⭕️انتخابات، انتصابات، مدیریت انتخابات
✍🏼 ا. حاجب
#دیدگاه_معلم
با بررسی تاریخ و تجربه انتخابات در ایران ، سیاست سوپاپی ( شل کن و سفت کن) کاملا مشهود بوده و هر زمانیکه حاکمیت سعی در یکدست سازی داشته و با شکست مواجه شده دست به دامان اصلاح طلبان شده است تا دو هدف اصلی را دنبال کند :
۱.تداوم حاکمیت و فرار از فشارهای توده های مختلف مردم
۲.یافتن مقصر و کیسه بوکس جدید که همه کاستی ها و حماقت ها را به ایشان نسبت داده و با قربانی کردن آن، باز عرصه برای جولان کاسبان تحریم و عوامل یکدست سازی فراهم شود.
زمانی احمدی نژاد مورد حمایت همه جانبه ارکان قدرت قرار گرفت تا آنجا که امام زمان را حاضر در عصر خویش دانستند( عنصر مذهب) ولی با گذشت زمان و اتفاقات درون حاکمیتی منجر به قهر ۱۱ روزه وی و در نهایت با تهدید سران سپاه و بیت رهبری مجبور به بازگشت شد. ولی با توجه به اطلاعاتی که از تک تک سران و حتی مجموعه های زیر دست داشت حذف کلی آن چون هاشمی رفسنجانی میسر نبود، بنابراین مهره ای سوخته و در سایه باقی ماند .
توهم این افتضاح اقتصادی و سیاسی را در روحانی جستجو کردند، شخصی که اصلاح طلب نبود بلکه با ائتلاف در هر دو دوره کارت پاستور را به راحتی دریافت کرد. دو دستگی در حاکمیت به وضوح نمایان بود و تضادها و اختلافات شخصی و حزبی باعث سلاخی مردم در همه عرصه ها شده تا جایی که کرونا و عدم اجازه ورود واکسن در سطح کلان باعث قربانی شدن هزاران نفر از مردم عادی ( تاکید میکنم مردم عادی) شد . آبان خونین ۹۸ اتفاق افتاد که اصلاح طلبان در خواب بودند و از گرانی بنزین بی خبر !!!رسانه ها دولت را سیبل قرار داده و زمینه را برای یک دولت یکدست و به قول خودشان انقلابی فراهم کردند.
دولت رئیسی بدون هیچ مخالف و رقیبی تشکیل شد .
کشور کامل انقلابی و یکدست متشکل از سیاستمدارانی شد که حتی الفبای ساده سیاست را نمیدانستند .
تورم ،تحریم،جنگ افروزی،تهدیدهای بین المللی، کشتار مردم به بهانه حجاب و اخراج،زندان ،اعدام و ....وضعیت مردم را بد و بدتر نمود . رسانه ها و تریبون ها شخص یا طیفی را برای کوبیدن و تخریب نداشتند ؛چون همه خودی بودند.!
اکنون در دور دوم سعید جلیلی نماینده اصول گرا ها و مسعود پزشکیان با شعارهای تکراری اصلاح طلبان به رقابت میپردازند.
کارنامه هر دو به ظاهر حزب مستقل، عریان و واضح است.
چند سوال ساده:
۱- دولت اجازه تعیین سیاست و روابط خارجی را دارد؟
۲- در بحث حجاب دولت قدرت مقابله ،رفراندوم و یا هر گونه تغییری را دارد؟
نکته: طرح حجاب و عفاف در راهروهای مجلس و شورای نگهبان و مصلحت نظام بود ولی اجرای آن با خشونت تمام در خیابان ها جریان داشت و قربانی میگرفت، ( فراقانونی)
۳- کنترل نیروهای نظامی و انتظامی و دستور جنگ و ... با رئیس دولت است؟
۴- شعار اصلی نامزدها رفع تحریم هاست. رفع تحریم ها منوط به شرایطی است، آیا تحقق این شرایط در حیطه اختیارات دولت است؟
نکته پایانی
دولت بعدی اگر دولت سوپاپ و اطمینان حکومت- یعنی پزشکیان- باشد اختلافات سر باز کرده و نتیجه آن فقر بیشتر مردم و تورم و گرانی به ویژه در حوزه انرژی خواهد بود.
اگر دولت تداوم و دنباله رو ، جلیلی باشد وضعیت تا حدودی ثبات خواهد داشت البته به صورت مقطعی . البته طیف جلیلی نشان داده است که نه دغدغه ملت را دارند و نه ابایی از جنگ افروزی و تحریم
ما فقط در یک انتخابات آزاد با حضور سازمان های بین المللی شرکت خواهیم کرد.
🔻🔺🔻
@edalatxah
✍🏼 ا. حاجب
#دیدگاه_معلم
با بررسی تاریخ و تجربه انتخابات در ایران ، سیاست سوپاپی ( شل کن و سفت کن) کاملا مشهود بوده و هر زمانیکه حاکمیت سعی در یکدست سازی داشته و با شکست مواجه شده دست به دامان اصلاح طلبان شده است تا دو هدف اصلی را دنبال کند :
۱.تداوم حاکمیت و فرار از فشارهای توده های مختلف مردم
۲.یافتن مقصر و کیسه بوکس جدید که همه کاستی ها و حماقت ها را به ایشان نسبت داده و با قربانی کردن آن، باز عرصه برای جولان کاسبان تحریم و عوامل یکدست سازی فراهم شود.
زمانی احمدی نژاد مورد حمایت همه جانبه ارکان قدرت قرار گرفت تا آنجا که امام زمان را حاضر در عصر خویش دانستند( عنصر مذهب) ولی با گذشت زمان و اتفاقات درون حاکمیتی منجر به قهر ۱۱ روزه وی و در نهایت با تهدید سران سپاه و بیت رهبری مجبور به بازگشت شد. ولی با توجه به اطلاعاتی که از تک تک سران و حتی مجموعه های زیر دست داشت حذف کلی آن چون هاشمی رفسنجانی میسر نبود، بنابراین مهره ای سوخته و در سایه باقی ماند .
توهم این افتضاح اقتصادی و سیاسی را در روحانی جستجو کردند، شخصی که اصلاح طلب نبود بلکه با ائتلاف در هر دو دوره کارت پاستور را به راحتی دریافت کرد. دو دستگی در حاکمیت به وضوح نمایان بود و تضادها و اختلافات شخصی و حزبی باعث سلاخی مردم در همه عرصه ها شده تا جایی که کرونا و عدم اجازه ورود واکسن در سطح کلان باعث قربانی شدن هزاران نفر از مردم عادی ( تاکید میکنم مردم عادی) شد . آبان خونین ۹۸ اتفاق افتاد که اصلاح طلبان در خواب بودند و از گرانی بنزین بی خبر !!!رسانه ها دولت را سیبل قرار داده و زمینه را برای یک دولت یکدست و به قول خودشان انقلابی فراهم کردند.
دولت رئیسی بدون هیچ مخالف و رقیبی تشکیل شد .
کشور کامل انقلابی و یکدست متشکل از سیاستمدارانی شد که حتی الفبای ساده سیاست را نمیدانستند .
تورم ،تحریم،جنگ افروزی،تهدیدهای بین المللی، کشتار مردم به بهانه حجاب و اخراج،زندان ،اعدام و ....وضعیت مردم را بد و بدتر نمود . رسانه ها و تریبون ها شخص یا طیفی را برای کوبیدن و تخریب نداشتند ؛چون همه خودی بودند.!
اکنون در دور دوم سعید جلیلی نماینده اصول گرا ها و مسعود پزشکیان با شعارهای تکراری اصلاح طلبان به رقابت میپردازند.
کارنامه هر دو به ظاهر حزب مستقل، عریان و واضح است.
چند سوال ساده:
۱- دولت اجازه تعیین سیاست و روابط خارجی را دارد؟
۲- در بحث حجاب دولت قدرت مقابله ،رفراندوم و یا هر گونه تغییری را دارد؟
نکته: طرح حجاب و عفاف در راهروهای مجلس و شورای نگهبان و مصلحت نظام بود ولی اجرای آن با خشونت تمام در خیابان ها جریان داشت و قربانی میگرفت، ( فراقانونی)
۳- کنترل نیروهای نظامی و انتظامی و دستور جنگ و ... با رئیس دولت است؟
۴- شعار اصلی نامزدها رفع تحریم هاست. رفع تحریم ها منوط به شرایطی است، آیا تحقق این شرایط در حیطه اختیارات دولت است؟
نکته پایانی
دولت بعدی اگر دولت سوپاپ و اطمینان حکومت- یعنی پزشکیان- باشد اختلافات سر باز کرده و نتیجه آن فقر بیشتر مردم و تورم و گرانی به ویژه در حوزه انرژی خواهد بود.
اگر دولت تداوم و دنباله رو ، جلیلی باشد وضعیت تا حدودی ثبات خواهد داشت البته به صورت مقطعی . البته طیف جلیلی نشان داده است که نه دغدغه ملت را دارند و نه ابایی از جنگ افروزی و تحریم
ما فقط در یک انتخابات آزاد با حضور سازمان های بین المللی شرکت خواهیم کرد.
🔻🔺🔻
@edalatxah
🔴 پیرامون صدور حکم اعدام #شریفه_محمدی
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
#دیدگاه_معلم
🔸بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم میگوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه میکند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم میگردند.»
🔸شریفه محمدی از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری است. صدور این حکم برای او از دو جنبه حائز اهمیت ویژه است. اولاً اینکه برای نخستین بار است طی این سالها به یک فعال حوزه کارگری اتهام «بغی» منتسب میشود و حکم اعدام برایش صادر میشود که اساساً با هیچ نگاه حقوقی و هیچ تفسیر موسعی از قانون، چنین اتهام سنگینی نمیتواند متوجه یک فعال حوزه کارگری باشد. ضمن اینکه صدور اتهام بغی و مجازات اعدام برای یک کنشگر کارگری، اساساً با هدف افزایش هزینههای نامتعارف و نامتوازن و تحمیل آن بر جامعه کارگری و توقف کنشگری در این حوزه انجام میشود. اهمیت دوم صدور چنین حکمی برای شریفه محمدی در آن است که در سالهای اخیر اتهام بغی برای یک زن و صدور مجازات اعدام تاکنون سابقه نداشته است و این امر هم به نوبه خود میتواند یک هشدار جدی برای در هم شکسته شدن بیشتر جدول ارزشهای حقوقی دستگاه قضا تلقی شود. اما تجربه نشان داده که صدور چنین حکمهایی نه تنها کمترین اقناعی برای افکار عمومی و عمده کنشگران مدنی و حقوقی نداشته چه که حتی مقامات قضایی هم نتوانستهاند خود را برای کمترین توضیح اقناعی پیرامون صدور چنین احکامی آماده کنند. ضمن اینکه با توجه به ابعاد گسترده اعتراض نسبت به صدور چنین حکمی، هزینه دستگاه قضایی به شدت نسبت به صدور این حکم ناروا، ناعادلانه و بدون کمترین پرنسیبهای حقوقی به شدت افزایش خواهد یافت.
🔸از سوی دیگر هم زمانی این حکم با رقابتهای انتخاباتی و عدم توجه کلیه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به صدور چنین احکامی و ایجاد دو قطبی سازیهای کاذب از سوی برخی از طرفداران نامزدها برای جلب اعتماد مردم به کارزار رأی گیری انتخابات اخیر و بی توجهی به صدور چنین حکم ناروا و ظالمانهای، نشان داد که دغدغه حقوق شهروندی کمترین محلی برای اعراب نه در میان نامزدهای انتخاباتی و نه اکثر هراس افکنان دو قطبی سازهای انتخاباتی ندارد. آنچه که این هزینه را بر شریفه محمدی تحمیل کرده رویکردهای ناصواب روابط سرمایه، توزیع وسیع نابرابریها، شکاف عمده طبقاتی، به استثمار گرفتن انسان در حیطههای مختلف بوده که در به وجود آمدن این شرایط سهمناک، مجموعه سیاستگذاریهای کلان از جناحهای موجود حکومتی از دولتهای موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا نقش به سزایی داشتهاند. با این نگاه دیگر مسئولیت صدور چنین حکمی نه لزوماً متوجه یک شخص یا یک شعبه دادگاه انقلاب بلکه همه رویههای ناصواب غیر عادلانهای است که شریفه محمدی و هزاران کارگر و مزدبگیر را نسبت به آن معترض نموده و تا این رویهها اصلاح نشود این مطالبهگری برای برقراری عادلانهتر ساز و کارهای ناعادلانه موجود ادامه دارد.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://bit.ly/3VRChUJ
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
#دیدگاه_معلم
🔸بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم میگوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه میکند باغی محسوب میشود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم میگردند.»
🔸شریفه محمدی از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری است. صدور این حکم برای او از دو جنبه حائز اهمیت ویژه است. اولاً اینکه برای نخستین بار است طی این سالها به یک فعال حوزه کارگری اتهام «بغی» منتسب میشود و حکم اعدام برایش صادر میشود که اساساً با هیچ نگاه حقوقی و هیچ تفسیر موسعی از قانون، چنین اتهام سنگینی نمیتواند متوجه یک فعال حوزه کارگری باشد. ضمن اینکه صدور اتهام بغی و مجازات اعدام برای یک کنشگر کارگری، اساساً با هدف افزایش هزینههای نامتعارف و نامتوازن و تحمیل آن بر جامعه کارگری و توقف کنشگری در این حوزه انجام میشود. اهمیت دوم صدور چنین حکمی برای شریفه محمدی در آن است که در سالهای اخیر اتهام بغی برای یک زن و صدور مجازات اعدام تاکنون سابقه نداشته است و این امر هم به نوبه خود میتواند یک هشدار جدی برای در هم شکسته شدن بیشتر جدول ارزشهای حقوقی دستگاه قضا تلقی شود. اما تجربه نشان داده که صدور چنین حکمهایی نه تنها کمترین اقناعی برای افکار عمومی و عمده کنشگران مدنی و حقوقی نداشته چه که حتی مقامات قضایی هم نتوانستهاند خود را برای کمترین توضیح اقناعی پیرامون صدور چنین احکامی آماده کنند. ضمن اینکه با توجه به ابعاد گسترده اعتراض نسبت به صدور چنین حکمی، هزینه دستگاه قضایی به شدت نسبت به صدور این حکم ناروا، ناعادلانه و بدون کمترین پرنسیبهای حقوقی به شدت افزایش خواهد یافت.
🔸از سوی دیگر هم زمانی این حکم با رقابتهای انتخاباتی و عدم توجه کلیه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به صدور چنین احکامی و ایجاد دو قطبی سازیهای کاذب از سوی برخی از طرفداران نامزدها برای جلب اعتماد مردم به کارزار رأی گیری انتخابات اخیر و بی توجهی به صدور چنین حکم ناروا و ظالمانهای، نشان داد که دغدغه حقوق شهروندی کمترین محلی برای اعراب نه در میان نامزدهای انتخاباتی و نه اکثر هراس افکنان دو قطبی سازهای انتخاباتی ندارد. آنچه که این هزینه را بر شریفه محمدی تحمیل کرده رویکردهای ناصواب روابط سرمایه، توزیع وسیع نابرابریها، شکاف عمده طبقاتی، به استثمار گرفتن انسان در حیطههای مختلف بوده که در به وجود آمدن این شرایط سهمناک، مجموعه سیاستگذاریهای کلان از جناحهای موجود حکومتی از دولتهای موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا نقش به سزایی داشتهاند. با این نگاه دیگر مسئولیت صدور چنین حکمی نه لزوماً متوجه یک شخص یا یک شعبه دادگاه انقلاب بلکه همه رویههای ناصواب غیر عادلانهای است که شریفه محمدی و هزاران کارگر و مزدبگیر را نسبت به آن معترض نموده و تا این رویهها اصلاح نشود این مطالبهگری برای برقراری عادلانهتر ساز و کارهای ناعادلانه موجود ادامه دارد.
متن کامل را در لینک زیر بخوانید
https://bit.ly/3VRChUJ
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Telegraph
پیرامون صدور حکم اعدام شریفه محمدی
بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم میگوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه میکند باغی محسوب…
🔴 یادداشت #عزیز_قاسم_زاده پیرامون حکم دیوان عدالت اداری
#دیدگاه_معلم
راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
حقا کز این غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند
به نام خداوند جان و خرد!
🔸دیوان عدالت، دفتر ناعدالتی خود را گشود و در قانون شکنیهای موجود، گوی رقابت را از همگنان قضایی خود ربود و در آیینی نه برای دادرسی که برای بیداد گستری، حکم اخراج اینجانب را از پریشان خانهی ویران آموزش و پرورش، صادر کرد. آموزشی و پرورشی که هنوز نیاموخته حیطه اختیارات هیئت تخلفاتش رسیدگی به تخلف زیر مجموعهاش است و نه کشف و احراز جرم و دیوانی که هنوز فرق میان این دو و متولیان رسیدگی به آن را نمیداند تا داوری بی طرف در این منازعه باشد، بی شک اگر رأیی جز این صادر میکرد، جای شگفتی مینمود. اما نیک آگاهم که همهی مصائب و ملالی که بر شهروندان و تضییع حقوق آنها میرود، راهی به سوی روشنایی و آزادی و عدالت را برای آینده این مرز و بوم میگشاید؛ روزی که نخستین بار سالها پیش به حراست آموزش و پرورش فراخوانده شدم، در میانهی راه با خویش در سخن بودم که تازه آغاز راه است و باید برای روزهای سختتر و صعبتر آماده باشی و روزی را تصور کنی که در جاهل خانهای که آموزش را به مسلخ و پرورش را به محبس کشیدهاند، دیگر جای تو نباشد.
🔸ایام سپری شد؛ فشارها بیشتر شد و کنسرتهایم یکی پس از دیگری به رغم مجوزها، لغو میشد. اما عاشقی شیوهی رندان بلاکش است و عشاق را باران تیغ اگر از میغ ببارد، راهی به پس ندارند. دستگیری و زندان اتفاق افتاد؛ اما راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد و این پافشاری و سماجت را ملال و خستگی از پی نباشد.
🔸در این ملک هر نهادی را که برای داوری قرار دادهاند نمیتواند مستقل باشد؛ به ویژه هر نهادی که برای داوری در دعاوی علیه شهروندان تعبیه شده باشد؛ آنها هیچ یک نمیتوانند استقلال داشته باشند، چرا که هریک از نهادهای موجود باید تأمین کنندهی آرمانی از منظومه فکری مورد وثوق حکومت باشند و در این مسیر گام بگذارند. شورای نگهبان نمیتواند بی طرف باشد، مصلحت نظام نمیتواند بی طرف باشد، قوه قضاییه نمیتواند بی طرف باشد، هیئت تخلفات اداری و دیوان عدالت و دیوان عالی هیچ کدام نمیتوانند بی طرف باشند چون همه باید طرف حکومت و ایدئولوژی ترویج شده آن از هر بام و کوی و برزن باشند.
عزیز قاسمزاده
پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳
https://bit.ly/3y3qbzP
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#دیدگاه_معلم
راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
حقا کز این غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند
به نام خداوند جان و خرد!
🔸دیوان عدالت، دفتر ناعدالتی خود را گشود و در قانون شکنیهای موجود، گوی رقابت را از همگنان قضایی خود ربود و در آیینی نه برای دادرسی که برای بیداد گستری، حکم اخراج اینجانب را از پریشان خانهی ویران آموزش و پرورش، صادر کرد. آموزشی و پرورشی که هنوز نیاموخته حیطه اختیارات هیئت تخلفاتش رسیدگی به تخلف زیر مجموعهاش است و نه کشف و احراز جرم و دیوانی که هنوز فرق میان این دو و متولیان رسیدگی به آن را نمیداند تا داوری بی طرف در این منازعه باشد، بی شک اگر رأیی جز این صادر میکرد، جای شگفتی مینمود. اما نیک آگاهم که همهی مصائب و ملالی که بر شهروندان و تضییع حقوق آنها میرود، راهی به سوی روشنایی و آزادی و عدالت را برای آینده این مرز و بوم میگشاید؛ روزی که نخستین بار سالها پیش به حراست آموزش و پرورش فراخوانده شدم، در میانهی راه با خویش در سخن بودم که تازه آغاز راه است و باید برای روزهای سختتر و صعبتر آماده باشی و روزی را تصور کنی که در جاهل خانهای که آموزش را به مسلخ و پرورش را به محبس کشیدهاند، دیگر جای تو نباشد.
🔸ایام سپری شد؛ فشارها بیشتر شد و کنسرتهایم یکی پس از دیگری به رغم مجوزها، لغو میشد. اما عاشقی شیوهی رندان بلاکش است و عشاق را باران تیغ اگر از میغ ببارد، راهی به پس ندارند. دستگیری و زندان اتفاق افتاد؛ اما راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد و این پافشاری و سماجت را ملال و خستگی از پی نباشد.
🔸در این ملک هر نهادی را که برای داوری قرار دادهاند نمیتواند مستقل باشد؛ به ویژه هر نهادی که برای داوری در دعاوی علیه شهروندان تعبیه شده باشد؛ آنها هیچ یک نمیتوانند استقلال داشته باشند، چرا که هریک از نهادهای موجود باید تأمین کنندهی آرمانی از منظومه فکری مورد وثوق حکومت باشند و در این مسیر گام بگذارند. شورای نگهبان نمیتواند بی طرف باشد، مصلحت نظام نمیتواند بی طرف باشد، قوه قضاییه نمیتواند بی طرف باشد، هیئت تخلفات اداری و دیوان عدالت و دیوان عالی هیچ کدام نمیتوانند بی طرف باشند چون همه باید طرف حکومت و ایدئولوژی ترویج شده آن از هر بام و کوی و برزن باشند.
عزیز قاسمزاده
پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳
https://bit.ly/3y3qbzP
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Telegraph
راهی که میروم و میرویم بر طریقت و طریق رستگاری و منهج عدل پای میفشرد
ساقی به جام عدل بده باده تا گداغیرت نیاورد که جهان پربلا کند حقا کز این غمان برسد مژده امانگر سالکی به عهد امانت وفا کند به نام خداوند جان و خرد! دیوان عدالت، دفتر ناعدالتی خود را گشود و در قانون شکنیهای موجود، گوی رقابت را از همگنان قضایی خود ربود و در…
🔴جانفدایی ، و یک انحراف در مسیر مطالبه گری صنفی
✍محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
🔻یک بار همان اواسط روز هایی که مارتین لوترکینگ برای حقوق سیاهان مبارزه می کرد ، درست وسط یک کافه ، یک سفید پوست افراطی ، چاقویی را می گذارد روی گلوی سیاهپوستی مبارز .مقاومتی نمی شود و مرد سیاهپوست اصرار می کند که شاهرگش را بزند .سفید پوست چاقویش را می اندازد و کافه را ترک می کند .بعدها در ادبیات مقاومت مدنی ، چنین کنشی به جانفدایی معروف شد .
این باشد اینجا ، تا نقدم را بگویم و برگردیم سراغ این جانفدا .
🔻چند سالی است که در آیین های پس از موسم های انتخاباتی ، گروههایی تشکیل می شود ، برای پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش . گروههایی متشکل از معلمان.
اجازه بدهید از این بگذریم که این بخش از همکاران ما ، هنوز درک درستی از توازن قوا در ساختار ج ا ندارند .حتی از این هم بگذریم که آنها هنوز نمی دانند که در این ساختار ، ردای وزارت نیازمند گذر از خطوط انسانی است .
همه آنها که چنین ردایی را بر تن می کنند ، بیش و پیش از آن ، چاکرانه بر آستان قدرت گردن می نهند .
از اینها که بگذریم یک نقد جدی باقی می ماند .اما نه برای همکاران که برای آن فعالان صنفی منفرد که بدنبال نمدی از این کلاه هستند.
🔻به نظر می آید ، امثال این فعالان صنفی ، تفاوت میان فعالیت صنفی/ سندیکایی و فعالیت حزبی/ سیاسی را درک نمی کنند .
به نظر می آید ، آنها نمی دانند جایگاه یک تشکل صنفی ، جایی است درست وسط جامعه مدنی .نه حوزه قدرت و منفعت.
اینکه تشکل های حزبی/ سیاسی برای تعیین وزیری در دولت جدید ، تقلا می کنند ، ریشه در ماهیت حزبی آنها دارد .درست مثل تشکل های صنفی که بدون ورود به زد و بند های سیاسی ، مطالبه گری می کنند .آن هم از هر دولتی ، با هر وابستگی سیاسی.
ماهیت اینها از هم متفاوت است .نمی خواهم ورود کنم به انگیزه های پنهان برخی از این تشکل های حزبی با نام های معلمی، که همه می دانیم ، رانت و منافع شخصی ، حرف اول و آخر است .
خواستم بگویم که ماهیت وجودی یک تشکل صنفی و به دنبال آن فعال صنفی ، از اساس متفاوت از ماهیت وجودی یک تشکل سیاسی است .برای همین است که در تشکل های صنفی هر فردی که ورود می کند به ساختار ستادی ، خودش به خوبی می داند که دیگر جایی در صنف ندارد .از طرف دیگر چگونه می توان هم در موضع قدرت بود و هم مطالبه گری کرد ؟ حتی به صورت منفرد!
🔻برگردیم به همان جانفدا .فعال صنفی در جامعه ایرانی در شرایط کنونی نقشی شبیه به همان جانفدا در قصه مقاومت مدنی سیاهان را ایفا می کند . حالا نه به آن پر رنگی ، اما با چنین چارچوبی.
نتیجه اینکه ،فعالیت صنفی می کند ، بازداشت می شود . از منافع همکارانش دفاع می کند ، حبس می کشد . برای دفاع از حقوق دانش آموزانش تلاش می کند و کتک می خورد. از آموزش رایگان می گوید و فحش می خورد ،...اما چیزی برای خود نمی خواهد .
در مقابل ساختار می ایستد و مطالبه گری می کند ، بی آنکه ،در سودای مقام و پست و وزارت باشد .
🔻حرف آخر من به آنها که در این سالها در قامت فعال صنفی منفرد در فضای معلمی ظهور کرده اند و در سودای وزارت هستند ، این است :
عرصه فعالیت صنفی ، عرصه مطالبه گری در مقام جانفدایی است .فعال صنفی مطالبه گر، به دنبال جاه و مقام و کسوت و وزارت نیست .اگر سودای وزارت داری ، ردای حزب و سیاست به تن کن .
بگذار همین باریکه پاک جانفدایی برای فعالان صنفی واقعی ،باقی بماند.
📚 منبع :کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
🔻یک بار همان اواسط روز هایی که مارتین لوترکینگ برای حقوق سیاهان مبارزه می کرد ، درست وسط یک کافه ، یک سفید پوست افراطی ، چاقویی را می گذارد روی گلوی سیاهپوستی مبارز .مقاومتی نمی شود و مرد سیاهپوست اصرار می کند که شاهرگش را بزند .سفید پوست چاقویش را می اندازد و کافه را ترک می کند .بعدها در ادبیات مقاومت مدنی ، چنین کنشی به جانفدایی معروف شد .
این باشد اینجا ، تا نقدم را بگویم و برگردیم سراغ این جانفدا .
🔻چند سالی است که در آیین های پس از موسم های انتخاباتی ، گروههایی تشکیل می شود ، برای پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش . گروههایی متشکل از معلمان.
اجازه بدهید از این بگذریم که این بخش از همکاران ما ، هنوز درک درستی از توازن قوا در ساختار ج ا ندارند .حتی از این هم بگذریم که آنها هنوز نمی دانند که در این ساختار ، ردای وزارت نیازمند گذر از خطوط انسانی است .
همه آنها که چنین ردایی را بر تن می کنند ، بیش و پیش از آن ، چاکرانه بر آستان قدرت گردن می نهند .
از اینها که بگذریم یک نقد جدی باقی می ماند .اما نه برای همکاران که برای آن فعالان صنفی منفرد که بدنبال نمدی از این کلاه هستند.
🔻به نظر می آید ، امثال این فعالان صنفی ، تفاوت میان فعالیت صنفی/ سندیکایی و فعالیت حزبی/ سیاسی را درک نمی کنند .
به نظر می آید ، آنها نمی دانند جایگاه یک تشکل صنفی ، جایی است درست وسط جامعه مدنی .نه حوزه قدرت و منفعت.
اینکه تشکل های حزبی/ سیاسی برای تعیین وزیری در دولت جدید ، تقلا می کنند ، ریشه در ماهیت حزبی آنها دارد .درست مثل تشکل های صنفی که بدون ورود به زد و بند های سیاسی ، مطالبه گری می کنند .آن هم از هر دولتی ، با هر وابستگی سیاسی.
ماهیت اینها از هم متفاوت است .نمی خواهم ورود کنم به انگیزه های پنهان برخی از این تشکل های حزبی با نام های معلمی، که همه می دانیم ، رانت و منافع شخصی ، حرف اول و آخر است .
خواستم بگویم که ماهیت وجودی یک تشکل صنفی و به دنبال آن فعال صنفی ، از اساس متفاوت از ماهیت وجودی یک تشکل سیاسی است .برای همین است که در تشکل های صنفی هر فردی که ورود می کند به ساختار ستادی ، خودش به خوبی می داند که دیگر جایی در صنف ندارد .از طرف دیگر چگونه می توان هم در موضع قدرت بود و هم مطالبه گری کرد ؟ حتی به صورت منفرد!
🔻برگردیم به همان جانفدا .فعال صنفی در جامعه ایرانی در شرایط کنونی نقشی شبیه به همان جانفدا در قصه مقاومت مدنی سیاهان را ایفا می کند . حالا نه به آن پر رنگی ، اما با چنین چارچوبی.
نتیجه اینکه ،فعالیت صنفی می کند ، بازداشت می شود . از منافع همکارانش دفاع می کند ، حبس می کشد . برای دفاع از حقوق دانش آموزانش تلاش می کند و کتک می خورد. از آموزش رایگان می گوید و فحش می خورد ،...اما چیزی برای خود نمی خواهد .
در مقابل ساختار می ایستد و مطالبه گری می کند ، بی آنکه ،در سودای مقام و پست و وزارت باشد .
🔻حرف آخر من به آنها که در این سالها در قامت فعال صنفی منفرد در فضای معلمی ظهور کرده اند و در سودای وزارت هستند ، این است :
عرصه فعالیت صنفی ، عرصه مطالبه گری در مقام جانفدایی است .فعال صنفی مطالبه گر، به دنبال جاه و مقام و کسوت و وزارت نیست .اگر سودای وزارت داری ، ردای حزب و سیاست به تن کن .
بگذار همین باریکه پاک جانفدایی برای فعالان صنفی واقعی ،باقی بماند.
📚 منبع :کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴 با من از اعدام مگو
✍ محبوبه فرح زادی
#دیدگاه_معلم
با من از اعدام مگو
که من معلم و زندگی را می سازم.
کشتن انسان نه افتخار است
و نه مرا می ترساند.
چرا اعدام؟!
اعدام نمی تواند صدای مزد بگیران
جامعه را در به دست آوردن حقوقشان
خاموش کند.
اعدام نشانه ترس از ؛ خیزش صف
گرسنگان است.
اعدام ضد زندگی و علیه شان و
مقام انسانیت است.
با حکم اعدام شریفه محمدی جامعه
بیدار به خواب نمی رود.
من معلم بازنشسته و فعال حقوق
زنان و کودکان حمایت خود را
از #شریفه_محمدی اعلام می کنم و
علیه کشتن زندگی و انسانیت:
شریفه محمدی فعال کارگری
آزاد باید گردد.
طناب دار را پاره کنید.
به کشتن انسان ها پایان دهید.
#نه_به_اعدام
#زنده_باد_زندگی
#زنده_باد_برابری
#زن_زندگی_آزادی
منبع : شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍ محبوبه فرح زادی
#دیدگاه_معلم
با من از اعدام مگو
که من معلم و زندگی را می سازم.
کشتن انسان نه افتخار است
و نه مرا می ترساند.
چرا اعدام؟!
اعدام نمی تواند صدای مزد بگیران
جامعه را در به دست آوردن حقوقشان
خاموش کند.
اعدام نشانه ترس از ؛ خیزش صف
گرسنگان است.
اعدام ضد زندگی و علیه شان و
مقام انسانیت است.
با حکم اعدام شریفه محمدی جامعه
بیدار به خواب نمی رود.
من معلم بازنشسته و فعال حقوق
زنان و کودکان حمایت خود را
از #شریفه_محمدی اعلام می کنم و
علیه کشتن زندگی و انسانیت:
شریفه محمدی فعال کارگری
آزاد باید گردد.
طناب دار را پاره کنید.
به کشتن انسان ها پایان دهید.
#نه_به_اعدام
#زنده_باد_زندگی
#زنده_باد_برابری
#زن_زندگی_آزادی
منبع : شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴 ضرورت مخالفت با حکم اعدام
✍ رضا صادقی، معلم
#دیدگاه_معلم
در دو روز گذشته ۱۸ زندانی از جمله سه زن و دو زندانی سیاسی در زندانهای حکومت اسلامی اعدام شدند. زندانیان زیر حکم در وضعیت خطرناکی هستند. بعد از شریفه محمدی حکم اعدام پخشان عزیزی هم صادر شده و خانوادههای زندانیان زیر حکم مانند خانواده عباس دریس، خواهر مجاهد کورکور و محمود مهرابی، تحت فشار بوده و کامران شیخه بعد از ماهها شکنجه امروز صبح در زندان ارومیه اعدام شد.
اعدام یک حکم قرون وسطایی و برگشتناپذیر است و هرگز قادر نیست موجب بهتر شدن شرایط جامعه گردد. در کشورهای استبدادی این حکم ابزاری برای سرکوب هر چه بیشتر جامعه خاصه فعالان عرصههای مختلف است. در ایران اجرای حکم اعدام بر منکوب کردن جامعه و ایجاد ارعاب و وحشت است و جناحهای مختلف درود حاکمیت از استمرارطلبان تا اقتدارگرایان از آن حمایت میکنند. اما چرا باید در مقابل این حکم ایستاد و مخالفت کرد:
اول: اعدام وجه بارز خشونت حکومتی است پس اگر ما با اشکال مختلف خشونت مخالفیم باید با این خشونت سیستماتیک مخالفت کنیم بهخصوص تشکلهای مستقل، فعالان پیشرو و معلمان باید در مقابل این حکم قرون وسطایی بایستند.
دوم: مستقل از اصل مخالفت با اعدام، بسیاری از کسانی که در ایران به خاطر اتهامات سیاسی و عقیدتی و جرایمی مانند قتل به اعدام محکوم میشوند در روند یک دادرسی ناعادلانه و بدون در نظر گرفتن زمینههای ساختاری که متهم شدهاند به اعدام محکوم میشوند پس مخالفت با اعدام از این منظر مخالفت با دادرسی ناعادلانه و اعتراض به فقدان سیستم قضایی مختلف است.
سوم: اجرای احکام اعدام به خصوص در مورد جرایم خشن مانند قتل یا موادمخدر باعث نشده که قتل و زنکشی و انواع جرایم خشن کاهش یابد پس از منظر کارکردی و محافظهکارانه هم این احکام به بهبود امنیت در جامعه منتهی نشده است.
چهارم: حکم اعدام یک ابزار سرکوب است هدف مرعوب کردن جامعه و مطالبهگری است و عدم به رسمیت شناخته شدن حق فعالیت آزادانه است پس مخالفت با آن به معنای افشای دستگاه سرکوب است.
به دلایل فوق میتوان موارد تخصصی و حقوقی بیشتری اضافه نمود و با اعدام مخالفت کرد. اما توقف ماشین اعدام تا به یک مطالبهی عمومی تبدیل نگردد امکانپذیر نیست. لذا ضروری است تشکلهای مستقل و فعالان صنفی، مدنی، سیاسی مخالف اعدام بر سر این ضرورت مستقل از رویکرد متفاوت متحد شوند.
یکی از سویههای مترقی مخالفت با اعدام را میتوان در کارزار اعتصاب #سهشنبههای_نه_به_اعدام در زندانهای کشور مشاهده نمود که توسط شماری از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۱۵ زندان در جریان است مشاهده نمود یا تحصن و اعتصاب زنان زندانی در اوین که همراهی مردان را به دنبال داشت.
باید در مخالفت با اعدام رویکرد فرقهای و جناحی را کنار گذاشت. هر کس که مدعی مخالفت با اعدام است و صدای این کارزار و زندانیان را سانسور میکند و یا بازتاب نمیدهد باید در صادق بودنش شک کرد. اینجاست که فرق یک #سلیبریتی_اکتیویست و #کاسب_حقوقبشر و #فاندبگیر با افرادی که عملا قدمی یا قلمی با اعدام بدون ملاحظات سیاسی مخالفت میکنند مشخص و آشکار میگردد. زندانیان اعتصابی و متحصن در این مقوله از مدعیان بیعمل جلوتر هستند وظیفه صدا دادن به این زندانیان و حمایت همهجانبه از آنان است.
مخالفت با اعدام باید به گونهای باشد که مخالفت با هر حکم با هر اتهام به خصوص زندانیان گمنام و عادی را شامل گردد.
منبع : کانال شورای هماهنگی
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍ رضا صادقی، معلم
#دیدگاه_معلم
در دو روز گذشته ۱۸ زندانی از جمله سه زن و دو زندانی سیاسی در زندانهای حکومت اسلامی اعدام شدند. زندانیان زیر حکم در وضعیت خطرناکی هستند. بعد از شریفه محمدی حکم اعدام پخشان عزیزی هم صادر شده و خانوادههای زندانیان زیر حکم مانند خانواده عباس دریس، خواهر مجاهد کورکور و محمود مهرابی، تحت فشار بوده و کامران شیخه بعد از ماهها شکنجه امروز صبح در زندان ارومیه اعدام شد.
اعدام یک حکم قرون وسطایی و برگشتناپذیر است و هرگز قادر نیست موجب بهتر شدن شرایط جامعه گردد. در کشورهای استبدادی این حکم ابزاری برای سرکوب هر چه بیشتر جامعه خاصه فعالان عرصههای مختلف است. در ایران اجرای حکم اعدام بر منکوب کردن جامعه و ایجاد ارعاب و وحشت است و جناحهای مختلف درود حاکمیت از استمرارطلبان تا اقتدارگرایان از آن حمایت میکنند. اما چرا باید در مقابل این حکم ایستاد و مخالفت کرد:
اول: اعدام وجه بارز خشونت حکومتی است پس اگر ما با اشکال مختلف خشونت مخالفیم باید با این خشونت سیستماتیک مخالفت کنیم بهخصوص تشکلهای مستقل، فعالان پیشرو و معلمان باید در مقابل این حکم قرون وسطایی بایستند.
دوم: مستقل از اصل مخالفت با اعدام، بسیاری از کسانی که در ایران به خاطر اتهامات سیاسی و عقیدتی و جرایمی مانند قتل به اعدام محکوم میشوند در روند یک دادرسی ناعادلانه و بدون در نظر گرفتن زمینههای ساختاری که متهم شدهاند به اعدام محکوم میشوند پس مخالفت با اعدام از این منظر مخالفت با دادرسی ناعادلانه و اعتراض به فقدان سیستم قضایی مختلف است.
سوم: اجرای احکام اعدام به خصوص در مورد جرایم خشن مانند قتل یا موادمخدر باعث نشده که قتل و زنکشی و انواع جرایم خشن کاهش یابد پس از منظر کارکردی و محافظهکارانه هم این احکام به بهبود امنیت در جامعه منتهی نشده است.
چهارم: حکم اعدام یک ابزار سرکوب است هدف مرعوب کردن جامعه و مطالبهگری است و عدم به رسمیت شناخته شدن حق فعالیت آزادانه است پس مخالفت با آن به معنای افشای دستگاه سرکوب است.
به دلایل فوق میتوان موارد تخصصی و حقوقی بیشتری اضافه نمود و با اعدام مخالفت کرد. اما توقف ماشین اعدام تا به یک مطالبهی عمومی تبدیل نگردد امکانپذیر نیست. لذا ضروری است تشکلهای مستقل و فعالان صنفی، مدنی، سیاسی مخالف اعدام بر سر این ضرورت مستقل از رویکرد متفاوت متحد شوند.
یکی از سویههای مترقی مخالفت با اعدام را میتوان در کارزار اعتصاب #سهشنبههای_نه_به_اعدام در زندانهای کشور مشاهده نمود که توسط شماری از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۱۵ زندان در جریان است مشاهده نمود یا تحصن و اعتصاب زنان زندانی در اوین که همراهی مردان را به دنبال داشت.
باید در مخالفت با اعدام رویکرد فرقهای و جناحی را کنار گذاشت. هر کس که مدعی مخالفت با اعدام است و صدای این کارزار و زندانیان را سانسور میکند و یا بازتاب نمیدهد باید در صادق بودنش شک کرد. اینجاست که فرق یک #سلیبریتی_اکتیویست و #کاسب_حقوقبشر و #فاندبگیر با افرادی که عملا قدمی یا قلمی با اعدام بدون ملاحظات سیاسی مخالفت میکنند مشخص و آشکار میگردد. زندانیان اعتصابی و متحصن در این مقوله از مدعیان بیعمل جلوتر هستند وظیفه صدا دادن به این زندانیان و حمایت همهجانبه از آنان است.
مخالفت با اعدام باید به گونهای باشد که مخالفت با هر حکم با هر اتهام به خصوص زندانیان گمنام و عادی را شامل گردد.
منبع : کانال شورای هماهنگی
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
⭕️ اصلاحطلبان، بهرهبرداری از قیام ژینا و فرافکنی در آمار
✍ مهدی رشیدی، معلم
#دیدگاه_معلم
چندی پیش یکی از مدیران اصلاحطلب در دولت روحانی، رئیس مرکز روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش، در گفتگو با اعتماد از خالصسازی مدارس و عزل و تنبیه 20 هزار مدیر مدرسه در دولت سیزدهم به خاطر حمایت از قیام ژینا خبر داد. #رادیو_زمانه هم در گزارشی عجیب همین ادعا را تکرار و گفت ۷۰ هزار معلم خانهنشین شدهاند. در مورد این موضوع ذکر چند نکته الزامی است:
اول : مدیران آموزش و پرورش از صدر تا ذیل با نظر مثبت نهادهای امنیتی و مدیران و حتی معاونان با مجوز حراست به این سمت گماشته میشوند به عبارتی مدیر مدرسه شدن در جمهوری اسلامی قواعد و قوانینی دارد. باید وفاداری خود به این نظام را نشان بدهی تا بتوانی رانت وفاداری (مدیر مدرسه شدن) را دریافت کنی. در واقع مدیر مدرسه شدن هدیه رانت وفاداری است که مدیران دریافت میکنند. در این میان اندک مدیران توانمند هم به این سمت میرسند که استثنا و قابل احترام هستند ولی همه آنها در اصل کارگزار رسمی نظام آموزشی در مدرسه و مسئول اجرای سیاستهای ضدآموزشی در قالب بخشنامه و دستورالعملهای مرتجعانه هستند.
مدیر باید مطیع اداره باشد تا بتواند دانشآموزان رام و مطیع تربیت کند و معلمان را در چارچوب برنامههای کلی حکومت سامان دهد مدیری که اندکی استقلال داشته باشد به زودی تصفیه میشود متاسفانه این مدیران کم هستند و اغلب همسو با اداره و حراست عمل میکنند اغلب گزارشها که زمینه اخراج معلمان و دانشآموزان منتقد و معترض شدهاست را همین مدیران نوشتهاند اما مدیران باشرفی هم هستند که نانشان را به این ننگ نمیزنند اما شوربختانه کم هستند.
دوم : همه معلمان میدانند که به هنگام تغییر دولتها مدیران مناطق آموزشی و مدیران مدارس عوض میشوند و این موضوع در آموزشوپرورش در تمام دولتها مرسوم بوده است. هر دولتی که بر سر کار میآید نیروهای همسو و وفادار به خود که در ستادها فعال بودهاند را مدیر مدرسه قرار میدهند. فرقی نمیکند دولت خاتمی باشد، احمدینژاد یا روحانی و رئیسی. در واقع نهتنها در آموزشوپرورش بلکه در بقیه ادارات دولتی نیز همین اتفاق رخ میدهد. این رویه غلط آموزش و پرورش را به محل تصفیه حساب باندی تبدیل کرده و از موانع استقلال نهاد آموزش است.
سوم : قطعاً نمیتوان منکر همسویی و همراهی برخی مدیران مدارس در طول قیام ژینا با جامعه، دانشآموزان و معلمان شد. آن زنان و مردانی که به خاطر پست مدیریت نان خود را به خون کودکان نزدند. اما تعداد چنین مدیرانی در آموزشوپرورش بسیار اندک است. اغلب مدیران آموزشوپرورش بازوی سرکوب حاکمیت در مدارس هستند. اگر چنین نیرویی، یعنی 20 هزار مدیر مدرسه همسو با قیام ژینا، در آموزشوپرورش داشتیم وضعیت آموزشوپرورش امروز گلوبلبل بود و به این شکل نبود و دختران و زنان معلم اینقدر سرکوب نمیشدند.
چهارم : هر چه از دوران پساانتخاباتی میگذریم و به موسم تقسیم قدرت و غنائم نزدیک میشویم سروکله مدیران اصلاحطلبی همچون همین #مرتضی_نظری از راه میرسند تا با چنین مصاحبههایی و سو استفاده از قیام ژینا فضا را برای بازگشت خود و اعوانوانصارشان به قدرت فراهم نمایند.
پنجم : تفاوت بسیاری وجود دارد بین فعالان صنفی که بهواسطه فعالیت صنفی از کار اخراج، تعلیق و تبعید شدند یا معلمانی که بازنشسته اجباری شده یا از رتبهبندی محروم گشتند یا مدیران شریفی که در مقابل سرکوب ایستادند با مدیرانی که به علت وابستگی جناحی و دعواهای بین باندهای قدرت از مدیریت برکنار شدند یا معلمانی که به خاطر غیبت طولانی مدت از کار برکنار میشوند. بین این دو تفاوت بسیار است. نباید اجازه داد که چون این مدیران در دوران قیام ژینا جایشان را به مدیران همسو با دولت رئیسی دادند چنین به نظر برسد که علت همسویی با قیام از مدیریت برکنار شدند. ما میدانیم دوران رئیسی از سیاهترین دورانها برای نظام آموزشی ایران بود یک نمونهاش مسموم سازی سریالی دانشآموزان بود برای نشان دادن ناکارآمدی دولت رییسی نیازی به آمار سازی و فرافکنی نیست و نباید خلط مبحث نمود. آقای نظری که دسترسی به اطلاعات و اسناد داشته و دارد چرا به تصفیه و پاکسازی در دهه شصت توسط همفکران اصلاحطلب خود نمیپردازد؟ و اسناد ۲۰ هزار معلم همسو با قیام ژینا را به ما نمیدهد؟
نکته آخر : معلمان و فعالان صنفی و حتی تشکلها که خود در بطن قضایا بوده و هزینه دادهاند و نبض مدارس در دستانشان هست چرا مقهور رسانههای اصلاحطلب میشوند و بدون سند ادعای یک مدیر سابق آموزش و پرورش را تکرار میکنند. ما اگر در مورد ادعاهای بدون سند واکنش نشان ندهیم آن موقع اخراج و بازنشسته کردن و سایر برخوردهای واقعی با معلمان عادی میگردد. رادیکال بودن به معنای رفتن به ریشههای پدیدههاست و کنشگران پیشرو باید رادیکال باشند.
✍ مهدی رشیدی، معلم
#دیدگاه_معلم
چندی پیش یکی از مدیران اصلاحطلب در دولت روحانی، رئیس مرکز روابط عمومی وزارت آموزشوپرورش، در گفتگو با اعتماد از خالصسازی مدارس و عزل و تنبیه 20 هزار مدیر مدرسه در دولت سیزدهم به خاطر حمایت از قیام ژینا خبر داد. #رادیو_زمانه هم در گزارشی عجیب همین ادعا را تکرار و گفت ۷۰ هزار معلم خانهنشین شدهاند. در مورد این موضوع ذکر چند نکته الزامی است:
اول : مدیران آموزش و پرورش از صدر تا ذیل با نظر مثبت نهادهای امنیتی و مدیران و حتی معاونان با مجوز حراست به این سمت گماشته میشوند به عبارتی مدیر مدرسه شدن در جمهوری اسلامی قواعد و قوانینی دارد. باید وفاداری خود به این نظام را نشان بدهی تا بتوانی رانت وفاداری (مدیر مدرسه شدن) را دریافت کنی. در واقع مدیر مدرسه شدن هدیه رانت وفاداری است که مدیران دریافت میکنند. در این میان اندک مدیران توانمند هم به این سمت میرسند که استثنا و قابل احترام هستند ولی همه آنها در اصل کارگزار رسمی نظام آموزشی در مدرسه و مسئول اجرای سیاستهای ضدآموزشی در قالب بخشنامه و دستورالعملهای مرتجعانه هستند.
مدیر باید مطیع اداره باشد تا بتواند دانشآموزان رام و مطیع تربیت کند و معلمان را در چارچوب برنامههای کلی حکومت سامان دهد مدیری که اندکی استقلال داشته باشد به زودی تصفیه میشود متاسفانه این مدیران کم هستند و اغلب همسو با اداره و حراست عمل میکنند اغلب گزارشها که زمینه اخراج معلمان و دانشآموزان منتقد و معترض شدهاست را همین مدیران نوشتهاند اما مدیران باشرفی هم هستند که نانشان را به این ننگ نمیزنند اما شوربختانه کم هستند.
دوم : همه معلمان میدانند که به هنگام تغییر دولتها مدیران مناطق آموزشی و مدیران مدارس عوض میشوند و این موضوع در آموزشوپرورش در تمام دولتها مرسوم بوده است. هر دولتی که بر سر کار میآید نیروهای همسو و وفادار به خود که در ستادها فعال بودهاند را مدیر مدرسه قرار میدهند. فرقی نمیکند دولت خاتمی باشد، احمدینژاد یا روحانی و رئیسی. در واقع نهتنها در آموزشوپرورش بلکه در بقیه ادارات دولتی نیز همین اتفاق رخ میدهد. این رویه غلط آموزش و پرورش را به محل تصفیه حساب باندی تبدیل کرده و از موانع استقلال نهاد آموزش است.
سوم : قطعاً نمیتوان منکر همسویی و همراهی برخی مدیران مدارس در طول قیام ژینا با جامعه، دانشآموزان و معلمان شد. آن زنان و مردانی که به خاطر پست مدیریت نان خود را به خون کودکان نزدند. اما تعداد چنین مدیرانی در آموزشوپرورش بسیار اندک است. اغلب مدیران آموزشوپرورش بازوی سرکوب حاکمیت در مدارس هستند. اگر چنین نیرویی، یعنی 20 هزار مدیر مدرسه همسو با قیام ژینا، در آموزشوپرورش داشتیم وضعیت آموزشوپرورش امروز گلوبلبل بود و به این شکل نبود و دختران و زنان معلم اینقدر سرکوب نمیشدند.
چهارم : هر چه از دوران پساانتخاباتی میگذریم و به موسم تقسیم قدرت و غنائم نزدیک میشویم سروکله مدیران اصلاحطلبی همچون همین #مرتضی_نظری از راه میرسند تا با چنین مصاحبههایی و سو استفاده از قیام ژینا فضا را برای بازگشت خود و اعوانوانصارشان به قدرت فراهم نمایند.
پنجم : تفاوت بسیاری وجود دارد بین فعالان صنفی که بهواسطه فعالیت صنفی از کار اخراج، تعلیق و تبعید شدند یا معلمانی که بازنشسته اجباری شده یا از رتبهبندی محروم گشتند یا مدیران شریفی که در مقابل سرکوب ایستادند با مدیرانی که به علت وابستگی جناحی و دعواهای بین باندهای قدرت از مدیریت برکنار شدند یا معلمانی که به خاطر غیبت طولانی مدت از کار برکنار میشوند. بین این دو تفاوت بسیار است. نباید اجازه داد که چون این مدیران در دوران قیام ژینا جایشان را به مدیران همسو با دولت رئیسی دادند چنین به نظر برسد که علت همسویی با قیام از مدیریت برکنار شدند. ما میدانیم دوران رئیسی از سیاهترین دورانها برای نظام آموزشی ایران بود یک نمونهاش مسموم سازی سریالی دانشآموزان بود برای نشان دادن ناکارآمدی دولت رییسی نیازی به آمار سازی و فرافکنی نیست و نباید خلط مبحث نمود. آقای نظری که دسترسی به اطلاعات و اسناد داشته و دارد چرا به تصفیه و پاکسازی در دهه شصت توسط همفکران اصلاحطلب خود نمیپردازد؟ و اسناد ۲۰ هزار معلم همسو با قیام ژینا را به ما نمیدهد؟
نکته آخر : معلمان و فعالان صنفی و حتی تشکلها که خود در بطن قضایا بوده و هزینه دادهاند و نبض مدارس در دستانشان هست چرا مقهور رسانههای اصلاحطلب میشوند و بدون سند ادعای یک مدیر سابق آموزش و پرورش را تکرار میکنند. ما اگر در مورد ادعاهای بدون سند واکنش نشان ندهیم آن موقع اخراج و بازنشسته کردن و سایر برخوردهای واقعی با معلمان عادی میگردد. رادیکال بودن به معنای رفتن به ریشههای پدیدههاست و کنشگران پیشرو باید رادیکال باشند.
⭕️ عاتکه رجبی، معلم
#دیدگاه_معلم
تصمیم دارم به مطالعه منابعی که در خصوص محکومیت #حکم_اعدام هستند بپردازم و در جهت حمایتم ازین #کارزار هر سه شنبه با انتشار آنچه آموختم مخالفت خود با اعدام را اعلام دارم با امید به اینکه بتوانیم با بازنشر تحقیقات محققهایی که به چرا اعدام نه؟ پرداخته اند خود و جامعه را آگاه و همراه سازیم.
ضرورت دارد برای سلامت جامعه، مقابل مجازات اعدام بایستیم و هریک به نوبه خود، به کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام بپیوندیم.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#شریفە_محمدی
#پخشان_عزیزی
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
#دیدگاه_معلم
تصمیم دارم به مطالعه منابعی که در خصوص محکومیت #حکم_اعدام هستند بپردازم و در جهت حمایتم ازین #کارزار هر سه شنبه با انتشار آنچه آموختم مخالفت خود با اعدام را اعلام دارم با امید به اینکه بتوانیم با بازنشر تحقیقات محققهایی که به چرا اعدام نه؟ پرداخته اند خود و جامعه را آگاه و همراه سازیم.
ضرورت دارد برای سلامت جامعه، مقابل مجازات اعدام بایستیم و هریک به نوبه خود، به کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام بپیوندیم.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#شریفە_محمدی
#پخشان_عزیزی
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴 چه کسی وزیر خواهد شد؟
✍ مهدی رشیدی، معلم
#دیدگاه_معلم
وزیر در کابینهای که رییسش ذوب در سیاستهای کلی و رهبر است فرقی نمیکند که چه کسی باشد. وقتی قرار است سیاستهای ضدآموزشی و ضد معلمی برنامه هفتم اجرا گردد چه فرقی میکند که #مراد_صحرایی وزیر باشد یا #بطحایی یا #نوبخت یا #حاجی_مرادی؟ منظور این نیست که بین این افراد تفاوت وجود ندارد و سیاستهای متفاوتی را پیگیری نخواهند نمود منظور این است در عرصه نظام آموزشی با آمدن و رفتن وزرایی در ساختار فعلی شاهد تغییر و تحول رو به جلو نخواهیم بود چرا؟ جواب واضح اینها امتحان دادهاند و همه در چارچوب ایدئولوژیک و طبقه مسلط حاکم عمل نموده و خواهند کرد.
حال این سوال مهم مطرح میشود که اگر چنین است این همه داد و قال از تشکیل کمیته تعیین وزیر تا معرفی افرادی خارج از کمیته و بحث ماندن وزیر فعلی و دستهکشی و یارکشی برای تصاحب وزارتخانه برای چیست؟ پاسخ این سوال را باید از زاویه بهرمندی از #رانت و دستیابی به مراکز #قدرت و #ثروت مورد بررسی قرار داد.
تمام گزینههای مطرح از #حسینی تا #نوبخت، #حاجیمیرزایی و از #امانی تا #مراد_صحرایی نماینده یک جناح و محفل سیاسی هستند. #حداد_عادل اول پشت #مراد_صحرایی ایستاده تا او را ابقا نماید اگر موفق نشود گزینه بعدی او #امانی است. حداد با این همه موقعیت و جایگاه که اصلا لیاقتش را ندارد نمیخواهد مهمترین مرکز پمپاژه ایدئولوژی متعفن خود را از دست بدهد اما موضوع بحث ثروت هم هست او فرزندش را به سمت #مشاور صندوق ذخیره فرهنگیان رسانده تا حتی اگر وزیر از طیف او نشد این منابع رانت و ثروت از دست نرود.
در جناح مقابل هم داستان همین است بحث اصلی سلطه ایدئولوژیک از طریق مدرسه بر جامعه است باند منتسب به استمرارطلبان که به دروغ شعار #عدالت_آموزشی سر میدهند عاشق سیاستهای صندوق بینالمللی پول هستند دوست دارند مدرسه بفروشند معلم استخدام نکنند و دستمزدها را پایین نگه دارند در آموزش و پرورش صرفهجویی کنند تا بیشتر غارت کنند البته اقتدارگرایان مدعی حقوق مستضعفان و محرومان هم در این سیاست شریک هستند اما شیوه اعمال این ستمها متفاوت است.
این آه و نالهای که تشکلهای وابسته زرد منتسب به استمرارطلبان به راه انداختهاند که وامصیبتا اگر #مراد_صحرایی وزیر شود همه چیز از دست میرود از همان جنس #دلواپسی_برای_رانت است و این سوگواری که #ارزشیها به راه انداختهاند که اگر وزیر غربزده باشد همه ارزشها از بین میرود از جنس #دلواپسی_برای_از_دست_دادن_رانت است. این هر دو هیچ ربطی به منافع معلمان و دانشآموزان و جامعه ندارد.
منافع معلمان فقط در تشکلیابی مستقل و مستمر تحقق میپذیرد جایی که هرکس از هر باندی وزیر شد بداند با یک نیروی قوی و سازماندهی شده روبرو است که برای تحقق حقوق معلمان و دانشآموزان وابسته به باندی و جناحی نیست و باید به مطالبات پاسخ دهد. تاکنون هم هر تغییری بوده هر چند کم، حاصل تلاش جمعی تشکلهای صنفی و حمایت معلمان بودهاست. اگر اعتراضات مستمر و متشکل نبود سیاستهای نئولیبرالی حاکمیت همین داشتههای فعلی را تا حالا بلعیده بود. این یک زاویه دیدی است که نیاز به نگرش رادیکال دارد آنجا که رادیکال بودن به معنای تند و تیز بودن نیست بلکه به معنای درک ریشهای از پدیدههاست.
منبع : شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍ مهدی رشیدی، معلم
#دیدگاه_معلم
وزیر در کابینهای که رییسش ذوب در سیاستهای کلی و رهبر است فرقی نمیکند که چه کسی باشد. وقتی قرار است سیاستهای ضدآموزشی و ضد معلمی برنامه هفتم اجرا گردد چه فرقی میکند که #مراد_صحرایی وزیر باشد یا #بطحایی یا #نوبخت یا #حاجی_مرادی؟ منظور این نیست که بین این افراد تفاوت وجود ندارد و سیاستهای متفاوتی را پیگیری نخواهند نمود منظور این است در عرصه نظام آموزشی با آمدن و رفتن وزرایی در ساختار فعلی شاهد تغییر و تحول رو به جلو نخواهیم بود چرا؟ جواب واضح اینها امتحان دادهاند و همه در چارچوب ایدئولوژیک و طبقه مسلط حاکم عمل نموده و خواهند کرد.
حال این سوال مهم مطرح میشود که اگر چنین است این همه داد و قال از تشکیل کمیته تعیین وزیر تا معرفی افرادی خارج از کمیته و بحث ماندن وزیر فعلی و دستهکشی و یارکشی برای تصاحب وزارتخانه برای چیست؟ پاسخ این سوال را باید از زاویه بهرمندی از #رانت و دستیابی به مراکز #قدرت و #ثروت مورد بررسی قرار داد.
تمام گزینههای مطرح از #حسینی تا #نوبخت، #حاجیمیرزایی و از #امانی تا #مراد_صحرایی نماینده یک جناح و محفل سیاسی هستند. #حداد_عادل اول پشت #مراد_صحرایی ایستاده تا او را ابقا نماید اگر موفق نشود گزینه بعدی او #امانی است. حداد با این همه موقعیت و جایگاه که اصلا لیاقتش را ندارد نمیخواهد مهمترین مرکز پمپاژه ایدئولوژی متعفن خود را از دست بدهد اما موضوع بحث ثروت هم هست او فرزندش را به سمت #مشاور صندوق ذخیره فرهنگیان رسانده تا حتی اگر وزیر از طیف او نشد این منابع رانت و ثروت از دست نرود.
در جناح مقابل هم داستان همین است بحث اصلی سلطه ایدئولوژیک از طریق مدرسه بر جامعه است باند منتسب به استمرارطلبان که به دروغ شعار #عدالت_آموزشی سر میدهند عاشق سیاستهای صندوق بینالمللی پول هستند دوست دارند مدرسه بفروشند معلم استخدام نکنند و دستمزدها را پایین نگه دارند در آموزش و پرورش صرفهجویی کنند تا بیشتر غارت کنند البته اقتدارگرایان مدعی حقوق مستضعفان و محرومان هم در این سیاست شریک هستند اما شیوه اعمال این ستمها متفاوت است.
این آه و نالهای که تشکلهای وابسته زرد منتسب به استمرارطلبان به راه انداختهاند که وامصیبتا اگر #مراد_صحرایی وزیر شود همه چیز از دست میرود از همان جنس #دلواپسی_برای_رانت است و این سوگواری که #ارزشیها به راه انداختهاند که اگر وزیر غربزده باشد همه ارزشها از بین میرود از جنس #دلواپسی_برای_از_دست_دادن_رانت است. این هر دو هیچ ربطی به منافع معلمان و دانشآموزان و جامعه ندارد.
منافع معلمان فقط در تشکلیابی مستقل و مستمر تحقق میپذیرد جایی که هرکس از هر باندی وزیر شد بداند با یک نیروی قوی و سازماندهی شده روبرو است که برای تحقق حقوق معلمان و دانشآموزان وابسته به باندی و جناحی نیست و باید به مطالبات پاسخ دهد. تاکنون هم هر تغییری بوده هر چند کم، حاصل تلاش جمعی تشکلهای صنفی و حمایت معلمان بودهاست. اگر اعتراضات مستمر و متشکل نبود سیاستهای نئولیبرالی حاکمیت همین داشتههای فعلی را تا حالا بلعیده بود. این یک زاویه دیدی است که نیاز به نگرش رادیکال دارد آنجا که رادیکال بودن به معنای تند و تیز بودن نیست بلکه به معنای درک ریشهای از پدیدههاست.
منبع : شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
🔴 مروری بر کارنامه اسفناک صحرایی در آموزش و پرورش
✍ محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از تحویل وزارتخانه به دولت جدید همچون دسته ای گل سخن گفته است .به همین بهانه مروری کنیم بر کارنامه وزارت صحرایی بر آموزش و پرورش:
🔻در طول دوران وزارتش صدها دانشجوی فرهنگیان ، نو معلم و فعال صنفی معلمان از آپ اخراج شدند.در حالی با افتخار از عزل و جابجایی ۲۰ هزار مدیر سخن گفت که در شرایط کنونی ، وزارت آپ با ابر بحران کمبود بیش از ۲۰۰هزار نیروی آموزشی مواجه است .
🔻در طول دوران وزارت صحرایی ، آمار کودکان بازمانده از تحصیل به بیش از یک میلیون نفر رسید و بر تعداد مدارس کانکسی افزوده شد .این در حالی است که سهم آموزش و پرورش در لایحه بودجه از منابع عمومی بیش از یک درصد کاهش یافت.
🔻در برگزاری امتحانات نهایی فاجعه ای آفرید که همچنان ادامه دارد.افشای سوالات امتحان نهایی ،مشکلات صدور کارت برای دانش آموزان ،ناهماهنگی در تصحیح اوراق و خرابی دائمی سایت و دانش آموزانی که همچنان در انتظار نمرات خود هستند و کسی پاسخگو ی اعتراضات آنها نیست.
🔻آموزش طبقاتی را به جایی رساند که تنها ۲ درصد ورودی های دانشگاه در سالهای اخیر با رتبه زیر سه هزار از خانوار های کم در آمد بودند. در حالیکه بیش از هشتاد وپنج درصد قبولی های دانشگاه های برتر از سه دهک پر در آمد جامعه هستند.
این نتیجه عملکرد وزیری است که با افتخار دریافت آموزش بهتر را در گرو پرداخت پول بیشتر می دانست .
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
✍ محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
#دیدگاه_معلم
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از تحویل وزارتخانه به دولت جدید همچون دسته ای گل سخن گفته است .به همین بهانه مروری کنیم بر کارنامه وزارت صحرایی بر آموزش و پرورش:
🔻در طول دوران وزارتش صدها دانشجوی فرهنگیان ، نو معلم و فعال صنفی معلمان از آپ اخراج شدند.در حالی با افتخار از عزل و جابجایی ۲۰ هزار مدیر سخن گفت که در شرایط کنونی ، وزارت آپ با ابر بحران کمبود بیش از ۲۰۰هزار نیروی آموزشی مواجه است .
🔻در طول دوران وزارت صحرایی ، آمار کودکان بازمانده از تحصیل به بیش از یک میلیون نفر رسید و بر تعداد مدارس کانکسی افزوده شد .این در حالی است که سهم آموزش و پرورش در لایحه بودجه از منابع عمومی بیش از یک درصد کاهش یافت.
🔻در برگزاری امتحانات نهایی فاجعه ای آفرید که همچنان ادامه دارد.افشای سوالات امتحان نهایی ،مشکلات صدور کارت برای دانش آموزان ،ناهماهنگی در تصحیح اوراق و خرابی دائمی سایت و دانش آموزانی که همچنان در انتظار نمرات خود هستند و کسی پاسخگو ی اعتراضات آنها نیست.
🔻آموزش طبقاتی را به جایی رساند که تنها ۲ درصد ورودی های دانشگاه در سالهای اخیر با رتبه زیر سه هزار از خانوار های کم در آمد بودند. در حالیکه بیش از هشتاد وپنج درصد قبولی های دانشگاه های برتر از سه دهک پر در آمد جامعه هستند.
این نتیجه عملکرد وزیری است که با افتخار دریافت آموزش بهتر را در گرو پرداخت پول بیشتر می دانست .
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah