📌سپیده قلیان: مرا با دستنبد و پابند در میدان انقلاب چرخاندند!
📍سپیده قلیان یک هفته بعد از آن که علیرغم مخالفت خود و خانواده اش به زندان بوشهر – که ۶۰۰ کیلومتر با محل زندگی خانواده اش فاصله دارد، تبعید شد؛ در نامه ای که بی بی سی فارسی آن را پخش کرده است، درباره ی این انتقال و شکنجههایی که در زندان های جمهوری اسلامی صورت می گیرد، اطلاعات تازه و تکان دهنده ای را افشا کرده است.
سپیده قلیان در این نامه نوشته است:
در این مدت به همه ی راه های قانونی چنگ زدم تا با انتقال به زندان سپیدار کمی از بار این وضعیت طاقت فرسا را از روی دوش خانوادهام بردارم. از دیدار با نمایندهی قوه قضایه و رئیس زندان اوین و نمایندهی دادستان تا نوشتن صد و پنجاه نامه به صد و پنجاه مسئول مربوطه و تحصن و اعتصاب ملاقات، اما نه تنها پاسخی دریافت نکردم بلکه دو پرونده امنیتی دیگر هم علیه ام تشکیل دادند.
سپیده قلیان سپس نوشته است در حین انتقال به زندان بوشهر، او را با دستبند و پابند در میدان انقلاب چرخانده و به نمایش گذاشته اند:
سپس دست و پایم را غل و زنجیر کردند و به میان مردم در میدان انقلاب بردند و چرخاندند. مردم با نگاه های هاج و واج فکر می کردند که این قاتل زنجیره ای کیست؟ می خواستم داد بزنم من نه امید اسدبیگی هستم و نه کسی که دوبار به هواپیمای اوکراین شلیک کرد! اما طوری میان چنگال های مردانه و نگاه های حریصشان احاطه شده بودم که فریاد در گلویم خفه شد.
سپیده قلیان سپس به شکنجه های زندانیان محیط زیست اشاره کرده و نوشته است:
کافی است کمی به آن چه بر سر سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی و دیگر هم پروندهای هاشان گذشته بیاندیشیم، تا بدانیم نام آن ها مترادف با تبعیض، شکنجه، زندان و قساوت دستگاه قضایی است که هیچ بویی از عدالت نبرده.
سپیده قلیان در پایان این نامه با یاد کردن از شکنجه ها و رنج هایی که بر زنان زندانی و از جمله سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی رفته، می نویسد:
و حالا من به بندری منتقل شده ام که خواهرانم برای حفاظت از حیات طبیعی دریای آن از جان خود گذشتند. اما مزدشان مانند کارگران و دلسوزان هفت تپه، سرکوب، زندان و شکنجه بود… در کشوری که نه تنها زندانی، بلکه زندانبانش هم محکوم است و خودش خبر ندارد./اخبارروز
#سپیده_قلیان
#زنان_زندانی_سیاسی
🆔 @edalatxah
📍سپیده قلیان یک هفته بعد از آن که علیرغم مخالفت خود و خانواده اش به زندان بوشهر – که ۶۰۰ کیلومتر با محل زندگی خانواده اش فاصله دارد، تبعید شد؛ در نامه ای که بی بی سی فارسی آن را پخش کرده است، درباره ی این انتقال و شکنجههایی که در زندان های جمهوری اسلامی صورت می گیرد، اطلاعات تازه و تکان دهنده ای را افشا کرده است.
سپیده قلیان در این نامه نوشته است:
در این مدت به همه ی راه های قانونی چنگ زدم تا با انتقال به زندان سپیدار کمی از بار این وضعیت طاقت فرسا را از روی دوش خانوادهام بردارم. از دیدار با نمایندهی قوه قضایه و رئیس زندان اوین و نمایندهی دادستان تا نوشتن صد و پنجاه نامه به صد و پنجاه مسئول مربوطه و تحصن و اعتصاب ملاقات، اما نه تنها پاسخی دریافت نکردم بلکه دو پرونده امنیتی دیگر هم علیه ام تشکیل دادند.
سپیده قلیان سپس نوشته است در حین انتقال به زندان بوشهر، او را با دستبند و پابند در میدان انقلاب چرخانده و به نمایش گذاشته اند:
سپس دست و پایم را غل و زنجیر کردند و به میان مردم در میدان انقلاب بردند و چرخاندند. مردم با نگاه های هاج و واج فکر می کردند که این قاتل زنجیره ای کیست؟ می خواستم داد بزنم من نه امید اسدبیگی هستم و نه کسی که دوبار به هواپیمای اوکراین شلیک کرد! اما طوری میان چنگال های مردانه و نگاه های حریصشان احاطه شده بودم که فریاد در گلویم خفه شد.
سپیده قلیان سپس به شکنجه های زندانیان محیط زیست اشاره کرده و نوشته است:
کافی است کمی به آن چه بر سر سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی و دیگر هم پروندهای هاشان گذشته بیاندیشیم، تا بدانیم نام آن ها مترادف با تبعیض، شکنجه، زندان و قساوت دستگاه قضایی است که هیچ بویی از عدالت نبرده.
سپیده قلیان در پایان این نامه با یاد کردن از شکنجه ها و رنج هایی که بر زنان زندانی و از جمله سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی رفته، می نویسد:
و حالا من به بندری منتقل شده ام که خواهرانم برای حفاظت از حیات طبیعی دریای آن از جان خود گذشتند. اما مزدشان مانند کارگران و دلسوزان هفت تپه، سرکوب، زندان و شکنجه بود… در کشوری که نه تنها زندانی، بلکه زندانبانش هم محکوم است و خودش خبر ندارد./اخبارروز
#سپیده_قلیان
#زنان_زندانی_سیاسی
🆔 @edalatxah
Forwarded from بيدارزنى
📌هدیه شیرپور دختری که رویاهایش ناتمام ماند
✍🏽فروغ سمیع نیا
اولین بار در زندان لاکان رشت دیدمش؛ روز اولی که در زندان بودم، ۷ دی ۹۸. اول صبح بود. یکی از زندانیها که با من صحبت میکرد وقتی اتهامم را فهمید با چشم به دختری جوان اشاره کرد و گفت او هم اتهامش سیاسی است، از اواخر آبان اینجاست، امروز هم تولدش است. بلند شدم و به طرف دختر جوان رفتم که لباسهایش را جمع میکرد.
گفتم «تولدت مبارک، چند ساله شدی؟»
تشکر کرد و گفت:
- ۱۹ سال. تو چند سالته؟
- من متولد شصت و یکم
- مادر منم متولد شصت و یکه. کارگر کشاورزیه و کار می کنه.
- چه جالب پس من هم میتونستم یه دختر داشته باشم که زندانی سیاسی باشه.
خندید. من هم خندیدم. واقعا چه آیندهای میتوانستم برای دختر نداشتهام متصور شوم وقتی هدیه روز تولد ۱۹ سالگیاش را در زندان مشغول تحمل حبس یک سالهاش باشد. این دیالوگ کوتاه مقدمه دوستی من با دختری جوان شد که پر از شور زندگی و شور و عشق برای مبارزه بود.
هدیه شیرپور ابتدا در ۱۰ مهرماه ۹۸ به دنبال فراخوانی به خیابان آمد و در چهارراه گلسار رشت دستگیر و به اطلاعات سپاه تحویل داده شد. پس از گذراندن دوره بازجویی بعد از ۱۰ روز با ضمانت آزاد شد. هدیه دوباره ۲۶ آبان به خیابان آمد و ۲۷ آبان، صبح با صدای مامورین اطلاعات سپاه که او را شناسایی کرده بودند از خواب بیدار شد. هدیه برای بار دوم بازداشت شد و سریعا در دادگاه محاکمه شد.
بازپرس پروندهاش اتهامات زیادی را به واسطه حضورش در دنیای مجازی و خیابان علیه او وارد کرده بود. اما نهایتا قاضی پرونده هدیه را به خاطر توهین به قوه قضاییه به یکسال حبس تعزیری و به خاطر پرونده دیگرش نیز به سه سال حبس تعلیقی محکوم کرد.
هدیه از یکی از محلات حاشیه شهر رشت میآمد؛ جایی که فقر و انواع آسیبهای اجتماعی همراه همیشگی مردم است. تعداد زیادی از هم محلهایها و دوستانش زندانیان عادی زندان لاکان رشت بودند. کلا هدیه با همه زندانیان روابط بسیار خوبی داشت چون از جنس خود آنها بود. او میگفت وقتی غم و درد مردم را میبیند به مرز جنون میرسد و میخواهد کاری انجام دهد.
همه دغدغهاش رسیدن به آزادی بود. در جواب زندانیان عادی که به ما میگفتند بعد از خروج از زندان حتما از کشور خارج میشوید میگفت من هرگز ایران را ترک نمیکنم، باید ایستاد و مبارزه کرد و من در دل چقدر او را تحسین میکردم.
#آبان۹۸ #زنان_زندانی_سیاسی
ادامه مطلب
#bidarzani
✍🏽فروغ سمیع نیا
اولین بار در زندان لاکان رشت دیدمش؛ روز اولی که در زندان بودم، ۷ دی ۹۸. اول صبح بود. یکی از زندانیها که با من صحبت میکرد وقتی اتهامم را فهمید با چشم به دختری جوان اشاره کرد و گفت او هم اتهامش سیاسی است، از اواخر آبان اینجاست، امروز هم تولدش است. بلند شدم و به طرف دختر جوان رفتم که لباسهایش را جمع میکرد.
گفتم «تولدت مبارک، چند ساله شدی؟»
تشکر کرد و گفت:
- ۱۹ سال. تو چند سالته؟
- من متولد شصت و یکم
- مادر منم متولد شصت و یکه. کارگر کشاورزیه و کار می کنه.
- چه جالب پس من هم میتونستم یه دختر داشته باشم که زندانی سیاسی باشه.
