Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به مناسبت اول ماه می؛ روز جهانی #کارگر
موسیقی و اجرا کیمیا قربانی
شعر پویان مقدس
ویدئو ماهی فیلم
#روز_جهانی_کارگر #اول_ماه_می
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
موسیقی و اجرا کیمیا قربانی
شعر پویان مقدس
ویدئو ماهی فیلم
#روز_جهانی_کارگر #اول_ماه_می
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
▫️در نقد بخوانید:
گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
و تشکلیابی کارگران در ایران
(فایل کامل)
نوشتهی: یاشار دارالشفا
📚 به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر، گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397) را در سه بخش در سایت نقد منتشر کردیم.
همزمان با انتشار بخش سوم و پایانی در سایت نقد، کل این مقاله نیز در یک فایل پیدیاف در نشانی زیر در دسترس خوانندگان و علاقهمندان قرار گرفته است.
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
👇🏽 👇🏽
http://www.naghd.info/iran-workers-strikes-struggles-NAGHD.pdf
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
🖋@naghd_com
گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها
و تشکلیابی کارگران در ایران
(فایل کامل)
نوشتهی: یاشار دارالشفا
📚 به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر، گاهشمار تحلیلی اعتصابها و اعتراضها و تشکلیابی کارگران در ایران (1285 -1397) را در سه بخش در سایت نقد منتشر کردیم.
همزمان با انتشار بخش سوم و پایانی در سایت نقد، کل این مقاله نیز در یک فایل پیدیاف در نشانی زیر در دسترس خوانندگان و علاقهمندان قرار گرفته است.
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
👇🏽 👇🏽
http://www.naghd.info/iran-workers-strikes-struggles-NAGHD.pdf
#یاشار_دارالشفا
#جنبش_کارگری #روز_جهانی_کارگر #طبقات_اجتماعی
🖋@naghd_com
🔴روزت مبارک کارگر زندانی !!🔴
✍ محمد حبیبی (عضو کانون صنفی معلمان)
صدایش کمی خش دارد.گرم و است گیرا.مثل طبع جنوبی اش .با همان سلام اول ؛آدمی را جذب می کند.انگار رفیق گرمابه و گلستان.
همان دیدار اولمان در اوین ،اگر چه کوتاه ،اما رد پایش را گذاشت در خاطرم. تازه از انفرادی امده بود . از یک انفرادی طولانی .
امان از این انفرادی های طولانی که ذهن پر می شود از همه خاطرات زندگی.تا خالی شود ،زمان می برد .تو هی راه میروی در هواخوری و هی چرخ میزنی در گذشته تا تمام شود این خیال لایتناهی.اما مگر می شود؟ زمان می برد.
وقتی پرسید :بیکاری اذیتم می کند.اشکالی دارد اینجا مشغول کارشوم؟
فهمیدم اش .برای او که همه عمر کار کرده بود برای گذران زندگی ،کار خالی می کرد انبان ذهن اش را.
گفتم نه .چه اشکالی دارد.
مشغول شد و من میدیدم تلاش هر روزه اش را .خیلی زود پیشانی اش به عرق می نشست و صدای خش خش نفس هایش شنیده می شد.اما کار می کرد بدون گلایه.
وقت های بیکاری چرخ می زدیم در حیاط کوچک هواخوری ،سیگاری می کشیدیم و گپ می زدیم .ان موقع ها هنوز شاپور احسانی راد بود.
خیلی زود رفت و باید زمان می گذشت تا درست یکسال و نیم بعد دیداری کنیم که سرآغاز رفاقتی پایدار شود.بشود عمو شاپور.
در تهران بزرگ بود که هم بند و هم اتاق و هم سفره شدیم.رفیق گرمابه و گلستان ،اینبار بدون انگار...
صدایش خش دارد و مثل همیشه می خندد.از شرایط بند می پرسم که می دانم بدتر از گذشته است.حمام های همیشه سرد در بهار و تابستان و قطعی اب هر روزه حتی برای ده ساعت.حشراتی که نمی گذارند شب ها و در اندک سکوت روزانه کمی راحت باشی.
می دانم پیرمرد اذیت می شود اما مثل همیشه می خندد.
بی اختیار ذهنم می رود به روزهای گذشته. به مهربانی های پدری برای بچه های آبانی.
میوه ها را یکی یکی پوست می کند و می گذارد زیر تختش.سهم هر کداممان راجدا.
می گردد، یکی یکی تا پیدایمان کند و سهممان را بدهد.سهم من ،سهم علیرضا ،متین ،پویا...
مواظب است،سهم هرکس نه کم شود و نه زیاد.برابری مطلق.
وقتهایی که جارو بدست اتاق را تمیز می کند ،اعتراض می کنم که
عمو بچه ها خودشان تمیز می کنند.اما گوشش بدهکار نیست.کار خودش را می کند.یکدنده مطلق...
با این پیرمرد دوست داشتنی ،شاپور احسانی راد،روزهای زیادی کتاب خواندیم و راه رفتیم و گپ زدیم.با این پیرمرد زندگی کردیم و نگاهش کردیم که همیشه درصف اول کار و تلاش است ، همیشه آن جلو ایستاده است برای اعتراض .اما نه برای خود که برای منافع جمع . ان هم بی سرو صدا ، بی هیچ نیازی به هیاهو ی رسانه.
نگاه کردیم و یاد گرفتیم و فهمیدیم که اصالت به قدمهای استوار است ،حتی اگر شانه هایت به جبر زمانه کمی خم باشد. یاد گرفتیم که اصالت یعنی بی نیازی از سوت و کف های مجازی ...
حالا از راه دور به پاس استواری قدم هایش کلاه از سر بر می داریم و زیر لب زمزمه می کنیم : که روزت مبارک پیرمرد دوست داشتنی .روزت مبارک کارگر زندانی .
#کارگر_زندانی
#شاپور_احسانی_راد
#اسماعیل_گرامی
#روز_جهانی_کارگر
#محمد_حبیبی
🆔 @edalatxah
✍ محمد حبیبی (عضو کانون صنفی معلمان)
صدایش کمی خش دارد.گرم و است گیرا.مثل طبع جنوبی اش .با همان سلام اول ؛آدمی را جذب می کند.انگار رفیق گرمابه و گلستان.
همان دیدار اولمان در اوین ،اگر چه کوتاه ،اما رد پایش را گذاشت در خاطرم. تازه از انفرادی امده بود . از یک انفرادی طولانی .
امان از این انفرادی های طولانی که ذهن پر می شود از همه خاطرات زندگی.تا خالی شود ،زمان می برد .تو هی راه میروی در هواخوری و هی چرخ میزنی در گذشته تا تمام شود این خیال لایتناهی.اما مگر می شود؟ زمان می برد.
وقتی پرسید :بیکاری اذیتم می کند.اشکالی دارد اینجا مشغول کارشوم؟
فهمیدم اش .برای او که همه عمر کار کرده بود برای گذران زندگی ،کار خالی می کرد انبان ذهن اش را.
گفتم نه .چه اشکالی دارد.
مشغول شد و من میدیدم تلاش هر روزه اش را .خیلی زود پیشانی اش به عرق می نشست و صدای خش خش نفس هایش شنیده می شد.اما کار می کرد بدون گلایه.
وقت های بیکاری چرخ می زدیم در حیاط کوچک هواخوری ،سیگاری می کشیدیم و گپ می زدیم .ان موقع ها هنوز شاپور احسانی راد بود.
خیلی زود رفت و باید زمان می گذشت تا درست یکسال و نیم بعد دیداری کنیم که سرآغاز رفاقتی پایدار شود.بشود عمو شاپور.
در تهران بزرگ بود که هم بند و هم اتاق و هم سفره شدیم.رفیق گرمابه و گلستان ،اینبار بدون انگار...
صدایش خش دارد و مثل همیشه می خندد.از شرایط بند می پرسم که می دانم بدتر از گذشته است.حمام های همیشه سرد در بهار و تابستان و قطعی اب هر روزه حتی برای ده ساعت.حشراتی که نمی گذارند شب ها و در اندک سکوت روزانه کمی راحت باشی.
می دانم پیرمرد اذیت می شود اما مثل همیشه می خندد.
بی اختیار ذهنم می رود به روزهای گذشته. به مهربانی های پدری برای بچه های آبانی.
میوه ها را یکی یکی پوست می کند و می گذارد زیر تختش.سهم هر کداممان راجدا.
می گردد، یکی یکی تا پیدایمان کند و سهممان را بدهد.سهم من ،سهم علیرضا ،متین ،پویا...
مواظب است،سهم هرکس نه کم شود و نه زیاد.برابری مطلق.
وقتهایی که جارو بدست اتاق را تمیز می کند ،اعتراض می کنم که
عمو بچه ها خودشان تمیز می کنند.اما گوشش بدهکار نیست.کار خودش را می کند.یکدنده مطلق...
با این پیرمرد دوست داشتنی ،شاپور احسانی راد،روزهای زیادی کتاب خواندیم و راه رفتیم و گپ زدیم.با این پیرمرد زندگی کردیم و نگاهش کردیم که همیشه درصف اول کار و تلاش است ، همیشه آن جلو ایستاده است برای اعتراض .اما نه برای خود که برای منافع جمع . ان هم بی سرو صدا ، بی هیچ نیازی به هیاهو ی رسانه.
نگاه کردیم و یاد گرفتیم و فهمیدیم که اصالت به قدمهای استوار است ،حتی اگر شانه هایت به جبر زمانه کمی خم باشد. یاد گرفتیم که اصالت یعنی بی نیازی از سوت و کف های مجازی ...
حالا از راه دور به پاس استواری قدم هایش کلاه از سر بر می داریم و زیر لب زمزمه می کنیم : که روزت مبارک پیرمرد دوست داشتنی .روزت مبارک کارگر زندانی .
#کارگر_زندانی
#شاپور_احسانی_راد
#اسماعیل_گرامی
#روز_جهانی_کارگر
#محمد_حبیبی
🆔 @edalatxah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 🎥 یک دهه اعتراض | مروری بر اعتراضات کارگران و مزدبگیران در دهه ۹۰ | نسخه کمحجم
#ویژهنامه_روز_کارگر
#روز_جهانی_کارگر
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
#ویژهنامه_روز_کارگر
#روز_جهانی_کارگر
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
📌اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)
✍🏽شکیبا عسگرپور
بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت شهر به روستا، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است». متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در بیدارزنی بخوانید: https://bidarzani.com/35265
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
✍🏽شکیبا عسگرپور
بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت شهر به روستا، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است». متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در بیدارزنی بخوانید: https://bidarzani.com/35265
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
بیدارزنی
اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)/ شکیبا عسگرپور - بیدارزنی
این مقاله مروری است به حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران و روند طرد زنان از بازار کار رسمی به بازار کار غیررسمی طی چهار دهه گذشته.
▫️ مزد و تورم
▫️پالایش گفتمان نقد - یادداشت هفتم
✊🏼 به مناسبت اول ماه مه، یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر
نوشتهی: کمال خسروی
30 آوریل 2021
🔸 سرمایهداران به کارگران خود توصیه میکنند که بهتر است مزدهایشان بالا نباشد و تا جاییکه امکان دارد از آنچه هست بالاتر نرود. از نظر آنها این توصیه نه از آنروست که مزدهای پائین بهسود سرمایهداران است، بلکه فقط از سرِ خیرخواهی برای خودِ کارگران و بقیهی قاطبهی اهالی و رفاه ملت است. همچنین از نظر آنها، دلایل این توصیه نیز از آفتاب روشنتر است وکارگران هم میتوانند هر روز این واقعیت را بهچشم خود ببینند: دلایلی «علمی»، کاملاً مستند و مستدل و قوی. مهمتر از همه، این دو دلیلِ خیلی روشن: اولاً، اگر مزدها بالا بروند خودبهخود هزینهی تولید اجناس بالا میرود و به این ترتیب قیمت اجناس افزایش مییابد؛ و این طبعاً بهسود کارگران و بقیهی مردم نیست. اگر هم کارگران بخواهند بالاتررفتنِ قیمتها را که تقصیر خودِ آنهاست بهانه کنند و مزد بیشتری بخواهند، این دورِ شیطانی ادامه مییابد و وضع بدتر و بدتر میشود؛ یعنی مزدها بیشتر میشوند، قیمتها بالاتر میروند، کارگران مزد بیشتر طلب میکنند و قیمتها را باز هم بیشتر میکنند. بعلاوه کسانیکه بیکارند و «درآمد»ی ندارند یا مثل بازنشستگان مستمریهای نسبتا ثابتی دارند، بیش از پیش تحت فشار قرار میگیرند؛ و بدیهی است که علت این وضع مزدهای بالا و بالارونده است. ثانیاً، از نظر این سرمایهداران، بقیهی سرمایهداران مثل خودِ اینها لزوماً شریف و خیرخواه نیستند و میتوانند شریر و دزد و کلاش باشند و وقتی ببینند مزدها بالا رفته و کارگران پول بیشتری در جیب دارند، بلافاصله قیمت اجناسشان را بالاتر ببرند: صاحبخانه اجارهاش را بالاتر میبرد، نانوا و قصاب، بی آنکه هزینهی تولیدشان بیشتر شده باشد نان و گوشت را گرانتر میفروشند. کارگران اگر منصف و معقول باشند، با چشمان خود میبینند که این وضع همیشه اتفاق میافتد و میتوانند به آن اعتراف کنند.
🔸 این «خیرخواهی» سرمایهدارانِ مذکور را، که خیلی «خالصانه» و با زبانی عامهفهم طرح شده است، علمای ریز و درشت «علم» اقتصاد (که در این چهل و چندسالهی گذشته، ما متأسفانه بیشتر ریزش را داشتهایم تا درشتش را) در عبارتها و فرمولهای بسیار «علمی» و البته کمتر عامهفهم صورتبندی میکنند، در مقالات و کتابها و رسالههایشان مینویسند و بهقصد تولید علمای عمدتاً ریزِ دیگر، در دانشگاهها تدریسش میکنند...
🔸 بنابراین زیانبخشبودنِ افزایش مزدها، به دو دلیل است که درواقع ربط مستقیمی بههم ندارند. یکی افزایش قیمتها در اثر افزایش هزینهی تولید؛ دوم افزایش قیمتها بهدلیل افزایش تقاضای کل. اِشکال کار در اینجاست که ایندو دلیل، تا جاییکه به سازوکار تشکیل قیمتها مربوط است، در اساس متناقضاند؛ و با اینکه «علم» اقتصادِ عامیانه و مبتذل از دستکم دویست سال پیش نمیخواهد به این تناقض اعتراف کند، باید منصفانه گفت که ناتوانی این «علم» در اعتراف به، و حل آن، لزوماً ناشی از دانش اندک یا خرفتیِ «دانشمندان» نیست، بلکه ناشی از تناقض واقعی شیوهی تولید سرمایهداری و برخاسته از هویت و ماهیت آن است. بدون این تناقض، اساساً سرمایهداری وجود ندارد. ببینیم چرا.
🔸 کالاهای درون سبد معاش، هریک ارزشی دارند و مجموع مقدارِ ارزشهایشان ــ که برابر است با مقدار معینی کارِ اجتماعاً لازم ــ همچنین برابر است با مقدار ارزش کالای دیگری بهنام «نیروی کار»، که با آن مبادله میشود. بنابراین زمانیکه مقدار ارزش نیروی کار وارد مقدار ارزش محصول کار، یا کالا، میشود، چه این مقدار بر حسب زمان کارِ اجتماعاً لازم محاسبه شود و چه بر حسب بیان پولیاش یا قیمت، نمیتواند دو بار در محاسبهی مقدار ارزش محصول نقش ایفا کند. بنابراین «تورم»ی که در قیمت کالاهای سبد معاش لحاظ شده است، نمیتواند یکبارِ دیگر، اینبار بهمثابه مزد، نقش تورمآفرین داشته باشد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2aB
#روز_جهانی_کارگر
#کمال_خسروی
#مزد #پول #تورم #نقد_اقتصاد_سیاسی
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
▫️پالایش گفتمان نقد - یادداشت هفتم
✊🏼 به مناسبت اول ماه مه، یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر
نوشتهی: کمال خسروی
30 آوریل 2021
🔸 سرمایهداران به کارگران خود توصیه میکنند که بهتر است مزدهایشان بالا نباشد و تا جاییکه امکان دارد از آنچه هست بالاتر نرود. از نظر آنها این توصیه نه از آنروست که مزدهای پائین بهسود سرمایهداران است، بلکه فقط از سرِ خیرخواهی برای خودِ کارگران و بقیهی قاطبهی اهالی و رفاه ملت است. همچنین از نظر آنها، دلایل این توصیه نیز از آفتاب روشنتر است وکارگران هم میتوانند هر روز این واقعیت را بهچشم خود ببینند: دلایلی «علمی»، کاملاً مستند و مستدل و قوی. مهمتر از همه، این دو دلیلِ خیلی روشن: اولاً، اگر مزدها بالا بروند خودبهخود هزینهی تولید اجناس بالا میرود و به این ترتیب قیمت اجناس افزایش مییابد؛ و این طبعاً بهسود کارگران و بقیهی مردم نیست. اگر هم کارگران بخواهند بالاتررفتنِ قیمتها را که تقصیر خودِ آنهاست بهانه کنند و مزد بیشتری بخواهند، این دورِ شیطانی ادامه مییابد و وضع بدتر و بدتر میشود؛ یعنی مزدها بیشتر میشوند، قیمتها بالاتر میروند، کارگران مزد بیشتر طلب میکنند و قیمتها را باز هم بیشتر میکنند. بعلاوه کسانیکه بیکارند و «درآمد»ی ندارند یا مثل بازنشستگان مستمریهای نسبتا ثابتی دارند، بیش از پیش تحت فشار قرار میگیرند؛ و بدیهی است که علت این وضع مزدهای بالا و بالارونده است. ثانیاً، از نظر این سرمایهداران، بقیهی سرمایهداران مثل خودِ اینها لزوماً شریف و خیرخواه نیستند و میتوانند شریر و دزد و کلاش باشند و وقتی ببینند مزدها بالا رفته و کارگران پول بیشتری در جیب دارند، بلافاصله قیمت اجناسشان را بالاتر ببرند: صاحبخانه اجارهاش را بالاتر میبرد، نانوا و قصاب، بی آنکه هزینهی تولیدشان بیشتر شده باشد نان و گوشت را گرانتر میفروشند. کارگران اگر منصف و معقول باشند، با چشمان خود میبینند که این وضع همیشه اتفاق میافتد و میتوانند به آن اعتراف کنند.
🔸 این «خیرخواهی» سرمایهدارانِ مذکور را، که خیلی «خالصانه» و با زبانی عامهفهم طرح شده است، علمای ریز و درشت «علم» اقتصاد (که در این چهل و چندسالهی گذشته، ما متأسفانه بیشتر ریزش را داشتهایم تا درشتش را) در عبارتها و فرمولهای بسیار «علمی» و البته کمتر عامهفهم صورتبندی میکنند، در مقالات و کتابها و رسالههایشان مینویسند و بهقصد تولید علمای عمدتاً ریزِ دیگر، در دانشگاهها تدریسش میکنند...
🔸 بنابراین زیانبخشبودنِ افزایش مزدها، به دو دلیل است که درواقع ربط مستقیمی بههم ندارند. یکی افزایش قیمتها در اثر افزایش هزینهی تولید؛ دوم افزایش قیمتها بهدلیل افزایش تقاضای کل. اِشکال کار در اینجاست که ایندو دلیل، تا جاییکه به سازوکار تشکیل قیمتها مربوط است، در اساس متناقضاند؛ و با اینکه «علم» اقتصادِ عامیانه و مبتذل از دستکم دویست سال پیش نمیخواهد به این تناقض اعتراف کند، باید منصفانه گفت که ناتوانی این «علم» در اعتراف به، و حل آن، لزوماً ناشی از دانش اندک یا خرفتیِ «دانشمندان» نیست، بلکه ناشی از تناقض واقعی شیوهی تولید سرمایهداری و برخاسته از هویت و ماهیت آن است. بدون این تناقض، اساساً سرمایهداری وجود ندارد. ببینیم چرا.
🔸 کالاهای درون سبد معاش، هریک ارزشی دارند و مجموع مقدارِ ارزشهایشان ــ که برابر است با مقدار معینی کارِ اجتماعاً لازم ــ همچنین برابر است با مقدار ارزش کالای دیگری بهنام «نیروی کار»، که با آن مبادله میشود. بنابراین زمانیکه مقدار ارزش نیروی کار وارد مقدار ارزش محصول کار، یا کالا، میشود، چه این مقدار بر حسب زمان کارِ اجتماعاً لازم محاسبه شود و چه بر حسب بیان پولیاش یا قیمت، نمیتواند دو بار در محاسبهی مقدار ارزش محصول نقش ایفا کند. بنابراین «تورم»ی که در قیمت کالاهای سبد معاش لحاظ شده است، نمیتواند یکبارِ دیگر، اینبار بهمثابه مزد، نقش تورمآفرین داشته باشد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2aB
#روز_جهانی_کارگر
#کمال_خسروی
#مزد #پول #تورم #نقد_اقتصاد_سیاسی
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مزد و تورم
بهمناسبت اول ماه مه، یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر نوشتهی: کمال خسروی کالاهای درون سبد معاش، هریک ارزشی دارند و مجموع مقدارِ ارزشهایشان ــ که برابر است با مقدار معینی کارِ اجتماعاً لازم ــ هم…
💠 #روز_جهانی_کارگر
🔷#پیام_تبریک_کانون_صنفی_معلمان_ایران ( #تهران ) به مناسبت #روز_جهانی_کارگر
به نام خداوند جان و خرد
هر ساله اول ماه می در سراسر جهان، روزجهانی کارگر ، سالروز گرامیداشت انسان هایی است که نقش موثری در سازندگی و پیشرفت های انسانی داشتند.
کارگران ایرانی نیز از مهمترین اقشار اجتماعی هستند که با وجود نقش موثرشان در تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر، همواره در حکومت های مختلف، از حقوق بنیادین که همان بهره مندی از حداقل های زندگی شرافتمندانه است، محروم شده اند.
با این همه در شرایط اسفناک اقتصادی امروز ایران، محرومیت از این حقوق بنیادین محدود به کارگران نیست و اقشار مختلف اجتماعی، اعم از معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان و ... را نیز در بر می گیرد.
بر همین اساس است که پیوند میان جنبش های مطالبه گری، معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان ضرورت امروز برای رسیدن به زندگی بهتر و فراهم کردن بستری برای دست یابی به حداقل های زندگی شرافتمندانه برای همه مردمانی است که در این سرزمین زندگی می کنند.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) ضمن تبریک روز جهانی کار گر به همه کارگران ایرانی ، پیوند میان جنبش های مطالبه گری در راستای تقویت جامعه مدنی و ارتقا دمکراسی در کشور را نیاز اساسی جامعه ایرانی می داند.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )
هفتم اردیبهشت ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔷#پیام_تبریک_کانون_صنفی_معلمان_ایران ( #تهران ) به مناسبت #روز_جهانی_کارگر
به نام خداوند جان و خرد
هر ساله اول ماه می در سراسر جهان، روزجهانی کارگر ، سالروز گرامیداشت انسان هایی است که نقش موثری در سازندگی و پیشرفت های انسانی داشتند.
کارگران ایرانی نیز از مهمترین اقشار اجتماعی هستند که با وجود نقش موثرشان در تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر، همواره در حکومت های مختلف، از حقوق بنیادین که همان بهره مندی از حداقل های زندگی شرافتمندانه است، محروم شده اند.
با این همه در شرایط اسفناک اقتصادی امروز ایران، محرومیت از این حقوق بنیادین محدود به کارگران نیست و اقشار مختلف اجتماعی، اعم از معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان و ... را نیز در بر می گیرد.
بر همین اساس است که پیوند میان جنبش های مطالبه گری، معلمان، کارگران، بازنشستگان و دانشجویان ضرورت امروز برای رسیدن به زندگی بهتر و فراهم کردن بستری برای دست یابی به حداقل های زندگی شرافتمندانه برای همه مردمانی است که در این سرزمین زندگی می کنند.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) ضمن تبریک روز جهانی کار گر به همه کارگران ایرانی ، پیوند میان جنبش های مطالبه گری در راستای تقویت جامعه مدنی و ارتقا دمکراسی در کشور را نیاز اساسی جامعه ایرانی می داند.
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )
هفتم اردیبهشت ۱۴۰۱
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴در آستانه روز معلم: بازداشت و بازجویی از دو فعال صنفی معلمان در یاسوج
نوروز رشیدی و قدرت قاسمی دو فعال صنفی معلمان یاسوج روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ماه، پس از احضار تلفنی، توسط اطلاعات سپاه این شهر بازداشت شدند. این دو شهروند شب گذشته پس از چندین ساعت بازجویی آزاد شدند.
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#تجمع_روز_معلم
#روز_جهانی_کارگر
#معلمان_زندانی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
نوروز رشیدی و قدرت قاسمی دو فعال صنفی معلمان یاسوج روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت ماه، پس از احضار تلفنی، توسط اطلاعات سپاه این شهر بازداشت شدند. این دو شهروند شب گذشته پس از چندین ساعت بازجویی آزاد شدند.
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#تجمع_روز_معلم
#روز_جهانی_کارگر
#معلمان_زندانی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
▫️ جنبش انقلابی و مبارزهی طبقاتی
✊🏼 به مناسبت روز جهانی کارگر
30 آوریل 2023
نوشتهی: کمال خسروی
🔸 در پارهای از ارزیابیها و واکاویهای جنبش انقلابی جاری جای مفاهیم طبقهی اجتماعی و مبارزهی طبقاتی خالی است. از منظر دو نوع نگاه و رویکرد، حتی نفسِ «جاری» و «انقلابیْ» نامیدن این جنبش دور از «واقعبینی» و انکار «واقعیت» تلقی میشود. کوشش این جستار کوتاه:
یک: واکاوی رابطهی انتظار «واقعبینی» از یکسو و غیبت مفاهیم طبقه و مبارزهی طبقاتی در اینگونه از ارزیابیها، از سوی دیگر؛ و
دو: طرح پرسشهایی پیرامون نقش و جایگاه طبقهی کارگر و جنبش کارگری در جنبش جاری است.
🔸 نگاه نخست، همانا رویکرد نگرورز/تماشاگر، با نگاه از پنجرهی اتاق کار یا خانه، از راه دور یا نزدیک، یا با نگاه از روزنهی اخبار دنیای مجازی، جاری بودن جنبش را انکار میکند. نگاه دوم، همانا رویکردِ واکاوانه/«جامعهشناختی»، هم در انقلابی نامیدن جنبش تردید دارد و هم در جاری بودن آن. نگاه نگرورز بیواسطه چیزی برای تماشا نمییابد و بناگزیر ادعای جاری بودن جنبش را گریز از «واقعبینی» ارزیابی میکند یا دستکم انتظار اعتراف به افول جنبش را دارد. نگاه واکاوانه باواسطه چیزی برای ارزیابی و واکاوی نمییابد و بناگزیر و بنا بر قیودات یا دستکم دغدغههای پدیدارشناختی، چارهای جز انکار جاریبودن و بهویژه انقلابی بودن جنبش نمیبیند.
🔸 در برابر اینها، رویکرد انتقادی، رویکردی از جایگاه و منظر کنشگر/مداخلهگرِ فعال، میکوشد با واکاوی علل و زمینههای غیبت مفاهیم طبقه و مبارزهی طبقاتی در ارزیابی جنبش، از مشروعیت جاری و انقلابی بودن آن، دفاع کند. نگاه از این منظر، نگاهی از درون، نگاه جنبش به خودِ جنبش است و در هر موقعیت و وضعیت، چه تدافعی و تهاجمی و چه منتظر و فرصتجویانه، نمیتواند منکر وجود و جریانِ خودْ باشد. از منظر کارگر یا انسان تهیدستی که از سر فقر کلیه یا قرنیهی چشمش را میفروشد یا از درماندگی مطلق دست به خودکشی میزند، از منظر دانشجو، معلم، پزشک، پرستار، نویسنده، وکیل، روزنامهنگار یا دگراندیشی که در سیاهچالهای رژیمی سرکوبگر و جنایتپیشه زیر شکنجه است، کسیکه یک پایش در خانه و پای دیگرش در زندان است، از منظر زنی که در مبارزهی شجاعانه و روزمره برای بدیهیترین خواست انسانیاش، همانا آزادی پوشش، باید به توهین و تعرض و تجاوز و نقصعضو و حتی مرگ تن دهد، و از منظر آنکه در داغ عزیزانش شب و روز ندارد و در تب و تاب دادخواهی میسوزد، گواهیاش به جاری بودن جنبشْ اعتراف به وجود خود است.
🔸 اخلال و انقطاع در فرآیند تولید و تحقق ارزش صریحاً و دقیقاً به معنای بههمریختن نظم سرمایهدارانهی شیوهی تولید و بازتولیدِ اجتماعی است و حتی اگر آگاهانه برای واژگونی این شیوه از زندگی صورت نگرفته باشد، بیگمان شرط انکار و اجتنابناپذیرِ انقلابی اجتماعی است که میتواند به سپریکردن این شیوهی تولید و بازتولید و این شیوه از زندگی راه ببرد. اینک پرسش این است: در شرایطی که سازمانیابی سیاسی و صورتبندیهای کمابیش روشنِ هویت سیاسی در جنبش کارگری هنوز قوام و دوام و انسجام و قدرت لازم و کافی را ندارد، آیا میتوان گفت که جنبش کارگری، چه از دید پیشروان فعال، باتجربه و آگاه آن و چه بنا بر «غریزه»ی تودهوار طبقاتیاش، آماده و متمایل به شرکت فعال در جنبشی انقلابی نیست که هژمونی جنبش کارگری در آن به صراحت تأمین نشده است؟ بهعبارت دیگر، آیا این هوشیاریِ تجربی، آگاهانه و طبقاتی کارگران نیست که از قربانیشدنِ کارگران برای چشماندازها، برنامهها و آمال طبقات دیگر، و در شرایط کنونی، برای ایدئولوژی «طبقهی متوسط»، پرهیز میکند؟ آیا چنین نیست که جنبش کارگری نمیخواهد هموارکنندهی راه بندبازان و شیادان سیاسی داخل و خارج برای استقرار سازوکار استثماریِ دیگری با برچسبهای «شیک» و «مدرن» باشد، در حالیکه هنوز دستکم امکان در دست گرفتن مهار کار را ندارد؟ آیا حرکتهایی درونپو و طبقاتی برای تدارک آن قوام و دوام و انسجام و قدرت لازم و کافی، دست اندرکار نیستند؟ آیا پیشقدمیِ جنبش معلمان در تدوین و انتشار «منشور بیست» و عدم تمایل یا آمادگی برخی از گروهها و نهادهای دیگر در همراهی با آن ــ هر چند نه لزوماً سراسر سنجیده و بدون فرصت کافی برای بحث و بررسیهای درونی ــ ناشی از یکدستْ نبودنِ جنبش معلمان و دغدغهی کمترِ بخشهایی از آن در عطف به هویت طبقاتی خود، بهلحاظ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نیست؟...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3ty
#کمال_خسروی #روز_جهانی_کارگر #یکم_می
#قیام_ژینا #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
✊🏼 به مناسبت روز جهانی کارگر
30 آوریل 2023
نوشتهی: کمال خسروی
🔸 در پارهای از ارزیابیها و واکاویهای جنبش انقلابی جاری جای مفاهیم طبقهی اجتماعی و مبارزهی طبقاتی خالی است. از منظر دو نوع نگاه و رویکرد، حتی نفسِ «جاری» و «انقلابیْ» نامیدن این جنبش دور از «واقعبینی» و انکار «واقعیت» تلقی میشود. کوشش این جستار کوتاه:
یک: واکاوی رابطهی انتظار «واقعبینی» از یکسو و غیبت مفاهیم طبقه و مبارزهی طبقاتی در اینگونه از ارزیابیها، از سوی دیگر؛ و
دو: طرح پرسشهایی پیرامون نقش و جایگاه طبقهی کارگر و جنبش کارگری در جنبش جاری است.
🔸 نگاه نخست، همانا رویکرد نگرورز/تماشاگر، با نگاه از پنجرهی اتاق کار یا خانه، از راه دور یا نزدیک، یا با نگاه از روزنهی اخبار دنیای مجازی، جاری بودن جنبش را انکار میکند. نگاه دوم، همانا رویکردِ واکاوانه/«جامعهشناختی»، هم در انقلابی نامیدن جنبش تردید دارد و هم در جاری بودن آن. نگاه نگرورز بیواسطه چیزی برای تماشا نمییابد و بناگزیر ادعای جاری بودن جنبش را گریز از «واقعبینی» ارزیابی میکند یا دستکم انتظار اعتراف به افول جنبش را دارد. نگاه واکاوانه باواسطه چیزی برای ارزیابی و واکاوی نمییابد و بناگزیر و بنا بر قیودات یا دستکم دغدغههای پدیدارشناختی، چارهای جز انکار جاریبودن و بهویژه انقلابی بودن جنبش نمیبیند.
🔸 در برابر اینها، رویکرد انتقادی، رویکردی از جایگاه و منظر کنشگر/مداخلهگرِ فعال، میکوشد با واکاوی علل و زمینههای غیبت مفاهیم طبقه و مبارزهی طبقاتی در ارزیابی جنبش، از مشروعیت جاری و انقلابی بودن آن، دفاع کند. نگاه از این منظر، نگاهی از درون، نگاه جنبش به خودِ جنبش است و در هر موقعیت و وضعیت، چه تدافعی و تهاجمی و چه منتظر و فرصتجویانه، نمیتواند منکر وجود و جریانِ خودْ باشد. از منظر کارگر یا انسان تهیدستی که از سر فقر کلیه یا قرنیهی چشمش را میفروشد یا از درماندگی مطلق دست به خودکشی میزند، از منظر دانشجو، معلم، پزشک، پرستار، نویسنده، وکیل، روزنامهنگار یا دگراندیشی که در سیاهچالهای رژیمی سرکوبگر و جنایتپیشه زیر شکنجه است، کسیکه یک پایش در خانه و پای دیگرش در زندان است، از منظر زنی که در مبارزهی شجاعانه و روزمره برای بدیهیترین خواست انسانیاش، همانا آزادی پوشش، باید به توهین و تعرض و تجاوز و نقصعضو و حتی مرگ تن دهد، و از منظر آنکه در داغ عزیزانش شب و روز ندارد و در تب و تاب دادخواهی میسوزد، گواهیاش به جاری بودن جنبشْ اعتراف به وجود خود است.
🔸 اخلال و انقطاع در فرآیند تولید و تحقق ارزش صریحاً و دقیقاً به معنای بههمریختن نظم سرمایهدارانهی شیوهی تولید و بازتولیدِ اجتماعی است و حتی اگر آگاهانه برای واژگونی این شیوه از زندگی صورت نگرفته باشد، بیگمان شرط انکار و اجتنابناپذیرِ انقلابی اجتماعی است که میتواند به سپریکردن این شیوهی تولید و بازتولید و این شیوه از زندگی راه ببرد. اینک پرسش این است: در شرایطی که سازمانیابی سیاسی و صورتبندیهای کمابیش روشنِ هویت سیاسی در جنبش کارگری هنوز قوام و دوام و انسجام و قدرت لازم و کافی را ندارد، آیا میتوان گفت که جنبش کارگری، چه از دید پیشروان فعال، باتجربه و آگاه آن و چه بنا بر «غریزه»ی تودهوار طبقاتیاش، آماده و متمایل به شرکت فعال در جنبشی انقلابی نیست که هژمونی جنبش کارگری در آن به صراحت تأمین نشده است؟ بهعبارت دیگر، آیا این هوشیاریِ تجربی، آگاهانه و طبقاتی کارگران نیست که از قربانیشدنِ کارگران برای چشماندازها، برنامهها و آمال طبقات دیگر، و در شرایط کنونی، برای ایدئولوژی «طبقهی متوسط»، پرهیز میکند؟ آیا چنین نیست که جنبش کارگری نمیخواهد هموارکنندهی راه بندبازان و شیادان سیاسی داخل و خارج برای استقرار سازوکار استثماریِ دیگری با برچسبهای «شیک» و «مدرن» باشد، در حالیکه هنوز دستکم امکان در دست گرفتن مهار کار را ندارد؟ آیا حرکتهایی درونپو و طبقاتی برای تدارک آن قوام و دوام و انسجام و قدرت لازم و کافی، دست اندرکار نیستند؟ آیا پیشقدمیِ جنبش معلمان در تدوین و انتشار «منشور بیست» و عدم تمایل یا آمادگی برخی از گروهها و نهادهای دیگر در همراهی با آن ــ هر چند نه لزوماً سراسر سنجیده و بدون فرصت کافی برای بحث و بررسیهای درونی ــ ناشی از یکدستْ نبودنِ جنبش معلمان و دغدغهی کمترِ بخشهایی از آن در عطف به هویت طبقاتی خود، بهلحاظ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نیست؟...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3ty
#کمال_خسروی #روز_جهانی_کارگر #یکم_می
#قیام_ژینا #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جنبش انقلابی و مبارزهی طبقاتی
به مناسبت روز جهانی کارگر نوشتهی: کمال خسروی رویکرد انتقادی، رویکردی از جایگاه و منظر کنشگر/مداخلهگرِ فعال، میکوشد با واکاوی علل و زمینههای غیبت مفاهیم طبقه و مبارزهی طبقاتی در ارزیابی جنبش، …
🔴 احضار معلمان سنندجی به نهادهای امنیتی
در آستانه روز معلم تعدادی از اعضای #انجمن_صنفی_معلمان_سنندج_کلاترزان به نهادهای امنیتی احضار شدند.
لیست افراد احضار شده به قرار زیر است:
۱- #رضا_طهماسبی
۲- #غیاث_نعمتی
۳- #مجید_کریمی
۴- #بها_ملکی
۵- #فیصل_نوری
۶- #جمیل_امینی
#روز_جهانی_کارگر
#جای_معلم_زندان_نیست
#ژن_ژیان_ئازادی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
در آستانه روز معلم تعدادی از اعضای #انجمن_صنفی_معلمان_سنندج_کلاترزان به نهادهای امنیتی احضار شدند.
لیست افراد احضار شده به قرار زیر است:
۱- #رضا_طهماسبی
۲- #غیاث_نعمتی
۳- #مجید_کریمی
۴- #بها_ملکی
۵- #فیصل_نوری
۶- #جمیل_امینی
#روز_جهانی_کارگر
#جای_معلم_زندان_نیست
#ژن_ژیان_ئازادی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah