صادره علیه رسول بداقی از همه ظرفیتها، به ویژه کنش میدانی تا لغو حکم صادر و بسته شدن پرونده استفاده خواهد کرد.
ای ستمگر ستم مکن چندان
که به مظلوم کار گردد تنگ
زان حذر کن که آورد روزی
دامن عدل کردگار به چنگ
کانون صنفی معلمان خوزستان
۲۸ فروردین ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🔴اسنپ چگونه همه چیز را بلعید؟!
✍#گروه_نویسندگان_سرخط
بخش اول_ روزی که اسنپ، اسنپ شد:
⏺ زمستان سال ۹۳ نرمافزاری آنلاین به نام تاکسییاب موجودیت خود را اعلام کرد و بعدها به اسنپ تغییر نام داد. این پلتفورم اینترنتی زیرمجموعه یک شرکت خصوصی به نام گروه اینترنت ایران بود که هنوز که هنوز است از ماهیت و جزئیات این شرکت اطلاعات خاصی در صحنهی عمومی منتشر نشده است جر آنکه میدانیم سه نام ایاد الکاسار، محمود فوز و ماجد الفطیم در کنار نام این شرکت به چشم می خورد! پرسشی که بلافاصله به ذهن می آید این است که در نظامی سراسر امنیتی و انتظامی چگونه بنیانگذاران و سرمایه گذاران بزرگترین شرکت اینترنتی اش خارجیانی با تبعیت آلمانی، اماراتی هستند. اینجاست که مدیرعامل وقت اسنپ در سال ۹۸ حقیقتی دیگر را بر ملا می کند که «بیش از ۶۰ درصد سهام اسنپ متعلق به MTN_irancell است»، یعنی شرکتی که عمدتا متعلق به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و بنیاد مستضعفان و تحت حمایت و نفوذ آنها ست. بنابراین سهامداران عمده اسنپ متشکل از نظامیان حاکمیتی و شرکت های خارجی ای است که اتفاقا در تبلیغات جمهوری اسلامی جز دول متخاصم محسوب میشوند! این موضوع حداقل دو چیز را روشن می کند: اول آنکه سرمایهداری به عنوان یک سیستم جهانی چگونه فراتر از مرزهای جغرافیایی و پروپاگاندای رسانه ای دولتها عمل می کند و پای منافع اقتصادی که وسط باشد چگونه عناصر حاکمیتی و خصوصی، داخلی و خارجی در ائتلافی پیدا و پنهان با یکدیگر عمل می کنند تا با اتکا به قانون اصلی سرمایهداری یعنی هرچه کاستن از هزینه ها و افزایش زمان کار کارگر(بهره کشی) بر سود خود بیافزایند و دوم آنکه در وسعتی جهانی چگونه سرمایه از کشورهای پایین متروپل(پیرامون) به سمت کشورهای بالای زنجیره سرازیر است. چه آنکه در سایر کشورهای خاورمیانه نیز شرکت های اینترنتی مشابهی شکل گرفته است که بار دیگر همین اسامی در آنجا نیز به چشم می خورد.
🔸در اینجا اما با گذار از همین مقدمه کوتاه طی سلسله گزارشهایی به خود اسنپ در مناسبات کار و در مواجهه با نیروی کار در ایران خواهیم پرداخت.
🔻🔹در بدو شکل گیری اسنپ، کاغذهای سبز و بنفش تبلیغاتی، راننده ها را دعوت می کرد تا علاوه بر گرفتن کرایه، ۱۰تا ۱۵درصدی از مبلغ سفر را هم از اسنپ هدیه بگیرند! درصدی هم به مسافران خود ذیل عنوان تخفیف و کدهدیه ارائه می داد که در کنار هزینهی کمتر سفر، مسافران بیشتری را به استفاده از این پلتفرم برای جابجایی های درون شهری ترغیب می کرد. چیزی نگذشت که رفته رفته مسافران بیشتری به این نرم افزار روی آوردند و رانندگان بیشتری جذب شدند. تا اینجا اسنپ فقط مخصوص تاکسیهای اینترنتی و محدود به شهر تهران است اما تاثیرات عینی آن خیلی زود صاحبان آژانسهای مسافربری و رانندگان حرفه ای آژانس را نسبت به این پلتفورم معترض کرد و در مواردی متعدد به خیابان کشاند. این صنف میرفت که فدای مناسبات عرضه و تقاضا شود. مسافر کم شده بود و رانندگان دیگری به خدمت گرفته شده بودند. کار به جایی رسید که رانندگان آژانس هم یکی پس از دیگری محیط کار و همکاران خود را ترک کردند تا به صف رانندگان منفرد و بیمحیط، و بدون بیمه و مزایا اسنپ بپوندند. دیگر زمان استراحتِ بین سفرها و گپ و گفت و خوش و بش در اتاق رانندگان معنا نداشت. بدنهایی تکنفره باید زمان بیشتری را پشت فرمان بگذرانند و تمام محیط کارشان خودروشان باشد. تشکلهای صنفی هرچند نیمبند موجود رانندگان نیز از معنا ساقط میشد. آژانس های مسافربری یکی پس از دیگری تعطیل میشوند.
#اسنپ
#رانندگان_منفرد
#حق_تشکل_یابی
@sarkhatism
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
✍#گروه_نویسندگان_سرخط
بخش اول_ روزی که اسنپ، اسنپ شد:
⏺ زمستان سال ۹۳ نرمافزاری آنلاین به نام تاکسییاب موجودیت خود را اعلام کرد و بعدها به اسنپ تغییر نام داد. این پلتفورم اینترنتی زیرمجموعه یک شرکت خصوصی به نام گروه اینترنت ایران بود که هنوز که هنوز است از ماهیت و جزئیات این شرکت اطلاعات خاصی در صحنهی عمومی منتشر نشده است جر آنکه میدانیم سه نام ایاد الکاسار، محمود فوز و ماجد الفطیم در کنار نام این شرکت به چشم می خورد! پرسشی که بلافاصله به ذهن می آید این است که در نظامی سراسر امنیتی و انتظامی چگونه بنیانگذاران و سرمایه گذاران بزرگترین شرکت اینترنتی اش خارجیانی با تبعیت آلمانی، اماراتی هستند. اینجاست که مدیرعامل وقت اسنپ در سال ۹۸ حقیقتی دیگر را بر ملا می کند که «بیش از ۶۰ درصد سهام اسنپ متعلق به MTN_irancell است»، یعنی شرکتی که عمدتا متعلق به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و بنیاد مستضعفان و تحت حمایت و نفوذ آنها ست. بنابراین سهامداران عمده اسنپ متشکل از نظامیان حاکمیتی و شرکت های خارجی ای است که اتفاقا در تبلیغات جمهوری اسلامی جز دول متخاصم محسوب میشوند! این موضوع حداقل دو چیز را روشن می کند: اول آنکه سرمایهداری به عنوان یک سیستم جهانی چگونه فراتر از مرزهای جغرافیایی و پروپاگاندای رسانه ای دولتها عمل می کند و پای منافع اقتصادی که وسط باشد چگونه عناصر حاکمیتی و خصوصی، داخلی و خارجی در ائتلافی پیدا و پنهان با یکدیگر عمل می کنند تا با اتکا به قانون اصلی سرمایهداری یعنی هرچه کاستن از هزینه ها و افزایش زمان کار کارگر(بهره کشی) بر سود خود بیافزایند و دوم آنکه در وسعتی جهانی چگونه سرمایه از کشورهای پایین متروپل(پیرامون) به سمت کشورهای بالای زنجیره سرازیر است. چه آنکه در سایر کشورهای خاورمیانه نیز شرکت های اینترنتی مشابهی شکل گرفته است که بار دیگر همین اسامی در آنجا نیز به چشم می خورد.
🔸در اینجا اما با گذار از همین مقدمه کوتاه طی سلسله گزارشهایی به خود اسنپ در مناسبات کار و در مواجهه با نیروی کار در ایران خواهیم پرداخت.
🔻🔹در بدو شکل گیری اسنپ، کاغذهای سبز و بنفش تبلیغاتی، راننده ها را دعوت می کرد تا علاوه بر گرفتن کرایه، ۱۰تا ۱۵درصدی از مبلغ سفر را هم از اسنپ هدیه بگیرند! درصدی هم به مسافران خود ذیل عنوان تخفیف و کدهدیه ارائه می داد که در کنار هزینهی کمتر سفر، مسافران بیشتری را به استفاده از این پلتفرم برای جابجایی های درون شهری ترغیب می کرد. چیزی نگذشت که رفته رفته مسافران بیشتری به این نرم افزار روی آوردند و رانندگان بیشتری جذب شدند. تا اینجا اسنپ فقط مخصوص تاکسیهای اینترنتی و محدود به شهر تهران است اما تاثیرات عینی آن خیلی زود صاحبان آژانسهای مسافربری و رانندگان حرفه ای آژانس را نسبت به این پلتفورم معترض کرد و در مواردی متعدد به خیابان کشاند. این صنف میرفت که فدای مناسبات عرضه و تقاضا شود. مسافر کم شده بود و رانندگان دیگری به خدمت گرفته شده بودند. کار به جایی رسید که رانندگان آژانس هم یکی پس از دیگری محیط کار و همکاران خود را ترک کردند تا به صف رانندگان منفرد و بیمحیط، و بدون بیمه و مزایا اسنپ بپوندند. دیگر زمان استراحتِ بین سفرها و گپ و گفت و خوش و بش در اتاق رانندگان معنا نداشت. بدنهایی تکنفره باید زمان بیشتری را پشت فرمان بگذرانند و تمام محیط کارشان خودروشان باشد. تشکلهای صنفی هرچند نیمبند موجود رانندگان نیز از معنا ساقط میشد. آژانس های مسافربری یکی پس از دیگری تعطیل میشوند.
#اسنپ
#رانندگان_منفرد
#حق_تشکل_یابی
@sarkhatism
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #تجمع با شکوه معلمان در #بوشهر
نیروهای سرکوبگر انتظامی، صبح امروز با یورش به تجمع مسالمتآمیز معلمان در بوشهر، تعدادی از آنها را همراه با ضرب و شتم دستگیر کردند.
📌 تا این لحظه هویت حمید خجسته، اردشیر صیادی، یوسف صیادی، فریدون شفیعی، محمود ملاکی و محسن عمرانی از معلمان دستگیر شده در بوشهر، مشخص شده است.
یکشنبه، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای تحقق مطالبات :
#حق_تجمع
#حق_تشکل
#ضد_قانون
#سرکوب
#معلمان_زندانی
#مطالبات_فرهنگیان
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#همسانسازیبازنشستگان_مبتنی_بر_قانون_مدیریت_خدمات_کشوری
#رتبهبندیشاغلان_حداقل_هشتاددرصد_حقوقهیاتعلمی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
نیروهای سرکوبگر انتظامی، صبح امروز با یورش به تجمع مسالمتآمیز معلمان در بوشهر، تعدادی از آنها را همراه با ضرب و شتم دستگیر کردند.
📌 تا این لحظه هویت حمید خجسته، اردشیر صیادی، یوسف صیادی، فریدون شفیعی، محمود ملاکی و محسن عمرانی از معلمان دستگیر شده در بوشهر، مشخص شده است.
یکشنبه، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای تحقق مطالبات :
#حق_تجمع
#حق_تشکل
#ضد_قانون
#سرکوب
#معلمان_زندانی
#مطالبات_فرهنگیان
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#همسانسازیبازنشستگان_مبتنی_بر_قانون_مدیریت_خدمات_کشوری
#رتبهبندیشاغلان_حداقل_هشتاددرصد_حقوقهیاتعلمی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from کلکتیو ۹۸
🚩 به سوی ایجاد تشکل مستقل زنان
«فراخوان برای تشکیل شبکههای زنان انقلابی و برابریطلب»
ستم بر زنان جرقه، یکی از موتورهای محرکه و از سوختهای اصلی #خیزش_انقلابی_ژینا است. زنان به صورت آحاد در این جنبش نقش مهم و پیشروی دارند اما این کافی نیست چرا که ضمانت کسب و حفظ #دستاوردهای_زنان در گرو ایجاد تشکل تودهای و مستقل است. این نگرانی وجود دارد که در فقدان زنان سازمانیافته، افق و مطالباتمان زیر سایهی جنبش سرنگونی قرار بگیرد و بار دیگر مانند قیام ۵۷ «در طلوع آزادی جای حق زن خالی» بماند. به همین دلیل شبکههای مخفی و حرکت تودهای زنان برابری طلب با فرموله کردن اصلیترین خواستههای زنان و تبدیل کردن این #مطالبات به شعارهای روزانهی زنان و مردان آزادیخواه تلاش میکند رهایی زن را همچون یکی از اهداف اصلی جنبش انقلابی جاری تضمین نماید.
مطالبات مشخص و مترقی زنان، مرزبندی نیروهای انقلابی با جریانات ارتجاعی و ضد زن را روشنتر میکند. زنان پیشرو و متشکل همواره اهرم فشاری بر گردهی مدافعان مردسالاری و سرمایهداری، و سکوی پرتابی برای آرمان آزادی و برابری خواهند بود. #شبکههای_مخفی زنان برابری طلب میکوشد از هماکنون ملزومات ذهنی و نیروی اولیهی تشکل تودهای زنان را فراهم کند تا در فرصتها و توازن قوای مناسبتر، #تشکل_مستقل_زنان را به سرعت ایجاد نماید. زنان و مردان پیشرو در جامعه به کمتر از برابری کامل زن و مرد رضایت نمیدهند و معتقدند کە آزادی بدون برابری امکان پذیر نیست و برای رسیدن به این آزادی لازم است یکی از ابزارهای مهم مبارزه یعنی تشکل تودهای زنان را ایجاد کرد. ما زنان انقلابی و برابریطلب همهی شما زنان و مردان آزادیخواه را فرامیخوانیم تا به هر طریق میتوانیم به این اهداف یاری رسانده و کمیتههای سه الی پنج نفرهی #زنان_برابریطلب را در مدارس، در میان والدین و محافل خانوادگی، دانشگاهها، بیمارستانها و مراکز خدماتی، کارگاهها و کارخانهها، شهرها و روستاها، و محلات شهری بوجود بیاوریم.
پیشنهاد برای آغاز فعالیتهای میدانی کمیتههای مخفی زنان انقلابی و برابریطلب در شرایط کنونی:
۱- کمیتههای سه الی پنج نفرهی زنان برابریطلب در مدارس، در میان والدین و محافل خانوادگی، دانشگاهها، بیمارستانها و مراکز خدماتی، کارگاهها و کارخانهها، شهرها، روستاها و محلات شهری سازمان دهیم.
۲- علاوه بر حمایت از جنبش به تاکید و تقویت شعارهای برابریطلبانه در تجمعهای اعتراضی مدارس، دانشگاهها، مراکز کار، محلات و خیابانها بپردازیم.
۳- با الفاظ و شعارهای جنسی، فحش گونه، ضدزن، ناموس پرستانه و ارتجاعی در سطح جامعه مقابله کنیم.
۴- مطالبات زنان را بر روی پلاکارد و با انتشار ویدیو و عکس دسته جمعی در فضاهای بسته و روباز ( بدون مشخص شدن چهرهی نفرات)، اجرای پرفورمنس، پخش تراکت، اطلاعیه و دیگر ابتکارات هنری و اعتراضی فرموله کنیم.
۵- مطالبات مشخص زنان را به صورت یادداشت، کلیپ، پوستر و... توضیح دهیم.
۶- بر دیوارها شعارهای مترقی و دفاع از حقوق و مطالبات زنان را بنویسیم.
۷- با این فعالیتها از هماکنون سطح آمادگی ذهنی زنان را بالا ببریم و بر ضرورت ایجاد تشکل مستقل زنان در اولین فرصت تاکید کنیم.
✊زنده باد تشکل تودهای زنان
✍️زنان انقلابی و برابریطلب کردستان
آذرماه ۱۴۰۱
@collective98
«فراخوان برای تشکیل شبکههای زنان انقلابی و برابریطلب»
ستم بر زنان جرقه، یکی از موتورهای محرکه و از سوختهای اصلی #خیزش_انقلابی_ژینا است. زنان به صورت آحاد در این جنبش نقش مهم و پیشروی دارند اما این کافی نیست چرا که ضمانت کسب و حفظ #دستاوردهای_زنان در گرو ایجاد تشکل تودهای و مستقل است. این نگرانی وجود دارد که در فقدان زنان سازمانیافته، افق و مطالباتمان زیر سایهی جنبش سرنگونی قرار بگیرد و بار دیگر مانند قیام ۵۷ «در طلوع آزادی جای حق زن خالی» بماند. به همین دلیل شبکههای مخفی و حرکت تودهای زنان برابری طلب با فرموله کردن اصلیترین خواستههای زنان و تبدیل کردن این #مطالبات به شعارهای روزانهی زنان و مردان آزادیخواه تلاش میکند رهایی زن را همچون یکی از اهداف اصلی جنبش انقلابی جاری تضمین نماید.
مطالبات مشخص و مترقی زنان، مرزبندی نیروهای انقلابی با جریانات ارتجاعی و ضد زن را روشنتر میکند. زنان پیشرو و متشکل همواره اهرم فشاری بر گردهی مدافعان مردسالاری و سرمایهداری، و سکوی پرتابی برای آرمان آزادی و برابری خواهند بود. #شبکههای_مخفی زنان برابری طلب میکوشد از هماکنون ملزومات ذهنی و نیروی اولیهی تشکل تودهای زنان را فراهم کند تا در فرصتها و توازن قوای مناسبتر، #تشکل_مستقل_زنان را به سرعت ایجاد نماید. زنان و مردان پیشرو در جامعه به کمتر از برابری کامل زن و مرد رضایت نمیدهند و معتقدند کە آزادی بدون برابری امکان پذیر نیست و برای رسیدن به این آزادی لازم است یکی از ابزارهای مهم مبارزه یعنی تشکل تودهای زنان را ایجاد کرد. ما زنان انقلابی و برابریطلب همهی شما زنان و مردان آزادیخواه را فرامیخوانیم تا به هر طریق میتوانیم به این اهداف یاری رسانده و کمیتههای سه الی پنج نفرهی #زنان_برابریطلب را در مدارس، در میان والدین و محافل خانوادگی، دانشگاهها، بیمارستانها و مراکز خدماتی، کارگاهها و کارخانهها، شهرها و روستاها، و محلات شهری بوجود بیاوریم.
پیشنهاد برای آغاز فعالیتهای میدانی کمیتههای مخفی زنان انقلابی و برابریطلب در شرایط کنونی:
۱- کمیتههای سه الی پنج نفرهی زنان برابریطلب در مدارس، در میان والدین و محافل خانوادگی، دانشگاهها، بیمارستانها و مراکز خدماتی، کارگاهها و کارخانهها، شهرها، روستاها و محلات شهری سازمان دهیم.
۲- علاوه بر حمایت از جنبش به تاکید و تقویت شعارهای برابریطلبانه در تجمعهای اعتراضی مدارس، دانشگاهها، مراکز کار، محلات و خیابانها بپردازیم.
۳- با الفاظ و شعارهای جنسی، فحش گونه، ضدزن، ناموس پرستانه و ارتجاعی در سطح جامعه مقابله کنیم.
۴- مطالبات زنان را بر روی پلاکارد و با انتشار ویدیو و عکس دسته جمعی در فضاهای بسته و روباز ( بدون مشخص شدن چهرهی نفرات)، اجرای پرفورمنس، پخش تراکت، اطلاعیه و دیگر ابتکارات هنری و اعتراضی فرموله کنیم.
۵- مطالبات مشخص زنان را به صورت یادداشت، کلیپ، پوستر و... توضیح دهیم.
۶- بر دیوارها شعارهای مترقی و دفاع از حقوق و مطالبات زنان را بنویسیم.
۷- با این فعالیتها از هماکنون سطح آمادگی ذهنی زنان را بالا ببریم و بر ضرورت ایجاد تشکل مستقل زنان در اولین فرصت تاکید کنیم.
✊زنده باد تشکل تودهای زنان
✍️زنان انقلابی و برابریطلب کردستان
آذرماه ۱۴۰۱
@collective98
🔴آموزش #مراقبتهای_جنسی در مدارس نداریم/ سن آگاهی از این مسائل به دبستان رسیده
🔶#محمدرضا_نیکنژاد، معلم درباره حذف ممنوعیت تحصیل دختران متاهل در مدارس عادی:
🔶یکی از واکنشهای منفی خانوادهها بخاطر حضور دانشآموزان متاهل به این دلیل است که والدین نگران مطرح کردن مسائل جنسی هستند.
🔶آموزش مراقبتهای جنسی به دلایل ایدئولوژیک، حساسیت آموزش و پرورش و حتی برخی از خانوادهها در مدارس وجود ندارد.
🔶سن آگاهی از این مسائل به دبستان رسیده است./ خبرآنلاین
⚫️پن: سالهاست کانونهای صنفی معلمان و فعالان صنفی معلمان در تجمعات، بیانیهها و یادداشتهای منتشر شده خود؛ این مطالبه را بیان کردهاند که #آموزش_مراقبتهای_جنسی_باید_به_دروس_مدرسه_افزوده_شود تا جلوی بسیاری از آسیبها به کودکان گرفته شود و همچنین #نیاز_کودکان_امروز_در_تمام_مقاطع_تحصیلی_آموختن_انواع_خودمراقبتیها_است.
اما نظر مسئولان آوپ که گویی در قرون جاهلیت زیست میکنند؛ این است که آموزش مراقبتهای جنسی به دانشآموزان؛ترویج فحشاست و در همین راستا اجرای سند بینالمللی۲۰۳۰ را حذف و ملغی کردند!
#نه_به_آموزش_ایدئولوژیک
#مسئولان_کوتهفکر
#مسئولان_بیسواد
#مسئولان_ضد_کودک!
#زن_زندگی_آزادی
#مطالبات_معلمان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔶#محمدرضا_نیکنژاد، معلم درباره حذف ممنوعیت تحصیل دختران متاهل در مدارس عادی:
🔶یکی از واکنشهای منفی خانوادهها بخاطر حضور دانشآموزان متاهل به این دلیل است که والدین نگران مطرح کردن مسائل جنسی هستند.
🔶آموزش مراقبتهای جنسی به دلایل ایدئولوژیک، حساسیت آموزش و پرورش و حتی برخی از خانوادهها در مدارس وجود ندارد.
🔶سن آگاهی از این مسائل به دبستان رسیده است./ خبرآنلاین
⚫️پن: سالهاست کانونهای صنفی معلمان و فعالان صنفی معلمان در تجمعات، بیانیهها و یادداشتهای منتشر شده خود؛ این مطالبه را بیان کردهاند که #آموزش_مراقبتهای_جنسی_باید_به_دروس_مدرسه_افزوده_شود تا جلوی بسیاری از آسیبها به کودکان گرفته شود و همچنین #نیاز_کودکان_امروز_در_تمام_مقاطع_تحصیلی_آموختن_انواع_خودمراقبتیها_است.
اما نظر مسئولان آوپ که گویی در قرون جاهلیت زیست میکنند؛ این است که آموزش مراقبتهای جنسی به دانشآموزان؛ترویج فحشاست و در همین راستا اجرای سند بینالمللی۲۰۳۰ را حذف و ملغی کردند!
#نه_به_آموزش_ایدئولوژیک
#مسئولان_کوتهفکر
#مسئولان_بیسواد
#مسئولان_ضد_کودک!
#زن_زندگی_آزادی
#مطالبات_معلمان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
⭕️ ضرورت مبارزه با #باند_اصلاحطلبان #یادداشت_روز پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران به…
⭕️ چرا #اصلاحطلبان خطرناکترند؟
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
🔸 لینک یادداشت مرتبط :
https://tttttt.me/edalatxah/18152
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
🔸 لینک یادداشت مرتبط :
https://tttttt.me/edalatxah/18152
Telegram
مدرسه رهایی
⭕️ ضرورت مبارزه با #باند_اصلاحطلبان
#یادداشت_روز
پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران…
#یادداشت_روز
پس از فراز و نشیب فراوان سرانجام نمایش انتخابات به پایان رسید و پزشکیان به عنوان رییسجمهور نظام منصوب شد. پیشتر نوشته بودیم که راه پیش رو تشکلیابی مستقل و مقاومت است و اینک باید برای جنبش مردم ایران…