خندید. من هم خندیدم. واقعا چه آیندهای میتوانستم برای دختر نداشتهام متصور شوم وقتی هدیه روز تولد ۱۹ سالگیاش را در زندان مشغول تحمل حبس یک سالهاش باشد. این دیالوگ کوتاه مقدمه دوستی من با دختری جوان شد که پر از شور زندگی و شور و عشق برای مبارزه بود.
هدیه شیرپور ابتدا در ۱۰ مهرماه ۹۸ به دنبال فراخوانی به خیابان آمد و در چهارراه گلسار رشت دستگیر و به اطلاعات سپاه تحویل داده شد. پس از گذراندن دوره بازجویی بعد از ۱۰ روز با ضمانت آزاد شد. هدیه دوباره ۲۶ آبان به خیابان آمد و ۲۷ آبان، صبح با صدای مامورین اطلاعات سپاه که او را شناسایی کرده بودند از خواب بیدار شد. هدیه برای بار دوم بازداشت شد و سریعا در دادگاه محاکمه شد.
بازپرس پروندهاش اتهامات زیادی را به واسطه حضورش در دنیای مجازی و خیابان علیه او وارد کرده بود. اما نهایتا قاضی پرونده هدیه را به خاطر توهین به قوه قضاییه به یکسال حبس تعزیری و به خاطر پرونده دیگرش نیز به سه سال حبس تعلیقی محکوم کرد.
هدیه از یکی از محلات حاشیه شهر رشت میآمد؛ جایی که فقر و انواع آسیبهای اجتماعی همراه همیشگی مردم است. تعداد زیادی از هم محلهایها و دوستانش زندانیان عادی زندان لاکان رشت بودند. کلا هدیه با همه زندانیان روابط بسیار خوبی داشت چون از جنس خود آنها بود. او میگفت وقتی غم و درد مردم را میبیند به مرز جنون میرسد و میخواهد کاری انجام دهد.
همه دغدغهاش رسیدن به آزادی بود. در جواب زندانیان عادی که به ما میگفتند بعد از خروج از زندان حتما از کشور خارج میشوید میگفت من هرگز ایران را ترک نمیکنم، باید ایستاد و مبارزه کرد و من در دل چقدر او را تحسین میکردم.
#آبان۹۸ #زنان_زندانی_سیاسی
ادامه مطلب
#bidarzani
Telegraph
هدیه شیرپور دختری که رویاهایش ناتمام ماند
اولین بار در زندان لاکان رشت دیدمش؛ روز اولی که در زندان بودم، ۷ دی ۹۸. اول صبح بود. یکی از زندانیها که با من صحبت میکرد وقتی اتهامم را فهمید با چشم به دختری جوان اشاره کرد و گفت او هم اتهامش سیاسی است، از اواخر آبان اینجاست، امروز هم تولدش است. بلند شدم…
🔴 زنان معلم دربند را آزاد کنید.
#ناهید_فتحعلیان
#نصرت_بهشتی
#زینب_همرنگ
#زنان_زندانی
#زنان_مطالبهگر
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
#ناهید_فتحعلیان
#نصرت_بهشتی
#زینب_همرنگ
#زنان_زندانی
#زنان_مطالبهگر
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
🟣 افزایش مشکلات؛ گزارشی از وضعیت زندان قرچک ورامین
زندانیان محبوس در زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) از ابتداییترین حقوق خود در زندان از جمله برخورداری از آب آشامیدنی سالم و خوراک مکفی محروم هستند. دستگاه های تصفیه آب موجود در سالنهای زندان از حدود ۵ ماه پیش خراب شدهاند. از سوی دیگر، جیره غذای این زندانیان با کاهش چشمگیری مواجه شده است. همچنین با شروع فصل سرما، حمام زندان در اغلب ساعات روز فاقد آب گرم است.
به گزارش هرانا، یک زندانی سابق که اخیرا از این زندان آزاد شده به این خبرگزاری گفته است: «عدم رسیدگی به وضعیت دستگاه های تصفیه آب موجود در سالن های این زندان در حالی صورت میگیرد که اکثر زندانیان توان مالی خرید بطری های آب معدنی که با قیمتی معادل ۶۰۰۰ تومان در فروشگاه این زندان به فروش میرسد را ندارند و عموم زندانیان مجبور به مصرف آب شور زندان هستند.»
همچنین طی هفته های اخیر جیره غذای این زندانیان با کاهش چشمگیری مواجه شده است. به نحوی که که در مواردی، شماری از زندانیان از دریافت جیره غذایی خود محروم میمانند.
▪️«پیش از این گوشت قرمز در برنامه غذایی زندانیان نبود و حالا گوشت مرغ هم حذف شده است. از جمله غذاهایی که برای زندانیان آماده می شود برنج نیمه پخته بی کیفیت درجه چندم به همراه سیب زمینی، قیمه با لپه نیمپز است. قبلا در غذاهای زندان شن هم دیده شده بود. سازمان زندانها در توضیح دلایل حذف مرغ از برنامه غذایی زندانیان مدعی شده که بودجه کافی ندارد.»
▪️به علاوه با شروع فصل سرما، حمام زندان در اغلب ساعات روز فاقد آب گرم است.
این منبع مطلع در ادامه توضیح داد: «در زندان قرچک ورامین نبود آب گرم در فصول سرد سال و خرابی دستگاه های سرمایشی در فصول گرم امری همیشگی است و هر ساله تکرار میشود. در هفته های اخیر زندانیان تنها از ساعت ۴ تا ۷ صبح امکان استفاده از آب گرم را دارند که در این ساعات هم ساعت خواب اکثر زندانیان است.
#زنان_زندانی
#سرکوب_سیستماتیک
#خصوصیسازی_زندانها
#حفظ_جان_زندانیان_وظیفه_حکومت_است
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
زندانیان محبوس در زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) از ابتداییترین حقوق خود در زندان از جمله برخورداری از آب آشامیدنی سالم و خوراک مکفی محروم هستند. دستگاه های تصفیه آب موجود در سالنهای زندان از حدود ۵ ماه پیش خراب شدهاند. از سوی دیگر، جیره غذای این زندانیان با کاهش چشمگیری مواجه شده است. همچنین با شروع فصل سرما، حمام زندان در اغلب ساعات روز فاقد آب گرم است.
به گزارش هرانا، یک زندانی سابق که اخیرا از این زندان آزاد شده به این خبرگزاری گفته است: «عدم رسیدگی به وضعیت دستگاه های تصفیه آب موجود در سالن های این زندان در حالی صورت میگیرد که اکثر زندانیان توان مالی خرید بطری های آب معدنی که با قیمتی معادل ۶۰۰۰ تومان در فروشگاه این زندان به فروش میرسد را ندارند و عموم زندانیان مجبور به مصرف آب شور زندان هستند.»
همچنین طی هفته های اخیر جیره غذای این زندانیان با کاهش چشمگیری مواجه شده است. به نحوی که که در مواردی، شماری از زندانیان از دریافت جیره غذایی خود محروم میمانند.
▪️«پیش از این گوشت قرمز در برنامه غذایی زندانیان نبود و حالا گوشت مرغ هم حذف شده است. از جمله غذاهایی که برای زندانیان آماده می شود برنج نیمه پخته بی کیفیت درجه چندم به همراه سیب زمینی، قیمه با لپه نیمپز است. قبلا در غذاهای زندان شن هم دیده شده بود. سازمان زندانها در توضیح دلایل حذف مرغ از برنامه غذایی زندانیان مدعی شده که بودجه کافی ندارد.»
▪️به علاوه با شروع فصل سرما، حمام زندان در اغلب ساعات روز فاقد آب گرم است.
این منبع مطلع در ادامه توضیح داد: «در زندان قرچک ورامین نبود آب گرم در فصول سرد سال و خرابی دستگاه های سرمایشی در فصول گرم امری همیشگی است و هر ساله تکرار میشود. در هفته های اخیر زندانیان تنها از ساعت ۴ تا ۷ صبح امکان استفاده از آب گرم را دارند که در این ساعات هم ساعت خواب اکثر زندانیان است.
#زنان_زندانی
#سرکوب_سیستماتیک
#خصوصیسازی_زندانها
#حفظ_جان_زندانیان_وظیفه_حکومت_است
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴به قتل نویسندگان آزادیخواه پایان دهید!
بیانیه کانون نویسندگان ایران
ماه پیش باخبر شدیم که چهار نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران، #بکتاش_آبتین، #رضا_خندان (مهابادی)، #کیوان_باژن و #آرش_گنجی در زندان اوین به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. وضع دو تن از آنان، آبتین و خندان، نگرانکننده بود. زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان #جسم_نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود. سپس همین ماجرا بر رضا خندان (مهابادی) گذشت، با این تفاوت که اندکی زودتر به درخواست مرخصی او پاسخ دادند. امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ.
تازه از مراسم ناتمام یادبود بیست و سومین سالگرد ستمکشتگان راه آزادی، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده، باز آمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله #زنان_زندانی رقم خورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد.
کانون نویسندگان ایران، #پروندهسازی و #قتل_خاموش نویسندگان آزادیخواه را محکوم میکند، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۴۰۰
#حفظ_جان_زندانیان_وظیفه_حکومت_است
#سرکوب_سیستماتیک
#قتلهای_زنجیرهای
#کشتار_سیستماتیک_دگراندیشان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بیانیه کانون نویسندگان ایران
ماه پیش باخبر شدیم که چهار نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران، #بکتاش_آبتین، #رضا_خندان (مهابادی)، #کیوان_باژن و #آرش_گنجی در زندان اوین به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. وضع دو تن از آنان، آبتین و خندان، نگرانکننده بود. زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان #جسم_نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود. سپس همین ماجرا بر رضا خندان (مهابادی) گذشت، با این تفاوت که اندکی زودتر به درخواست مرخصی او پاسخ دادند. امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ.
تازه از مراسم ناتمام یادبود بیست و سومین سالگرد ستمکشتگان راه آزادی، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده، باز آمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله #زنان_زندانی رقم خورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد.
کانون نویسندگان ایران، #پروندهسازی و #قتل_خاموش نویسندگان آزادیخواه را محکوم میکند، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۴۰۰
#حفظ_جان_زندانیان_وظیفه_حکومت_است
#سرکوب_سیستماتیک
#قتلهای_زنجیرهای
#کشتار_سیستماتیک_دگراندیشان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🟣 تلاش برای انتقال عالیه مطلبزاده به زندان قرچک به دلیل برگزاری مراسم یادبود بکتاش آبتین در زندان اوین
شب گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی زن در بند زنان زندان اوین همزمان با خاکسپاری پیکر بکتاش آبتین، شاعر، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران، مراسم یادبود برگزار کردند و در پی آن مسئولان زندان قصد انتقال عالیه مطلبزاده به زندان قرچک را دارند.
یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی و نایب رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که دوران حبس خود را در زندان اوین سپری میکند، در این باره به زمانه گفت:
«دیشب زنان زندانی بند ۸ برای یادبود بکتاش آبتین مراسم کوچکی برگزار کرده بودند، حلوا درست کرده بودند و شعر خواندند. ولی امروز صبح مسئولان زندان به داخل بند آمدند و قصد داشتند عالیه مطلبزاده را به دلیل برگزاری این مراسم از زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل کنند.» به گفته این منبع آگاه همبندیهای عالیه مطلبزاده مانع شدهاند که نیروهای امنیتی او را با خود ببرند:
«نیروهای امنیتی تهدید کرده بودند اگر لازم باشد با زور این کار را خواهند کرد. عالیه به آنها گفته بود اگر این انتقال بر اساس قانون است به من ابلاغ کنید و وسایلم را جمع میکنم، در غیر اینصورت من را با زور ببرید.»
▪️منبع: زمانه
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
شب گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی زن در بند زنان زندان اوین همزمان با خاکسپاری پیکر بکتاش آبتین، شاعر، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران، مراسم یادبود برگزار کردند و در پی آن مسئولان زندان قصد انتقال عالیه مطلبزاده به زندان قرچک را دارند.
یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده عالیه مطلبزاده، زندانی سیاسی و نایب رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات که دوران حبس خود را در زندان اوین سپری میکند، در این باره به زمانه گفت:
«دیشب زنان زندانی بند ۸ برای یادبود بکتاش آبتین مراسم کوچکی برگزار کرده بودند، حلوا درست کرده بودند و شعر خواندند. ولی امروز صبح مسئولان زندان به داخل بند آمدند و قصد داشتند عالیه مطلبزاده را به دلیل برگزاری این مراسم از زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل کنند.» به گفته این منبع آگاه همبندیهای عالیه مطلبزاده مانع شدهاند که نیروهای امنیتی او را با خود ببرند:
«نیروهای امنیتی تهدید کرده بودند اگر لازم باشد با زور این کار را خواهند کرد. عالیه به آنها گفته بود اگر این انتقال بر اساس قانون است به من ابلاغ کنید و وسایلم را جمع میکنم، در غیر اینصورت من را با زور ببرید.»
▪️منبع: زمانه
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Video
🟣 درخواست مادر #زینب_جلالیان تنها زن زندانی سیاسیِ محکوم به حبس ابد از سازمانها و مدافعین حقوق بشر:
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».
⚪️ از ۱۰ اردیبهشت ۹۹، زینب جلالیان با یک پروندهسازی جدید، به زندانهای مختلف تبعید شده است. بعد از حضور زینب جلالیان به زندان مرکزی یزد، او با انباشت بیماریها، بحرانیتر شدن وضعیت بینایی و تبعید در زندانی خارج از محدودهی زادگاه خود روبهروست. علی جلالیان، پدر زینب جلالیان پیشتر اعلام کرده بود که از طریق دریافت پیامک از پروندهسازی جدید علیه فرزند خود با خبر شده است و علیرغم فشارهای امنیتی و جابهجایی غیرقانونی زینب جلالیان، او هرگز مرعوب نهادهای امنیتی نشده است.
▪️زینب جلالیان، در زمرهی مبارزانی است که برای هر ثانیه از لحظات زندگی خود، مقاومت کرده است. طی سالهای گذشته، نهادهای امنیتی، حق دریافت اعزام به مرخصی، حق درمان و حق دیدار با اعضای خانوادهی او را در گروی سازش و تسلیم در برابر نهادهای امنیتی و حاکمیت، قرار دادند. امری که علیرغم وخامت حداکثری سلامت وی، اما هرگز به آن تن نداده است.
متن زیر بخشی از نامهی زینب جلالیان به مناسب ۸ مارس ۱۳۹۷ است:
«خودتان قضاوت کنید، من مثل ۱۰ سال پیش، تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد».
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
🟣 درخواست مادر #زینب_جلالیان تنها زن زندانی سیاسیِ محکوم به حبس ابد از سازمانها و مدافعین حقوق بشر: ▪️«۱۵ سال است که زینب را ندیدهام و از حق ملاقات با خانواده و وکیل محرومش کردهاند. پیر شدهام و میخواهم دخترم را ببینم. از تمام سازمانها درخواست کمک دارم».…
🟣 احضار مادر «زینب جلالیان» به اداره اطلاعات ماکو
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بهگزارش ههنگاو، امروز دوشنبه ۲ اسفندماه، « دایه غزاله بلخکانلو»، مادر زینب جلالیان، به اداره اطلاعات ماکو احضار شده است. وی شب گذشته از طریق تماس تلفنی احضار شده بود تا روز صبح امروز، خود را به این نهاد امنیتی معرفی کنند.
نیروهای اداره اطلاعات ماکو، دایه غزاله بلخکانلو را مورد بازجویی قرار داده و وی را تهدید کردهاند که پیگیری فرزند خود را رسانهای نکند و در صورت تکرار با وی برخورد خواهد شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
#زینب_جلالیان
@bidarzani
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
مدرسه رهایی
Photo
🔴معلم مبارز درس ایستادگی میدهد.
بر اساس گفتهها #عالیه_اقدام_دوست، حامی حقوق زنان و کارگران نخستین کسی است که در نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل فعالیت در راستای حقوق زنان در تجمع ۲۲خردادماه سال ۸۵ دستگیر و حکم زندان برای او اجرا شده است. او به دلیل حضور در تجمع فعالان حقوق زنان و با اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تمرد از دستور پلیس به مدت سه سال زندانی شد.
او قبل از #انقلاب۵۷ معلم بوده اما در سال ۵۹ در جریان #انقلاب_فرهنگی از آموزش و پرورش اخراج شد و سپس در کارخانهی مزدا مشغول به کار شد. بعدتر از سال ۶۲ تا ۶۸ به دلیل فعالیت سیاسی زندانی شده بود که دو سال از آن را در بخش قرنطینه زندانی بود.
عالیه اقدام دوست پس از آزادی از زندان مجدداً در ۲۰ اردیبهشت سال ۹۷ در تجمع اعتراضی معلمان بازداشت و در شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری به ۹ ماه حبس و جریمه نقدی بدل از ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این تجمع برای طرح مطالبات و #افزایش_دستمزد بالاتر از خط فقر و مقابله با خصوصیسازی آموزش کشور شکل گرفت. اقدام دوست همراه با رسول بداقی، اسماعیل گرامی، جواد ذوالنوری، حسین غلامی و محمد عابدی از معلمان آزادیخواه و فعالین حقوق #بازنشستگان بازداشت شده بود.
او برای بار چندم در ۱۸ بهمنماه سال جاری با حکم شعبهی ۲ دادسرای فومن به نیابت از شعبهی دوم بازپرسی دادسرای #اوین بازداشت شد. طبق گفتههای وکیل عالیه اقدام دوست، وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی برای او صادر شده است که به علت عدم تأمین و اعتراض به قرار وثیقه همچنان آزاد نشده است.
عالیه اقدام دوست در مجموع ۹ سال حبس کشیده چراکه هیچگاه حقطلبی را فراموش نکرد و همواره برای آن مبارزه کرده است.
طبقه کارگر در برابر چپاول و تبعیض، یک راه برای پیروزی دارد، آن هم اتحاد و تشکل است. آنچه طبقه کارگر را به مبارزه وامیدارد و حامیانشان را به حمایت و صفوف را به خط میکند چیزی نیست جز ضرورت و ضرورت. چرا که جامعهی طبقاتی هنوز زنده است و نفس میکشد. آزادی و رهایی درخواست سانتیمانتال عدهی قلیلی که به جان طبقه کارگر افتادهاند نیست. امروز کسانی مثل عالیه اقدام دوست، جعفر ابراهیمی، اسماعیل بخشی، فرزانه زیلابی، اسماعیل گرامی و بسیاری دیگر از متحدین طبقه کارگر، درس ایستادگی میدهند و لزوم تشکل و اتحاد برای زنده ماندن و زندگی کردن ملموستر از همیشه رخ مینماید. پیروزی طبقه کارگر در دستان توانمند خود اوست.
@Decreation2
#فعالیت_صنفی_جرم_نیست
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#زنان_زندانی_سیاسی
#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بر اساس گفتهها #عالیه_اقدام_دوست، حامی حقوق زنان و کارگران نخستین کسی است که در نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل فعالیت در راستای حقوق زنان در تجمع ۲۲خردادماه سال ۸۵ دستگیر و حکم زندان برای او اجرا شده است. او به دلیل حضور در تجمع فعالان حقوق زنان و با اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تمرد از دستور پلیس به مدت سه سال زندانی شد.
او قبل از #انقلاب۵۷ معلم بوده اما در سال ۵۹ در جریان #انقلاب_فرهنگی از آموزش و پرورش اخراج شد و سپس در کارخانهی مزدا مشغول به کار شد. بعدتر از سال ۶۲ تا ۶۸ به دلیل فعالیت سیاسی زندانی شده بود که دو سال از آن را در بخش قرنطینه زندانی بود.
عالیه اقدام دوست پس از آزادی از زندان مجدداً در ۲۰ اردیبهشت سال ۹۷ در تجمع اعتراضی معلمان بازداشت و در شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری به ۹ ماه حبس و جریمه نقدی بدل از ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این تجمع برای طرح مطالبات و #افزایش_دستمزد بالاتر از خط فقر و مقابله با خصوصیسازی آموزش کشور شکل گرفت. اقدام دوست همراه با رسول بداقی، اسماعیل گرامی، جواد ذوالنوری، حسین غلامی و محمد عابدی از معلمان آزادیخواه و فعالین حقوق #بازنشستگان بازداشت شده بود.
او برای بار چندم در ۱۸ بهمنماه سال جاری با حکم شعبهی ۲ دادسرای فومن به نیابت از شعبهی دوم بازپرسی دادسرای #اوین بازداشت شد. طبق گفتههای وکیل عالیه اقدام دوست، وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی برای او صادر شده است که به علت عدم تأمین و اعتراض به قرار وثیقه همچنان آزاد نشده است.
عالیه اقدام دوست در مجموع ۹ سال حبس کشیده چراکه هیچگاه حقطلبی را فراموش نکرد و همواره برای آن مبارزه کرده است.
طبقه کارگر در برابر چپاول و تبعیض، یک راه برای پیروزی دارد، آن هم اتحاد و تشکل است. آنچه طبقه کارگر را به مبارزه وامیدارد و حامیانشان را به حمایت و صفوف را به خط میکند چیزی نیست جز ضرورت و ضرورت. چرا که جامعهی طبقاتی هنوز زنده است و نفس میکشد. آزادی و رهایی درخواست سانتیمانتال عدهی قلیلی که به جان طبقه کارگر افتادهاند نیست. امروز کسانی مثل عالیه اقدام دوست، جعفر ابراهیمی، اسماعیل بخشی، فرزانه زیلابی، اسماعیل گرامی و بسیاری دیگر از متحدین طبقه کارگر، درس ایستادگی میدهند و لزوم تشکل و اتحاد برای زنده ماندن و زندگی کردن ملموستر از همیشه رخ مینماید. پیروزی طبقه کارگر در دستان توانمند خود اوست.
@Decreation2
#فعالیت_صنفی_جرم_نیست
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#زنان_زندانی_سیاسی
#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🟣 جان مریم اکبری منفرد در خطر است
مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی تبعیدی در زندان سمنان علیرغم شرایط نامناسب جسمی از رسیدگی پزشکی و اعزام به مراکز درمانی محروم مانده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا از یک منبع مطلع:
▪️«مریم اکبری منفرد از بیماری کبد چرب رنج می برد و به رسیدگی و درمان نیاز دارد، ولی مسئولین زندان او را از درمان محروم کردهاند. خانم اکبری منفرد همچنین طبق آزمایشهایی که در زندان از او گرفتند، ایمنی بدنش پایین آمده و دکتر به او گفته است نباید لبنیات مصرف کند اما به دلیل پایین بودن کیفیت غذای زندان او تقریبا تمام وعدههای غذایی نان و پنیر میخورد.»
▪️پیشتر حسین تاج وکیل مدافع این زندانی، ضمن اشاره به تداوم محرومیت موکلش از حداقلیترین ظرفیت تسهیلات قانونی، از درخواست اعاده دادرسی مجدد برای پروندهی این زندانی سیاسی خبر داده بود. به گفته او درخواست اعاده دادرسی پیشین وی که بر مبنای لایحه قبلی بوده، بدنبال اعمال تغییراتی در قانون، مورد بی توجهی مراجع قضایی قرار گرفته است.
وی در ادامه در خصوص اعمال محدودیت های جدید برای موکل خود و خانواده وی، گفته بود:
«وضعیت چگونگی ملاقات با وی در پی انتقالش از زندان اوین به زندان سمنان بسیار سخت شده است. شرایط خانم منفرد در زندان سمنان به هیچ عنوان مناسب نیست و برای موکل و خانواده او، محدودیتهای بیشتری نسبت به قبل اعمال شده است؛ محدودیت هایی که هیچ یک محمل قانونی ندارند!»
مریم اکبری منفرد از دیماه ۱۳۸۸، بدون برخورداری از یک روز مرخصی، حکم ۱۵ سال حبس خود را سپری میکند.
#زنان_زندانی_سیاسی
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی تبعیدی در زندان سمنان علیرغم شرایط نامناسب جسمی از رسیدگی پزشکی و اعزام به مراکز درمانی محروم مانده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا از یک منبع مطلع:
▪️«مریم اکبری منفرد از بیماری کبد چرب رنج می برد و به رسیدگی و درمان نیاز دارد، ولی مسئولین زندان او را از درمان محروم کردهاند. خانم اکبری منفرد همچنین طبق آزمایشهایی که در زندان از او گرفتند، ایمنی بدنش پایین آمده و دکتر به او گفته است نباید لبنیات مصرف کند اما به دلیل پایین بودن کیفیت غذای زندان او تقریبا تمام وعدههای غذایی نان و پنیر میخورد.»
▪️پیشتر حسین تاج وکیل مدافع این زندانی، ضمن اشاره به تداوم محرومیت موکلش از حداقلیترین ظرفیت تسهیلات قانونی، از درخواست اعاده دادرسی مجدد برای پروندهی این زندانی سیاسی خبر داده بود. به گفته او درخواست اعاده دادرسی پیشین وی که بر مبنای لایحه قبلی بوده، بدنبال اعمال تغییراتی در قانون، مورد بی توجهی مراجع قضایی قرار گرفته است.
وی در ادامه در خصوص اعمال محدودیت های جدید برای موکل خود و خانواده وی، گفته بود:
«وضعیت چگونگی ملاقات با وی در پی انتقالش از زندان اوین به زندان سمنان بسیار سخت شده است. شرایط خانم منفرد در زندان سمنان به هیچ عنوان مناسب نیست و برای موکل و خانواده او، محدودیتهای بیشتری نسبت به قبل اعمال شده است؛ محدودیت هایی که هیچ یک محمل قانونی ندارند!»
مریم اکبری منفرد از دیماه ۱۳۸۸، بدون برخورداری از یک روز مرخصی، حکم ۱۵ سال حبس خود را سپری میکند.
#زنان_زندانی_سیاسی
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Forwarded from بيدارزنى
🟣 مروری بر وضعیت «زینب همرنگ»، فعال صنفی و معلم بازنشسته زندانی
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
متن پیشرو، یادداشتی ارسالی پیرامون وضعیت زینب همرنگ، از معلمان زندانی و فعالان صنفی فرهنگیان است. زینب همرنگ که برای تحمل ۵ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین محبوس است، در زمرهی معلمانی است که حتی در شرایط زندان نیز، همراهی و همدلی خود با اعتراضات دانشجویان، دانشآموزان و جامعه را از خاطر نبرده است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_زندانی_سیاسی
#یاد
@bidarzani
⚪️ متن ارسالی به بیدارزنی
متن پیشرو، یادداشتی ارسالی پیرامون وضعیت زینب همرنگ، از معلمان زندانی و فعالان صنفی فرهنگیان است. زینب همرنگ که برای تحمل ۵ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین محبوس است، در زمرهی معلمانی است که حتی در شرایط زندان نیز، همراهی و همدلی خود با اعتراضات دانشجویان، دانشآموزان و جامعه را از خاطر نبرده است.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_زندانی_سیاسی
#یاد
@bidarzani
Telegraph
مروری بر وضعیت «زینب همرنگ»، فعال صنفی و معلم بازنشسته زندانی
«زینب همرنگ، معلم زندانی ۵۰ساله، اهل شهرستان مغان در استان اردبیل و ساکن تهران، از فعالین صنفی فرهنگیان است. بازداشت اول زینب، بهدلیل پیگیری مطالبات معلمان، اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی و شرکت در تجمعی مسالمتآمیز در اعتراض به این فاجعه، در تاریخ…
Forwarded from بيدارزنى
🟣 اعتصاب غذای «زنان زندانی سیاسی» در زندان لاکان رشت و پیوستن به کارزار سهشنبههای نه به اعدام
هشت تن از #زنان_زندانی_سیاسی محبوس در زندان #لاکان_رشت اعلام کردهاند در مخالفت با حکم اعدام، این هفته سهشنبه، ۹ مرداد ۱۴۰۳، اعتصاب غذا میکنند و به زندانیان اعتصابی «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» میپیوندند.
این زندانیان ضمن مخالفت با صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، به طور ویژه به خاطر صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
⚪️ آنها همچنین اعلام نمودهاند ۱۴ زندانی غیرسیاسی زن در زندان لاکان در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند و خواهان توجه به وضعیت این زندانیان گمنام و حمایت از آنان هستند.
▪️اسامی زندانیان اعتصابی در
کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندان لاکان رشت به شرح زیر است:
زهره دادرس، زهرا دادرس، فروغ سمیعنیا، شریفه محمدی، آزاده چاوشیان، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاهسیاه
#قیام_علیه_اعدام
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
هشت تن از #زنان_زندانی_سیاسی محبوس در زندان #لاکان_رشت اعلام کردهاند در مخالفت با حکم اعدام، این هفته سهشنبه، ۹ مرداد ۱۴۰۳، اعتصاب غذا میکنند و به زندانیان اعتصابی «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» میپیوندند.
این زندانیان ضمن مخالفت با صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، به طور ویژه به خاطر صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
⚪️ آنها همچنین اعلام نمودهاند ۱۴ زندانی غیرسیاسی زن در زندان لاکان در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارند و خواهان توجه به وضعیت این زندانیان گمنام و حمایت از آنان هستند.
▪️اسامی زندانیان اعتصابی در
کارزار سهشنبههای نه به اعدام در زندان لاکان رشت به شرح زیر است:
زهره دادرس، زهرا دادرس، فروغ سمیعنیا، شریفه محمدی، آزاده چاوشیان، جلوه جواهری، نگین رضایی، شیوا شاهسیاه
#قیام_علیه_اعدام
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani